مبانی نظری و پیشینه تحقیق فن بازار (docx) 94 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 94 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
center0
دانشگاه علامة طباطبايي (ره)
دانشکده مدیریت و حسابداری
رساله دکتري رشتة مديريت فناوری
الگویی برای کسب موفقیت فنبازار دفاعی
نگارش
بهرام اکبری
استاد راهنما
دکتر ابوالفضل کزازي
اساتید مشاور
دکتر منوچهر منطقی دکتر مقصود اميري
سپاس خداوند مهربان که فرصت حیات و توفیق خدمت در نظام مقدس جمهوری اسلامی را باقی گذاشت تا تحقیق و نگارش این پایاننامه به انجام برسد.
قدردانی و تشکر فراوان از استاد راهنمای گرانقدر جناب آقای دکتر کزازی بخاطر رهنمودهای اثربخش؛
جناب آقای دکتر امیری و جناب آقای دکتر منطقی بخاطر مشاورههای لازم؛
سردار وزیر محترم دفاع جناب آقای دکتر دهقان به خاطر در اختیار گذاشتن وقت گرانبها و نکات ارزنده ؛
سید عالیقدر جناب آقای دکتر طباطبائیان بخاطر نقطه نظرات اصلاحی و دلسوزانه
و همسر گرامیام خانم دکتر حمزهلویی بخاطر همراهی و حمایتهای معنوی.
فهرست مطالب
Contents TOC \o "1-3" \h \z \u 2-2. مفهوم فناوری PAGEREF _Toc528143093 \h 63-2. بازار فناوری PAGEREF _Toc528143094 \h 96-2. فنبازار PAGEREF _Toc528143095 \h 111-6-2. ضرورت وجود فنبازار PAGEREF _Toc528143096 \h 122-6-2. مفهوم فنبازار PAGEREF _Toc528143097 \h 153-6-2 .وظايف و کارکردهاي فنبازار PAGEREF _Toc528143098 \h 174-6-2. انواع فنبازار PAGEREF _Toc528143099 \h 185-6-2. تفاوت فنبازار با ساير بازارها PAGEREF _Toc528143100 \h 207-6-2. گسترۀ خدمات فنبازار PAGEREF _Toc528143101 \h 258-6-2. مطالعات تطبیقی فنبازار در جهان PAGEREF _Toc528143102 \h 2812-6-2.مدلهاي پيادهسازي فنبازار PAGEREF _Toc528143103 \h 5913-6-2. عوامل مؤثر بر موفقيت فنبازار PAGEREF _Toc528143104 \h 6215-6-2. ذينفعان فنبازار PAGEREF _Toc528143105 \h 694-7-2. پژوهشهاي انجامشده PAGEREF _Toc528143106 \h 731-4-7-2. مطالعه حسيني و سهرابي PAGEREF _Toc528143107 \h 732-4-7-2. مطالعه موحدي و طباطبايي PAGEREF _Toc528143108 \h 793-4-7-2. مطالعه صمدي و همکاران PAGEREF _Toc528143109 \h 82
2-2. مفهوم فناوری
تعاريف متعدد و گوناگوني براي فناوری ارائه شده است. خليل (Khalil, 2000) فناوری را تمامي دانشها، محصولات، فرايندها، ابزارها، متدها و سيستمهايي تعريف ميکند که در خلق کالاها يا ارائه خدمات بکار گرفته میشوند. برخي افراد، فناوری را به سختافزارهايي همچون ماشينآلات، رايانه و وسايل پيشرفته الکترونيکي محدود ميدانند اما واقعيت اين است که فناوری موجوديتي بيش از سختافزار است که نرمافزار و مهارتهاي بشري را نيز در برميگيرد. زلني (Zeleny, 1986) در اين باره پيشنهاد کرده است که فناوری را شامل سه جزء زير بدانيم:
سختافزار: ساختار فيزيکي و چيدمان منطقي تجهيزات يا ماشينآلاتي که براي انجام کار مورد نظر لازم است.
نرمافزار: دانش بهکارگیری سختافزار براي انجام کار مورد نظر.
مغزافزار: دليل استفاده از فناوری به شيوهاي خاص که به آن دانش چرايي نيز گفته ميشود.
خليل معتقد است که بايد جزء چهارمي نيز به سه جزء فوق افزود:
دانش چگونگي: دانش آموختهشده يا مهارت کسبشده براي انجام صحيح کار. دانش چگونگي ميتواند نتيجه آزمايش، انتقال دانش يا تجربه عملي باشد.
برگلمن و همکاران (Burgelman et al, 2001) فناوری را مصنوعات، مهارتها و دانشهاي تجربي و نظريهاي ميدانند که براي توسعه محصولات و خدمات و همچنين سيستمهاي توليد و عرضه آنها بکار بسته ميشوند. به نظر آنان فناوری در انسانها، مواد، فرايندهاي ادراکي و فيزيکي، کارخانهها، تجهيزات و ابزارها تجسم مييابد. ممکن است که اجزاي کليدي فناوری غيرصريح و ضمني باشند يعني به شکل نهفته در چيز ديگري وجود داشته باشند (همچون راز تجاري مبتني بر دانش چگونگي). ورنت و آراستي نيز تعريفي يکپارچه از فناوری را بکار ميگيرند. بهنظر آنان فناوری ترکيبي از دانش علمي و فني و دانش چگونگي است که در يک محصول، خدمت، فرايند، سيستم اطلاعاتي يا روش مديريتي تجسم مييابد (Vernet & Arasti, 1999).
سرانجام اينکه چيهزا (Chiesa, 2001)به پيروي از آبتي (Abetti, 1989)تعريفي جامع از فناوری ارائه ميکند که به شرح زير است: جثهاي از دانش، ابزار و تکنيک که هم از علم و هم از تجربه عملي حاصل ميشود و در توسعه، طراحي، توليد و بهکارگیری محصولات، فرايندها، سيستمها و خدمات مورد استفاده قرار ميگيرد. به نظر چيهزا، اين تعريف به چند مفهوم کليدي در ارتباط با فناوری و نقش آن در رقابت اشاره دارد:
فناوری در محصولات و نيز در فرايندها يا روشهاي خلق محصولات يا خدمات جديد نهفته است؛
فناوری عبارت است از دانستن اينکه چگونه از دانش علمي و مهندسي يا تجربه براي دستيابي به نتايج عملي (همچون محصولات، فرايندها و خدمات) استفاده شود؛
فناوری با علم و تجربه عملي (تکنيک) سروکار دارد. اين اصطلاحات معمولاً بهدرستي بکار نميروند. علم عبارت است از دانش کلي که هدف از آن ارتقاي دانش بشر درباره طبيعت و جامعه است و مقبوليت آن به منطق دروني آن و توانايي آن در تشريح و پيشبيني بستگي دارد. در مقابل، فناوری عبارت است از دانش کلي که هدف از آن ارائه راهحلهاي کلي براي مسائل خاص بوده و مقبوليت آن به کاربرد عملي آن بستگي دارد. از سوي ديگر، تکنيک، دانش خاصي است که هدف از آن حل مسائل خاص بوده و مقبوليت هر مورد از آن به مناسب بودن آن در عمل ـ و نه به دانش اصول زيربنايي آن ـ بستگي دارد. بنابراين، علم، فناوری و تکنيک، سه شکل دانش هستند که ميتوان بر مبناي ميزان کليت، هدف و مقبوليت آنها را از يکديگر تميز داد. علم و فناوری، هر دو، دانش کلي هستند چراکه بر دانش اصول زيربنايي مبتني هستند. تکنيک، شکلي از دانش خاص است زيرا تکنيک همان مهارت حل يک مسئله بدون دانش اصول زيربنايي است. از نظر هدف، علم در واقع دانش مرتبط با پديدههاي طبيعي يا اجتماعي است، در حالي که فناوری و تکنيک با دانش چگونگي ـ يعني نتيجه عملي ـ مرتبط هستند. مقبوليت هر يک از اينها نيز بر معيار جداگانهاي مبتني است؛ علم هنگامي مقبوليت مييابد که توسط جامعه علمي پذيرفته است اما فناوری و تکنيک زماني مقبوليت پيدا ميکنند که بتوانند مسائل عملي را حل کنند و نتايج عملي به بارآورند. بنگاهها به فناوری و تکنيک علاقهمند هستند زير اينها هستند که نتايج عملي به بار ميآورند؛
براي خلق و توسعه فناوری دو فرايند مجزا وجود دارد. يکي از اينها فرايندي است که با دانش علمي آغاز ميشود و به کاربرد عملي ميانجامد. ديگري، فرايندي است که با انباشت دانش عملي آغاز ميگردد و از طريق تعميم آن به فناوری منتهي ميشود؛
از ديدگاه کسبوکار، فناوری به خودي خود خوب نيست مگر در مواردي که با اهداف نوآورانه بنگاه مرتبط باشد؛
فناوری، علم و تکنيک همگي با شکلهاي صريح دانش مرتبط هستند. اما در بنگاهها شکلهاي ضمني دانش نيز وجود دارد که از آن ميان ميتوان به موارد زير اشاره کرد: دانش نهفته در افراد، سيستمهاي فني، سيستمهاي مديريتي، فرهنگ و ارزشها که صريح نيستند ولي عاملي کليدي در حل مسائل و دستيابي به نتايج به حساب ميآيند.
3-2. بازار فناوری
طي چند دهه اخير، فناوري بهعنوان کليدي برای تبديل کشورها به کشورهاي توسعهيافته و تبديل سازمانها و شرکتهاي معمولي به شرکتهاي پيشرفته کلاس جهاني شناخته شده است. بسياري از کشورهاي دنيا بدون داشتن منابع اوليه و انرژي، صرفاً با تکيه بر دانش فني، به کشورهاي ثروتمند و صنعتي تبديل شدهاند.
«فناوري تجارتپذير» بهنوعی از فناوري گفته ميشود که ارزش تجاري داشته باشد و کاربران با بهکارگیری آن بتوانند به ارزش افزوده دست يابند. برخلاف تصوري که معمولاً از فناوري وجود دارد (ماشينآلات يا دانش فني)، فناوري را بايد بهصورت يک نظام يکپارچه با اجزاي مختلف در نظر گرفت. به عبارت ديگر، مبادله فناوري، چيزي فراتر از خريد و فروش محض دانش فني يا اطلاعات فني است. فناوري تجارتپذير، علاوه بر سختافزار، شامل روشها و فنون مديريتي و نيز دانش صريح مانند کتابچههاي راهنما، مشخصات فني، پروانههاي ثبت اختراع (پتنت)، نرمافزارهاي رايانهاي و همچنين شامل دانش نامشهودي است که در ذهن کارکنان يا دستورالعملهاي سازماني وجود دارد.
تمايز فناوري تجارتپذير با ساير محصولات (کالاها) از جهات زير ايجاد ميشود:
نامشهود بودن: در مبادلات تجاري فناوري، اين ويژگي از نظر خريدار نامطلوب و از ديدگاه فروشنده مطلوب تلقي ميشود.
قابل انباشت بودن: اين ويژگي، اساس فرايند توسعه فناوري است.
مصرفي نبودن: دانش را ميتوان به کار گرفت، اما هيچگاه مانند ساير محصولات مصرف نميشود. به همين دليل است که فناوري توسط فناوريهاي جديدتر منسوخ ميشود.
قابل انتقال بودن: فناوري را ميتوان به راحتي و به دفعات مکرر، بدون اينکه از ارزش آن کاسته شود يا هزينه سنگيني براي جابجايي آن پرداخت شود، از جايي به جاي ديگر و حتي از کاربردي به کاربرد ديگر منتقل کرد.
بدون مرز بودن: فناوري به سادگي از کشوري به کشور ديگر و از سازماني به سازمان ديگر قابل انتقال است.
با توجه به ويژگيهاي فوق، ميتوان بازار فناوري را بهعنوان بستر انجام مبادلات تجاري فناوري تعريف کرد. به عبارت ديگر، بازار فناوري، نظامي است که در قالب آن کليه معاملات فناوري -که بر پايه موازين تجاري انجام ميشود و تراکنشهاي مالي همراه است- سازماندهي و هدايت ميشود (صمدي و همکاران، 1385).
هرچند بازار مبادله فناوری و دارايي فکري از سالها قبل وجود داشته ولي مطالعات نشان ميدهند که اين بازار صرفاً از دهه 1990 به بعد و در حوزه فناوری سطح بالا رشد قابل توجهي داشته است. آرورا و فوسفيوري بازار دانش فني را مطالعه کردند. برآوردهاي آنها براي بازارهاي جهاني فناوري در سال 2000، محدودهي 35 تا 50 بيليون دلار در سال را نشان داد (Arora, Fosfuri et al. 2001).
علاوه بر اين، التون، شاه و همکاران (Elton, Shah, et al. 2002) و کلاين (Kline, 2003) برآورد نمودهاند که کل درآمدهاي حق امتياز و جواز در آمريکا از زير 15 بيليون دلار در سال در آغاز دههي 90 به حدود 100 بيليون دلار در سال در 2002 افزايش يافته است. نتايج يک مطالعهي ميداني توسط شيهان، مارتينز و همکاران، نشان داد که اکثريت يا 81% شرکتهاي پاسخدهنده (شرکتکننده در نظرسنجي)، انتظار افزايش واگذاري حق امتياز بين سالهای 2005 تا 2010 را دارند، در حالي که 54% پاسخدهندگان، شاهد رشد واگذاري حقامتياز از سال 1995 بودهاند.( Sheehan, Martinez, et al., 2004 )
اکثر مطالعاتي که بهمنظور درک بهتر تجارت فناوري در سطح بنگاه، چه از ديدگاه فروشنده ( مثل Lichtenthaler, 2006. يا Escher, 2005)، چه از ديدگاه خريدار (مثلGranstrand, Bohlin, et al. (1992 و چه در سطح ملي (مثل,2004 Granstrand يا Gambardella, 1996) انجام شدهاند به نتايج مشابهي رسيدهاند. امروزه ساختار بازار شامل کالاي معاملهشده و ساختار نهادي، با حالت بهينه فاصله دارند. همچنان موانع بسياري وجود دارند که مانع از کارايي بازارها ميشوند.
تيس (Teece, 1998) نيز به عدم کارايي بازارهاي فناوري توجه نموده و آن را به دليل تمايل نداشتن بنگاه به فروش يا به دليل مشکلات معامله در بازار دانش فني خاص ميداند.
اخيراً در بازارهاي فناوري، ظهور نوع جديدي از عوامل مخصوص بازار که آنها را "ميانجي بازاريابي فناوري" ميناميم، قابل مشاهده است.
6-2. فنبازار
در بررسي ادبيات فنبازار دو نکته را بايد مدنظر داشت: اول اينکه، فنبازار موضوع و مفهوم نسبتاً جديدي در ادبيات مديريت فناوری به شمار ميرود و دوم اينکه اين مفهوم بيشتر از طريق کشورهاي خاور دور معرفي شده و توسعهیافته است. به همين دلايل ادبيات مفصلي در اين باره شکل نگرفته است. به هرحال، با توجه به هدف تحقيق، مرور ادبيات در چند بخش شامل ضرورت وجودی، مفهوم، وظايف، کارکردها و انواع فنبازار انجام میشود و سپس بحثهای پیرامون فنبازار در جهان و فنبازار در ايران ارائه ميگردد.
1-6-2. ضرورت وجود فنبازار
فناوري بهعنوان روش و فوتوفن انجام کارها و جنبه عملي علم انسان، با گذشت روزگار، پيچيدهتر، گستردهتر و عميقتر گشته و حتي بهصورت وسيلۀ برتري و تفوق ملتي بر ديگر ملل تغيير شکل يافته است. امروزه کشورهاي پيشرفته و پيشتاز، از فناوريهاي نيرومندتر و پيچيدهتري برخوردار هستند. گروهي از کشورهاي تازه صنعتي شده نيز با استفاده از راهکارهاي مختلف و متناسب با فرهنگ خويش، درصدد ارتقاء و توسعه سطح فناوري کشور خود برآمدهاند (Khabiri et al., 2012).
شوراي ملي علوم و فناوری آمريکا پيشرفت فناوری را مهمترين عامل تعيينکننده رشد پايدار اقتصاد کشور ميداند. طبق اين گزارش حدود نيمي از رشد اقتصادي درازمدت ۵۰ سال گذشته ناشي از فناوری بوده است. طي سالهاي آتي، فناوری ارتباطات، اينترنت، مهندسي ژنتيک و شبيهسازي انسان، کنترل اقلام ورودي و خروجي، نانوفناوری و بسياري از فناوريهاي ديگر تأثیر بيشتري بر زندگي انسان خواهند گذاشت (Mowery 1992) .
کشورهاي اروپايي و آمريکايي با داشتن سابقۀ طولاني در ايجاد و انتشار فناوري، بسترهاي جلب ايدهها و خلاقيتهاي نو را فراهم آورده، بهطوري که آمريکا بيشترين آمار اختراعات را در خود گنجانده است در اين کشورها سازمانها و افراد بسياري مترصد يافتن فناوري سودآور هستند. در کشورهاي شرقي نيز دولتها اغلب زيرساختهاي تعامل و ارتباط نزديک دارندگان و خواهندگان فناوري را فراهم ميآورند. روشن است که پاسخ به تقاضاي فناوري و پوياکردن دانشگاهها و متخصصين، در گرو ارتباط نزديک و تنگاتنگ ايشان با کاربران فناوري است. يکي از ارکان توسعۀ فناوري در کشور، تبادلات و تعاملات فناوري و رفع نياز هر يک از طرفين مبادله است. در ايران مبادلات و انتقال فناوري از نظام و ساختار منسجم و هدفمندي برخوردار نيست. همين مسئله باعث بروز مشکلات بسياري براي عرضهکنندگان فناوري (شامل نخبگان، دانشگاهها، مراکز تحقيق و توسعه و...) و متقاضيان فناوري (مانند دولت، صنايع مختلف به ويژه صنايع کوچک و متوسط، سرمايهگذاران و ...) شده است (حسيني و سهرابي، 1389).
کشورهاي مختلف در سراسر دنيا با توجه به عوامل و واقعيات مختلفي که با آن روبرو هستند، ابزارها و روشهاي مختلفي را براي حرکت به سمت اقتصاد مبتني بر دانش مورد استفاده قرار دادهاند. سابقۀ تاريخي، زمينههاي فرهنگي، شاخصهاي اقتصادي و بهطورکلي، ميزان توسعهیافتگی، تعیینکنندۀ آن است که چه کشوري در کدام برهه از زمان، جهت نيل به اولويتها و برنامههاي مذکور بايد از چه روش و سازوکاري استفاده نمايد. (Gibson & Smilor, 1991)
يکي از سازوکارهايي که استفاده از آن با هدف تسهيل در امر پیادهسازی سياستهاي فوق، نزديک به سه دهه قدمت دارد، بهکارگیری" فنبازار" است بهعنوان سامانهاي براي هدايت و نظارت بر مبادلات فناوري است. در سالهاي اخير، استفاده از سازوکار مذکور بهخصوص در کشورهاي در حال توسعه با استقبال مواجه شده است (موحدي و طباطبايي، 1389).
فنبازار بهعنوان بازار تخصصی مبادلات فناوری، نظامی برای ساماندهی، هدایت و رونق بخشی به معاملات انتقال فناوری چه در سطح ملی و چه در سطح بینالمللی است. بهعبارتدیگر، فنبازار یک بازار است که در آن عرضهکنندگان و متقاضیان فناوری و خدمات مرتبط با آن در سطوح ملی، سازمانی و شرکتی بهمنظور تأمین نیازهای فناورانه خود فعالیت دارند (صمدی،کلاهدوزان و حسینی، 1385).
فنبازار در واقع سازوکاری برای مبادلۀ فناوری است که نقش آن کاهش موانع موجود بر سر راه معاملات فناوری و نیز گردآوری و توزیع اطلاعات واقع بینانه و بی طرفانه پیرامون قیمت از طریق معاملات تجارت آزاد است. در جوامع مختلف، صنعت بهعنوان زیرسیستم تولید، و دانشگاه بهعنوان زیرسیستم تحصیل و آموزش و دستکم بهعنوان بخشی از زیرسیستم علم و فناوری پذیرفتهشده است. از سوی دیگر ارتقای نوآوری فناورانه و بهطورکلی خلق، توسعه، تجاریسازی و اشاعۀ فناوری در جامعه به کارکرد و رابطۀ این زیرسیستمها بستگی دارد. بنابراین جهت ارتقای نوآوری فناورانه باید عملکرد صنعت به عنوان نهاد تولید و عملکرد دانشگاه به عنوان نهاد علم و فناوری از یک طرف، و ارتباط این دو نهاد از طرف دیگر بهبود یابد. دقیقاً در همین جاست که نقش فنبازاربه عنوان یک نهاد واسط آشکار میشود. به عبارت دیگر، فنبازارمحل تلاقی این دو نهاد است. البته باید توجه داشت که ایجاد فنبازاربه معنای بهبود قطعی ارتباط صنعت با دانشگاه نیست و این ارتباط تحت تأثیر عوامل دیگری همچون فضای رقابتی حاکم بر صنعت نیز قرار دارد (Sung, 2009).
توسعه فنبازارها به کشورهاي شرق آسيا برميگردد. کشورهايي چون "ژاپن"، "چين" و"هنگکنگ" که خود توليدکننده فناوری نبودند و بيشتر از استراتژي انتقال فناوری استفاده ميکردند، براي ساماندهي به جريان انتقال فناوری در کشورشان دست به ايجاد ساختارهايي زدند که بعداً به نامTechnomarket يا Technomart معروف شدند. نمونهاي از مهمترين فنبازارها در حال حاضر عبارتاند از :
فنبازار آسيا و اقيانوسيه APCTT؛ مستقر در دهلينو
فنبازار Yet2؛ در آمريکا
فنبازار هنگکنگ.
بهعنوان آخرین نکته در مورد ضرورت فنبازارمیتوان گفت که ظرايف موجود در انتقال فناوری لزوم ايجاد سیستم اطلاعرساني صحيح، مشاوره و استانداردسازي مبادلات را بوجود آورده که اين نقش توسط فنبازارها ايفا ميشود. در اصل فنبازار در نقش يک واسطه حرفهاي در سطوح مختلف در کنار عرضهکنندگان (دانشگاهها، پژوهشگاهها و واحدهاي تحقيق و توسعه صنايع) و متقاضيان فناوری (صنايع بزرگ، بنگاههاي اقتصادي کوچک و متوسط، سرمايهگذاران و حتي دانشگاهها) است. با اين تعريف ميتوان گفت فنبازار در اصل يک بنگاه تخصصي معاملات فناوری است (Kokko, 1994).
2-6-2. مفهوم فنبازار
نتايج تحقيقات زيادي نشاندهنده ميزان اهميت بازار فناوري است. در اکثر موارد، در نظر گرفتن بازار فناوري کم اهميتتر از خود فناوري نيست. به عبارت ديگر، بايد فناوري را با بازار آن در نظر بگيريم. براي فناوري دو جريان تجاري و غير تجاري تعريف کردهاند:
الف) جريان غيرتجاري فناوري:
قسمت اصلي جريان فناوری، خارج از بازار انتقال فناوری رخ ميدهد. به عبارت ديگر، دانش فني بهصورت بينالمللي از طريق شکلهاي غيرتجاري گسترش مييابد و ممکن است حتي بدون هيچ هزينهاي منتقل شود. برخي از شيوههاي جريان غيرتجاري فناوری عبارتند از:
افرادي که دروس مهندسي و علمي در دانشگاههاي خارج کشور خواندهاند و به وطنشان برمیگردند؛
رقيباني که از مهندسي مجدد استفاده ميکنند؛
شعبههاي شرکتهاي چندملیتی.
ب) جريان تجاري فناوري:
بخش ديگر جريان فناوري، بخش تجاري آن ميباشد. در اين حالت، مبادله بين دو طرف بهصورت مشهود انجام شده و نتايج مبادله در اسناد منعکس ميگردد. شايد بيشتر جريان فناوري بهصورت غيرتجاري باشد، اما سهم تجاري آنهم قابلتوجه بوده است. بنابراين سیاستگذاران براي حمايت از عرضهکنندگان فناوري و تلاش توسعه اقتصادي بايستي زمينۀ لازم جهت حرکت افراد و سازمانها در راستاي تجارت فناوري را فراهم آورند.
بهعنوان مثال، در ۲۰ سال گذشته، درآمد ناشي از فروش فناوري (فقط در حيطۀ فروش ، حق امتياز و مجوز) در آمريکا روند رو به رشدي را داشته است. این کشور در سال ۲۰۰۰ بيش از ۱۰۰ ميليارد دلار از فروش فناوري، حق امتياز و مجوز کسب کرده است.
در اين بازار، فروشندگان فناوری فرصت مييابند تا ايدهها و فناوریهاي خود را به معرض نمايش گذاشته و براي آنها اقدام به بازاريابي نمايند. از طرفي اين امکان نيز وجود دارد که متقاضيان فناوری نيز تقاضاهاي خود را مطرح نموده و به اين صورت قدرت انتخاب بالاتري در بين گزينهها داشته باشد.
فنبازار در واقع سازمان و سازوكاري براي مبادله فناوري است كه نقش آن كاهش موانع موجود بر سر راه معاملات فناوري و نيز گردآوري و توزيع اطلاعات واقعبينانه و بيطرفانه پيرامون قيمت از طريق معاملات تجارت آزاد است (سالاري و همکاران، 1382).
فنبازار به معناي بازار فناوري و مرکزي براي انجام مبادلات فناوري است. همانطور که بازار مسکن محل مبادله مسکن است و بنگاههاي معاملات مسکن واسطههاي اطلاعاتي و حقوقي معاملۀ مسکن هستند، در بازار فناوري نيز فنبازارها نقش واسطهاي براي رساندن اطلاعات فناوري به سرمایهگذاران و کارآفرينان ، متقاضيان، عرضهکنندگان را دارند. در ضمن فنبازارها در دنيا معمولاً به ارائۀ مشاوره در خصوص مراحل انتقال فناوري نيز ميپردازند. فنبازار عبارت است از سيستم انتقال فناوري جامع و يکپارچه که مبادله فناوري بين تأمینکننده و متقاضي فناوري را به صورت سيستماتيک و از طريق تمامي فرآيندهاي مبادلات داخلي وخارجي تسهيل ميکند. در اين نمونه، سيستم کامل شده انتقال فناوري دو نوع سيستم بازار دارد. سيستم فيزيکي بازار که مکان فيزيکي به همراه تسهيلات عيني در آن وجود دارد و ديگري بازار مجازي که از اينترنت و اينترانت استفاده مينمايد. به عبارت ديگر فنبازار عبارت است از بازار نظاممند معاملات فناوري که خدمات تخصصي و فني نظير مشاوره فناوري، خدمات اطلاعات، کمک به پروژهها با حمايت دولت، کمک در مطالعات امکانسنجی از فناوريها و محصولات، ارزيابي بازارسازان،R&D توسعه قابليت فناوري و ... را ارائه مينمايد. (Philips, 2002)
3-6-2 .وظايف و کارکردهاي فنبازار
در صورتي که از منظر انتقال فناوري به موضوع نگاه کنيم، فنبازارها چهار کارکرد اصلي دارند. اين کارکردها عبارتند از (صمدي و همکاران، 1385):
گردآوري و توزيع مجموعهاي از اطلاعات پيرامون فناوري
پيمايش و پژوهش در زمينه اطلاعات فناوري
اشاعه تفسيرهاي اطلاعات فناوري
برگزاري همايشها و ارائه مشاوره در حوزه فناوري
فعاليتهاي فنبازار شامل دو نوع فعاليت كلي است (ملکي فر، 1382):
فعاليتهاي اصلي (مربوط به مبادلات فناوري)؛ و
فعاليتهاي پشتيبان (تهيه اطلاعات و خدمات گسترش مبادلات).
مبادله، واسطهگري، مشاوره فناوري، و ارزيابي فناوري و همچنين خدمات تجاريسازي فناوريهاي قابل تجارت (بازاريابي و خدمات فروش)، بخشهاي مختلف فعاليتهاي اصلي فنبازار محسوب ميشوند. فعاليتهاي نوع دوم يعني فعاليتهاي پشتيباني به چهار دسته تقسيم ميشوند: زيرساخت، مديريت منابع انساني، مديريت فناوري و خريد و تملك. فنبازار ميتواند بهوسيله اين فعاليتها چند وظيفه مهم را به انجام رساند. اول اينكه بهرهبرداري از فناوريها و پتنتهاي استفاده نشده را محقق سازد. دوم اينكه، يك سري خدمات مشاورهاي، خدمات واسطهگري و مبادلاتي را از طريق شبكههاي تخصصي فناوري ارائه دهد. سومين وظيفه، ارائۀ اطلاعات مرتبط با فناوري، پتنت و شيوههاي تجارت به سازمانهاي خطرپذير و اعضا است. وظيفۀ چهارم فنبازار، ارائۀ خدمات پشتيباني مانند جستجوي "تأمینکننده" و "متقاضي" فناوري، ارزيابي و مشاوره دربارۀ فناوريهاي قابل تجارت، بررسي بازار براي کسبوکارهای خطرپذير، خدمات تأمين مالي، و خدمات تأسيس كارخانه به اعضا است (سالاري و همکاران، 1382).
با توجه به فعاليتها و وظايفي كه براي فنبازار برشمرديم ميتوان نتيجه گرفت كه فنبازار به محلي براي معاملات فناوري خلاصه نميشود و نقشها و كاركردهاي آن شامل ترغيب طرفهاي عرضه و تقاضا و تسهيل تصميمگيريهاي طرفين و ارتباط آنها نيز ميباشد (ملکي فر، 1382).
چنانکه اشاره شد، فعاليتهاي فنبازار متشکل از فعاليتهاي اصلي مرتبط با مبادلات فناوري و فعاليتهاي پشتيباني جهت ارائۀ اطلاعات و خدمات کامل براي گسترش مبادلات ميباشد. اين فعاليتها بر اساس مدل مفهوم زنجيره ارزش پورتر در جدول زير خلاصه شدهاند (موحدي و طباطبايي، 1389).
157892327401600جدول 3-2. فعالیتهای فنبازار (موحدی، طباطبایی، 1389)
4-6-2. انواع فنبازار
فنبازار عبارتست از سامانهاي که با استفاده از سياستها و راهکارهاي مختلف، موانع موجود سر راه معاملات فناوري را از ميان برداشته و بازاري شفاف و باز از تراکنشهاي فناورانه را بوجود آورد. در این صورت، ميتوان به شبکه عرضهکنندگان، متقاضيان و مراکز ارائهدهنده خدمات فناوري و نيز مجموعه سياستها و روالهاي مديريت اين شبکه، را اطلاق کرد.
فنبازارها بر اساس شاخصهاي مختلف به صورتهاي متفاوتي دستهبندی ميشوند. فنبازارها بر اساس وظيفه اصلي، به سه دسته زير تقسيم ميشوند:
۱. فنبازار اطلاعات فناوري؛
۲. فنبازار مبادلات و انتقال فناوري؛
۳. نوع ترکيبي آنها.
فنبازار اطلاعات فناوري، سيستم جامع گسترش اطلاعات ميباشد. اين سيستم با جمعآوري و توليد اطلاعاتي درباره مبادلات انتقال فناوري، آنها را براي استفادهکنندگان فناوري منتشر ميکند. متقاضي با توجه به دسترسي آسان و سريع به اطلاعات از طريق شبکۀ پخش اطلاعات انتقال مييابد به جستجوي فناوري مناسب و شريک فناوري خود ميپردازد. براي نمونه بازار فناوري در اروپا را ميتوان اشاره نمود.
فنبازار مبادلات فناوري موسوم به بازار معاملات فناوري، سيستم تجارت فناوريهاي شناخته شده است. اين سيستم از طريق معرفي مستقيم آنها بين خريدار و فروشنده، برگزاري نمايشگاههاي نمونههاي محصول فناوري به صورت منظم و نامنظم و ... (بازار فيزيکي) عمل مينمايد. فعاليتهاي مبادلات فناوري جامع و يا مورد به مورد برحسب زمينه، محصول زمينه و هدف فرق ميکند. سمينارهاي انتقال فناوري و ارائه آن همراه با مبادلات فناوري و به صورت همزمان برگزار ميگردد. اين بازارها ميتوانند در سطح منطقه، بخش، ناحيه يا ترکيبي از هر کدام ايجاد شوند. نمونههاي موردي از آن عبارتند از مرکز اطلاعات بازار فناوري شرکتهاي کوچک و متوسط ژاپن و فنبازار دائوجون در کره. نمونهي ترکيبي دو مورد فوق، فنبازاري است که مشاورهها، واسطهها و مبادلات فناوري را ارائه مينمايد. اين فنبازار اطلاعات مرتبط با انتقال فناوري را تأمين و فرايند کامل تحقيقات فناوري تا سرمایهگذاری تجاري را پشتيباني ميکند. يک نمونه از نوع ترکيبي، فنبازار يونيدو در حيطۀ آسيا و اقيانوسيه و فنبازار شوراي بهرهوري هنگکنگ ميباشد (APCTT, 2013).
فنبازارهاي ترکيبي براي پوشش مشکلات زيرساختهاي سنتي انتقال فناوري بايستي سه بخش زير را با هم داشته باشند:
بخش اول بازار فيزيکي است که در آن صاحبان و منابع فناوري به همراه نيروي انساني ماهر در قالب نمايشگاههاي تجاري و فناوري به معامله ميپردازند؛
بخش دوم بازار مجازي است که بهوسیلۀ آن همکاريهاي فناوري از طريق شبکه اطلاعات منسجم بر روي اينترنت شکل ميگيرد؛
بخش سوم سيستم پشتيباني است. اين سيستم، خدمات اصلي براي تسهيل مبادلات را در دو بخش ديگر شامل ارزيابي فناوري، حق امتياز، خدمات مالي و ... ارائه ميدهد. اين سه بخش در شکل زير نمايان است:
12700شکل 1-2: بخشهای مختلف فنبازار ترکیبی
5-6-2. تفاوت فنبازار با ساير بازارها
الف- ساختارهاي موضوعي متفاوت:
در مقام مقايسه فنبازار بهعنوان بازار فناوري با ساير بازارها، تفاوتهاي زيادي را ميتوان برشمرد. ناگفته پيداست که برخي از اين تفاوتها مربوط به موضوعيت و ماهيت بازار فناوري در مقايسه با ساير بازارهاست که با در نظر داشتن ويژگيهاي فناوري و نيز بازار (که در قبل به آنها اشاره شد)، ميتوان اين تفاوتها را مورد بررسي قرار داد.
دستۀ اول تفاوتهاي مربوط به بازار کالاها و خدمات و بازار فناوري، به ويژگيهاي فناوري مرتبط ميشود. اين ويژگيها باعث ميشوند موضوع شکلگیری بازار فناوري، متفاوت از شکلگیری هر بازار ديگري باشد. تعدادي از اين ويژگيها عبارتند از:
فناوري از جنس اطلاعات و دانش است، بنابراين نامحسوس است، با مصرف از بين نميرود، بدون مرز و فراملي و فزاينده است.
-عليرغم اينکه فناوري مستهلک نميشود، اما جاي خود را به فناوريهاي ديگر ميدهد.
فناوري شامل سختافزار، نرمافزار، دانشافزار و سازمانافزار است. بنابراين طيف گستردهاي از اطلاعات را در بر ميگيرد.
ويژگيهاي اشاره شده همگي دلالت بر پيچيدگيهاي فناوري و مباحث مرتبط با آن، به خصوص موضوع انتقال فناوري دارند. بنابراين شکلگیری بازار فناوري نيز موضوعات و پيچيدگيهاي خاص خود را به دنبال دارد. بعضي از اين موضوعات عبارتند از:
با توجه به تعداد محدود عرضهکنندگان و متقاضيان در بازار فناوري، بازار رقابت کامل در مورد آن مصداق ندارد.
با توجه به اينکه بازار فناوري، بازار رقابت کامل محسوب نميشود، سيستم قيمتگذاري فناوري در اين بازار نسبت به ساير بازارها، شکل متفاوتي دارد و قيمتگذاري آن هيچ مبناي قابل اطميناني ندارد.
ويژگي همگن بودن در مورد بازار فناوري صدق نميکند. به دليل اينکه بازار فناوري بهمثابه بازار کالاها و خدمات نيست که کالاهاي واحدهاي توليدي در يک صنعت خاص در بازار کاملاً مشابه باشند.
محدود بودن توليدکنندگان (عرضه کنندگان) و مصرفکنندگان (متقاضيان)، که در ادامه بيشتر به آنها اشاره شده است.
ب- وضعيت خاص عرضهکنندگان فناوري در تعاملات فناورانه:
عرضهکنندۀ فناوري (امتيازدهنده) و متقاضي فناوري (امتيازگيرنده)، دو رکن اصلي محسوب ميگردند. در بازار فناوري، عرضهکنندگان فناوري ملاحظات خاص خود را دارند که در ادامه به بعضي از آنها اشاره شده است.
ج- وضعيت خاص متقاضيان فناوري:
در قسمت قبل به استراتژيهايي اشاره شد که لازم است توسط عرضهکننده اتخاذ شود. واقعيت اين است که متقاضي فناوري نيز بايد پیشنیازهای لازم را داشته باشد. نکته اخير از ملاحظات اساسي انتقال موفق فناوري است. به عبارت بهتر، متقاضي فناوري بايد با در نظر گرفتن ملاحظات و ايجاد قابليتهايي، به بهترين شکل ممکن از امتياز کسبشده، بهرهبرداري نمايد (موحدي و طباطبايي، 1389).
6-6-2. فنبازار، نظام نوآوري و نقش دولت
نظام نوآوري در برگيرندۀ نهادها و زيرسيستمهاي دخيل در نوآوري است. در جوامع مختلف، صنعت بهعنوان زيرسيستم
توليد، و دانشگاه بهعنوان زيرسيستم تحصيل و آموزش و دستكم بهعنوان بخشي از زيرسيستم علم و فناوري پذيرفته شده است(بوشهري و طبائيان، 1385).
از سوي ديگر، مجدداً بر اساس آنچه در قسمتهاي قبلي مرور شد، ارتقاي نوآوري فناورانه و بهطوركلي خلق، توسعه، تجاريسازي و اشاعۀ فناوري در جامعه به كاركرد و رابطۀ اين زيرسيستمها بستگي دارد. بنابراين، براي آنكه وضعيت نوآوري فناورانه در كشور ارتقا يابد بايد عملكرد صنعت بهعنوان نهاد توليد و عملكرد دانشگاه بهعنوان نهاد علم و فناوري از يك طرف، و ارتباط اين دو نهاد از طرف ديگر، بهبود يابد. دقيقاً در همين جاست كه نقش فنبازار بهعنوان يك نهاد واسط آشكار ميشود. بهعبارت ديگر، فنبازار محل تلاقي اين دو نهاد است. البته بايد توجه داشت كه ايجاد فنبازار بهمعناي بهبود قطعي ارتباط صنعت با دانشگاه نيست و اين ارتباط تحت تأثیر عوامل ديگري همچون فضاي رقابتي حاكم بر صنعت نيز قرار دارد (نظريزاده و طبائيان، 1383).
از زاويه سياستهاي فناوري نيز ميتوان به اين موضوع نگريست. چنانكه اشاره شد، سياستهاي فناوري را ميتوان به سياستهاي عرضه، تقاضا، و رقابت تقسيم كرد. هدف اين سياستها در واقع ارتقاي سيستم ملي نوآوري است و فنبازار با نقشي كه در اين سياستها ايفا ميكند، موجبات ارتقاي سيستم را فراهم ميسازد. اما نقش فنبازار در اين سياستها چيست؟ سه پاسخ براي اين سؤال وجود دارد. اولاً، فنبازار عرضۀ فناوري را ترغيب ميكند؛ ثانياً، موجب تقاضاي فناوري ميشود؛ و ثالثاً، بستري براي اشاعۀ فناوري مهيا ميكند. توضيح اينكه دانشگاهها بهعنوان يك نهاد علم و فناوري در رويارويي با فنبازار، آن را به شكل محلي براي عرضۀ دستاوردهاي علمي و فناورانۀ خود ميبينند كه ميتوانند راهحلهاي علمي و فناوريهاي توسعۀ یافته خود را ـ كه ممكن است در مراحل مختلفي از توسعه همچون نمونه آزمايشگاهي، پايلوت پلنت و غيره قرار داشته باشند ـ در آن به نمايش بگذارند و عرضه كنند. از سوي ديگر، صنعت و به عبارت بهتر، بنگاههاي صنعتي نيز از يك طرف فنبازار را بهصورت محلي براي يافتن فناوريهاي نو و پيدا كردن پاسخي نو براي تقاضاهاي فناورانۀ خود مييابند (تقاضا از دانشگاهها و مراكز تحقيقاتي) و از طرف ديگر آن را مكاني براي مبادلۀ فناوريهاي بالغ و حتي منسوخ (عرضه و تقاضاي فناوري بين بنگاهها) ميبينند.
به اين ترتيب، نقش فنبازار در نظام ملي نوآوري را ميتوان تسهيل و تقويت ارتباط بين برخي از اجزاي نظام، يعني نهادهاي علم و فناوري و نهادهاي توليدي عنوان كرد كه يكي از پيامدهاي آن بهبود ارتباط صنعت با دانشگاه است.
فنبازار ميتواند با فراهم آوردن سازوكارهاي حمايتي همچون حمايت از عرضهكنندگان (در قالب تأمين منابع مالي، كمك به ثبت اختراع، ثبت حقوق مالكيت فكري، بازاريابي فناوري، ارائه مشاوره و ...) و نيز حمايت از متقاضيان فناوري (بهصورت تأمين سرمايه مخاطرهپذير، ارزيابي فناوري، بازاريابي تجاري و ...) باعث شود عرضه و تقاضاي بيشتر و مؤثرتري شكل گيرد (نظريزاده، 1382).
در اين راستا دولت ميتواند صاحبان فناوري همچون دانشگاهها، پژوهشگاهها و مراكز تحقيقاتي را تشويق كند تا بهمنظور مشاركت در توسعه ملي به شكلي فعال در اين عرصه وارد شوند و از منافع آن برخوردار گردند. حمايت دولت از شكلگيري فنبازارها، انگيزۀ توليد فناوريهاي بومي و تقاضا براي بهرهبرداري از آنها را افزايش خواهد داد.
دلايل گوناگوني براي ايجاد و توسعه فنبازارها توسط دولت وجود دارد كه برخي از آنها عبارتند از (ملکي فر، 1382):
فنبازار ميتواند از انباشت بدون استفاده فناوري در دانشگاهها، مؤسسات تحقيقاتي و سازمانها و بنگاههاي صنعتي جلوگيري كند.
با تزريق فناوريهاي نو به بنگاههاي بومي، توان فناورانه و قوۀ رقابتپذيري آنها را تقويت كند.
با كمك به فروش مكرر فناوري، هزينه توسعه آنها را براي توسعهدهندگان و هزينه خريد آنها را براي صاحبان فناوري جبران كند.
با در دسترس قراردادن فناوري، از دوبارهكاري و موازيكاريهاي تحقيقاتي يا انتقال فناوري چندباره جلوگيري كند.
از جمله اهداف ايجاد فنبازار نيز ميتوان به موارد زير اشاره کرد (صمدي و همکاران، 1385):
کاهش موانع موجود بر سر راه معاملات انتقال فناوري؛
گردآوري و توزيع اطلاعات واقعبينانه؛
استفاده بهينه از قابليتهاي فناورانه منطقه؛
رونقبخشي به فعاليت مراکز توليد فناوري يا تجاريسازي نتايج فعاليت آنها؛
ايجاد فرصتهاي نوين کسبوکار؛
گسترش مشارکتها و همکاريهاي رسمي و غيررسمي در زمينه فناوري.
به اين ترتيب، ايجاد و توسعه فنبازارها بهعنوان يك مقولۀ سياستي در دستور كار دولت قرار ميگيرد. در اين راستا سياستهاي زير بهعنوان پیشرانهای فنبازار پيشنهاد ميشوند:
فرهنگسازي پيرامون اهميت فنبازارها و تأثیر آنها بر توان رقابتي صنايع داخلي؛
تشويق بخش خصوصي به تأسيس فنبازار؛
تربيت نيروي انساني متخصص در زمينههايي از قبيل قيمتگذاري، ارزيابي و بازاريابي فناوري براي فنبازارها؛ و
حمايت از قراردادهايي كه از طريق فنبازار منعقد ميشوند.
7-6-2. گسترۀ خدمات فنبازار
در فنبازار هر نوع مبادلهاي در ارتباط با فناوري، صورت ميگيرد. البته گسترۀ خدمات هر فنبازار بسته به حوزهاي که در آن فعاليت ميکند، چشمانداز، سياستهاي منطقهاي و مخاطبين آن فنبازار متفاوت خواهد بود. در يک نگاه کلي ميتوان خدماتي که توسط يک فنبازار ارائه ميشود را در 10 گروه مطابق جدول زير دستهبندي کرد (صمدي و همکاران، 1385)؛
جدول 4-2: گسترۀ خدمات فنبازار (صمدي و همکاران، 1385)
رديفگروه خدماتانواع خدمات1خدمات فرهنگسازي و ترويجيبرگزاري همايشها، کنفرانسها و کارگاههاي آموزشي پيرامون مبادلات فناوري؛انتشار کتابها، نشريات و خبرنامهها؛2خدمات علميتوليد ايدههاي نو؛برگزاري دورههاي آموزشي براي مسئولان، مديران فناوري صنايع و مراکز مختلف؛توليد کتب و مقالات و سخنرانيها؛3خدمات حقوقيخدمات خریدوفروش فناوري و سهام؛حمايتهاي قضايي در دادگاهها؛مشاوره به شرکتها در مورد جعل و تقلب؛4خدمات آزمايشگاهيتست محصول و تأييد طراحي؛نمونهسازي سريع؛اجراي انواع طراحي صنعتي و مکانيکي،روشهاي تست توليد؛خدمات حاشيهاي در زمينۀ طراحي محصول؛5خدمات تجاري و بازاريابيطراحي پايلوت؛تحقيقات ورود به بازار؛خدمات مشاوره کسبوکار؛ارزشگذاري فناوريها و ايدهها؛انجام مطالعات بازار؛6خدمات مالکيت فکريمديريت داراييهاي فکري؛خدمات ثبت اختراع و نوآوريها؛جستجوي ايدههاي نو؛خدمات جستجوي پروانههاي ثبت اختراع (پتنت)؛خدمات ثبت طراحي؛ثبت علائم تجاري و علائم خدماتي؛جستجو براي حذف موانع حاشيهاي؛اعطاي کمکهاي مالي براي کاربردي کردن اختراعات؛7خدمات اطلاعرسانيمعرفي منابع تأمين فناوري و معرفي مراکز پژوهشي؛اطلاعرساني روزآمد پيرامون اختراعات و نوآوريها؛طراحي مراکز اطلاعرساني پيرامون پروانههاي ثبت اختراع، ايدهها و فناوريها؛8خدمات مربوط به ارزيابي فناوريقيمتگذاري کسبوکارها؛قيمتگذاري سرمايههاي فکري؛ارزيابي توان فناورانه بنگاهها؛9خدمات مبادلات فناوريانتقال فناوري؛دريافت حق امتياز فناوري؛قيمتگذاري فناوري؛مشارکت در توسعه فناوري؛گزينش فناوري بهينه و برتر؛10خدمات تجاريسازيتهيۀ طرح تجاري؛تأمين سرمايه خطرپذير؛تطبيق کسبوکار با بازار و مشتري؛ايجاد زمينۀ همکاري ميان شرکاي تجاري؛بازاريابي و فروش محصول/ کانالهاي توزيع؛مشتريپسند کردن/ بهينهسازي محصول و مشتقات آن؛خریدوفروش پتنت و علائم تجاري؛خدمات شبکهسازي شرکتها و کمک به ورود شرکتهاي نوآور به بازار؛
8-6-2. مطالعات تطبیقی فنبازار در جهان
در دو دهۀ گذشته تقريباً اکثر کشورهاي پيشرفته صنعتي و تازه صنعتي شده از سازوکاري به نام فنبازار يا زيرساختهاي مشابه استفاده کردهاند. البته در همهجا اين سيستمها بهعنوان فنبازار مطرح نشدهاند.
در ادبیات مدیریت و سیاستگذاری فناوری عمدتاً از اصطلاح "نهادهای واسطهای" ( (Tietze,2008، "واسطههای انتقال فناوری" Pollard,2006)) و "واسطه بازار فناوری" Tietze & Herstah,2010)) استفادهشده که بر مفاهیمی مترادف یا گستردهتر از فنبازار دلالت دارند. این مفاهیم گسترده که ما در این پایاننامه بهطور خلاصه آنها را "نهادهای میانجی" نامیدهایم، علاوه بر فعالیتهای خریدوفروش فناوری بر فعالیتهای دیگری از قبیل تأمین سرمایه مخاطره پذیر، ثبت پتنت، سرمایهگذاری در تحقیقات و نوآوری و امثال اینها نیز متمرکز هستند.
الف) اتحادیه اروپا
اتحادیه اروپا،"واسطههای انتقال فناوری"را بهعنوان ابزاری سودمند برای انتقال فناوریهای دانشبنیان به مراکز کسب وکار بهویژه شرکتهای کوچک و متوسط تشخیص داده است. این اتحادیه از عملکرد "مراکز رله نوآوری" پشتیبانی کرده تا از این طریق شبکهای از نهادهای میانجی برای اشاعه فناوری در سطح اروپا ایجاد کند. این اقدام با پشتیبانی فعالانه اتحادیه اروپا از توسعه ابزارهای نوآوری، شبکههای اطلاعات و ارتباطات و بستههای آموزشی برای بهبود مهارتها و منابع لازم برای مجریان شاغل در "واسطههای انتقال فناوری" همراه بوده است. در این سطح فراملی از سیستم نوآوری، تعامل قابل توجهی بین سیاستهای انتقال فناوری در سطوح اتحادیه اروپا، منطقهای و محلی شامل سیاستهای ارتقا فرایندهای یادگیری فردی و سازمانی از طریق سیستم نوآوری منطقهای وجود دارد (Gerstlberger,2014). بهطور خلاصه، شاید بتوان گفت که سیاستهای دولت و اتحادیه اروپا از اقدامات طرف تقاضا برای بالا بردن ظرفیت نوآوری، پشتیبانی کرده و مثلاً به "واسطههای انتقال فناوری" کمک کرده تا توانمندیهای تخصصی آنها برای متصل کردن شرکتهای کوچک و متوسط به نهادهای تحقیق و توسعه بالا رود. البته حمایت از انتقال فناوری به سیاستهای عمومی محدود نمیشود. شرکتهای بزرگ هم که میخواهند از مزیت رقابتی حاصل از فناوریهای جدید برخوردار شوند در این راه گام برداشته و به ایجاد تقویت ارتباط با نهادهای تحقیق و توسعه پرداخته و حتی بعضاً به ایجاد انکوباتور برای کمک به شکلگیری شرکتهای کوچک و متوسط پرداختهاند.
بهعلاوه، همکاری بخش خصوصی و عمومی در تعریف و اشاعه پروژههای تحقیق و توسعه بهویژه در مرحله پیش از تجاریسازی چه در سطح ملی اتحادیه کاملاً مشهود است.انگیزه بخش خصوصی و عمومی برای حمایت از انتقال فناوری متفاوت است ولی بخش عمومی به این واقعیت پی برده است که میتواند با شرکتهای خصوصی همراستا شود.
ب) مراکز فناوري و تحقيق و توسعه اروپا
در کشورهاي اروپايي بيشتر شبکههاي اطلاعرسانی و ارتباطات بين مراکز فناوري و تحقيق و توسعه (IRC) با رويکرد
نوآوري تحت عناوين مراکز تقويت نوآوري محل تجارت فناوري و يا مرکز مبادلات فناوري وجود دارد.
بهعنوان مثال از سال ۱۹۹۵ تا سال ۲۰۰۰، مرکز تقويت نوآوري در بيش از ۵۰۰۰ مذاکرۀ انتقال فناوري مشارکت کرده است؛ ۶۵۰۰۰ شرکت از اين طريق نيازهاي فناوري خود را برآورده و يا نتايج تحقيقاتي خود را ترويج کردهاند.
اين شبکه داراي ۱۰۰۰ پرسنل با تخصصهاي روز در زمينۀ تجاري، صنعتي و تحقيقاتي است. ثمرۀ کار آنها ۸۰۰
انتقال بينالمللي در زمينههاي فروش، صدور گواهينامه، ترويج و توسعۀ مشترک فناوري جديد ميباشد.
خدمات IRCها عبارت است از:
۱. معرفي شريکان بالقوه به يکديگر؛
۲. ارائه خدمات مشاورها در زمينۀ حقوق مالکيت معنوي؛
۳. ارائه خدمات مشاورهاي در زمينۀ حقوق قرارداد گواهي، مذاکره و مباحث تأمين مالي؛
۴. ارائه اطلاعات تحقيق در زمينۀ مورد علاقه مخاطب؛
۵. ارائه خدمات مشاورهاي براي رسيدن به نتايج در تحقيقات توسعهاي و کمک در انتقال نتايج تحقيق و فناوريها به ساير مناطق اروپايي.
پ) انگلستان
در انگلستان علاوه بر برنامههای اتحادیه اروپا، برنامههای دیگری نیز در سطوح ملی و منطقهای وجود دارد که از انتقال فناوری به شرکتهای کوچک و متوسط و بهکارگیری آن توسط این شرکتها پشتیبانی میکنند.
همانگونه که میجر و کوردی هایس ((Major & Cordy-Hayes,2000 اشاره کردهاند، در انگلستان، علاقمند کردن شرکتهای کوچک و متوسط به نوآوری و موضوعات آن دشوار است.بهرغم تأکیدات ملی و محلی بر برنامههای توسعه نوآوری،کارایی این برنامه میتواند به دلیل فقدان درک متقابل حامیان و شرکتهای کوچک از یکدیگر با مشکل روبرو شود.در این میان نقش نهادهای میانجی در اشاعه فناوری بسیار کلیدی است ولی این نهادها باید متوجه پراکندگی و تفاوت جهتگیری این شرکتها با یکدیگر باشند.
ج) اقتصادهای در حال گذار در اروپای شرقی و مرکزی
بهموازات تکامل گذار اقتصادی در کشورهای اروپای شرقی و مرکزی، توجه دولتها به انتقال فناوری افزایشیافته و نهتنها به نقش بنگاهها به صورتی که در جوامع سوسیالیستی مطرح بود توجه دارند بلکه به توسعه کسبوکار و کارهای کوچک نیز بهعنوان راهی برای گذار به اقتصاد بازار و رقابت با سرمایهگذاری خارجی در کشور نگاه میکنند.
بسیاری از کشورها مجبور شدهاند دانش فنّاورانه خود را ارتقا و سرمایه اجتماعی خود را توسعه دهند زیرا در سیستم سوسیالیستی قدیمی نوآوری بسیار متمرکز بود و بیشتر به سمت صنایع سنگین هدایت میشود. این کشورها بهرغم اینکه از نیروی کار و تحصیلکردهای برخوردارند ولی فناوری آنها مدرن نیست و مهارتهای لازم برای اقتصاد بازار همچون مدیریت استراتژیک و بازاریابی توسعهنیافته است.(witt,1998) در حال حاضر این کشورها همگرایی زیادی با مدلهای غربی پیداکردهاند.
البته همه کشورهای منطقه با سرعت یکسانی دوره گذار اقتصادی را طی نمیکنند و سرعت آنها به نقطه شروع فرآیند گذار و شرایط سیاسی آنها بستگی دارد. به نظر تیهانی و روات (Tijanyi & Roath, 2002) در این منطقه گروههای متفاوتی از کشورها وجود دارد، مثلاً برخی از کشورها از نظر توسعه بازار بسیار پیشرفته هستند و برخی نیز به عضویت بازار مشترک اروپا درآمدهاند و در مقابل، در برخی از کشورها از زمان شروع گذار چیز زیادی تغییر نکرده و کماکان میزان قابلتوجهی از مداخله دولت وجود دارد.
الحاق برخی از کشورها همچون لهستان و مجارستان به اتحادیه اروپا تأثیر زیادی بر توسعه نظام نوآوری آنها داشته است. در مجارستان شکلگیری پارک نوآوری در کنار دانشگاه فناوری و اقتصاد بوداپست باعث شده که این پارک بهصورت انکوباتوری برای اساتید دانشگاه عمل کند و درعینحال به توسعه سایر بنگاههای مستقر در منطقه نیز کمک کند.
در جمهوری چک، شکلگیری مناطق تجاری با سرمایهگذاری دولت مرکزی (60%) و مقامات محلی (40%) موجب تأسیس انبوهی از شرکتهای تازهپا شده است. شبکهسازی این شرکتها نیز تحت تأثیر سیاست حمایت از همکاریهای بین بنگاهی از سوی دولت و اتحادیه اروپا تعقیب شده است.
البته این شرکتها با مشکل بالا بودن میزان مالیات روبرو هستند. به نظر دایکر و همکاران (Dyker etal, 2003) شرکتهای کوچک در اسلوانی و مجارستان برای تأمین اطلاعات، یادگیری و نوآوری به شبکه وابسته هستند. در اسلوانی، کوچک بودن حجم بازار داخلی باعث شده که شرکتهای کوچک و متوسط به دنبال شبکههایی برای صادرات و سایر فعالیتهای بینالمللی باشند. بهطورکلی ، توسعه نهادی و شبکهای، کلید توسعه سیستمهای نوآوری است (Tihanyi & Roath, 2002) و نهادهای انتقال فناوری کلیدی هنوز اثربخش نیستند. ابتکار عملهای دولتی نیز اگر وجود داشته باشد عمدتاً در حد قصد و نیت هستند نه واقعیت محقق شده. گلس و همکاران (Glas etal, 1999) در مورد اسلوانی گفتهاند که تلاشهای مقامات دولتی برای ارتقا فناوری در شرکتهای کوچک عموماً ضعیف است.
بهرغم این نگاه بدبینانه، نمونههایی از موفقیت نیز وجود دارد، مثلاً وودوارد (Woodward. 2001) تشکیل شبکهای متشکل از دانشگاه فنی لودز در لهستان و انکوباتورهای کسبوکار و پارک علمی موجود در منطقه را گزارش کرده است. در لیتوانی انکوباتورهای کسبوکار با همکاری دانشگاه کونس شکل گرفتهاند. در مجارستان نیز توسعه انکوباتور و پارک علمی با همکاری دانشگاه مجارستان صورت گرفته است.
ادارات دولتی در ایجاد "نهادهای انتقال فناوری" در سطح ملی و منطقه با مشکل جدی تضمین اثربخشی این نهادها روبرو هستند. یکی از این مشکلات که در بالا به آن اشاره شده، ناتوانی کارکنان دولتی در اجرای اثربخش سیاستهاست. این میتواند ناشی از دیدگاه منفی شرکتهای کارآفرین و یا حتی ناشی از مسائل سیاسی باشد. مشکل دیگر، نگرش منفی "مالک – مدیر" شرکتهای کوچک و متوسط نسبت به سازمانهای دولتی و نیمهدولتی باشد. کارکنان این سازمانها تحت تأثیر سیستم سیاستی گذشته با نوعی شک و تردید به مدیران و مالکان شرکتها مینگرند.
سرانجام اینکه در این کشورها نوعی اقتصاد غیررسمی و درعینحال گسترده وجود دارد که احترام و پذیرشی برای سیاستهای دولتی و شبکهای قائل نیست.
ح) آسیا
در این قسمت کشورهای عضو اتحادیه کشورهای جنوب شرقی آسیا (آسهآن) از نظر نهادهای میانجی مطالعه شده میشوند. این اتحادیه شامل کشورهای برونئی، کامبوج، اندونزی، لائوس، مالزی، میانمار، سنگاپور، تایلند و ویتنام است.
بر خلاف سیستمهای نوآوری اتحادیه اروپا، در سیستم کشورهای عضو آسهآن انتقال فناوری بسیار پراکنده است. در این کشورها اجزای مختلف "نهادهای انتقال فناوری" وجود دارد و ذینفعان شبیه ذینفعان در اتحادیه اروپا هستند. آنچه غایب است، اجرای سیاستهای منطقهای و بسیاری از شبکههای لازم دیگر است. در گردهماییهای اخیر آسهآن طرحهای گسترده و فراگیری برای توسعه مبتنی بر فناوری تدوین شده ولی شبکه نهادی پشتیبان کماکان در مراحل ابتدایی توسعه قرار دارد. مشکل دیگر، فقدان سیاستهای آموزشی منسجم است که برای ارتقاء سطح مهارت در کشوها عضو حیاتی است. تفاوت سطح توسعه اقتصادی و تفاوت سطح زیرساختهای صنعتی موجود در کشورهای عضو از دیگر مشکلات این منطقه است.
کشورهای آسهآن، بهویژه سنگاپور، چند سالی است که پیشتاز توسعه صنایع مبتنی بر فناوری برتر (هایتک) بودهاند و هر چند تنوع این صنایع گسترده نیست ولی توانستهاند بخ مزیت تخصصی دست یابند. همچنین شواهدی دال بر انتقال فناوری بین سازمانهای سنگاپور و مالزی وجود دارد (konstadalapulos, 2002)
خ) ژاپن
به نظر (eto,2005) هرچند در ژاپن چندید سیاست دولتی برای ترغیب نوآوری به اجرا درآمده اما همه این اقدامات با موفقیت روبرو نبوده است. وی به توسعه پارکهای جدید کسبوکار و عدم موفقیت آنها در جذب تعداد زیادی کسبوکار بهرغم تلاش مقامات محلی و نهادهای انتقال فناوری اشاره میکند.
مشکلات فرهنگی گستردهای بین کسبوکارهای نهادها وجود دارد که در هنگام توسعه سیستمهای نوآوری به آنها توجه نشده است. (Izushi.2003) به نظر اتو، در ژاپن دانشگاهها به دلیل عدم ترغیب نوآوری به شیوهای مؤثر به وخیم شدن مسئله کمک میکنند. البته در بسیاری از دانشگاههای ژاپن دفاتر ارتباط با صنعت شکل گرفته و چندین انکوباتور نیز در محوطه دانشگاهها ایجاد شده است اما تفاوتهای فرهنگی در این موارد نیز مانعی در مسیر انتقال اثربخش فناوریهای جدید است. اتو پیشنهاد کرده است که استراتژیهای کوتاه مدت باید کمک به شکلگیری شبکه باشد و در بلند مدت بهتر است به جای دنبال کردن استراتژیهای گسترده بر توسعه صنایع خاصی تمرکز شود.
د) چین
چین در دهه های گذشته به دلیل جنگ سرد با تحریمهای غرب و پس از آن با تحریمهای اتحاد جماهیر شوروی سابق روبرو شد و به همین دلیل برنامههای را برای نوآوری تکنولوزیک به اجرا در آورد."برنامه تحقیق و توسه فناوری برتر" برای حرکت تقلید از فناوری های غرب بسمت سطح بالاتری از نوآوریهای بومی،نمونه هایی از این برنامههای مقابله با تحریم هستند (Liu&Yang,2003).
سیستم ملی نوآوری چین در مراحل مقدماتی توسعه قرارداد. سیستمهای نوآوری منطقهای و محلی نیز در حال تکامل هستند ولی پیشرفت انها تا حد زیاد به جهتگیری و چشمانداز کارآفرینانه مقامات محلی بستگی دارد. مثلاً در شهرها بین مقامات محلی چند پارک کسبوکار به راه انداختهاند تا سرمایهگذاری داخلی را ترغیب کنند و به این ترتیب، تاثیرات منفی کوچکسازی بخش دولتی را خنثی سازند. درمناطق دلتای رود یانگ تسه و دلتای رود پان پرل، دانشگاهای چین در جستجوی بهترین روشهای تجاریسازی تحقیقات هستند ولی از نظر ایجاد دفاتر ارتباط با صنعت در مقایسه با دانشگاههای غرب هنوز اقدامات زیادی صورت نگرفته است.
هر چند "نهادهای انتقال فناوری" در چین در مراحل مقدماتی قرار دارند اما اخیراً چندین سازمان دولتی به مکانیزمهای انتقال فناوری به عنوان وسیلهای برای به نتیجه رساندن تحقیقات دانشگاهی و افزایش دانش چگونگی انجام کسبوکار توجه نشان داده اند. لیو وجیانگ (Liu & Jiang,2001) به این نکته اشاره میکنند که هرچند ارتباط صنعت و دانشگاه در چین هنوز بطور کامل مطالعه نشده و این سیستمها هنوز توسعه نیافته به حساب میآیند ولی نمونههایی موفقی از همکاری نیز وجود دارد که برای مثال میتوان از دانشگاه تسین گوا نام برد. این دانشگاه شبکهای شامل سایر دانشگاهها تشکیل داده و با دولتهای محلی همکاری میکند. به علاوه، مکانیزههایی برای همکاری صنعت و دانشگاه ایجاد کرده و با شرکتهای چند ملیتی همچون موتورولا و ان ایی سی همکاری میکند.
سیستم نوآوری چین به شدت تحت تاثیر ترکیبی از سیاستهای دولت و سیستم اقتصادی چین قرار دارد ولی تاکید بیشتر بر استفاده از فناوریهای توسعه یافته در دانشگاه برای کمک به پیشرفت اقتصادی و اجتماعی است.
هر چند شکلگیری پارکهای علمی و پارکهای کسب وکار در چین به دهه 1980 بر میگردد اما تمرکز آنها عمدتاً بر جذب شرکتهای خارجی نامرتبط – بهجای توسعه خوشههای فناوری – بوده است. پارکهای علمی در چین بعضاً چیزی بیش از یک دپارتمان دانشگاهی مرتبط با علم نبودهاند. مشکل جدی نوآوری و انتقال فناوری فقدان دستگاههای سرمایهگذاری مخاطره پذیر برای کمک به شرکتهای کوچک و متوسط در بهکارگیری فناوریای جدید بوده است.
ذ) فنبازار دائوجون
از فنبازار در کشورهاي آسيايي بيشتر با عنوانهای انگلیسی Technomart (محل صيد فناوري)، Techmart و یا مراکز انتقال فناوري در سطح ملي و بينالمللي ياد ميشود. از فنبازارهاي موجود در آسيا ميتوان به فنبازار دائوجون اشاره کرد.
يکي از اولين اقدامات انجمن جهاني تکنوپوليس فرصت تجاري بسيار مفيد براي برقراري ارتباط مناسب بين مؤسسات تحقيقاتي، دانشگاهها و مراکز بازرگاني ميباشد. هدف فنبازار، انتقال و مبادله فناوريها، محصولات و خدمات در بين و همچنين شهرهاي غيرعضو ميباشد. در فنبازار دائوجون شرکتهاي عضو عرضهکنندگان و کاربران فناوري پس از ثبتنام در فنبازارهاي شبکهاي و فيزيکي به تبادل اطلاعات مرتبط با فناوري شامل حق امتياز و ساير اطلاعات ميپردازند. کاربران فناوري خدماتي چون تأمين مالي، ارزيابي فناوري، مشاوره انتقال فناوري، انعقاد قرارداد با عرضهکنندگان، شرکت دورهاي در سخنرانيها، نمايشگاههاي فناوري و ديگر مشاورهها دريافت ميدارند. فنبازار دائوجون داراي دو دسته وظيفه محوري است. دستۀ اول تسهيل معاملات فناوري و واسطهگري و ارائه پيشنهاد به عرضهکنندگان و کاربران است. دستۀ دوم عبارت است از تهيه و تأمين اطلاعات مرتبط با فناوري.
ر) نهاد انتقال و تبادلات فناوري شانگهاي (STTE)
نهاد انتقال و مبادله فناوري شانگهاي اولين فنبازار دائمي در سطح ملّی در کشور چین است. اين نهاد ماهيتي عمومی
(غیرخصوصی) دارد و مشترکاً توسط «وزارت علم و فناوري چين» و «دولت محلی شانگهاي» در سال 199تأسيس شده است. مأموریت نهاد انتقال و مبادله فناوري شانگهاي، ترغیب تجارت فناوری و محصولات هایتک بین مناطق، صنایع و سازمانهای مختلف به منظور شتاب بخشیدن به فرایند صنعتی شدن و تجاریسازی دستاوردهای علم و فناوری است. اين نهاد در راستای ترغیب پروژههای انتقال فناوری توانسته است نقش مهمی در ايجاد یک نظام نوآوری مستقل ایفا نماید و اقدامات مؤثری به انجام رساند.
اين نهاد در سالهای 2003 ،2005 و 2007 موفق به دریافت جایزه گلدن بریج (پل طلایی) از انجمن بازار فناوری چین و در سال 2008 موفق به دریافت عنوان موسسه نمونه ملّی انتقال فناوری گردیده است.
اخيراً این فنبازار تلاشهای خود را صرف ارائه خدمات نوآوری و توسعه به بنگاههاي کوچک و متوسط، انتقال فناوري، پيشنهاد شريک تجاري و ارائه راهحلهاي اختصاصي به شرکتها با توجه به تقاضاي آنها کرده است (STTE, n.d.).
برخي از خدمات ارائهشده توسط اين فنبازار عبارتند از (رمضاني، 1391):
ارزيابي و مديريت عرضه و تقاضاي فناوري
ترويج مبادلات فناوري
سازماندهي شراکتها و همکاريهاي فناورانه
ايجاد و مديريت شبکهها
ارزيابي وضعيت صنايع
صنعتي کردن پروژهها
سازماندهي نمايشگاهها و انجمنها
ارائه آموزش فناوري
ارائه خدمات مشاورهاي نيروي انساني
تدوين و حمايت از قوانين و مقررات
حمايت و مشاوره در تأمين مالي نوآورانه شرکتها
انجام مذاکرات مربوط به قراردادهاي فناوري
در شکل زير، فرايند کلي انتقال فناوري در نهاد انتقال و مبادله فناوري شانگهاي نشان داده ميشود. اين فرايند شامل خدمات اصلي، پشتيباني و کنترلي است. خدمات مذکور نهتنها به مشتريان و اعضاي داخلي، بلکه به ساير کشورها نيز ارائه ميشود. بدینصورت بخش بينالمللي انتقال فناوري این نهاد، واسطهاي ميان شرکتها، مؤسسات تحقيقاتي و سرمايهگذاران خارجي و داخلي از يک طرف و پروژهها و فناوريها از طرف ديگر است. اين واسطهگري از پيشنهاد بستههاي فناوري، ارزيابي آنها، پيدا کردن شرکاي تجاري تا انجام مذاکرات عقد قرارداد مربوط به انتقال فناوري و يا گرفتن محصول جديد ادامه مييابد.
17665703175000
شکل2-2: نمودار گردش کار فرايند انتقال فناوري در نهاد انتقال و مبادله فناوري شانگهاي (رمضاني، 1391)
شبکه داخلي نهاد انتقال و مبادله فناوري شانگهاي بهصورت سلسله مراتبي در سه سطح اصلي شکلگرفته است. اين سطوح عبارتند از: پايگاههاي انتقال فناوري در سطح ايالت، مراکز خدماتي انتقال فناوري در سطح مناطق، اعضا در سطح شهر و حومه. این شبکه ارتباط خوبي با ساير ايالتها و مناطق در چين برقرار کرده است. بهگونهای که در حال حاضر نقش اصلي و پيشرو را در فنبازار چين ايفا ميکند. همچنين به منظور اطلاعرسانی و مبادله فناوری با کشورهای دیگر، ارتباط گستردهاي در سطح بينالمللي با بيش از 127 شريک تجاري در 20 کشور و منطقه دنيا دارد. اين شرکاي تجاري شامل سازمانهاي دولتي، واحدهاي تحقيق و توسعه، سازمانهاي انتقال فناوري و شرکتهاي فرامليتي است.
فنبازار شانگهاي، بهعنوان سازماني غيرانتفاعي و مرکز اطلاعات و ارتباطات منطقه، به نمايندگي از دولت محلی، ارتباطاتي در سطح دولتها با ساير کشورها، ايالتها، مناطق و دولتهای محلی برقرار ميکند. اين ارتباطات با هدف انتقال فناوري، ارتقاء پروژههاي بزرگ و همچنين پشتيباني از قوانين و مقررات مربوطه است. برخي از وظايفي که فنبازار شانگهاي با بهرهگيري از اين ارتباطات در سطح بينالمللي بر عهده گرفته است، عبارتند از:
سازماندهي انجمنهاي بينالمللي فناوري
تدوين راهنماي سرمايهگذاريهاي فراملي
ارائه و دريافت اطلاعات جامع پروژههاي بزرگ عمومي
سازماندهي ساير فعاليتهاي مربوط به ارتباطات بينالمللي
شرکتها، مؤسسات و مراکز تحقيق و توسعه خارجي ميتوانند به عضويت اين نهاد درآيند. اصليترين مزيت عضويت در اين نهاد، گشوده شدن درهاي بازار چين بر روي سرمايهگذاران و متقاضيان عرضه و دريافت فناوري است (رمضاني، 1391).
در سال 2007، فنبازارشانگهای با استفاده از تجربه اتحادیه اروپا اقدام به ایجاد مرکز رله نوآوری شانگهای کرد و نقش پیشتاز را در ایجاد مرکز رله نوآوری چین ایفا نمود (STTE, n.d.).
ز) مرکز انتقال فناوري آسيا و اقيانوسيه (APCTT)
مرکز انتقال فناوري آسيا و اقيانوسيه، زير نظر «کميسيون اجتماعي و اقتصادي ملل متحد براي آسيا و اقيانوسيه» معروف به اسکاپ فعاليت ميکند. اين مرکز در سال 1977 در بنگلور تأسیس و در سال 1993 در دهلينو مستقر شد. مرکز از تسهيلات و امکانات دولت هند و سایر حاميان بينالمللي استفاده ميکند. هدف اصلي اين مرکز، تبديل شدن به مرکز اصلي انتقال فناوري در منطقه آسيا و اقيانوسيه است. اهدافي که بدين منظور دنبال ميشوند عبارتند از:
افزايش همکاريهاي مبتني بر فناوري، پيمان راهبردي و مشارکت
اجراي پروژههاي توسعهاي براي ايجاد محيط مناسب انتقال فناوري
توسعه، جذب و تطبيق فناوري با روشهاي کارآمد
بوميسازي فناوريهاي انتقاليافته
دسترسي به مهارتها، منابع مالي، بازار و محيط نوآورانه
توسعه انتقال فناوري در منطقه
تسهيل واردات/ صادرات و بهرهبرداري از فناوريهاي سازگار با محیطزیست به/ از کشورهاي عضو
تشويق مشارکت بيشتر زنان در زمينه فناوري
کمک به اعضا از طريق تقويت تواناييهاي آنها در توسعه و مديريت سيستمهاي ملي نوآوري؛ توسعه، انتقال، تطابق و پيادهسازي فناوري؛ بهبود شرايط انتقال فناوري؛ شناسايي و ترويج توسعه و انتقال فناوريهاي مناسب منطقه.
فعاليتها و خدمات مرکز انتقال فناوري آسيا و اقيانوسيه بهمنظور ظرفيتسازي، ارتقاء، مديريت و ايجاد شبکه زيرمنطقهاي و منطقهاي انجام ميشود. اين فعاليتها بر چهار حوزه تمرکز دارند: انتقال فناوري؛ مديريت نوآوري؛ فناوري اطلاعات؛ و توسعه کارآفريني مبتني بر فناوري (APCTT, 2013).
خدمات مرکز مذکور به گروههايي که براي توسعه و رونق هر چه بيشتر اقتصادي، فناوري و اجتماعي منطقه آسيا و اقيانوسيه تلاش دارند، تعلق ميگيرد. اين گروهها عبارتند از: بنگاههاي کوچک و متوسط آسيا-اقيانوسيه؛ مشتريها، صاحبان کسبوکارها و کارمندان؛ کارآفرينان نوپا؛ محققان و اعضاي هيأت علمي؛ و کارمندان سازمانهاي دولتي.
آنگونه که سایت مرکز انتقال فناوري آسيا و اقيانوسيه نشان میدهد، فعالیتهای این مرکز بر سه حوزه اصلی متمرکز است که عبارتند از: علم، فناوری و نوآوری؛ انتقال فناوری؛ و هوشمندی (اطلاعیابی و اطلاعرسانی) فناوری. با توجه به هدف این تحقیق، مورد دوم یعنی انتقال فناوری در قسمت بعدی این نوشتار بررسی میشود (APCTT, 2013).
ه ) بازار فناوری
مرکز انتقال فناوري آسيا و اقيانوسيه، انتقال فناوري در منطقه آسيا و اقيانوسيه را از طریق برنامهها و شبکههای مبتنی بر فناوري اطلاعات و ارتباطات و خدمات مشاورهای ترویج میکند. این مرکز بر تسهیل همکاریهای کسبوکار بین شرکتهای کوچک و متوسط و ترغیب همکاریهای مبتنی بر فناوری متمرکز است و در همین راستا نسبت به ایجاد یک شبکه اینترنتی به نام "فناوری برای شرکتهای کوچک و متوسط" اقدام کرده است (APCTT, 2013).
این سایت اینترنتی یک سازوکار برخط یا بهنگام برای تسهیل خدمات انتقال فناوري بهویژه برای شرکتهای کوچک و متوسط در منطقه آسيا و اقيانوسيه است که شامل پایگاه دادههای مربوط به عرضه و تقاضای فناوری و همچنین تأمینکنندگان و جویندگان فناوری به تفکیک بخشهای مختلف میباشد. این سایت از نام تجاری یا برند "بازار فناوری" استفاده میکند که اساساً به معنای یک بازار مجازی برای خریداران و فروشندگان فناوری است تا بتوانند با یکدیگر به مذاکره و چانهزنی درباره عرضه و تقاضای فناوری بپردازند. هدف غایی، کمک به رشد شرکتهای کوچک و متوسط از طریق فراهم آوردن امکان همکاری فناورانه سودمند در منطقه آسيا و اقيانوسيه است (Technology Market, 2007).
دکتر راماناتان، مدیر مرکز و کارشناس مناسبات اقتصادی درباره ویژگیهای سایت مینویسد:
اولاً، این سایت موضوعات کلیدی مورد توجه شرکتهای کوچک و متوسط را مدّ نظر قرارداده و مثلاً امکان دستیابی سادهتر به اطلاعات لازم برای دسترسی به جدیدترین فناوریها را در منطقه آسيا و اقيانوسيه فراهم میکند؛
ثانیاً، این سایت دارای یک پایگاه اطلاعات از دادههای مربوط به عرضه و تقاضای فناوری و همچنین تأمینکنندگان و جویندگان فناوری به تفکیک بخشهای مختلف در منطقه آسيا و اقيانوسيه و سایر مناطق جهان میباشد؛ و
ثالثاً، این سایت اخبار و اطلاعات رویدادهای فناوری در چندین کشور را با هدف تسهیل همکاری بین شرکتهای فناوری محور در منطقه آسيا و اقيانوسيه ارائه مینماید (Ramanathan, k., 2013)
9-6-2 مطالعات تطبیقی فنبازار دفاعی در جهان
الف) فنبازار دفاعی
نهاد "فنبازار دفاعی" در كشورهای مختلف دنیا با عناوین مختلف و با کارکردهای اشاره شده در بخشهای قبلی در سازمانهای دفاعی فعالیت مینماید. فنبازارهای دفاعی بهصورت اختصاصی و یا حتی بینالمللی، ملی، بخشی بوده و با هدف تسهیل، تسریع، و روانسازی تجارت فناوری با ویژگیها و محدودیتهای دفاعی شكل میگیرند. این نهادها انواع خدمات مشاورهای لازم را به خریداران و فروشندگان فناوری در بخش دفاعی ارائه میدهند. عوامل اصلی در شکلگیری فنبازارهای دفاعی عبارتند از:
۱. استفادۀ حداكثر از مزایای گوناگون فناوریهای كه منشأ خارجی یا داخلی دارند.
۲. جلوگیری از ركود و افول فناوری در سازمان / شرکتهای مختلف دفاعی
۳. كمك به شناسنامهدار كردن فناوریهای موجود دفاعی كشور و ارزیابی تخصصیِ كیفیت و کارایی آنها توسط كارشناسانِ خبره. بدینوسیله اعتماد خریداران به فناوریهای ملی افزایش مییابد.
۴. ایجاد یك منبع درآمد جدید و منفعتزا برای سازمانها / شرکتهای تولیدكننده فناوری در بخشهای دفاعی.
۵. تشویق سازمانها / شرکتهای دفاعی به شفافسازی و اعلام "نیازهای فناورانه " خود؛ كه انگیزه دانشگاهها و موسسههای تحقیقاتی را برای سرمایهگذاری در توسعه فناوریهای جدید تقویت میکند (شرکتهای كه بهعنوان خریدار فناوری در فنبازارها حضور مییابند، باید نیازهای خود را بهصورت مدون و شفاف اعلام نمایند).
۶. جلوگیری از دوبارهکاریها و موازی كارهای تحقیقاتی در یك صنعت یا یك بخش دفاعی. در سالهای اخیر، فنبازارهای دفاعی در كشورهای مختلف در قالبهای نهادی متفاوت پدید آمدهاند كه از جمله آنها میتوان به فنبازار دفاعی آمریکا، اروپا، ژاپن، چین و هنگكنگ اشاره نمود. (Us GAO, 2011; Rendon, 2010)
ب) مطالعات تطبیقی
اونجو و همکاران در سال 2003، به شاخصها و پارامترهای مؤثر بر فنبازار دفاعی ترکیه پرداختهاند و نقاط ضعف اساسی زیر را در خصوص فنبازار دفاعی ترکیه یافتهاند: عملکرد ضعیف فروشندهها، کیفیت پایین فناوریها، مشکلات تحویل فناوریها، افزایش غیرمعقول قیمت فروشندهها، ایجاد یا خواستههای زیاد برای تغییر در فناوریها و محصولات، تغییرات در سیاستهای فروش و ظرفیت کارخانهها، مشکلات و سیاستهای بینالمللی حاکم بر یک حوزه فناوری خاص، سیاستها و ویژگیهای صنایع دفاعی درگیر فنبازار، نیروی انسانی متخصص، تجهیزات مختلف مورد نیاز، فناوریهای مکمل. البته بعضی از عوامل زیر را نیز در این خصوص مؤثر دانستهاند: استراتژیهای توسعه صنعتی و بازرگانی حاکم بر کشور و مخصوصاً بخش دفاع، سیاستهای کلان دفاعی در انتقال یا خرید یا فروش فناوری، شرایط اقتصادی و سیاستهای مربوطه در بخشهای دفاعی و ملی. (Öncü et al, 2003)
وزارت دفاع آمریکا در ژانویه سال 2015 در گزارشی به بررسی ویژگیهای فنبازار دفاعی آمریکا پرداختهاند و موارد زیر را مطرح نموده است: تحلیلهای هزینه و فایده و امکانسنجیهای لازم، در نظر گرفتن موضوعات فناورانه و ویژگیهای مربوط، اندازه و حجم قرارداد (هزینه و تعداد)، فرصتهای مشارکت یا همکاری مشترک، ارزشگذاری تجهیزات عمومی و تخصصی، قابلیتهای پایه و ویژگیهای سازمانی صنعت، تحقیقات بازار مناسب و میزان عرضه و تقاضا و سیاستها و ویژگیهای حاکم در آن، برنامههای انتقال فناوری و نقشههای راه، وضوح شرایط خرید، تحویل و فسخ، برنامهریزیهای مهندسی سیستمها، ارزیابی ریسک فناوریها، برنامهها و سیاستهای تست و ارزیابی فناوریها، نیازمندیها و الزامات بهکارگیری فناوری. (DOD, 2015)
کوین پلپیتر در سال 2014 در گزارشی به بررسی و ارزیابی ویژگیهای فنبازار دفاعی چین پرداخته است. او در این گزارش ضمن بررسی شرایط حاکم بر فضاهای فنبازار چین بیان داشته که معماری فنبازار دفاعی چین در حال تکامل بوده و سازمانی برای آن ایجاد شده است. تعدادی از برنامههای که ممکن است نقش اساسی در توسعه فنبازار دفاعی چین داشته باشد، در نظر گرفتهشده و به آن، بودجه و شرایط خاصی تعلق گرفته است. هدف چین از ارائه چنین برنامههای توسعه و تقویت فضای فنبازار دفاعی در تعامل با فنبازار ملی همعرض آن میباشد. این فنبازار ویژگیهای اساسی زیر را دارا میباشد: داشتن برنامههای تحقیق و توسعه منظم و همچنین برنامههای حمایتهای مالی، دستورالعمل، معماری و سیاستهای یکپارچه و روشن در فضای فنبازار، مشخص بودن ویژگیهای فناوریها و قابلیتهای سازمانی، مشخص بودن ویژگیها و شرایط تست، تحویل و بهکارگیری فناوریها، شرایط و ویژگیهای منابع انسانی، امور مالی و آموزش معین، خدمات پس از فروش، کانالهای رسمی و غیررسمی خریدوفروش، شرایط پایا و مطمئن. سوابق تحقیقاتی فنبازار دفاعی چین حاکی از آن است که درک و آگاهی لازم از سیستمهای فنبازار، دیدگاههای متناسب در مبادلات ملی و بینالمللی، ساختارها و نهادهای تصمیم گیر و فرآیندها، در اسناد سیاستی منعکس و تلاش برای نگاشت نهادی مناسب آن در نظر گرفته شده است. (Pollpeter, 2014)
کایا و همکاران در سال 2003، به بررسی فاکتورهای تحقیق و توسعه و ارتباط آن با فنبازار دفاعی در کشورهای مطرح آسیایی (کره، ژاپن ، ترکیه، ...) پرداختهاند. برخی مؤلفههای فنبازار دفاعی عبارتند از : میزان عرضه و تقاضای فناوری، مکانیسمها و ساختارهای رسمی و غیررسمی موجود در فنبازار دفاعی و ملی و میزان تأثیر آنها بر همدیگر، پارامترها و فاکتورهای فنی، سیاستهای فناوری حاکم بر دفاع و کشور، شفافیت دستورالعملهای موجود در فنبازار، شرایط و نحوه دسترسی به مواد اولیه موردنیاز، شرایط و تجهیزات تحقیق و توسعه، دیدگاه مدیران ارشد و میزان فنی بودن آنها، شرایط و اثرات محیطی و سیاسی. (Kaya et al , 2004)
والش در گزارشی در سال 2014، به بررسی فنبازار دفاعی چین پرداخته است: فرآیندها در میان جوامع دفاعی چین، از جمله مقامات، صنعت، محققان، مهندسان شفاف و روشن است. استانداردهای دفاعی و الزامات فرآیندهای فنبازار دفاعی چین، بیشتر مبتنی بر قدرت تصمیمگیری در سطوح کاری مختلف کاملاً مشخص و واضح است. آموزش در بخش فنبازار دفاعی، با هدف افزایش توان مدیریت فنبازار کارایی بالایی داشته است. نظامات اطلاعاتی یکپارچه در حوزه فنبازار دفاعی از جمله بانک ثبت مقالات علمی، فنی، اختراعات و پتنتها و به اشتراکگذاری و افزایش همکاریهای متقابل بخشهای دفاعی و ملی و مسیر مشخص تجاری یا کاربردی شدن از جمله مشخصات آن میباشد. (Walsh, 2014)
شوارتز در سال 2007 و مایر در سال 2009، به بررسی مشخصات فنبازار دفاعی در آمریکا و اروپا پرداختهاند، فنبازار دفاعی در نهادهای نظامی دارای مسائل خاص خود و متمایز از شرکتهای تجاری میباشد. بهطور خاص، وزارت دفاع آمریکا و اروپا، دارای شرایط و ویژگیهای برای مثال در بخش تدارکات، اندازه و حجم بازار، اهمیت و ویژگیهای فناوری و سازمانهای خریدار و فروشنده، استراتژی مؤثر بر تبادلات فناوری و سطح تعهدات جهانی است. فنبازار دفاعی آمریکا و اروپا، با چالشهای تعاملی مختلفی مانند عدم هماهنگیهای مختلف در چشماندازها، اهداف و ارزشها برخوردار بوده است. طیف متنوعی از سهامداران در فرآیند خریدوفروش درصدد هستند تا ضمن برآورده ساختن مسائل ناشی از دغدغههای زیستمحیطی، خواستههای خود را تحمیل نمایند. وزارت دفاع برای یکپارچهسازی نظامهای اکتساب و ساختارهای فنبازار دفاعی، نیازمند یک شبکه بزرگ و پیچیده متشکل از لایههای چندگانه و مرتبط، پاسخگو به ذائقههای مختلف سازمانهای درگیر و ایجاد محصولات جدید بهمنظور حفظ برتری فناورانه میباشد(Schwartz, 2007. Meyer, 2009). سیاستهای اجرایی در این راستا عبارت است از:
* تحقیقات و توسعه قوی، بهویژه برای فنبازار دفاعی* توانایی تبدیل تحقیقات و نوآوریها به محصولات جدید در فنبازار دفاعی* توانایی تبدیل نوآوری تجاری به تجهیزات نظامی * پایگاه داده و تجربه در تولید و فروش سلاح در فنبازار دفاعی* دسترسی به زنجیره تأمین قوی ملی و بینالمللی برای قطعات و فناوریها * دسترسی به فناوریهای پیشرفته برای تولید مواد، سنسور، نرمافزار، ریزپردازنده و دیگر فناوریهای پیشرفته
* مکانیزمهای قوی در تبادلات و خریدوفروش فناوریها، ایجاد ساختارها و قوانین قوی و دارای کانالهای رسمی و غیررسمی قوی و معتبر جهانی
در سال 1992، شاما اظهار داشت که ایالاتمتحده باید راههای مؤثرتری برای انتقال فناوری در سطح آزمایشگاهها و مراکز تحقیقاتی (ملی و فراملی) پیدا کند. او به مقایسه چهار استراتژی خریدوفروش فناوری استفادهشده توسط مراکز یا آزمایشگاهها پرداخته است؛ استراتژی منفعل، استراتژی فعال، استراتژی کارآفرینی و استراتژی رقابت ملی. (Shuma, 1992)
استاربوک الگویی برای مبادله فنبازار با الهام از فرآیند زیستی در یکی از مراکز تحقیقاتی مهندسی در بنیاد ملی علوم ایالاتمتحده آمریکا ارائه داده است. او فنبازار را بهعنوان یک سیستم زنده که در آن شرکتکنندگان بهمانند یک جامعه از سلولهای موجود در سیستم که با هم تعامل دارند در نظر گرفته است. بافت سلولی این سیستم با نقشهای متشکل از نوع فروشنده و خریدار و مبادلهکننده تشکیلشده است. این الگوی زیستی کمک خواهد کرد که سازمانها در تعامل با هم و منطبق با محیط بهطور فزاینده و پویا فعالیت نمایند.Strabuck, 1993))
10-6-2. تجربه فنبازار دفاعی در جهان
در کشورهای پیشرفته زیرساختها و سیاستهای وجود دارد که وظیفه انتقال فناوری را پشتیبانی نموده، در عین حال اطلاعات دقیق و کاملی در این زمینهها وجود ندارد با اینحال در اینجا سعی شده است به برخی از این نهادها و سیاستها اشاره بشود.
1- ایالاتمتحده
الف) برنامه SBIR
برنامه "تحقیقات نوآورانه بنگاههای کوچک"SBIR ، برنامهای است که توسط ایالاتمتحده اجرا میشود و هدف از آن حمایت از تحقیق و توسعۀ (R&D) صورت گرفته توسط بنگاههای کوچک است. در واقع این برنامه بهمنظور حمایت و سرمایهگذاری بر روی ایدههای نوآورانهای است که توسط بنگاههای کوچک ارائه میشود اما درعینحال دارای ریسکبالایی بوده و به همینجهت بخش خصوصی بر روی آنها سرمایهگذاری نمیکند و دولت با این سرمایهگذاری علاوه بر حمایت از بنگاهها، نیازهای تحقیقاتی و توسعه خود را نیاز برآورده میکند. (SBIR, 2015)
تمام سازمانها و وزارتخانههای که بودجه بخش تحقیق و توسعه سالانه آنها بیش از 100 میلیون دلار است موظف هستند در این برنامه شرکت کنند. در حال حاضر 11 ارگان دولتی ایالاتمتحده از جمله وزارت دفاع و تمامی سازمانهای تابعه آن، از شرکتکنندگان در این برنامه هستند. طبق این برنامه 11 ارگان ذکر شده باید در سال 2015 حداقل 2.9% از بودجه تحقیق و توسعه خود را به اجرای این برنامه اختصاص دهند. درصد ذکر شده همواره نرخ صعودی داشته و میزان آن در سال 2012 برابر با 2.6% بوده است و قرار است در سال 2017 این مقدار به 3.2% برسد.
ب) وبسایت بازار نوآوری دفاعی
علاوه بر اجرای برنامه " تحقیقات نوآورانه بنگاههای کوچک"، سیاستهای دیگری نیز در ایالاتمتحده در اجرا است. بهطور مثال اخیراً سایتی توسط وزارت دفاع ایالاتمتحده راهاندازی شده است با نام بازار نوآوری دفاعی که در آن اولویتهای تحقیق و توسعه و علاقمندیهای فناورانه تمامی سازمانهای تابعه وزارت دفاع در آنجا گردآوری شده است و شرکتها (صنعت) علاوه بر اینکه میتوانند از این اولویتها آگاه شوند، میتوانند پروژهها و برنامه در دست اجرا خودشان را در این سایت ثبت کنند و به این طریق زمینه ارتباط دو طرفه فراهم شود. در واقع هدف این سایت اینگونه بیان شده است:
"... تحقیق و توسعههای مستقل منبعی کلیدی برای نوآوری در بخش دفاعی است، اما مشکل اصلی نبودن ارتباط است، صنعت میخواهد حوزههای اولویت بخش دفاعی را بهتر بشناسد و از طرفی بخش دفاعی از برنامههای صنعت بیخبر است..." (defense innovation marketplace, 2014 )
ت) مجله خلاصه فناوری ناسا
ناسا بیش از سه دهه است که بهطور ماهانه مجلهای با نام "خلاصه فناوری ناسا" منتشر میکند. در این مجله فناوریها و نوآوریهای که بهوسیله تحقیق و توسعه ناسا ایجاد گشته و قابلیت تجاری شدن را دارند، معرفی میشود و به این صورت زمینه را برای همکاری با صنعت و انتقال فناوری فراهم میکند. فناوریهای از ناسا که بهواسطه این شرکتها تجاری شدهاند با نام ناسا اسپینآف شناخته میشوند. تا انتهای سال 2013 بیش از 1000 محصول تجاری از فناوریهای ناسا توسط صنعت روانه بازارها شده است. (Nasa Spinoff, 2015)
ث) وبسایت فرصتهای تجاری فدرال
وبسایت FBO مهمترین ساختار در ایالاتمتحده است که مناقصات و نیازهای تمامی ارگانهای دولتی و از جمله وزارت دفاع در آن قرار میگیرد. در واقع این سایت همان نقش نهادهای میانجیگری را اجرا میکند و صنایع از طریق آن میتوانند فرصتهای جهت عرضه فناوریهای خود به دولت و بهطور خاص بخش دفاعی را پیدا کنند. بهعنوان مثالی از کارکرد این سایت باید توجه داشت بسیاری از پروژههای مهم پنتاگون نیز در این سایت مطرح میشود. (Fbo, 2015)
نکته حائز اهمیت در اینجاست که در مورد برخی از پروژهها تنها شرکتهای معدودی از جمله لاکهیدمارتین و سایر شرکتهای تراز اول دفاعی، شرایط لازم برای شرکت در مناقصه و اطلاع از جزئیات آن را دارند و این مسئله باعث میشود زنجیره تأمین وزارت دفاع، در داخل آمریکا باقی بماند. امروزه عملاً شرکتهای آمریکایی بوئینگ و رایتون و لاکهیدمارتین، 3 شرکت اصلی هستند که بخش عمده نیازهای وزارت دفاع را تأمین میکنند و ارتباطات نزدیکی بین مدیران این شرکتها و پنتاگون وجود دارد.
د) سیاست سفارشیسازی کالای موجود در بازار
بهعلت محدودیتهای بودجه بخش دفاعی و کاهش آن در سالهای اخیر، علاقه بخش دفاعی به همکاری با شرکتهای فناوری محور افزایش چشمگیری داشته است. در واقع بخش دفاعی توجه ویژهای به سیاست سفارشی کردن کالاهای موجود در بازار دارد، بهخصوص در حوزههای مانند سایبر، رباتیک و خودکارسازی که صنعت نوآوریهای بسیاری در آن دارد (Strategic Dossier, 2011). طی این سیاست، بخش دفاعی بهجای اینکه مستقیماً خود فناوریهای مورد نیازش را بسازد، با رصد فناوریهای موجود در بازار (بخصوص فناوریهای نوظهور)، فناوریها و نوآوریهای لازم را پیدا و آنها را منطبق بر نیازهایش میکند. همچنین به نظر میرسد ایالاتمتحده از طریق این سیاستها و بهواسطه شرکتهای دفاعی از جمله لاکهیدمارتین، بخشهای دفاعی سایر کشورها را بهطور غیرمستقیم به خود وابسته میکند. بهعنوان مثال میتوان به جنگنده نسل پنجم اف 35 اشاره کرد که شرکت لاکهیدمارتین برنده مناقصه آن در ایالاتمتحده بود. این شرکت نیز بهواسطه سیاست سفارشی کردن کالای موجود در بازار، ساخت اجزای متفاوت این جنگنده را، به شرکتهای فناوری محوری سپرد که الزاماً کارکرد نظامی نداشتهاند اما در حوزه مربوط بسیار نوآورانه عمل میکردند. از طرفی برای سایر کشورها، امکان ساخت چنین جنگندهای بهعلت هزینههای بسیار بالا تحقیق و توسعه، فراهم نمیباشد و لذا طی قراردادهای آنها را از ایالاتمتحده خریداری میکنند. (Lockheed martin, 2014)
2- انگلستان
در انگلستان، سازمان dstl معادل سازمان دارپا میباشد و نهادی است که وظیفه نوآوری دفاعی بر عهده آن میباشد. این سازمان در سال 2005، شرکتی به اسم "شرکت نوآوری گاوآهن" را بنا نهاد. انتخاب این اسم از ایده قدیمی "تبدیل شمشیر به گاوآهن" ریشه میگیرد و منظور از آن این است ابزاری که بهمنظور جنگ ساخته شدهاند، تبدیل به ابزاری برای اهداف غیرنظامی بشوند. از اینرو هدف این شرکت مدیریت و استخراج فناوریها و نوآوریهای به دست آمده در dstl و صنعتی کردن آنها، میباشد. این شرکت در همین راستا علاوه بر اینکه فناوریهای خود را به شرکتهای متقاضی عرضه میدارد، خود نیز در مواردی شرکتهای فناوری محور ابداع نموده است. (Ploughshare innovation, 2015)
11-6-2. دلایل موفقیت فنبازار در کشورهای غربی
در مورد دلایل موفقیت فنبازار چه در کشورهای شرقی و چه در کشورهای غربی تاکنون مطالعهای انجامنشده است. با این حال در مورد دلایل شکلگیری و الزامات موفقیت نهادهای میانجی و خصوصاً واسطههای بازار فنّاوری مطالعاتی صورت گرفته که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود تا از این طریق بتوان به یافتههایی درباره فنبازار رسید.
لامورگس سوکولف (Lamoreaux Sokoloff ,2002) با بررسیهای تاریخی که در دانشگاه کمبریج انجام دادند به این نتیجه رسیدند که شکلگیری بازار فنّاوریهای ثبت شده بهصورت پتنت در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم موجب ظهور گروهی از مخترعان بسیار متخصص و پر بازده شده است؛ زیرا این بازار به مخترعان امکان داده که مسئولیت توسعه و تجاریسازی اختراعات خود را به دیگران واگذار کنند.
مهمترین عامل نهادی که امکان داده چنین بازاری شکل بگیرد، سیستم ثبت پتنت بوده که امنیت و مبادله حقوق مالکیت فکری را ممکن ساخته است. اما عامل دیگری که مبادله را امکانپذیر و تسهیل کرده، ظهور نهادهای میانجی بوده که هزینه اطلاعات را در زمینه ارزیابی ارزش اختراعات پایین آورده و به برقراری ارتباط خریدار و فروشنده پتنت کمک کرده است. وکلا و کارگزاران پتنت که در این نهادها شاغل بودهاند این خدمات را بهخوبی ارائه کردهاند زیرا اینها به دلیل شغل خود با وکلای دیگر در سایر نقاط کشور در تماس بوده و توانستهاند اطلاعات هر دو طرف بازار را جمعآوری کنند.
تحلیلهای کمی لامورکس و سوکولف نشان میدهد که مخترعانی که از این متخصصان استفاده کردهاند، تعداد بیشتری پتنت ثبت کرده و توانستهاند سریعتر از دیگران برای اختراعات خود مشتری پیدا کنند. بهبیاندیگر، وجود نهادهای میانجی در بازار فنّاوریهای ثبت شده (پتنت) موجب شده است که افراد خلاق بتوانند بهصورت تخصصیتر روی اختراعات خود وقت بگذارند. یعنی نوعی فرایند "اسمیتی" شکلگرفته که موجب بهرهوری بیشتر شده است. توضیح اینکه طبق نظر آدام اسمیت، تخصصیشدن کارها موجب بهرهوری بیشتر میشود.
تیتز و هرستات (Tietze & Herstatt ,2010) توضیح کاملتری از دلایل ظهور و موفقیت نهادهای میانجی بازار فنّاوری ارائه کردهاند. آنها اشاره میکنند که نظریه استیگلر (Stigler,1951) برای تبیین علل ظهور نهادهای میانجی بسیار ارزشمند است. استیگلر به این نظریه ادام اسمیت که تخصصی شدن بهاندازه بازار بستگی دارد رسمیت بخشیده و بهاین ترتیب، یک نظریه بسیار کاربردی بر اساس نظرات اسمیت (Smith,1776) ارائه کرد. طبق این نظریه، رشد بازار میتواند تقسیم کار را تخصصیتر کند؛ یعنی منجر به ظهور بازیگران جدیدی در بازار (نهادهای میانجی) که در زمینه انجام کارهای خاص تخصص دارند بشود. البته قبل از وی کواس (Coas,1937) گفته بود بنگاهها زمانی ظهور میکنند که هزینه مبادله کمتر از زمانی باشد که آنها وجود ندارند و فقط نیروهای بازار کار میکنند. بنابراین، نهاد واسطهای زمانی میتواند به وجود آید (و موفق باشد) که فعالیتهایش منجر به کاهش هزینه مبادله بین بازیگران بازار شود و در نتیجه، برونداد بازار ارتقا بخشد.
طبق نظر استیگلر (Stigler,1951)، وقتی هزینه یک کارکرد (بنگاه) با افزایش تعداد محصول کاهش مییابد ولی هزینه کل محصول (که جمع هزینههای همه کارکردهای مربوط به آن محصول است)کاهش نمییابد، بنگاه باید آن کارکرد را به بنگاه دیگری واگذار کند تا بنگاه دیگر در آن تخصص پیدا کند و ارزانتر تولید کند. البته در هر نقطه از زمان ممکن است تعداد محصول به حدی نرسد که برای بنگاه دیگری مقرون بهصرفه باشد. در این صورت بنگاه باید کماکان آن کارکرد را خودش انجام دهد هرچند کارایی پایین باشد. استیگلر در ادامه این بحث میگوید که با گسترش صنعت، ممکن است برای بنگاههای دیگر مقرون بهصرفه شود که در آن کارکرد متخصص شوند و آن را انجام دهند. در این صورت، بنگاه اول، کارکرد مذکور را کنار نهاده و یک بنگاه جدید به وجود میآید تا آن کارکرد را انجام دهد. به این ترتیب، در طول عمر یک صنعت، زمانی که صنعت در حال رشد باشد، بنگاه به کارکردهای مختلف تجزیه میشوند و زمانی که صنعت در حال رکورد باشد کارکردهای مختلف در یک بنگاه یکپارچه میشوند.
این بحث استیگلر (Stigler,1951) را میتوان برای تبیین دلایل شکلگیری و موفقیت میانجیهای بازارهای فنّاوری تعمیم داد.
در حال حاضر سه پدیده مختلف را میتوان در بازارهای فنّاوری مشاهده کرد که عبارتند از:
در مقایسه با دهه قبل بازار فنّاوری رشد چشمگیری داشته است؛
بنگاهها در مبادله داراییهای فکری با موانع گوناگونی روبرو هستند که در بین آنها میتوان به عدم قطعیت و عدم تقارن اطلاعات اشاره کرد این عوامل، موجب هزینه بالای مبادله برای داراییهای مذکور شده است؛
میانجیهای بازار فنّاوری بهعنوان نوع جدیدی از بازیگران بازار که خدمات نوآوری ارائه میدهند پدیدار شدهاند.
با توجه به نظریه استیگلر (Stigler,1951) که در بالا به آن اشاره شده، ظهور نهادهای واسطه یا میانجیهای بازار فنّاوری ناشی از پدیدههای اول و دوم است.
از آنجا که طبق نظر استیگلر (Stigler,1951)، در صنایع در حال رشد، تجزیه عمودی اتفاق میافتد و در زمینه مبادله دارایی فکری و دانش فنی نیز رشد قابل توجهی روی داده است پس میتوان گفت که در این صنعت در حال رشد، شرایط کسبوکار برای ظهور شرکتهای تخصصی فراهم گردیده است. این فرصتهای کسبوکار، انگیزه کافی برای کارآفرینان فراهم آورده است تا این افراد مدلهای کسب کار تخصصی جدیدی را برای بخشهای معینی از مبادلات دارایی فکری ابلاغ کنند و در نتیجه " میانجیهای بازار فنّاوری" ظهور کنند. این میانجیها با ارائه خدمات تخصصی به شرکتهایی که دارای سبدهای بزرگ فنّاوری هستند و میخواهند مبادلات متعددی انجام دهند، به اقتصاد مقیاس (صرفههای ناشی از مقیاس بالا) میرسند. بنابراین، برای شرکتهای صاحب فنّاوری بسیار اقتصادی است که بهجای استفاده از توان داخلی خود با این نهادهای میانجی قرارداد ببندند. پس میتوان گفت ظهور میانجیهای بازار فنّاوری بهعنوان نوعی نوآوری سازمانی بیانگر یک تغییر نهادی است که موجب شده است شرکتهای صاحب فنّاوری بخشهایی از وظایف مدیریت مبادلات را "جداسازی عمودی روبه جلو"و به عبارت دیگر، برون سپاری کنند.
بحث فوق را میتوان با بحثی که توسط نورث (North,1996) ارائهشده تقویت کرد. به نظر او "محدودیت تکمیلشده توسط چارچوب نهادی (در کنار سایر محدودیتها)، مجموعه فرصتها و در نتیجه، نوع سازمانهایی که به وجود خواهند آمد را مشخص میکند." اگر این بحث به بازار فنّاوری تعمیم داده شود میتوان گفت که رشد بازار فنّاوری (تدریجاً) آرایش نهادی را چنان تغییر داده که فرصتهایی برای کسبوکار پدید آمده است. این فرصتها کارآفرینان را بر آن داشتهاند که مدلهای جدیدی برای تسهیل مبادلات (نوآوری خدمات) ابداع کنند و این مدلها موجب ظهور"میانجیهای بازار فنّاوری" بهعنوان نوع جدیدی از سازمان (نوآوری سازمانی) که تأثیر بیشتری بر سیستم نوآوری دارد شدهاند. به نظر نورث، این کارآفرینان بهره حاصل از تخصیص منابع برای تغییر چارچوب موجود مقایسه میکنند و بر اساس این مقایسه، الگوهای رفتاری جدیدی شکل میگیرد. پس ظهور نهادهای میانجی بازار فناوری میتواند موجب تغییر ساختارهای اداره مبادلات بازار-و یا نحوه مدیریت مبادلات نوآوری باز توسط بنگاهها-شود.
مدلهای جدید مبادله در مجموع موانع مبادله را کاهش میدهند؛ هر چند در بعضی موارد به دلیل اینکه ممکن است پیچیدگی کار را بالا ببرند. میتوانند مشکلاتی را ایجاد کنند. با توجه به کارایی مدلهای جدید، بنگاهها بهتدریج شروع به نوآوری باز میکنند و مبادلات فنّاوری در شبکهها افزایش مییابد. پس در کل، میانجیهای بازار فنّاوری موجب نوآوریهای اثربخش بیشتری از طریق مبادله اقتصادیتر فنّاوری میشوند.
نورث نیز بحث مشابهی ارائه کرده که نشان میدهد چگونه "نهادها،سازمانها و مدلهای ذهنی بازیگران در تعامل قرار میگیرند تا تغییر نهادی ایجاد کنند" او نیز همچون چندلر (Chandler,1977) معتقد بوده که" وقتی سازمانها تکامل پیدا میکنند تا از فرصتها بهرهبرداری کنند، بهرهورتر میشوند.. و تدریجاً چارچوب نهادی را نیز تغییر میدهند." در مورد نهادهای میانجی بازار فنّاوری نیز چنین بخشی صادق است. میانجیهای تقسیمکار سنتی را تحت تأثیر قرار داده و تدریجاً موجب تغییر فرایندهای مبادله میشوند که میتوان آن را تغییر نهادهای غیررسمی (تغییر رفتاری در مدیریت مبادلات) و در نتیجه، نوآوری نهادی بهحساب آورد. با الهام از نورث، نوآوریهای نهادی میتوانند هزینه مبادله را پایین آورند و اجازه دهند که شرکتها بهره بیشتری از تجارت برند و در نتیجه موجب گسترش بازار شوند.
به همین دلیل، نورث گفته است که "تعامل مستقیم بین نهادها و سازمانها در شرایط کمبود منابع اقتصادی و رقابت، کلید تغییرات نهادی است" شکل (1) علت ظهور و موفقیت میانجیهای بازار فناوری را بر اساس بحث فوق نشان میدهد.
نکته آخر اینکه طبق نظر (Stigler,1951) شرکتهای تخصصی (میانجیهای بازار فناوری) "نمیتوانند برای فرایندهایی که بنگاهها به بیرون واگذار کردهاند مبلغی بیشتر از آنچه خودشان باید هزینه میکردند طلب کنند" تنها در صورتی مدلهایی کسبوکار نهادهای میانجی در بلند مدت باقی خواهند ماند که این نهادها ثابت کنند کسب و کاری پایدارند (و سودمند هستند)
27743153076440014471372868542752868255موانع مبادله (عدم قطعیت, عدم تقارن،..)00موانع مبادله (عدم قطعیت, عدم تقارن،..)17929360هزینه زیاد مبادله00هزینه زیاد مبادله31867618255شکست بازار00شکست بازار
477078252758003507132268632
4246576216535تغییر نهادی از طریق ظهور نوع جدیدی از بازیگران بازار (نهادهای میانجی بازار فناوری)00تغییر نهادی از طریق ظهور نوع جدیدی از بازیگران بازار (نهادهای میانجی بازار فناوری)980744225425رشد بازار فناوری00رشد بازار فناوری2270539225425فرصتهای کسبوکار برای شرکتهای متخصصی که مدلهای جدید مبادله ارائه میکنند00فرصتهای کسبوکار برای شرکتهای متخصصی که مدلهای جدید مبادله ارائه میکنند
39188891659561939594134620
4748198125316
422749934925تغییر نهادی از طریق ظهور نوع جدیدی از بازیگران بازار (نهادهای میانجی بازار فناوری)00تغییر نهادی از طریق ظهور نوع جدیدی از بازیگران بازار (نهادهای میانجی بازار فناوری)
شکل 3-2، علت ظهور (و موفقیت) میانجیهای بازار فناوری و تاثیر آنها بر مبادلات دارایی فکری (Tietze & Herstat, 2010)
باتوجه به تحلیلهای فوق، دلایل موفقیت فنبازاردر کشورهای غربی را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
حاکم بودن اقتصاد در بازار جامعه سرمایهداری که موجب شده بنگاهها برای بقا و موفقیت تلاش کنند؛
افزایش نیاز بنگاهها به فناوری به دلیل شدت گرفتن رقابت و لزوم نوآوری برای ماندن در بازار؛
رشد بازار فناوری به دلیل نیاز بنگاهها به آن؛
روبرو شدن بنگاهها با مشکلات گوناگون در بازار فناوری (مشکلاتی از قبیل عدم قطعیت و عدم تقارن اطلاعات)؛
افزایش هزینه مبادله فناوری به دلیل مشکلات فوق؛
ظهور نهادهای میانجی (فنبازارها) به عنوان حلال مشکلات فوق (که با استفاده از اقتصاد مقیاس، هزینه مبادله را پایین می آورند)؛
پس بهطور خلاصه میتوان گفت که علت موفقیت فنبازارها این بوده که توانستهاند مشکلات مبادله فناوری را از طریق جمعآوری اطلاعات و دانش و کاهش مخاطرات حل کنند و کاری کنند که مبادلات فناوری (نسبت به زمانی که فنبازاروجود نداشته) با هزینه کمتری برای بنگاهها انجام شود.
به بیان دیگر، فنبازاررا به عنوان یک نوآوری نهادی، هزینه مبادله را پایین آورده و به همین دلیل، مدیران آنرا پذیرفته و رفتار خود را با آن منطبق ساخته اند؛ یعنی پذیرفتهاند که از فنبازار استفاده کنند تا مشکلات دانش و اطلاعات آنها برطرف شود و هزینههای خرید یا فروش فناوری بر آنها کاهش یابد.
12-6-2.مدلهاي پيادهسازي فنبازار
فنبازارها در جهان اگرچه نقشۀ راه و رسالت عمومي مشابه دارند، اما در مناطق مختلف جهان با ساختارها و حتي نامهاي متفاوتي ديده ميشوند که ممکن است در مدلهاي اجرايي آنها از کشوري به کشور ديگر نيز تفاوتهايي وجود داشته باشد. بهطورکلی، به نظر ميرسد بين ميزان توسعه کشورها و ساختارهايي مانند فنبازار ارتباط وجود دارد که جهت مديريت فناوري مورد استفاده قرار ميگيرند. به اين صورت که در کشورهاي توسعهيافته که زيرساختهاي توسعه فناوري مهياتر هستند، فنبازارها بيشتر وظيفۀ اطلاعرساني فناوري را بر عهده دارند. اين در حالي است که در کشورهاي درحال توسعه، فنبازارها بايد جبران نقص کارکرد بعضي از زيرساختها (مانند قوانين، مشوقها و ...) را با به وجود آوردن بعضي از مکانيسمها بنمايند. در خصوص توسعۀ فنبازار دو ديدگاه کلي وجود دارد:
الف) ديدگاه توسعهاي در پيادهسازي فنبازار
بهطورکلی فنبازارها در جهان با توجه به ملاحظاتي مانند جهانیشدن و گسترش مناسبات کشورها با يکديگر دچار رشد و تکامل ميشوند. بهصورت کلي، يک فنبازار بهصورت مرحله به مرحلۀ جهاني ميشود. مرحلۀ اول راهاندازی يک فنبازار ملي است که بهتدریج از توسعۀ يک فنبازار محلي به وجود خواهد آمد.
فنبازار محلي، بازار ويژۀ مبادلات فناوري را شکل ميدهد که در آن نمايشگاههاي فناوري و همايشهاي فناوري بهصورت رسمي يا غيررسمي جهت گسترش مبادلات فناوري بين تأمینکنندگان و استفادهکنندگان در يک محل بهخصوص برگزار ميشوند. فنبازار ملي از طرفي مبادلات فناوري را در سطح يک کشور از طريق بازار مجازي و فيزيکي شکل ميدهد و از طرف ديگر خدمات پشتيباني لازم را در بازار مجازي و فيزيکي براي ترويج مبادلات در دو سطح ملي و محلي ارائه مينمايد.
در مرحلۀ دوم، يک فنبازار دوجانبه راهاندازی ميگردد فنبازار دوجانبه يک سيستم جامع ارتباطي است که در آن هر فنبازار ملي در دو کشور با ارتباطات جغرافيايي، اقتصادي و فناورآنهاي عميق به يکديگر ارتباط داده ميشوند.
سومين مرحله، راهاندازی يک فنبازار منطقهاي است .اين نمونه سيستم بازتر و توسعه يافتهتر از يک فنبازار دوجانبه بوده و بازاري براي گسترش مبادلات فناوري در بين کشورهاي منطقهاي است که داراي تشابهات جغرافيايي، اقتصادي و فرهنگي هستند.
مرحلۀ چهارم، راهاندازی فنبازار جهاني است. در اين مرحله لازم است که محدودهها و مواردي که قابل تجارت هستند را به دليل تغييرات سريع در اقتصاد جهاني و محيطهاي فناورانه، وسعت داد. بنابراين بسيار مفيد است که يک فنبازار جهت عمل در سطح جهاني بهعنوان يک بازار مخصوص مبادلات فناوري راهاندازی گردد که بهوسیله دولتها، دانشگاهها، آزمايشگاهها و شرکتها اداره ميشود.
ب) ديدگاه وظيفهاي در پيادهسازي فنبازار
فنبازارها بر اساس شاخصهاي مختلف به صورتهاي متفاوتي دستهبندی ميشوند. فنبازارها بر اساس وظيفۀ اصلي، به سه دسته تقسيم ميشوند. فنبازار اطلاعات فناوري، فنبازار مبادلات فناوري و نوع ترکيبي آنها.
فنبازار اطلاعات فناوري، سيستم جامع گسترش اطلاعات است که به جمعآوری و توليد اطلاعاتي دربارۀ مبادلات انتقال فناوري ميپردازد و آنها را براي استفادهکنندگان فناوري منتشر ميکند. متقاضي ميتواند به جستجوي فناوري مناسب و شريک فناوري خود با توجه به دسترسي آسان و سريع به اطلاعات بپردازد که از طريق شبکۀ پخش اطلاعات انتقال مييابد. فنبازار ژاپن، نمونهاي از اين فنبازارهاست.
فنبازار مبادلات فناوري موسوم به بازار معاملات فناوري، سيستم تجارت فناوريهاي شناختهشدهای است که از طريق معرفي مستقيم آنها بين خريدار و فروشنده، برگزاري نمايشگاههاي منظم و نامنظم نمونههاي محصولات فناوريها و.. (بازار فيزيکي و بازار مجازي) عمل مينمايد.
فعاليتهاي مبادلات فناوري ميتوانند جامع بوده يا مورد به مورد بر حسب زمينه، محصول و هدف متفاوت باشند. سمينارهاي انتقال فناوري و ارائۀ فناوري همراه با مبادلات فناوري و همزمان با آن برگزار ميگردند. اين بازارها ميتوانند در سطح منطقه، ناحيه، بخش يا ترکيبي از هرکدام ايجاد شوند. فنبازار انور فرانسه نمونهاي از اين نوع فنبازار است.
نمونۀ ترکيبي فنبازار فوق، فنبازاري است که مشاورهها، واسطهها و مبادلات انتقال فناوري را ارائه مينمايد و اطلاعاتي را که با انتقال فناوري مرتبط ميباشند را تأمين کرده و فرايند کانال تحقيقات فناوري تا سرمايهگذاري تجاري را پشتيباني ميکند. يک نمونه از فنبازار ترکيبي فنبازار يونيدو است (موحدي و طباطبايي، 1389).
13-6-2. عوامل مؤثر بر موفقيت فنبازار
بنياد فنبازار ژاپن (JTM) در سال 1985 تأسيس شده و تا سال 2000، 15000 درخواست به اين بنياد ارسال شد که 600 مورد از آنها منجر به موارد موفق انتقال فناوري شدند. به عبارت ديگر، نرخ موفقيت اين فنبازار 4% بود که نرخ پاييني است. يکي از دلايل ذکر شده براي اين موفقيت کم، «فقدان متخصصان اعطاي ليسانس» ميباشد. (Albors & Sweeney, 2005 )
يکي از يافتههاي کليدي «مميزي موقعيتي اطلاعات بلااستفاده پتنت در سال 1995»، کمياب بودن «هماهنگکنندهها» براي از بين بردن شکاف بين مالکان و کاربران فناوري بود. اين يافته منجر به ايجاد شبکهاي از «مشاوران توزيع پتنت» و توسعه «پايگاه داده توزيع پتنت» شد (Japan Technomart Foundation, 1996)
بخشی از فعاليت طراحي و بازاريابي فناوري، عبارت است از غلبه بر شکاف بين نوآوران و پذيرندگان اوليه و شکاف بين پذیرندگان بعدي و اقليت (پذيرندگان) اوليه که نياز به مهارتهاي ارتباطي دارد.
البرز و اسويني به BTG اشاره ميکنند که يک شرکت انتقال فناوري است که مانند يک سرمايهگذار خطرپذير عمل ميکند. کارکنان اين شرکت داراي مهارتهاي تخصصي -علمي، تجاري، قانوني، حقوق مالکيت معنوي، بازاریابی و ...- بوده و روي فناوريهاي خاص تمرکز ميکنند. اين شرکت هزينه و ريسک حقوق مالکيت معنوي و بهرهبرداري از آن را متحمل ميشود. شرکت، در صورت موفقيتآميز بودن انتقال فناوري، در منافع حاصل از آن شريک ميشود. از جمله عوامل و دلايل موفقيت اين شرکت عبارتند از: 1). داشتن يک سبد گسترده، 2). کاهش ريسک از طريق بررسي دقيق و ظريف (فناوريها)، 3). تمرکز روي بخشهاي هدف که شرکت از تخصص فناوري و بازار آنها برخوردار ميباشد و 4). پيشفعال بودن در جستجو، يافتن و انجام معامله.
البرز و اسويني معتقدند پايگاههاي داده اينترنتي/ برخط، شبکههاي غيرفعالي هستند که در اصل بهعنوان «مجراي فروش» عمل کرده، در افزايش آگاهي از تقاضا و عرضه فناوري مفيد بوده و فاقد خدمات عيني مناسب براي انتقال عملي فناوري هستند (Albors & Sweeney, 2006) .
اندازه و شکل سازماني ايدهآلي براي شبکههاي انتقال فناوري وجود ندارد. اما شبکههاي کوچکتر، به دليل ارتباطات سادهتر و قابل کنترل بودن پويايي گروهي، کارآمدتر هستند. اما شبکههاي بزرگتر نيز به منابع قابل توجهي دسترسي داشته و سبد گستردهتري از فناوريها و مهارتهاي مشتريان دارند.
از نظر ساختار، يکي از شبکههاي انتقال فناوري عبارت است از نوع «ستارهاي» که سادهترين شکل بوده و معمولاً در آنها يک شريک مجرب وجود دارد که نقش هماهنگکننده و برقرارکننده ارتباط را ايفا ميکند. نوع بعدي، «خاص و تکمنظوره» است که ساختار رسمي نداشته و براي شبکههايي مناسب است که شرکا يکديگر را ميشناسند و ارتباط قبلي بين شرکا وجود دارد. نوع سوم، «شبکه ارتباط گرهاي» است که در ارتباطات موجود در آن هيچ يک از اعضا نسبت به سايرين برتري ندارد و براي شبکههاي سازمانهاي پژوهشي مناسب است. نهايتاً، «شبکههايي از شبکههاي منطقهاي»، نوع پيچيدهاي از شبکهها هستند که داراي يک ساختار چند ردهای بوده و شبکههاي محلي را با يک ساختار هماهنگکننده بينالمللي، مرتبط ميکنند. براي اينکه شبکههاي انتقال فناوري بتوانند با اثربخشي کامل به تسهيل معامله فناوري بپردازند، بايد از مهارتهاي خاصي -از جمله مهارتهاي مربوط به حقوق مالکيت معنوي و درک روش سازماندهي و انجام معامله- برخوردار باشند.
ارزيابي شبکه مراکز واسطه نوآوري (IRC) در 8 کشور اروپايي نشان داد که IRCهاي کشورهاي شمال اروپا موفقتر بوده و فعاليت بيشتري انجام ميدهند. دليل اين موفقيت اقدام متمرکزتر، تيمهاي ميزبان قويتر و پشتيباني قوي سياستهاي منطقهاي است.
تحليلهاي این محققان نشان ميدهند که استفاده از مدل تقاضامحور نسبت به مدل فشار فناوري، نتايج بيشتري در پي دارد.
کولودني و همکاران (Kolodny et al, 2001)، نيازمنديهاي ضروري براي عملکرد مناسب واسطههاي نوآوري که شرکتهای کوچک و متوسط (SME) را هدف قرار دادهاند، بدين شرح بيان ميکنند:1). در دسترس بودن شرکتهای کوچک و متوسط؛ 2). قابل اعتماد بودن براي شرکتهای کوچک و متوسط؛ 3). دسترسي به منابع مناسب دانش و اطلاعات مرتبط با فرايند نوآوري؛ 4). اعتبار سازمان ميانجي؛ 5).پاسخ سريع به درخواستهاي شرکتهای کوچک و متوسط؛ و 6). مکمل بودن براي رفع نقاط ضعف شرکتهای کوچک و متوسط.
از يک طرف حضور بازيگران دولتي و خصوصي در زيرساخت دانشي، از طريق پشتيباني از راهاندازي يک ميانجي نوآوري، منجر به بهينهسازي کارکرد سيستم نوآوري ميشود و از سوي ديگر، منافع، انتظارات و سياستهاي واگراي اين بازيگران تأثیر منفي بر عملکرد واسط خواهد داشت (Klerkx & Leeuwis, 2008)
بنديس و همکاران (Bendis, et al, 2008) معتقدند که نهادهاي ميانجي براي تسريع نوآوري بايد دانش علمي، آگاهي از بازار، دانش فني کسبوکار و برنامههاي سرمايهگذاري مکمل را تحت يک چتر واحد با هم ترکيب کنند.
بنديس (Bendis, 2006) اصول راهنماي راهاندازي و عمليات موفق يک نهاد ميانجي براي توسعه مدل نوآوري رقابتي در قرن 21 را به شرح زير بيان ميکند:
مالکيت مشارکتي
مشارکت گسترده و تنوع منافع
قهرمانان و حاميان
اصول عملياتي
رسميت بخشيدن به مشارکت
تصميمگيري مبتني بر شايستگيها
انعطافپذيري
تسهيم هزينهها
دسترسي به سرمايه
ارزيابي و
تعهد و پايداري بلندمدت
آرورا، فسفوري و همکاران (Arora, Fosfuri et al, 2001)، دلايل ناکارآمدي بازارهاي فناوري را شناسايي کردهاند. مشکلات اصلي عبارتند از مسئله ارزشگذاري داراييهاي ناملموس بدون حضور بازار و بدون وجود رويکردهاي استاندارد ارزشگذاري، وابستگي فناوريها به بافتار، چسبندگي اطلاعات و رفتار فرصتطلبانه بازيگران بازار. در نتيجه اين مشکلات، هزينههاي معامله براي فروش فناوريها بالا بوده و در نتيجه فرصتهاي کسب سود براي شرکتهايي که مايل به بهرهبرداري از فناوري بيروني (ETE) هستند، کاهش مييابد(Tietze, 2008).
تانگ و مت، به بررسي مراکز ملي انتقال فناوری (NTTC) دانشگاهها پرداختهاند. آنها با بررسي نمونهاي شامل 7 دانشگاه، اندازه و توانمندي کارکنان این مراکز را بهعنوان مهمترين عوامل موفقيت آنها شناسايي کردهاند. علاوه بر اين عوامل، هزينه پژوهش و توسعه دانشگاه، افزايش آگاهي از مديريت حقوق مالکيت معنوي، تأمين مالي مراکز، ارتباط صنعت و دانشگاه و نحوه عملکرد مراکز (داشتن يا نداشتن يک شرکت) نيز بر کارايي مراکز ملي انتقال فناوری تأثیر دارند. دو عامل اول، تأثیر مثبت و قوي بر افزايش پتنتهاي دانشگاه دارند و سه عامل بعدي، بهرهوري این مراکز در تجاريسازي دستاوردهاي پژوهشي را تحت تأثیر قرار ميدهند(Tang & Matt, 2009)
14-6-2. چارچوب تحلیلی برای ارتقاء فنبازار
تحلیلهای مربوط به سیستمهای نوآوری عمدتاً با رویکرد نهادی یا کارکردی انجام میشوند. در مورد فنبازار، با توجه به ادبیات موجود میتوان از کارکردهایی که برای نهادهای میانجی پیشنهاد شده است، استفاده کرد. جدیدترین نمونه این نوع تحلیل که توسط کیللو و همکاران (Kilelu etal, 2011) مورد استفاده قرار گرفته، شش کارکرد مختلف را برای تحلیل نهادهای میانجی در سیستم کشاورزی کنیا مورد بررسی قرار داده است. اخیراً نیز هنون و همکاران (Hannon etal, 2014) نیز از این رویکرد برای تحلیل بخش انرژی انگلستان استفاده کردهاند. کارکردهای مورد استفاده این چارچوب تحلیلی عبارتند از :
تحریک و بیان تقاضای فناوری
شبکهسازی
دلالی دانش و فناوری
مدیریت فرایند نوآوری
ایجاد ظرفیت نوآوری
پشتیبانی نهادی
علاوه بر کارکردهای ششگانه فوق، هنون به سه موضوع دیگر بهعنوان ویژگیهای میانجی اشاره میکند:
اول اینکه اگر فرض بر این گذاشته شود که هدف نهادهای میانجی (و فنبازار) توسعه نوآوری است در آن صورت میتوان گفت که نوآوری از چند مرحله پیاپی تشکیلشده و عبور از یک مرحله به مرحله دیگر دشوار و همراه با هزینه است. در میان عبور از توسعه به تجاریسازی که در ادبیات به آن عبور از "دره مرگ" میگویند بسیار دشوار است. نهادهای میانجی در واقع مانند پلی هستند که عبور را ممکن میسازند. بهبیاندیگر، نهادهای میانجی تنها سازمانهایی هستند که بهصورت هدفمند بین این دو مرحله قرار میگیرند و جامعه تحقیقات و توسعه فناوری را به کسبوکار متصل میکنند.
دوم اینکه نهادهای میانجی، سازمانهایی خنثی، مستقل و بیطرف هستند یعنی از شرکت، سازمان و یا استراتژی خاصی طرفداری نمیکنند و باید از اعتبار کافی برخوردار باشند . در رابطه با این موضوع بر اساس نظر کولدونی و همکاران (Kolodny etal, 2001) ، شش عامل در اعتبار و در نتیجه در ارتقاء نهادهای میانجی دخیل است:
آگاهی شرکتها از وجود فنبازار و امکان دسترسی به آن
قابل اطمینان بودن فنبازار برای شرکتها
دسترسی داشتن فنبازار به منابع دانش و اطلاعات و فناوری و نوآوری (منظور شرکتها و سازمانهای دارای دانش و فناوری است)
معتبر بودن فنبازار از دید منابع فوق
توانایی فنبازار در پاسخگویی سریع به نیاز شرکتها
برخورداری فنبازار از توانمندیهایی که شرکتها در آنها ضعف دارند
سوم اینکه نهادهای میانجی طبق نظر وینچ و کورتنی (Winch & Courtney, 2007)، باید اختصاصاً نقش میانجی را ایفا کنند، نه اینکه میانجیگری یکی از نقشهای جانبی و فرعی آنها باشد.
با توجه به مطالب فوق چارچوب تحلیلی زیر را برای ارتقاء فنبازار میتوان پیشنهاد نمود:
تبیین تقاضا
فنبازار باید بتواند تقاضای فناوری را برای دارندگان و توسعهدهندگان فناوری مشخص کند. برای این هدف باید اطلاعات لازم را از صنایع و سازمانها جمعآوری نماید. با استفاده از روشهای ارزیابی نیاز فناوری و ارزیابی شکاف دانش، نسبت به تعیین و تبیین نیازهای فناوری اقدام کند.
شبکهسازی
فنبازار باید همکاران بالقوه را شناسایی و انتخاب کند و مکانیزهایی را برای ارتباط آنها و همچنین همکاری آنها با یکدیگر فراهم کند
ظرفیت سازی
فنبازار باید قادر باشد به صنایع در ظرفیتسازی برای ایجاد شرکتهای جدید، دریافت مجوزهای لازم، استانداردسازی، توسعه مهارتهای فردی و توسعه مهارتهای مدیریتی کمک کند
مدیریت فرآیند نوآوری
فنبازار باید به طرفین عرضه و تقاضا در مدیریت تعارض، انجام مذاکرات، ایجاد اعتماد متقابل و اشتراک داراییهای مکمل کمک کند و فضای یادگیری را برای طرفین فراهم نماید
دلالی دانش و فناوری
فنبازار باید امکان مبادله دانش و فناوری را از طریق اطلاعرسانی، ارائه مشاوره و زمینهسازی برای تماس مستقیم بین افراد فنی فراهم آورد و عرضه و تقاضا را با هم جفتوجور کند
پشتیبانی نهادی
فنبازار باید در زمینه سیاستگذاری و تدوین قوانین و مقررات مناسب برای مبادلات دانش و فناوری نیز فعالیت کند
اطلاعرسانی
فنبازار باید با اطلاعرسانی مناسب، شرکتها و سازمانها را از وجود امکانات خود مطلع سازد و اعتماد و اطمینان آنها را نسبت به توانایی خود جلب نماید
پاسخگویی
فنبازار باید بتواند آنچه شرکتها در آن ضعف دارند را برای آنها فراهم کند و بتواند در کمترین زمان به نیاز آنها پاسخ گوید.
15-6-2. ذينفعان فنبازار
در فعاليتهاي اقتصادي، ذينفعان به دو دسته اصلي و فرعي تقسيمبندي ميشوند (رمضاني، 1391):
ذينفعان اصلي: آن دسته از عوامل که مستقيماً در تبادل اقتصادي در بازار فعاليت ميکنند يا بر آن اثر ميگذارند؛ مانند عرضهکنندگان يا مشتريان.
ذينفعان فرعي: آن دسته از عوامل که غيرمستقيم بر تبادل اقتصادي بازار اثر ميگذارند يا اثر ميپذيرند؛ مانند بخشهاي پشتيبان کسبوکار و رسانهها.
فنبازار، يک ابر مدل براي بازارهاي خاص فناوري است. موضوع ويژه فنبازار داراي دو ويژگي مهم زير است:
فنبازار بستر کسبوکار است.
فنبازار، بر پايه يک شبکه شکل ميگيرد.
با توجه به اين دو ويژگي و از نظر فعاليت مستقيم و غيرمستقيم، ذينفعان اصلي و فرعي فنبازار عبارتند از:
ذينفعان اصلي: عرضهکنندگان، مشتريان، تأمینکنندگان مناسب مالي، سرمايهگذاران، مالکان يا سهامداران و حکومت
ذينفعان فرعي: بخشهاي پشتيبان کسبوکار، جامعه، گروههاي اجتماعي و رسانهها.
رمضاني (1391) با بررسي دستاوردهاي نظري مربوط به فنبازار، تجارب الگوهاي نمونه و اسناد بالادستي کشور به استخراج ذينفعان فنبازار با توجه به شرايط بومي ايران پرداخته است. در جدول زير، ذينفعان در سه سطح «ذينفعان کلان»، «گروه ذينفعان» و «ذينفع» ارائه شدهاند.
جدول 5-2. ذينفعان فنبازار
ذينفع کلانگروه ذينفعانذينفععوامل تبادل تجاريمتقاضيان فناوريتوليدکنندهارائهکننده خدماتسرمايهگذارعرضهکنندگان فناوريشرکت فناوري داخليشرکت فناوري خارجيتأمینکنندگان سرمايهتأمینکننده سرمايه داخليتأمینکننده سرمايه خارجيمشاوران سرمايهگذاريمشاور سرمايهگذاري داخليمشاور سرمايهگذاري داخليمشاوران بازاريابيمشاور بازاريابيشرکاي کسبوکارشرکاي بالفعلشريک کسبوکارشرکاي بالقوهواحدهاي صنعتي/ خدماتي اولويتدارمرکز/ خوشه صنعتي (مانند شهرکها)بنگاه کوچک و متوسطشرکت چندمليتيجوامع پوياي کسبوکارانجمن کارآفرينياتحاديه صنفياتاق بازرگاني (ملي/ محلي)نهادهاي حکومتيمجلسدولتهيأت دولتسازمانهاي دولتي (حکومتي)مقامهاي دولتي حمايتگرکارمندان سازمانهاي دولتينهادهاي فراملينمايندگيهاي کشور در خارج يا خارجي در کشورسفارت يا کنسولگرينمايندگي کشور در نهادهاي اقتصادي، علمي و صنعتي و خدمات فني فرامليانجمن بينالمللي فناوري/ توسعه اقتصاديدولتهامديريت شبکهها/ پايگاههامديريت شبکهها/ پايگاههامديريت پايگاه فناوري (ثبت، فروش، انتقال)مديريت شبکه علميمديريت شبکه اقتصاديمديريت شبکه توليديمديريت شبکه خدماتيمديريت شبکه اجتماعيمديريت شبکه شرکاي تجاريفنبازار (عمومي/ تخصصي)شرکاي توسعه اقتصاديشبکههاي فراملينهادهاي علمي و فنيدانشگاههاي معتبرواحد تحقيق و توسعهپارک علم و فناوريمرکز رشدموسسه پژوهشينهادهاي عمومي و مردميشهرداريسازمان غيردولتي (NGO)منابع انساني ويژههيات علميپژوهشگرکارآفرينکارشناس/ متخصصعلاقمند/ داوطلبپشتيبانهاي فنبازارمراکز خدمات عموميارائهکننده خدمات نمايشگاهيارائهکننده خدمات همايشهادفاتر حقوقيارائهکننده خدمات قراردادي/ مالکيت معنويرسانههامطبوعات/ صداوسیما
4-7-2. پژوهشهاي انجامشده
در اين قسمت سه نمونه پژوهش ميداني که در کشور، در حوزه فنبازار صورت گرفته است، معرفي ميشود.
1-4-7-2. مطالعه حسيني و سهرابي
حسيني و سهرابي در مقالهاي با عنوان طراحي مدل پيشنهادي فنبازار در سطح ملي در ايران با بررسي مباني نظري فنبازار به ارائه مدلي براي فنبازار ملي پرداختهاند. در قسمتي از اين تحقيق به بررسي پیشنیازهای ايجاد فنبازار پرداخته شده است که نظر خبرگان تحقيق در جدول 12-2 ارائه شده است:
جدول 13-2: پیشنیازهای ايجاد فنبازار
10491395572400
همچنين حوزههاي مختلف فناوري از حيث اولويت براي برپايي فنبازار رتبهبندي شدهاند:
جدول 14-2: اولويتهاي ايجاد فنبازار
18421471211300
در نهايت مدل پيشنهادي آنها مؤلفههاي ساختاري فنبازار را معرفي ميکند که به شرح برخي از آنها ميپردازيم.
مأموريت و اهداف:
الف. مأموریت: مرجع و مرکز مبادلات و انتقال فناوري در سطح کشور.
ب. اهداف:
تهيه بانکهاي اطلاعاتي از صاحبان و منابع فناوري و ارائۀ آنها به افراد متقاضي و بانکهاي اطلاعاتي مشابه مانند خدمات، نخبگان و شرکتهاي ارائهدهنده و خدمات صندوقهاي حمايت از ايدهها و فناوريها و ... مانند سرمايهگذاري ريسکپذير؛
برقراري ارتباط مبتني بر کار کارشناسي بين عرضهکننده، متقاضي فناوري و پيگيري عقد قرارداد مبادله فناوري بين دو طرف؛
ارائۀ خدمات پشتيباني لازم براي تحقق مبادله و معامله فناوري مانند ارزيابي، قيمتگذاري، حمايت قانوني و حقوقي، مشاوره تأمين مالي و پيشبيني فناوري؛
کمک به شرکتهاي کوچک و متوسط جهت ارتقا و توسعه و همچنين فروش فناوريهاي آنها؛
تسهيل در امر صادرات يا واردات فناوري با سرعت عمل و ارزيابي دقيق؛
فرهنگسازي در جهت نظاممند کردن مبادلات فناوري و تلقي فناوري بهعنوان کالاي قابل تجارت؛
حفاظت از فناوریهای ارائهشده و سعي در مشاوره ثبت پتنت.
بخشهاي مختلف فنبازار
الف. بخش اطلاعرسانی و بازاريابي. با توجه به تأييد وجود مشکلاتي چون نبود بانک اطلاعاتي دارندگان و متقاضيان فناوري در کشور و عدم اطلاعرساني قوي در رابطه با آن، همچنين ضرورت وجود نمايشگاههاي دائمي و موقت بازاريابي، اطلاعرساني و بانکهاي اطلاعاتي در فنبازار، ايجاد بخشي به نام بخش اطلاعرساني جهت وظايف زير در فنبازار ضروري مينمايد.
جمعآوری اطلاعات دارندگان و صاحبان فناوري، سرمایهگذاران و متقاضيان فناوري؛
ارزيابي اوليه آنها؛
اطلاعرساني اطلاعات از طرق مختلف مانند سايت اينترنتي، مجلههاي ادواري،
نمايشگاهها، سمينارها و ... ،CD
در اين بخش، فعاليتهاي مجازي و بخش اطلاعات فنبازار فعال خواهد بود.
ب. بخش مشاوره حقوقی، با توجه به اهميت بيش از حد بسترهاي حقوقي مناسب براي مبادلات و قراردادهاي فناوري، مشاوره حقوقي در زمينۀ ثبت پتنت، عرضه يا تقاضا و عقد قرارداد، در هر سطحي از طرف فنبازار ضروري مينمايد. البته ميتوان اين خدمات را به بخش خصوصي واگذار کرد، ولي نظارت جدي بخش مديريت فنبازار براي جلب اعتماد مراجعان لازم است.
ج. بخش ارزيابي فناوري: در اين بخش، فنبازار با استفاده از انجمنهاي تخصصي و افراد خبره در هر حيطه فناوري و با تأييد مراکز استاندارد و صدور مجوز در کشور و جهان، اقدام به ارزيابي فناوريهاي ارائهشده به فنبازار و قیمتگذاری آنها ميپردازد.
د. بخش مشاوره تأمين مالي: فنبازار با ارتباط نزديک وزارتخانهها، صندوقهاي حمايت از فناوريها و سرمايهگذاران ریسکپذیر بايد به افراد نيازمند سرمايه، مشاوره تأمين مالي داده و آنها را در اين راه، ياري نمايد.
ه. بخش مطالعه و آيندهنگاري و آموزش فناوري: در اين بخش، فنبازار به آموزش افراد جهت واسطهگري فناوري، مشاوره روشهاي انتقال فناوري، پيشبيني و آيندهنگري فناوريهاي موجود و نوظهور و ارائۀ راهکارهايي براي حل مشکلات مبادلات فناوري در کشور ميپردازد.
فرايند داخلي فنبازار
بر اساس تجربه افراد مصاحبهشونده و همچنين مطالعات موردي از ديگر فنبازارها بهطورکلی دو دسته رجوع کننده براي فنبازار در نظر گرفته ميشود:
الف. کساني که داراي سرمايه هستند. اين افراد خواهان خريد و يا شريک شدن در آن فناوري ميباشند.
ب. کساني که داراي ايده و فناوري هستند. اين افراد به دنبال خريدار، شريک و يا سرمایهگذار ميگردند.
در رابطه با گروه اول، فنبازار در صورت شفاف و عملياتي بودن تقاضا، به اطلاعرسانی و زمینهچینی مذاکره جهت عقد قرارداد ميپردازد. در غير اين صورت، فنبازار تقاضا را براي عملیاتیتر شدن به متقاضي ارجاع ميدهد.
گروه دوم خود به دو دسته تقسيم ميشود:
الف. کساني که داراي فناوري ثبتشده ميباشند؛
ب. کساني که براي اولين بار فناوري را عرضه ميکنند.
در مورد اول، فنبازار بعد از ارزيابي اوليه و اطمينان از شفافيت طرح، از طريق کانالهاي اطلاعرساني به بازاريابي و جذب مشتري ميپردازد. همچنين به گروه دوم مشاوره ثبت فناوري ارائه ميدهد.
در کنار اين دو دسته، فنبازار با مطالعه روي وضعيت موجود فناوريها و ارزيابي آنها سعي در نمايش و جهتدهي فناوريهاي سودآور به جامعه ميکند. همچنين در تمام اين فرايندها از مشاوران قرارداد مبادله فناوري، مشاوران تأمين مالي و آموزش مديريت فناوري استفاده ميکند.
در شکل زير فرايند فعاليت فنبازار براي هر دسته را ميتوان مشاهده کرد:
14141091333500
شکل 5-2: ارائۀ خدمات فنبازار به متقاضي فناوري (حسيني، سهرابي،1382)
170540000شکل6-2: ارائۀ خدمات فنبازار به عرضهکنندۀ فناوري
در شکل 7-2 نيز مدل پيشنهادي اين مطالعه براي فنبازار در سطح ملي در ايران ارائهشده است.
141910022021300
شکل 7-2: مدل پيشنهادي فنبازار ملي
2-4-7-2. مطالعه موحدي و طباطبايي
موحدي و طباطبايي (1389) نيز در مقالهاي تحت عنوان شناسايي و رتبهبندی موانع توسعۀ سامانۀ ملي خریدوفروش فناوري (فنبازار) در ايران به بررسي چالشهاي توسعه فنبازار در ايران پرداختهاند.
آنها عوامل مؤثر در شکلگيري و توسعه فنبازار را در 8 سازه تقسيمبندي کردند.
سازه E1: متشکل از نه متغير مربوط بهنظام ملي نوآوري
سازه E2: متشکل از هشت متغير مربوط به بسترها و ساختارهاي قانوني
سازه E3: متشکل از چهار متغير مربوط به وضعيت ارائه خدمات فناوري
سازه E4: متشکل از پنج متغير مربوط به فاکتورهاي اقتصادي
سازه E5: متشکل از هفت متغير مربوط به شبکه داخلي و خارجي
سازه I1: متشکل از شش متغير مربوط به استراتژيها و برنامههاي فنبازار
سازه I2: متشکل از چهار متغير مربوط به فعاليتهاي اطلاعرساني و ترويج
سازه S: سازه متشکل از ده متغير (شاخص) مربوط به موفقيت فنبازار
همانطوري که مشاهده ميشود، سازههاي E مربوط به عوامل خارجي، I مربوط به عواملي دروني و S هم دربردارندۀ متغيرهاي مربوط به عوامل موفقيت است. فرضيههاي تحقيق نيز بر اساس اين سازهها بنا شده است. جدول شماره 12-2 فرضيههاي تحقيق را نشان ميدهد. عوامل مؤثر بر موفقيت فنبازار نيز در شکل شمارۀ 6-2 به نمايش گذاشته شده است.
جدول 15-2 . فرضیههای تحقیق
سازهمعیار آزمونفرضیه آزمونE1نظام ملی نوآوریهر چه مؤلفههای نظام ملی نوآوری منسجمتر باشد، فنبازار عملکرد موفقتری خواهد داشتE2بسترها و ساختارهای قانونیهر چه بسترها و ساختارهای قانونی در حوزه فناوری کاملتر باشد، فنبازار عملکرد موفقتری خواهد داشتE3وضعیت ارائه خدمات فناوریهر چه خدمات فناوری بهصورت کاملتر و هدفمندتر ارائه شوند، فنبازار عملکرد موفقتری خواهد داشتE4عوامل اقتصادیهرچه عوامل و پارامترهای اقتصادی مدنظر از وضعیت بهتری برخوردار باشند، فنبازار عملکرد موفقتری خواهد داشتE5شبکههای داخلی و خارجیهرچه شبکههای داخلی و خارجی فنبازار فعالتر باشند، فنبازار عملکرد موفقتری خواهد داشتI1استراتژیها و برنامههاهرچه مؤلفههای درونی فنبازار متمرکزتر و همراستاتر باشند، فنبازار عملکرد موفقتری خواهد داشتI2فعالیتهای اطلاعرسانی و ترویجیهرچه فعالیتهای اطلاعرسانی و ترویجی فنبازار بیشتر و بهتر انجام شوند، فنبازار عملکرد موفقتری خواهد داشت
44380153443605ماتریس مربوط به عوامل درونی00ماتریس مربوط به عوامل درونی34829751597660348297570675544869102269490اطلاعرسانی و ترویج00اطلاعرسانی و ترویج4487545409575استراتژیها و برنامهها00استراتژیها و برنامهها444468700022501271336040عوامل موفقیت فنبازار00عوامل موفقیت فنبازار4318003453765ماتریس مربوط به عوامل بیرونی00ماتریس مربوط به عوامل بیرونی1434465398145001386840962025001416050169862514224001680845142176516510004908552162175عوامل اقتصادی00عوامل اقتصادی4927601503680خدمات فناوری00خدمات فناوری495935777875بسترهای قانونی00بسترهای قانونی4959352796540شبکه فنبازار00شبکه فنبازار501650118745نظام ملی نوآوری00نظام ملی نوآوری395292635000
شکل8-2: عوامل مؤثر بر موفقيت فنبازار
3-4-7-2. مطالعه صمدي و همکاران
صمدي و همکاران (1385) در مقالهاي تحت عنوان فنبازار، جايگاه و کارکرد آن در نظام صنعتي و فناورانه، به بررسي مفهوم فنبازار و مبادلات فناوري؛ چالشهاي پيشروي مبادلات فناوري؛ اهداف، کارکردها و خدمات فنبازار و ارتباط فنبازار با اجزاي نظام صنعتي و فناوري پرداخته و پس از بررسي محدوديتهاي فعاليت فنبازارها در ايران به ارائه الگوي پيشنهادي خود براي فنبازار پرداختهاند. الگوي پيشنهادي اين مقاله، ايجاد شبکهاي از فنبازارهاي محلي در حول يک هستۀ مرکزي است که حاصل تجربيات نويسندگان در ايجاد و سازماندهي يک فنبازار منطقهاي ميباشد.
مدل شبکهاي در مواردي پيشنهاد ميشود که قرار است حوزۀ وسيعي، چه از نظر جغرافيايي و چه از نظر تنوع خدمات، پوشش داده شود. يک شبکه از تعدادي مرکز محلي تشکیلشده است که از نظر مديريت اجرايي و مخصوصاً اقتصادي مستقل هستند و در ساختار داخلي خود تابع استانداردهاي مشخصي ميباشند. در اصل يک ناظر خارجي، وجود فيزيکي شبکه را بهصورت مستقيم احساس نميکند و تنها از مزاياي آن برخوردار ميشود. اما از نماي داخلي، بين اعضاي شبکه، روابط مختلف علمي، تجاري، بازاريابي و ... برقرار است. اين روابط از طريق توافقنامهاي که مورد قبول اعضاي شبکه است، تنظيم ميشوند. مسئولیت نظارت بر عملکرد شبکه و هماهنگي و تغييرات در شبکه بر عهدۀ ستاد مرکزي شبکه قرار دارد. اين ستاد بسته به حجم فعاليت شبکه و اهميت آن ميتواند بهصورت مرکزي مستقل يا هيأتي از نمايندگان اعضاء تشکيل شود. شکل زير، نمايي از اين الگو را نشان ميدهد.
شکل 9-2: الگوي شبکهاي فنبازار
در مدل شبکهاي، ستاد مرکزي، مسئول هماهنگي بين اعضاي شبکه، نظارت بر اجراي توافقنامه شبکه و نيز توسعه و بهبود شبکه است. فنبازار به علت ارتباط با طيف وسيعي از مخاطبين، نيازمند همراهي بازيگران مختلف در اين عرصه است. در پيادهسازي فنبازار با الگوي شبکهاي، بايد شورايي متشکل از نمايندگان سازمانهاي ذیربط مانند وزارت علوم، تحقيقات و فناوري؛ وزارت صنعت، معدن و تجارت؛ پارکهاي علم و فناوري و نيز نمايندگان صنايع و مراکز صنعتي مسئول هماهنگي و پيگيري اجراي شبکه در سطح کشور ايجاد شود. همچنين در مراکز محلي (مانند استانها) نيز بايد نهادهايي مانند پارک علم و فناوري و نيز مراکز آموزش عالي در کنار بخش خصوصي در ايجاد فنبازارهاي محلي مشارکت جويند.
از جمله مزاياي مدل شبکهاي ميتوان به موارد زير اشاره کرد:
کم شدن هزينههاي مديريت: صرفنظر از همافزايي که شبکه ميتواند ايجاد کند، اصليترين مزيت فعاليت در قالب شبکه، کم شدن نسبت هزينههاي مديريتي به گسترۀ خدمات، چه از نظر جغرافيايي و چه از نظر تنوع محصولات است.
کم شدن هزينههاي تأسيس و هزينههاي جاري: با وجود شبکه، ميتوان بدون نياز به ايجاد زيرساختهاي جديد براي فعاليت و تنها با جاگذاري صحيح و سازماندهي منابع موجود در شبکه تا حد زيادي از هزينههاي تأسيس کاست. با استفاده از اين مدل، هزينههاي نسبتاً بالاي فعاليتهاي فرهنگسازي، آموزش نيروي انساني، تبليغات و نظاير آن تا حد زيادي بين اعضاي شبکه سرشکن ميشود.
انتشار تجربه و دانش: کساني که با شرايط بازارهاي جهاني آشنايي دارند، به خوبي به اين نکته واقفند که بازار روز جهاني، هيچ روند ثابت و مشخصي ندارد. به همين دليل است که عنوان مديريت در ابهام را براي مديريت در اين دوره برگزيدهاند. براي بقا در اين بازار متلاطم، بايد اطلاعات و تحليلهاي بهروز را در اختيار داشت. يک شبکه با ايجاد جريان دانش و تجربه در بين اعضاي شبکه اين وظيفه را به خوبي ايفا ميکند.
8-2. جمعبندی ادبیات
با توجه به ادبيات موضوع، عملكرد و در نتيجه موفقيت فنبازارها و بهطورکلی "نهادهاي ميانجي بازاريابي فناوری" تحت تأثیر "عوامل طرف عرضه" و "عوامل طرف تقاضا" قرار دارد(Klerk & Leeuwis, 2009; Edler & Georghiou, 2007; Mowery, 1992؛ حسيني و سهرابي 1382(. بهعلاوه، موفقيت نهادهاي فوق تحت تأثیر عوامل و سازوكارهاي دروني آنها نيز ميباشدMunkongsujarit & Srivannaloom, 2011) ؛ موحدي و طباطبايي 1389(. يعني هرچه اين عوامل دروني مساعدتر و اين سازوكارها روانتر و كاراتر باشند احتمال موفقيت فنبازار بيشتر خواهد بود. از طرف ديگر، از آنجا كه نهادهاي ميانجي بازاريابي فناوری و بهطور خاص فنبازار، در خلأ عمل نميكنند ميتوان گفت كه تحت تأثیر شرايط محيطي نيز قرار دارند. به عبارت ديگر، موفقيت فنبازارها به مساعد بودن عوامل محيط بيروني نيز بستگي دارد.
بهعنوان جمعبندی میتوان گفت که موفقيت يا عدم موفقيت فنبازارها - كه منظور از آن بالا بودن كميت و كيفيت مبادلات فناوری انجام شده از طريق فنبازار در يك دوره زماني مشخص است - تحت تأثیر چهار دسته از عوامل قرار دارد:
عوامل طرف عرضه: كه به كليۀ عوامل مؤثر بر عرضۀ فناوری توسط اشخاص حقيقي و حقوقي در فنبازار اشاره دارد؛
عوامل طرف تقاضا: كه به كليۀ عوامل مؤثر بر تقاضاي اشخاص حقيقي و حقوقي برای خرید فناوری از فنبازار اشاره دارد؛
عوامل و سازوكارهاي دروني: منظور از اینها كليه عواملي است كه طرف عرضه را به طرف تقاضا متصل كرده و موجب تسهيل مبادلات فناوری ميشوند؛
عوامل محيطي: منظور از اين عوامل، عواملي غير از عوامل طرف عرضه و تقاضا است كه با تأثیر نهادن بر طرف عرضه، طرف تقاضا و سازوكارهاي دروني و يا بهطور مستقيم بر موفقيت فنبازار تأثیر ميگذارند.
منابع
باقری، محمود و گودرزی، مریم، مقایسه نظام حمایتی اسرار تجاری و نظام حق اختراع. فصلنامه حقوق دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دوره 39، شماره 1. 1388
حنفيزاده، پيام و رحماني، آرزو(1389)، روش تحقيق ساختارهاي چند بعدي، تهران: انتشارات ترمه
خداداد حسيني، سيد حميد. و سهرابي، روح الله، (1387)، فنبازار ملي در ايران: چارچوب مفهومي و الزامات عملياتي، انديشه مديريت، سال دوم، شماره اول، بهار و تابستان .
خداداد حسيني، سيد حميد. و سهرابي، روح الله، (1389)، طراحي مدل پيشنهادي فنبازار در سطح ملي در ايران، انديشكده صنعت و فناوري (آصف)، بازيافت از WWW.IRANASEF.ORG
رمضاني، رضا، 1391، مطالعه راهاندازي فنبازار جمهوري اسلامي ايران، گزارش اول، پارک علم و فناوري گيلان
سالاري، امين؛ سهرابي، روحالله؛ حسيني، سيدجمالالدين، (1382)، فنبازار بستر مبادلات فناوری، پارك فناوري پرديس با همكاري نشر آتنا، چاپ اول.
صمدي، سعيد؛ کلاهدوزان، امين؛ حسيني، سيدرضا، 1385، فنبازار، جايگاه و کارکرد آن در نظام صنعتي و فناورانه، مجله رشد فناوري (فصلنامه تخصصي پارکها و مراکز رشد)، شماره 9، صص. 58-65
طبائيان، سيدكمال،( 1383)، جايگاه فنبازار در نظام ملي نوآوري (گزارش يك مصاحبه)، مؤسسه آموزشي و تحقيقاتي صنايع دفاعي، دفتر سياستپژوهي فناوري دفاعي،.
طبائيان، سيدكمال و بوشهري، عليرضا.، (1385)، پيشبرد ارتباط صنعت و دانشگاه در قالب نظام ملي نوآوري: مطالعۀ موردي فنبازار، کنگره سراسري همکاريهاي دولت، صنعت ودانشگاه براي توسعه ملي.
ملكيفر، عقيل، (1382)، فنبازار، رويكردي نو به تجارت فناوري و بازارسازي براي دستاوردهاي تحقيقاتي، مؤسسه آموزشي و تحقيقاتي صنايع دفاعي، دفتر سياستپژوهي فناوري دفاعي،.
موحدي، مسعود و علائي طباطبائي، سيد احمدرضا.، (1389)، شناسايي و رتبه بندي موانع توسعه سامانه ملي خريد و فروش فناوري (فنبازار) در ايران، ﻓﺼﻠﻨﺎﻣﻪ ﻋﻠﻤﯽ- ﭘﮋوﻫﺸﯽ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﻋﻠﻢ و ﻓﻨﺎوري ﺳﺎل ﺳﻮم، ﺷﻤﺎره 1 .
نظريزاده، فرهاد، طبائيان، سيدكمال، (1383)، فنبازار و نقش آن در توسعۀ فناورانه و صنعتي ايران، دومين كنفرانس مديريت فناوری.
نظريزاده، فرهاد، ارائه الگويي براي ارزيابي عملكرد نوآوري و بهكارگيري آن در يك صنعت دفاعي، پايان نامۀ كارشناسي ارشد، دانشگاه صنعتي مالكاشتر، 1382.
آذر، عادل. مومنی، منصور. آمار وکاربرد آن در مدیریت (جلد دوم، تحلیل آماری). چاپ هشتم، سمت، 1379.
بست،جان. روشهاى تحقیق در علوم تربیتى، ترجمه حسن پاشاشریفى و نرگس طالقانى، تهران، انتشارات رشد، 1371.
سرمد، زهره، بازرگان، عباس، و الهه، حجازي، روشهاي تحقيق در علوم رفتاري، تهران،انتشارات آگاه. چ سيزدهم، 1385
سکاران، اوما. روشهاي تحقيق در مديريت، مترجمين: صائبي م. و شيرازي م.، مرکز آموزش مديريت دولتي،1381.
قاسمي، وحيد، مقدمهاي بر مدلسازي معادلات ساختاري، انتشارات جامعه شناسان، 1388
يوي. ريمون و کامپنهود. لوکون، روش تحقيق در علوم اجتماعي، ترجمه غلامحسين نيکگهر، انتشارات فرهنگ معاصر، 1373.
مومنی، منصور. تحلیل آماری با استفاده از SPSS، انتشارات کتابنو، 1386
هومن، حیدرعلی، مدلیابی معادلات ساختاری با کاربرد نرمافزار لیزرل، انتشارات سمت، 1384.
Abetti,P.A.,1989, Technology: A Key Strategic Resource, Management Review,78,2,PP.37-41.
Albors G José, Sweeney Eugene, 2005, “Transnational Technology Transfer Networks For SMEs. A Review of the State-Of-The Art and an Analysis of the European Irc Network, Production Planning and Control Journal, vol. 16, no 4 , pp. 413-423
APCTT, (2013), Technology Transfer, Retrieved from http://www.apctt.org/content.php?id=13
Arora, A., A. Fosfuri, et al., 2001, Markets for technology: the economics of innovation and corporate strategy, Cambridge, Mass, MIT Press (Cited in Tietze 2008)
Asgari, M. & Rashkhanikia, M., (2013), “Technology transfer in oil industry, significance and challenges”, Social and Behavioral Sciences, 75, 264 – 271
Bendis Richard A., Seline Richard S. and Byler Ethan J., 2008, A new direction for technology-based economic development; the role of innovation intermediaries, Industry & Higher Education, Vol 22, No 2, pp 73–80
Bendis, R.A. (2006), ‘National best practices and results’, presentation to the Texas Lyceum Conference, ‘Harnessing the Lightning: a Texas Economic Growth Summit’, San Antonio, TX, 13–14 November (Cited in Bendis et al. 2008).
Bryman A., (1989), Research Methods and Organization Studies, London: Unwin Hyman Ltd.
Burgelman, R.A., Madique, M.A. and Wheelwright, S.C., (2001), Strategic Management of Technology and Innovation, Third Edition, McGraw-Hill.
Burt, R.S., (2004), Structural Holes And Good Ideas, American Journal of Sociology, 110 (2) 349–399.
Candemir, B. Van Lente, H., (2007), Intermediary Organisations: Bridges, Catalyst, Or Noise? An Analysis Of Agricultural Biotechnology In The Netherlands, Triple Helix 6 Conference, National University of Singapore, School of Engineering.
Carol Busch, Paul S. De Maret, Teresa Flynn, Rachel Kellum , Sheri Le, Brad Meyers, Matt Saunders, Robert White, and Mike Palmquist.. (1994 - 2012). Content Analysis. Writing@CSU. Colorado State University. Available at website: http://writing.colostate.edu/guides/guide.cfm?guideid=61.
Castro, E.A.D., Rodrigues, C., Esteves, C., Pires, A.d.R., (2000), The triple helix model as a motor for the creative use of telematics. Research Policy 29 (2), 193.
Chandler, A. D. (1977). The visible hand: The managerial revolution in American business, Belknap Press.
Chesbrough, H. (2006). Emerging secondary markets for Intellectual Property, Research Report to National Center for Industrial Property Information and Traning (NCIPI), (Cited in Tietze 2010)
Chesbrough, H. Vanhaverbeke, W. and West, J., (2006), Open Innovation: Researching a New Paradigm. Oxford: Oxford University Press.
Chieza، V.، (2001)، R&D Strategy and Organization: Managing Technical Change in Dynamic Contexts، Imperial College Press.
Coase, R. H. (1937). "The Nature of the Firm." Economica 4 (16): 386-405. Coase, R. H. (1937). "The Nature of the Firm." Economica 4 (16): 386-405.
Dalziel, M., (2005), 4th Pillar Organizations in Canada, A Report to the Prime Minister’s Advisory Council on Science and Technology.Government of Canada, September 15, 2005
Defense Innovation Marketplace, Retrieved ftom: http://www.defenseinnovationmarketplace.mil/about.html
Den Hertog, P., (2000), Knowledge-Intensive Business Services as Co-Producers of Innovation, Int. J. Innov, Manag. 4 (4) 491–528
Department Of Defense [DOD], 2015, Operation of the Defense Acquisition System, report number: 5000.02
Dodgson, M., (1993), Technological Collaboration in Industry: Strategy, Policy and Internationalization in Innovation. Routledge,New York.
Dyker, D., Nagy, A., Stanovnik, P., Turk, J., Usenik, H., & Vince, P. (2003). East–west networks and their alignment – industrial networks in Hungary and Slovenia. Technovation, 23, 603–616.
Edler, J and Georghiou, L., (2007), Public procurement and innovation: Resurrecting the demand side, Research Policy 36 (7) 949–963.
Elton, J., B. Shah, et al. (2002). "Intellectual Property: Partnering for Profit." McKinsey Quarterly (Special Edition - Technology): 59-67.
EPO, OECD, et al. (2006). Patents: realising and securing value - Executive summary, London, Cited in Tietze & Herstatt (2009).
Escher, J.-P. (2005). Technology Marketing in Technology-based Enterprises: The Process and Organization Structure of External Technology Deployment. Zurich, Swiss Federal Institute of Technology Zurich. Cited in Tietze & Herstatt, (2009).
Eto, H. (2005). Obstacles to the emergence of high/new technology parks, ventures and clusters in Japan. Technological Forecasting and Social Change, 72, 359–373.
Etzkowitz, H., Klofsten, M., (2005), The innovating region: toward a theory of knowledge-based regional development. R&D Management 35 (3),243
Etzkowitz, H., Leydesdorff, L., (2000). The dynamics of innovation: From national systems and ‘‘Mode 2’’ to a triple helix of university–industry– government relations. Research Policy 29 (2), 109
Federal Bossiness Opportunity or fedbizopps, Retrieved from: https://www.fbo.gov
Gad, Content Analysis : A Methodology for Structuring and Analyzing Written Material , United States General Accounting Office , Sep. 1996
Gambardella, A. (2002). "Successes and failures in the markets for technology." Oxford Review of Economic Policy 18(1): 52-62.
Gay, L.R. and Diehl, L.P., (1992), Research Methods for Business and Management, Maxwell Macmillan International Editions
Gerstlberger, W. (2004). Regional innovation systems and sustainability, selected example of international discussion. Technovation, 24, 749–758.
Gibson, D and Smilor, R., (1991), “Key variables in technology transfer: A field-study based empirical analysis” Journal of Engineering and Technology Management, 8, 287-312
Glas, M., Hisrich, R., Vahcic, A., & Antoncic, B. (1999). The internationalisation of SMEs in transition economies: Evidence from Slovenia. Global Focus, 11(4), 107–124.
Granstrand, O. (2004). "The economics and management of technology trade: towards a pro-licensing era?" International Journal of Technology Management 27(2,3): 209.
Granstrand, O., E. Bohlin, et al. (1992). "External Technology Acquisition in large multi-technology corporations." R&D Management 22(2).
Hannona, M. J., Skeaa, J., Rhodes, A., (2014). Facilitating and coordinating UK energy innovation through systemic innovation intermediaries, 5th International Conference on Sustainability Transitions, Utrecht, the Netherlands.
Howells, J., (2006), Intermediation and the Role of Intermediaries in Innovation, Res. Policy 35 (5) 715–728.
Institute for Manufacturing, (2010), University of Cambridge, Open Innovation Workshop Report. United Kingdom: Institute for Manufacturing, University of Cambridge.
Izushi, H. (2003). Impact of the length of relationships upon the use of research institutes by SMEs. Research Policy, 32, 771–788.
Janis,F.T. (1998). An Evaluation of the Techmart Process for the International Transfer of Technology Between SME's. Innovation: Management, Policy & Practice: Vol. 1, No. 4, pp. 10-16.
JAPAN TECHNOMART FOUNDATION, 1996, “1995 Unused Patent Information Situational Survey” (Cited in Albors & Sweeney)
Johnson, W.H.A., (2008), Roles, Resources And Benefits Of Intermediate Organizations Supporting Triple Helix Collaborative R&D: The Case Of Precarn, Technovation 28 (8) 495–505.
Kaya, I., (2003), Critical Success Factors in R&D Project Management in Military System Acquisition and a Suggested R&D Project Selection Methodology for Turkish Armed Forces, Yeditepe University.
Khabiri, N & Rast, Sadegh., (2012), “dentifying Main Influential Elements in Technology Transfer Process: A Conceptual Model” Social and Behavioral Sciences, 40, 417 – 423
Khalil T. M.، (2000)، Management of Technology: The Key to Competitiveness & Wealth Creation، McGraw Hill.
Kilelu, C. W., Klerkx, L., Leeuwis, C. & Hall, A. (2011). Beyond knowledge brokerage: An exploratory study of innovation intermediaries in an evolving smallholder agricultural system in Kenya. RIU discussion paper series. Wageningen University
Klerkx Laurens, Leeuwis Cees, 2008, Balancing multiple interests: Embedding innovation intermediation in the agricultural knowledge infrastructure, Technovation 28, pp. 364–378
Klerkx, L. Leeuwis, C., (2008), Matching Demand And Supply In The Agricultural Knowledge Infrastructure: Experiences With Innovation Intermediaries, Food Policy 33 (3) 260–276
Klerkx, L., Leeuwis, C., (2009), Establishment And Embedding Of Innovation Brokers At Different Innovation System Levels: Insights From The Dutch Agricultural Sector, Technological Forecasting & Social Change 76 849–860
Kline, D., (2003). "Sharing the corporate crown jewels" MIT Sloan Management Review 44(3): 89-93.
Kokko, A., (1994). Technology market characteristics and Spillovers. Journal of Development Economist 43 (2), 279-293
Kolodny, H., Stymne, B., Shani, R., Figuera, J.R., Lillrank, P., 2001, Design and policy choices for technology extension organizations, Research Policy 30 (2), 201–225 (Cited in Klerkx & Leeuwis 2008)
Konstadakopulos, D. (2002). Learning behaviour and co-operation of small high technology firms in the ASEAN region. ASEAN Economic Bulletin, 17(1), 48–60.
Koruna, S., Jung, (2001). External Technology Commercialization: Policy Guidelines. Portland International Conference on Management of Engineering and Technology (PICMET).
Lamoreaux, N. R., & Sokoloff, K. L. (2002). Intermediaries in the US Market for Technology, 1870-1920 (No. w9017). National bureau of economic research
Leitch, C.M., Harrison, R.T., (2005), Maximising the potential of university spin-outs: the development of second-order commercialisation activities. R&D Management 35 (3), 257.
Lichtenthaler, U. (2006). Leveraging knowledge assets: success factors of external technology commercialization,Wiesbaden, DUV, Cited in Tietze (2010).
Liu, C., & Yang, J. (2003). A comparative analysis on technology innovation & diffusion system and industrial innovation between Taiwan and mainland China. International Journal of Innovation Management, 7(4), 443–473.
Liu, H., & Jiang, J. Y. (2001). Technology transfer from higher education institutions to industry in China: Nature and implications. Technovation, 21, 175–188.
Lopez-Vega, H., (2009), “How Demand-Driven Technological Systems Of Innovation Work? The Role Of Intermediary Organizations,” in DRUIDDIME Academy PhD Conference.
Malecki, E.J. Tootle, D.M., (1996), The Role Of Networks In Small Firm Competitiveness, Int. J. Technol. Manag. 11 (1–2) 43–57.
Major, E., & Cordey-Hayes, M. (2000). Engaging the business support network to give SMEs the benefit of foresight. Technovation, 20, 589–602.
Meyer, K., (2009), Coporate strategies under pressures of globalization: Globalfocusing, Retrieved ftom: www.klausmeyer.co.uk
Mowery, David, (1995) The Practice of Technology Policy, in the “Handbook of The Economics of Innovation and Technological Chang”, Edited by Paul Stoneman Blackwell, 1995
Munkongsujarit,S. and Srivannaboon,S.(2011), Key success factors for open innovation intermediaries for SMEs: A case study of iTAP in Thailand, Technology Management in the Energy Smart World (PICMET), Proceedings of PICMET '11.
Nasa Spinoff, Retrieved from: http://spinoff.nasa.gov/spinhist.html
North, D. (1996). "Institutional change: a framework of analysis." Social Rules: Origin, Character, Logic, Change: 189.
OECD, BMWI, et al. (2005). Intellectual property as an economic asset: key issues in valuation and exploitation, Berlin, Cited in Tietze & Herstatt (2009).
Öncü, A. et al, (2003), "Make or Buy” Analysis for Local Manufacture or Import Decisions in Defense System Procurements Using AHP: The Case of Turkey
Osterwalder, A. (2004). The Business Model Ontology - A Proposition in a Design Science Approach. Ecole des Haute Etudes Commerciales. Lausanne, Universite de Laussane (Cited in Tietze 2010)
Philips, R., (2002), “Technology business incubators: how effective as technology transfer mechanisms ?”, Technology in Society, 24, 299–316
Pollard, D. (2006). Innovation and technology transfer intermediaries: A systemic international study. Advances in Interdisciplinary Studies of Work Teams, 12(1), 137-174.
Pollpeter, K., (2014), Assessing china’s defense research, development, and acquisition system, Published by IGCC
Ramanathan,K., (2007), Technology Market, Retrieved from: http://technology4sme.net/home.aspx
Rendon, R,. (2010),critical success factors in government contract management, the forth the international public procurement conference (IPPC4)
Sapsed, J. Grantham, A. DeFillippi, R., (2007), A Bridge Over Troubled Waters: Bridging Organisations And Entrepreneurial Opportunities In Emerging Sectors, Res. Policy 36 (9) 1314–1334.
Small Business Innovation Research [SBIR], Retrieved from: http://www.sbir.gov/about/about-sbir
Schwartz, D,. (2007), Long-term Tech Transfer Success Depends on Strong TTO-Researcher Relationships, TECH. TRANSFER TACTICS, Retrieved from: www.technologytransfertactics.com/content/2007/12/10/long-term-tech-transfer-success.
Shanghai technology Transfer and Exchange [STTE],)n.d.). Retrieved from: http://en.stte.sh.cn/?action=display&id=195
Sheehan, J., C. Martinez, et al. (2004). Understanding Business Patenting and Licensing: Results of a Survey. Patents, Innovation and Economic Performance. OECD Conference Proceedings: 89-11.
Shama, A. (1992) Guns to butter: technology transfer strategies in the national laboratories. Technology Transfer; vol. (winter): 18–24.
Smart, P. Bessant, J. Gupta, A., (2007), Towards Technological Rules For Designing Innovation Networks: A Dynamic Capabilities View, Int. J. Oper. Prod. Manage. 27 (10) 1069–1092.
Smith, A. (1776). The Wealth of Nations, Hayes Barton Press.
Smits, R. and Kuhlmann, S., (2004), The Rise of Systemic Instruments in Innovation Policy, Int. J. Foresight and Innovation Policy 1 (1/2) 4–30.
Starbuck, E. (1993), Biological model for technology transfer in university industry- government partnerships, International Journal of Technology Management, vol 8 (08) ,669
Strategic Dossier, (2011), The defence of the future: innovation, technology and industry, Published by Spanish Ministry of Defense
Stigler, G. J. (1951). "The devision of labor is limited by the extent of the market." Journal of Political Economy: 185-193.
Sung, T., (2009), Technology transfer in the IT industry: A Korean perspective, Technological Forecasting & Social Change, 76, 700–708
TANG Ming Feng, MATT Mireille, 2009, National technology transfer centers: an efficient policy instrument to capitalize university research findings?
Teece, D. J. (1998). Economic performance and the theory of the firm, Edward Elgar Pub.
Technology Market, (2007), Retrieved from http://technology4sme.net/home.aspx
Ticehurst, G. W & Veal, A.J., (2000), Business Research Method, A Managerial Approach, Longman.
Tietze Frank, 2008, Technology Market Intermediaries to Facilitate External Technology Exploitation; The Case of IP Auctions, Working Paper
Tietze, F. and Herstatt, C. (2009), Intermediaries And Innovation: Why They Emerge And How They Facilitate IP Transactions On The Markets For Technology, Working Papers / Technische Universität Hamburg-Harburg, http://hdl.handle.net/10419/55498
Tietze, F., & Herstatt, C. (2010). Technology Market Intermediaries and Innovation. In DRUID Summer Conference
Tietze, Frank (2010), A Typology Of Technology Market Intermediaries, Working Papers, Technische Universität Hamburg, Harburg, http://hdl.handle.net/10419/5547
Tihanyi, L., & Roath, A. (2002). Technology transfer and institutional development in central and eastern Europe. Journal of World Business, 37, 188–198.
Troy, I. and R. Werle (2008). Uncertainty and the Market for Patents, MPIfG (Cited in Tietze & Herstatt 2009)
US GAO, (2011), Critical Factors Underlying Successful Major Acquisitions, Report to Congressional Committees by us government accountability office
Van der Meulen, B. Nedeva, M. Braun, D., (2005), Intermediaries Organisation And Processes: Theory And Research Issues. in PRIME Workshop, Enschede.
Van Lente, H. Hekkert, M. Smits, R. Van Waveren, B., Roles Of Systemic Intermediaries In Transition Processes, Int. J. Innov. Management. 7 (3) (2003) 1–33.
Vernet, A. and Arasti, M.R., (1999), Linking Business Strategy to Technology Strategies: A Prerequisite to the R&D Priorities Determination, International Journal of Technology Management,Vol. 18, No. 3/4, PP. 293-307.
Walsh, K., (2014), China’s Defense Technology Acquisitin System, Processes, and Future as an Integrator and Supplier, policy berif report.
Weber, R.P. (1990), Basic Content Analysis. Newbury Park, CA: Sage Publications
Williams, P., (2002), The Competent Boundary Spanner, Public Adminstration. 80 (1) 103–124.
Winch, G.M. Courtney, R., (2007), The Organization Of Innovation Brokers: An International Review, Technol. Anal. Strategic Management. 19 (6) 747–763.
Witt, P. (1998). Strategies of technical innovation in eastern European firms. Management International Review, 38(2), 161–183.
Woodward, R. (2001). SME support institutions in post-communist countries: Moving beyond individual approaches to development co-operation: Reflections based on the case of Poland. Paper presented at the 3rd enterprise in transition conference, Hvar, Croatia, May.
Yusuf, S. (2008), Intermediating knowledge exchange between universities and businesses,” Research Policy, vol. 37, no. 8, pp. 1167-1174, Sep.
Zeleny, M., (1986), High Technology Management, Human Systems Management, Vol. 6, PP.109-120.