مبانی نظری و پیشینه تحقیق سوگیری تفسیر در اضطراب اجتماعی (docx) 21 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 21 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
فهرست مطالب
فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه
1-5- تعریف مفهومی سوگیری تفسیر13
1-6- تعریف عملیاتی سوگیری تفسیر14
2-1- مبانی نظری
2-1-2-2- سوگیری تفسیر در اضطراب اجتماعی41
2-2- پیشینه عملی42
2-2-2- سوگیری تفسیر در اضطراب اجتماعی45
2-2-3-2- تعدیل سوگیری تفسیر در اضطراب اجتماعی50
2-2-4- تعامل سوگیری توجه و سوگیری تفسیر در اضطراب اجتماعی53
فهرست منابع
منابع فارسی
منابع انگلیسی
سوگیری تفسیر
سوگیری تفسیر گرایش به تفسیر اطلاعات مبهم به شیوهای تهدیدآمیز تعبیر میشود (مورفی، هیرچ، متیوز، اسمیت و کلارک، 2007).
1-6-4- سوگیری تفسیر
تعداد کوششهایی که آزمودنی جمله و کلمه تهدیدآمیز را مرتبط و جمله و کلمه خنثی را نامرتبط میداند، مبین سوگیری تفسیر منفی است. همچنین تعداد کوششهایی که جمله و کلمه خنثی مرتبط و جمله و کلمه تهدیدآمیز نامرتبط ارزیابی میشود، مبین سوگیری تفسیر خنثی است.
2-1-2-2- سوگیری تفسیر در اضطراب اجتماعی
مبهم بودن اغلب موقعیتها و سرنخهای اجتماعی، زمینه را برای تحریف معنای آنها فراهم میسازد (کلارک و ولز، 1995؛ امیر و برد، 2008). در اختلال اضطراب اجتماعی، این تحریف به صورت سوءتعبیر موقعیتهای اجتماعی و دریافت نتایج منفی از محرکهای اجتماعی رخ میدهد. در تبیین این سوءتعبیر، امیر و فوآ (2001) فرض کردهاند که معانی مختلف یک رویداد مبهم، معمولاً به صورت ناخواسته فعال میشوند اما پس از آن برای ورود به هوشیاری از طریق فرآیند بازداری متقابل با هم رقابت میکنند. در این فرآیند رقابتی، معانیای که در گذشته مکرراً دریافت شدهاند تمایل دارند چیره شوند زیرا بدون نیاز به انتخاب هوشیارانه پذیرفته میشوند.
در این شرایط، سوگیری تفسیر یعنی تمایل به تفسیر اطلاعات مبهم به شیوهای تهدیدکننده مطرح میشود. سوگیری تفسیر تحت تاثیر دو برآورد تخمینی رخ میدهد: نخست تهدید ادراک شده از نشانههای اجتماعی و سپس هزینه هیجانی نشانههای اجتماعی که منظور از هزینه هیجانی، تاثیر ادراک شده موقعیت اجتماعی بر فرد است (شفیلد، کولز و گیب، 2007). در مجموع باید گفت از آنجا که سوگیری تفسیر اضطراب انتظاری برای موقعیتهای اجتماعی آینده را موجب میشود (اسمیت و کلارک، 2007)، در وهله نخست با افزایش پریشانی شخص مبتلا و سپس از طریق تقویت اجتناب از موقعیتهای اجتماعی، تداوم اضطراب اجتماعی را منجر میشود.
2-2-2- سوگیری تفسیر در اضطراب اجتماعی
به منظور مطالعه سوگیری تفسیر در اضطراب اجتماعی، نخستین تفسیرهایی که فرد در برابر یک موقعیت مبهم اجتماعی مطرح میکند، ارزیابی میشود و یا سناریویی از موقعیت مبهم اجتماعی به فرد ارائه میشود و از وی خواسته میشود تا از بین تبیینهای مشخص (تبیینهای مثبت، منفی و خنثی) محتملترین تبیین را برگزیند. مکانیزم روش مطالعه اینگونه است که از آنجا که موقعیتهای اجتماعی اغلب مبهم هستند، امکان تحریف آنها بالاست (کلارک و ولز، 1995). از طرفی افراد با اضطراب اجتماعی محرکها را در جهت تایید باورهای خود تعبیر میکنند. پس میتوان گفت برای مطالعه سوگیری تفسیر لازم است تا تفسیر فرد از یک موقعیت مبهم سنجیده شود. مطالعاتی که بر مبنای این پارادایمها صورت گرفتهاند، بروز سوگیری تفسیر در اضطراب اجتماعی را اثبات نمودهاند؛ بدین ترتیب که افراد با اضطراب اجتماعی در موقعیتهای اجتماعی، تفسیرهای تهدیدآمیز بیشتر و تفسیرهای بیخطر کمتری را نشان میدهند (هاپرت، فوآ، فوور، فیلیپ و متیوز، 2003؛ واسیلوپولس، بانرجی، 2008).
امیر، فوآ و کولز (1998) در مطالعهای با هدف سنجش نوع تفسیر اطلاعات در اضطراب اجتماعی، به نمونهای از افراد با اختلال اضطراب اجتماعی، اختلال وسواس-اجباری و بهنجار، 22 داستان مبهم ارائه کردند که 15 داستان اجتماعی و 7 داستان غیراجتماعی را شامل میشد. برای هر داستان 3 تفسیر ممکن ارائه شد: مثبت، منفی و خنثی. از آزمودنیها خواسته شد سه تفسیر موجود را به ترتیبی که به ذهنشان میآید، درجهبندی کنند. همچنین تفسیرها را به ترتیبی که به صورت معمول به ذهن فرد دیگری میآید، درجهبندی نمودند. محققین دریافتند که افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی، در موقعیت مرتبط با خود، به احتمال بیشتری داستانهای اجتماعی را به صورت منفی تفسیر میکردند. در واقع این افراد تمایل به انتخاب تفسیرهای منفی برای وقایع مبهم داشتند، حتی وقتی تفسیر مثبت هم وجود داشت. این سوگیری در آزمودنیهای دو گروه دیگر مشاهده نشد.
کانستنس، پن، ایهن و هوپ (1999) نیز با هدف بررسی سوگیری در تفسیر محرکهای مبهم در افراد با اضطراب اجتماعی، الگوهای تفسیری 47 دانشآموز با اضطراب اجتماعی بالا و 47 دانشآموز با اضطراب اجتماعی پایین را تحلیل نمودند. نتایج نشان داد که دانشآموزان با اضطراب اجتماعی شدید درمقایسه با دانشآموزان با اضطراب اجتماعی خفیف، تفسیرهای تهدیدآمیز بیشتری از وقایع بین فردی مبهم نشان میدهند. اگرچه این سوگیری آنقدر شدید نبود که یک سبک تفسیری منفی آشکار را نشان دهد، اما با یک ناتوانی برای نشان دادن تفسیر مثبت در این افراد همراه بود. از آنجا که تفاوتهای گروهی در تفسیرهای مربوط به وقایع با محرکهای غیر اجتماعی مشاهده نشد، مطرح شد که محتوای خاصی در سوگیری تفسیر مرتبط با اضطراب اجتماعی وجود دارد.
نتایج مطالعه استوپا و کلارک (2000) فرض سوگیری تفسیر منفی در افراد با اضطراب اجتماعی را تقویت نمود. یافتهها نشان داد که افراد با اضطراب اجتماعی در مقایسه با افراد مبتلا به سایر اختلالات اضطرابی، موقعیتهای اجتماعی مبهم را منفیتر و موقعیتهای غیر مبهم و اندکی منفی را به صورت فاجعهآمیز تفسیر میکنند. آنها به احتمال بیشتری این وقایع اندکی منفی را به خصوصیات منفی پایدار خود نسبت میدادند و معتقد بودند که آن رویداد یک پیامد منفی طولانی مدت و جدی دارد.
هاپرت، فوآ، فوور، فیلیپ و متیوز (2003) در بررسی سوگیری تفسیر در افراد با اضطراب اجتماعی با استفاده از تکلیف داستانهای ناتمام، به آزمودنیها که 102 فرد با اضطراب اجتماعی شدید تا خفیف بودند، داستانهای ناتمامی ارائه دادند و از آنها خواستند چهار تفسیر مثبت و منفیای که برای هر داستان ارائه شده بود را درجهبندی کنند. یافتهها نشان داد سوگیری منفی در تفسیر موقعیتهای اجتماعی با اضطراب اجتماعی همبستگی مثبتی دارد اما با عاطفه منفی به طور کلی مرتبط نبود. در مقابل، سوگیری مثبت در تفسیر موقعیتهای اجتماعی به میزان کمتری با عاطفه منفی کلی رابطه داشت و این رابطه معکوس بود.
هاپرت، پاسوپولتیا، فوآ و متیوز (2007) با طرح ارائه شنیداری سناریوها و ارزیابی کلماتی که فرد در تکمیل سناریوها انتخاب مینمود، نیز سوگیری تفسیر در اضطراب اجتماعی را تایید نمودند. آزمودنی جملات اجتماعی مبهم ناتمام را به صورت شنیداری دریافت میکرد و از وی خواسته شد هر تعداد پاسخ تک کلمهای را که به ذهنش میرسد، مطرح کند و در نهایت بهترین پاسخ را برای تکمیل جمله انتخاب کند. کل پاسخها، پاسخ اول و پاسخ نهایی تصدیق شده به صورت جداگانه بررسی شدند. نتایج نشان داد که افراد با اضطراب اجتماعی بالا در مقایسه با افراد با اضطراب اجتماعی پایین، تعداد بیشتری پاسخ منفی و اضطرابآمیز و تعداد کمتری پاسخ مثبت و خنثی ارائه کرده بودند و این در تمام اندازهگیریها مشاهده شد. علاوه بر این، مقیاس خودگزارشی برای سوگیری تفسیر نشان داد که ارزیابیهای منفیتر و اضطرابآمیزتر با اضطراب اجتماعی مرتبط است.
در همین راستا و در مطالعه اینکه افراد با اضطراب اجتماعی چگونه وقایع اجتماعی با ارزشهای متفاوت را تفسیر میکنند، وونکن، بوگلس و وریس (2003) تفسیرهای افراد با اضطراب اجتماعی را برای چهار گونه سناریو اجتماعی سنجیدند: مثبت، مبهم، نسبتاً منفی، قویاً منفی. از شرکت کنندگان خواسته شد که چهار تفسیر را برای هر موقعیت با توجه به احتمال درست بودن آن درجهبندی کنند. شرکت کنندگان با اضطراب اجتماعی در مقایسه با گروه کنترل بهنجار، تفسیرهای منفی بیشتری را برای هر چهار نوع سناریو مطرح کردند. علاوه بر این، سوگیری تفسیر در اطلاعات اجتماعی نسبت به اطلاعات غیر اجتماعی، اختصاصی بود؛ بنابراین استنباط شد که سوگیری تفسیر در موقعیتهای اجتماعی برای افراد با اضطراب اجتماعی فارغ از بار ارزشی موقعیت دیده میشود.
با نتایج متقن مشاهده شده، امیر، برد و باور (2005) این سوال را مطرح نمودند که سوگیری منفی در تفسیر وقایع اجتماعی مبهم توسط افراد با اضطراب اجتماعی به خاطر وجود اختلال است یا به علت پریشانی کلی. برای پاسخ به این سوال، دو آزمایش برای سنجش سوگیری تفسیر با استفاده از فیلم ویدئویی صورت گرفت. هر فیلم ویدئویی شامل یک هنرپیشه زن یا مرد بود که به دوربین نزدیک میشد و در مورد بعضی از جنبههای مربوط به اشخاص یا عملکرد آنها نظر میداد. 24 فیلم مثبت، 24 فیلم منفی و 24 فیلم خنثی بودند. سپس از شرکت کنندگان خواسته شد با مشاهده هر فیلم مطرح کنند که از نظر هیجانی در آن موقعیت چه احساسی داشتهاند. افراد با اضطراب اجتماعی، فیلمهای تعاملات اجتماعی مبهم را منفیتر از افراد بهنجار درجهبندی کردند. با این مطالعه نقش منحصر به فرد اضطراب اجتماعی در سوگیری تفسیر تعاملات اجتماعی مبهم تایید شد.
از آنجا که واسیلوپولس و بانرجی (2008) گزارش نمودند که سوگیری تفسیر در اضطراب اجتماعی، محدود به موقعیتهای اجتماعی است، میتوان گفت که افراد با اضطراب اجتماعی اطلاعات اجتماعی را به شیوهای متفاوت از دیگر اطلاعات پردازش میکنند.
2-2-3-2- تعدیل سوگیری تفسیر در اضطراب اجتماعی
به منظور بررسی نقش علی سوگیری تفسیر در اضطراب، میباید سوگیری تفسیر مورد مداخله آزمایشی قرار گیرد. مطالعاتی که اصلاح سوگیری تفسیر را هدف قرار دادهاند، نقش علی سوگیری تفسیر بر اضطراب را اثبات نمودهاند (سالمینک، 2007). در ادامه به مطالعات کلیدی صورت گرفته در این حیطه پرداخته میشود.
نخستین بار متیوز و مکینتاش (2000) در راستای بررسی نقش علی سوگیری تفسیر در اضطراب، طرحی آزمایشی اجرا نمودند. در گام اول، از افرادی که نمرات متوسطی در اضطراب صفت داشتند دعوت شد تا در پژوهش یاد شده شرکت کنند. علت انتخاب این افراد اطمینان یافتن از این بود که سوگیریهای پیشین قابل توجه نباشد. شرکتکنندگان با استفاده از روش تعدیل سوگیری شناختی-مؤلفه تفسیر، آموزش دیدند تا اطلاعات مبهم را به صورت مثبت یا منفی تفسیر کنند و سپس تاثیر آن بر اضطراب مورد مشاهده قرار گرفت. به این ترتیب که شرکتکنندگان 104 سناریوی کوتاه را خواندند که ماهیتی مبهم داشت و به احتمال مساوی میتوانست پایانی مثبت یا منفی داشته باشد. هر سناریو به یک کلمه ناقص ختم میشد که آزمودنیها باید آن را تکمیل مینمودند. تکمیل کلمه ناقص، ابهام داستان را با معنا بخشیدن به آن در جهت مثبت (آموزش سوگیری مثبت) و یا در جهت منفی (آموزش سوگیری منفی) حل میکرد. فرض بر این بود که تفسیر اطلاعات مبهم در جهت خاص و به صورت مکرر، تعدیل تفسیرها را باعث خواهد شد. نتایج نشان داد شرکتکنندگانی که تحت آموزش مثبت قرار گرفته بودند نسبت به گروه آموزش منفی، در حل کلمات ناقص مثبت سرعت بیشتری داشتند و بیشتر تفسیرهای مثبت را اتخاذ میکردند. نکته مهمتر اینکه تعدیل سوگیری تفسیر به تغییر در اضطراب نیز منجر شد. به این معنی که شرکتکنندگان گروه آموزش منفی، اضطراب بیشتری داشتند در حالی که اضطراب در گروه آموزش مثبت کاهش یافته بود. این یافته از این فرضیه که سوگیری تفسیر مربوط به اطلاعات مبهم به طور علی در اضطراب نقش دارد، حمایت میکند.
ویلسون، مکلئود، متیوز و راترفورد (2006) نیز دریافتند که آزمودنیهایی که تحت آموزش سوگیری مثبت قرار میگیرند نسبت به آنهایی که تحت آموزش سوگیری تفسیر منفی قرار دارند، در پاسخ به ویدئوهای استرسآور، اضطراب کمتری را تجربه خواهند نمود. این یافته تاثیر تعدیل تفسیر بر واکنش اضطرابی را تایید نمود.
در خصوص برنامه تعدیل سوگیری تفسیر، متیوز، ریجوی، کوک و یند (2007) گزارش نمودند که با اجرای چهار جلسه برنامه تعدیل سوگیری در مورد افراد با اضطراب خصیصهای بالا، تفسیرهای گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در پسآزمون مثبتتر و کمتر منفی به دست آمده است. علاوه بر این، اضطراب خصیصهای افراد گروه آزمایش در پسآزمون نسبت به پیشآزمون کاهش معناداری را نشان داد.
سالمینک، وندن هوت و کینت (2009) نیز با القای سوگیری تفسیر مثبت و منفی در افراد مبتلا به اضطراب صفت بالا نشان دادند که پس از آموزش، آزمودنیهای گروه آموزش مثبت در مقایسه با گروه آموزش منفی، اضطراب صفت و حالت کمتری داشتند. به علاوه آزمودنیهای گروه آموزش مثبت در مقیاس آسیبشناسی عمومی نمرات کمتری کسب کردند.
با تایید اثرات القای آزمایشی سوگیری تفسیر و تعدیل آن، تعدیل سوگیری تفسیر در اختلال اضطراب اجتماعی مورد توجه قرار گرفت.
مورفی، هیرچ، متیوز، اسمیت و کلارک (2007) مطالعه خود را به منظور پاسخ به این سوال شکل دادهاند که آیا آموزش سوگیری تفسیر مثبت در یک جلسه میتواند به تفسیرهای مثبت بیشتر و تفسیرهای منفی کمتر از رویدادهای اجتماعی در گروهی از دانشجویان مبتلا به اضطراب اجتماعی منجر شود یا خیر. گروه آموزش مثبت به 95 سناریوی کوتاه گوش کردند که میتوانست از نظر اجتماعی به صورت تهدیدآمیز تفسیر شود اما در نهایت به صورت مثبت خاتمه مییافت. گروه کنترل به همان سناریوها گوش دادند با این تفاوت که سناریوها با جهتگیری خاصی خاتمه پیدا نمیکردند. بعد از آموزش، با استفاده از آزمون بازشناسی به تغییرات حاصل در سوگیری تفسیر پرداخته شد. نتایج نشان داد که آزمودنیهای مبتلا به اضطراب اجتماعی که تحت آموزش تفسیر مثبت قرار داشتند در مقایسه با گروه کنترل، تفسیرهای مثبت بیشتر و تفسیرهای منفی کمتری نسبت به سناریوهای اجتماعی مبهم جدید اتخاذ میکنند. همچنین آزمودنیها پیشبینی کردند که در موقعیتهای اجتماعی آینده نیز اضطراب کمتری خواهند داشت.
برد و امیر (2008) با هدف تعدیل سوگیری تفسیر در اضطراب اجتماعی و سنجش تاثیر این تعدیل بر علائم اضطراب اجتماعی، پارادایم ارتباط کلمه-جمله را به عنوان روش سنجش و تعدیل سوگیری تفسیر در نمونهای از دانشجویان مبتلا به اضطراب اجتماعی استفاده نمودند. آزمودنیهایی که برنامه تعدیل تفسیر را در هشت جلسه و در طی چهار هفته تکمیل کرده بودند، کاهش تفسیرهای تهدیدآمیز و افزایش تفسیرهای مثبت را نشان دادند که این تغییر به محرکهای جدید نیز تعمیم یافته بود. همچنین گزارش شد که برنامه تعدیل تفسیر باعث کاهش نشانههای اضطراب اجتماعی در پسآزمون نسبت به پیشآزمون شده است. این نخستین پژوهشی است که گزارش نموده القای تفسیرهای مثبت نه تنها در کاهش تفسیرهای منفی موثر است بلکه به طور خاص، نشانههای اضطراب اجتماعی را نیز کاهش میدهد.
مبینی (2010؛ به نقل از خلیلی طرقبه، 1391) با استفاده از روشی مشابه روش متیوز و مکینتاش (2000) نیز به این نتیجه دست یافت که آزمودنیهای گروه آموزش تفسیر مثبت در مقایسه با گروه کنترل، تفسیرهای منفی کمتر و تفسیرهای مثبت بیشتری در موقعیتهای اجتماعی مبهم جدید اتخاذ کردند اما برخلاف پژوهش برد و امیر (2008) کاهش در علائم اضطراب اجتماعی مشاهده نشد.
ترنر و همکاران (2011) اثربخشی برنامه تعدیل تفسیر را به نمونهای از بیماران اضطراب اجتماعی با تشخیص سایکوز گسترش دادند و گزارش نمودند که اگرچه در نمونه هشت نفره پژوهش، سه نفر افزایش تفسیرهای مثبت را نشان دادند اما همه بیماران خلق مثبت بالاتری نسبت به پیشآزمون داشتند.
خلیلی طرقبه (1391) نخستین بار اثربخشی برنامه تعدیل سوگیری تفسیر را در مطالعهای بین فرهنگی مورد سنجش قرار داده است. طرح آزمایشی وی برمبنای روش متیوز و مکینتاش (2000) در چهار جلسه بر روی افراد با اضطراب اجتماعی اجرا شد. نتایج کاهش معنادار تفسیرهای منفی و افزایش معنادار تفسیرهای مثبت را در گروه تعدیل در مقایسه با گروه کنترل در برابر سناریوهای مبهم نشان داد. علاوه بر این کاهش معنادار اجتناب و آشفتگی هیجانی گزارش شد. نتایج در پیگیری 45 روزه پایدار بود.
2-2-4- تعامل سوگیری توجه و سوگیری تفسیر در اضطراب اجتماعی
امیر، بومیا و برد (2010) با در نظر گرفتن سبک توجه افراد مضطرب اجتماعی به اطلاعات منفی اجتماعی و همچنین تفسیر منفی این اطلاعات، این فرض را مطرح کردند که ممکن است این سوگیریها حاکی از مکانیزم واحدی در فرآیند پردازش اطلاعات باشد که تداوم اضطراب اجتماعی را موجب میشود. در آزمون این فرض، در ابتدا سوگیری توجه و سوگیری تفسیر با استفاده از آزمایه پوزنر (امیر، 2003) و پرسشنامه تفسیر (امیر، فوآ و کولز، 1998) مورد سنجش قرار گرفت. سپس برنامه تعدیل سوگیری تفسیر بر مبنای پارادایم ارتباط کلمه-جمله در یک جلسه ارائه شد و مجدداً سوگیری توجه و سوگیری تفسیر ارزیابی شد. افراد گروه تعدیل تفسیر که در جهت تفسیر خنثی و غیر تهدیدآمیز محرکهای مبهم آموزش دیده بودند، در پسآزمون و در مقایسه با گروه کنترل، تفسیرهای منفی کمتری نشان دادند. این اصلاح سوگیری تفسیر به سوگیری توجه نیز تعمیم یافته بود به نحوی که افراد گروه آزمایش توانمندی ارتقا یافتهای در بازگیری توجه از اطلاعات تهدیدکننده کسب نموده بودند. این نتایج تاثیر آموزش سوگیری تفسیر بر سوگیری توجه به تهدید را تایید نمود و ارتباط علی سوگیریهای توجه و تفسیر بر تداوم اضطراب اجتماعی را اثبات کرد. بر همین اساس نتیجه گرفته شد که تغییر سیستماتیک در یک سوگیری شناختی تاثیر معناداری بر دیگر سوگیریهای شناختی دارد.
در سنجش طرف دیگر این تعامل یعنی اثرگذاری سوگیری توجه بر سوگیری تفسیر، وایت، سووی، پین، بار-هیم و فاکس (2011) مطالعهای با طرح القای سوگیری توجه و سنجش تاثیر آن بر تفسیر اطلاعات مبهم طرحریزی نمودند. در این طرح، با استفاده از آزمایه پروب دات و ارائه پروب در تمام موارد به دنبال چهره عصبانی در مقایسه با چهره خنثی، سوگیری توجه منفی القا شد و پس از آن، تکلیف جملات ناتمام هاپرت و همکاران (2007) اجرا شد تا تاثیر زنجیرهای سوگیری توجه و سوگیری تفسیر ارزیابی شود. در تحلیل نتایج، شرکتکنندگان گروه آموزش سوگیری توجه به تهدید، تفسیرهای منفی مرتبط با اضطراب بیشتری دربرابر موقعیت مبهم نشان دادند. اگرچه نسبت کلی تفسیرهای منفی مرتبط با اضطراب در میان دو گروه آموزشی و کنترل تفاوتی نداشت اما در افراد گروه آموزش، به احتمال بیشتری نخستین تفسیر مرتبط با تهدید بود؛ بنابراین استنباط شد که سوگیری توجه به تهدید قابلیت فراخوانی سوگیری تفسیر منفی را از طریق برجسته ساختن توجه به اطلاعات مرتبط با تهدید که قبلاً دیده نمیشدند، داراست. در نتیجه از آنجا که توجه به صورت همخوانی به نشانههای تهدید معطوف شده است، در واکنش به اطلاعات مبهم، تفسیر مرتبط با تهدید در دسترس خواهد بود.
به نظر میرسد مسیر پژوهشهای صورت گرفته در حیطه ارتباطات زنجیرهای مؤلفههای برنامه تعدیل سوگیری شناختی بسیار سریع تغییر جهت داده و بر اثربخشی برنامههای تلفیقی این مؤلفهها متمرکز شده است. این نقیصه آنجا پررنگ میشود که حتی درصورت اثربخشی برنامههای ترکیبی، میباید سهم برنامه هر مؤلفه مشخص شود تا بتوان درک دقیقی از نقش مؤلفهها و مکانیزمهای سودار درگیر در فرآیند پردازش اطلاعات به دست آورد.
در مطالعه اثربخشی برنامههای ترکیبی، بروسان، هاپیت، شلفر، سایلنس و مکینتاش (2011) اثربخشی تلفیق مؤلفههای توجه و تفسیر برنامه تعدیل سوگیری شناختی را بر روی 13 فرد مضطرب بالینی با چهار جلسه آموزشی مورد سنجش قرار دادند. نتایج کاهش توجه به تهدید و ارتقا سوگیری تفسیر مثبت به همراه کاهش اضطراب صفت و حالت شرکتکنندگان گروه آزمایش را تایید نمود.
برد، ویسبرگ و امیر (2011) نیز اثربخشی تلفیق مؤلفه های توجه و تفسیر را در افراد با اضطراب اجتماعی ارزیابی نمودند. این برنامه، ترکیبی از آزمایه پروب دات و پارادایم ارتباط کلمه-جمله بود تا توجه و تفسیر افراد به دور از محرکهای منفی (از طریق ارائه پروب پشت چهره خنثی) و تفسیرهای تهدیدآمیز (با ارائه بازخورد مثبت به تفسیرهای خنثی و بازخورد منفی به تفسیرهای تهدیدآمیز) جهت داده شود. برنامه دو بار در هفته و در هشت جلسه اجرا شد. افراد گروه آزمایش در پسآزمون در مقایسه با گروه کنترل، نمره اضطراب اجتماعی کمتری در پرسشنامههای خودگزارشی به دست آوردند. علاوه بر آن در تکلیف سخنرانی نیز با اضطراب کمتر و عملکرد بهتر نسبت به پیشآزمون ارزیابی شدند. در نهایت اینکه اندازه اثر این برنامه ترکیبی نسبت به درمانهای شناختی-رفتاری و دارویی، متوسط تا بالا گزارش شد.
فهرست منابع
منابع فارسی
استوار، صغری (1386). تبیین نقش واسطهای توجه متمرکز بر خود و خودکارآمدی اجتماعی بر ارتباط بین اضطراب اجتماعی و سوگیریهای شناختی در نوجوانان. پایاننامه کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی، دانشگاه شیراز.
حمیری، کاملیا (1389). بررسی ترس از ارزیابی مثبت، هوش هیجانی و ارزیابی چهرههای هیجانی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی. پایاننامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه شیراز.
خلیلی طرقبه، صائمه (1391). اثربخشی برنامه تعدیل سوگیری شناختی-مؤلفه تفسیر (CBM-I) بر کاهش سوگیری تفسیر منفی و نشانههای اضطراب اجتماعی در افراد مضطرب اجتماعی. پایاننامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه فردوسی مشهد.
خورشیدزاده، محسن؛ برجعلی، احمد؛ سهرابی، فرامرز و دلاور، علی (1390). اثربخشی طرحواره درمانی در درمان زنان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی. پژوهشهای روان شناسی بالینی و مشاوره، 1(2)، 44-24.
داداش زاده، حسین؛ یزداندوست، رخساره؛ غرایی، بنفشه و اصغرنژادفرید، علیاصغر (1391). اثربخشی درمان شناختی-رفتاری گروهی و مواجهه درمانی بر میزان سوگیری تعبیر و ترس از ارزیابی منفی در اختلال اضطراب اجتماعی. مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، 18 (1)، 51-40.
زنجانی، زهرا (1386). مقایسه تصویر بدنی، حساسیت جسمانی و مهارتهای اجتماعی جوانان کمرو و مبتلا به فوبی اجتماعی. پایاننامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه شیراز.
سردارآبادی، مهدی (1385). بررسی میزان شیوع فوبی اجتماعی، اضطراب افسردگی و استرس در دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی. پایان نامه کارشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد.
عسگری، لیلا (1390). بررسی اثربخشی اصلاح سوگیری توجه بر مؤلفههای توجه در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی. پایاننامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه شیراز.
غفاری نژاد، علیرضا (1387). شیوع اختلال ترس اجتماعی و برخی عوامل وابسته، نظیر جنسیت و سابقه خجالتی بودن در کودکی در دانش آموزان دبیرستانی شهر کرمان. مجله علوم پزشکی هرمزگان، 3، 29-26.
فاتحی پیکانی، مهری (1390). اصلاح سوگیری تفسیر در افراد با اختلال اضطراب اجتماعی: تاثیر آن بر سوگیری تفسیر، سوگیری حافظه و علایم اضطراب اجتماعی. پایاننامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه شیراز.
کلارک، دیوید و فربورن، کریستوفر (1380). دانش و روشهای کاربردی رفتار درمانی شناختی. (ترجمه حسین کاویانی). تهران: انتشارات فارس.
محمودی، محمد (1388). بررسی اثربخشی درمان کوتاه مدت متمرکز بر فراشناخت بر کاهش علائم اختلال هراس اجتماعی: مطالعه موردی. پایاننامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه شیراز.
یعقوبی نصرآبادی، محمد؛ عاطف وحید، محمدکاظم و احمدزاده، غلامحسین (1382). تأثیر گروه درمانی شناختی- رفتاری بر کاهش افسردگی و اضطراب بیماران مبتلا به اختلال خلقی. مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، 9 (2)، 63-56.
منابع انگلیسی
Amir, N., Beard, C., & Bower, E. (2005). Interpretation bias and social anxiety. Cognitive Therapy and Research, 29, 433-443.
Amir, N., Beard, C., Taylor, C., Klumpp, H., Elias, J., Burns, M., et al. (2009). Attention training in individuals with generalized social phobia: A randomized controlled trial. Journal of Consult Clinical Psychology, 77, 961–973.
Amir, N., Bomyea, J., & Beard, C. (2010). The effect of single-session interpretation modification on attention bias in socially anxious individuals. Journal of Anxiety Disorder, 24 (2), 178-182.
Amir, N., Elias, J., Klumpp, H., & Przeworski, A. (2003). Attentional bias to threat in social phobia: facilitated processing of threat or difficulty disengaging attention from threat? Behavior Research Therapy, 41 (11), 1325-1335.
Amir, N., Foa, E. B., & Coles, M. E. (1998). Negative interpretation bias in social phobia. Behaviour Research and Therapy, 36, 945–958.
Amir, N., Weber, G., Beard, C., Bomyea, J., & Taylor, C. T. (2008). The effect of a single-session attention modification program on response to a public speaking challenge in socially anxious individuals. Journal of Abnormal Psychology, 117, 860–868.
Bar-Haim, Y., Lamy, D., Pergamin, L., Bakermans-Kranenburg, M., & van Ijzendoorn, M. (2007). Threat-related attentional bias in anxious and nonanxious individuals: A meta-analytic study. Psychological Bulletin, 133, 1–24.
Barrera, T., & Norton, P. J. (2009). Quality of life impairment in generalized anxiety disorder, social phobia, and panic disorder. Journal of Anxiety Disorders, 23(8), 1086-1090.
Beard, C. (2011). Cognitive bias modification for anxiety: Current evidence and future directions. Expert Review of Neurotherapeutics, 11, 299–311.
Beard, C., & Amir, N. (2008). A multi-session interpretation modification program: Changes in interpretation and social anxiety symptoms. Behaviour Research and Therapy, 46, 1135–1141.
Beard, C., Weisberg, R. B., & Amir, N. (2011). Combined cognitive bias modification treatment for social anxiety disorder: A pilot trial. Depression and Anxiety, 28, 981–988.
Beck, A. T., Emery, G., & Greenberg, R. C. (1985). Anxiety disorders and phobias: A cognitive perspective. New York: Basic Books.
Bogles, S. M., & Mansell, W. (2004). Attention processes in the maintenance and treatment of social phobia: Hyper vigilance, avoidance and self-focused attention. Clinical Psychology Review, 24, 827-856.
Brosan, L., Hoppitt, L., Shelfer, L., Sillence, A., & Mackintosh, B. (2011). Cognitive bias modification for attention and interpretation reduces trait and state anxiety in anxious patients referred to an out-patient service: Results from a pilot study. Journal of Behavior Therapy and Experimental Psychiatry, 42 (3), 258-264.
Buckner, J. D., Maner, J. K., & Schmidt, N. B. (2010). Difficulty disengaging attention from social threat in social anxiety. Cognitive Therapy and Research, 34 (1), 99-105.
Cisler, J. M., & Koster, E. H. W. (2010). Mechanisms of attentional biases towards threat in anxiety disorders: An integrative review. Clinical Psychology Review, 30 (2), 203-216.
Clark, D. M. (2001). A cognitive perspective on social anxiety. In Alden, L. E. & Crozier, W. R. (Eds). International Handbook of Social Anxiety: Concepts, Research and Interventions Relating to the Self and Shyness. (pp. 405–430). Chichester: John Wiley & Sons.
Clark, D. M., & McManus, F. (2002). Information processing in social phobia. Biological Psychiatry, 51 (1), 92-100.
Clark, D. M., & Wells, A. (1995). A cognitive model of social anxiety. In Hope, D. A., Schneier, F. R., Heimberg, R. G., & Leibowitz, M. R. (Eds). Social anxiety: Diagnosis, assessment and treatment. (pp. 69-93). New York: Guilford Press.
Conner, K. M., Davidson, J. R., Churchill, L. E., Sherwood, A., Foa, E., & Weisler, R. H. (2000). Psychometric properties of the Social Phobia Inventory: New self-rating scale. British Journal of Psychiatry, 176, 379-386.
Constans, J., Penn, D., Ihen, G., & Hope, D. (1999). Interpretive biases for ambiguous stimuli in social anxiety. Behaviour Research and Therapy, 37, 643–651.
Dandeneau, S. D., Baldwin, M. W., Baccus, J. R., Sakellaropoulo, M., & Pruessner, J. C. (2007). Cutting stress of at the pass: reducing vigilance and responsiveness to social threat by manipulating attention. Journal of Personality and Social Psychology, 93, 651-666.
Derryberry, D., & Reed, M. A. (2002). Anxiety-related attentional biases and their regulation by attentional control. Journal of Abnormal Psychology, 111 (2), 225-236.
Eysenck, M. W., Derakhshan, N., Santos, R., & Calvo, M. G. (2007). Anxiety and cognitive performance: Attentional control theory. Emotion, 7, 336-353.
Fox, E., Russo, R., Bowles, R., & Dutton, K. (2001). Do threatening stimuli draw or hold visual attention in subclinical anxiety? Journal of Experimental Psychology: General, 130 (4), 681-700.
Franklin, M. E., Huppert, J. D., Langner, R., Leiberg, S., & Foa, E. B. (2005). Interpretation bias: A comparison of treated social phobics, untreated social phobics, and controls. Cognitive Therapy and Research, 29 (3), 289-300.
Hakamata, Y., Lissek, S., Bar-Haim, Y., Britton, J. C., Fox, N. A., Leibenluft, E., Ernst, M., & Pine D. S. (2010). Attention bias modification treatment: a meta-analysis toward the establishment of novel treatment for anxiety. Biological Psychiatry, 68 (11), 982-990.
Heeren, A., Lievens, L., & Philippot, P. (2011). How does attention training work in social phobia: Disengagement from threat or reengagement to non-threat?. Journal of Anxiety Disorders, 25, 1108-1115.
Heimberg, R. G., Horner, K. J., Juster, H. R., Safren, S. A., Brown, E. J., Shneier. F. R., & Liebowitz, M. R. (1999). Psychometric properties of the liebowitz social anxiety scale, Psychological Medicine, 29, 199-212.
Hertel, P. T., & Mathews, A. (2011). Cognitive bias modification: Past perspectives, current findings and future application. Perspectives on Psychological Science, 6, 521-536.
Hirsch, C. R., Clark, D. M., & Mathews, A. (2006). Imagery and interpretations in social phobia: Support for the combined cognitive biases hypothesis. Behaviour Therapy, 37 (3), 223–236.
Hirsch, C., & Mathews, A. (1997). Interpretive inferences when reading about emotional events. Behaviour Research and Therapy, 35, 1123–1132.
Hirsch, C., & Mathews, A. (2000). Impaired positive inferential bias in social phobia. Journal of Abnormal Psychology, 109, 705–712.
Hofmann, S. G. (2007). Cognitive factors that maintain social anxiety disorder: A comprehensive model and its treatment implications. Cognitive Behaviour Therapy, 36 (4), 193-209.
Hofmann, S. G., & Barlow, D. H. (2002). Anxiety and Its Disorders: the Nature and Treatment of Anxiety and Panic. (pp. 454–476). New York: Guilford Press.
Hofmann, S. G., & Loh, R. (2006). The tridimensional personality questionnaire: Changes during psychological treatment of social phobia. Journal of Psychiatric Research, 40 (3), 214-220.
Hook, J. N., & Valentiner, D. P. (2002). Are Specific and Generalized Social Phobias Qualitatively Distinct?. Clinical Psychology: Science and Practice, 9 (4), 379–395.
Hoppitt, L., Mathewsa, A., Yiend, J., & Mackintosh, B. (2010). Cognitive bias modification: The critical role of active training in modifying emotional responses. Behavior Therapy, 41 (1), 73–81.
Horley, K., Williams L. M., Gonsalves, C., & Gordon, E. (2004). Face to face: Visual scanpath evidence for abnormal processing of facial expressions in social phobia. Psychiatry Research, 127, 43-53.
Huppert, J. D., Foa, E. B., Furr, J. M., Filip, J. C., & Mathews, A. (2003). Interpretation bias in social anxiety: A dimensional perspective. Cognitive Therapy and Research, 27, 569–577.
Huppert, J. D., Pasupuletia, R. V., Foa, E. B., & Mathews, A. (2007). Interpretation biases in social anxiety: Response generation, response selection, and self-appraisals. Behaviour Research and Therapy, 45, 1505-1515.
Kashdan, T. B., & Herbert, J. D. (2001). Social anxiety disorder in childhood and adolescence: Current status and future directions. Clinical Child and Family Psychology Review. 4, 37-61.
Koster E. H. W., Verschuere, B., Crombez, G., & Van Damme, S. (2005). Time-course of attention for threatening pictures in high and low trait anxiety. Behaviour Research and Therapy, 43, 1087–1098.
Koster, E. H. W., Baert, S., Bockstaele, M., & De Raedt, R. (2010). Attention retraining procedures: Manipulating early or late components of attentional bias. Emotion, 10, 230-236.
Koster, E. H. W., Crombez, G., Verschuere, B., Van Damme, S., & Wiersema, J., R. (2006). Components of attentional bias to threat in high trait anxiety: Facilitated engagement, impaired disengagement, and attentional avoidance. Behaviour Research and Therapy, 44 (12), 1757-1771.
Koster, E. H. W., Fox, E., & MacLeod, C. (2009). Introduction the special section on cognitive bias modification in emotional disorders. Journal of Abnormal Psychology, 118, 1-4.
Lange, W., Salemink, E., Windey, I., Keijsers, G. J., Krans, J., Becker, E. S., et al. (2010). Does modified interpretation bias influence automatic avoidance behaviour? Applied Cognitive Psychology, 24 (3), 326-337.
Leary, R. M. (1983). A brief version of the fear of negative evaluation scale. Personality and Social Psychology Bulletin, 9, 371-375.
Ledley, D. R., & Heimberg, R. G. (2006). Cognitive Vulnerability to Social Anxiety. Journal of Social and Clinical Psychology, 25 (7), 755-778.
Li, S. W., Tan, J. Q., Qian, M. Y., & Liu, X. H. (2008). Continual training of attentional bias in social anxiety. Behaviour Research and Therapy, 46, 905–912.
Lundh, L. G., & Öst, L. G. (2001). Attentional bias, self-consciousness and perfectionism in social phobia before and after cognitive-behaviour therapy. Scandinavian Journal of Behaviour Therapy, 30, 4–16.
MacLeod, C., Rutherford, W., Campbell, L., Ebsworthy, G., & Holker, L. (2002). Selective attention and emotional vulnerability: assessing the causal basis of their association through the experimental manipulation of attentional bias. Journal of Abnormal Psychology, 111, 107–123.
Mansell, W., Clark, D. M., & Ehlers, A. (2003). Internal versus external attention in social anxiety: An investigation using a novel paradigm. Behaviour Research and Therapy, 45 (5), 555–572.
Mathews, A. (2004). On the malleability of emotional encoding. Behaviour Research and Therapy, 42, 1019-1036.
Mathews, A., & Mackintosh, B. (2000). Induced emotional interpretation bias and anxiety. Journal of Abnormal Psychology, 109, 602–615.
Mathews, A., & MacLeod, C. (2002). Induced processing biases have casual effects on anxiety. Cognitive and Emotion, 16 (3), 331-354.
Mathews, A., Mackintosh, B., & Fulcher, E. P. (1997). Cognitive biases in anxiety and attention to threat. Trends in Cognitive Sciences, 1, 340-345.
McMillan, E. S. (2008). Processing Social Information: An Investigation of The Modification of Attentional Bias In Social Anxiety. Dissertation: University of Maine.
Mobini, S., Reynolds, S., & Mackintosh, B. (2013). Clinical implications of cognitive bias modification for interpretative biases in social anxiety: An integrative literature review. Cognitive Therapy and Research, 37 (1), 173-182.
Mogg, K., & Bradley, B. P. (1998). A cognitive-motivational analysis of anxiety. Behaviour Research Therapy, 36, 809-848.
Mogg, K., & Bradley, B. P. (2002). Selective orienting of attention to masked threat faces in social anxiety. Behaviour Research and Therapy, 40 (12), 1403–414.
Mogg, K., Philippot, P., & Bradley, B. P. (2004). Selective attention to angry faces in clinical social phobia. Journal of Abnormal Psychology, 113, 160–165.
Murphy, R., Hirsch, C. R., Mathews, A., Smith, K., & Clark, D. M. (2007). Facilitating a benign interpretation bias in a high socially anxious population. Behaviour Research and Therapy, 45, 1517–1529.
Musa, C., Lepine, J. P., Clark, D. M., Mansell, W., & Ehlers, A. (2003). Selective attention in social phobia and the moderating effect of a concurrent depressive disorder. Behaviour Research and Therapy, 41 (9), 1043–1054
Olatunji, B. O., Cisler, J., & Tolin, D. F. (2007). Quality of life in the anxiety disorders: A meta-analytic review. Clinical Psychology Review, 27, 572-581.
Pineles, S. L., & Mineka, S. (2005). Attentional biases to internal and external sources of potential threat in social anxiety. Journal of Abnormal Psychology, 114, 314–318.
Pishyar, R., Harris, L., & Menzies, R. G. (2004). Attentional bias for words and faces in social anxiety. Anxiety, Sress & Coping, 17, 23-26.
Quirk, G. J., Paré, D., Richardson, R., Herry, C., Monfils, M. H., Schiller, D., & Vicentic, A. (2010). Erasing fear memories with extinction training. The Journal of Neuroscience, 30 (45), 14993-14997.
Rapee, R. M., & Heimberg, R. G. (1997). A cognitive-behavioral model of anxiety in social phobia. Behaviour Research and Therapy, 35, 741-756.
Rapee, R. M., & Spence, S. H. (2004). The etiology of social phobia: Empirical evidence and an initial model. Clinical Psychology Review , 24, 737-767.
Roth, D. A., Antony, M. M., & Swinson, R. P. (2001). Interpretations for anxiety symptoms in social phobia. Behaviour Research and Therapy, 39, 129-138.
Rozenman, M., Weersing, V. R., & Amir, N. (2011). A case series of attention modification in clinically anxious youths. Behaviour Research and Therapy, 49 (5), 324-330.
Sadock, B. J., & Sadock, V. A. (2007). Kaplan and Sadock's Synopsis of Psychiatry: Behavioral sciences/clinical psychiatry, New York: Williams & Wilkins.
Salemink, E. , van den Hout, M. A., & Kindt, M. (2007). Trained interpretive bias and anxiety. Behaviour Research and Therapy, 45, 329-340.
Salemink, E. , van den Hout, M. A., & Kindt, M. (2009). Effects of positive interpretive bias modification in highly anxious individuals. Journal of Anxiety Disorders, 23, 676-683.
Salemink, E., Hertel, P., & Mackintosh, B. (2010). Interpretation training influences memory for prior interpretations. Emotion, 10 (6), 903-907.
Schmidt, N. B., Richey, J. A., Buckner, J. D., & Timpano, K. R. (2009). Attention training for generalized social anxiety disorder. Journal of Abnormal Psychology, 118, 5–14.
Schofield C. A., Coles M. E., & Gibb B. E. (2007). Social anxiety and interpretation biases for facial displays of emotion: Emotion detection and rating of social cost. Behaviour Research and Therapy, 45 (12), 2950-2963.
Schultz, L. T., & Heimberg, R. G. (2008). Attentional focus in social anxiety disorder: Potential for interactive processes. Clinical Psychology Review, 28, 1206-1221.
See, J., MacLeod, C., & Bridle, R. (2009). The reduction of anxiety vulnerability through the modification of attentional bias: A real-world study using a homebased cognitive bias modification procedure. Journal of Abnormal Psychology, 118, 65-75.
Spence, S. H., Donovan, C., & Brechman-Toussaint, M. (1999). Social skills, social outcomes and cognitive features of childhood social phobia. Journal of Abnormal Psychology,108, 211-221.
Spokas, M. E., Rodebaugh, T. L., & Heimberg, R. G. (2007). Cognitive biases in social phobia. Journal of Psychiatry, 6 (5), 204-210.
Stopa, L. (2009). Why is the self important in understanding and treating social phobia?. Cognitive Behaviour Therapy, 38, 48-54.
Stopa, L., & Clark, D. (2000). Social phobia and interpretation of social events. Behaviour Research and Therapy, 38, 273–283.
Talepasand, S., & Nokani, M. (2010). Social phobia symptoms: Prevalence and sociodemographic correlates. Archives of Iranian Medicine, 13, 522-527.
Tamir, M., & Robinson, M. D. (2007). The happy spotlight: Positive mood and selective attention to rewarding information. Personality and Psychology Bulletin, 33, 1124-1136.
Teachman, B. A., & Woody, S. R. (2003). Automatic processing in spider phobia: Implicit fear associations over the course of treatment. Journal of Abnormal Psychology, 112 (1), 100-109.
Turner, R., Hoppitt, L., Hodgekins, J., Wilkinson, J., Mackintosh, B., & Fowler, D. (2011). Cognitive bias modification in the treatment of social anxiety in early psychosis: A single case series. Behavioral and Cognitive Psychotherapy, 39 (3), 341-347.
Vassilopoulos, S. P., & Banerjee, R. (2008). Interpretations and judgments for positive and negative social scenarios in childhood social anxiety. Behaviour Research and Therapy, 46, 870-876.
Voncken, M. J., Bogles, S. M., & de Vries, K. (2003). Interpretation and judgmental biases in social phobia. Behaviour Research and Therapy, 41, 1481-1488.
Wadlinger, H. A., & Isaacowitz, D. M. (2011). Fixing our focus: Training attention to regulate emotion. Personality and Social Psychology Review, 15, 75-102.
Watson, D., & Friend, R. (1969). Measurement of socialevaluative anxiety. Journal of Consulting and Clinical Psychology, 33, 448-457.
Wells, A., & Papageorgiou, C. (1998). Social phobia: Effects of external attention on anxiety, negative beliefs, and perspective taking. Behaviour Therapy, 29, 357-370.
White, L. K., Suway, J. G., Pine, D. S., Bar-Haim, Y., & Fox, N. A. (2011). Cascading effects: The influence of attention bias to threat on the interpretation of ambiguous information, Behaviour Research and Therapy, 49 (4), 244–251.
Williams, J. M., Watts, F. N., MacLeod, C., & Mathews, A. (1997). Cognitive Psychology and Emotional Disorders. Chichester: John Wiley & Sons.
Wilson, E., MacLeod, C., Mathews, A., & Rutherford, E. (2006). The casual role of interpretive bias in anxiety reactivity. Journal of Abnormal Psychology,115, 103-111.
Wittchen, H. U., Fuetsch, M., Sonntag, H., Muller, N., & Liebowitz, M. (2000). Disability and quality of life in pure and comorbid social phobia, Findings from a controlled study. European Psychiatry. 15 (1). 46-