تحقیق عوامل بزهکاری اطفال و نوجوانان در ایران و ترکیه (docx) 78 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 78 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
حقوق جزا و جرم شناسی
عنوان:
نگارش:
سپاسگزاری :
پروردگار سپاس حقيقي تر است كه با قلم قدرت خويش، جامعه ي بشريت را زيور علم و دانش آراستي و انسانيت را در زير لواي فرهنگ و معارف، تعالي بخشيده اي .
درود بي پايان و تحيات پي در پي و پيوسته بر رسول و فرستاده گرامي تو حضرت محمدبن عبدالله و خاندان ارجمندش كه سراسر عمر خود را در جهت تعليم و ارشاد جوامع بشريت مصروف داشتند و عاني از روشن گري و ايجاد بينش ديني باز نمانده اند.
تقدیم به او که آموخت مرا تا بیاموزماستاد گرامی جناب آقای دکتر علیرضا میرکمالی
فهرست مطالب
44
2-1- مهمترین جرایم اطفال و علل و عوامل در ایران44
2-1-1- ایراد ضرب و جرح و قتل 44
2-1-2- جرائم بر ضد اموال45
2-1-3- سرقت کودکان و نوجوانان 45
2-1-4- جرائم خرابکاری و ایجاد خسارات مالی 46
2-2- جرائم بر ضد نظم عمومی جامعه 46
2-2-1- اعتیاد به مواد مخدر46
2-2-2- اعتیاد کودکان و نوجوانان 47
2-2-3- گدائی و ولگردی 47
2-3- علل ارتکاب بزه اطفال و نوجوانان 48
2-3-1- عوامل بزه زای خارجی 49
2-3-2- مشکلات ناشی از زندگی خانوادگی49
2-3-2-1- آلودگی های خانواده 50
2-3-2-2- ناسازگاری و نابسامانی های موجود در خانواده 51
2-3-2-3- قیود خانوادگی 52
2-3-2-4- فقدان والدین53
2-3-2-5- تاثیر وسائل ارتباط جمعی 54
2-4- عوامل بازدارنده بزهکاری اطفال و نوجوانان 56
2-4-1- فرق بین «مجرم» و «غیر مجرم»56
2-4-2- طرق پیشگیری از ارتکاب بزه اطفال و نوجوانان 56
2-5- مقررات مربوط به بعد از تولد طفل 57
2-5-1- ایجاد محیطی آرام و سالم در خانواده 57
2-5-1-1- برقراری دوستی و تفاهم بین والدین57
2-5-1-2- احتراز از رقابت در جلب محبت فرزندان 57
2-5-1-3- عدم ایجاد ناسازگاری در محیط خانواده 58
2-5-1-4- عدم پرخاشگری والدین نسبت به خود و یا نسبت به فرزندان 58
2-5-1-5- پرورش حس اعتماد به نفس 58
2-5-1-6- حفظ شخصیت فرزندان 59
2-5-1-7- مشورت با فرزندان 59
2-5-1-8- ابراز مهر و محبت به فرزندان 59
2-5-1-9- تامین محیط مسکن مناسب 60
2-5-1-10- جلوگیری از تحریک جنسی فرزندان 60
2-5-1-11- تامین نیازهای مادی و معنوی 60
2-5-2- تامین آموزش و پرورش مناسب 61
2-5-2-1- نقش مدرسه در پیشگیری از بزهکاری 61
2-5-2-2- نقش معلم در پیشگری از بزهکاری 61
2-5-3- مهمترین جرایم اطفال و عوامل آنها در ترکیه62
2-5-3-1- قاچاق مواد مخدر 63
2-5-3-2- سرقت 64
2-5-3-3-جرایم جنسی اطفال65
2-5-3-3-1- روابط بین هم جنس از نوع ذکور 65
2-5-3-4- سقط جنین 66
2-5-3-5- جيب بري 66
2-5-3-6-جرايم همراه با خشونت67
2-6- عوامل بزهکاری اطفال در ترکیه68
2-6-1- علل و عوامل اجتماعی مؤثر بر بزهکاری اطفال و نوجوانان در ترکیه69
2-6-1-1- خانواده 69
2-6-1-1-1- نقش والدین71
2-6-1-1-2- فرق گذاشتن میان فرزندان 71
2-6-1-1-3- اعتیاد والدین 72
2-6-1-1-4- رفتار والدین72
2-6-1-1-5- از هم گسیختگی و عدم انضباط خانواده 73
2-6-1-1-6-تنبیه اطفال و نوجوانان 75
2-6-1-1-7- وجود فرد بزهکار در خانواده 76
2-6-2- تأثیر محیط زندگی در بزهکاری اطفال و نوجوانان در ترکیه77
2-6-2-1- تأثیر شغل و میزان سواد خانواده 78
2-6-2-2- علل اقتصادی 79
2-6-3- تأثیر وراثت در بزهکاری اطفال و نوجوانان 80
2-6-3-1- تأثیر منطقه مسکونی بر بزهکاری اطفال 81
2-6-3-2- تأثیر تنبیه در اطفال و نوجوانان 82
2-6-3-3- تأثیر مدرسه و محیط آموزشی در بزهکاری اطفال و
منابع
2-1- مهمترین جرایم اطفال و علل و عوامل در ایران
انواع مختلف جرائم اطفال از قدیمی ترین ایام در جوامع بشری وجود داشته و می توان گفت که از عمر این پدیده اجتماعی همان اندازه می گذرد که از عمر جوامع بشری گذشته است. منتهی باید توجه داشت که تا قبل از انقلاب صنعتی قرن نوزدهم این گونه جرائم به درستی شناخته نشده بود و آن چنان وسعت و گسترش پیدا نکرده بود که جنبه یک پدیده مهم اجتماعی را پیدا نماید.
از قرن نوزدهم به بعد است که جرائم اطفال و نوجوانان به عنوان یک پدیده اجتماعی مورد توجه اندیشمندان و علمای حقوق جزا و جرم شناسی قرار می گیرد.
باید خاطر نشان نمود که نوع جرائم ارتکابی اطفال و نوجوانان بنا به علل، انگیزه و کیفیت اعمال ارتکابی با بزرگسالان متفاوت می باشد .اطفال غالباً جرائم را به صورت گروهی و گاهی با تشکیل باندهای متفاوت مرتکب می گردند، در صورتی که بزرگسالان غالباً به صورت انفرادی مرتکب اعمال بزهکارانه می شوند.
ارتکاب اعمال منافی عفت نه تنها اجتماع را به مقصد ابقاء نسل نزدیک نمی کند بلکه اجتماع را در هزاران دره مخوف پرتاب می کند که دهها میلیون بیماران مقاربتی و میلیاردها دلار بودجه معالجه آنها و میلیونها کودکان بی سرپرست ، تنها گوشه ای از این پرتگاه عمیق را نشان می دهد.
2-1-1- ایراد ضرب و جرح و قتل
ایراد ضرب و جرح در بین کودکان و نوجوانان فراوان است. این گونه جرائم بیشتر در سنین 16 تا
20 سالگی در میان نوجوانان دیده می شود. زیرا در این سنین نوجوانان در اوج بلوغ و بحران های جوانی هستند و می دانیم که اغلب نوجوانان مخصوصاً پسران در این سن و سال افرادی پرخاشجو، خشن و زود رنج می شوند و به کمتر بهانه ای از کوره در رفته و با طرف مقابل به زد و خورد می پردازند.
2-1-2- جرائم بر ضد اموال
موضوع دیگری که در کلیه اجتماعات گذشته و حال به طور نسبی وجود دارد، جرائم بر ضد اموال است که با توجه به محیط زندگی مردم، میزان و نوع آن در هر اجتماعی نسبت به اجتماع دیگر متفاوت می باشد. به طور کلی تعداد سرقت کودکان و نوجوانان نسبت به سایر جرائم به اندازه ای زیاد است که می توان حتی مبحث جرائم کودکان و نوجوانان را به سرقت های ارتکابی آنان اختصاص داد.
2-1-3- سرقت کودکان و نوجوانان
معمولاً سرقت کودکان در بدون امر از داخل منزل شروع می شود.طفل اشیاء را در چهار یا پنج ماهگی لمس می کند و در پنج ماهگی بی اراده شئیی را که در دسترس او قرار دارد برداشته و با آن بازی می کند. به طور کلی اگر چند مداد را در جلوی بچه نگهداریم ، بدون این که تشخیص دهد که چه نوع وسیله ای است همه آنها را با دست ضعیف و ناتوان خود می گیرد و اگر بخواهیم آنها را از او پس بگیریم از خود مقاومت نشان داده و حاضر به پس دادن آنها نیست. در این حالت مقاومت طفل بدون اینکه اراده او تاثیر در عملش داشته باشد صورت می گیرد.
در فاصله شش یا هفت ماهگی، برداشتن شیئی در طفل ارادی است و ار چند شیئی در مقابل او قرار دهند آن یکی را که خوشایندش باشد انتخاب و بر می دارد. هر گاه بخواهد شیئی را که طفل انتخاب کرده و برداشته ، از او بگیرند بلافاصله متغیر شده و با داد و فریاد و شیون مقاومت از خود نشان می دهد.
تقریباً در فاصله سنی دو تا سه سالگی است که طفل کلمه « من» را فرا گرفته و بدون اینکه حق مالکیت را درک کند با عبارت « مال من اس» از استرداد اشیاء خودداری می کند طفل تا سن شش و یا هفت سالگی نتایج ربودن مال غیر را درک نمی کند و غالباً اسباب بازی و لوازم خواهران و برادران خود را بر می دارد.
در مهد کودک و بعداً در دبستان به تدریج به مفهوم لفظ « مال غیر» پی می برد . در این مرحله طفل با اجتماع بزرگتر از محیط اجتماعی وارد نشده ، در صورت برداشتن شیئی نمی توان عنوان سرقت را بدان اطلاق نمود. طفل نیز عمل خود را دزدی ندانسته بلکه آنرا برداشتن، کش رفتن و غیره می نامد.
اطرافیان طفل به عنوان اینکه او قوه تمیز ندارد و بد را از خوب تشخیص نمی دهد، اعمال و رفتار او را تحت کنترل قرار نداده و بالنتیجه طفل از منازل همسایه ، فامیل ، محیط دبستان، محیط کار و تفریح، اشیاء و اجناس متعلق به غیر را به طور مخفتیانه می رباید و برای ادامه عمل نامشروع با دوستان خود تشکیل باند داده و دست به ارتکاب سرقت مهمتر می زند.
2-1-4- جرائم خرابکاری و ایجاد خسارات مالی
در بین جرائم بر ضد اموال، جرائمی وجود دارند که ارتکاب آن منحصراً از طرف بزرگسالان صورت می گیرد و کودکان و نوجوانان بزهکار یا اصلاً مرتکب این قبیل جرائمی نشده و یا به ندرت مرتکب می شوند. از قبیل کلاهبرداری، خیانت در امانت، صدور چک بلا محل، جعل و تزویر و غیره .
یکی از جرائم رایجی که غالباً از طرف کودکان ونوجوانان بزهکار وقوع می یابد، می توان خرابکاری و ایجاد خسار ات مالی را نام برد. به طور کلی خرابکاری و ایجاد خسارت از طرف کودکان و نوجوانان، امروزه به صورت یک مساله حاد اجتماعی درآمده و در اکثر کشورها کودکان و نوجوانان با شکست وسائل روشنائی معابر و جاده ها و اماکن عمومی و شکستن صندلی های پارک ها و شیشه درب و پنجره ساختمان هائی که بدون سکنه بوده و هم چنین کندن و ویران ساختن علائم راهنمائی و رانندگی که به منظور حفاظت جان عابرین و مسافرین و رانندگان نصب شده و پاره کردن روکش صندلی اتوبوس ها، مینی بوس ها و واگن های راه آهن سالیانه میلیونها ریال خسارت به جامعه و دولت و صاحبان آن وسائل وارد می سازند.
دلیل بروز جرائم خرابکاری و ایجاد خسارات مالی از طرف کودکان و نوجوانان ناشی از این امر است که آنان در راه کسب لذت تفریح و خوشگذرانی ، اصول و قواعد اخلاقی را زیر پا گذاشته و به طور ناخودآگاه می خواهند انتقام خود را از جامعه ای که آنها را در قید و بند مقررات قانونی قرار داده، بگیرند. خرابکاری و ایجاد خسارات مالی یکی از جرائم ارتکابی پسران شهرنشین بوده و دختران شهرنشین و روستائیان به ندرت مرتکب چنین جرائمی می شوند.
2-2- جرائم بر ضد نظم عمومی جامعه
هر اجتماع طبق آداب، سنن، رسوم ، معتقدات اخلاقی و دینی، وضع اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دارای اصول و قواعدی است و اگر فردی از افراد جامعه، اصول و قواعد مزبور را رعایت ننموده و بخواهد نظم عمومی جامعه را مختل نماید مجرم محسوب و قابل تعقیب و مجازات می باشد.
از جمله اعمالی که از نظر اجتماع ناپسند بوده ومخل نظم عمومی محسوب می شوند عبارتند از : اعتیاد به مواد مخدر، ولگردی و تکدی و جرائم منکراتی.
2-2-1- اعتیاد به مواد مخدر
مساله اعتیاد وابتلای افراد به مواد افیونیو مخدر از جمله موضوعاتی است که بشریت را در معرض خطرجدی قرارداده و امروزه غالب کشورهایجهان به نحوی از انحاء با این آفت اجتماعی مواجه میباشند.
2-2-2- اعتیاد کودکان و نوجوانان
اعتیاد یک واقعیت تلخ و انکار ناپذیر است و هیچ فرد، گروه یا خانواده ای نمی تواند اطمینان داشته باشد که از آسیب های احتمالی مواد مخدر و تبعات آن مصون است لذا برخورد با این بیماری مسری و پدیده فراگیر که تا به حال دو میلیون نفر از افراد جامعه ما را مبتلا نموده و در آینده میلیون ها نفر نوجوان و جوان را به مخاطره خواهد انداخت.
چون فروش مواد مخدر دارای سود فراوان است ، لذا قاچاقچیان سعی می کنند که نوجوانان وجوانان را به آن معتاد سازند تا بدین وسیله هم خود از لحاظ جنسی از آنها متمتع شوند و هم به وسیله آنها جنس خود را به فروش برسانند. از طرف دیگر قاچاقچیان مواد مخدر، اطفال معصوم و بی گناه را اغفال و با شرکت و همدستی آنان به فعالیت های نامشروع خود ادامه می دهند ومطمئن هستند که اطفال در صورت ارتکاب جرم از پرداخت جزای نقدی معاف ومحکومیت های طویل المدت در مورد آنان اجرا نخواهد شد.
خانواده اولین کانونی است که از طرف شخص معتاد بی رحمانه مورد هجوم واقع شده و از هم متلاشی می شود. زنگ های خطر به صدا در آمده و برای آینده نوجوانان و جوانانی که در چنگال مرگبار مواد مخدر گرفتار می شوند، باید اندیشه ای کرد.
بنابراین اولین و شاید مهمترین قدم در راه مبارزه با اعتیاد، بالا بردن سطح فرهنگ عمومی و شناخت آنان نسبت به مسئولیت ها وتعهدات می باشد این مهم به ویژه در مورد نوجوانان و جوانان از اهمیت بسزائی برخوردار است چرا که بیش از نیمی از نیروهای مولد جامعه را جوانان ونوجوانان تشکیل می دهد که در واقع با شیوع مساله اعتیاد و مواد مخدر در بین آنها به منزله کنار گذاردن بیش از نیمی از نیروی کارآمد جامعه محسوب می شود.
2-2-3- گدائی و ولگردی
گدائی و ولگردی از اموری است که سابق بر این در بسیاری از کشورها جنبه مجرمانه نداشته ، ولی امروزه بر اثر توجهی که نسبت به تاثیر سوء این عمل در اقتصاد کشور و نیز در اخلاقیات مردم شده ، لذا در اغلب کشورها این عمل را جرم شناخته و مرتکبین آن را تحت تعقیب قانونی قرار می دهند.
در آنچه که مربوط به جرائم اطفال و نوجوانان می شود باید خاطر نشان نمود که اگر کودکان و نوجوانان در ساعات درس و تحصیل به مدرسه نرفته و در خیابان ها ویلان و سرگردان بچرخند، کم کم به اثر سوء معاشرت از راه راست منحرف شده و به دسته های ولگرد، بیکار و یا باندهای تبهکاری می پیوندند که برخی از این دسته ها تنها از راه گدائی امرار معاش خواهند کرد.
به همین علت است که در اغلب کشورها پلیس مخصوص اطفال تشکیل شده که یکی از وظایف خاص آنان مراقبت از کودکان ونوجوانان در سطح معابر شهر می باشد .اعضای پلیس مذکور هنگامی که به یک مورد تکدی و ولگردی از ناحیه کودکان و نوجوانان کمتر از هیجده سال برخورد کنند، بلافاصله آنان را دستگیر و به مرکز پلیس جهت تحقیقات علمی و یافتن ریشه عمل ارتکابی راهنمائی می کنند.( دکتر سارو خانی ،باقر، 1370، ص124).
بررسی دانشمندان و محققین در مورد ریشه گدائی نشان می دهد که بعضی علل و عوامل اجتماعی تاثیر مستقیم در ارتکاب این اعمال دارد:
1. بد رفتاری پدر و مادر یا پدر خوانده و مادر خوانده نسبت به کودکان و نوجوانان
2. مهاجرتهای دسته جمعی خانواده ها از روستاها یا شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ که موجب آوارگی، سرگردانی روحی و معنوی اطفال در محیطهای بزرگ و نامانوس می شود.
3. عدم انطباق وضع زندگی و عادات و اخلاق روستائیان با تمدن شهری
4. افزایش هزینه های سرسام آور زندگی خانواده ها در مراکز شهرهای بزرگ و عدم تامین نیازهای اولیه مثل غذا و مسکن و پوشاک و غیره
5. اشتغال کودکان و نوجوانان به مشاغل کاذبی نظیر واکس زدن، سیگار فروشی، دستفروشی، روزنامه فروشی و پاک کردن اتومبیلها در چهارراهها و غیره
6. وجود اختلافات خانوادگی و عدم احساس آرامش و امنیت در محیط خانوادگی
2-3- علل ارتکاب بزه اطفال و نوجوانان
شناسائی شخصیت اطفال و نوجوانان بزهکار و پی بردن به علل ارتکاب جرم، از مهمترین وظایف هر دادرس دادگاه اطفال است . تنها توجه به عملی که از مجرم سر زده بدون توجه به شخصیت او کاری عبث و بیهوده است.
کودک از زمانی که در رحم مادر زندگی می ند تحت تاثیر محیط داخلی و به عبارت دیگر شرایط زندگی داخلی رحمی قرار دارد. رشد و نمود جنین و ادامه حیات آن منوط به شرایط مناب بدن مادر و جذب مواد غذائی از مادر است بنابراین اگر مادر مبتلا به برخی از بیماریها باشد و یا از فقر غذائی و سوء تغذیه شدید رنج ببرید جنین نیز از آن متاثر می گردد.
پس از تولد، محیط خانواده مهمترین عامل موثر در تکوین و تحول شخصیت کودک است. اگر محیط خانواده سالم و مناسب باشد در کودک اعتماد به نفس و مهر و محبت ، ایثار ، استقلال، قدرت پذیرش مسئولیت، همسازی، انطباق و بالاخره شخصیت سالم به وجود می آید. بر عکس در خانواده ناسالم رشد طبیعی شخصیت کودک کند صورت می گیرد و او را آماده بزهکاری می سازد.
همان طور که حمایت و مهر بیش از اندازه کودک را خود خواه ، ترسو و خجالتی بار می آورد و او را بی تفاوت و پرخاشگر می کند، طرد کودک و بی مهری نسبت به او توسط والدین نیز مانع رشد سالم و مناسب شخصیت او می شود. کودک طرد شده احساس ناامنی ، ترس و بی اعتمای می کند و به تدریج حسود، کینه جو ناتوان در ابراز محبت و حتی قبول آن می شود.
هر چند شخصیت کودک از زمان تولد تحت تاثیر رفتار پدر و مادر ودیگر اعضاء خانواده قرار می گیرد و در واقع پایه های شخصیت در خانواده گذاشته می شود، اما عوامل دیگر نیز مانند رفتار همسایه ها، دوستان کودک، محیط مدرسه و آموزشی در شخصیت کودک اثر می گذارد.
2-3-1- عوامل بزه زای خارجی
جامعه شناسان کیفری بر خلاف زیست شناسان کیفری، لوح کودک را چون آئینه ای پاک وشفاف می دانند نقش نیک و بد را در خود می پذیرد و معتقدند که تنها استعداد شخصی برای ارتکاب بزه کافی نیست.
بسیاری از افراد که ذاتاً آمادگی برای ارتکاب جرائم را دارند اگر در وضع اجتماعی مناسب رشد نموده و خوب تربیت شوند مرتکب بزه نخواهند شد. کودک تحت تاثیر همه عواملی که در محیط اطراف او وجود دارد، رشد کرده و همه عواطف، واکنشها ، حالات مزاجی، مدرسه ، معلم ، معاشرت با دوستان شرکت در تفریحات سالم و امور اجتماعی مختلف دیگر در کوین شخصیت طفل موثر هستند هر چند عوامل ارثی و ذاتی در طفل قوی باشد، محیط نامناسب ممکن است از بروز استعدادهای ذاتی او جلوگیری کرده و او را منحرف نماید.
2-3-2- مشکلات ناشی از زندگی خانوادگی
خانواده عبارت از یک واحد اجتماعی است که از ازدواج زن و مردی به وجود می آید و فرزندان آنها کامل کننده آن خواهند بود.
خانواده از نخستین نظام نهادی، عمومی وجهانی است که برای رفع نیازمندیهای حیاتی انسان و بقای جامعه ضرورت تام دارد. خانواده در عین حال که کوچکترین واحد اجتماعی است ، هسته اصلی جامعه و پایه و مبنای هر اجتماع بزرگ بوده و از مهمترین نهاد ا جتماعی موجود در جامعه انسانی است.
خانواده ، مدرسه و جامعه سه عامل مهم تکامل زندگی اجتماعی را تشکیل می دهند و توجه پدر ومادر در دوران نوزادی و کودکی ارزش مهم حیاتی در سلامت فکر و رشد کامل مراحل شخصیت طفل دارد.
طلاق و جدائی پدر و مادر موجب التهاب و نگرانی و تشویق فرزندان آنها میشود.در موقع جدائی پدر و مادر غالباً سرنوشت اطفال بازیچه دست و وسیله انتقام جوئی آنان قرار میگیرد. محروم کردن طفل از دیدار پدر و یا مادر در روحیه او تاثیر سوء میگذارد که عکسالعمل آن بعداً به صورت عصبانیت و بدخلقی و یا افسردگی و لجبازی و تمرد از اوامر پدر و مادر و دیگران تجلی خواهند نمود(همان،1370، ص 136).
2-3-2-1- آلودگی های خانواده
الف) خانواده نامتعادل
خانواده عبارت از یک واحد اجتماعی است. این واحد ضمن آن که کوچک ترین واحد اجتماعی است ولی مهمترین و حساس ترین آنهاست که وجود آن برای نیازمندی های اساسی انسان و بقای جامعه ضرورت تام دارد. در هر دوره وزمانه ای که این نهاد دستخوش ضعف و عدم استواری گردیده، بنیان های اخلاقی و اجتماعی کل جامعه متزلزل شده و آن جامعه به سوی اضمحلال سوق داده شده است.
بزهکاران دارای والدینی هستند که یا بسیار خشن و سختگیر بوده و یا بر عکس بسیار بی تفاوت و بی توجه به فرزندان خود می باشند. اکثر والدین اطفال بزهکار کم سواد یا بی سواد بوده و عده بی شماری از آنان بی کار و از لحاظ مالی و رفاهی در وضع نامطلوبی به سر می برند.
بعد از والدین، بزهکاری سایر افراد خانواده ممکن است در وضع خانواده اثرات زیادی داشته باشد. چه فرزندان در هر خانواده معمولاً ناگزیر هستند با اعضای خانواده ارتباط داشته باشند. از طرفی علاوه بر رابطه نسبی که بین افراد خانواده وجود دارد، ممکن است افراد دیگری نیز با خانواده رابطه سببی پیدا کنند و جزء اعضای خانواده در آمده و مشکلاتی ایجاد کنند.
ب) اعتیاد اعضای خانواده
اعتیاد تمام یا بعضی از افراد خانواده به مواد مخدر و الکل می تواند به طور مستقیم و یا غیرمستقیم در رفتار اطفال و نوجوانان تاثیرپذیر باشد. اساساً به لحاظ آمیزش و علائقی که بین اعضاء خانواده وجود دارد، خواه وناخواه چنانچه برخی از آنها دارای آلودگیهائی باشند به طور نسبی در سایرین نیز اثر گذاشته و احتمالاً باعث آلودگی آ«ها نیز خواهد شد و بر فرض که موجب آلودگی آنان نشود به احتمال زیاد وضع خانوادگیرا تحت تاثیرقرار خواهدداد و چهبسا آنانرا با عواقبناگوارو غیرقابلجبران مواجه خواهد ساخت.
کودکان وابسته به والدین معتاد یا اصلاحاً « بچه های اعتیاد» کودکانی هستند که در محیط پرورشی خود با پدر یا مادر یا یکی از اعضای معتاد خانواده همزیستی دارند. این کودکان لوزماً مجرم یا معتاد نیستند، بلکه در دایره ای بیمار و ناهنجار گرفتار آمده و در آن نشو ونما می یابند. اولیای معتاد در شرایط نشئگی بسیار بخشنده، مهربان و ایثارگر بوده ولیدر حالت خماری ، سرشار از خشم و غضب می شوند و یا در کمال بی تفاوتی و بی حوصلگی نسبت به نزدیکان و وقایع اطراف خود، کمترین احساس و یا واکنشی نشان نمی دهند. بروز این تغییرات رفتاری در اولیای معتاد، نخستین عامل گرایش به مواد مخدر در بچه های اعتیاد است(تحقیقی از معاونت پژوهشی اداره کل آموزش و پروش آذربایجان شرقی، 1378، ص 36).
زیرا کودک به تجربه در می یابد که سرپرست او بعد از استعمال مواد، دارای رفتاری عاطفی و سرشار از مهر و محبت می شود و او ناتوان از تشخیص این مطلب که ابراز احساسات در شرایط نشئگی، حالت موقت وکاذب دارد و در ذهن خود، بین خوبی و مهرورزی و اسعتمال مواد نوعی رابطه مستقیم و لازم و ملزوم برقرار می کند.
کودکان و نوجوانانی که ناخواسته در مسائل ناشی از اعتیاد پدر یا مادر خود در خانواده درگیر می شوند، در معرض ارتکاب جرائم مختلف هستند و سرنوشتی چون گرفتار آمدن در رده کودکان و نوجوانان نابهنجار یا بزهکار در انتظار آنهاست.
عوامل جرم زا می توانند در زمینه بزهکاری آنان، بیشترین تاثیر را داشته باشند. وقتی در واحد خانواده مواد مخدر وارد شود و مورد مصرف یا توزیع توسط یک از ارکان خانواده قرار گیرد، سرنوشت کودکان و نوجوانان آن خانواده به گونه ای نامطلوب رقم خورده و در معرض تهدید جدی قرار می گیرد. معمولاً پدران معتاد به مواد مخدر و یا توزیع کننده آن جهت حفظ رابطه خود با همسر و یا فرزندان و جلوگیری از فروپاشی خانواده، آنان را نیز به مشارکت در مصرف و توزیع مواد مخدر وا میدارند.
به همین ترتیب اگر پدر و یا مادر معتاد به مصرف نوشابه های الکلی باشند چنین خطراتی نیز برای فرزندان خود به وجود خواهند آورد. علاوه برتاثیر الکل بر جنین، با اعتیاد والدین به مصرف نوشابه های الکلی، مقداری از درآمد خانواده صرف تهیه این مواد شده و بالنتیجه کودک از تهیه مایحتاج اولیه زندگی محروم می شود. پدر و مادر الکلی حوصله رسیدگی به وضع کودک و تربیت او را نداشته و در نتیجه مستی، محیط خانوادگی دائماً متشنج می گردد. مشاهده حالت اسفناک و تاثرآور مستی پدر و یا مادر اثرات ناگواری بر روحیه طفل باقی میگذارد.
2-3-2-2- ناسازگاری و نابسامانی های موجود در خانواده
الف) تقلید پذیری
پدر و مادر اولین و نزدیک ترین کسانی هستند که مورد تقلید کودکان خود قرار می گیرند و در واقع سرمشقی برای فرزندان خود می شوند. حال اگر در مقابل چنین رفتار طبیعی و فطری کودک، عکس العمل مناسب و حساب شده صورت نگیرد و پاسخ های بی ربط، ترساننده و اهی توام با خشونت و بد دهنی به او داده شود، در واقع زمینه انحراف روحی و فکری را در او به وجود خواهد آورد.
ب) کمبود محبت
وجود محبت والدین برای کودک و رشد عاطفی او ضروری است . همان طور که برای رشد جسمانی، کودک به انواع و اقسام مواد غذائی و پروتئینی احتیاج دارد، به همان ترتیب نیز برای رشد عاطفی خود و ورود به اجتماع احتیاج به محبت و احساسات عاطفی دارد. کودکان بیش از غذای خوب، لباس گرم، اسباب بازی و هوای آزاد، نیازمند آن هستند که مقبول والدین قرار گیرند و دوست داشته شوند و احساس کنند که به کسی تعلق دارند.
کمبود محبت غالباً یکی از عوامل بسیار قوی است که اطفال ونوجوانان را به سوی ارتکاب بزهکاری سوق می دهد. گاهی دیده شده که بعضی از کودکان بر اثر بی توجهی و بی مهری والدین خود به راه دزدی و زورگوئی و کتک زدن دیگران کشیده شده اند.
ناگفته نماند که همیشه مشکلات روانی کودکان معلول کمبود محبت نیست، بلکه در موارد معددی محبت افراطی و مراقبت بیش از حد والدین از کودک مشکل آفرین است.
مراقبتهای شدید والدین ممکن است معلول عوامل زیر باشد:( شرقی، محمد رضا، 1364، ص 65).
گاهی والدیین فرزند قبلی خود را از دست داده و در نتیجه بیش از اندازه از فرزند فعلی خود مراقبت می نمایند. والدینی که برای مدت ها بچه دار نشده و اکنون صاحب فرزندی می شوند، فرزند جدیدالولاده خود را زیاد تحت مراقبت قرار میدهند.
ج) اختلاف خانوادگی
موضوع دیگری که ممکن است باعث ارتکاب جرائم اطفال ونوجوانان گردد، اختلاف والدین و سرزنش و خرده گیری دائمی، پرخاش و اصطکاک بین آنها است که آثار آن متوجه سایر اعضاء خانواده و حتی بستگان آنها خواهد شد.
آنچه که درمورد اختلاف والدین بیشتر جلب توجه می کند، علت اختلاف آنهاست که مبین نابسامانی ها و نارسائیهای موجود در خانواده می باشد. گاهی مشکلات خا نواده ها منجر به قهر و حتی ترک یکی از والدین از محیط خانواده می شود بنابراین ملاحظه می شود که اختلاف خانوادگی وناسازگاری زن و شوهر با هم تاثیر مستقیم و نامطلوبی بر روی کودکان معصوم گذاشته و غالباً آنها را به سوی ارتکاب جرم و یا خودکشی سوق می دهد. زیرا در خانواده ای که تفرقه و جدائی حکومت می کند اگر چه طفل عملاً و در ظاهر امر از کانون خانوادگی طرد نشده ولی باطناً غالباً از محبت پدر و یا مادر و یا هر دو محروم شده و بالنتیجه روحاً پژمرده و عبوس و بی حوصله می گردد.
به هر ترتیب باید گفت که تفاق ، ناسازگاری و مشاجره دائمی پدر و مادر و اطرافیان ، آثار شومی در روان اطفال باقی خواهد گذارد. طفل به علت عدم آرامش روانی به تحصیل و کار خود بی علاقه شده دائماً مضطرب و پریشان خاطر است و همین امر گاهی باعث می شود که طفل از محیط خانواده فرار نماید. حتی برخی از آنان پس از فرار به وادی فساد نیز کشانیده می شوند.
2-3-2-3- قیود خانوادگی
بی تفاوتی، بی توجهی به نظم خانواده، عدم رعایت نظم در خانواده به لحاظ غیبت والدین یا
سرپرست اطفال ویا اشتغال والدین به کار، سختگیری زیاد، نظم شدید و عدم توافق والدین جهت مراقبت از اطفال ممکن است با عواقب ناگواری همراه باشد.
الف) دیدگاه فرهنگی
خانواده ای از سلامت برخوردار است که پدر ومادر رفتاری متناسب داشته باشند ، بدین معنی که هیچ کدام از آنها از وظایف خود نسبت به فرزندانش روگردان نباشد. وچود مادر در منزل موجب نثار محبت به فرزند می گردد و این خود کلید پیروزی فرزندان است زیرا محبت لازمه مدیریت خانه است. محبت مادر وجود کودک را گرم و شاداب و پرتحرک می سازد و به او امیدواری می دهد و درس فداکاری می آموزد.
محبت مادر منشاء احترام است و در پایه ریزی شخصیت و چگونگی رشد عواطف تار و پود حیات روانی کودک را در کانون خانواده به هم می تند. کانون خانواده آموزشگاه مقدس محبت است و آموزگاری آن می بایستی بر عهده مادر باشد.
اطفالی که از مراقبت و نوازش مادر محروم و در پرورشگاه و موسسات شبانه روزی نگهدایر می شوند با این که از نظر جسمی طبق اصول بهداشتی و علمی از آنان مراقبت می شود ولی به علت محرومیت از نوازش و محبت که منجر به عدم ارضاء روانی طفل شده و تکامل عادی آنان دچار اختلال می گردد. زندگی در پرورشگاه و موسسه برای بسیاری از کودکان، در جامعه نوین ما، یعنی فقدان کامل کانون خانوادگی(کی نیا ، مهدی،1375، ص 228).
ب) اشتغال به کار مادر
گاه قیود خانوادگی معلول مادرانی است که در خ ارج از منزل به کارهای اجتماعی مشغول بوده است و به علت اشتغال به کار و خستگی جسمی، حوصله رسیدگی به امورات طفل را فراموش کرده و در واقع در زمان حیات خود طفل را یتیم می سازند.
ج) عدم حضور پدر در خانواده
و اما دومین فردی که در تکوین شخصیت طفل نقش مهمی را ایفا می کند، پر است حضور پدر در خانواده اثر غیر قابل انکار در روحیه طفل باقی می گذارد که عواقب آن در دوران بلوغ و نوجوانی تجلی می نماید. خانواده به همان اندازه که به احساسات و عواطف سرشار مادر نیازمند است، به قدرت، قاطعیت، تدبیر و مدیریت پدر نیز احتیاج دارد و چون این ویژگی ها به طور فطری در مرد قوی تر است، لذا اسلام اداره و مدیریت خانواده را بر عهده پدر گذارده است(سادات، محمد علی، 1370، ص 146).
2-3-2-4- فقدان والدین
به تابلوی ترسیمی فوق باید مشکلات ناشی از پاشیدگی کانون خانوادگی در اثر فوت یا طلاق و یا
جدائی را که در بعضی خانواده ها وجود دارد، اضافه کرد. به محض متلاشی شدن خانواده، بزهکاری شروع می شود چه وجود خانواده عاملی است علیه بزهکاری. بدترین خانواده ها بهتر از نبودن آن است.
رابطه عمده ای بین طول بزهکاری و عدم کفایت، لیاقت و یا موفقیت والدین از مراقبت از طفل وجود ندارد ولی طول مدت اقامت اطفال در خانواده و وجود والدین و زندگی با آنها ، در روابط خانوادگی و جلوگیری از انحراف آنها کاملاً موثر می باشد. مرگ یا جدائی والدین و یا طلاق دادن یا طلاق گرفتن زن و ترک خانواده ، در روحیه اطفال و احتمالاً در ارتکاب بزه از ناحیه آنان موثر خواهد بود و در اثر محرومیت از دیدار پدر یا مادر، اطفال احساس فقدان رنج آوری می کنند که عکس العمل ناراحتی های مذکور بعداً به صورت عصبانیت، بد اخلاقی ، تمرد از اوامر پدر یا مادر و دیگران و بالاخره عدم انطباق اجتماعی خواهد بود.
الف) فوت والدین
یکی از جهات متلاشی شدن خانواده ، فوت پدر است که با توجه به نظام موجود در غالب خانواده های ایرانی بخصوص در سنین کودکی اثرات نامطلوبی در وضع خانواده و فرزندان اناث آنان باقی می گذارد.
ب) طلاق و جدائی والدین
بعد از فوت والدین، طلاق و جدائی پدر و مادر است که عموماً دوران تیره فرزندان آنان به خصوص اگر فاقد سرپرست ، مسئول و بنیه مالی کافی باشند، شروع می شود.
به این ترتیب که هر گاه طفلی در محیط خانوادگی خود دارای اطرافیان دلسوز و مهربان نباشد، طبعاً احساس بدبختی نموده و سعی می کند که خود را حتی المقدور از کانون خانوادگی دور ساخته، سعادت و آرامش خود را در محیط خارجی بیابد . در این حال است که اطفال معصوم و بی گناه در اماکن عمومی سرگردان شده و غالباً به دام افراد ناباب وشیطان صفت افتاده و از آنها سرمشق بزهکاری را فرا می گیرند.
2-3-2-5- تاثیر وسائل ارتباط جمعی
امروزه بررسی اثرات وسایل ارتباط جمعی از پیچیده ترین مباحت انحرافات اجتماعی است. به همین دلیل جامعه شناسان در صحت نتایج و پژوهش هائی از این قبیل، تردید نشان می دهند .البته علی رغم تاثیر انکار ناپذیر رسانه های جمعی در آموزش فرهنگ سازی، القاء عقیده و غیره باید اذعان داشت که زمینه اثر این وسایل در رفتار انسان،تحقیقاتی به عمل آمده است که بتواند اثرات رسانه های گروهی را در انحراف بزهکاری اطفال و نوجوانان نشان دهد(همان، 1370، ص 146).
الف) تاثیر سینما و تلویزیون
سینما و تلویزیون به واسطه کششی که دارند اثر عمیق روحی و تربیتی بر اطفال و نوجوانان می گذارد . بنابراین هر اه فیلم سینمائی و برنامه تلویزیونی حاوی مطالب مفید اجتماعی و تربیتی باشند،اطفال را از همان سال های اولیه زندگی، به سوی هدف های عالی و انسانی رهبری خواهند کرد و از آنها عناصر مفیدی برای خدمت به اجتماع و همنوعان خود به وجود خواهند آورد.
بر عکس هر گاه برنامه تلویزیونی و سینمائی شامل فیلم های جنائی متضمن قتل، غارت، کشت و کشتار باشد، روح ماجرا جوئی و درنده خوئی را در اطفال و نوجوانان بیدار کرده و از آنها عوامل ضد اجتماعی و مخرب خواهند ساخت.
ب) تاثیر مطبوعات و نشریات
مطبوعات ونشریات مختلف نیز یکی دیگر از وسائل انتقال افکار محسوب می شود. اگر چه وسعت عمل وتاثیر آنها به اندازه تلویزیون و سینما نیست، ولی در حد خود می تواند جهت فکری اطفال و نوجوانان را تا حدود قابل ملاحظه ای تغییر داده و در بزهکاری آنان موثر واقع شود.
اصولاً اطفال چندان علاقه ای به خواندن روزنامه و جرائد کثیر الانتشار وکتاب های مختلف ندارند ولی به خواندن مجلات هفتگی و ماهانه بالاخص داستان های کودکان راغب می باشند. مطبوعات و نشریات با چاپ عکس متهم و اغراق در بیان شرح حال بزهکاران و تشریح تخیلی علل ارتکاب آن، نوجوانانی را که می خواهند معروفیت و شهرت پیدا کرده و قهرمان داستان های روز باشند و با تقلید از جنایت کارانی که مشهور شده اند، به سمت ارتکاب جرم ترغیب می نمایند.
زمانی که مجلات مسائل جنائی و جنسی را بدون هیچگونه ابائی با آب و تاب بسیاری می نویسند، مسلماً در ذهن اطفال و نوجوانان ساده اثراتی عمیق گذارده و آنان را به فکر تقلید از قهرمانان این گونه حدادث می اندازد ولی به نظر می رسد وجود یک نوع سانسور مطبوعات در مطالبی که مربوط به جوانان و نوجوانان است باید اعمال شود.
ج) تاثیر ویدئو
امروزه پدیده ای نوین و موثر به نام دستگاه ویدئو ( بتاماکس ووی ، اچ اس) و اخیراً دستگاه دیجیتال مانند قارچ در اقصی نقاط دنیا روئیده و گسترش آن از جهان غرب به جهان شرق و کشورهای جهان سوم و حتی عقب افتاده نیز کشیده شده است.
تاثر تصاویر مبتذل نوارهای ویدئوئی بین بزرگسالان وخردسالان یکسان عمل نمی کند. اگر چه کارکرد و عملکرد اکثریت این نوارها در هر صورت تخریب است(به نقل از گزارش مراکز باز پروری زنان ویژه تنظیمی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، ص 28).
ولی بزرگسالان به تناسب امیال و نیازهایشان اهداف دیگری را دنبال می کنند و کودکان و نوجوانان نیز به واسطه روحیات و خصوصیات پر تلاش و جستجوگرشان به دنبال رویاسازی و خیال پردازی پرشورشان به سرعت جذب دنیای تصاویر واهی و دور از واقعیت که ساخته و پرداخته بنگاهها و کمپانیهای بزرگ هستند قرار می گیرند و تحت تاثیر مخرب این عوامل، در پی تقلید و تامین نیازهای مادی و روحی مبرم خود دست به کار شده ، و در این راه دچار انحرافات و اشتباهات جبران ناپذیر می شوند.
به هر تقدیر اطفال و نوجوانان با تماشای تصاویر مبتذل ویدیوئی در خانواده ها با انگیزه خاصی که پیدا می کنند، به راحتی به سمت ارتکاب بزه سوق داده شده و برای انجام علم خلاف قانونی رغبت نشان می دهند.
امروزه علاوه بر فیلمهای ویدیوئی ، سی دی های کامپیوتری و ماهواره تاثیر بسیار شگرفی بر کودکان و نوجوانان دارد.بنابراین لازم است که نظام برای تطهیر جامعه و از سوی دیگر بارور کردن اوقات فراغت دانش آموزان سرمایه گذاری بیشتری نماید تا بتوان توان مقابله با مشکلات را پیدا کرد.
و در نهایت باید به گونه ای ارزشها و اهداف فرهنگی را تبلیغ کنیم تا جزئی از شخصیت اطفال و نوجوانان شده تا اگر در مقابل الگوهای رفتاری دیگری واقع شودند، محتاطانه و هوشیارانه برخورد کرده و سریعاً تحت تاثیر قرار نگیرند.
2-4- عوامل بازدارنده بزهکاری اطفال و نوجوانان
خسرات جانی و مالی فراوانی که از پدیده ضد اجتماعی به عمل می اید ، دولت ها را از همان ابتدا وادار به مبارزه با این پدیده کرده است.
برای مبارزه اساسی بایستی با این عمل مبارزه نمود نه با معلول .قرنهاست که دولت راه مبارزه با بزهکاری را در برقراری مجازات و یا تشدید مجازات دانسته است. این سیاست کیفری نه تنها از میزان مجازاتها نکاسته ، بلکه تعداد جرائم روز به روز قوس صعودی را پیموده است.
2-4-1- فرق بین «مجرم» و «غیر مجرم»
عوامل و عناصر جرم به اندازه ای زیاد هستند و آن قدر می توانند در همه افراد موثر باشند که باید گفت : همه ما مجرمین بالقوه هستیم.تنها چیزی که موجب تمیز و تشخیص بین مجرم و غیر مجرم است، آن است که مجرم مرتکب جرم شده است . مجرم کسی است که سده های انفرادی و اجتماعی نتوانسته او را از ارتکاب جرم باز دارد و او در یک «موقعیت خاص» مرتکب عمل کیفری شده است.
2-4-2- طرق پیشگیری از ارتکاب بزه اطفال و نوجوانان
اعتقاد عمومی بر این است که گسترش برنامه های اجتماعی نظیر: گواهی پیش از ازدواج، تاسیس درمانگاههای ویژه برای زنان باردار و ایجاد زایشگاهها و درمانگاههای ویژه نوزادان، برقراری و کمک هزینه های خانوادگی و بالا بردن سطح آموزش و پرورش و چندین عوامل دیگر، متناسب ترین راه برای پیشگیری از ارتکاب بزهکاری اطفال و نوجوانان می باشد.
از آنجا که مساله مراقبت در پیشگیری از جرم واجد اهمیت خاصی است، هر گاه مسئولین امر بخواهند برای پیشگیری از جرائم اطفال به نحو موثری عمل نمایند، لازم است که مساله مراقبت را به دوره قبل از تولد طفل سرایت دهند(همان، 1370، ص 146)..
2-5- مقررات مربوط به بعد از تولد طفل
2-5-1- ایجاد محیطی آرام و سالم در خانواده
برای اینکه خانواده از محیطی آرام و سالم برخوردار باشد رعایت نکاتی ضروری است:
2-5-1-1- برقراری دوستی و تفاهم بین والدین
دوستی و تفاهم پدر و مارد موجب آسایش خاطر و اطمینان کودک و نوجوان در خانواده می گردد از هنگامی که نوزاد چشم به جهان می گشاید به محبت، لبخند، مواظبت و نگهداری نیازمند است. محیط امن و آرام در خانواده برای هر کودک و نوجوانی باید بر اثر توجهات پدر یا سرپرست طفل و محبت والدین نسبت به یکدیگر به وجود اید تا آنان بتواننند بدون هر گونه ناراحتی در محیطی مناسب دوران طفولیت و نوجوانی خود را به پایان رسانند.
گاه دیده می شود که پدر و مادر بر سر مسائل جزئی مشاجره لفظی می کنند یا در ارتباط با فرزندان و نحوه برخورد با آن ها ، تعارض و ناهماهنگی خود را در حضور فرزندان بروز می دهند. که در این صورت اولین کسی که ضربه خواهد خورد، فرزندان معصوم و بی گناه می باشند.
2-5-1-2- احتراز از رقابت در جلب محبت فرزندان
رقابت والدین برای جلب محبت کودک کار صحیح نیست و اگر والدین بخواهند که فرزندان آنها در کنارشان باقی بمانند ومسائل ساده باعث قطع ارتباط روحی فرزندان با آنان نشود، باید بتوانند رابطه ای صمیمانه با فرزندان خود داشته باشند. رابطه ای که مبتنی بر ترس یا احترام خشک و آداب بی روح ظاهری باشد، چندان دوام نمی آورد.
پناه بردن به دوستی های ناباب بیشتر ناشی از فقدان روابط صمیمانه میان والدین و فرزندان است. اطفال و نوجوانانی که از چنین روابط روحی حیات بخش در محیط منزل محرومند، برای جبران کمبودهای روحی خود به راحتی به طرف چیزهای دیگری جز خانواده کشیده می شوند و چون از تجربه کافی برخوردار نیستند به راحتی طعمه حوادث می گیردند.
اگر محیط خانواده برای اعضای آن یک محیط دوستانه باشد و دختر بتواند در مواقع حساس که با یک بحران روحی روبرو می شود، موضوع را با پدر و به ویژه مادر خود مطرح کند، قطعاً از بسیاری از انحرافات که رد سر راه دختران نوجوان قرار می گیرد، جلوگیری خواهد شد. وقتی فرزند یک خانواده که خود را نیازمند برخوردهای عاطفی پدر و مادر می داند، از این محبت در محیط خانواده محروم شود یقیناً این کمبود به عنوان یک عارضه در وجود او باقی خواهند ماند و محیط خانه را برای خود و طرح درونی اش مناسب نخواهد دید و در واقع بین او والدینش اعتمادی وجود نخواهد داشت تا کمبود عاطفی اش جبران شود . بنابراین اگر والدین از دانش و بینش کافی برخوردار باشند و پیگیرانه به دانش خود برای تربیت اطفال و نوجوانان بیافزایند می توانند آینده بهتری را برای فرزند خود بنیانگذاری نمایند
2-5-1-3- عدم ایجاد ناسازگاری در محیط خانواده
ناسازگاری در محیط خانواده ، کودکان و نوجوانان را تحت تاثیر قرار می دهد. اگر اختلافات والدین به طلاق و جدائی منتج گردد و طفل از محبت و توجه والدین یا یکی از آنها محروم شود، از محیط زندگی گریزان و اصولاً دلسرد و افسرده خواهد شد و این وضع او را به راه انحراف، لغزش و بزهکاری خواهد کشانید.
2-5-1-4- عدم پرخاشگری والدین نسبت به خود و یا نسبت به فرزندان
پرخاشگری والدین نسبت به یکدیگر و یا نسبت به فرزند خود، کودک را از محیط خانواده فراری و ناراضی می سازد و ممکن است این عدم رضایت او را به سمت بزهکاری سوق دهد. پدران و مادران هستند که بر اثر جهل و نادانی ، از روحیات زشتی برخوردار بوده و فرزندان آنها تحت تاثیر اخلاق ناشایست پدران ومادران خود و یا بر اثر تندی ها ، ملامت ها و توبیخ از خانه فرار کرده و یا همانند افراد نامتعادل در محیط خانواده منزوی می گردند.
در این نوع خانواده هاست که کودکان و یا نوجوانان علیه بزرگترها شورش کرده و در برابر آنان ایستادگی میکنند. در همین خانواده هاست که رابطه فیمابین فرزندان و بزرگترها تیره و تار شده و اطفال و نوجوانان یا منزوی شده و در خانه می مانند و یا خود را از زندان خانه نجات داده و راه فرار را در پیش میگیرند.
2-5-1-5- پرورش حس اعتماد به نفس
پرورش حس اعتماد به نفس یکی از هدفهای موثر در پیشرفت اطفال و نوجوانان می باشد. کسی که اعتماد به نفس نداشته باشد زبون، بیچاره و ناتوان است و نمی تواند از امکانات واستعدادهای موجود خود بهره بردرای نماید . از دست دادن اعتماد به نفس موجب فلج شدن فکر و روح انسان می شود؛ او را از خود مایوس و متکی و وابسته به دیگران بار می آ ورد. اگر کودک یا نوجوان در یک مرحله از تحصیل بنا به علتی اعتماد به نفس خود را از دست بدهد، به تدریج ضعیف تر شده و چه بسا توانائی ادامه تحصیل را از دست بدهد.
اگر والدین همواره نقاط ضعف ها را دیده و امتیازات کودک و نوجوان و موفقیت های او ارزش چندانی ندهند، به دست خود بذر ناتوانی و زبونی را در روح و روان او میپاشند. توجه به نقاط مثبت باعث ایجاد اعتماد نسبت به والدین و برقراری ارتباط روحی و عاطفی با آنها میشود.
2-5-1-6- حفظ شخصیت فرزندان
باید شخصیت فرزندان را گرامی بداریم. نوجوان دوست دارد که شخصیت او مورد توجه و احترام قرار گیرد و به همین سبب به صورتهای مختلف به ابراز شخصیت می پردازد. احساس شخصیت اخلاقی در انسان مانند سدی درونی مانع دست زدن به اعمال خلاق می شود و انسان را از درون کنترل می کند واز زشتیها باز می دارد.
2-5-1-7- مشورت با فرزندان
با فرزندان بالاخص نوجوانان خود می بایست مشورت کنیم چرا که این مشورت ها سبب می شود:
اولاً- آنها احساس کنند که در خانواده به حساب می آیند و به نظر آنها توجه می شود و بدین ترتیب آنچه را که در دل دارند با والدین خود در میان می گذارند و همین امر سبب پیدایش صمیمیت و همدلی در خانواده می گردد.
ثانیاً- اگر فرزندان مورد مشورت قرار گیرند این امر سبب می شود که والدین به تدریج راه و روش فکر کردن و تصمیم گیری را به آنان بیاموزند.
2-5-1-8- ابراز مهر و محبت به فرزندان
باید فرزندان را از مهر و محبت سیراب کرد . یکی از تفاوت های خانواده با جامعه در این است که در جامعه قانون حکومت می کند اما در خانواده مهر و عاطفه حاکم است . خانواده ای که از لحاظ عاطفی ضعیف است، نمی تواند اعضای خود را به گرمی دور هم جمع کنند و آنها را نگهدارد.
فرزندی که محبت کافی از پدر و مادر دریافت نکرده برای پذیرش انواع اختلالات رفتاری و انحرافات اخلاقی آمادگی بسیار دارد. محبتی که فرزندان در خانواده میبینند، موجب آرامش روانی آنها شده و همین آرامش روانی آنها را از تمایل به بسیاری از لغزشهای اخلاقی باز میدارد(همان،1370،ص 146)..
محبت باید چنان باشد که :
اولاً- فرزندان بیش از حد وابسته بار نیابند و بتوانند در غیاب والدین روی پای خود بایستند و همواره خود را محتاج توجه و یاری آنها نبینند.
ثانیاً- محبت افراطی باعث می شود که فرزند از خود راضی، پر توقع و لوس بار بیاید واز دیگران توقع محبت های این چنینی را داشته باشد و هنگامی که وارد اجتماع می شود، چون توقعات او برآورده نمی شود، سرخورده و مایوس و افسرده می گردد. چنین افرادی بسیار زود رنج و شکننده بوده و طبیعی است که شخص زود رنج به سادگی قادر به حفظ دوستان خود نیست و به بهانه های کوچک و بی اهمیت رابطه دوستانه اش را با دیگران قطع می کند.
2-5-1-9- تامین محیط مسکن مناسب
در واقع شیوه زندگی شهری و محیط شهر عواملی هستند که تشدید کننده ویا به وجود آورنده ناسازگاری اطفال و نوجوان می باشد. هر چند بیان این موضوع که بزهکاری کودک و نوجوان نتیجه مستقیم زندگی در محلات پست و فقیر نشین است، جزء موهومات به شمار می رود ولی نباید فراموش کرد که اگر افراد خانواده نوجوان صاحب مسکن شایسته ای باشند و راه مفری برای نجات از فشار و محرومت های زندگی در اطاق های محقر، شلوغ و غم انگیز داشته باشند، برای چنین نوجوانی احتمال کمتری وجود دارد که در زمره نوجوانان بزهکار قرار گیرد.
2-5-1-10- جلوگیری از تحریک جنسی فرزندان
والدین باید درباره حقایق زندگی و مسائل جنسی با فرزندان خود به طور مناسب به گفتگو بنشینند و در روشن کردن حقایق برای آنان غفلت نورزند. اگر نوجوانان در بیرون از خانه از طریق دوستان و آشنایان با موضوعات جنسی به طور نامناسبی آشنا شوند، کار و تلاش والدین در زمینه آموزش دو چندان خواهد شد.زیرا در درجه اول بایستی افکار نادرست و نامناسب آموخته شده در زمینه مسائل جنسی را تغییر و تصحیح نموده و سپس به آموزش مناسب مسائل جنسی اقدام کنند.
گروهی از والدین معتقدند آموزش مسائل جنسی از وظایف اصلی مدرسه است. گروهی کثیری از والدین درباره مسائل جنسی نمی خواهند با کودکشان صحبت کنند زیرا خودشان از بحث درباره مسائل جنسی احساس نارحتی می کنند.
پدران ومادران باید این حقیقت را بپذیرند که فرزند بزهکارشان موجودی بی ارزش و پست نیست، بلکه نوجوانی است که مشکلات واحتیاجات درونی بزرگ دارد.
2-5-1-11- تامین نیازهای مادی و معنوی
اگر کودک و نوجوان احساس کند که نیازهای مادی و معنویش به میزان دیگر کودکان و نوجوانان برآورده نمی شود، نوعی سرکشی و ستیزه جوئی در او به وجود خواهد آمد.
استفاده از موسیقی مبتذل و ترانه های محرک و فیم های شهوت انگیز بیکاری ، تنهائی ، نداشتن تحرک و فعالیت ، نداشتن سرگرمی هائی که توجه و علاقه طفل و نوجوان را به خود جلب کند، از عوامل ایجاد انحراف بزهکاری است.
نوجوان زمینه ای بسیار آماده برای این نوع تحریکات دارد و گاهی کوچکترین عامل هیجانات شهوانی شدیدی در او ایجاد می کند. موسقی نامناسب ، کتب ، نشریات محرک و شهوت انگیز به تخیل نوجوان دامن زده و خیال شهوت را در هم آمیخته و آنان را از لحاظ روحی در شرایطی خطرناک قرار می دهد. برای جلوگیری از رواج این گونه سرگرمی های مخرب باید برنامه سالمی برای پر کردن اوقات فراغت نوجوانان داشت.
2-5-2- تامین آموزش و پرورش مناسب
بعد از محیط خانواده که محیطی غیر انتخاب و حتمی برای کودک و نوجوان است، محیط مدرسه و کلاس درس موثر در پیشگیری بزهکاری اطفال و نوجوانان می باشد:
2-5-2-1- نقش مدرسه در پیشگیری از بزهکاری
مدرسه اولین محیط اجتماعی است که کودک و نوجوان ناچار است خود را با نظم و قوانین آن هماهنگ سازد. این نظم و تربیت مسلماً از قوانین و مقررات حاکم در خانواده رسمی تر و اطاعت از آن لازم است. در این مرحله است که کودک و نوجوان ناسازگار، نامتعادل یا عقب مانده ذهنی که استعداد پیروی از نظم یا هماهنگی با محیط را ندارد، با عدم موفقیت مواجه می شود.
این عدم موفقیت به نوبه خود به علت سرزنشها، ملامت های والدین و اولیای مدرسه و اطرافیان و شکسته شدن غرور واحترام کودک باعث تشدید حس سرکشی، عدم علاقه به ادامه تحصیل، رها کردن مدسه ، فرار از مدرسه ، ولگردی، معاشرت های نابات و بالاخره ارتکاب جرم می شود.
خلاصه آنه باید امکانات بهتری برای عموم دانش آموزان فراهم گردد و نه برای عده معدودی . باید استعدادهای عموم کودکان برای خدمت به بشریت پرورش یابد و موجبات زندگی بهتر برای همه در دسترس باشد.
2-5-2-2- نقش معلم در پیشگری از بزهکاری
بیان این حقیقت که پدران و مادران امروزی مسئولیت خطیر خویش را به دست معلم می سپارند، حتماً نباید از جنبه منفی و نومید کننده آن مورد توجه قرار گیرد. زیرا اگر معلمان برای قبول این مسئولیت آماده گردند، می توان امیدوار بود که از ایفای نقش تربیت نو نهالان امروزی به خوبی بر بیایند. هیچکس به اندازه معلم برای آفریدن یک محیط مساعد، دلپذیر ، صمیمی و توام با گذشت و همکاری مسئولیت ندارد.
در کلاس درس هیچ چیز بدتر از این نیست که معلم تحت تاثیر عوامل مختلف درونی یا خارجی از شدت ناراحتی به حالت انفجار در آید و به دانش آموزی توهین و یا وی را توبیخ کند و از خود برنجاند. اگر معلمی نتواند خود را کنترل کند، نباید از شاگردان خود انتظار اطاعت داشته باشد.
معلمانی که ترس، خجلت، اندوهباری، افسردگی و نظیر این نوع حالات عاطفی را در بین نوجوانان نادیده گرفته و اهمیت نمی دهند و تصور می کنند که نقش و وظیفه آنها فقط انتقال مشتی مطلب آموختنی از ذهن خود و صفحات کتاب به مغز نوجوانان است، سخت در اشتباهند. این قبیل معلمان فقط به نقش آموزش خود توجه دارند و وظیفه پرورشی و تربیتی خود را یا نمی دانند و یا شاید بعضی مواقع ندانند، جز موجبات ترس و اندوهباری و خجلت را فراهم می آورند(محمد رضا شرقی، 1364، ص 65).
بالاخره در خصوص پیشگیری از بزهکاری اطفال و نوجوانان در محیط مدرسه چه اقداماتی می بایست صورت گیرد؟
- ایجاد رابطه ای دوستانه و محیطی جذاب برای جلب اعتماد دانش آموزان
- توجه به شخصیت و محیط خانوادگی نوجوانان و شخصیت دادن به او
- توجه به مسائل روحی ، عاطفی و خانوادگی نوجوانان و پیگیری مشکلات و درک آنان .
- توجه به استعداد و خلاقیتهای دانش آموزان
- ایجاد انگیزه تحصیلی در نوجوان و امیدوار ساختن او به آینده
- وجود رابطه ای نزدیک و مستمر بین اولیا خانه و مدرسه
- شناسائی افراد ناهنجار و بزهکار و بررسی علل بزهکاری آنان توام با هدایت و کنترل مستمر
- به کارگیری به مواقع اصل تشویق و تنبیه
- رواج و گسترش اخلاق اسلامی در بین اطفال و نوجوانان
بدین ترتیب تعدادی از طریق بازدارندگی ارتکاب جرائم اطفال و نوجوانان چه در محیط خانواده و چه در محیط مدرسه توضیح داده شد و به هر حال این وظیفه دولت و سازمانهای ذیربط است که با وسائل مقتضی هم عرض آموزش، پرورش و تعلیم و تربیت، رشد فکری، بالا بردن بینش کودکان و نوجوانان، پیشبینی لازم جهت مبارزه و جلوگیری از آلودگی آنان، شرایط مادی و معنوی، احتیاجات و ضرورتهای زندگی آنان را تا حد امکان تلفیق و هماهنگ سازند و با وسائل مقتضی به جنبههای اخلاقی و معنوی امور آنان توجه کافی مبذول دارند.
2-5-3- مهمترین جرایم اطفال و عوامل آنها در ترکیه
در ترکیه با وجود رفتار انحرافی که کودکان را به تنش با قانون وادار می کند. این رفتار را می توان در 5 نوع طبقه بندی کرد:
قاچاق مواد مخدر
جرایم جنسی
سرقت
جرایم خشونتی
جیب بری
2-5-3-1- قاچاق مواد مخدر
یکی از مهمترین جرایمی که در سطح وسیعی در ترکیه از طرف اطفال و نوجوانان بزهکار انجام می گیرد و به صورت گسترده افزایش یافته است می توان خریدن و فروختن و قاچاق مواد اعتیاد آور اعم از نوع مجاز این مواد و اعم از مواد غیر مجاز توسط اطفال و نوجوانان اشاره کرد. این جرم به خاطر اینکه آنها شخصیت آسیب پذیر دارند و به تنهایی و یا به خاطر ترس از دستگیر شدن این جرم را به صورت سازمان یافته انجام می دهند. این جرایم از سنین 13 تا 16 سالگی آغاز دوره ی ارتکاب این گونه جرایم است یکی از صدمات قرن حاضر مهاجرت سنگین جمعیت ترکیه از مناطق روستایی به مناطق شهری است و این حرکت یعنی تمایل به شهر نشینی نتایج بسیار مخربی را بر روی اطفال و نوجوانان می گذارد زیرا نیمی از جمعیت شهر نشین را اطفال و نوجوانان تشکیل می دهند. بنابراین خانواده هایی که از روستا به شهر می آیند و در شهر بیگانه هستند و در بدو ورود به علت نداشتن وسایل کافی برای زندگی، مجبور می شوند وارد مشاغلی بشوند که از خود آنها مستقیماً استفاده شود. بکارگیری اطفال و نوجوانان در خرید و فروش و قاچاق مواد اعتیاد آور به ویژه به صورت سازمان یافته می تواند جایگاه مناسبی برای چنین کودکان آسیب پذیری که نیاز به کار و درآمد دارند باشد.
علاوه بر مهاجرت اطفال و خانواده آنها از روستا به شهرها پناهندگی اتباع بیگانه به یک کشور دیگر به خصوص برای کودکانِ پناهنده به شکل جدی تری می تواند درگیری آنان را با خرید و فروش و قاچاق مواد مخدر افزایش دهد. در جامعه ترکیه همیشه به مشکلاتی که این معضل اجتماعی برای اطفال و نوجوانان ایجاد می کند با نگرانی عمیق از ابعاد رو به گسترش موارد ذکر شده آن را تهدیدی جدی و مداوم برای سلامت و درست کردن جامعه بشری اشاره شده است قانون جزای ترکیه انجام جرایم مربوط به مواد مخدر و یا استفاده از اطفال در این گونه جرایم از طرف افراد بالغ را از موارد تشدید مجازات می داند. مقامات زیربط باید تمام اقدامات لازم را از جمله اقدامات اجرایی ـ قانونی ـ آموزشی و اجتماعی را در زمینه جلوگیری از به کار گیری اطفال در قاچاق و فروش مواد مخدر به کار ببرند و نکته قابل ذکر این است که از تولید این مواد اعم از مواد صنعتی و روان گردان که در داخل کشور تولید می شوند جلوگیری کرد و همچنین از ورود این مواد به کشور نیز جلوگیری کرد. زیرا در برخی مناطق دنیا مانند افغانستان وابستگی شدید به کشف مواد مخدر وجود دارد که موجب افزایش ورود مواد مخدر به کشورهای اطراف می شود.
استعمال مواد اعتیاد آور فی نفسه موجب افزایش بزهکاری و جرایم سنگین تر دیگر است علاوه بر این ماده ی مخدر فرصتی برای جرایم مخصوص مربوط به فراهم کردن وسایل و ادوات لازم برای تدارک آن فراهم می سازد از جمله سرقت برای فروش یا تبدیل به پول برای خرید ماده مخدر است. سرانجام به خاطر حالت توهم و تأثیراتی روانی که این مواد دارد باعث جرایم دیگر مثل قتل و تجاوزات جنسی و غیره را در پی دارد.
بر اساس نتایج تحقیقاتی که در دارالتأدیبهای آنکارا، ازمیر و الازیع انجام شده 44 درصد کودکان مجرم در این سه دارالتأدیب بزرگ ترکیه مرتکب جرایم مربوط به مواد مخدر شده بودند و بقیه به تعداد جرایم مختلف ارتکابی اطفال تقسیم شده بودند(Nar,Ercan,2006,p54).
2-5-3-2- سرقت
اطفال و نوجوانان بزهکار که دست به این عمل زشت می زنند بدون شک باید از طرف نهاد قضایی ترکیه مورد تأدیب و حتی مجازات قرار گیرند. در صورت ارتکاب سرقت و عدم دستگیری از سوی پلیس به ویژه اطفال می توان گفت که به ارتکاب جرم از سوی آنان توجه نمی شود و با گذشت زمان بزرگ می شوندو دامنه ی عملیات ضد قانونی آنها هم گسترش پیدا می کند و سرقت از داخل اتاق به کلاس درس، حیاط مدرسه، خانه همسایگان و غیره تسری پیدا می کند.
اگر سرقت اطفال و نوجوانان به همین شرایط ادامه پیدا کند مطمئناً طفل نابالغ به خاطر عادت کردن به این عمل مرتکب تکرار این گونه سرقتها و یا در سالهای دیگر حتی سرقتهای بزرگ شود. همچنین این گونه اطفال زمانی که در مدرسه یا محیط بازی با کودکان دیگر ارتباط پیدا می کنند بدون شک فنون جدیدی را از هم آموخته و به یکدیگر یاد می دهند و تحقیقات در مورد اطفال و نوجوانان بزهکار دستگیر شده در دارالتأدیب آنکارا این نکته را اثبات می کند غالباً اولین حمله آنان به محل هایی صورت می گیرد که برای تمام افراد خانواده آنان و دوستان و یا اهالی آن محل آشنا و مورد اطمینان باشد مثل مدرسه محل تحصیل یا مغازه داخل محل معمولاً در ترکیه سرقت کودکان از سنین بعد از 10سالگی شروع می شود ولی در بعضی خانواده ها نیز بر اثر عدم مراقبت جدی، اطفال خردسال قبل از سنین ده سالگی شروع به سرقت می نمایند تقریباً در بین اطفال و نوجوانان بزهکاری که مرتکب سرقت می شوند 43% از سارقین خردسال که مرتکب تکرار جرم می شوند نخستین عمل بزهکارانه خود را در فاصله ی سنین بین 6 تا 10 سالگی در محیط خانه خود یا خانه اقربای نزدیک خود انجام می دهند اما قابل ذکر است که چهل و هفت درصد از اطفال بزهکار که مرتکب سرقت و تکرار آن می شوند اولین سرقت را در فاصله ده سالگی تا سینزده سالگی انجام داده و ده درصد بقیه نیز بعد از 13 سالگی با این جرم آشنا می شوند. قابل ذکر است در صورتی که به موقع و از راههای درست و عملی جهت اصلاح و تربیت کودکان بزهکار عملی صورت گیرد بسیار سریع این روش تأثیر خواهد کرد و طفل بزهکار این عادت زشت خود را ترک می نماید. البته نقش اصلی و کلیدی در مورد اصلاح اینگونه اطفال ابتدا خانواده و بعداً مدرسه و محیط آموزشی است که اگر در انجام این وظیفه کم کاری صورت پذیرد کودک خردسال بر اثر تکرار مجدد جرم سرقت تبدیل به یک سارق حرفه ای می شود شایان ذکر است که بعضی از اوقات نیز اطفال و نوجوانان بر اثر ناسازگاری با خانواده، محیط اطراف و یا به عنوان یک عمل انتقام جویانه و کینه توزی نسبت به اطرافیان خویش مرتکب سرقت می شوند. اکثراً این مدل از سرقتها با حرکات دیگری نظیر دروغ گویی، لجبازی ، وارد کردن خسارت، خشم نیز همراه است. لذا برای جلوگیری و درمان این گونه کودکان باید از روشهای روانشناسی و روانپزشکی استفاده کرد.
در ترکیه مخصوصاً در قسمت اروپا نشین آن اعم از استانبول، ازمیر، آنکارا سرقت وسایل نقلیه سال به سال در حال گسترش بوده و بیشتر این سرقتها شامل دوچرخه و موتور سیکلت است. سرقت در تعطیلات ژانویه به اوج خود می رسد افزایش سرقت در اینگونه موارد نشان دهنده این است که برخی از نوجوانان برای تفریح و خوش گذرانی و رفتن از نقطه ای به نقطه ی دیگر، در هنگام تعطیلات از وسایل نقلیه مسروقه استفاده می کنند (Dr.remzi oto,2002,p149).
2-5-3-3-جرایم جنسی اطفال
با کمال تأسف و شرمندگی در جامعه امروزی به علت از دست رفتن اخلاق به خصوص در جوامع پیشرفته جرایم جنسی اطفال گسترش یافته و جامعه ترکیه از این امر جدا نمی باشد.
2-5-3-3-1- روابط بین هم جنس از نوع ذکور
یکی از جرایمی که اطفال انجام می دهند روابط بین هم جنس از نوع ذکور است. کودکانی که به علتهای مختلف اعم از خانواده های منحرف یا علل دیگر این جرم را انجام می دهند و قابل ذکر است که کودکانی که مرتکب این جرم می شوند بیشتر در دارالتأدیب یوزقات و ازمیر نگهداری می شوند بیشترین علتی که بین اطفال و نوجوانانی که مرتکب این جرم می شوند شاید بتوان استفاده از الکل و مواد مخدر دانست چون تحقیقات دانشمندان نشان داده است که در بیشتر موارد اطفال و نوجوانان در حالت اعتیاد به الکل و مواد مخدر مرتکب این جرم شده اند و به خاطر روابط آزاد جنسی در بعضی از موارد ارتکاب این جرم رو به افزایش است از طرفی نیز با پیشرفت جوامع و عدم نظارت خانواده بر اطفال این جرم بیشتر شده است. برای این کودکان که احتمالاً در این دوران از محبت مادرانه محروم هستند در مقابل کمترین محبت و ابراز دوستی تن به این کار می دهند بنابراین با توجه به وضع نا به سامان این گونه نوجوانان در ترکیه طبق بررسی هایی که از طرف جرم شناسان و متخصصین جرایم اطفال به عمل آمده بعد از سرقت در درجه دوم قرار دارد. این جرم از طرف مرتکبین آن که معمولاً نوجوان شرور هستند که سابقه ارتکاب به جرایم دیگر را نیز دارند و با گذشت زمان این جرم را گسترش می دهند جرم در میان کودکان منحرف باعث نگرانی زیادی برای مسئولین ترکیه شده است زیرا با گسترش این عمل از بین رفتن قباحت آن جامعه ترکیه به سوی بحران بزرگی حرکت می کند در این میان نوجوانانی وجود دارندکه کودکانی را که دیگر راه برگشتی به سوی خانه ندارند به خدمت گرفته و برای این عمل قبیح آموزش می دهند. و با دادن وعده و وعید رابطه جنسی با آنها برقرار می کنند. بر اثر این توجیه ، در ترکیه پلیس مخصوص به نام پلیس اطفال به وجود آمده که یکی از وظایف آن مراقبت از رفتارهای مخاطره آمیز اطفال و نوجوانان است و هنگامی که یک مورد از این جرایم مشاهده یا گزارش گردد آنها را به دادگاه مخصوص اطفال یا پلیس جهت ریشه یابی انحراف آنها راهنمایی می کنند.
2-5-3-4- سقط جنین
از بین بردن جنین در دوران حاملگی و قبل از موعدی که بتواند به دنیا بیاید را سقط جنین گویند. دختران و زنان جوان و نوجوان به تنهایی و گاهی با کمک مردان راساً و یا با مراجعه به پزشک مبادرت به از بین بردن جنین به ویژه در ماههای اولیه حاملگی می نمایند از بین بردن جنین عمدتاً به علت حاملگی نا خود آگاه، ترس از افشاء رابطه جنسی، مشکلات نگهداری و بسیاری عوامل دیگر موجب می شود که دختران نوجوان در جلوگیری از بارداری با استفاده از داروهای گیاهی و یا طبی حمل را از بین می برند. در اهمیت این جرم همین بس که بگوییم با وصف توسعه امکانات دارویی و پزشکی برای جلوگیری از بارداری تعداد 2 میلیون سقط جنین مجرمانه اتفاق افتاده است. تعداد این جرم در بین دختران جوان تناسب مستقیم با مولفه هایی چون آزادی رابطه جنسی، پذیرش یا عدم پذیرش خانوادگی و اجتماعی و رابطه جنسی منجر به انعقاد نطفه خواهد داشت. برای جلوگیری از سقط جنین از طرف دختران نوجوان علاوه بر جلوگیری از آنها از ارتباطات مشکوک با دوستان باید محیط مدرسه و آموزشی را نیز عاری از عوامل جرم زا کرد (Dr.remzi oto,2002,P157)
2-5-3-5- جيب بري
يكي از موارد مهم در مورد بزهكاري اطفال و نوجوانان ارتكاب جرم جيب بري است. اين جرم از دير باز مورد توجه جرم شناسان و حقوقدانان تركيه بوده است و د ر تعريف جيب بري گفته اند: جيب بري عبارت است از ربودن مال منقول ديگري به قصد محروم كردن دائم مالك از مال خودش.
اطفال و نوجوانان بزهكار مخصوصاً در شهرهاي بندري و سياحتي كه افراد به قصد گشت و گذار و يا توقف چند ساعته به آن سفر مي كنند اين كودكان با استفاده از ترفندهاي مختلف اقدام به جيب بري اين مسافران مي كنند و آنها نيز كه بايد به اجبار به راه خود ادامه دهند و به مقصد مورد نظر خود برسند از اين رو به ناچار نمي توانند شكايت كنند و وقت خود را در آن شهر بگذرانند به خاطر همين به راه خود ادامه مي دهند.
قابل ذكر است كه متأسفانه قطع نظر از تعداد اطفال و نوجوانان معتاد كه به اين جرم آلوده مي شوند در سالهاي اخير در تركيه به علت تضعيف علقه هاي خانوادگي كودكاني كه از كانون خانواده رها شده اند و الزاماً به علت فقدان امكانات رفاهي و آموزشي و امكانات اجتماعي دست به اين كار مي آلايند. اين جرم بسيار نزديك به سرقت مي باشد و امكان اين اشتباه وجود دارد كه كودكان دستگير شده به جرم سرقت مجازات شوند در تحقيقات به عمل آمده در تركيه به اين نتيجه رسيدند كه كودكاني كه توانايي انجام كار مفيد و يا حرفه هايي كه براي جامعه مفيد است را دارند ولي به جيب بري روي مي آورند به تدريج توان و قدرت روحي و اجتماعي خود را از دست داده و جيب بر حرفه اي و بالعادت مي گردند و از طرفي درآمد نسبتاً خوب آن با توجه به فرهنگ جيب بر پروري برخي افراد باعث مي شود كه دوستان و همسالان كودك نيز به سوي او كشيده شوند و مرتكب اين جرم گردند . در نهايت گسترش فرهنگ جيب بري ضمن آنكه موجب خنثي شدن توان و خلاقيت فردي و اجتماعي شده و كودك را از داشتن زندگي سالم و آينده مطمئن محروم مي كند بلكه او را دچار گمراهي و نهايتاً زنداني شدن مي کند. اين جرم را بيشتر گروه سني 18-15 سال مرتكب مي شوند و متوسط كساني كه مرتكب اين جرم مي شوند سن 16 سال را دارند در بررسي كودكاني كه در سالهاي 2006 تا 2010 به دايره كودكان پليس امنيت استانبول آمده بودند مشخص شد كه از تعداد 3690 كودك بزهكار 81% پسر و 17% دختر بوده اند كودكاني كه در تركيه مرتكب جرم جيب بري شده بودند اكثراً كودكاني هستند كه در خارج از استانبول به دنيا آمده بودند در تحقيقات به عمل آمده نشان مي دهد كه بيشترين مقدار جرم را فارغ التحصيلان دوره ي ابتدايي مرتكب شده اند و نكته قابل ذكر اين است كه درصد كمي نيز خواندن و نوشتن مي دانند. اطفال و نوجوانان بزهكار در تركيه اين جرم را بيشتر در اماكن شلوغ و پر ازدحام مثل استاديوم ها، سينماها، ايستگاههاي مترو، بازارها و صف هاي اتوبوس مرتكب مي شوند.
2-5-3-6-جرايم همراه با خشونت
مطمئناً با توجه به آمارها اين قضيه ثابت مي شود كه غير از جرايم خشونت آميز كه به علت جرم انگاري حائز توصيف جزايي مي باشند بخش بسيار گسترده اي از خشونت هاي ارتكاب يافته از سوي اطفال و نوجوانان در فعاليتهاي ورزشي و روابط آنان وجود دارد كه اگر با بزهكاري پنهان آنان حساب گردد بدون شك رتبه اول را در ميان جرايم اطفال و نوجوانان در تركيه را به خود اختصاص خواهد داد.
با نگاهي به انواع اين نوع افعالي كه از سوي كودكان انجام مي گيرد مانند فحاشي، توهين، تحقير، ايذا و اذيت و درگيریهاي فردي و دسته جمعي مواجه مي شوند اما از نظر قانون جزاي تركيه آن دسته از افعالي را مي توانيم جرم بشناسيم كه در قانون به آنها اشاره شده و براي آنها مجازات مقرر شده باشد اين جرايم كه اكثراً به صورت ضرب و جرح هاي گروهي و خياباني نمود پيدا مي كند بدون توجه به سن مسئوليت كيفري مرتكب از شروع سنين 5 سالگي قابل تصور مي باشد و هم زمان با دوران بلوغ و بحرانها و چالش هاي ناشي از آن به اوج خود مي رسد و اكثراً اين جرايم در ميان پسران بيشتر از دختران مي باشد ولي قابل ذكر است كه اين گفته بدان معنا نيست كه در ميان دختران وجود ندارد در ميان كودكان شهرنشين ارتكاب اين جرم بيشتر از كودكان روستا نشين مي باشد همچنين دامنه ي صعودي ارتكاب اين جرم در بين اطفال و نوجوانان در 18 سالگي به اوج خود مي رسد و بعد از گذشت اين سنين سير نزولي به خود مي گيرد زيرا در اين سن معمولاً فعاليتهاي اجتماعي آنها شروع مي شود و ديگر موقعيت ارتكاب اين جرايم كمتر مي شود. بيشتر اين جرايم اكثراً در خيابانها و محيط هاي آموزشي ميان اطفال و نوجوانان شايع است. مهمترين نقش را در ايجاد اين نوع واكنش در مقابل كودكان ديگر دوستان بازي مي كنند زيرا با ايجاد گروههايي با هم به زد و خورد با يكديگر مي پردازند كه موجب دستگيري آنها توسط پليس مخصوص اطفال مي شود (Dr.remzi oto,2002,P159).
بررسی های جرم شناسی نشان می دهد که هر معلولی علتی دارد و هیچ چیز به خودی خود به وجود نمی آید بنابراین هر جرمی هم دارای علت های سازنده ای است که، بر افراد جامعه اثر می گذارد و آنان را به سوی ناسازگاری و ناهنجاری سوق می دهد. پیامد این سوق دادن ها به ارتکاب بزه است و کسی که مرتکب بزه می شود بزهکار نام دارد برای یادآوری بزهکاری مجموعه ای از جرم ها است که در یک زمان و مکان معین به وقوع می پیوندند. در واقع بزهکاری شناخت عامل هایی است که، جرم ایجاد می کند یا به عبارت دیگر مطالعه این پدیده مورد بررسی قرار می گیرد. در حقیقت کلیه پدیده های اقتصادی، فرهنگی، بهداشتی، سیاسی، مذهبی، خانوادگی و مانند آنها را در جامعه شامل می شود. از دیرباز بررسی علل و عوامل بزهکاری اطفال و نوجوانان یکی از مهمترین مطالعات دانشمندان بوده است که اکنون به بررسی این عوامل در ایران می پردازیم (قلی بیگیان، معصومه، 1386، ص10).
2-6- عوامل بزهکاری اطفال در ترکیه
کشف دلایل ارتکاب جرم در کودکان یکی از اساسی ترین کوشش های جامعه شناسان و جرم شناسان است. این وظیفه آنان از چندین جهت برخوردار است. از این نظر علاوه بر دیگر مشکلات، دو عنصر اساسی نزدیک به هم را شامل می شود یکی از عناصر مقادیر و نوع جرایمی است که از جامعه انتظار ارتکاب آنها را داریم و دیگری دوره های مرتبط با قالب های رفتار مجرمانه است در رابطه با علل و عوامل بزهکاری اطفال و نوجوانان در ترکیه تحقیقات متعددی به عمل آمده است و حاصل این تلاش ها که در رابطه با دلایل بزهکاری در اطفال ونوجوانان صورت گرفته را می توان در سه دسته تقسیمبندی کرد: بیولوژیکی، روانی، اجتماعی.
تلاش های بیولوژیکی میکوشند تا نشان دهند کودکانی که قوانین را نقض می کنند از مشکلات مغزی مادرزادی رنج می برند آنها نقض ترشحی یا هورمونی دارند. تلاش های روان شناسانه نیز می کوشند نشان دهند که انحراف فرد دلیل روانی دارد. نهایتاً تئوری های جامعه شناسانه می کوشند تغییرات میزان بزهکاری را با ساختار های اجتماعی شرح دهند از دیدگاه جرم شناسی کودک زمانی دست به ارتکاب جرم می زند چون یا بیمار است یا ناسازگار و یا مستعد بیماری. محققان ادعا می کنند که مشکلات شخصیتی نقش مهمی در ارتکاب جرم دارند. اما در پاسخ به این سوال که چرا در بعضی مناطق و بعضی گروهها میزان ارتکاب جرم توسط کودکان کمتر از مناطق و گروهای دیگر است عاجز می مانند. محققین ترکیه در بررسی رابطه خصائص مادرزادی با جرم به ویژگیهای مختلف سازگار خانواده تکیه می کنند. مخصوصاً محققینی که به بررسی تأثیر وجود بیش از یک فرد مجرم در خانواده پرداخته اند به این نکته اشاره می کنند که این خصائص به تنهایی در مجرم بودن فرد موثر نیستند. خانواده در ابعاد وسیعی از اجتماعی که در آن قرار دارد تأثیر می پذیرد و خصوصیت های محیطی تفاوتهای فردی را آشکارتر می سازد. در اصل می توان گفت همه کودکان در برهه ای از زندگی خود رفتارهای بزهکارانه را مرتکب می شوند. در حالی که بعضی به شکل جدی و مکرراً دست به ارتکاب اعمال مجرمانه می زنند برخی دیگر در رفتارهای ساده و ابتدایی شرکت می کنند.
2-6-1- علل و عوامل اجتماعی مؤثر بر بزهکاری اطفال و نوجوانان در ترکیه
یکی از مهمترین علل و عواملی که می توان به آن اشاره کرد و تأثیر بسیار مهمی بر اطفال بزهکار دارد خانواده است .
2-6-1-1- خانواده
به نقش خانواده در بزهکاری اطفال و نوجوانان در ترکیه تأکید ویژه ای شده است. در این خصوص عواملی چون دوره اجتماعی شدن، تأثیرات داخل خانواده ، ساختار خانواده ، موقعیت اجتماعی ـ اقتصادی ، شاغل بودن مادر و وجود فردی بزهکار در خانواده مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. در بیشتر مواقع تأثیر خانواده بر روی کودک قبل از تولد آغاز می گردد. خواستن یا نخواستن کودک از سوی خانواده حاضر بودن یا نبودن خانواده به قبول کردن کودک چه از نظر روحی- فرهنگی و چه از نظر اقتصادی- اجتماعی و انتظارات خانواده از کودک، زندگی کودک و تأثیرات او از جامعه و ارتباط عاطفی او با محیط را در ابعاد گسترده ای تحت تأثیر قرار می دهد. به طور خلاصه می توان گفت وسعت خانواده، سطح فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی خانواده نخستین تجربه های اجتماعی شدن در کودک و طبیعتاً رشد عاطفی و اجتماعی او ر اتحت تأثیر قرار می دهد. خانواده یک نهاد اجتماعی است که کودک در آن زاده می شود و در این نهاد با برطرف کردن احتیاجات فیزیکی و روانی کودک از یک سوء خانواده یک نهاد اجتماعی است که کودک در آن زاده می شود و در این نهاد با برطرف کردن احتیاجات فیزیکی و روانی کودک از یک سوء از سوی دیگر با طی دوره ی اجتماعی شدن او را برای ورود به جامعه حاضر می کنند. دوره اجتماعی شدن کودک در خانواده شروع شده و در تمام مراحل زندگی ادامه پیدا می کند. تماس زیاد کودک با خانواده خصوصاً در سالهای اول زندگی نقش مهمی در غالب های رفتاری ارائه شده از سوی او در سالهای آتی زندگی دارد. نمی توان مجرم بودن یا اطاعت کردن اواز تمامی قوانین را در مورد هیچ کودکی در بدو تولد تشخیص داد. اولین نهادی که خط مشی فرد را مشخص می کند خانواده است. به همین سبب امروزه بخش بزرگی از تلاشها و افکار جرم شناسی ، از یک سو با جرائم بزرگسالان و بزهکاری کودکان و از سویی دیگر با شرایط خانه ای که فرد در آن زندگی کرده و محیطی که کودک در آن پرورش یافته در ارتباط است. در حالی که از خانواده ها انتظار می رود کودکان خود را در راستای عدم ارتکاب جرم پرورش دهند لیکن نکته ای که در مورد تمام خانواده ها صادق است این است که روش علمی قابل دسترسی که چگونگی بزرگ کردن کودکان را شرح دهد وجود ندارد. محققین در خانواده های کودکان بزهکار با چند مورد از موقعیت های زیر مواجه شده اند:
الکلیک و یا بزهکار بودن اعضایی دیگر از خانواده
فقدان یک و یا هر دو والدین بدلیل طلاق، و یا ترک خانواده
اهمال ، نابینایی و یا هر دلیل فیزیکی دیگر یا بیماری که موجب پایین بودن کنترل والدین گردد
پرجمعیت بودن خانه، فشار بیش از حد، حسادت، کوتاهی و یا حاکمیت بیش از حد یکی از والدین بر خانواده
بیکاری ، فشار اقتصادی مانند کمبود درآمد و شاغل بودن مادر در محیط خارج از خانه.
همانگونه که دیده می شود یکی از فاکتورهای دیگری که در ارتباط با خانواده با بزهکاری در نظر گرفته می شود، شاغل بودن مادر است. پروفسور روناسروزان در اثری تحت عنوان حل معضلات بزهکاری کودکان با مطالعه 500 کودک بزهکار و 500 کودک غیر بزهکار از نظر هوش، نژاد و ریشه ی قومی، سن و وضعیت اشتغال مادر نتایج زیر را ارائه کرده اند:
درصد مادران شاغل کودکان غیر بزهکار ، نسبت به درصد مادران خانه داری که توجه کافی به کودکان خود ندارند به مقدار قابل توجهی بیشتر است. مادران شاغل طبقه کم درآمد، در مورد توجه و مراقبت از کودکان، آگاهی کمتری نسبت به مادران خانه دار دارند.
در مورد کودکان بزهکار به این نتیجه رسیده اند که توجه ناکافی از سوی مادر شاغل تمام وقت یا پاره وقت در مورد آنها بعمل آمده است.
علاوه بر آن با نگاه به تفاوت میان گروه های بزهکار و غیر بزهکار، احتمال بزهکاری کودکی که در مورد رسیدگی قرار نگرفته و شغل مادرش پاره وقت بوده است نسبت به کودکی که او هم بدقت مورد رسیدگی قرار نگرفته ولی مادرش خانه دار بوده است بیشتر است. در تحقیقات بعمل آمده از نحوه تربیت کودک توسط خانواده به عنوان فاکتوری در راستای بزهکاری کودک نام برده شده است با توجه به تحقیقات بعمل آمده تأثیر روش تربیت کودک و نتایج مقایسه های مرتبط نشان داد که کفایت مادر و توجه پدر به خانواده و انتظارات خانواه از کودک با بزهکاری مرتبط است. افزایش ریسک بزهکاری با تربیت نا صحیح کودک تثبیت شده است. نموه هایی که تحت تأثیر ماندگار این متغییر 47% مرتکب جرم شده بودند، افرادی بودند که تحت تربیت مادران بی کفایت بوده و ارتباط میان والدین آنها ضعیف بوده است با توجه به نتایج تحقیقات ایجاد رابطه دوستانه با خانواده موجب بازداشتن کودک از بزهکاری، افزایش موقعیت تحصیلی و تقویت رابطه خانوادگی می گردد. در نهایت اگر با افزایش بزهکاری اطفال و نوجوانان روبرو هستیم باید خانواده و تأثیرات آن را بررسی نماییم.
2-6-1-1-1- نقش والدین:
کودکان و نوجوانان بزهکار معمولاً دارای والدینی خشن و سختگیر و یا بسیار بی تفاوت و بی توجه هستند عدم توجه و اهمیت به نیازها و خواسته های جسمی و روحی کودک ، ذهن و فکر او را مغشوش کرده و دچار ناآرامی و التهاب می نماید. از طرفی خشونتها، سرزنش و سرکوفت های بی مورد، بی لیاقتی، سرخوردگی و در نهایت اضطراب دائمی را به ناخودآگاه فرد انتقال می دهد. در چنین وضعیتی کودک که جایگاه مشخصی برای خود در خانواده نمی یابد کم کم از حالت عادی خارج شده و به اعمالی روی می آورد تا شاید از این طریق توجه دیگران را به خود معطوف دارد. برای اطفال و نوجوانان در این مرحله اهمیتی ندارد که عملی که انجام می دهند دارای نتایج مثبت یا منفی است بلکه آنچه برای او دارای اهمیت فراوان است تنها نیاز و احتیاج توجه دیگران است که در نتیجه کم بودن محبت در روان کودک تأثیر گذاشته و او را مجبور به انجام چنین کارهایی کرده است. تعدادی از خانواده ها در ایجاد رابطه دوستانه میان افراد خانواده دچار اشتباه می شوند که در اکثر موارد قابل جبران است همچنین در این راستا موقعیت و برخورد متفاوت میان فرزندان پسر و فرزندان دختر در یک خانواده ، شیوه ی تفکر اعضای خانواده و مخصوصاً والدین در مورد هر کدام از آنها و رابطه ای که میان فرزندان وجود دارد در استحکام یا از بین رفتن استحکام و بنیاد خانواده تأثیر مهمی دارد.
2-6-1-1-2- فرق گذاشتن میان فرزندان
از نقطه نظر جنسیت، سن، استعداد و قابلیت ها، عاملی است که اطفال و نوجوانان وقتی با این تفاوت از طرف والدین روبرو می شوند احساس ناراحتی و دلزدگی شدید از خانواده به آنها دست می دهد و به خاطر این که استدلال و علت قابل قبول و قانع کننده ای نمی توانند بکنند دست به ارتکاب جرم می زنند اگر والدین از سنی که کودک آنها وارد محیط اموزشی اولیه یا ابتدایی نشده، او را تحت آموزش و راهنمایی های خود قرار دهند و مراحل مختلفی را که باید در امر تحصیل طی کند به او یاد بدهند می توانند برای او بهترین راهنما و مشاور باشند . همچنین والدین می توانند با انجام این شیوه و آشنایی با نقاط ضعف و قوت فرزند خویش به کودک خود کمک کرده و مشاور واقعی فرزند خود باشند.
سرد بودن و نابسامانی خانواده و والدین، بی انضباطی و عدم تعهد و اجرای قانون و یا حتی کوتاهی در انجام اوامر و نواهی قانونی، کم کاری در انجام وظایف و مسئولیت های اعضای خانواده و نبودن اخلاق و تربیت لازم از دیگر عوامل بزهکاری اطفال و نوجوانان می باشد.
2-6-1-1-3- اعتیاد والدین
در مورد نقش اعتیاد به مواد مخدر و حتی مشروبات الکلی در خانواده بحث های بسیاری در میان جرم شناسان مطرح است. حتی اگر والدین کودک از لحاظ اقتصادی هیچ مشکلی نداشته باشند و یک زندگی بدون مشکل برای فرزندان خود به وجود بیاورند اما خودشان به این گونه مواد اعتیاد داشته باشند باز هم عوارض ناشی از این عمل نادرست باعث ایجاد سستی پیوند گرم خانواده شده است. بررسی تحقیقات نشان می دهد که حاصل اعتیاد والدین، سردی کانون خانواده و تباهی آن و از بین رفتن پیوند عاطفی است از طرفی دیگر عوارض ناشی از اعتیاد والدین برای اطفال و نوجوانان بد آموزی و تقلید از رفتارهای نا صحیح آنها را به دنبال دارد همچنین احساس شرمساری از اعتیاد والدین در میان گروه همسالان و نابسامانی زندگی در مقایسه با دوستان خود در مدرسه زمینه انحراف روحی و فکری فرزندان را به وجود می آورد. در زمینه تقلید از رفتار پدر و مادر در این زمینه شاید دختران کمتر از پسران دچار مشکل باشند. زیرا دختران از هنگام تولد تا زمانی که ازدواج کنند در کنار مادر و تحت آموزش و تربیت تمام و کمال او قرار دارند. اما فرزندان پسر متفاوت از دختران هستند چون در سنین اولیه تحت تأثیر تربیت و رفتار مادر هستند و پس از گذشتن یک سن مشخص از دوران زندگی ناچار به همانند سازی و تقلید از رفتار پدر هستند و در واقع نیاز به داشتن الگوی مردانه دارند و اگر در این مرحله پدر دارای رفتار ناصحیح و مهمترین آن اعتیاد باشد کودک نیز به تناسب الگوی خود عمل کرده و دچار بزهکاری و در نهایت تباهی می گردد. نقش والدین و مخصوصاً در این مورد تنها در الگوی مناسب بودن خلاصه نمی شود بلکه باید تلاش کند به هنگام بروز هر تغییری زمینه و راهنمایی های لازم را برای گوشزد کردن عواقب این عمل را انجام دهد . برخی مواقع مشکلات روانی و ناسازگاری کودک ناشی از عدم محبت پدر و مادر که در نتیجه عوارض اعتیاد است برای کودک مشکل آفرین می باشد.
2-6-1-1-4- رفتار والدین
خانواده هایی که دارای یک فرزند و یا حتی چند فرزند می باشند و در محبت کردن به فرزندان خود از حد متعادل آن می گذرند ناخواسته زمینه انحراف کودک خود را فراهم کرده اند . چرا که این محبت نا به جا و بیش از حد باعث از بین رفتن حس استقلال کودک می شود و او را در برابر مشکلات کم طاقت و کم تحمل می کند. از این جهت در مواجهه با موانع طبیعی زندگی که برای هر کودکی به وجود می آید به جای صبر و حوصله و یا پیدا کردن راه حل صحیح و منطقی برای از میان برداشتن مشکل به ساده ترین و سریع ترین راه روی می آورند، حتی اگر این راه نادرست و اشتباه باشد و او را مرتکب انجام عمل غیر قانونی نماید و بدین وسیله اگر حقوق دیگران را نیز زیر پا بگذارد برای او مهم نیست. به عبارت بهتر کودکی که با این شرایط به سن بلوغ می رسد همیشه بجای حل مشکل از آن فرار می کند. در دوران بلوغ سرکشی، آشفتگی، خود رأیی از رفتارهای رایج در نوجوانان می باشد ولی در عین حال آنها به دلیل وجدان اخلاقی فعال، نمی توانند در برابر انحرافات و اعمال غیر قانونی خود بی تفاوت باشند . بزرگترین پناه و حامی نوجوان در این وضعیت خطرناک و بحرانی خانواده است. اگر خانواده نتواند این وظیفه ی بسیار مهم را به صورت صحیح انجام دهد، فرزندان از حوزه جذب والدین دور می شوند و تحت تأثیر عوامل خارج از محیط خانواده قرار می گیرند و چه بسا به انحراف کشیده شوند. توجه به اختلاف نسلها از لحاظ عقاید، رفتار، ایجاد رابطه صمیمانه، خود داری از سرکوب، احترام به شخصیت نوجوان یکی از اصول اساسی تربیتی خانواده می باشد که تأثیر بسیار زیادی در جلوگیری از انحراف اطفال و نوجوانان دارد. همچنین نصیحتها و زیاده روی در انتقاد، جدّیت و مدیریت خشک و افراطی والدین نیز باعث لجاجت و گستاخی فرزندان می شود از این رو والدین باید ضمن احترام به شخصیت در محیط خانواده و خانه و در جمع دوستان و حتی فرزندان، اجازه گستاخی به فرزند خود را ندهند و با پرورش حس اعتماد به نفس و ترغیب جنبه های مثبت رفتاری فرزندان در موفقیت و پیروزی آنها تلاش کنند. همچنین مسئولیت دادن و دعوت به رعایت ارزشهای اخلاقی، پرورش اعتماد به نفس و نیروی عقلانی و تشویق و تنبیه مناسب به عنوان آخرین راه، مسیر را برای موفقیت و دور نگه داشتن آنان از مسیر انحراف بسیار ضروری است. در تحقیقاتی که با موضوع رفتار والدین و تأثیر آن در اطفال و نوجوانان بزهکار به عمل آمد ثابت شد که تقلید رفتارهایی از پدر که ماهیتی جرم گونه دارد، بکار بستن روشهای تربیتی در کودکان غیر بزهکار بروز رفتارهای متهاجمانه و ضد اجتماعی را باعث می شود.
2-6-1-1-5- از هم گسیختگی و عدم انضباط خانواده
عدم نظم و انضباط موجود در خانوده نیز فاکتور موثر دیگری بر بزهکاری کودکان است. بی نظمی و عدم وجود انضباط در خانواده کودکان بزهکار بیش از خانواده های کودکان غیر بزهکار به چشم می خورد. ضعف فیزیکی و روحی والدین بی نظمی ناشی از نبود والدین و اختلاف نظر در مورد کنترل کودک در بروز رفتارهای انحرافی از سوی کودک موثر است در نتایج تحقیقاتی که جرم شناسان فاکتور خانواده از هم گسیخته را در گروههای بزهکار و غیر بزهکار مورد بررسی قرار دادند نتایج بررسی ها نشان گر این امر بود که 5/42% گروه بزهکار و 1/36% گروه غیر بزهکار از خانواده های از هم گسیخته آمده اند. خانواده متلاشی شده از هر گونه که باشد به تنهایی نقش اندکی در بزهکاری کودکان پسر دارد این بدان معنی نیست که ساختار خانواده نقشی در بزهکاری کودکان پسر ندارد و نکته مهمتر این است که از هم گسستگی خانواده کودکان، دختران بیش از پسران تحت تأثیر قرار می دهد. دخترانی که در آستانه بلوغ از خانواده هایی با کمبود ساختار آمده اند بیش از دختران آستانه بلوغی که از خانواده های کامل آمده اند به رفتار بزهکارانه تمایل نشان می دهند و دخترانی که در خانواده های از هم گسیخته و زندگی در محیط های مشکل دار را ادامه می دهند تمایل بیشتری به اعمال بزهکارانه دارند به عقیده ی جرم شناسان دختران با درصدی بیش تر از پسران در خانواده هایی که دارای عدم نظم و انضباط هستند داری خصوصیاتی مثل عدم علاقه به مدرسه احساس دشمنی نسبت به خانواده و چشم داشت توجه و محبت از خانواده هستند. چه پسر و چه دختر در کنار تزلزل بنیان های خانواده، اعمال بزهکارانه ای چون الکلیسم و یا دیگر انواع انحرافات رفتاری را مرتکب می شوند. اکثر جرم شناسان به تأثیر محیط نامناسب خانوادگی بر بزهکاری اطفال و نوجوانان ایمان دارند. خانواده اصلی ترین واحدی است که کودک همه ارزشهای معنوی و الگوهای رفتاری را در تمامی مراحل عمر از آن می آموزد. تغییرات و یا بی نظمی های بوجود آمده در خانواده می تواند تأثیراتی با ماندگاری دراز مدت در کودک داشته باشد. چنین ادعا می شود که بی نظمی های بوجود آمده بر اثر دعوای زوجین در خانواده و یا جدایی آنها، خانواده هایی که در میان افراد آن تنش وجود داشته باشد، والدین بی دقتی که به رفتارها و مشکلات روانی کودکان خود توجهی ندارند ، والدین منحرف و خانواده هایی که وظایف فرد در آن مشخص نشده و سعی می کنند رفتارهای خود را به کودکانشان دیکته کنند، چهار فاکتور عمده است که بزهکاری کودکان را میسر می سازد. خارج از این موارد بعضی مشکلات خاص خانوادگی نیز می تواند به بزهکاری کودکان منجر گردد. یکی از این موارد تجزیه خانواده می باشد. بر اساس نتایج بعضی از پژوهش ها، در خانواده های از هم گسیخته ای که یک یا هر دو والدین بر اثر جدایی و یا طلاق حضور نداشته باشند ، کودکان به رفتارهای ناهنجار و مخالف جامعه تمایل نشان می دهند. مباحثه هایی در مورد خانواده های هسته ای که با طلاق و ازدواج مجدد و گرد هم آمدن یکی از والدین از هر خانواده و کودکان آنها تحت عنوان خانواده ای جدید شکل می گیرد، وجود دارد. به این گونه خانواده ها مختلط گفته می شود.
به طور کلی بزهکاری اطفال و نوجوانان را می توان بخاطر علت خانواده به 4 قسمت تقسیم کرد:
دعوای خانوادگی
از هم پاشیدن خانواده
انحراف خانواده
کوتاهی خانواده
هریک از این 4 فاکتور با ناهنجاریهای اجتماعی و بزهکاری کودکان در ارتباط است. تأثیرات متقابل بین این فاکتورها می توانند فعالیت های بزهکارانه را افزایش دهند. بر اساس نتایج تحقیقات انجام یافته کودکان زوجهایی که ازدواجشان از حاشیه امنیت لازم برخوردار است، از اعتماد به نفس و استقلال خوبی برخوردارند. این در حالی است که کودکان خانواده های فاقد یک یا هر دو والدین به ناهنجاری های اجتماعی تمایل دارند. بنظر متخصصین زیادی، خانواده از هم گسیخته نشانه ای قوی در ارائه رفتارهای خارج از محدوده سنی در کودکان است. وقتی به شکل گیری شخصیت اجتماعی کودک در خانواده می اندیشیم این تفکر منطقاً اثبات می شود از آنجایی که خانواده های مختلط از ثبات کمتری نسبت به خانواده هایی با والدین بیولوژیک برخوردارند، کودکان زیادی که تعداد آنها روز به روز بیشتر می شود در طول مدت کودکی خود موجب از هم گسیختگی خانواده خواهند بود. این امر احتمال وجود مشکلات رفتاری و بیش فعالی، در این کودکان را نسبت به کودکان خانواده های کامل را افزایش می دهد. از هم گسیختگی خانواده ، درگیری، دشمنی و رفتارهای تهاجمانه و پرخاشگرانه را به همراه دارد. در کودکان خانواده های طلاق قدرت تشخیص کم، وابستگی ضعیف به خانواده و ابراز تمایل شدید به بر آوردن خواسته های دوستان خود به چشم می خورد. وجود وابستگی مشخص میان از هم گسیختگی خانواده و بزهکاری کودکان، از اولین تحقیقاتی که در این مورد مطرح گردید. به نظر بعضی از تحقیقات نیز، کودکان خانواده های از هم گسیخته بیشتر از کودکانی که از حضور هر دو والدین برخوردارند دستگیر می شوند. دلیل این امر ارتکاب جرایم جدی تر توسط این کودکان نیست. بلکه این امر از نبود والدینی که به آنها کمک کنند ناشی می شود. نتیجتاً بنظر محققین فقدان والدین بیشتر از رفتار کودک در عناصر عدالتی تأثیر می گذارد.
2-6-1-1-6-تنبیه اطفال و نوجوانان
محققان معتقدند سوالات زیادی در مورد رابطه طلاق با بزهکاری بی پاسخ مانده است. پروفسور پونشن در باره ی این مسأله اعتقاد دارد که پایین بودن موفقیت تحصیلی، کم بودن احتمال کسب یک شغل ثابت و مناسب در آینده برای شوهر از عوامل تأثیر گذار بر طلاق در آینده می باشد. همه ی ازدواج های ناموفق به طلاق منتهی نمی شود. برخی در همان شرایط درگیرانه ادامه پیدا می کند و ادعا بر این بود که بزهکاری با تشخیص خوشبخت نبودن والدین از سوی کودک مرتبط است. تحقیقات معاصر نشان داده اند کودکانی که در خانواده های ناسازگار و تحت خشونت بزرگ می شوند، ناراحتی های روحی و مشکلات رفتاری از خود بنمایش می گذارند. این موضوع مورد مباحثه بوده است که بزرگ شدن در خانواده های پر تنش مضرتر است یا پرورش یافتن در خانواده های مطلقه؟ تحقیقات نشان داده است که کودکانی که در هر دو نوع این خانواده ها بزرگ می شوند نسبت به کودکان خانواده های نرمال سازگارترند. احتمال وجود رفتارهای ارادی خشن و تنبیه فیزیکی در کودکانی که تحت تنبیه بدنی قرار گرفته اند تا حدودی ثابت است. والدین حتی اگر به ندرت باشد، در محیط هایی که خشونت رواج ندارد نیز کودکان خود را تنبیه می کنند. میان تنبیه فیزیکی و بزهکاری کودکان، همسر آزاری و بزهکاری کودکان ارتباط وجود دارد نتایج تحقیقاتی که در ترکیه صورت گرفته است ، تأکید تنبیه فیزیکی از سوی والدین یا معلمین با میزان آدم کشی مرتبط بوده است. تنبیه فیزیکی رابطه میان کودک و والدین را متزلزل کرده، میزان احترام به والدین در کودک را پایین می آورد و باعث از بین رفتن ایمان به عدالت در کودک می شود. در عین حال انضباط نامناسب نیز می تواند منجر به بزهکاری شود. احتمال ارتکاب جرم توسط کودکانی که مادران آنها فرزندانشان را به اعمال شرایط انضباطی تهدید می کنند ولی در برقراری این ارتباط انضباط ناتوانند نسبت به کودکان مادرانی که در امور تربیتی و انضباطی جدی ترند، بیشتر است. کودکانی که باور داشته باشند رفتار آنها توسط والدینشان کنترل می شود کمتر مرتکب جرم می شوند. رابطه والدینی که رفتار فرزندانشان را از نزدیک تعقیب کرده و بررسی می کنند با کودکانشان عمیق تر است. آنها به کودکانشان در کم کردن اعمال مجرمانه کمک می کنند رابطه میان بزهکاری و مورد آزار و اذیت قرار گرفتن نیز موضوع برخی تحقیقات است. دلایل با وجود ناکافی بودن در دستیابی به نتیجه ای واحد، وجود رابطه ای قوی میان بزهکاری و مورد آزار و بی توجهی قرار گرفتن را مطرح کرده ند: 1- والدینی که خود در کودکی موجب آزار و اذیت قرار گرفته اند این امر را در کودکان خود نیز پیاده می کنند. 2- مساعد تر بودن خانواده های طرد شده به کودک آزاری.
2-6-1-1-7- وجود فرد بزهکار در خانواده
یکی از مهمترین فاکتورهایی که در بزهکاری فرد نقش دارند، وجود فرد بزهکار دیگری در خانواده است. این امر مخصوصاً در بزهکاری کودکان نقش مهمی دارد. در حالیکه پژوهش های زیادی در این موضوع صورت گرفته است ، در تحقیقاتی که بر روی 1000 کودک بزهکار در استانبول به عمل آمده مشخص شده که این فاکتور نقش زیر بنایی دارد. بر اساس نتایج این تحقیقات در خانواده 8/48 % کودکان بزهکار، افراد بزهکار دیگری نیز وجود داشته است همچنین در خانواده های کودکان بزهکار با مواردی چون الکلیسم، بزهکاری و طرد شدن از سوی خانواده بیش از خانواده های کودکان غیر بزهکار مواجه می شویم. به همین دلیل اگر در خانواده ای که اطفال و نوجوانان در آن تربیت می یابند مدل و قالب رفتار بزهکارانه وجود داشته باشد، حتی اگر کودک اعمال این الگو را تمام و کمال تقلید نکند نیز به احتمال زیاد روح اطاعت از قوانین در اینگونه کودکان شدیداً مورد تأثیر قرار خواهد گرفت . کودکان برخاسته از این نوع خانواده ها خیلی راحت تر می توانند به لایه های درونی فرهنگ بزهکاری وارد شوند. به نظر بیشتر جرم شناسان ترکیه نیز یکی از فاکتورهای مهمی که کودک را به سمت بزهکاری سوق می دهد وجود فردی بزهکار مخصوصاً پدر بزهکار در خانواده است. بزهکاری مادر یا پدر در خانواده رابطه مادر، پدر و فرزندان را به دو طریق تحت تأثیر قرار میدهد. با دستگیری و زندانی شدن پدر یا مادر و یا زندانی شدن آنها خانواده بالفعل تجزیه می شود. از آنجاییکه پدر الگویی برای وکودک پسر می باشد، بزهکاری پدر کودک را نیز به بزهکاری سوق می دهد. تحقیقات انجام یافته وجود ارتباط معنی داری میان بزهکاری اطفال و نوجوانان با بزهکاری پدر و مادر یابزهکاری یکی از آنان نشان می دهد. در عین حال قبول کردن مشاغل بزهکارانه از سوی پدر یا مادر، می تواند باعث تقلید کودکان و روی آوردن به بزهکاری می گردد. و یا کودکان با تشویق پدر و مادر نیز به سوی بزهکاری کشیده می شوند مثلاً مجرمان زیادی مشاهده می شود که جیب بری را به فرزندانشان آموزش می دهند.
2-6-2- تأثیر محیط زندگی در بزهکاری اطفال و نوجوانان در ترکیه
یکی دیگر از فاکتورهای تأثیر گذار بر بزهکاری کودکان مسکن و ساختار آن می باشد. محل مسکونی هر خانواده نشان دهنده وضعیت اقتصادی و سطح اجتماعی آنان است. معمولاً خانوادده ها تمام سعی خود را به کار می گیرند تا محفل زندگی خود و فرزندان خود را در بهترین قسمت شهر خریداری کنند زیرا زمانی که آنها در یک محیطی باشد که از لحاظ بزهکاری دارای مرتکبان جرایم زیادی باشد در نتیجه فرزندان آنها نیز خواه ناخواه در اثر برخورد با دوستان و همکلاسی ها و همسایگان خود و برداشت الگوهای نامناسب از طرف همسایه ها و دوستان خود به سوی بزهکاری سوق پیدا خواهند کرد و همانطور که قبلاً توضیح داده شد در صورتی که اطفال و نوجوانان با افراد بزهکار معاشرت داشته باشند بزهکار شدن آنها نیز امکان دارد در مورد مسکن و محیط آن نیز صادق است . در تحقیقاتی که در شهرهای ازمیر و استانبول انجام شد بیانگر این واقعیت بود که بزهکاری کودکان در نواحی که از رشد سریع جمعیت برخوردارند، هستند و شرایط مسکونی نامناسب است و یا بیماری، فقر و بزهکاری بزرگسالان زیاد است در آن مناطق بزهکاری از درصد بیشتری برخوردار است. افزایش ویژه ای در میزان جرائم ارتکابی در مناطقی که سطح درآمد پایین بوده و شرایط فیزیکی نامناسب باشد، دیده می شود. علاوه بر آن در حالیکه وضعیت اقتصادی خانواده ها در مناطقی با میزان درآمد پایین ، بر افزایش بزهکاری موثر است ، در مناطق مرفه این مورد بچشم نمی خورد. تعادل خانواده در سطح وسیعی میزان ارتکاب جرم را تحت تأثیر قرار می دهد. مناطقی که از درصد بالای بزهکاری برخوردارند ، مناطقی هستند که از سطح پایین درآمد برخوردارند و خانواده در آن از وضعیت نا متعادلی برخوردار است. این نتایج در پژوهشهایی که در آنکارا با عنوان «شهر نشینی و بزهکاری» انجام شده بدست آمده است. تئوری هایی که در بررسی بزهکاری کودکان فقر فرهنگی را مد نظر قرار می دهند، بیگانگی افراد طبقات پایین اجتماع مخصوصاً نوجوانان با جامعه ، پایین بودن سطح آموزش خانواده، عدم ثبات خانواده و وجود فشاری محسوس در راستای دستیابی به استانداردهای منسوب به سطح متوسط جامعه و احساس اینکه از راههای نرمال نمی توان به این استانداردها دست یافت را مطرح می کنند.
در روزگاری که بطور متوسط در هر 4 دقیقه یک جرم بزرگی انجام می گیرد حفاظت از کودکان از این جرایم و آسیب های آن در جامعه یکی از اهداف و مسئولیتهای خطیر به شمار می آید. با تمامی اینها بزهکاری کودکان یکی از مشکلات اساسی جوامع بوده و در حال تداوم می باشد. یکی از مشکلات بزرگی که در حال حاضر در شهرها اهمیت خود را حفظ نموده مهاجرت می باشد. مفاهیمی که در زیر ارائه می گردد بعضی از فاکتورهایی می باشند که اساس مشکل را ایجاد می نمایند.
2-6-2-1- تأثیر شغل و میزان سواد خانواده
با مقایسه پراکندگی شغل 211 محکوم زندان یوزقات در سال 2004 دیده شد که تقریباً 31% محکومین پدران آنها کارگر و 69% کودکان پدرانشان کشاورزند. درصد مأمورین ، دانشجویان و بیکاران در هر دو گروه پایین بوده است و در نگاه به وضعیت تحصیلی پدران و مادران محکومین، سطح سواد قسمت اعظم آنها در حد تحصیلات ابتدایی و یا پایینتر بوده است . تنها 5/8% پدران و 8/4% مادران تحصیلات متوسطه و یا بیشتر داشته اند در میان 93 محکوم زندان بورسا متوسط تعداد افراد خانواده 4/7 بوده است. در میان 300 زندانی زندانهای اردو و اوینه متوسط تعداد خواهر و برادر محکومین 7 نفر بوده و متوسط بزرگی خانواده با احتساب پدر و مادر 9 نفر ثبت شده است. به طور کلی با توجه به بیشتر این تحقیقات و اطلاعات حاصله اکثر اطفال بزهکار در خانواده های پد جمعیت زندگی می کنند . شناسایی شخصیت اطفال و نوجوانان و پی بردن به عواملی که باعث ارتکاب جرم می شوند از مهمترین وظایف هر قاضی دادگاه اطفال است فقط توجه به عملی که از مجرم سر زده بدون توجه به شخصیت او کاری بی فایده است که در پرونده هایی که در دادگاه اطفال مطرح است بیش از صدور حکم و مجازات خاطی ، این سعی می شود که علل ارتکاب جرم روشن شود و اقدام متناسبی به عمل آید. به نحوی که از وقوع نظایر آن جرم در آینده جلوگیری شود و به این نکته باید اشاره کرد که توجه حقوق کیفری اطفال و نوجوانان به آینده است و نه به گذشته و مجازات جنبه اصلاحی دارد. بلکه هدف از مجازات اطفال جلوگیری از وقوع و تکرار جرم است. مجرم را برای آن تحت یک سلسله اقدامات محافظتی قرار می دهند که در آینده از میزان آن کاسته شود. پس از به دنیا آمدن طفل ، محیط خانواده مهمترین عامل موثر در تکوین و تحویل شخصیت کودکان و نوجوانان است . اگر محیط خانواده سالم و مناسب باشد در کودک اعتماد به نفس و مهر و محبت ، همسازی، انطباق، قدرت پذیرش مسئولیت و بالاخره شخصیت سالم به وجود می آید. بر عکس در خانواده نا سالم رشد طبیعی شخصیت کودک به کندی صورت می گیرد. و او را آماده بزهکاری می سازد در این میان عواملی که از راه وراثت به کودک منتقل می شود و او را آماده ارتکاب جرم می کند نیز وجود دارد.
2-6-2-2- علل اقتصادی
نداشتن درآمد کافی از سوی پدر و مادر و در نتیجه فقیر بودن خانواده یکی از مهمترین عوامل بزهکاری در کودکان است. اطفال و نوجوانان در ترکیه در صورت بد بودن وضعیت مالی پدر و مادر و در نتیجه عدم توان خرید و زندگی مناسب به جرایمی از دزدی و انحرافات جنسی برای کسب درآمد روی می آورند که تحقیقات هم این مورد را ثابت کرده است. فقر و نداشتن توان مالی مناسب علتی است که اگر نتوان با آن مبارزه کرد خواه ، ناخواه کودک را در مقابل شرایط سخت مالی به زانو در می آورد و او را وادار به ارتکاب جرم می کند . بیشتر محرومیتها و برآورده نشدن تمایلات که موجب عدم اطمینان اجتماعی می شود ناشی از عامل فقر است و نمی توان آن را نادیده گرفت. بیکاری پدر و مادر و کمبود مواد غذایی و عدم وجود بهداشت در خانواده و سوء تغذیه از مهمترین تأثیرات وضعیت بد اقتصادی است که کودک را مجبور به ارتکاب جرم می کند. فقدان مسکن، زندگی در زاغه ها نیز که با فقر ارتباط دارند از عوامل مهم بزهکاری به شمار می آیند . پژوهشگران در مورد چگونگی اثر گذاری عامل اقتصادی نظرات متفاوتی دارند عده ای تضاد طبقاتی و توزیع ناعادلانه پول و ثروت را عامل بزهکاری می دانند و عده ای نیز تمایل به ثروتمند شدن در عین بیکاری را عامل جرم در کودکان می دانند به طور کلی فقر و نبود امکانات مالی یکی از عوامل اصلی ارتکاب جرم به ویژه در اطفال و نوجوانان به شمار می رود. البته در این میان نباید نقش تربیت خانواده را در مورد کودک نادیده گرفت زیرا زمانی که خانواده کودک خود را طوری تربیت کرده باشد که در صورت نبودن امکانات مالی نیز دست به ارتکاب عمل ناصحیح برای بدست آوردن پول نزند نشان دهنده تربیت صحیح خانواده است زیرا انسانهایی که در بدترین وضعیت اقتصادی به سر می برند می توانند با داشتن اراده و اعتماد به نفس مرتکب جرم نشوند و خود و جامعه را از نتایج زیان بار انجام جرم حفظ کنند و همواره راه درست را برای خود انتخاب کنند میان فقر و تهی دستی و ارتکاب جرم از سوی اطفال و نوجوانان ارتباط بسیار نزدیکی وجود دارد . لازم به یادآوری است که در دوران بلوغ و مسئولیت کودکان که در روزگار ما بیش از هر موقع دیگری یک دوره ی سرشار از سرشکستگی را تشکیل می دهد در این سنین است که کودکان کم کم به پختگی و رشد جسمی و فکری می رسند و چیزهایی از زندگی اجتماعی درک می کنند که قبل از بلوغ برای آنها قابل درک نبوده است. در ترکیه مخصوصاً در شهرهایی مثل وان، اورفا، دیاربکر، نوجوانان پس از اتمام دوران تحصیلات مقدماتی ترک تحصیل کرده و به دلیل عدم وجود امکانات مالی به کار کردن در اجتماع روی می آوردند و به عبارت دیگر قدرت خرید پیدا می کنند و گاهی این قدرت خرید بالاتر از قدرت خرید دیگر افراد جامعه می باشد و به خاطر این که نوجوان در این سن در اوج بحران روحی و طغیان غرایض طبیعی هستند چه بسا ممکن است روح ضعیف و کم تحمل نوجوان توان تحمل این اختلاف در قدرت خرید درآمد را نداشته باشد و دست به اعمال نابخردانه بزند نوجوانی که برای بزهکاری زمینه مساعد قبلی نیز نداشته باشد به ارتکاب جرایم مختلف به منظور انتقام جویی و نشان دادن مخالفت باطنی خود با اجتماع و افرادی که درآمدشان از او بیشتر است اقدام می کند . تحقیقاتی که در ترکیه در مورد علل اقتصادی انجام شد در شهرهای بندری کارگران بندر که زندگی فقیرانه ای داشته و در محلات نامناسب و پست شهر زندگی می کنند عموماً فرزندانشان به ورطه ی ارتکاب جرم و جنایت سقوط کرده و از هر سه خانواده یک کودک در دادگاه اطفال پرونده دارد . این است که معمولاً فرزندان این گونه طبقات بر اثر زندگی فقیرانه خود مورد تحقیر دیگران قرار می گیرند و هر اندازه که زیادتر مورد تحقیر قرار گیرند ، رفتارشان بیشتر غیر عادی و ضد اجتماعی می شود . برای کودکان متعلق به این خانواده ها بسیاری از اعمال روزانه که فعالیت عادی آنها را تشکیل می دهد جنبه ضد اجتماعی و مجرمانه دارد.1
2-6-3- تأثیر وراثت در بزهکاری اطفال و نوجوانان
عامل ژنتیک عدم رعایت موازین پزشکی و در نتیجه نقصانی که در این میان بر بدن فرد پدید می آید و در پی آن عقده ها و حقارت هایی که بعضاً نشأت گرفته از این قضیه است از عوامل مهم در بزهکار شدن کودک محسوب می شود، در تحقیقاتی که بر روی یک دانش آموز انجام شد وی به خاطر کوتاهی یکی از دستهای خود و عدم توانایی انجام برخی از حرکات در گروه همسالان با دوستان خود درگیر شده و در نهایت منجر به قتل چندین تن از آنها شد بزهکارانی که بر اثر عدم تشخیص بیماری یا غفلت پزشک و رعایت نکردن موازین پزشکی مرتکب بزه شده اند به 2 دسته تقسیم می شوند:
1ـ تعدادی که از طریق عوامل داخلی مانند بیماریهای مادرزادی چون فلج مادرزادی دچار نقص در بدن شده اند.
2ـ دسته ای که از طریق عوامل بیرونی مثل رعایت نکردن قوانین پزشکی دچار نقص در بدن شده اند .
در مورد قسمت اول ممکن است این عوارض به صورت وراثتی پدر و مادر به کودک منتقل شود که در دانش حقوقی به آن عامل بزهکاری درونی می گویند. همانطور که انسانها از لحاظ مالی وراث بستگان خود است ممکن است از نظر وراثتی نیز وارث استعدادها، صفات خوب و بد، که از طریق وراثت به او منتقل می شود باشد. شباهت های ظاهری چون رنگ چشم ، سفیدی صورت و مقایسه پدر و مادر با فرزندان وراثت را همیشه به عنوان یک رویداد قابل تأمل مطرح کرده است اما در خصوص دسته ی دوم که به صورت عوامل بیرونی به کودک یا نوزاد وارد می شود توسط محققین علم حقوق به عوامل داخلی غیر ارثی لقب گرفته است در این گروه قبل از انعقاد نطفه و جنین عوامل ارثی به نحوی از طریق مادر در تشخیص افراد موثر واقع می شود. البته عواملی هم وجود دارند که از زمان انعقاد نطفه تا زمان تولد روی جنین اثر می گذارد و تأثیر هر یک از این عوامل در شخصیت نوزاد غیر قابل انکار است :
1- تأثیر داروها
2- تأثیر الکل و مواد الکلی
در مورد اعتیاد مادران به الکل یا مواد مخدر تحقیقات ثابت کرده که اعتیاد در رشد و بزرگ شدن جنین تأثیر سوء دارد و تحقیقات نمایانگر این واقعیت است که نوزاد مادران معتاد نیز معتاد می شوند و معتاد به دنیا می آی و باید برای رفع مشکل نوزادان باید چاره ای اندیشید. تحقیقات پزشکی نیز این مورد را اثبات کرده که مصرف مواد مخدر و الکل در دوران بارداری در پیدایش جرائم تأثیر فراوانی خواهد داشت. تحقیقات بر روی نوزادان که پس از تولد دچار بیماری های مختلف می شدند که شایع ترین آنها عفونتهای موضعی از قبیل ترشحات چرکی گوش و حلق و حالات آلرژیک است که از اعتیاد مادر نشأت می گیرد. تعدادی از دانشمندان در جهت اثبات جبر زیستی یا بیولوژیکی مطالعات و بررسی های مندل را تعقیب کرده اند. در تحقیقاتی که بر روی اطفال بزهکار در ترکیه به عمل آمد ثابت کرد که فراوانی تعداد زندانیان در روی شجرنامه های مربوط به خود دقیقاً تابع قوانین مندل بوده است و از آنها می توان نتیجه گرفت که جنایت یک اثر مغلوب و نمایی و در نتیجه ،تابع قوانین ارثی ژنها است. همچنین محققان در پیگیری تحقیقات مندل طرز انتقال ارثی صفات و سجایا را مطالعه و ثابت کرد که کروموزوم ها ناقل بعضی از منشها و خصوصیات جسمی به طور ارثی هستند. این عوامل ممکن است قبل از تولد و یا پس از آن در وضع جسمانی و روانی فرد موثر واقع شود.
عقب ماندگی هوشی : عده ای از افرادی که دچار عقب ماندگی هوشی هستند از آنچه که قوانین و مقررات اجتماعی را نمی شناسند مرتکب اعمال خلاف مانند دزدی و غیره می شوند. و در مورد عوامل عاطفی به طور کلی باید به هیجانات و احساسات آنی و زودگذر که باعث ارتکاب بزه از سوی اطفال و نوجوانان دارد.1
2-6-3-1- تأثیر منطقه مسکونی بر بزهکاری اطفال
تحقیقات نشان می دهند که والدین بسیاری از اطفال و نوجوانان بزهکار در شهرها و محله های مستعد و آماده برای بزهکاری زندگی می کرده اند. آمارهای اعلام شده مسکن بزهکاری را فقط در موقع ارتکاب جرم نشان می دهند ولی گویای مسکن اصلی که تبهکار قسمت اعظم زندگی خود را در آن گذرانده است، نمی باشند. درباره ی تأثیر مسکن بر ارتکاب جرم از سوی اطفال و نوجوانان پروفسور روناسروزان اعتقاد دارد در صورتی که وضع ظاهری مسکن نیز متناسب و خوب نباشد موجب نوعی عدم احساس دلبستگی به خانه در طفل ایجاد می شود و باعث رفتارهای انحرافی مخصوصاً فرار از خانه می شود.1
2-6-3-2- تأثیر تنبیه در اطفال و نوجوانان
عده ای از روانشناسان و مربیان کودک معتقد به تنبیه بدنی هستند و اعتقاد دارند که در اوایل کودکی برای اینکه طفل به راه درست هدایت شود چاره ای جز تنبیه بدنی او وجود ندارد به عقیده این عده ای از مربیان حقوق کودک که پروفسور گونشن هم طرفدار این نظریه است اعتقاد دارند که کودک در دوران اولیه کودکی خود آنقدر پختگی فکری و اجتماعی ندارد که راه درست و نادرست را از هم تشخیص دهد و یا اگر راه اشتباهی را در پیش گرفته است بتوان او را از ادامه اعمال خود منصرف ساخت چاره ای جز تنبیه وجود ندارد البته باید خاطر نشان کرد که تنبیه آخرین راه برای جلوگیری از کجروی اطفال و نوجوانان می باشد و بر عکس این قضیه نیز صادق است که متخصصین حقوق کودک و روانشناسان تنبیه بدنی و آزار بدنی و حتی روحی کودکان را جایز نمی دانند و اعتقاد دارند که تنبیه فرزندان نه تنها نتیجه ای در جهت انصراف طفل از ارتکاب جرم و حتی اعمال ناچیز انحرافی ندارد بلکه باعث لجبازی اطفال و نوجوانان شده و آنها را کینه ای بار می آورد و به عبارت بهتر به ارتکاب جرم اصرار می ورزند و خاطره ای بد از رفتار زشت پدر و مادر در ذهن کودک نقش می بندد و تنبیه باعث از بین رفتن حس اعتماد به نفس در اطفال و نوجوانان می شود. لازم به ذکر است که سیستم عدم تنبیه کودکان و دادن آزادی بیش از حد به آنان در میان روانشناسان ترکیه پذیرفته شده است. البته این روش تربیت اخیراً مورد انتقاد قرار گرفته و عده ای آن را رد می کنند و پیشنهاد می کنند که حتماً باید طفل را از تنبیه معاف کرد و سعی شود تا از طریق استدلال و منطق به کودک فهماند که راهی که در پیش گرفته عواقب بدی دارد و باعث مشکلات خود و اطرافیان می شود. و از طرف دیگر نتیجه عدم انجام این کار را نیز به او گوشزد کنند که در صورت عدم ارتکاب دید اطرافیان و دوستان و خانواده نسبت به او چگونه خواهد بود و فقط در صورتی که از این راه به نتیجه مورد نظر نایل نیامدند می توان تنبیه آن هم به صورت خیلی خفیف به طوری که موجب صدمات روحی و جسمی و حتی اندک به طفل نگردد باید انجام داد. البته باید تنبیه به صورتی باشد که صدمات بدنی نداشته باشد. در علل و عواملی که باعث ارتکاب جرم می شوند مرکز آمار دادگستری ترکیه به سختگیری پدر و مادر و بد رفتاری آنان با فرزندان خود نیز اشاره شده است در این میان بیشترین علتی که در تنبیه باعث ارتکاب جرم از سوی اطفال و نوجوانان می شود تنبیه بدنی و سرزنش ها و ظلم و ستمی که از سوی ناپدری یا نا مادری اتفاق می افتد بیشترین اثر را دارد در نهایت باید یادآوری کرد که عدم توجه به روحیات کودکان و برآورده کردن نیازهای روحی آنان موجب انحراف و فساد آنان می شود به همان نسبتی که اجرای تنبیهات بدنی شدید و افراطی در مورد کودکان و نوجوانان نه تنها هیچ گونه اثر تربیتی در بر ندارد بلکه باعث کینه و کدورت این گونه اطفال نسبت به پدر و مادر و به طور کلی نسبت به اعضای جامعه خود می گردد اگر تنبیه به اندازه باشد نتیجه ای بسیار خوبی خواهد داشت همچنین کودکی که در میان والدین و خانواده خود آرامش نداشته باشد و در مقابل کوچکترین اشتباه منتظر شدیدترین تنبیه از سوی آنها باشد. مطمئناً ناچار است آن را در میان دیگران و گروه همسالان و دیگران بجوید و چه بسا در دام افراد و گروههای منحرف و بزهکار گرفتار آید و از راه صحیح منحرف شود و هرگاه چنین کودکی از مردم بیرون از خانواده نیز بدی ببیند طبعاً در صدد انتقام برآمده و به طور ناخودآگاه سعی می کند با انجام کارهای خلاف قانون و خلاف نظم جامعه کینه خود و نا ملایمات حاصله را تلافی کند که این عمل عواقب بسیار بدی برای جامعه خواهد داشت.
2-6-3-3- تأثیر مدرسه و محیط آموزشی در بزهکاری اطفال و نوجوانان
بعد از خانواده دومین محیطی که در شکل دهی شخصیت اطفال و نوجوانان تأثیر بسزایی دارد مدرسه است. کودکی که در سن 7 سالگی وارد مدرسه می شود و در این محیط تعلیمات لازم را می بیند همچنین محیط مدرسه در شکل دهی شخصیت کودکان نقش بسزایی دارد گذشته از نقش دوستان کودک در مدارس باید به نقش آموزگار توجه خاص شود زیرا بسیاری از انسانهای بزرگ که در عرصه های جهانی به مقام و منزلت فراوانی دست یافتند مطمئناً دارای معلمین بزرگ بودند و عکس این قضیه نیز صادق است که در صورتی که آموزگار به درستی در راه تربیت کودک قدم بر ندارد مطمئناً کودک دچار انحرافات گوناگون خواهد شد. ریشه موفقیت کودک در محیط مدرسه بستگی خیلی زیادی به آموزگار دارد که به اخلاق و دانش ارزش زیادی قائل می شود. اساس و پایه ی بسیاری از انحرافات را باید در همین مدرسه جستجو کرد همانطور که دیده شده است بسیاری از مجرمان بزرگ در زمان کودکی علل و عوامل مختلف در محیط آموزش آنها را یک مجرم حرفه ای در سنین بزرگسالی به بار آورده است . نا کار آمدی آموزگار ، تبعیض و بی عدالتی میان دانش آموزان و تقسیم آنها به گروههای دانش آموزان قوی و دانش آموزان ضعیف و اهانت و تحقیر به آنها و سرکوفت زدن به کودکان که آنها در محیط مدرسه ضعیف هستند و دیگران از آنها پیشی گرفته اند از عواملی است که کودک از مدرسه دلسرد شده و میل و رغبتی به درس خواندن پیدا نمی کند و همیشه از محیط مدرسه و آموزگار و دانش و علم نفرت پیدا می کند. در نتیجه زمینه برای ارتکاب انواع انحرافات و جرمهای حتی بزرگ فراهم می شود و مدرسه ی خوب شخصیتی مثبت به دانش آموز می بخشد و مدرسه ی بد شخصیت بد. موضوع دیگری که درباره محیط مدرسه به آن اشاره کرد گروه دوستان در مدرسه است. مدرسه اولین محیطی است که کودکان در آن برای خود دوست انتخاب می کنند از این رو رفتار ها و حتی گفتارهای دوستان بر روی آنها تأثیر می گذارد و طبق تحقیقات انجام شده تأثیر گروه دوستان در مدرسه بیشتر از خانواده است و در این میان اگر رفتار دوستان دارای انحراف باشد و رفتاری صحیح نداشته باشد بدون شک باعث انحراف اطفال و نوجوانان می شود. بر اساس تحقیقات دکتر ساران در سالهای 1960 تا 2005 با استفاده از مدارک موجود در اداره امنیت استانبول در رابطه با کودکان زیر 18 سال انجام داد مشخص شد که 3690 کودک بزهکار علتی که باعث انحراف و در نهایت بزهکاری آنها شده است مدرسه و دوستان موجود در مدرسه بر روی آنها تأثیر گذاشته اند.
فهرست منابع
الف)کتب
1- افشار ، حسن، مقدمه ي حقوق تطبيقي، انتشارات گیلان، چاپ سوم، 1336
2- ایبراهمسن، دیوید، روان شناسی کیفری ، ترجمه پرویز صانعی، نشر گنج دانش،1371.
3- آشوري ، محمد، عدالت كيفري،انتشارات گنج دانش، چاپ اول ، 1376
4- آنسل ،مارك،دفاع اجتماعي ، ترجمه دكتر محمد آشوري و دكتر علي حسين نجفي ابرند آبادي ، انتشارات دانشگاه تهران،1375
5- آلن بوئر ، اگزویه روفر ، خشونت و نا امنی شهری ، ترجمه محمد رضا گودرزی بروجردی ، انتشارات مجد چاپ اول، 1382
6- امامي نميني ،محمود ، صلاحي جاويد ، دادرسي اطفال و نوجوانان بزهكار ، نشر ميزان ، 1389
7- الیاسی،راحله، بایسته های دادرسی اطفال،انتشارات دانشگاه علوم انتظامی ،1387
8- باصري ، علي اكبر ، سياست جنايي قضايي كودكان و نوجوانان ، انتشارات خرسندي ، 1387
9- جعفری لنگرودی، محمد جعفر، ترمینولوژی حقوق ، انتشارات گنج دانش،.1372
10- پيرنيا،حسن، ايران باستان، انتشارات دانشگاه تهران ،جلد اول ،1313
11- پاد ، ابراهيم، حقوق كيفري اختصاصي ،انتشارات دانشگاه تهران،چاپ اول،1378.
12- سادات ( محمد علی ) ، « راهنمای پدر و مادرانا»، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ،چاب سوم،1371.
13- سياسي، علي اكبر، روان شناسي جنايي ، انتشارات كتابخانه ابن سينا ، چاپ چهارم،1368
14- سارو خانی ( باقر)، نمقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده »، انتشارات سروش، چاپ اول، 1370.
15- صانعي ،پرويز ، روانشناسي كيفري ، نشر گنج دانش ،چاپ دوم،1377
16- صلاحی ،جاوید، بزهکاری اطفال و نوجوانان ، انتشارات میزان، 1389
17- خزاني ، منوچهر، آيين دادرسي كيفري ، انتشارات شهيد بهشتي ،چاپ سوم، 1370
18- دانش ،تاج زمان، دادرسي اطفال بزهكار در حقوق تطبيقي ، نشر ميزان ،چاپ سوم، 1386
19- رهنما،مجيد، آموختن براي زيستن ، انتشارات امير كبير،چاپ سوم، 1385
شرفی ،محمد رضا،دنیای نوجوان ، کندوکاوی در بازشناسی نوجوانان 13 تا 18 ساله ، انتشارات سپهر، چاپ دوم
20- شرقی، محمد رضا « مراحل رشد وتحول انسان ، به ضمیمه مقدمه ای برای دیدگاه اسلام در مورد 21- رشد، چاپ انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، سال 1364.
22- شاملو،دکتر باقر ،عدالت کیفری واطفال،انتشارات جنگل،چاپ اول،1390
23- شامبیاتی ، هوشنگ ، بزهکاری اطفال و نوجوانان ، انتشارات مجد ، 1388
24- عبادي ، شيرين ، حقوق كودك تطبيقي ، انتشارات كانون ، 1376
25- فتحی ،حجت اله ،مسئولیت کیفری اطفال با رویکردی به لایحه قانون مجازات اسلامی ،نشریه حقوق اسلامی ،شماره 21، 1388.
26- عبادي ،شيرين،حقوق كودك ، انتشارات كانون ، 1375
27- كي نيا ،مهدي، روانشناسي جنايي ، انتشارات رشد، 1380
28- کی نیا، مهدی، مبانی جرم شناسی »،چاپ دوم،1375.
29- گلدوزیان، ایرج، ندای انصاف و عدالت ، نشر میزان، 1388
30- معظمي ،دكتر شهلا ، بزهكاري كودكان و نوجوانان ، نشر دادگستر ، چاپ اول، 1389.
31- مظلومان ،دكتر رضا ، كروموزوم و جنايت ، انتشارات دانشگاه تهران ، ، 1355.
32- میرسعیدی،دکترسید منصور ،مسوولیت کیفری ،جلد اول ،قلمرو وارکان ،انتشارات بنیاد حقوقی میزان ،چاپ سوم ،زمستان 1390.
33- محمدي اصل، عباس ، بزهكاري نوجوانان و نظريه هاي انحراف اجتماعي ، نشر علم،1385.
34- محمود ، منصور ، زمينه ي بزهكاري كودكان و نوجوانان ، انتشارات میهن، 1351.
35- نوربها ، دكتر رضا، زمينه ي حقوق جزاي عمومي ، انتشارات كانون وكلا ، 1375.
36- نجفی توانا ،دکتر علی ، نابهنجاری و بزهکاری کودکان و نوجوانان ، انتشارات آموزش و سنجش ، 1388
37- هاشمي ،سيد محمد ، حقوق اساسي جمهوري اسلامي ايران ، چاپ پانزدهم ، 1380.
ب) مقالات
38- آهق ،مریم ،مهرپور،حسین،رابطه بلوغ با مسئولیت کیفری ،پزوهش نامه فقه وحقوق اسلامی ،سال سوم ،شماره ششم ،پاییز وزمستان 1389.
39- اردبیلی، محمدعلی، حمایتهای بین المللی از اطفال و نوجونان بزهکار، مجله تحقیقات حقوقی شماره25 و 26، دانشگاه تهران ،چاپ 1375.
40- اسماعيلي شانديز ، محمد رضا ، مقاله تلوزيون در زندگي كودكان ما ، مجله اصلاح و تربيت ، سال چهارم ،1380.
41- اردبیلی،دکتر محمد علی، بزهکاری اطفال، جزوه درسی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی، 1378.
42- بوسار ،آندره ،بزهکاری بین المللی ، ترجمه نگار رخشانی ، انتشارات گنج دانش ، چاپ اول، 1380.
43- بيابانگر ، اسماعيل ، اثرات تلوزيون بر رشد كودك ، ماهنامه آموزش و پرورش ، شماره15، 1385
44- بليغ ، سوسن ، داور، زهرا ، كنوانسيون حقوق كودك و بهره وري از آن در حقوق داخلي ايران ، انتشارات دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران ،چاپ اول، 1383
45- پور احمدی لاله، محمدرضا، مقاله اینترنتی « اطفال و قوانین کیفری»
46- جاهد ،محمد علی، بررسی پدیده کودک آزاری از منظر جرم شناسی و حقوقی، ماهنامه دادرسی، شماره 69، سال دوازدهم، مرداد و شهریور 1387
47- خزاني، منوچهر، اصل برائت و اقامه ي دليل در دعوي كيفري ، مجله تحقيقات دانشگاه شهيد بهشتي – شماره 14-13،1370.
48- خو شبخت ، نازيلا ، آسيب هاي خانوادگي و نقش آن در بزهكاري نوجوانان،انتشارات كانون اصلاح و تربيت ، 1379
49- ذکایی ،محمد سعید،گذار به بزرگسالی و جوانی رو به تغییر ، مجله جامعه شناسی ایران ، دوره چهارم شماره 4
50- رهامي ، محسن ، رشد جزايي ، مجله دانشكده حقوقی و علوم سياسي ، شماره 58، 1388
51- رایجیان اصلی ،مهرداد، موقعیت اطفال بزهکار در حقوق ایران، فصلنامه دیدگاههای حقوقی، دانشکده علوم قضایی و خدمات اداری، شماره 25، 1381
52- زارعي ، امير حسين ، بزهكاري و بزه ديدگي نوجوانان پسر در زمينه مواد مخدر ، پايان نامه كارشناسي ارشد حقوق جزا و جرم شناسي دانشگاه تهران ، 1387
53- غفوری، حسن، حقوق اطفال بزهکار، مجله حقوق امروز، شماره29، 1356
54- قلی بیگیان،معصومه، مقاله بررسی علل بزهکاری در نوجوانان، مجله فرهنگ و تربیت، سال دوم، شماره 30، 1386
55- مهرا ،نسرين، درآمدي بر جرم زدايي قضا زدايي كيفر زدايي ،مجله تحقيقات دانشگاه شهيد بهشتي ، 80 13
56- مخلص آبادی ،مرجان ، کودک آزاری و پیشگیری از آن در سیاست جنایی ایران ، رساله کارشناسی ارشد، دانشکده حقوق دانشگاه آزاد ، واحد مرکز ، سال 1381.
57- میر محمد صادقی، دکتر حسین، قوانین دادرسی نوجوانان در ایران چالشها و راهکارها، ماهنامه دادرسی، سال چهارم، شماره بیستم، خرداد و تیر 79
58- مواد 27،31،224،34 قانون آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور كيفري 1378
59- موذن زادگان،دکتر حسنعلی، مقاله آیین دادرسی کیفری،انتشارات دانشکده حقوق دانشگاه علامه طباطبایی، 1386
60- میر محمد صادقی،دکتر حسین، قوانین دادرسی نوجوانان در ایران راهکارها و چالشها، ماهنامه دادرسی، سال چهارم، شماره بیستم، خرداد و تیر 1379
61- نجفي ابرند آبادي ،دكتر علي حسين ، سياست جنايي سازمان ملل متحد ، مجله ي تحقيقات حقوقي شماره 18 سال 1375
62- مجله اصلاح و تربیت، سال دوم، شماره 8،
63- نجفي ابرند آبادي ،دكتر علي حسين، بزهكاري اطفال (1) ،انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي ، 1377
64- نجفي ابرند آبادي ، دكتر علي حسين ، دانشنامه جرم شناسي ، انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي ، 1377
65- نجفی ابرند آبادی، علی حسین و حمید هاشم بیگی ، (1377)، دانشنامه جرم شناسی ، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی ، ص 11.
پایان نامه:
66- کاشفی اسماعیل زاده، حسن،بررسی وضعیت کودکان خیابانی در مشهد، پایان نامه کارشناسی ارشد جزا و جرم شناسی، .1379
67-Yavuzer,Haluk,Hukuk,Yedinci Baski,istanbul1994
68-Tufan,Beril,''sosyal soranlar'',Ankara Hacettepe,universitisi-2009
69- Yavazer,haluk,cocuk ve sec, Yedenici Baski , Remzi kitabevi,1994
70-Cocuk mahkemelerin kurulasu , Gorev ve yargilama asulleri hakkinda kanun1998
71-Cocuk mahkeme Levin korulusu
72-Cocuk mahkemelerin karulusu,Ankara-2010
73-Tomanbay,ilhan, Cocuk sosyalsoz, Iugu Selvi ya yinevi,1999
74-Beijing Rules,Article IV
75-D.R, Remzi oto, cocuk mahkemeleri,Ankara2009
76-B.Caner Hacioglu,suc ve cocuk,ankara
77- Dr.Tulin Gunsen icli, kriminologi, Ankara 2007
78-Nar,Ercan,Beni Anlayin,Istanbul,2006
79-Dr.remzi oto,cocuk Haklari Sozlemesi,Kuban matbaasi, Ankara2002
80-Kulaksinogiu,Adnan,Ergenlik psikolojisi,Istanbul,Remzi kitabevi 1998
81-Yavuzer, Haluk, Cocuk ve Suc,Yedinci Baskl,Istanbul: Remzi, kitabevi, 2003
82-Akyuz,yahya,cocuk suciuiugu,Ankara2002
83- Ronaser.zan,cocuk Hukuku,vedat.kitabevi,istanbul2005
84- Akyuz,yahya,cocuk suciuiugu,Ankara2002
85- D.r, borhan arhaji oglu,cocuk mahkamalri, Istanbul, 2008
86-Karaosmanoglu,faith,cocuk Haklari, kubanmatbassi,Ankara2007
87-Pinar,Aytac,dogan,cocuk suclulugu,Ankara2002
88-Serozan,rona,Cocuk Hukuku, Vedat kitapcilik,Istanbul 2005