تحقیق مدل بومی برای شکل گیری سیاست های زیست محیطی ایران (docx) 1 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 1 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
6292852971800
و با تشکر از پدر و ما د رم
همآنان که گامی در زندگی برنداشتهام
مگر آن که مشمول دعای خیر آنان بودهام؛
و با تشکر از همسر مهربان و فداکارم به خاطر صبوري و حمايتهاي بيدريغش؛
چکيده فارسي
مدیریت دولتی با توجه به نتایج و منابع، از یک طرف و کنترل فرآیندهای سازمانِ عمومی از طرف دیگر به دنبال یافتن ترکیبی میان تعقل گراییِ مدیریت و تعقل گرایی منافع عمومی است. از بارزترین مصادیق «منفعت عمومی» توجه به ملاحظات زیست محیطی در ارائه خدمات عمومی می باشد. متأسفانه از زمان انقلاب صنعتي، سرعت تخريب محيط زيست افزايش يافت. مرور اخبار دهه 1980 ميلادي درباره محيط زيست کاملاً هشدار دهنده است. در کشور ما ايران نيز محيط زيست به سرعت در حال نابودي است. اين در حالي است که مدل مشخصي براي سياستگذاري زيستمحيطي در کشور وجود ندارد. اين پژوهش کيفي به دنبال کشف الگوي بومي تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور با بهرهگيري از نظريه دادهبنياد است. بدين منظور 16 مصاحبه نيمهساختاريافته تخصصي با خبرگان و 2 مطالعه مستقلّ مجزّا صورت پذيرفته است. تحليل دادهها در فرآيند کدگذاري باز منجر به ظهور 119 مفهوم انتزاعي در قالب 40 مقوله اصلي گرديد. سپس اين مقولات در قالب پارادايم کدگذاري که مبيّن فرآيند کدگذاري محوري است به يکديگر مرتبط شدند. در نهايت 4 قضيه و 11 زير قضيه تئوريک در نتيجه کدگذاري انتخابي بدست آمد. تحليل دادهها بر اساس نظريه دادهبنياد مبيّن آن است که شرايط موجود تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور داراي چند «دوگانگي» بوده و لازم است از طريق به کارگيري الگوي «تدريجيگرايي متعالي» ضمن برطرف نمودن دوگانگيهاي مذکور زمينه تحقّق «هنجارهاي بنيادين» وضع مطلوب فراهم گردد.
واژگان کليدي: خط مشيگذاري عمومي، خط مشيگذاري زيستمحيطي، توسعه پايدار، نظريه دادهبنياد، محيط زيست، الگوي بومي، تدوين خط مشي.
فهرست اجمالي مطالب
فصل اول: طرح وکليات تحقيق PAGEREF _Toc405902550 \h 9، مقدّمه PAGEREF _Toc405902551 \h 10، 1-1- بيان مسئله PAGEREF _Toc405902552 \h 11، 1-2- اهميت و ضرورت موضوع PAGEREF _Toc405902553 \h 14، 1-3- اهداف تحقيق PAGEREF _Toc405902554 \h 16، 1-4- سؤال اصلي PAGEREF _Toc405902555 \h 16، 1-5- سؤالات فرعي PAGEREF _Toc405902556 \h 16، 1-6- فرضيه تحقيق PAGEREF _Toc405902557 \h 16، 1-7- روش تحقيق PAGEREF _Toc405902558 \h 17، 1-8- قلمرو موضوعي، مکاني و زماني تحقيق PAGEREF _Toc405902559 \h 17، 1-9- نقشه راه پژوهش PAGEREF _Toc405902560 \h 18، 1-10- شرح واژه ها و اصطلاحات تحقيق PAGEREF _Toc405902561 \h 20
فصل دوم: مباني نظري پژوهش و ادبيات تحقيق PAGEREF _Toc405902562 \h 23، مقدّمه PAGEREF _Toc405902563 \h 24، 2-1- توسعه پايدار PAGEREF _Toc405902564 \h 25، 2-2- خط مشيگذاري زيستمحيطي PAGEREF _Toc405902565 \h 34، 2-2-5- مطالعات تطبيقي جايگاه (ساختاري) محيط زيست PAGEREF _Toc405902566 \h 66، 2-3- نگرش بومي به خط مشيگذاري زيستمحيطي PAGEREF _Toc405902567 \h 70، 2-4- جمعبندي مباحث ارائه شده در فصل دوم PAGEREF _Toc405902568 \h 101
فصل سوم: روش تحقيق PAGEREF _Toc405902569 \h 102، مقدّمه PAGEREF _Toc405902570 \h 103، 3-2- تعاريف و مفاهيم اصلي روش دادهبنياد PAGEREF _Toc405902571 \h 104، 3-3- فرآيند تجزيه و تحليل روش دادهبنياد PAGEREF _Toc405902572 \h 106، 3-4- قلمرو زماني و مکاني تحقيق PAGEREF _Toc405902573 \h 110، 3-5- جامعه و نمونه تحقيق PAGEREF _Toc405902574 \h 111، 3-6- اجراي روش در پژوهش حاضر PAGEREF _Toc405902575 \h 114، 3-7- اعتبارسنجي نتايج تحقيق PAGEREF _Toc405902576 \h 118
فصل چهارم: تجزيه و تحليل دادهها PAGEREF _Toc405902577 \h 122، مقدّمه PAGEREF _Toc405902578 \h 123، 4-1- تجزيه و تحليل مصاحبهها PAGEREF _Toc405902579 \h 124، 4-2- تشريح «مقولات» بدست آمده در روش داده بنياد PAGEREF _Toc405902580 \h 255، 4-3- کدگذاري محوري PAGEREF _Toc405902581 \h 256، 4-4- دستاورد روش نظريهپردازي دادهبنياد، PAGEREF _Toc405902582 \h 265، 4-5- جمعبندي فصل چهارم PAGEREF _Toc405902583 \h 271
فصل پنجم: جمع بندي، نتيجهگيري و ارائه پيشنهادها PAGEREF _Toc405902584 \h 272، مقدّمه PAGEREF _Toc405902585 \h 273، 5-1- کدگذاري انتخابي (استخراج گزارههاي تئوريک) PAGEREF _Toc405902586 \h 274،5-2- اعتباريابي پژوهش PAGEREF _Toc405902587 \h 303، 5-3- موانع و محدوديتهاي تحقيق PAGEREF _Toc405902588 \h 309، 5-4- ساير دستاوردهاي تحقيق PAGEREF _Toc405902589 \h 310
پيوست ها PAGEREF _Toc405902590 \h 320، الف) سؤالات مصاحبه با خبرگان (مسائل عمومي محيط زيست) PAGEREF _Toc405902591 \h 321، ب) سؤالات مصاحبه با خبرگان (بحران درياچه اروميه) PAGEREF _Toc405902592 \h 322، ج) نمونهاي از يادداشتهاي نظري PAGEREF _Toc405902593 \h 323 کتابنامه PAGEREF _Toc405902594 \h 324
فهرست تفصيلي مطالب
فصل اول: طرح و کليات تحقيق PAGEREF _Toc405903240 \h 9
مقدّمه PAGEREF _Toc405903241 \h 10
1-1- بيان مسئله PAGEREF _Toc405903242 \h 11
1-2- اهميت و ضرورت موضوع PAGEREF _Toc405903243 \h 14
1-2-1- اهميت و وخامت شرايط زيستمحيطي جهان PAGEREF _Toc405903244 \h 14
1-2-2- اهميت و وخامت اوضاع زيست محيطي کشور PAGEREF _Toc405903245 \h 14
1-2-3- اهميت محيط زيست از منظر اسلام PAGEREF _Toc405903246 \h 15
1-3- اهداف تحقيق PAGEREF _Toc405903247 \h 16
1-4- سؤال اصلي PAGEREF _Toc405903248 \h 16
1-5- سؤالات فرعي PAGEREF _Toc405903249 \h 16
1-6- فرضيه تحقيق PAGEREF _Toc405903250 \h 16
1-7- روش تحقيق PAGEREF _Toc405903251 \h 17
1-8- قلمرو موضوعي، مکاني و زماني تحقيق PAGEREF _Toc405903252 \h 17
1-9- نقشه راه پژوهش PAGEREF _Toc405903253 \h 18
1-10- شرح واژهها و اصطلاحات تحقيق PAGEREF _Toc405903254 \h 20
فصل دوم: مباني نظري پژوهش و ادبيات تحقيق PAGEREF _Toc405903255 \h 23
مقدّمه PAGEREF _Toc405903256 \h 24
2-1- توسعه پايدار PAGEREF _Toc405903257 \h 25
2-1-1- بعد اقتصادي توسعه پايدار PAGEREF _Toc405903258 \h 28
2-1-2- بعد اجتماعي توسعه پايدار PAGEREF _Toc405903259 \h 29
2-1-3- بعد زيستمحيطي توسعه پايدار PAGEREF _Toc405903260 \h 31
2-1-4- بعد سياسي توسعه پايدار PAGEREF _Toc405903261 \h 32
2-1-5- جمعبندي مبحث اول از فصل دوم PAGEREF _Toc405903262 \h 33
2-2- خط مشيگذاري زيستمحيطي PAGEREF _Toc405903263 \h 34
2-2-1- تعريف خط مشيگذاري PAGEREF _Toc405903264 \h 35
2-2-1-1- تعريف خط مشيگذاري عمومي PAGEREF _Toc405903265 \h 35
2-2-1-2- تعريف خط مشيگذاري زيستمحيطي PAGEREF _Toc405903266 \h 37
2-2-2- رويکردها، نظريهها و مدلهاي خطمشيگذاري عمومي PAGEREF _Toc405903267 \h 37
2-2-3- بازيگران و گروههاي ذينفع PAGEREF _Toc405903268 \h 47
2-2-4- مرحله تدوين در خط مشيگذاري زيستمحيطي PAGEREF _Toc405903269 \h 54
2-2-5- مطالعات تطبيقي جايگاه (ساختاري) محيط زيست PAGEREF _Toc405903270 \h 66
2-2-6- جمعبندي مبحث دوم از فصل دوم PAGEREF _Toc405903271 \h 68
2-3- نگرش بومي به خط مشيگذاري زيستمحيطي PAGEREF _Toc405903272 \h 70
2-3-1- ارزشهاي برآمده از مباني رويکرد اسلام به محيط زيست PAGEREF _Toc405903273 \h 71
2-3-2- اقتضائات خاص خط مشيگذاري زيستمحيطي در ايران PAGEREF _Toc405903274 \h 85
2-3-3- جمعبندي مبحث سوم از فصل دوم PAGEREF _Toc405903275 \h 101
2-4- جمعبندي مباحث ارائه شده در فصل دوم PAGEREF _Toc405903276 \h 101
فصل سوم: روش تحقيق PAGEREF _Toc405903277 \h 102
مقدّمه PAGEREF _Toc405903278 \h 103
3-1- فلسفه استراتژي نظريه داده بنياد PAGEREF _Toc405903279 \h 103
3-2- تعاريف و مفاهيم اصلي روش دادهبنياد PAGEREF _Toc405903280 \h 104
3-2-1- حساسيت نظري PAGEREF _Toc405903281 \h 105
3-2-2- يادداشت نظري PAGEREF _Toc405903282 \h 105
3-2-3- کفايت نظري PAGEREF _Toc405903283 \h 106
3-3- فرآيند تجزيه و تحليل روش دادهبنياد PAGEREF _Toc405903284 \h 106
3-3-1- کدگذاري باز PAGEREF _Toc405903285 \h 107
3-3-2- کدگذاري محوري PAGEREF _Toc405903286 \h 108
3-3-3- کدگذاري انتخابي PAGEREF _Toc405903287 \h 110
3-4- قلمرو زماني و مکاني تحقيق PAGEREF _Toc405903288 \h 110
3-5- جامعه و نمونه تحقيق PAGEREF _Toc405903289 \h 111
3-6- اجراي روش در پژوهش حاضر PAGEREF _Toc405903290 \h 114
3-6-1- علل به کارگيري روش نظريه دادهبنياد PAGEREF _Toc405903291 \h 114
3-6-2- مکانيزم بوميسازي خروجي تحقيق PAGEREF _Toc405903292 \h 115
3-6-3- ارتباط مراحل روش با سؤالات تحقيق PAGEREF _Toc405903293 \h 117
3-7- اعتبارسنجي نتايج تحقيق PAGEREF _Toc405903294 \h 118
3-7-1- مفاهيم و کليات اعتبارسنجي پژوهش کيفي PAGEREF _Toc405903295 \h 118
3-7-2- روش اعتبارسنجي تحقيق PAGEREF _Toc405903296 \h 119
فصل چهارم: تجز يه و تحليل دادهها PAGEREF _Toc405903297 \h 122
مقدّمه PAGEREF _Toc405903298 \h 123
4-1- تجزيه و تحليل مصاحبهها PAGEREF _Toc405903299 \h 124
4-1-1- مطالعه مورد نخست (A) PAGEREF _Toc405903300 \h 124
4-1-2- مطالعه مورد دوم (B) PAGEREF _Toc405903301 \h 141
4-1-3- مطالعه مورد سوم (C) PAGEREF _Toc405903302 \h 148
4-1-4- مطالعه مورد چهارم (D) PAGEREF _Toc405903303 \h 160
4-1-5- مطالعه مورد پنجم (E) PAGEREF _Toc405903304 \h 167
4-1-6- مطالعه مورد ششم (F) PAGEREF _Toc405903305 \h 175
4-1-7- مطالعه مورد هفتم (G) PAGEREF _Toc405903306 \h 184
4-1-8- مطالعه مورد هشتم (H) PAGEREF _Toc405903307 \h 192
4-1-9- مطالعه مورد نهم (I) PAGEREF _Toc405903308 \h 195
4-1-10- مطالعه مورد دهم (J) PAGEREF _Toc405903309 \h 203
4-1-11- مطالعه مورد يازدهم (K) PAGEREF _Toc405903310 \h 213
4-1-12- مطالعه مورد دوازدهم (L) PAGEREF _Toc405903311 \h 220
4-1-13- مطالعه مورد سيزدهم (M) PAGEREF _Toc405903312 \h 225
4-1-14- مطالعه مورد چهاردهم (N) PAGEREF _Toc405903313 \h 236
4-1-15- مطالعه مورد پانزدهم (O) PAGEREF _Toc405903314 \h 241
4-1-16- مطالعه مورد شانزدهم (P) PAGEREF _Toc405903315 \h 244
4-1-17- مطالعه مورد هفدهم (Q) PAGEREF _Toc405903316 \h 247
4-1-18- مطالعه مورد هيجدهم (R) PAGEREF _Toc405903317 \h 251
4-1-19- تحقّق کفايت نظري PAGEREF _Toc405903318 \h 254
4-2- تشريح «مقولات» بدست آمده در روش داده بنياد PAGEREF _Toc405903319 \h 255
4-3- کدگذاري محوري PAGEREF _Toc405903320 \h 256
4-4- دستاورد روش نظريهپردازي دادهبنياد PAGEREF _Toc405903321 \h 265
4-4-1- پاسخ به سؤالات فرعي تحقيق PAGEREF _Toc405903322 \h 265
4-5- جمعبندي فصل چهارم PAGEREF _Toc405903323 \h 271
فصل پنجم: جمع بندي، نتيجهگيري و ارائه پيشنها دها PAGEREF _Toc405903324 \h 272
مقدّمه PAGEREF _Toc405903325 \h 273
5-1- کدگذاري انتخابي (استخراج گزارههاي تئوريک) PAGEREF _Toc405903326 \h 274
5-1-1- تشريح قضيه «بافت توسعه پايدار» در تدوين PAGEREF _Toc405903327 \h 275
5-1-2- تشريح قضيه «دوگانگيهاي متناقضنما» در تدوين PAGEREF _Toc405903328 \h 281
5-1-3- تشريح قضيه «هنجارهاي بنيادين» وضع مطلوب تدوين PAGEREF _Toc405903329 \h 288
5-1-4- تشريح قضيه «الگوي تدريجيگرايي متعالي» تدوين PAGEREF _Toc405903330 \h 294
5-1-5- جمعبندي مرحله کدگذاري انتخابي تحقيق PAGEREF _Toc405903331 \h 298
5-2- اعتباريابي پژوهش PAGEREF _Toc405903332 \h 303
5-2-1- نوآوري پژوهش در «مفهومسازي» PAGEREF _Toc405903333 \h 304
5-2-2- نوآوري پژوهش در «مقولهبندي» PAGEREF _Toc405903334 \h 305
5-2-3- نوآوري پژوهش در «قضاياي تئوريک» PAGEREF _Toc405903335 \h 308
5-3- موانع و محدوديتهاي تحقيق PAGEREF _Toc405903336 \h 309
5-4- ساير دستاوردهاي تحقيق PAGEREF _Toc405903337 \h 310
5-4-1- پيشنهادات عملي- اجرايي PAGEREF _Toc405903338 \h 312
5-4-2- پيشنهادات علمي- پژوهشي PAGEREF _Toc405903339 \h 318
پيوستها PAGEREF _Toc405903340 \h 320
الف) سؤالات مصاحبه با خبرگان (مسائل عمومي محيط زيست) PAGEREF _Toc405903341 \h 321
ب) سؤالات مصاحبه با خبرگان (بحران درياچه اروميه) PAGEREF _Toc405903342 \h 322
ج) نمونهاي از يادداشتهاي نظري GT PAGEREF _Toc405903343 \h 323
کتابنامه PAGEREF _Toc405903344 \h 324
فهرست شکلها
TOC \h \z \t "Caption;1" شکل شماره 1-1: فرآيند تدوين خط مشيهاي عمومي PAGEREF _Toc406504181 \h 13
شکل شماره 1-2: نمايي کلي از مراحله نقشه راه پژوهش PAGEREF _Toc406504182 \h 20
شکل شماره 2-1: ابعاد توسعه پايدار PAGEREF _Toc406504183 \h 33
شکل شماره 2-2: مثلث آهنين PAGEREF _Toc406504184 \h 49
شکل شماره 2-3: بازيگران مؤثر در خط مشيگذاري عمومي (قليپور، 1388، ص 144) PAGEREF _Toc406504185 \h 50
شکل شماره 2-4: روند شکلگيري سازمان حفاظت از محيط زيست PAGEREF _Toc406504186 \h 86
شکل شماره 2-5: جمعبندي کلّي سه مبحث ارائه شده در مرور مباني نظري PAGEREF _Toc406504187 \h 102
شکل شماره 3-1: فرآيندهاي به هم وابسته جمعآوري، تنظيم و تحليل دادهها در تدوين نظريه داده بنياد PAGEREF _Toc406504188 \h 106
شکل شماره 3-2: سير تطور کدها تا تئوري در نظريه داده بنياد PAGEREF _Toc406504189 \h 107
شکل شماره 3-3: کدگذاري باز: وروديها، فرآيند و خروجيها PAGEREF _Toc406504190 \h 107
شکل شماره 3-4: کدگذاري محوري: وروديها، فرآيند و خروجيها PAGEREF _Toc406504191 \h 109
شکل شماره 3-5: کدگذاري انتخابي: وروديها، فرآيند و خروجيها PAGEREF _Toc406504192 \h 110
شکل شماره 3-6: حرکت رفت و برگشتي جمعآوري و تحليل دادهها براي دستيابي به کفايت مقولهها PAGEREF _Toc406504193 \h 119
شکل شماره 4-1: ظهور سه مقوله اصلي نخست PAGEREF _Toc406504194 \h 258
شکل شماره 4-2: ظهور مقوله چهار مقوله اصلي دوم PAGEREF _Toc406504195 \h 259
شکل شماره 4-3: ظهور چهار مقوله اصلي سوم PAGEREF _Toc406504196 \h 260
شکل شماره 4-4: ظهور چهار مقوله اصلي چهارم PAGEREF _Toc406504197 \h 261
شکل 4-5: پارادايم کدگذاري محوري تحقيق PAGEREF _Toc406504198 \h 263
شکل 4-6: سير تطوّر نکات کليدي تا مقولات اصلي در تحقيق PAGEREF _Toc406504199 \h 271
شکل شماره 5-1: تناظر سلسله مراتب نيازهاي فردي و اجتماعي در نگاه به محيط زيست PAGEREF _Toc406504200 \h 293
شکل شماره 5-2: جمعبندي سير تکميل يافتههاي تحقيق با استفاده از روش دادهبنياد PAGEREF _Toc406504201 \h 299
شکل شماره 5-3: نمونهاي از سير تدريجي تحقّق الگوي تدريجيگرايي متعالي PAGEREF _Toc406504202 \h 301
شکل شماره 5-4: جمعبندي «کدگذاري انتخابي» پژوهش (قضاياي تئوريک) PAGEREF _Toc406504203 \h 302
شکل شماره 5-5: ارتباط نتايج کدگذاري محوري و انتخابي PAGEREF _Toc406504204 \h 303
فهرست جداول و نمودارها
TOC \h \z \t "جداول و نمودارها;1" جدول شماره 2-1: موانع موجود براي نگهداري نظام مديريت محيط زيستي PAGEREF _Toc405904029 \h 30
جدول شماره 2-2: مقايسه نظريات خط مشيگذاري عمومي PAGEREF _Toc405904030 \h 42
جدول شماره 2-3: ويژگيهاي کانون ارزش ذاتي اسلامي و کانونهاي رايج در اخلاق زيستمحيطي PAGEREF _Toc405904031 \h 43
جدول شماره 2-4: مراحل فرآيند خط مشيگذاري از منظر صاحبنظران PAGEREF _Toc405904032 \h 45
جدول شماره 2-5: ساختار زير سيستمهاي خط مشي PAGEREF _Toc405904033 \h 51
جدول شماره 2-6 : تناظر فرآيند خط مشيگذاري عمومي و فرآيند حل مسئله PAGEREF _Toc405904034 \h 54
جدول شماره 2-7: گونهشناسي کلي کالاها و خدمات PAGEREF _Toc405904036 \h 56
جدول شماره 2-8: ابعاد مؤثر بر عوامل پيشران خط مشي عمومي PAGEREF _Toc405904037 \h 57
نمودار شماره 2-1: چرخه حيات مسئله و استراتژيهاي مواجهه با آن PAGEREF _Toc405904038 \h 58
جدول شماره 2-9: دو تقسيمبندي حائز اهميت براي انواع دستور کار خط مشي PAGEREF _Toc405904039 \h 60
جدول شماره 2-10: سازندگان دستور کار خط مشي عمومي PAGEREF _Toc405904040 \h 61
جدول شماره 2-11: شيوههاي دستور کارگذاري از نظر هاولت و رامش PAGEREF _Toc405904041 \h 62
جدول شماره 2-12: سبکهاي تصميمگيري در انتخاب نهايي خط مشي عمومي PAGEREF _Toc405904042 \h 63
جدول شماره 2-13: مقايسه تطبيقي- نهادي جايگاه محيط زيست در کشورهاي مختلف PAGEREF _Toc405904043 \h 67
جدول شماره 2-14: جمعبندي نظريات، رويکردها و مدلهاي خط مشيگذاري عمومي PAGEREF _Toc405904044 \h 68
جدول شماره 2-15: جمعبندي انواع بازيگران تأثيرگذار بر حوزه خط مشيگذاري عمومي PAGEREF _Toc405904045 \h 68
جدول شماره 2-16: جمعبندي گامهاي مرحله تدوين خط مشي عمومي PAGEREF _Toc405904046 \h 69
نمودار شماره 2-2: ضريب موفقيت خط مشي با توجه به ميزان همسويي آن با فرهنگ و ارزشها PAGEREF _Toc405904047 \h 70
جدول شماره 2-17: مقايسه ردّ پاي اکولوژيک و ظرفيت زيستمحيطي در چند کشور جهان PAGEREF _Toc405904048 \h 90
جدول شماره 2-18: مقايسه بودجهاي برنامههاي زيستمحيطي در برنامههاي توسعه کشور PAGEREF _Toc405904049 \h 99
جدول شماره 2-19: خلاصهاي از سير تطوّر موضوع محيط زيست در برنامههاي توسعه PAGEREF _Toc405904050 \h 100
جدول 3-1: پراکنش کلّي مصاحبه شوندگان تحقیق با توجه به معيارهاي خبرگي PAGEREF _Toc405904051 \h 112
جدول شماره 3-2: پراکنش دقيق مصاحبه شوندگان با توجّه به مسئوليت اجرايي PAGEREF _Toc405904052 \h 113
جدول شماره 3-3: راهکارهاي بوميسازي خروجي پژوهش PAGEREF _Toc405904053 \h 115
جدول شماره 3-4: تدابير اتخاذ شده جهت «بوميسازي» خروجي نهايي پژوهش PAGEREF _Toc405904054 \h 117
جدول شماره3-5: روشها و ابزارهاي روش دادهبنياد، متناسب با سؤالهاي اصلي و فرعي تحقيق PAGEREF _Toc405904055 \h 117
جدول 4-1: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد A PAGEREF _Toc405904056 \h 125
جدول 4-2: شکلگیری مفاهیم از کدهای مطالعه مورد A PAGEREF _Toc405904057 \h 135
جدول4-3: شکلگيري مقولات از مفاهيم مصاحبه A PAGEREF _Toc405904058 \h 137
جدول 4-4: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد B PAGEREF _Toc405904059 \h 141
جدول 4-5: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد دوم (B) PAGEREF _Toc405904060 \h 145
جدول4-6: شکلگيري مقوله از مفاهيم مصاحبه B PAGEREF _Toc405904061 \h 146
جدول4-7: تکميل مقولات از مفاهيم مصاحبه B PAGEREF _Toc405904062 \h 146
جدول 4-8: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد C PAGEREF _Toc405904063 \h 148
جدول 4-9: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد سوم (C) PAGEREF _Toc405904064 \h 155
جدول4-10: شکلگيري مقولات از مفاهيم مصاحبه C PAGEREF _Toc405904065 \h 157
جدول4-11: تکميل مقولات از مفاهيم مصاحبه C PAGEREF _Toc405904066 \h 158
جدول 4-12: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد D PAGEREF _Toc405904067 \h 160
جدول 4-13: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد چهارم (D) PAGEREF _Toc405904068 \h 165
جدول4-14: تکميل مقولات از مفاهيم مطالعه مستقلّ D PAGEREF _Toc405904069 \h 166
جدول 4-15: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد E PAGEREF _Toc405904070 \h 167
جدول 4-16: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد پنجم (E) PAGEREF _Toc405904071 \h 172
جدول4-17: شکلگيري مقولات از مفاهيم مطالعه مستقلّ E PAGEREF _Toc405904072 \h 173
جدول4-18: تکميل مقولات از مفاهيم مطالعه مستقلّ E PAGEREF _Toc405904073 \h 174
جدول 4-19: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد F PAGEREF _Toc405904074 \h 175
جدول 4-20: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد ششم (F) PAGEREF _Toc405904075 \h 181
جدول4-21: شکلگيري مقوله از مفاهيم مصاحبه F PAGEREF _Toc405904076 \h 182
جدول4-22: تکميل مقولات از مفاهيم مصاحبه F PAGEREF _Toc405904077 \h 183
جدول 4-23: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد G PAGEREF _Toc405904078 \h 184
جدول 4-24: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد هفتم (G) PAGEREF _Toc405904079 \h 189
جدول4-25: شکلگيري مقوله از مفاهيم مصاحبه G PAGEREF _Toc405904080 \h 191
جدول4-26: تکميل مقوله اول از مفاهيم مصاحبه G PAGEREF _Toc405904081 \h 191
جدول 4-27: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد H PAGEREF _Toc405904082 \h 192
جدول 4-28: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد هشتم (H) PAGEREF _Toc405904083 \h 194
جدول4-29: تکميل مقولات از مفاهيم مصاحبه H PAGEREF _Toc405904084 \h 194
جدول 4-30: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد J PAGEREF _Toc405904085 \h 195
جدول 4-31: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد نهم (I) PAGEREF _Toc405904086 \h 200
جدول4-32: تکميل مقولات از مفاهيم مصاحبه I PAGEREF _Toc405904087 \h 201
جدول 4-33: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد J PAGEREF _Toc405904088 \h 203
جدول 4-34: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد دهم (J) PAGEREF _Toc405904089 \h 210
جدول4-35: تکميل مقولات از مفاهيم مصاحبه J PAGEREF _Toc405904090 \h 212
جدول 4-36: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد K PAGEREF _Toc405904091 \h 213
جدول 4-37: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد يازدهم (K) PAGEREF _Toc405904092 \h 217
جدول4-38: تکميل مقولات از مفاهيم مصاحبه K PAGEREF _Toc405904093 \h 219
جدول 4-39: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد L PAGEREF _Toc405904094 \h 220
جدول 4-40: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد دوازدهم (L) PAGEREF _Toc405904095 \h 223
جدول4-41: تکميل مقوله از مفاهيم مصاحبه L PAGEREF _Toc405904096 \h 224
جدول 4-42: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد M PAGEREF _Toc405904097 \h 225
جدول 4-43: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد سيزدهم (M) PAGEREF _Toc405904098 \h 231
جدول 4-44: تکميل مقولات از مفاهيم مصاحبه M PAGEREF _Toc405904099 \h 233
جدول 4-45: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد N PAGEREF _Toc405904100 \h 236
جدول 4-46: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد چهاردهم (N) PAGEREF _Toc405904101 \h 239
جدول4-47: تکميل مقولات از مفاهيم مصاحبه N PAGEREF _Toc405904102 \h 240
جدول 4-48: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد O PAGEREF _Toc405904103 \h 241
جدول 4-49: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد پانزدهم (O) PAGEREF _Toc405904104 \h 243
جدول 4-50: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد P PAGEREF _Toc405904105 \h 244
جدول 4-51: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد شانزدهم (P) PAGEREF _Toc405904106 \h 246
جدول 4-52: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد Q PAGEREF _Toc405904107 \h 247
جدول 4-53: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد هفدهم (Q) PAGEREF _Toc405904108 \h 249
جدول 4-54: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد R PAGEREF _Toc405904109 \h 251
جدول 4-55: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد هيجدهم (R) PAGEREF _Toc405904110 \h 253
جدول شماره 4-56: فرآيند ظهور مفاهيم و مقولات تا مرز کفايت نظري PAGEREF _Toc405904111 \h 254
جدول 4-57: عناوين مقولات (فرعي) ظهور يافته در جريان تحقيق PAGEREF _Toc405904112 \h 257
جدول 4-58: ارتباط ميان مقولات اصلي و مقولات فرعي PAGEREF _Toc405904113 \h 262
جدول شماره 4-59: پاسخ به سؤال فرعي نخست PAGEREF _Toc405904114 \h 265
جدول شماره 4-60: پاسخ به سؤال فرعي دوم PAGEREF _Toc405904115 \h 266
جدول شماره 4-61: بازيگران مؤثر خط مشيگذاري زيستمحيطي کشور PAGEREF _Toc405904116 \h 267
جدول شماره 4-62: پاسخ به سؤال فرعي سوم PAGEREF _Toc405904117 \h 268
جدول شماره 4-63: انواع دستهبندي مسائل زيستمحيطي کشور PAGEREF _Toc405904118 \h 269
جدول شماره 4-64: پاسخ به سؤال فرعي چهارم PAGEREF _Toc405904119 \h 270
جدول شماره 4-65: عناوين دقيقتر اسناد بالادستي حاکم بر تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي PAGEREF _Toc405904120 \h 271
جدول شماره 5-1: مفاهيم، مقولات فرعي و اصلي شکلدهنده قضيه تئوريک «بافت توسعه پايدار» PAGEREF _Toc405904121 \h 277
جدول شماره 5-2: مفاهيم، مقولات فرعي و اصلي شکلدهنده قضيه تئوريک «دوگانگيهاي متناقضنما» PAGEREF _Toc405904122 \h 281
جدول شماره 5-3: مفاهيم، مقولات فرعي و اصلي شکلدهنده قضيه تئوريک «هنجارهاي بنيادين» PAGEREF _Toc405904123 \h 288
جدول شماره 5-4: مفاهيم، مقولات فرعي و اصلي شکلدهنده قضيه تئوريک «الگوي تدريجيگرايي متعالي» PAGEREF _Toc405904124 \h 295
جدول شماره 5-5: دستهبندي قضايا و زيرقضاياي شکل گرفته در فرآيند «کدگذاري انتخابي» PAGEREF _Toc405904125 \h 300
جدول شماره 5-6: تفکيک قضايا و زيرقضاياي تئوريک تحقيق بر حسب دادهها و منابع شکل دهنده PAGEREF _Toc405904126 \h 300
جدول شماره 5-7: نوآوريهاي پژوهش در سطح «مفهومسازي» حاصل از «کدگذاري باز» PAGEREF _Toc405904128 \h 305
جدول شماره 5-8: نوآوري پژوهش در سطح «مقولهبندي» مفاهيم PAGEREF _Toc405904129 \h 306
جدول شماره 5-9: نوآوري پژوهش در سطح خلق قضاياي تئوريک (نظريهپردازي) PAGEREF _Toc405904130 \h 309
جدول شماره 5-10: مفاهيم ناظر به فرصتهاي آتي تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي PAGEREF _Toc405904131 \h 310
جدول شماره 5-11: مفاهيم ناظر به آسيبهاي موجود تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي PAGEREF _Toc405904132 \h 312
فصل اول: طر ح و کليات تحقيق
مقدّمه
يکي از وظايف پژوهشگران علوم مديريتي، رصد مشکلات جامعه به صورت عيني به منظور حلّ مسائل دنياي واقع و ارائه «راه حل»هاي متناسب به مديران و سياستگذران جهت حلّ آن مسائل است. اتفاقاً چنين هدفي به طور خاص در علوم خط مشيگذاري عمومي (سياستگذاري عمومي) دنبال ميشود. به طور ساده ميتوان گفت سياست يا خط مشي عمومی اصول و موازينی است كه بوسيله مراجع ذيربط در هر جامعه وضع شده و به عنوان الگو و راهنما، اقدامات و فعاليتهای جامعه را رهبری میكند. يکي از اين اقدامات مهمّ عرصه اجتماعي، مباحث مربوط به مسائل، نيازها و راهحلهاي محيط زيستي که آحاد جامعه را تحت تأثير خود قرار ميدهد.
موضوع خط مشيگذاري يا سياستگذاري زيست محيطي از موضوعات اساسي مورد بحث در ادبيات خط مشيگذاري عمومي محسوب ميشود. اين موضوع به ويژه در سالهاي اخير (پس از دهه 1970 ميلادي) و گسترش بحرانهاي زيست محيطي در سرتاسر جهان بيش از پيش مورد توجه دولتمردان کشورهاي توسعهيافته و برخي کشورهاي در حال توسعه قرار گرفت. از سوي ديگر پژوهشگر معتقد است موضوعات «نظريِ محض» در حوزه خط مشيگذاري عمومي مطابق با محتوا و ماهيت اين رشته- که ماهيتي کاربردي و مسئله محور دارد- داراي اولويت نبوده و پرداختن به موضوعات و «مسائل عموميِ» کشور، کاربردي شدن مطالعات عرصه خط مشيگذاري عمومي را موجب خواهد شد.
رساله حاضر مشابه عموم رسالههاي دکتري رشته مديريت در پنج فصل تنظيم شده است. در فصل نخست کلیات تحقیق شامل مسئله تحقیق، اهمیت و ضرورت موضوع، اهداف و سوالات تحقیق، قلمرو زمانی و مکانی و واژه های عملیاتی تحقیق تشریح می شوند. البته کلیاتی در مورد روش تحقیق نیز ذکر شده که شرح بیشتر آن در فصل سوم ارائه خواهد شد. هدف نگارنده از نگارش فصل حاضر، ارائه شمای کلی پژوهش و مشخص کردن چارچوب، نقشه راه و اصول کلی تحقیق می باشد.
1-1- بيان مسئله
مرور اخبار دهه 1980 ميلادي درباره محيط زيست کاملاً هشدار دهنده است. در طي اين دهه جامعه علمي جهاني به صورت متوالي و پي در پي اقدام به انتشار مطالب جديدي نمودند که حاکي از وجود مسائل عمده زيست محيطي در سطح جهان بوده است. انعکاس مسائل زيست محيطي در اين سطح براي بسياري غيرمنتظره بود. (Shafritz, 2008, p228) در حال حاضر جريانهايي در سراسر جهان وجود دارند که خطري جدّي براي محيط زيست به شمار ميآيند. برخي از مهمترين اين جريانها به اختصار عبارتند از: (زاهدي، 1389، ص 9-8)
روند فزآينده رشد جمعيت: با در نظر گرفتن نرخ رشد کنوني جمعيت در نقاط مختلف جهان، تا پايان قرن بيست و يکم جمعيت جهان احتمالاً به حدود چهارده ميليارد نفر خواهد رسيد.
بيثباتي و آلودگي شديد کره زمين: خطرهاي ناشي از تأثيرات گازهاي گلخانهاي، از دست دادن لايه اُزن، بارانهاي اسيدي و آلودگيهاي شيميايي، جملگي سبب آلودگي شديد کره خاکي شدهاند.
کاهش قدرت زايندگي خاک به دليل آلودگيهاي زيست محيطي: هم اکنون، زمين در مقابل کودهاي شيميايي، کمتر واکنش مساعد نشان ميدهد و ديگر نخواهد توانست به تقاضاي روزافزون انسانها براي مواد غذايي که ناشي از رشد بيرويه جمعيت است پاسخ دهد.
روند کاهشي ذخيره آبهاي زيرزميني و ذخاير غذايي اقيانوسها: کمبود آب و مواد غذايي فاجعهاي است که بشر را تهديد ميکند؛ ضمن آنکه بيش از يک پنجم جمعيت جهان زير خط فقر قرار دارند.
براي کاهش اين نگراني که بسيار بجا و به مورد است، ضرورت خط مشيگذاري زيربنايي دولتمردان کشورها براي بهبود مسائل زيستمحيطي در راستاي تحقق توسعه پايدار احساس ميشود. فارغ از وضعيت بحراني زيستمحيطي در عرصه جهاني، وضعيت کنوني محيط زيست کشور نيز مطابق با شاخصهاي جهاني غيرمطلوب و بعضاً خطر آفرين گزارش شده است. اعلام شاخص جهاني عملکرد زيست محيطي سال 2012 که از سوي دانشگاه ييل منتشر شد، نشان داد که هشدارهاي کارشناسان محيط زيست را بايد جدّي گرفت. بر اساس گزارش شاخص عملکردي محيط زيست EPI ، ايران بين 132 کشور جهان با کسب نمره 73/42 در مقام 114 قرار گرفته است. ايران در سال 2010 با کسب نمره 60 در مقام 78 جهان و در سال 2008 ميلادي با نمره 9/76 در رتبه 67 جهان قرار داشته است. نکته قابل توجه آن است که هيچ کشوري در بين دو اندازهگيري متوالي بيش از 30 پله تنزل نکرده اما ايران در اندازهگيري اخير 36 پله تنزل داشته است. چنين وخامتي در شرايط زيستمحيطي را در حالي شاهد هستيم که در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، توجه به «محيط زيست» از جايگاه ويژهاي برخوردار بوده و يک اصل مستقل را به خود اختصاص داده است:
در جمهوري اسلامي، حفاظت از محيط زيست که نسل امروز و نسلهاي بعد بايد در آن حيات اجتماعي رو به رشدي داشته باشند، وظيفه عمومي تلقّي ميگردد؛ از اين رو فعاليتهاي اقتصادي و غير آن که با آلودگي محيط زيست يا تخريب غير قابل جبران آن ملازمه پيدا کند ممنوع است. (قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، اصل پنجاهم)
اما متأسفانه عدم تعبير و تفسير اين اصل در قالب سياستهاي خُرد و خط مشيهاي جزئيتر، عملاً عدم اجراي آن را به دنبال داشته است. علاوه بر اين جستجوي تحقيقات انجام شده خط مشيگذاري زيستمحيطي در ايران تقريباً بدون نتيجه بوده، در حالي که خط مشيهاي زيست محيطي همواره يکي از متغيرهاي مورد علاقه دانشمندان علوم سياسي و نيز تحليلگران خط مشيگذاري ساير کشورها (به ويژه کشورهاي توسعه يافته) بوده است. برخي از مطالعات صورت گرفته در اين زمينه حاکي از تأثير حائز اهميت مؤلفههاي فرهنگي و سياسي بر خط مشيها است. (Farazmand, 2009, p.220) از سوي ديگر يکي از نيازهاي ضروري پژوهشهاي خط مشيگذاري عمومي کشور، انجام پژوهشهاي موضوع محور است، به طوري که ميتوان گفت چنين تحقيقاتي نسبت به پژوهشهاي صرفاً نظري (فارغ از موضوعات و مسائل عمومي کشور) اولويت بيشتري دارند.
کانون تمرکز پژوهش حاضر از ميان مراحل خط مشيگذاري زيستمحيطي، مرحله «تدوين خط مشي» است. البته اين به هيچ وجه به معني ناديده انگاشتن ملاحظات اجرايي در مرحله تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي نيست. چنانچه «تدوين خط مشي زيستمحيطي» را به عنوان يک سيستم در نظر بگيريم، مسائل زيستمحيطي وروديهاي اين سيستم خواهند بود چرا که مطابق با نظر هاولت، خط مشيگذاري يک فرآيند «هدف- محور» است و هدف غايي در آن «حلّ مسئله عمومي» است. (Hawlett and Ramesh, 2009, p4) بنابراين ميتوان خط مشيگذاري را يک فرآيند «مسئله-محور» دانست. مطابق با طبقهبندي کلّي مسائل زيستمحيطي، ميتوان آنها را در سه بخش «مسائل ناشي از آلودگي آب»، «مسائل ناشي از آلودگي هوا» و «مسائل ناشي از آلودگي خاک» طبقهبندي نمود. اين مسائل تحت تأثير شرايط محيطي و اکوسيستمي هر کشور، از کشوري به کشور ديگر متفاوت است. در مرحله پردازش، بر اساس ماهيت مسائل و ساير شرايط محيطي خط مشي زيستمحيطي تدوين شده و به عنوان خروجي سيستم، وارد نظام بعدي که همان «سيستم اجراي خط مشي» باشد ميگردد.
25844563500مسائل زيست محيطيفرآيند خط مشيگذاري (هاولت)دستورکارگذاري- شکلگيري خط مشي- تصميمگيريخط مشيهاي زيست محيطي00مسائل زيست محيطيفرآيند خط مشيگذاري (هاولت)دستورکارگذاري- شکلگيري خط مشي- تصميمگيريخط مشيهاي زيست محيطي
شکل شماره 1-1: فرآيند تدوين خط مشيهاي عمومي
و اما ضرورت طراحي مدل «بومي» در اين زمينه را ميتوان از دو جنبه مورد بررسي قرار داد:
شرايط اقليمي (اکوسيستمي) و سياستي متفاوت و به تبع آن نوع مسائل زيست محيطي متفاوت کشور با ساير کشورها: خط مشيگذاري بر پايه مسائل عمومي، شکل ميگيرند. يکي از عمدهترين مسائل عمومي، مسائل زيستمحيطي است که نوع آن با توجه به شرايط اکوسيستمي هر کشور متفاوت با ساير نقاط جهان خواهد بود. ضمن آنکه بر اساس تعاريف ارائه شده براي مفهوم «توسعه پايدار»، پايداري توسعه تحت تأثير محدوديتهاي ناشي از وضعيت اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي هر کشور بوده و از کشوري به کشور ديگر متفاوت ميباشد. علاوه بر اين نوع بازيگران، نهادها و قواي تأثيرگذار و نيز چگونگي و ميزان ايفاي نقش آنها بر فرآيند تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي هر کشور با توجه به قانون اساسي و شرايط حاکميتي خاص آن کشور با ساير کشورها متفاوت بوده که تدبير ملاحظات منحصربه فردي را براي خط مشيگذاري زيستمحيطي ميطلبد.
ماهيت ارزش- محور خط مشيها: علوم خط مشيگذاري را ميبايست به لحاظ محتوا و نيز مدّ نظر قرار دادن ارزشهاي انساني درون آن، ماهيتاً علوم هنجاري دانست. به تعبير لاسول «رويکرد علوم خط مشيگذاري به وضوح اهداف مبتني بر ارزشها را به شکل قابل ملاحظهاي در خود به کار ميبرد.» لاسول و کاپلان (1951) يکپارچگي آگاهانه ارزشهاي برآمده از ارتباطات ميانفردي را به عنوان مبناي تعريف علوم خط مشيگذاري ارائه ميکنند. ديدگاه لاسول به خط مشيگذاري ديدگاهي چندوجهي بوده و ماهيتي مسئلهگرا دارد. از منظر وي بايد به هنجارها و ارزشها توجه کنيم. لاسول تأکيد ميکند ديدگاه نظري و کاربردي بايد با يکديگر ترکيب شوند. پيش از آن چنين مطرح بود که خط مشي بايد عاري از ارزشها بوده و ديدگاه عقلانيت ابزاري حاکم بر آن باشد. (Deleon and Overman, 2008, p418) مطابق با اين رويکرد، به کارگيري خط مشيهاي واحد در بسترهاي فرهنگي و ارزشي متفاوت، بدون در نظر گرفتن اين زمينهها توفيق چنداني نخواهد داشت. چنين خط مشيهايي عموماً در مرحله اجرا با شکست روبرو ميشوند.
بنابراين، تحقيق حاضر به دنبال پر کردن خلأ پژوهشي موجود در زمينه خط مشيگذاري زيستمحيطي کشور و طرّاحي مدل (الگوي) بومي تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي با در نظر گرفتن دو الزامِ فوقالذّکر است.
1-2- اهميت و ضرورت موضوع
1-2-1- اهميت و وخامت شرايط زيستمحيطي جهان
بحرانهاي زيست محيطي کل نظام طبيعت را تهديد ميکنند. تخريب محيط زيست از طريق افزايش مصرف انرژي در جهان، انقراض گونهها و نابودي جنگلها در حالي صورت ميپذيرد که بحث کنوني بسياري از کنوانسيونها، مجامع و آژانسهاي بينالمللي و ملي در سراسر دنيا در زمينه محيط زيست و پايداري است و بسياري از موافقتنامههاي جهاني و تعهدات دولتي به ارائه استراتژيها و راهکارهايي در حل مسائل محيطي اختصاص يافتهاند. توجه به اخبار در طي دهه 1980 ميتوانست هشدار دهنده باشد. در طي اين دهه جامعه علمي جهان سدّ مربوط به رخدادهاي جديد را که پيشتر مانع آشکار شدن وجود مسائل زيستمحيطي شد، از ميان برداشت. به دليل وجود چنين مسائلي است که از پنجاه سال پيش تا کنون بيش از 180 اجلاس توسط مجامع بينالمللي برگزار شده است و ميتوان گفت که کمتر جلسهاي- حتي جلسات سياسي- بين سران يا وزراي خارجي کشورهاي جهان برگزار ميشود که مسئله محيط زيست به مناسبتي جزء دستور کار نباشد. تا کنون 280 معاهده، موافقتنامه و پروتکل بينالمللي درباره حفاظت از محيط زيست تصويب شده که ايران به 18 معاهده از اين معاهدات با تصويب مجلس شوراي اسلامي ملحق شده است. (بهرامي، 1388، ص98)
1-2-2- اهميت و وخامت اوضاع زيست محيطي کشور
الف) اسناد سازمان برنامه و بودجه: بررسي وضعيت محيطي کشور نشان ميدهد در حال حاضر کشور ما به خصوص در کلانشهرها با مشکلات زيستمحيطي رو به روست که بسياري از آنها تبديل به بحرانهاي ملي شده است. (سازمان برنامه و بودجه، 1378، ص 606). از جمله اين مسائل ميتوان به ظهور و فراگيري پديده «گسترش حومهاي» به ويژه در کلانشهرها اشاره نمود. بسياري از قوانين و مقررات وضع شده جهت حفاظت از محيط زيست و بهبود وضعيت زيستمحيطي به فراموشي سپرده شده است و يا به طور ناقص و نارسا اجرا ميگردد (همان، ص 482؛ معمارزاده و شکري، 1385، ص3)
ب) اسناد سازمان حفاظت از محيط زيست: با توجه به اينکه طيّ ساليان اخير، ساماندهي و اجراي قوانين زيست محيطي بسيار ضعيف صورت گرفته و متناسب با شدّت مسائل و مشکلات بيشمار زيست محيطي که برخي از آنها به مرحله حاد رسيده و به عنوان بحرانهاي محيط زيست، تهديدي جدّي براي سلامت جامعه ما محسوب ميشوند، توسعه و تقويت نيافته است؛ در صورت ادامه اين روند خسارات و ضايعات غيرقابل جبران به محيط زيست کشور وارد خواهد شد. (سازمان حفاظت محيط زيست، 1377، ص41؛ معمارزاده و شکري، 1385، ص3) همانطور که مشاهده ميشود اسناد بررسي شده بيانگر شرايط زيستمحيطي کشور در بيش از يک دهه گذشته است؛ حال آنکه مسائل و مشکلات زيستمحيطي طي اين سالها به شکل فزايندهاي رشد کرده است.
امروزه رژيم حقوقي مسئوليت مدني زيستمحيطي بدون توجه به ويژگيهاي خاص خسارات زيستمحيطي و همچنين اهميت اين حوزه از مباني ضعيفي تبعيت مينمايد، به گونهاي که در حوزههاي تقنين، قضا، اجرا و سياستگذاري در اين زمينه با مشکلات بنيادين مواجه هستيم. (فهيمي و مشهدي، 1389، ص 326)
1-2-3- اهميت محيط زيست از منظر اسلام
موضوع محيط زيست و توجه به آن از جمله ابعاد کليدي در توصيههاي انبياي الهي محسوب ميشود. در دين حنيف الهي که در طول تاريخ به شريعتهاي متنوّع براي انبياي الهي تجلّي مييافت، شناخت اصول زيست محيطي و تحصيل آن و پرهيز از تخريب محيط زيست و سعي براي سالمسازي آن، از بارزترين حقوق انساني و نيز از روشنترين تکاليف بشري به شمار ميآيد؛ تا نشاط جامعه همراه با سلامت آن و خرّمي افراد همراه با صحّت آنان تضمين شود. هدف از ارتباط با طبيعت در اسلام، بهرهوري صرف از آن نيست بلکه تفکر اسلامي منادي «تداوم کمال» همه موجودات است. اسلام به جهان آفرينش به عنوان طبيعت نمينگرد بلکه آن را خلقت الهي ميبيند، آن گاه به رابطه خلقت با انسان به خوبي پي ميبرد که خداوند جهان را براي انسان آفريد و از طرف ديگر انسان را مسئول حفظ محيط زيست نمود و فرمود بين اعمال انسان و رخدادهاي جهان ارتباط وجود دارد: «و لو أنّ القري آمنوا و اتّقوا لفتحنا عليهم برکاتٍ من السماء و الأرض» انسان موجودي جداي از آفرينش نيست، همچنان که رخدادهاي طبيعي در اعمال و انديشه انسان مؤثر است، اعمال، اخلاق، اعتقادات و انديشه انسان نيز در محيط زيست مؤثر خواهد بود. (جوادي آملي، 1386، ص 108) پيام قرآن کريم درباره ناسپاسان زيست محيطي و فاقدان فرهنگ صيانت محيط زيست اين است: «ظَهَر الفَسادُ في البرِّ و البحر بِمَا کَسَبَت أيدِي النّاس ليذيقَهُم بَعض الّذي عَملوا لَعلّهم يرجِعون» (روم، 41) آنچه از دستور سپهري و فرمان آسماني بر ميآيد، اين است که تابلوي زيباي آفرينش، «امانت الهي» به دست بشر است. (همان، ص23) توجه و تأکيد دين مبين اسلام به صيانت از محيط زيست بر اهميت موضوع خط مشيگذاري کلان و اثربخش در اين زمينه افزوده و ماهيت ارزش- محور خط مشيگذاري زيستمحيطي در کشور را بيش از پيش مشخّص ميسازد.
1-3- اهداف تحقيق
هدف اصلي:
طراحي الگوي بومي تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور.
اهداف فرعي:
شناسايي عوامل مؤثر بر تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور.
شناسايي انواع بازيگران تأثير گذار بر فرآيند تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور.
شناسايي مراحل، ويژگيها و شرايط فرآيند تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور.
شناسايي ابرخط مشيهاي حاکم بر تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور.
1-4- سؤال اصلي
الگوي بومي تدوين خط مشيهاي زيست محيطي در ايران چيست؟
1-5- سؤالات فرعي
عوامل مؤثر بر تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي در کشور کدامند؟
بازيگران مؤثر در تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور کدام است؟
فرآيند تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور چگونه است؟
ابرخط مشيهاي حاکم بر تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور چيست؟
1-6- فرضيه تحقيق
با توجه به «اکتشافي» بودن تحقيق حاضر، لذا فرضيهاي متناسب با سؤال اصلي قابل طرح نيست.
1-7- روش تحقيق
استراتژي تحقيق در اين پژوهش، با توجه به رويکرد پژوهش کيفي انتخاب شده است. از آنجا که تحقيق حاضر به لحاظ هدف از نوع اکتشافي است لذا استراتژي اصلي در به کارگيري رويکرد پژوهش کيفي، استفاده از روش «نظريه داده بنياد» ميباشد. «مصاحبههاي تخصصي نيمه ساختار يافته» و «اسناد و مدارک» و دو ابزار گردآوري اطلاعات در روش مذکور خواهد بود. از اين روش به منظور جمعآوري و تحليل دادههاي مستخرج از مصاحبههاي صورت گرفته از خبرگان خط مشيگذاري زيستمحيطي در کشور استفاده ميشود.
نظريه داده بنياد نوعي نظريه است که از بطن دادههاي جمعآوري شده توليد ميگردد. هدف اين روش، شناسايي و کشف مفاهيم و فرضيههاي مرتبط با حيطه مورد بررسي در تحقيق ميباشد. بنابراين نظريه داده بنياد، نگرش جديدي به منظور درک فرآيندهاي اجتماعي عرضه ميکند که از بستر و متن وقوع اين فرآيندها پديدار ميگردد و در آن هيچگونه اجباري جهت هماهنگي و استفاده از چارچوبهاي نظري سابق وجود ندارد. براي روش داده بنياد تا کنون تعاريف زيادي ارائه شده است که در اينجا به تعريف استراوس و کوربين (واضعان اين روش) اکتفا شده است: «نظريهپردازي داده بنياد عبارت است از آنچه که به طور استقرايي از مطالعة پديدهاي به دست آيد و نمايانگر آن پديده است به طوري که ضمن آن مراحل گردآوري اطلاعات و تجزيه و تحليل در يک رابطه متقابل با يکديگر قرار دارند. تحقيق را هرگز از يک نظريه شروع نميکنند و بعد آن را به اثبات برسانند، بلکه از يک حوزة مطالعاتي شروع ميشود و فرصت داده ميشود تا آنچه که متناسب و مربوط است، خود را نشان دهد. (استراوس و کوربين،1990 ص22) نکته حائز اهميت در انجام اين روش آن است که دو مرحله گردآوري و تجزيه و تحليل اطلاعات همزمان با هم و به موازات يکديگر صورت پذيرفته و تعامل مشترک دادهها و کدها، چگونگي دريافت دادههاي بعدي را هدايت ميکند.
1-8- قلمرو موضوعي، مکاني و زماني تحقيق
پژوهش حاضر به لحاظ موضوعي، فرآيند خط مشيگذاري زيستمحيطي در ايران با تأکيد بر مرحله «تدوين خط مشي زيستمحيطي» و نيز مستندات قانوني و علمي مربوط به شرايط محيط زيست کشور را مدّ نظر دارد. البته اين به معناي ناديده انگاشتن «محتوا» و «مضمون» سياستهاي زيستمحيطي کشور نيست اما رويکرد غالب و کلّي رويکرد محتوايي نيست. به عبارت ديگر محتواي سياستها و خط مشيهاي وضع شده در حوزه محيط زيست (حوزه سياستپژوهي خط مشيهاي زيستمحيطي) مورد نظر پژوهش حاضر نميباشد. بخشي از فرآيند تدوين ناظر به يکي از سؤالات فرعي و بخش ديگر آن ناظر به فرآيند تحقّق وضع مطلوب تدوين خط مشهاي زيستمحيطي با توجه به شرايط موجود است.
در مورد قلمرو مکاني نيز توجه به يک نکته ضروري ست. با توجه به اقتضائات ماهيت رشته خط مشيگذاري عمومي و به ويژه موضوع خط مشيگذاري زيستمحيطي، حوزه بازيگران و گروههاي ذينفع مربوط در داخل کشور کاملاً متکثّر و متنوّع است. لذا پژوهشگر در مقام طراحي الگوي مورد نظر، ناگزير به در نظر گرفتن عموم بازيگران، نهادها و سازمانهاي عمومي دخيل در فرآيند تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي است، اما در عين حال مراجعه به بازيگران تقنيني (به ويژه از طريق مراجعه به نمايندگان مجلس شوراي اسلامي) و نيز بازيگران اجرايي (به ويژه کارگزاران سازمان حفاظت محيط زيست) نسبت به ساير بازيگران بيشتر خواهد بود.
بازه زماني انجام تحقيق شرايط زيستمحيطي جهاني از دهه 1980 تا کنون يعني يک دوره طولي 22 ساله را شامل ميشود. همچنين در مورد شرايط زيستمحيطي داخلي، دوره زماني 24 ساله پس از پايان جنگ تحميلي و آغاز برنامه اول توسعه (سال 1368) مدّ نظر بوده است.
1-9- نقشه راه پژوهش
پژوهش حاضر مشابه عمده پژوهشهاي رشته مديريت علاوه بر طي مطالعات نظري نيازمند انجام تحقيقات ميداني نيز ميباشد. مهمترين مراحلي که در اين تحقيق پيودن آنها لازم به نظر ميرسد عبارتند از:
مرور ادبيات موضوع و مباني نظري خط مشيگذاري عمومي (زيستمحيطي): از آنجا که موضوع خط مشيگذاري زيستمحيطي در ادبيات موضوع رشته مديريت دولتي، ريشه در مباحث «توسعه پايدار» دارد لذا علاوه بر مرور مباني نظري خط مشيگذاري عمومي و زيستمحيطي، مباحث مربوط به توسعه پايدار نيز به صورت اجمالي مرور خواهد شد. شايان ذکر است که در اين مرحله ضمن اشاره به نظريات و مدلهاي طرح شده، حتّي الامکان به اقتضائات خاص حوزه خط مشيگذاري زيستمحيطي نيز پرداخته ميشود. از جمله اهداف اصلي اين مرحله از تحقيق، درک چارچوب نظري موضوع به منظور طرّاحي دقيقتر سؤالات مصاحبه حضوري با خبرگان است.
جستجو و تحقيق درباره فهرست خبرگان (مصاحبه شوندگان): مبنا و ورودي اصلي روش دادهبنياد، گردآوري دادههاي دست اول و مراجعه به خبرگان موضوع است. به اين منظور انجام مصاحبههاي حضوري، ثبت و ضبط دقيق دادهها و نهايتاً تجزيه و تحليل آنها ضروري است. لذا هر اندازه خبرگي مصاحبه شوندگان در حوزه خط مشيگذاري زيستمحيطي بيشتر باشد، نتايج تحقيق نيز از اعتبار بالاتري برخوردار است. در اين مرحله با مراجعه به اساتيد محترم تيم رساله و نيز جستجوي افراد صاحبنظر موضوع، فهرست اوليهاي (و البته غير دقيق) از مصاحبه شوندگان استخراج ميشود. اين فهرست پس از انجام هر مصاحبه و ضمن پرسش از فرد مصاحبه شونده در مورد ساير خبرگان، کاملتر خواهد شد.
گردآوري دادهها به منظور طرّاحي الگوي مورد نظر با تأکيد بر سه منبع ورودي متفاوت: در اين مرحله پژوهشگر اقدام به گردآوري دادهها مينمايد. البته همانطور که پيشتر اشاره شد مطابق با منطق روش نظريه دادهبنياد، مرحله گردآوري و تجزيه و تحليل دادههاي هر مصاحبه همزمان با هم انجام شده و سپس به انجام مصاحبه بعدي اقدام خواهد شد. تفکيک منابع سه گانه مورد نظر در اين مرحله عبارتست از:
مراجعه به مجموعهاي از خبرگان موضوع با محوريت مسائل عمومي زيستمحيطي کشور و نيز فرآيند تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور. ابزار به کار رفته در اين راستا «مصاحبه نيمهساختاريافته» و روش تجزيه و تحليل از نوع کيفي (انواع سه گانه کدگذاري مدّ نظر روش دادهبنياد) است.
مراجعه به مجموعهاي خبرگان موضوع با محوريت فرآيند طرّاحي خط مشي براي حلّ يکي از بحرانهاي خاصّ زيستمحيطي کشور (به عنوان نمونه بحران ريزگردها و يا بحران درياچه اروميه و يا ...). ابزار و روش تجزيه و تحليل مشابه مرحله قبل است.
مراجعه به دو محتواي مجزّا از مصاحبه با خبرگان و در عين حال مرتبط با شرايط تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور (محتواي زيستمحيطي برنامههاي توسعه پنجساله کشور و رويکرد اسلام به مباحث زيستمحيطي). ابزار به کار رفته در اين راستا «اسناد و مدارک» با همان روش تجزيه و تحليل مذکور (کيفي از نوع کدگذاري) خواهد بود.
تفکيک منابع فوق با هدف «بوميسازي» خروجي نهايي تحقيق صورت گرفته است. منظور از واژه «بومي» به طور دقيقتر در بخش شرح واژهها و اصطلاحات تحقيق (همين فصل) آمده و شرح تفصيليتر گامهاي (چگونگي) بوميسازي، در فصل سوم تبيين شده است.
انجام کدگذاري باز و محوري به منظور پاسخ به سؤالات فرعي تحقيق: در اين مرحله و در نتيجه تجزيه و تحليل دادههاي گردآوري شده، پژوهشگر مطابق با منطق روش دادهبنياد ابتدا اقدام به انجام «کدگذاري باز» خواهد نمود که طيّ آن مفاهيم انتزاعي و مقولات برآمده از مصاحبهها ظهور مييابد. سپس در مرحله «کدگذاري محوري» مقولات اصلي ظهوريافته در جريان تحقيق را حول يک «مقوله محوري»، سامان ميدهد. انجام اين مرحله پاسخ به سؤالات فرعي تحقيق را به دنبال خواهد داشت.
انجام کدگذاري انتخابي و پاسخ به سؤال اصلي تحقيق: مطابق با فرآيند روش نظريهپردازي دادهبنياد، پس از انجام کدگذاري محوري، «قضاياي تئوريک» تحقيق ضمن فرآيند «کدگذاري انتخابي» ظهور مييابند. خروجي اصلي اين مرحله پاسخ به سؤال اصلي تحقيق (طرّاحي الگوي بومي تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور) خواهد بود.
اعتبارسنجي پژوهش و مقايسه با ادبيات موضوع: در اين مرحله مفاهيم و مقولات ظهور يافته در کنار قضاياي تئوريک استخراج شده در مرحله کدگذاري انتخابي با ادبيات موضوع مقايسه و نوآوريهاي خاص تحقيق و نيز مشارکت اين رساله در بدنه تئوريک موضوع تبيين ميشود.
شکل زير مراحل نقشه راه پژوهش را به تصوير کشيده است.
شکل شماره 1-2: نمايي کلي از مراحله نقشه راه پژوهش
1-10- شرح واژه ها و اصطلاحات تحقيق
الگو (مدل): مدل، بازسازي و تلخيصي از واقعيت است که با در بر داشتن ويژگيهاي اصلي آن، شناخت از واقعيت را تسهيل ميکند. (الواني، 1387، ص17) زماني که در طرّاحي مدل، سادهسازي ميکنيم در واقع شماري از مهمترين عوامل و نيروهايي که مسائل و فرآيندهاي اجتماعي را شکل ميدهند گزينش ميکنيم تا بتوانيم الگوي مداخله دولتي براي حلّ مسئله را تدوين کنيم. بدون وجود مدلها، انگارهها، مدلهاي آرماني و انتزاعي مشابه، حتّي نميتوانيم شروع به فکر کردن کنيم، اما روششناختي ما يعني انگارههايي که در جستجوي آنها هستيم، شيوهاي که آنها را در کنار هم قرار ميدهيم و بلندپروازياي که از قدرت آنها بدست ميآوريم، تفاوتهاي فراواني دارد. (هيرشمن، 1970: 338 به نقل از اشتريان، 1391، ص 146) اين سخن هيرشمن نشان از تنوع و گوناگوني مدلها و روشهاي آنها دارد. مدلها در سادهترين شکل آن، تصوير و نموداري از ارتباط بين عوامل و مؤلفههاي مهم در ارتباط با پديدههاي مختلف هستند. «اهميت» عواملي که در کنار هم قرار ميگيرند بيانگر نوعي غربالگري است. آنچه در اين بين اهميت فراواني دارد آن است که اين غربالگري حتماً بايد بر اساس تحليل نظري انجام پذيرد. در غير اين صورت مدل ساخته شده سادهلوحانه، تصنّعي و بيفايده است. به اين ترتيب ترکيب و امتزاج مناسبي ميان «مدلسازي» و «نظريهپردازي» ضروري است. مدلها معمولاً ترسيمي و بسيار شفافتر و البته کمعمقتر از نظريهها هستند. تفاوت ديگر مدلسازي و نظريهپردازي اين است که مدلسازي عملاً نقش کارکردي و طرّاحي سيستم دارد و به عبارت ديگر مدلسازي به تصميمسازي و مهندسي اجزاء، عناصر و عوامل مختلف نزديک ميشود. اما نظريهپردازي صرفاً مباحث نظري در علل و عوامل پديدههاست. به طور کلي مدلسازي نوعي فعاليت تکميلي براي نظريهپردازي است که باعث ميشود نظريهها عملياتي شوند و از سطح نظري صرف خارج گردند. با پذيرش اين تفکيک در پژوهش حاضر «الگو» يا «مدل» مورد نظر پژوهشگر بيشتر به سمت «نظريهپردازي» متمايل است تا «مدلسازي». البته چنين انتخابي تا حدّ زيادي متأثر از خروجي روش تحقيق انتخاب شده براي پژوهش (روش نظريهپردازي دادهبنياد) ميباشد. به عبارت ديگر قابليت و ظرفيت روش تحقيق مذکور در ارائه خروجيهاي نظري است تا مدلهاي عملياتي که بيانگر ارتباط دقيق عناصر تشکيل دهنده مدل باشد.
بومي (indigenized): منظور پژوهشگر از صفت «بومي» توجّه ضمني به سه محور در طرّاحي الگو است.
نخست شرايط اقليمي (اکوسيستمي) خاصّ کشور که طبعاً منجر به مسائل و اقتضائات متفاوت زيستمحيطي کشور با ساير کشورها شده است.
دوم بازيگران، سازمانها، نهادها و گروههاي ذينفع تأثيرگذار بر تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور که طبعاً مجموعهاي متفاوت با ساير کشورها را شامل ميشود.
سوم ماهيت «ارزش- محور» تدوين خط مشيها (ارزشهاي اسلامي) که از جامعهاي به جامعه ديگر متفاوت بوده و به تعبير لاسول يکي از ويژگيهاي اساسي علم خط مشيگذاري عمومي است.
تدوين سياستها/ خط مشيها (Policy formation): منظور از مرحله «تدوين»، تمامي اقدامات عمومي جهت تدوين يا شکلگيري خط مشي «پيش از مرحله اجرا»ي خط مشي زيستمحيطي است. از جمله مراحل خُردتر ذيل «تدوين خط مشي» است. هاولت و رامش سه مرحله «دستور کار گذاري»، «شکلگيري خط مشي» و «تصميمگيري» را به عنوان مراحل تدوين خط مشي، پيش از مرحله اجرا ذکر ميکنند. (Hawlett and Ramesh, 2009, p12) سه مرحله اساسي تدوين عبارتست از «مسئله شناسي»، «راه حلهاي عمومي» يا همان گزينههاي ممکن براي حلّ مسئله شناسايي شده و نهايتاً «تصميمگيري» که ناظر به انتخاب راه حلّ مورد نظر به عنوان «خط مشي» يا «سياست» عمومي ميباشد. (اشتريان، 1391، ص 87)
محيط زيست: محيط زيست ترجمه واژه فرانسوي «environment» به معناي محيط پيرامون انسان است. شوراي اقتصادي اروپا (1967) در متني حقوقي، محيط زيست را به اين شکل تعريف کرد: «محيط زيست، آب، هوا، خاک و عوامل دروني و بيروني مربوط به هر موجود زنده را شامل ميگردد». در قانون محيط زيست «هند» در ماده 48 در تعريف محيط زيست آمده است: «محيط زيست شامل مجموعهاي از به هم پيوستگي عوامل بيروني است که رشد و حيات موجودات زنده انساني، جانوري و گياهي از آن تأثيرپذير است» (يوسفوند، 1384، ص8) ماده 9 قانون حفاظت و بهسازي محيط زيست ايران، «منابع طبيعي» رامترادف «محيط زيست» دانسته و آلوده کردن آب، هوا و خاک را آلوده کردن «محيط زيست» خوانده است.
توسعه پايدار (Sustainable Development): توسعهاي است که نيازهاي زمان حال را برآورده ميسازد، بدون آنکه از تواناييهاي نسلهاي آينده براي ارضاي نيازهايشان مايه بگذارد. در واقع توسعه پايدار تلاش براي حمايت از آينده، در زمان حال است و داراي مفروضاتي نظير لزوم توجه به ملاحظات زيستمحيطي در اخذ تصميمات اقتصادي، توجه به تأثير تصميمات عمومي در محيط زيست نسلهاي آينده و مشارکت نهادها و سازمانها و حفظ کيفيت زندگي است. (زاهدي، 1323، ص6) توسعه پايدار، نيازمند برقراري تعادل مناسب ميان چهار بعد اقتصادي، اجتماعي، سياسي و زيستمحيطي است. (رائو، 1385، ص 29-28)
سياست/ خط مشي عمومي (Public policy): خط مشي عمومي تصميمي است که در قبال يک مسئله عمومي و با هدف حل آن اتخاذ ميشود. (قليپور، 1387، ص96) توماس داي، خط مشي عمومي را «هر آنچه حکومتي انتخاب ميکند انجام دهد يا انجام ندهد» توصيف ميکند. (Hawlett and Ramesh, 2009, p7). برخي از تعاريف ديگر از اين قبيل است: «سياستهايي که توسط مراجع مختلف بخش عمومي نظير مجلس، دولت و يا قوه قضائيه که نماينده حفظ منافع عمومي هستند اتخاذ ميشود.»؛ «خط مشي عمومي، متشکل از يک سلسله از ارزشهاست که بايدها و نبايدها و خطوط کلي فعاليتها و اقدامات بخش عمومي را مشخص ميکند». (الواني و شريفزاده، 1388، ص5)
سياست/ خط مشي زيستمحيطي (Environmental policy): عبارتست از فعاليتها، اقدامات و تصميمات اتخاذ شده توسط سازمانهاي عمومي جهت رفع مسائل يا بحرانهاي زيست محيطي.
فصل دوم: مباني نظري پژوهش و ادبيات تحقيق
مقدّمه
انسان براي زندگي و ادامه حيات و رشد و تکامل خود تنها زمين را دارد. خداوند او را از زمين و در زمين آفريده و سرمايههاي حيات و تداوم زندگي را در اختيار او قرار داده است. (طه 55، هود 61). طبيعت که گاهي از آن به «محيط زيست» هم تعبير ميشود، سرمايهاي است که بسياري از اجزاي آن تجديد ناپذير است و تجديد بسياري از آنچه ميتواند بازيافت شدني تصوّر شود، در طي جرياني چنان طولاني اتفاق ميافتد که در واقع، ميتوان آنها را نيز در شمار آنچه تجديد ناشدني است، به حساب آورد. از سوي ديگر، هر پديدهاي از پديدههاي طبيعت چنان با اجزاي ديگر به هم پيوستگي دارد که هر تغييري که در هر يک از آنها داده ميشود، آثار خود را –که گاهي عظيم و باور ناکردني است- تا دورترين نقاط و تا اعماق جهان بر جاي ميگذارد.
جايگاه موضوع محيط زيست و خط مشيهاي زيستمحيطي ذيل مقوله توسعه پايدار مطرح ميشود. حلقه پيوند ميان مديريت دولتي و توسعه پايدار را اصطلاحاً »مديريت توسعه پايدار» مينامند که به معناي اداره کردن توسعه پايدار و يافتن استراتژيهايي است که از طريق آن، آرمان توسعه پايدار – که يکي از وجوه آن مديريت منابع زيستمحيطي است- جنبه عملي به خود ميگيرد. بنابراين و با توجه به عنوان، مسئله و سؤالات تحقيق، در اين فصل سه مبحث زير به صورت مجزّا ارائه شده است.
مبحث اول: توسعه پايدار و ابعاد آن
مبحث دوم: خط مشيگذاري زيستمحيطي
مبحث سوم: نگرش بومي به خط مشيگذاري زيستمحيطي
2-1- توسعه پايدار
بحث مديريت منابع زيست محيطي رسماً براي اولين بار در سطح جهاني در کنفرانس انسان و محيط زيست که در سال 1972در استکهلم برگزار شد، مطرح گرديد. البته پس از آن فعاليتهاي منطقهاي و جهاني بسياري در ارتباط با همين موضوع و پديدههاي پايداري توسعه، اذهان عمومي را همواره به خود معطوف داشته است. سيستم بازار آزاد نميتواند در شرايط عدم حضور مکانيزمهاي مداخلهگر نظمدهنده، به عنوان يک مکانيزم خود نظم با سازماني خود سامانده در رابطه با مديريت محيط زيست محسوب گردد. قرن بيستم ميلادي شاهد انواع مکانيزمهاي اعمال دخالت دولتي و اعمال نفوذ گروههاي مدني فعال در رابطه با مديريت محيط زيست در سطح محلي، منطقهاي و بينالمللي مطرح بوده است. حقوق محيط زيست نيز به عنوان وسيلهاي براي کنترل ضررهاي ناشي از فقدان ساز و کارهاي جبراني در کشورهاي صنعتي، مطرح شد. اين نوع ضررها به عنوان عوارض خارجي يا هزينههاي خارجي توصيف شدهاند. شايد بتوان گفت «توسعه پايدار» در وهله نخست، طيّ دهه 1980 ميلادي به وسيله اتحاديه جهاني براي حفاظت از طبيعت (IUCN) در ادبيات محيط زيست مطرح و منتشر گرديد. برخورد فعال با مفهوم توسعه پايدار که بوسيله گزارش «کميسيون جهاني محيط زيست و توسعه» - که عموماً به دليل رياست شخصي به اين نام تحت عنوان گزارش برانداتلند معروف است- پيگيري مفاهيم مربوط به به صورت جدّي ميسر کرد. (رائو، 1385، ص 28-26)
گستردهتر شدن و وخيمتر شدن مسائل زيستمحيطي، حاکي از روند رو به رشد هزينههاي حلّ اين مسائل است. از اين رو اتخاذ خط مشيهاي کارآ و اثربخش بسيار ضروريتر از پيش مينمايد. اگرچه اجراي برنامههاي توسعه باعث ارتقاء و بهبود سطح و شرايط زندگي، توفيق در زمينههاي مختلف از جمله بهداشت و آموزش و افزايش چشمگير درآمد کشورها گرديد، اما بايد گفت دو مسئله مهم همه اين دستاوردها را در معرض ترديد قرار ميدهد:
وجود بيش از يک ميليارد نفر فقير در جهان که به منابع، آموزش، بهداشت، زيرساختها و ... که براي بهبود وضع زندگي ضروري است دسترسي ندارند. (مهشوراي، 1378، ص55)
وجود ديدگاه فنمحورانه و خوشبينانه به جهان که موجب استفاده بيرويه از منابع طبيعي به ويژه منابع تجديد ناپذير شده و تعادل اکوسيستمها را برهم زده است. (آزادارمکي، 1379، ص 25-24)
براي حل اين دو مسئله جدّي، موضوع توسعه پايدار که تنظيم و ساماندهي تعامل انسان و محيط و تعامل انسان با انسان را در بر ميگيرد مطرح شد که خود حاصل تلاشهاي بسيار بود. اولين کوششها در اين رابطه، ناشي از نگرانيهاي تعدادي از متفکرين بود که معتقد بودند انسان در حال نابودي محيط زيست خود است، محيطي که از لحاظ تاريخي در آن زندگي کرده و از لحاظ بيولوژيکي به آن وابسته است. بر همين اساس هيئتي از کارشناسان توسعه و محيط زيست در ژوئن 1971 در سوئيس با هم ملاقات کردند و مسئله حمايت و بهبود محيط زيست را به عنوان نياز فوري کشورهاي در حال توسعه مورد توجه قرار دادند. با اين حال بايد گفت که دو کنفرانس و يک کميسيون در تبيين و توجه به مقوله «توسعه پايدار» نقش اساسي ايفا کردند که عبارتند از:
کنفرانس محيط زيست استکهلم 1972: اراده جهانی برای حفاظت محیط زیست با تشکیل نخستین کنفرانس جهانی سازمان ملل متحد درباره انسان و محیط زیست که به کنوانسیون استکهلم معروف است، در سال ۱۹۷۲ در سوئد جنبه کاربردی پیدا کرد. در این سال مجمع عمومی سازمان ملل متحد با تصویب مادهای، ۵ ژوئن را روز جهانی محیط زیست اعلام کرد. در اين کنفرانس بر اين واقعيت تأکيد شد که جمعيتي معادل دو سوم جمعيت دنيا گرفتار فقر، سوء تغذيه و گرسنگي، نبود بهداشت و تخريب محيط زيست است و تا زماني که اين مسائل حل نشود و فاصله ميان کشورهاي فقير و غني کاهش نيابد، پيشرفتي در توسعه و بهبودي در وضع محيط زيست انسان حاصل نميگردد.
کميسيون جهاني محيط زيست و توسعه 1987: مهمترين هدف اين گردهمايي همکاري جهاني و همکاريهاي دو جانبه و متقابل بين کشورهاي مختلف در زمينه مسائل توسعه بود و با وجود اينکه در اين گردهمايي، تخريب گسترده محيط زيست گزارش گرديد، شرکتکنندگان خوشبينانه بر اين باور بودند که به شرط متعهد شدن و هماهنگي جهاني، آيندهاي مطمئن براي همگان امکانپذير خواهد بود.
کنفرانس ريو 1992: مهمترين نتيجه اين اجلاس- که با اجتماع عظيم مسئولان و متخصّصان تشکيل شد- شکلگيري «دستور کار 21» بود که بر اساس آن دولتها موظف شدند چارچوب استراتژيکي خاصي را برگزينند که ترکيب اهداف توسعهاي و زيست محيطي را ميسر سازد. يکي از توصيههاي مهم دستور کار 21 تشکيل کميسيون توسعه پايدار در سازمان ملل متحد بود که در حال حاضر اهداف مربوط به توسعه پايدار را دنبال ميکند. (زاهدي، 1389، ص 18)
در مورد توسعه پايدار تعاريف فراواني وجود دارد. سازمان توسعه همکاريهاي اقتصادي، توسعه پايدار را به معناي تلفيق اهداف اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي براي حداکثر سازي رفاه انسان فعلي بدون آسيبرساني به توانايي نسلهاي بعدي براي برآوردن نيازهايشان تعريف کرده است. (OECD, 2001, p.11) اين تعريف دو مفهوم را در بر دارد:
مفهوم نياز، به ويژه نيازهاي اساسي فقرا که در اولويت درجه يک قرار ميگيرد.
توسعه پايدار تحت تأثير محدوديتهاي ناشي از وضعيت اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي است و بنابراين اهداف توسعه پايدار بايد در هر کشوري به طور عملياتي و خاص همان کشور تعريف شود.
توسعه پايدار به استناد تعاريف برشمرده فرآيندي است که اهداف اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي جامعه را هر جا که ممکن است از طريق وضع خط مشيها و انجام دادن اقدامات لازم و عمليات حمايتي با يکديگر تلفيق ميکند. توجه بر اين سه بعد از سوي سازمان همکاريهاي اقتصادي (OECD) مورد تأکيد قرار گرفته است. اما ايجاد تعادل و تلفيق اهداف اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي مستلزم داشتن چشماندازي بلندمدتتر و تعيين تأثيرات تصميمگيري و تصميمات فعلي روي نسلهاي آينده، وضع قوانين، مقررات و سياستهاست و اين خود محيط و بعد اصلي بعدي را مشخص ميسازد که همان محيط سياسي و بعد سياسي است. بنابراين محيطها و ابعاد توسعه پايدار چنين است: (زاهدي، 1389، ص 35)
محيط اقتصادي (بعد اقتصادي)
محيط اجتماعي (بعد اجتماعي)
محيط طبيعي (بعد زيست محيطي يا اکولوژيک)
محيط سياسي (بعد سياسي)
اولويت نسبي که به ابعاد فوق داده ميشود در هر کشور، جامعه، فرهنگ و در طول زمان متفاوت است. هر کدام از اين ابعاد، هدف متناظر با خود را در بردارد. به عبارت بهتر توسعه پايدار چهار دسته هدف دارد و براي نيل به آنها از طريق چهار بعد اقتصادي، اجتماعي، زيستمحيطي و سياسي يا چهار محيط اقتصادي، اجتماعي، زيستمحيطي و سياسي در تعامل بوده و «پايداري دروني» را با «پايداري بيروني» پيوند ميزند. منظور از «پايداري بيروني»، پايداري در چهار بعد مذکور است. توسعه وقتي پايدار است که از نظر اقتصادي ماندگار و از نظر اجتماعي مقبول و مورد پذيرش باشد و از نظر اکولوژيکي درست و از لحاظ سياسي مسئول و مورد حمايت باشد. «پايداري دروني» نيز حاصل کارکرد و روابط پيچيده عناصر نظام است و چون کمّ و کيف اين عناصر از يک نظام به نظام ديگر متفاوت است، کارکرد و نتيجه پايداري نيز متفاوت خواهد بود. به همين دليل در توسعه پايدار توصيه ميشود که برنامهها بايد با شرايط محلي و نيز با ظرفيتها و توانايي سيستمها مطابقت داشته باشند و با مشارکت ذينفعان انجام شوند. (همان، ص 37) به عبارت ديگر پايداري سيستم به طور کامل، وابسته به قابليت سيستم براي سازگاري و انطباق، تغيير و تحول و پاسخگويي به محيط است و از آنجا که محيط به نوبه خود همواره در حال تغيير است، فرآيند سازگاري و انطباق سيستم بايد يک فرآيند پويا و حساس باشد.
زاهدي، مؤلفههايي نظير سازمانها و نهادهاي عمومي؛ سياستگذاري فرهنگي؛ ريشه کن شدن فقر؛ توجه به مقوله عدالت بين نسلي؛ کنار گذاشتن تصور قدرقدرتي انسان؛ تغيير ادراک از اهميت اکوسيستم؛ عدالت و برابري؛ آشتي توسعه و پايداري؛ مشارکت و وفاق عمومي؛ برخورداري از رويکردي نظاممند و کلگرايانه؛ استفاده عاقلانه از منابع؛ تفکر جهاني و عملي محلي؛ جايگزيني فلسفه مسئوليت جمعي به جاي فلسفه فردگرايي؛ ارزشهاي انساني در برقراري ارتباط با اکوسيستمها؛ دستيابي به تکنولوژيهاي مطمئن؛ نقش زنان در تسريع روند تغيير؛ آداب و رسوم قوانين و انگيزههاي اجتماعي و اقتصادي؛ انجام مديريت مالي مؤثر و حسابداري کارآ، کمّي سازي و تلخيص کليه دادهها و ستاندهها از محيط زيست (توجه به حسابداري محيط زيست) و نهايتاً مشارکت ارکان نظام آموزشي را به عنوان مؤلفههاي مهم تأثيرگذار در تحقّق توسعه پايدار معرفي ميکند. (زاهدي، 1386، ص 206-12)
2-1-1- بعد اقتصادي توسعه پايدار
امروزه تأثير متقابل اقتصاد و محيط زيست بر يکديگر واقعيتي غير قابل چشمپوشي است، به گونهاي که هر تصميم اقتصادي مستقيماً بر محيط زيست تأثير ميگذارد و سياستهاي زيستمحيطي نيز متقابلاً اقتصاد را متأثر ميسازد. با تمامي اين اوصاف، در کشور ما هنوز ارزش مالي منافع غير مستقيم منابع طبيعي محاسبه نميشود و تا زماني که تصور رايگان بودن منابع طبيعي در ذهنها وجود دارد، شاهد بهبود محسوسي در وضعيت منابع طبيعي نخواهيم بود. (سليماني، 1389، ص 89)
علم اقتصاد يعني مطالعه اينکه چگونه افراد و دولتها از منابع محدود خود براي تأمين خواستههاي نامحدودشان استفاده ميکنند و اينکه چگونه منابع کمياب به نيازهاي رقيب اختصاص مييابد. «اقتصاد سياسي» نقطه اتّصال سياست و اقتصاد و شاخهاي از دانش يک دولتمرد يا قانونگذار است که درآمد يا وسيله معاش فراواني را براي مردم فراهم ميآورد و درآمدي کافي براي اداره خدمات عمومي را در اختيار دولت يا مجموعههاي مشترکالمنافع قرار ميدهد. اقتصاد سياسي در کار ثروتمندسازي مردم و حاکمان است. «اقتصاد انتخاب عمومي»، جنبهاي از اقتصاد سياسي است که با اداره امور عمومي بر اساس نظريههاي اقتصاد خُرد که شهروند را مصرف کننده کالاها و خدمات دولتي ميبينند، ارتباط برقرار ميکند. اين شاخه تلاش ميکند تا ميزان پاسخگويي به تقاضاي شهروندان را به حداکثر برساند و اين کار را با ايجاد نظام بازار براي فعاليتهايي از دولت که در آن، مؤسسات عمومي براي ارائه کالا و خدمات به شهروندان به رقابت با يکديگر ميپردازند، به انجام ميرساند. اين روش ميتواند جايگزين بخشي از نظام موجود شود که بر اساس آن اغلب مؤسسات اداري در واقع به مثابه مؤسسات انحصاري، تحت نفوذ گروههاي فشار سازمانيافتهاي عمل ميکنند که به ادّعاي اقتصاددانان انتخاب عمومي به صورت بنيادي، ناتوان از بيان تقاضاهاي افراد شهروند ميباشند. (شفريتز، 2008، صص 99-96)
علاوه بر اين بايد گفت مکتب اصالت فايده که به زعم اکثر اقتصاددانان يکي از اساسي ترين پايههاي علم اقتصاد متعارف را تشکيل ميدهد و معيار کارآيي پارتو که مبناي بسياري از تصميمگيريهاي اقتصادي است، مشکلات زيست محيطي متعدّدي را ايجاد کرده است که از آن جمله ميتوان به ايجاد اثرات خارجي منفي زيست محيطي، توسعه ناپايدار و تضييع حقوق و ارزشهاي انساني اشاره کرد. بنابراين ميتوان آن را از مهمترين عوامل ايجاد اثرات خارجي منفي زيست محيطي به حساب آورد.
بنابراين نظريات اقتصادي منبعث از مباني نظريه «انتخاب عمومي» و يا نظريه «اصالت فايده» در برقراري تعادل ميان اهداف اقتصادي و اهداف زيستمحيطي ناتوان بوده و رويکردهاي ناقصي را ارائه مينمايند، لذا بهرهگيري از رويکردي پايدار در توسعه اقتصادي که متضمّن تحقق «مصلحت عمومي» باشد، يکي از مقدّمات ضروري دستيابي به توسعه پايدار محسوب ميشود. در واقع بعد اقتصادي توسعه پايدار به رشد اقتصادي و ساير پارامترهاي مرتبط با آن ميپردازد که در آن رفاه فرد و جامعه بايد از طريق استفاده بهينه و کارآي منابع طبيعي و توزيع عادلانه منابع حدّاکثر شود.
2-1-2- بعد اجتماعي توسعه پايدار
بعد اجتماعي توسعه پايدار به رابطه انسان و انسان، تعالي رفاه افراد، بهبود دسترسي به سلامت و بهداشت و خدمات آموزشي عمومي، توسعه فرهنگهاي مختلف و مفاهيم بنياديني چون برابري و رفع فقر مربوط ميشود. يکي ديگر از جنبههاي اساسي بعد اجتماعي مربوط به نقش گسترده سازمانهاي بخش خصوصي در ايفاي نقش «مسئوليت اجتماعي» آنها در قبال محيط زيست است. ادبيات نظري اين حوزه تا اندازهاي گسترده است که پرداختن به آن در ارتباط با محيط زيست خود نيازمند انجام تحقيقي مجزّا ميباشد. در اينجا به عنوان نمونه، فقط به يکي از استانداردهاي سازمانهاي بخش خصوصي در اين زمينه اشاره ميشود.
ايزو 14000 مجموعهاي از استانداردهاي زيست محيطي است که ايده کلي اين مجموعه، ايجاد رويکردي نظاممند براي کاهش آسيبهايي است که سازمان ميتواند به محيط وارد آورد. ايزو 14001 يکي از ويرايشهاي اين مجموعه است که سازمانها بر پايه آن مورد ارزيابي محيط زيستي قرار ميگيرند. در سال 1995 ميلادي اولين استانداردهاي سري ISO 14000 به صورت پيش نويس تهيه و در سپتامبر 1996 ميلادي اين استاندارد به صورت نهايي مورد تصويب قرار گرفت که طي اين مرحله استاندارد خاص استقرار نظام مديريت زيست محيطي براي ثبت و اخذ گواهينامه بينالمللي با عنوان ISO 14001 نيز به تصويب رسيد (Babakri and Bennet, 2003 ). از جمله فوايد استقرار اين نظام مديريتي در سازمانها ميتوان کاهش آثار ناگوار ناشي از عملکردهاي اجرايي سازمانها بر محيط زيست، افزايش بهرهوري و بازدهي خدمات و فعاليتها، افزايش کارآمدي انرژي، صرفهجويي در مصرف منابع انرژي، بهکارگيري انرژيهاي پاک، جايگزيني منابع تجديدپذير و بهکارگيري مواد و فرآيندهاي کم آلاينده در سازمانها را برشمارد (Morrow and Rondinelli, 2002, Balzarova, 2006, Delmas, 2002 ).
جدول شماره 2-1: موانع موجود براي نگهداري نظام مديريت محيط زيستي (ISO 14001:2004)
بندهاي استانداردموانعپيامدها و جنبههاي محيط زيستيوجود روشهاي مختلف براي تعيين و ارزيابي جنبهاي محيط زيستيفقدان تعريف مشخص و واضح براي جنبه محيط زيستي و جنبه بارز محيط زيستيقانونهاي محيط زيستيفقدان منابعي که بتوان به صورت کارآمد اين قوانين را استخراج کردفقدان سطوح قانونگذاري مشخص که بتوان آنها را از يکديگر تميز دادفقدان منابع اطلاعاتي متمرکز در مورد قوانين محيط زيستيفقدان افراد آگاه و توانا در زمينه قوانين محيط زيستي در سازمانهابهبود اهداف و برنامههاي محيط زيستيفقدان باور عمومي کارکنان و همچنين مديريت ارشد سازمان در زمينه خطي مشي محيط زيستيکشمکش براي فهم نقش و جايگاه خطي مشي نظام مديريت محيط زيستي در سازمانايجاد وقفه در اجراي برنامهها و فقدان پيشرفت کافي در روند بهبودنامشخص بودن چگونگي بهدست آوردن بهبود مستمر در زمينه اهداف و برنامههااختلاف بين آنچه مکتوب شده و آنچه اجرا ميشوداختصاص هزينه کم به اين گونه برنامههاساختارها و مسئوليتهاتئجه نکردن به ذينفعان سازمان به عنوان ابزاري مناسب در نظام مديريت محيط زيستيفرماليته بودن وظايف و مسئوليتها و فقدان نظارت لازم و کافي از جانب مديريت ارشد سازمانمديريت ضعيف افرادي که با نظام مديريت محيط زيستي به نوعي درگير هستندچند شغله بودن افراد مسئول در نظام مديريت محيط زيستي و اهمال در انجام تمامي وظايف محوّله.فقدان منابع مورد نياز براي انجام پروژهها و برنامههاآموزش، آگاهي و تعيين صلاحيتفقدان افراد متخصص در زمينه نظام مديريت محيط زيستي در سازمانهافقدان دانش و آگاهي در زمينه نظام مديريت محيط زيستي در سازمانفقدان مشاوران با تجربه و متعهد براي کمک به سازمانها در زمينه استقرار نظام مديريت محيط زيستيفقدان سرمايهگذاري کافي در زمينه آموزش کارکنانناکافي بودن دانش و مهارتهاي آموزش داده شده در اين زمينهارتباطاتپيچيدگي ارتباطات داخلي و خارجي در برخي سازمانهامستندسازيچارچوبهاي الزام شده در استاندارد براي اجراي بندهاي استاندارددشوار بودن فهم و اجراي روشهايي اجرايي و دستورالعملهاي تعريف شدهکنترل عملياتفقدان دادههاي کمي و کيفي براي کنترل عمليات در سازمانهانامشخص بودن چگونگي دست يافتن به بهبود مستمر در بخش کنترل عملياتگستردگي و پيچيدگي دستيابي به کنترل عملياتواکنش در شرايط اضطراريروشهاي اجرايي و دستورالعملهاي ناکارآمددر دسترس نبودن روشهاي اجرايي و دستورالعملها در موارد ضروريعدم اقدام اصلاحي و پيشگيرانهدر نظر نگرفتن اقدامات پيشگيرانهکمبود کارکنان که چندين شغل را در سازمان تجربه کرده باشند به منظور تدوين اقدامات پيشگيرانهمميزي داخليمشکلات بهدست آوردن استقلال در مميزان داخليگزارشهاي ضعيف مميزي داخليبيتوجهي مميزان داخلي به عمليات مميزيبازنگري مديريتفقدان توجه کافي به اين بخش به عنوان حلقهاي کليدي در چرخه بهبود مستمرتيمهاي ناکارآمد و افزايش هزينهها در اين بخش
2-1-3- بعد زيستمحيطي توسعه پايدار
کانون اصلي توجّه و فلسفه شکلگيري مفهوم توسعه پايدار، تحقق «اهداف زيستمحيطي» در جريان توسعه بوده است. در گزارش توسعه هزاره سازمان ملل متحد، اثرات تغييرات اکوسيستمي در رفاه بشر مورد بررسي قرار گرفته است. بر اساس اين گزارش، تمامي افراد بشر براي برخورداري از يک زندگي خوب، سالم و ايمن بر اکوسيستمها متکي هستند. اما در حال حاضر به دليل زيادهرويهايي که در بهرهگيري از منابع طبيعي صورت گرفته، ظرفيت و توانايي سياره، براي تأمين نيازهاي بشري به شدت تضعيف شده است. آگاهان و مصلحان اجتماعي براي غلبه بر اين معضل جهاني مفهوم پايداري و توسعه پايدار را مطرح کردهاند. منظور از پايداري برقراري موازنه بين الزامات زيستمحيطي و نيازهاي توسعهاي در يک جامعه است و توسعه پايدار نيز مجموعه اقداماتي است که با توجه به فلسفه پايداري به گونهاي هدايت ميشود که کيفيت زندگي انسان را بهبود بخشد و در عين حال قابليت زيست کره زمين را نيز حفظ کند. CITATION زاه89 \p 61 \l 1065 (زاهدي, 1389, ص. 61) متأسفانه از زمان انقلاب صنعتي، سرعت تخريب محيط زيست افزايش يافت و اينک، اين خطر پيش آمده که انسان به دست خود زمين را نابود و در واقع، خود را مضمحل کند. در کشور ما ايران نيز محيط زيست به سرعت در حال نابودي است و ما نيز در تخريب طبيعت از ديگران عقب نماندهايم. ولي خوشبختانه به نظر ميرسد در جهان حرکتي بيدار کننده پديد آمده است که طبيعت و جهان را از صدمات تخريب نجات دهد. (بهرامي، 94، 1387) به دليل بروز چنين خطرات و بحرانهايي، بُعد زيستمحيطي توسعه پايدار، به حفاظت و تقويت پايه منابع فيزيکي و بيولوژيکي و اکوسيستم مرتبط است.
ريشه شکلگيري بحرانهاي زيستمحيطي
بيش از سي سال است که بحثهاي مربوط به دين و محيط زيست در محافل علمي و تخصّصي مورد توجه قرار گرفته است. موافقتها و مخالفتهايي که به واسطه انتشار مقاله جنجال برانگيز لين وايت (Lynn White) در سال 1967 با عنوان «ريشه تاريخي بحرانهاي اکولوژي» که ضمن آن سنّت مسيحي و يهودي را مسبب بحرانهاي زيست محيطي معاصر دانسته هنوز ادامه دارد CITATION Toy72 \l 1033 (Toynbee, 1972). اما در دهه اخير به دليل تداوم بحرانهاي محيطي (عليرغم پيشرفت علم و تکنولوژي) ديدگاه جهاني نسبت به نقش مؤثر و مثبتِ مذهب تغيير نموده و به عنوان عاملي مؤثر در رفع بحرانهاي زيست محيطي مورد توجه قرار گرفته است. در نتيجه با تأکيد بر نياز به حضور يک پايه ديني براي حل بحرانهاي زيست محيطي، حضور عامل مذهب را در بحثهاي محيطي ضروري ميدانند. بحران زيست محيطي تبلور خارجي بيماري و رنجي دروني است که انسان مدرن را به ستوه آورده است، انساني که براي به دست آوردن زمين از آسمان روي گرداند، به جاي آسمان به زمين اصالت داد و اکنون زمين را هم دقيقاً به دليل نداشتن آسمان از دست داد CITATION نصر77 \t \l 1065 (نصر, 1378- 1377). انسان مدرن انساني است که قانونگذاري ميکند، ارزش تعيين ميکند، به هيچ قدرتي خارج از خود اتکا ندارد و به عبارتي ديگر «مرکز هستي» است. پايههاي اصلي چنين ديدگاهي، در طول تاريخ و در افکار بسياري از صاحبنظران مانند فيثاغورث مشاهده ميگردد که انسان را ميزان هر چيز دانستهاند. با اين حال انسانمحوري با تأکيد بر ابعاد مادياش در دوره رنسانس نضج گرفت، در دوراني که علم تجربي (Science) و نه علم به معناي حکمت (Wisdom) صرفاً متحول نميشود بلکه مقام و منزلتي مييابد که به عنوان معيار و عامل ارزيابي همه چيز حتي دين و فرهنگ نيز ايفاي نقش مينمايد CITATION امي \p 98 \l 1065 (امين زاده, 1381, ص. 98).
دو عامل مهمي که باعث ترويج و تأکيد بر انسانمحوري در نگاه به محيط زيست بودهاند عبارتند از:
رواج ديدگاه علمگرايانه نسبت به طبيعت: تفکرات فلسفي افرادي مانند دکارت که دنيا را با دو نظم سلسله مراتبي و مختلف يعني ذهن و ماده تعريف ميکند، پايهگذار چنين ديدگاهي است. دکارت نيز مانند افلاطون معتقد بود که هر چه از نظر علمي قابل اعتبار نباشد، وجود ندارد و طبيعت تنها از جنبه کميات ملموس مانند اندازه و وزن تشکيل شده و ارزشهاي ذاتي غير قابل اندازهگيري مانند زيبايي اهميت چنداني ندارند. با انقلاب دکارتي، نه تنها فلسفه از مذهب جدا ميشود بلکه مبتني بر «خِرَد» ميگردد. با چنين پيش درآمدي علم جديد که توسط اشخاصي چون گاليله، کپلر و نيوتن بسط داده شد، علمي است بر پايه تجربه، مشاهده و ديدگاه جزء گرايانه که در آن ديگر طبيعت موجودي قابل احترام و مقدس نيست. طبيعت تبديل به آزمايشگاهي براي اثبات نظريههاي گوناگون علمي ميشود. علم مورد نظر که کمي و متکي بر حس و تجربه است، از زمان فرانسيس بيکن به بعد مساوي با قدرت و توانايي تلقي ميشود و حتي برتراند راسل مبناي مدينه فاضلهاش را با نام «جامعه علمي» بر چنين پايهاي استوار مينمايد CITATION نصر63 \p 196 \l 1065 (نصري, 1363, ص. 196).
جدايي انسان از طبيعت و تسلط بر آن: فيثاغورث و افلاطون از طريق دو تفکر سيستمي متفاوت نظرياتي در ارتباط با جدايي انسان از طبيعت مطرح نمودهاند. اما هر دو با اعتقاد بر جدايي بين بدن (کالبد مادي) از نفس (روح غير مادي)، دنياي فيزيکي را دامي براي نفس ميدانستند. رشد اين تفکر و تجلي دوگانگي بين انسان و طبيعت و تسرّي آن به همه مقولات حيات در دوران رنسانس به وقوع پيوست و با عنوان انسانمحوري و انسانگرايي مدرن رواج يافت CITATION امي \p 99 \l 1065 (امين زاده, 1381, ص. 99).
2-1-4- بعد سياسي توسعه پايدار
همان گونه که علوم سياسي از دل تاريخ بيرون آمد، «اداره امور عمومي» نيز از بطن رشته علوم سياسي خارج شد اما هرگز کاملاً از آن دور نشد. اداره امور عمومي، هنر و دانش مديريت است که براي بخش عمومي به کار بسته ميشود اما به صورت سنّتي. اين رشته تا جايي بسيار فراتر از دلمشغوليهاي مديريت ميرود به شکلي که گويي تمامي موضوعات سياسي، اجتماعي، فرهنگي و محيطهاي حقوقي را که بر اداره مؤسسات عمومي تأثير ميگذارد در بر ميگيرد. اداره امور عمومي به عنوان يک حوزه مطالعاتي، ذاتاً مجموعهاي ميانرشتهاي تلقي ميشود زيرا مباحث زيادي را از علوم سياسي، جامعهشناسي، اداره امور تجاري، روانشناسي، حقوق، انسانشناسي، جنگلباني و مانند آن را در خود جاي ميدهد.طبعاً مقوله «توسعه پايدار» نيز در ادبيات نظري چنين رشتهاي داراي صبغه سياسي خواهد بود. زاهدي (1389) ايجاد تعادل و تلفيق اهداف اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي- يعني سه بعد اوليه و اساسي توسعه پايدار- را مستلزم داشتن چشماندازي بلندمدتتر و تعيين تأثيرات تصميمگيري و تصميمات فعلي روي نسلهاي آينده، وضع قوانين، مقررات و سياستهاست و اين خود محيط و بعد اصلي بعدي را مشخص ميسازد که همان محيط سياسي و بعد سياسي است. علاوه بر اين کارکرد مهم، وي بعد سياسي را به قانون، سياستگذاريها، برنامهريزي، بودجهبندي، نهادسازي، تنوع و تکثّرگرايي، احترام به حقوق انساني و مشارکت مؤثر مردم در تصميمگيري مرتبط ميداند.
2-1-5- جمعبندي مبحث اول از فصل دوم
6248402857500
شکل شماره 2-1: ابعاد توسعه پايدار
چنانچه بپذیریم که بافت موضوع خط مشی گذاری زیست محیطی، همان مقوله توسعه پایدار است، ناگزیر به پذیرش توجّه همزمان به سه بعد دیگر در کنار بعد زیست محیطی هستیم به طوری که می توان گفت افراط در توجه به حوزه محیط زیست و غفلت از عوامل سه گانه دیگر فروافتادن در دام ناپایداری توسعه است، همان گونه که توجه به عوامل توسعه اقتصادی، اجتماعی و یا سیاسی بدون توجه به موضوع محیط زیست، دچار شدن به همان دام را در پی دارد.
مطابق با مطالب ارائه شده ميتوان ابعاد اقتصادي، اجتماعي و سياسي توسعه پايدار را به عنوان عوامل محيطي تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي در نظر گرفت. به اين معنا که تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي فارغ از توجه به هر کدام از ابعاد مذکور، نقص در مرحله تدوين و به تبع آن شکست در مرحله اجراي خط مشي زيستمحيطي را موجب خواهد شد.
2-2- خط مشيگذاري زيستمحيطي
مطابق با نظر برخي از صاحبنظران در نتيجه توسعههاي نظري بسياري که در رابطه با موضوع «خط مشيگذاري» صورت گرفته است، ميتوان خط مشيگذاري را به عنوان يک رشته علمي مستقل مورد بحث و بررسي قرار داد. عمده مطالعاتي که در اين زمينه صورت گرفته است خط مشيگذاري را از منظر فرآيندي مورد توجه قرار داده و آن را در قالب مراحل معين و مرتبط با يکديگر معرفي کردهاند. اما بايد دقت داشت که «رويکرد فرآيندي» به خط مشيگذاري با «رويکرد محتوايي» به آن منافاتي ندارد. مطالعه موضوع خط مشيگذاري بدون توجه به محتواي مسائل آن، فايده عملي چنداني در پي نخواهد داشت. به عبارت ديگر خط مشيها در نتيجه بروز مسائل عمومي توليد ميشوند. بنابراين ميتوان انوع خط مشيها را به تفکيک محتواي مسائلي که در پي حل آنها بر ميآيند تقسيم بندي نمود. شفريتز از صاحبنظران اين رشته در کتاب «مقدمهاي بر خط مشيگذاري» رويکرد محتوايي را به جاي رويکرد فرآيندي در بررسي خط مشي انتخاب کرده و خط مشيها را در قالب هشت طبقه متناسب با محتواي مسائلشان تقسيمبندي نموده است. اين هشت حوزه عبارتند از (Shafritz, 2008):
خط مشيهاي اقتصادي
خط مشيهاي تعليم و تربيت
خط مشيهاي زيستمحيطي
خط مشيهاي رفاه عمومي
خط مشيهاي حقوق مدني
خط مشيهاي دفاع ملي
خط مشيهاي عدالت جزايي
خط مشيهاي سلامت و بهداشت عمومي
يکي از انوع خط مشيهايي که وي معرفي کرده «خط مشيهاي زيستمحيطي» است. چنين طبقهبندي توسط بسياري ديگر از محققان نيز مورد تأييد قرار گرفته است (Torres, 2003; Heggelund, 2007; Firsova, 2009; Farazmand, 2009 ) به طوري که ميتوان گفت، در اينکه مسائل زيستمحيطي از انواع بسيار مهم و بارز مسائل عمومي دولتها هستند ترديدي وجود ندارد.
2-2-1- تعريف خط مشيگذاري
در اين بخش ابتدا تعريف خط مشيگذاري عمومي و سپس خط مشيگذاري زيستمحيطي ارائه ميگردد.
2-2-1-1- تعريف خط مشيگذاري عمومي
پیدایش رشته خط مشيگذاري (سیاستگذاری)، ریشه در آثار «لاسول» و «لرنر» داشته؛ اما گسترش و نهادینهشدن آن در دانشگاههای غربی، پانزده تا بیست سال بعد؛ یعنی در اواسط دههی شصت، بهویژه در اواخر این دهه، آغاز شد و زمینه را برای ارتباط میان علوم سیاسی و دیگر رشتههای اصلی علوم اجتماعی؛ مانند اقتصاد، جامعهشناسی، تاریخ، فلسفه و ... به منظور شناخت و بهبود سیاستگذاریها فراهم کرد. (اشتريان، 1386، ص13)
مفاهيم اساسي در تعريف «خط مشيگذاري عمومي» عبارتند از مفاهيم «سياست يا خط مشي»، «عمومي»، «حقوق عمومي» و «اداره امور عمومي» که نهايتاً منجر به ايجاد تعريف خط مشيگذاري عمومي ميشوند.
«سياست يا خط مشي- Policy»: تصميمي پايا که از سوي يک منبع داراي اقتدار مانند يک دولت، يک شرکت يا حتي رئيس يک خانواده اتخاذ ميشود. بر اين اساس مثلاً شهروندان ممکن است مجبور به پرداخت ماليات فروش در آن چيزهايي که ميخرند باشند. به شکلي عامتر،سياستها ميتوانند اهدافي باشند که قرار است بدست آيند.
«عمومي- Public»: مردم يا تمامي شهروندان يک قلمرو سياسي مانند يک شهر و يا يک کشور.
«حقوق عمومي- Public law»: جمعآوري و تدوين تمامي تصميمات پاياي خط مشيگذاري عمومي که از سوي حکومت يا شهرداري اتخاذ شده است. پيروزيها و شکستهاي سياسي تمامي نبردهاي تقنيني و قضايي، بوسيله قوانين جديدي که از دل قوانين فرسوده ظاهر ميگردند، اعلان ميشوند.
«اداره امور عمومي- Public administration»: آنچه دولتها انجام ميدهند يعني همان اجراي حقوق عمومي. هر نوع کاربست يک قانون عمومي، ضرورتاً عملي اداري محسوب ميشود.
داي خط مشي عمومي (Public policy) را «هر آنچه که حکومتي انتخاب ميکند که انجام دهد يا انجام ندهد» توصيف ميکند. تعريف داي داراي سه جنبه مهم و اساسي است: (Hawlett and Ramesh, 2009, p5)
عامل اوليه و اساسي خط مشيگذاري دولت است. يعني تصميمات بخش خصوصي، سازمانهاي خيريه، گروههاي ذينفع، افراد و يا ساير گروههاي تأثيرگذار حتي سازمانهاي مردمنهاد (NGOS) خط مشي عمومي محسوب نميشوند. ويژگي اصلي تصميمات دولتي معتبر و الزام آور بودن آن براي شهروندان و تمامي گروههاي مرتبط است.
داي بر اين نکته اساسي تأکيد ميکند که خط مشي عمومي، يک انتخاب اساسي از سوي دولت است که ممکن است شامل انجام دادن برخي چيزها در پاسخ به مسئله عمومي و يا «انجام ندادن» کاري در برابر آن باشد. به عبارت ديگر مطابق با تعريف داي «بي تصميمي» يا «تصميم منفي» نيز يک نوع خط مشي عمومي محسوب ميشود. بي تصميمي، رها کردن مسئله در همان وضعيتي است که در آن قرار دارد که البته آگاهانه از سوي دولت انجام ميشود.
داي تأکيد ميکند که خط مشي عمومي انتخاب آگاهانه و هوشيارانه دولتهاست. اقدامات و تصميمات دولتي به هر حال داراي برخي تبعات ناخواسته (مفيد يا غيرمفيد) است. مثلاً ممنوع کردن تجارت توتون ممکن است منجر به گسترش بازارهاي سياه و قاچاق آن شود. مطابق با اين تعريف، تبعات ناخواسته تصميمات دولت، خط مشي عمومي محسوب نميشود.
در تعريف ديگري ويليام جنکينز (1978)، خط مشي عمومي را مجموعه تصميمات متعامل بازيگر يا گروهي از بازيگران سياسي تلقي ميکند که ميبايست به صورت قانوني و در حوزه اختيارات بازيگران اخذ شده باشد. وي بر خلاف داي که خط مشي را يک انتخاب ميداند، آن را فرآيندي شامل يک سلسه اقدامات در نظر ميگيرد که از زمان احساس مشکل (نهفتگي مشکل) شروع ميشود و تا ارزيابي از اجراي خط مشي ادامه مييابد و صرفاً اتخاذ يک تصميم نيست. (قليپور، 1388، ص97)
ذکر چند نکته زير با توجه به مجموعه تعاريف خط مشي عمومي لازم است:
خط مشي عمومي بيانگر ارتباط ميان اقدام دولت و ادراک (واقعي يا غيرواقعي) وجود يک مشکل يا مسئله عمومي است که مستلزم نوعي اقدام است.
خط مشي عمومي داراي کارکردهاي اساسي چون «راهنماي عمل بودن در بخش عمومي»، «نقش هماهنگ کنندگي ميان سازمانهاي عمومي»، «نمايندگي کردن منافع و مصلحت عامّه مردم»، «ارزيابي و کنترل اقدامات بخش دولتي» و «روشن ساختن روح قوانين» ميباشد.
هر قدر تطابق خط مشي با فرهنگ و ارزشهاي موجود جامعه بيشتر باشد، ميزان تحقق کارکردهاي خط مشي بيشتر خواهد بود.
نکته ديگر ميزان مشارکت شهروندان از سياستهاي اتخاذ شده است که خود متأثر از فرهنگ عمومي جامعه ميباشد. طبعاً افزايش ميزان آگاهي و مشارکت عمومي در موفقيت عملکرد خط مشيهاي عمومي تأثيرگذار خواهد بود.
نکته حائز اهميت ديگر توجه به سطوح خط مشيگذاري عمومي است. در يک تقسيمبندي ميتوان سطوح سه گانه «خُرد»، «زيرسيستمي» و «کلان» را براي خط مشيگذاري در نظر گرفت. منظور از سطح خرد تلاش افراد، گروههاي خاص براي هدايت اعمال مورد نظر حکومت در راستاي منافع خودشان است. سطح زيرسيستمي نيز تمرکز بر موضوع يا حوزهاي خاص نظير حمل و نقل يا محيط زيست يا ... را مدّ نظر دارد. در اين سطح الگوي روابط ميان نهادها، سازمانهاي اداري و بازيگران آن موضوع به عنوان يک زيرسيستم سياسي طرح ميشود. سطح کلان نيز شامل اجتماع به عنوان يک کل (رئيس جمهور، وزارتخانهها، رسانهها و ...) در تدوين خط مشيها (سياستها) است.
2-2-1-2- تعريف خط مشيگذاري زيستمحيطي
خط مشيگذاري اساساً يک مقوله «مسئله- محور» است. به عبارت بهتر خط مشيگذاري يک رشته کاملاً هدفمند است و هدف در آن «حل مسئله» ميباشد. (Hawlett and Ramesh, 2009, p4) منظور آن است که «خط مشي» از جنس «راه حل» بوده که در پاسخ به مسائل عمومي جامعه با هدف تأمين «مصلحت عامّه» اتّخاذ ميشود. درک مفهوم خط مشيگذاري از اين منظر سادهتر است چرا که نقطه آغاز در تعريف خط مشيگذاري را «مسئله عمومي» قلمداد ميکند.
مطابق با تقسيمبندي صورت گرفته در تفکيک مسائل زيستمحيطي، اين مسائل ذيل سه دسته «مسائل مربوط به آلودگي هوا»، «مسائل مربوط به آلودگي خاک» و «مسائل مربوط به آلودگي آب» طبقهبندي ميشوند. (زاهدي، 1389، ص 30) بنابراين ميتوان خط مشيگذاري زيستمحيطي را فرآيند حلِّ مسائل زيستمحيطي در سه حوزه مذکور تلقّي نمود.
2-2-2- رويکردها، نظريهها و مدلهاي خطمشيگذاري عمومي
در اين بخش پس از ارائه کلياتي در مورد «تصميمگيري» و ارتباط آن با «خط مشيگذاري عمومي»، ابتدا 3 «رويکرد» کلّي در خط مشيگذاري طرح شده و پس از آن 4 «نظريه» مطرح در اين حوزه تبيين ميشود. نهايتاً مدلهاي متعارف خط مشيگذاري عمومي نيز در قالب يازده مدل به طور اجمال مرور ميشود.
خط مشيگذاري عمومي يک نوع «تصميمگيري» است که در سطح کلان صورت ميپذيرد. سطح خُرد تصميمگيري، انتخاب يکي از راه حلها در مواجهه با مسائل سازماني (بخش خصوصي) را مدّ نظر دارد اما در تصميمگيري کلان (موضوع خط مشيگذاري عمومي)، حلّ مسائل عمومي شهروندان مورد بحث قرار ميگيرد. تصميمگيري با توصيف مذکور در دو سطح زير صورت ميپذيرد: (قليپور، 1388، ص2)
سطح خُرد: سطح سازماني است که در آن فعاليت تصميمگيري، عمدتاً توسط مديران در راستاي حلّ مسائل و مشکلات سازماني و انجام صحيح و درست وظايف طي فرآيندي مشخص اتخاذ خواهد شد. چنانچه يک سازمان (خصوصي) در راستاي پايبندي به مفادّ «مسئوليت اجتماعي» خويش اقدام به برنامهريزي و نيز رعايت تدابير زيستمحيطي نمايد، چنين تصميمي در اين سطح جاي ميگيرد.
سطح کلان: در اين سطح، مسائل در گسترهاي وسيعتر تجزيه و تحليل ميشود و تصميمات را عمدتاً سياستگذاران اتخاذ ميکنند. کليه تصميمات زيستمحيطي که توسط بازيگران حاکميتي به منظور رفع مسائل زيستمحيطي و عمومي آحاد مردم اخذ ميشود در اين سطح قرار ميگيرد.
تصميمگيري عبارتست از انتخاب از ميان گزينههاي ممکن خط مشي. اين مرحله به دليل آنکه بسياري از راه حلهاي بالقوه بايد به نحوي غربال شوند و تنها يک يا تعداد معدودي راه حل، انتخاب و استفاده شود سياسيترين مرحله به شمار ميآيد. در اين مرحله لزوماً محتملترين گزينه انتخاب نخواهد شد و تصميم در مورد اينکه چه کار خاصي انجام نگيرد نيز بخشي از انتخاب است تا سرانجام مناسبترين اقدام مشخص شود. (هاولت و رامش، 1380، ص 221-220) سه کارکرد مهم تصميمگيري عبارتند از: (اشتريان، 1391، ص 156)
مشروعيتبخشي: توسط نهادهاي قانوني تحقق مييابد و از همينجاست که مطالعه سازمانها و نهادهاي رسمي و نقش اقتداري و ويژگيهاي ذاتي آنها اهميت مييابد.
ايجاد ائتلاف: ايجاد ائتلاف در هيئت حاکمه طيّ فرآيندهايي انجام ميشود، خواه به صورت اقتداري، خواه به صورت دموکراتيک يا هر صورت ديگر. چگونگي شکلگيري ائتلاف از طريق فرآيندهاي رسمي يا فرآيندهاي سياسي موضوعي است که ميتواند بررسي شود.
شروع رسمي اقدام: با تصميم رسمي اقدامات عملي آغاز ميشود و بدين سان اجراي سياستهاي عمومي آغاز ميشود که البته خارج از موضوع پژوهش حاضر است.
2-2-2-1- رويکردهاي خط مشيگذاري عمومي
رويکردهاي سهگانه خط مشيگذاري عمومي عبارتند از:
خط مشيگذاري عينيّتگرا: اين رويکرد معطوف به «حلّ مسئله» بوده و معمولاً با استفاده از ابزارهاي کمّي شامل مراحل مشاهده تحليل مسئله تبيين راه حلها پيگيري ميشود. در اين رويکرد تفکيک مسئله از زواياي مختلف، نيازسنجي عمومي و نيز شناسايي علل بروز مسئله سه عامل اثرگذار و کليدي محسوب ميشود. اين رويکرد، رويکرد غالب خط مشيگذاران در حلّ مسائل عمومي (به ويژه مسائل زيستمحيطي) محسوب ميشود.
خط مشيگذاري آرمانگرا (هدفگرا): اين رويکرد ناظر به تحقّق وضع مطلوب (ايدهآل) در يکي از موضوعات عمومي مرتبط با شهروندان و مبتني بر درک هستيشناسانه خط مشيگذاران ميباشد. در اين رويکرد لزوماً حل يک مسئله مشخص عمومي دنبال نميشود (به عبارت ديگر مسئله-محور نيست) بلکه خط مشيگذاران فراتر از آن به دنبال تحقق يک وضع مطلوب يا آرماني مدّ نظر خود هستند.
خط مشيگذاري خيالپرداز و توهّمگرا: اين رويکرد نه مبتني بر دادههاي عيني (عينيّتگرا) و نه آرماني (آرمانگرا) است، بلکه صرفاً بر اساس ذهنيات مبهم و غير دقيق سياستگذاران دنبال ميشود.
اقتضاء رويکرد آرمانگرا (هدفگرا) تمرکز نسبي در وضع سياستهاست چرا که معمولاً اهداف به صورت بالا به پايين تدوين و ابلاغ ميشوند، اقتضاء ديگر ايدئولوژي- محور بودن خط مشيگذاران در وضع سياستهاست در صورتي که در رويکرد عينيّتگرا يا «مسئله-محور» به عکس شاهد عدم تمرکز و پراکندگي نسبي نهادهاي عمومي در وضع سياستها و نيز انجام تحليلهاي فنّي و کارشناسي (فارغ از مباحث ايدئولوژيک) هستيم. پيوستاري بر انواع تصميمات ميتوان در نظر گرفت که بر اساس دخالت گرايشات ارزشي و هنجارها قابل تفکيک است. انواع سه گانه تصميمات در اين پيوستار را ميتوان تصميمات ايدئولوژيک، سياسي و فنّي دانست. تصميمات سياسي در حدّ وسط پيوستار قرار داشته و بر قدرت و منفعت استوار است.
حال اگر خط مشيگذاري زيستمحيطي ناظر به حلّ مسائل عمومي اين حوزه (آلودگي هوا، آلودگي آب و آلودگي خاک) صورت پذيرد- که در غالباً نيز همينگونه است- رويکرد عينيّتگرا دنبال شده اما چنانچه تحقّق ايدهآلهاي برآمده از اسناد بالادستي کشور نظير سند چشمانداز يا سند ملّي محيط زيست و يا حتّي ايدهآلهاي برآمده از رويکرد اسلام به موضوع محيط زست (استانداردهاي برآمده از دين مبين اسلام در نگاه به محيط زيست به عنوان يک «امانت الهي») مدّ نظر باشد، در اين صورت رويکرد آرمانگرا بر جريان خط مشيگذاري حاکم است.
2-2-2-2- نظريههاي خط مشيگذاري عمومي
منظور از «نظريه» آن دسته از چارچوبهايي است که کارکردهاي کلان در تحليل خط مشيهاي عمومي را ارائه ميکند. ميتوان سطح تحليل «نظريه»هاي خط مشيگذاري عمومي را کلانتر از «مدل»هاي اين حوزه دانست و به اين شکل «نظريات» را از «مدلها» تفکيک نمود. مطابق با يافتههاي انديشمندان خط مشيگذاري عمومي و با لحاظ تفکيک مذکور ميان نظريه و مدل، 4 نظريه زير قابل ارائه است:
نظريه عقلايي (به عنوان «تِز»)
نظريات منتقد به نظريه عقلايي (به عنوان «آنتي تِز»)
نظريه رضايت بخش (مارچ و سايمون)
نظريه جزئي- تدريجي يا تدريجيگرايي (ليندبلوم)
نظريه هنجاري (به عنوان «سنتز»)
نظريه گفتمان (به عنوان «سنتز»)
در ادامه به تشريح اين نظريات پرداختهايم:
نظريه عقلايي : اين نظريه به تعبير هاولت ريشه در نظريه عقلانيت در مکاتب خِرَدگرايي، روشنفکري و اثباتگرايي داشته و جايي مورد استفاده قرار ميگيرد که سطح اطلاعات موجود زياد و ميزان تغييرات حداقل باشد. در «خط مشي عقلايي» از ميان گزينههاي مختلف تنها يک گزينه ميتواند با حداقل هزينه، به تعبير اقتصاددانان «حداکثر مطلوبيت» را ارائه دهد. اين ديدگاه متأثر از نظريههاي مديريت علمي تيلور و بوروکراسي وبر و نقطه نظرات کلاسيکها است که در آن سازمان به عنوان يک ماشين علمي- عقلايي که جهت نيل به اهداف روشن بر پايه اصول منطقي و روابط غيرشخصي عمل ميکند، تلقي ميشود. تئوري انتخاب عقلاني يا به تعبير دقيقتر تئوري سنجش عقلاني بر اين مبنا استوار است که رفتار سياسي، اقتصادي، فرهنگي و ... بر مبنايي از سنجشگري و محاسبه سود و زيان استوار است. انسان موجودي حسابگر است و در انتخابهاي خويش در پي حدّاکثر سود است و اين نکتهاي کليدي در فهم رفتارهاي گوناگون انسان اعمّ از فرهنگي، اقتصادي و ... است. به همين سان، اين نکته عامل اساسي در خط مشيگذاري عمومي (و از جمله خط مشيگذاري زيستمحيطي) است. (اشتريان، 1391، ص 121)
مقايسه و سنجشگري مدّ نظر در اين نظريه زماني به سهولت امکانپذير است که اولاً گزينهها محدود بوده، ثانياً پيامدهاي هر گزينه قابل شناسايي باشد و ثالثاً بازيگران و ذينفعان محدود باشند. در مدل عقلايي فرض بر اين است که تصميمگيرندگان مانند مديران فنّي يا بازرگاني عمل ميکنند. به اين ترتيب که ابتدا مشکل را تعريف و پس از آن، اثربخشترين يا کارآمدترين روش حلّ آنرا انتخاب ميکنند. اين نگرش را شيوه خاصي که در حلّ مسئله دارد، «مديريتگرايي» نيز مينامند. (هاولت و رامش، 1380: 224) تصور بر اين است که فرآيند پايين به بالا، فرآيندي کارشناسي است که تصميم سياستي را آماده ميکند و سپس با فرآيند بالا به پايين که سياسي است، تصميم قطعي اتّخاذ ميشود. اما عملاً فرآيند پايين به بالا نيز به علّت تقاطع و مراحل زيادي که دارد سياسي ميشود. (اشتريان، 1391، ص 189)
در چنين ديدگاهي عقلانيت اقتصادي بر خط مشيگذاري زيستمحيطي حاکم بوده و تحليل هزينه- منفعت مادّي بر انتخاب يک راه حل يا سياست از ميان راه حلهاي ممکن سايه مياندازد. يک ساختار کاملاً مشخص زيستمحيطي مبتني بر تئوري عقلاني، تصميمات اين حوزه را اخذ ميکند. حالت افراطي اين تئوري منجر به مداخلهگري افراطي دولت و ساختار مذکور در اخذ خط مشيهاي زيستمحيطي و حالت متعادلتر آن اکتفا به نقش نظارتي دولت را به دنبال دارد. (پيوستاري از مداخلهگري افراطي تا نظارتهاي کلّي). در حالت افراطي يا متمرکز دولتها با انتخاب رويگرد نخبهگرايانه سعي کنند تا شرايط خط مشيگذاري زيستمحيطي را از شرايط رقابت کامل دور نگه دارند.
نظريات منتقد به نظريه عقلايي: در تصميمگيري عقلايي فرض بر اين است که تمام راههاي ممکن قابل شناسايي و ارزيابي است. اما اين فرض به دلايلي که گذشت امکانپذير نيست. از اين رو برخي از دانشمندان اقدام به طرح نظرياتي نمودند که در آن به جاي ارزيابي تمام راههاي ممکن و انتخاب بهترين راه، تصميمگيرنده غالباً مجبور است که از ميان مجموعهاي محدود، راهي را انتخاب و به آن قناعت نمايد. مهمترين اين نظريات، نظريه «رضايتبخش» مارچ و سايمون و نيز نظريه «تدريجيگرايي» ليندبلوم است.
نظريه رضايتبخش: اين نظريه که توسط سايمون و مارچ ارائه گرديد بر جنبههاي رواني و اجتماعي تصميمگيري تأکيد ويژهاي دارد. در اين ديدگاه تصميمگيرندگان به جاي جستجوي راه حلهاي حداکثر – که در مدل عقلايي طرح ميشد- بديلهايي را انتخاب ميکنند که اهداف تصميمگيرنده را در حدّ رضايتبخش محقّق سازد. اين مدل بر اين پيشفرض مبتني است که تواناييهاي عقلي انسان مستقيماً تحت تأثير ارزشهاي اجتماعي، دانش، تجربه، عادات و اتفاقات گذشته بوده و در واقع بواسطه اين قيود محدود ميشود. سايمون و همکارانش معتقدند که محدوديت عقلانيت انسان، ناشي از محدوديتهاي ذهني و شعوري وي است و هر گونه بحثي درباره ساز و کار تصميمگيري در سازمان بايد با علم به اين واقعيت باشد. اينان عقلانيت را مفهومي مطلق به شمار نميآورند زيرا معتقدند که محيطهاي سازماني و اجتماعي که تصميمگيرنده در آن قرار گرفته است در شيوه و نحوه تصميمگيري او مؤثرند و در نتيجه اينکه چه هدفي مهم شمرده و چه راهي براي نيل به آن برگزيده شود تابع اين شرايط محيطي خواهد بود. نتيجه آنکه عقلانيت اولاً مطلق نيست و دوم اينکه عقلانيت نميتواند مستقل از شخص تصميمگيرنده باشد. به طور کلي مدير بر اساس اين الگو، به جاي جستجوي نقطه مطلوب، حداکثر رضايتبخشي؛ به جاي شرايط مطمئن در شرايط نامطمئن؛ به جاي عينيت عقلايي با ذهنيت عقلايي؛ به جاي اطلاعات کامل با اطلاعات محدود و به جاي تصور امکانات و منابع محدود در قلمرو امکانات و محدوديتهاي موجود به تصميمگيري ميپردازد. (قليپور، 1387، ص44)
نظريه جزئي- تدريجي: اين نظريه توسط ليندبلوم و در نقد مدل عقلايي تصميمگيري طراحي و ارائه شد. بر اساس نظريات وي، مسئولان تصميمگيرنده هر ساله تمامي جزئيات خط مشيهاي موجود و پيشنهاد شده را بررسي نمينمايند؛ بلکه به دليل محدوديت در زمان، منابع و اطلاعات، تصميمات گذشته را با اِعمال تغييرات جزئي (افزايش يا کاهش) مبناي تصميمگيري جديد در نظر ميگيرند. مزيت اصلي مدل مذکور را ميتوان برقراري ثبات و حفظ سيستم سياسي – به دليل بروز تغييرات کم و پرهيز از تحولات يکباره- دانست. ليندبلوم معتقد است که بيش از هر چيز تصميمگيري از طريق پيگيري يک فرآيند سعي و خطاي پي در پي معطوف به ايجاد تغييرات جزئي نسبت به وضع موجود است. در اين مدل تحليل تصميمگيري معطوف به برخي از پيامدهاي ممکن و مهم گزينههاي سياستي است و نه همه پيامدها. در اين ديدگاه تحليل سياستگذاري نه به وسيله يک اقتدار منفرد بلکه به وسيله جريانها، گروهها و افراد مختلف انجام شده و بين آنها تعاملي وجود دارد که تصميمگيري را شکل ميدهد. تفاوت اين مدل با مدل عقلايي آن است که در اينجا با پذيرش نارسايي اطلاعات و امکانناپذيري عقلانيت کامل اين را ميپذيريم که به تدريج و بر اساس اطلاعات و تحليلهاي موجود (هر چند ناقص) قدمهاي اصلاحي کوچک بر ميداريم. در طول تاريخ، زنجيرهاي از تصميمها اتّخاذ ميشود که تصميم امروز در پيوند اطلاعاتي، محتوايي و تحليلي با تصميمهاي قبلي است. از نظر ليندبلوم جوهر تدريجيگرايي عبارتست از دستيابي به ترکيبي از تصميمات با تأکيد بر نياز به کسب موافقت سياسي و يادگيري از طريق آزمون و خطا و نه صرف سر همبندي تصميمهاي تصادفي. (اشتريان، 1391، ص 169)
جدول شماره 2-2: مقايسه نظريات خط مشيگذاري عمومي
ابعادنظريهپيشفرضهاي اساسينقاط مثبتنقاط منفي (محدوديتها)عقلاييخط مشي به عنوان «بهترين» راه حل ممکنامکان احصاء و ارزيابي تمامي بديلهاي ممکن و انتخاب بهترين راه حل از ميان آنهاجامعيت و آينده نگريدقت، ابتکار و نوآوري در فرآيند انتخابمحدوديت در زمان و منابع جهت بررسي بديلهارضايتبخشخط مشي به عنوان راه حل «رضايتبخش»محدود شدن عقلانيت به واسطه تأثيرپذيري از جنبههاي رفتاري و رواني تصميمگيرندهواقعنگري در توجه به قيود ذهني تصميمگيرندهتسهيل انتخاب از ميان بديلهاکم توجهي به خلاقيت و نوآوري در فرآيند تصميمگيريجزئي- تدريجيخط مشي به عنوان اعمال تغييرات محدود در راه حلهاي گذشتهمحوريت حفظ ثبات سياسي در طراحي و تدوين خط مشيواقعنگري در توجه به محدوديت دسترسي تصميمگيرنده به منابعبرقراري ثبات و حفظ سيستم سياسي به دليل پرهيز از تغييرات بنياديکم توجهي به خلاقيت و نوآوري در فرآيند تصميمگيريناديده گرفتن فرصتهاي جديد در تصميمگيري
نظريه هنجاري: وجه افتراق اساسي نظريههاي هنجاري از نظريه عقلانيت اقتصادي آن است که نظريههاي هنجاري نقطه عزيمت خود را تفسيري از انسان و ارزشهاي اخلاقي وي قرار ميدهند و سپس از درون آن، بايدها و نبايدهايي را براي زندگي و سياست عمومي استخراج ميکنند. نظريههاي هنجاري در سطحي کلان موضوعات را تحليل و تبيين ميکند و در سياستگذاري، جهتگيريهاي کلان را مشخص ميسازد. آنگاه که اين نظريه کلان براي تحليل و تبيين موضوعات خاص و محدودتر مورد بهرهبرداري قرار ميگيرد، ويژگيهاي کلان نظريه را بر موضوعات خاص اعمال ميکند و در نتيجه ميتوان سياستهاي خُرد را نيز از آن استخراج نمود. (اشتريان، 1391، ص 126) در حوزه محيط زيست، دامنه مباني ارزشي حوزه محيط زيست بسيار گسترده و متنوع است. خلاصهاي از رويکرد نظامهاي ارزشي گوناگون به انسان و محيط زيست در قالب يک جدول ارائه شده است. رديف پاياني جدول بيانگر کانون ارزش ذاتي در رويکرد اسلامي به انسان و محيط زيست است.
جدول شماره 2-3: ويژگيهاي کانون ارزش ذاتي اسلامي در مقايسه با کانونهاي ارزش ذاتي رايج در اخلاق زيستمحيطي، (منبع: عابدي سروستاني و همکاران 68: 1386)
کانون ارزش ذاتيمعيارهاي مقايسهيگانگي بين انسان و طبيعتمسئوليتپذيري نسبت به محيط زيستضمانت اجراييفراگيريانسانمحورانسان و طبيعت دو جوهره مجزّا هستندمسئوليت نسبت به طبيعت ناشي از مسئوليت نسبت به انسانهاستتا حدّي که منافع انسان به خطر بيفتدمحدود به انسانزيستمحورانسان صرفاً با موجودات زنده اشتراکاتي داردانسان صرفاً نسبت به برخي موجودات زنده مسئوليت داردتا حدّي که رفاه برخي جانداران به خطر بيفتدمحدود به گونههاي جاندارزيستبوم محورانسان با زيستبوم مرتبط استانسان نسبت به کلّ زيستبوم مسئول استتا حدّي که ثبات و انسجام زيستبوم به خطر بيفتدمحدود به اجزاي تشکيل دهنده يک زيستبومخدا محور (توحيدي)انسان با تمامي مخلوقات خداوند مرتبط استانسان نسبت به خداوند و مخلوقات او مسئوليت داردتا حدّي که مخلوقات خداوند به خطر بيفتدنا متناهي
نظريه گفتمان: اين ديدگاه به منظور تبيين پديدهها بر درک و تفسير معناي رفتارهاي تأکيد دارد. گفتمان نوعي پيوستگي بين مفاهيم ايجاد ميکند و ميتواند مرزهاي هويتي را تصريح نمايد. اين نظريه در حوزههايي از خط مشيگذاري عمومي که با ابهام مسائل عمومي، ابهام تعاريف و مرزبنديهاي اساسي ميان مسائل و راه حلها مواجه هستيم (نظير عرصه سياستگذاري فرهنگي) راهگشاست اما در قلمرو خط مشيگذاري زيستمحيطي به دليل دقت مسائل و تعاريف مورد نظر کاربرد چنداني ندارد. از آنجا که مباحث فنّي با تکيه بر علوم زيستي و تجربي به کمک خط مشيگذاران زيستمحيطي آمده است، لذا از ابهامات اين حوزه کاسته و دقّت مسائل و تعاريف و شاخصها را افزايش داده است؛ تا آنجا که در يک تقسيمبندي کلّي – همانطور که قبلاً اشاره شد- حوزه مسائل زيستمحيطي را در سه دسته کلّي مسائل ناشي از آلودگي هوا، آب و خاک طبقهبندي مينمايند.
2-2-2-3- مدلهاي خط مشيگذاري عمومي
مدل، بازسازي و تلخيصي از واقعيت است که با در بر داشتن ويژگيهاي اصلي آن، شناخت از واقعيت را تسهيل ميکند. (الواني، 1387، ص17) در عرصههاي علمي، مدلهاي مختلفي مورد استفاده قرار ميگيرد از قبيل مدلهاي رياضي، ترسيمي و مدلهاي چند بعدي اما در پژوهشهاي کيفي، مدلهاي مفهومي کاربرد بيشتري دارند. يک نوع طبقه بندي از مدلهاي مذکور، در برگيرنده انواع زير مي باشد: (قرشي، 1391، ص 304)
براي خط مشيگذاري تا کنون مدلهاي گوناگوني ارائه شده است. هر يک از اين مدلها مسائل خط مشي عمومي، علل و پيامدهاي آن را از ديدگاه متفاوتي مورد بررسي و تعمّق قرار ميدهد. در حالي که هيچ يک از اين مدلها «بهترين» مدل تلقي نميشود، هر يک از آنها ديدگاههاي مشخصي را در مورد مسائل مختلف خط مشي ارائه ميدهند. در ادامه برخي از اين مدلها تبيين شده است:
1. مدل فرآيندي: به طور خلاصه ميتوان فرآيند خط مشي را به مثابه مجموعهاي از فعاليتهاي سياسي در قالب مراحل شناسايي مشکل، تدوين راه حلها، قانوني کردن، اجرا و ارزيابي در نظر گرفت. بايد يادآور شد که خط مشيگذاري در اين مدل، به تنظيم برنامه کار (جلب توجه خط مشيگذاران)؛ تدوين پيشنهادها (انتخاب گزينههاي خط مشي)؛ مشروعيت بخشيدن (جلب حمايت و تأييد نهادهاي قانونگذاري، اجرايي و قضايي) و اجرا و ارزيابي نتايج حاصل از آن مربوط ميشود.
صاحبنظرانِ ديگر هر کدام مراحل متفاوتي براي خط مشيگذاري از منظر فرآيندي بيان کردهاند. شناخت، درک و بيان مسئله يا مشکل، دستور کار گذاري، تجزيه و تحليل، گزينهسازي و انتخاب گزينه، طراحي سياست، اجرا و به کارگيري خط مشي، ارزيابي و خاتمه خط مشي مراحل فرآيند خط مشيگذاري را تشکيل ميدهد. (قليپور، 1389، صص144-125) الگوي فرآيند خط مشيگذاري اندرسون داراي پنج مرحله است: تشخيص مسئله و تهيه دستور کار، تنظيم راه حلها، پذيرش راه حلها، اجرا و ارزيابي خط مشي. کواد نيز براي فرآيند خط مشيگذاري پنج مرحله تنظيم مسئله، پيدا کردن راه حلها، پيشبيني محيط آينده، مدلسازي اثرات راه حلها و ارزيابي راه حلها را ذکر ميکند. (هيوز، 1384، ص 77)
الواني و شريفزاده مراحل فرآيند خط مشيگذاري را تعريف شناسايي مسئله يا مشکل، تشکّل يا سازماندهي، انعکاس مشکلات به مراجع خط مشيگذار، دستور کارگذاري خط مشي، تهيه و تنظيم پيشنهادهاي خط مشي، اجرا و ارزيابي خط مشي دانستهاند. (الواني و شريفزاده، 1388، ص5). هاولت و رامش پنج مرحله «دستور کار گذاري»، «شکلگيري خط مشي»، «تصميمگيري»، «اجرا» و «ارزيابي» را به عنوان مراحل خط مشيگذاري ذکر ميکنند. (Hawlett and Ramesh, 2009, p12) آنچه در تحقيق حاضر مدّ نظر است مراحل مذکور براي فرآيند خط مشيگذاري زيستمحيطي «پيش از مرحله اجراي خط مشيها» است.
جدول شماره 2-4: مراحل فرآيند خط مشيگذاري از منظر صاحبنظران
نام صاحبنظر/ مرجعگامها يا مراحل فرآيند خط مشيگذاريهاولت و رامش دستور کارگذاري شکلگيري خط مشي تصميمگيري اجرا ارزيابي خط مشياندرسونتشخيص مسئله تهيه دستور کار تنظيم راه حلها پذيرش راه حلها اجرا و ارزيابي راه حلهاکوادتنظيم مسئله تنظيم راه حلها پيشبيني محيط آينده مدلسازي اثرات ارزيابي راه حلهاالواني، شريفزاده مسئلهيابي انعکاس به سازمان عمومي دستور کارگذاري تنظيم خط مشي اجرا ارزيابيقليپورمسئلهيابي دستور کارگذاري تجزيه و تحليل و گزينهسازي انتخاب گزينه طراحي سياست اجرا و به کارگيري ارزيابي و خاتمه خط مشي
2. مدل نهادي: سازمانهاي دولتي در طي دوران طولاني، کانون اصلي مطالعات علوم سياسي بودهاند تا آنجا که گاهي علوم سياسي را به طور سنّتي، «مطالعه مؤسسات دولتي» تعريف ميکنند. دقيقاً به يک خط مشي، زماني «عمومي» گفته ميشود که به وسيله چندين مؤسسه دولتي پذيرفته شده اجرا و اِعمال ميشود. تشکيلات دولتي از الگوهاي سازمان يافته رفتار افراد و گروهها استفاده ميکنند. منظور از اصطلاح «سازمان يافته» تأکيد بر آن دسته از الگوهاي رفتاري است که داراي نظم مشخصي هستند و در بلند مدّت استمرار دارند.
3. مدل گروهي: نظريه خط مشيگذاري گروهي بر اين فرض مبتني است که «تعامل بين گروهها، عامل اصلي تعيين خط مشي است.» ترومن معتقد است که هر گروه ذينفع ضمن بروز رفتار مشترکي با ديگر گروههاي موجود در جامعه، خواسته خود را طرح کنند. نقطه تعادل مزبور از طريق تغيير گرايش خط مشي به سوي منافع برخي از گروههاي ذينفع، تعيين ميشود. اين انتظار وجود دارد که تغيير ميزان نفوذ هر گروه ذينفع، تغييراتي را در خط مشي عمومي به وجود آورد.
4. مدل نخبگان: در اين مدل خط مشي عمومي حاصل ترجيحات و ارزشهاي اشراف جامعه و نخبگان اجتماعي است. در حالي که معمولاً خط مشي عمومي بازتابي از خواست «عامه» تلقي ميشود، واقعيت آن است که نخبگان آن را بر اساس منافع خود شکل ميدهند و دخالت عامه در شکلگيري خط مشي عمومي، افسانهاي بيش نيست؛ زيرا نظر عامه توسط نخبگان شکل ميگيرد. بدين ترتيب خط مشي عمومي توسط صاحبان قدرت ايجاد شده و بر دستهاي که فاقد قدرت هستند تحميل ميگردد. (پورعزّت و رحيميان، 1391، ص 33)
5. مدل جريانهاي چندگانه (جريانها و دريچهها): کينگدان با معرفي مدل جريانهاي چندگانه بر آن است که معمولاً در جريان مشکلات، موضوعي مطرح ميشود و آگاهي خط مشيگذاران و عموم مردم درباره آن افزايش مييابد. جريان خط مشي نيز بر مشکلي متمرکز ميشود و در فرآيند حلّ آن مشکل، آن را به سوي پاسخي مناسب هدايت ميکند. جريان شرايط اجتماعي (مشتمل بر وضعيت سياسي و اقتصادي و شرايط عمومي جامعه و آراي خط مشيگذاران) نيز برخي از اعمال يا کنشهاي خاص را مورد حمايت قرار ميدهد يا آنها را نفي مينمايد. بدين ترتيب در محلّ تلاقي، مجموعهاي از «مشکلات»، «راهکارها» و «شرايط» ناگزير مجموعهاي از خط مشيها اتّخاذ ميشوند. يعني خط مشي در اثر تلاقي اين سه جريان متفاوت شکل ميگيرد. (همان، ص 34) اين مدل به نوعي بر تقدّم طرح راه حلها بر طرح مسائل به دليل اصالت منافع گروههاي ذينفع تأکيد دارد.
6. مدل نظريه بازي: اين نظريه به بررسي تصميمات عقلايي در محيطي رقابتي بين دو يا چند نفر (گروه) ميپردازد. شرايط رقابتي به گونهاي است که بازده هر گزينه براي يک طرف، مرتبط به نتايج گزينه ديگر است. اين نظريه از خط مشيگذاري، بهترين پيامد را به عملکرد تصميمگيرنده مقابل وابسته ميسازد. (الواني و شريفزاده، 1387، ص34)
7. مدل انتخاب عمومي: اين مدل منبعث از نظريات اقتصادي بوده و بر اين پيشفرض استوار است که انسان به عنوان يک تصميمگيرنده به دنبال حداکثر کردن منافع خود ميباشد. مدل انتخاب عمومي بر توسعه استفاده از رويکردهاي مبتني بر بازار در مديريت دولتي و بخش عمومي تأکيد ميورزد.
8. مدل سيستمي: نظريه سيستمها، خط مشي عمومي را به مثابه بازده سيستم بيان ميکند. اين نظريه به عناصري در خط مشيگذاري اشاره دارد که با يکديگر ارتباط متقابل داشته و ميتوان آنها ذيل چهار دسته وروديها، فرآيندها،خروجيها و حلقه بازخور طبقهبندي نمود. وروديها به صورت نيازها و انتظارات جامعه (مسائل عمومي) به درون سيستم خط مشيگذاري وارد شده و حاصل آن خط مشي تصويبي خواهد بود.
9. مدل بحران: اکنون بسياري از سازمانها به دليل کمبود منابع و فشار زياد براي ارائه خدمات بيشتر با بحران روبرو هستند. مشکلات بحرانزا بيشتر از رشد نيازهاي اجتماعي، کسر بودجه و عدم کفايت منابع مالي، جهتگيريهاي نادرست خط مشي، کاهش بهرهوري، نارضايتي ارباب رجوع و مشتريان ناشي ميشود. خط مشيگذارانِ مدل بحران با عنايت به راه حلهاي فوري جهت حلّ مشکلات، به طرحها و برنامههاي ميانمدّت و بلندمدّت توجه چنداني ندارند. در اين مدل به مشارکت کارکنان، ارباب رجوع و مشتران و آموزشهاي سازماني توجه زيادي نميشود. مديران اين شيوه خط مشيگذاري، با اِعمال قدرت و اختيارات رسمي و سازماني خود بر اهميت ضوابط تأکيد مينمايند. به دليل عدم توجه به مشارکت طرفهاي ذينفع، افراد معدودي صلاحيت تصميمگيري دارند. البته با توجه به فوري و بعضاً موقتي بودن رفع مشکلات، اين احتمال وجود دارد که در آينده همان مشکلات به صورت شديدتري بروز يابند. (شريفزاده، 1386،ص92)
10. مدل آشفته: از منظر اين مدل، سازمانها «بينظميهاي سازمان يافته» محسوب ميشوند که فاقد وضوح و شفافيت و مملو از ابهام و اتفاقات غيرقابل پيشبيني هستند. مطابق با اين مدل، زمان و بخت و اقبال شديداً در تصميمگيري مؤثر بوده و تصميمات حالتي آشفته و بينظم دارند. مدل آشفته خروجي تصميمات را حاصل برخورد تصادفي و بدون هدف موقعيتهاي مختلف تلقّي ميکند. در اين مدل تصميمگيريهاي عمومي، تصادفي اقتضايي لحظهاي و مقطعياند و صرفاً اهداف زودگذر و خواستهها و مقايسههاي آني و فوري را دنبال ميکنند.
11. مدل متغيرهاي پنجگانه: در اين مدل با تکيه بر پنج متغير کليدي تعداد بازيگران (تعداد تصميمگيرندگان)، ساخت سازماني، ميزان وضوح مسئله تصميمگيري، ميزان اطلاعات در دسترس و محدوديتهاي زماني اقدام به انتخاب مدل مورد نظر مينمايد. چنانچه تمامي اين متغيرها در وضع مطلوب قرار داشته باشند، مدل به سمت تصميمگيري عقلايي پيش ميرود و با پيچيده شدن شرايط متغيرهاي مذکور به سمت تدريجيگرايي و نهايتاً الگوي تصادفي (آشفته) تصميمگيري.
2-2-3- بازيگران و گروههاي ذينفع
سه بعد اساسي حلّ مسائل در فرآيند خط مشيگذاري را ميتوان اين گونه برشمرد (Hawlett and Ramesh,2009, pp.6-7):
بازيگران خط مشي: که تعيين کننده محتوا و فرآيند خط مشيگذارياند.
ساختارها و نهادهاي خط مشي: که حدود تأثيرات بازيگران را قاعدهمند ميسازند.
مجموعه ايدهها و دانش خط مشي: که در اختيار بازيگران خط مشيگذاري قرار ميگيرد.
بيش از دو هزار سال است که اهميت کثرتگرايي و مهم بودن گروهها در فرآيند سياسي دموکراتيک، تشخيص داده شده است. ارسطو به اين نکته اشاره ميکند که اتحاديههاي سياسي به دليل «مزاياي عمومي» که اعضاء بدست ميآورند، هم مهم و هم پيش پا افتاده هستند. بحث تخصصي در مورد گروه را ميتوان به نوشته جان سي کالهون با عنوان «مقالهاي در باب دولت» (1853) بازگرداند. اين مقاله اگرچه اساساً بحثي در باب حفاظت از منافع اقليت است اما پيشنهاد ميکند که حکمراني مطلوب بايد با تمام گروههاي ذينفع مرتبط باشد زيرا آنها ارائه کننده منافع مشروع تمام شهروندان هستند. اگر تمامي گروهها به ميزاني مساوي در فرآيند خط مشيگذاري مشارکت نمايند، آنگاه تمامي منافع فردي از سوي سياستگذاران به رسميت شناخته خواهد شد.
تاريخ مطالعات مربوط به گروههاي ذينفع به آغاز قرن بيستم باز ميگردد. اگرچه قدمت اين موضوع بيش از قدمت احزاب است اما مفهوم رسمي آن ابتدا در آمريکا ترسيم شد و براي مطالعه تأثير سازمانها و انجمنهاي خصوصي بر دولت مورد مطالعه قرار گرفت. غالب گروههاي ذينفع شامل افراد يا سازمانهاي غير سياسي است که اساسيترين فعاليت آنها نفوذ بر قدرت نيست، اما اگر اين گروهها وارد فرآيندهاي اعمال فشار و فعاليتهاي سياسي شوند گروه فشار خوانده ميشوند. در واقع گروههاي ذينفع شامل تمام گروهها، انجمنها و تجمعاتي هستند که در صدد اثرگذاري بر فرآيند سياستگذاري عمومي ميباشند. (کردنائيج، 1385، ص 67) گروههاي ذينفع به گروههايي اطلاق ميشود که هدف و مقصود مشترکي را دنبال ميکنند و از نفوذ و قدرت مسلّطي که در يک زمينه برخوردارند و ميتوانند بر فرآيند خط مشيگذاري تأثيرگذار باشند. يک تقسيمبندي کلّي از بازيگران اصلي تأثيرگذار بر فرآيند خط مشيگذاري عمومي عبارتست از: (اشتريان، 1386، ص81)
نخبگان سياسي: معمولاً به طبقهاي از افراد جامعه اطلاق ميگردد که صاحب قدرت و نفوذ بوده و در تدوين سياستهاي عمومي به اشکال گوناگون تأثير ميگذارند. «لاسول» معتقد است که در جوامع امروزي تصميمات توسط گروه اندکي (نخبگان) اتّخاذ ميشود. نخبگان متّکي به منابع متنوعي ميباشند که از جمله آن ميتوان به ثروت، تخصّص، شخصيت سياسي، قدرت، اطلاعات، سازمان و ... اشاره کرد.
نخبگان ديواني: به آن دسته از بازيگران عرصه سياستگذاري عمومي اطلاق ميشود که در دستگاههاي دولتي به لحاظ جايگاه قانوني و تخصّصي خود در فرآيند تدوين سياستهاي عمومي نقشهاي مهمي را ايفا مينمايند. ديوانسالاران اعم از مديران ارشد يا بدنه کارشناسي سازمانهاي دولتي با اتّکا به جايگاه سازماني و با ابزار دانش فنّي خود در امور عمومي نقش کليدي در تدوين سياستها ايفا مينمايند. شالوده اساسي عمل ديوانسالاران مبتني بر گرد آوردن عقلاني ابزارهاي در خدمات اهداف است. در عرصه خط مشيگذاري زيستمحيطي تقريباً عموم بازيگران کلان در زمره نخبگان سياسي قرار گرفته و نخبگان ديواني محدود به بوروکراسي موجود محيط زيست در کشور يعني سازمان حفاظت محيط زيست ميشود.
نظريات جديد گروه با کار افرادي همچون آرتور بنتلي، ديويد ترومن و ارل لاتام جنبش بيشتري پيدا کرد. از نگاه لاتام قانونگذار در حکم داور براي منازعات گروهي، مسئول تأييد پيروزيهاي ائتلافهاي موفق و ثبت ادعاي شکستخوردگان، مصالحهها و پيروزيها در قالب قوانين محسوب ميشود. لاتام سه نوع گروه را بر اساس مراحل توسعه آنها، متمايز ميکند:
گروه بدوي: گروهي است که در آن منافع وجود دارد اما از سوي اعضاي بالقوه تشخيص داده نشده است.
گروه آگاه: گروهي است که در آن حس اجتماع وجود دارد اما سازمان نيافته است.
گروه سازمانيافته: گروهي است که دستگاههاي عيني و رسمي را براي ارتقاء منافع مشترک،بوجود آورده است.
گروههاي بدوي و آگاه لاتام، اساساً شبيه گروههاي بالقوه ترومن هستند که همواره وجود دارند اما تا زماني که نياز به دست زدن به يک عمل در يک مورد خاص وجود نداشته باشد، به هم نزديک نميشوند.
مفهوم گروههاي بالقوه، فرآيند خط مشيگذاري ديوانسالارانه را متوازن نگاه ميدارد؛ با توجه به اين احتمال که گروههاي جديد ممکن است ظاهر شوند با برخي موضوعات بر تصميمسازي تأثير بگذارند. مفهوم «گروههاي بالقوه» به عنوان مخالف اين ادعا نيز ظاهر ميشود که نظريه گروه، نظريهاي غير دموکراتيک است. هنگامي که مفهوم گروه بالقوه با نقش فعال گروههاي سازمانيافته، در کنار هم قرار ميگيرند اين ادعا به گفته ترومن اين گونه ميشود که «تمامي منافع جامعه به نوعي از سوي نهادهاي دولت به حساب آورده ميشوند».
111020178630سازمان دولتي (اداره کردن سياست)کميته قانونگذاري (توليد سياست)گروه ذينفع (رايزني براي سياست)00سازمان دولتي (اداره کردن سياست)کميته قانونگذاري (توليد سياست)گروه ذينفع (رايزني براي سياست)
شکل شماره 2-2: مثلث آهنين
اين منافع با پيوند گروههاي ذينفع، سازمانهاي دولتي مربوط و کميتههاي قانونگذاري مناسب در هر حوزه خاص، ارتقاء مييابند. اين اتفاق بوسيله «مثلث آهنين» يعني روابط حمايتي چند جانبه ميان سازمانهاي دولتي، گروههاي ذينفع و کميته يا کميتههاي فرعي قانونگذار در حوزهاي از ملاحظات مشترک، به وقوع ميپيوندد. ائتلافهايي از اين دست به طور دائمي با يکديگر تبادل اطلاعات، خدمات و پول دارند و اين مثلثها به دليل وجود روابط حمايتي به سختي آهن هستند.
هاولت و رامش بازيگران خط مشي را در اين پنج دسته طبقهبندي نمودهاند: «کارگزاران منتخب»؛ «کارگزاران انتخابي»؛ «گروههاي ذينفع»؛ «سازمانهاي پژوهشي» و «رسانههاي جمعي». دو نکته در اينجا مورد توجه است:
نخست آنکه با توجه به نوع خط مشي و ميزان تأثيرگذاري گروههاي سياسي يا علمي در آن، طبقات مختلفي از بازيگران حضور برجستهتري خواهند داشت. به عنوان مثال در سياستهاي علمي و فنّي، حضور نخبگان علمي و در سياستهاي عمومي حضور سياستمداران و گروههاي سياسي برجستهتر ميباشد.
دوم آنکه به تعبير هاولت با عبور از مراحل خط مشي عمومي به تدريج تعداد بازيگران شرکت کننده در خط مشي کاهش مييابد. به همين دليل، دستور کارگذاري طيف وسيعي از بازيگران دولتي و اجتماعي را شامل ميشود تا اينکه در مرحله تصميمگيري، در عمل همه بازيگران غير دولتي و نيز بازيگران ساير سطوح دولتي که ارتباط مستقيمي با مسئله عمومي ندارند از دور خارج ميشوند و تنها گروه انگشتشماري از سياستمداران، قضات و مقامات دولتي که صلاحيت اخذ تصميم در زمينه مورد نظر را داشته باشند مشارکت ميکنند. (هاولت و رامش، 1380، صص 222-221) قليپور (1388) حضور و تأثيرگذاري بازيگران سه بخش دولتي، مدني و خصوصي را در فرآيند خط مشيگذاري عمومي به شکل زير نشان داده است.
جججج
شکل شماره 2-3: بازيگران مؤثر در خط مشيگذاري عمومي (قليپور، 1388، ص 144)
همانطور که پيشتر اشاره شد، هاولت ارکان خط مشيگذاري عمومي را تحت سه عنوان «بازيگران»، «ساختارها و نهادها» و «ايدهها و دانش» خط مشيگذاري عمومي طبقهبندي ميکند. ورود و يا عدم ورود بازيگران جديد به عرصه خط مشيگذاري عمومي در هر کدام از حوزههاي محتوايي آن (از جمله خط مشيگذاري زيستمحيطي) شرايط متفاوتي را در روند تدوين خط مشي عمومي رقم ميزند. مطابق با نظر آنان، به هر ميزان که زمينه براي حضور بازيگران و ايدههاي نو در فرآيند خط مشيگذاري زيستمحيطي بيشتر فراهم باشد، ميزان تأثير و تغيير در محتواي خط مشيگذاري نيز بيشتر خواهد بود، به طوري که در حالت تغيير حدّاکثري (حضور بازيگران و ايدههاي جديد)، اهداف خط مشي زيستمحيطي دچار تغيير شده و در نقطه مقابل آن يعني حالت حدّاقلي (عدم حضور بازيگران يا ايدههاي جديد) فقط برخي مؤلفهها آن هم در برخي ابزارهاي اجراي خط مشي احتمالاً دچار بازنگري و تغيير ميشوند.
جدول شماره 2-5: ساختار زير سيستمهاي خط مشي (Hawlett and Ramesh, 2009)
ساختار زير سيستمهاي تأثيرگذار بر فرآيند تدوين خط مشيپذيرش/ ظهور بازيگران جديدخيربليپذيرش/ دسترسي بهايدههاي جديدخيرزير سيستم بسته: ترميم ابزارهاي موجود برنامه از طريق باز تنظيم ابزارهاي خط مشي در پارادايم فعليClosed subsystemزير سيستم مقاوم: آزمودن خط مشي از طريق به کارگيري معيارهاي جديد در قالب پاردايم فعليResistant subsystemبليزير سيستم باز چالش برانگيز: اصلاح خط مشي در قالب گستره فعلي ابزارهاي خط مشيContested open subsystemزير سيستم باز: بازسازي خط مشي از طريق تغيير گستره ابزارهاي موجود خط مشيگذاريOpen subsystem
مطابق با اين مدل، در عمل تمايل غالب خط مشيگذاران به سمت تغييرات تدريجي در روند تنظيم خط مشي(formulation) است به اين معنا که تغييرات فقط در سطح مؤلفههاي ابزار خط مشي پيشنهاد و نهايي ميشود. دليل اين امر نيز آن است که اغلب نظامهاي خط مشيگذاري متمايل به محدود کردن امکان ورود بازيگران و نيز ايدههاي جديد در فرآيند خط مشيگذاري هستند تا بدين طريق از نفوذ بر انحصار موجود در نظام خط مشيگذاري جلوگيري نمايند.
2-2-3-1- نشستها و اجلاسهاي زيستمحيطي
از پنجاه سال پيش تا کنون بيش از 180 اجلاس توسط مجامع بينالمللي برگزار شده و 280 معاهده، موافقتنامه و پروتکل بينالمللي درباره حفاظت از محيط زيست تصويب شده است که در ادامه فقط به سه اجلاس تأثيرگذار جهاني (در مقايسه با ساير نشستها) اشاره شده است:
پروتکل مونترال
يک توافقنامه عمده بينالمللي براي حفاظت از لايه ازن در جو زمين، اين قرارداد اساساً در سال 1987 به امضا رسيد و در سالهاي 1990 و 1992 داراي متمم شد. بر اساس اين قرارداد، توليد و مصرف ترکيباتي که موجب نازک شدن ازن ميشوند، مثلاً کلروفلروکربنها CFC بايد تا سال 2000 ميلادي حذف ميشد. اين پروتکل زمينه کنترل هماهنگ بينالمللي در خصوص مواد کاهش دهنده لايه ازن همچون کلروفلروکربنها CFC به منظور حفاظت از سلامت عمومي و محيط زيست از تأثيرات نامطلوب بالقوه فراهم ميآورد. (شفريتز، 2008، ص 457)
اجلاس (کنوانسيون) زمين
اين اجلاس (1992-ريودوژانيرو) از نظر اندازه و گستره ملاحظاتش، يک همايش بيسابقه براي سازمان ملل متحد بود. شرکتکنندگان اين همايش 172 دولت بودند که 108 دولت با رؤساي دولت يا حکومتهايشان شرکت کرده بودند. اين همايش زماني که گرم شدن زمين به عنوان يک ملاحظه زيستمحيطي در دهه 1990 مورد پذيرش بيشتر قرار گرفت، تشکيل شد. نتايج مورد اجماع کنوانسيون زمين، در پي بازگرداندن ميزان انتشار گازها به حدي بود که براي وضعيت اب و هوايي، خطري نداشتته باشند. کنوانسيون ياد شده دولتها را در کشورهاي صنعتي متعهد ميساخت تا تمهيداتي احتياطي براي حفاظت از آب و هوا با کاهش اختياري ميزان گازهاي گلخانهاي و رساندن آنها تا سال 2000 به ميزان اين گازها در سال 1990 در پيش گيرند. چنانکه از يک معاهده اختياري انتظار ميرفت، اجراي نتايج اجلاس زمين چندان خوب نبود و هدف آن يعني کاهش انتشار کربن تحقق نيافت.
اجلاس کيوتو ژاپن
در اين اجلاس بحث بر سر موافقتنامه الزامي بود که کشورهاي صنعتي را مجبور به کاهش ميزان گازهاي گلخانهاي تا تاريخي مشخص نمايد. در سال 1998، دولت ايالات متحده را به پروتکل کيوتو ملحق نمود و تعهد کرد تا آمريکا ميزان گازهاي گلخانهاي را 7 درصد نسبت به ميزان آن در سال 1990 کاهش دهد و در فاصله سالهاي 2008 تا 2012 به اين مهم دست يابد.
2-2-3-2- سازمانها و نهادهاي زيستمحيطي
وضعيت موضوعات اين رشته، بازتاب دهنده منبع آنها يعني سازمانها و نهادهايي است که آنها را اعلام مينمايند. در ادامه به چهار سازمان بينالمللي فعال در عرصه زيستمحيطي اشاره شده است؛ هر چند تعداد سازمانها و NGO هاي فعال در اين حوزه بسيار بيش از اين است:
نهادهاي وابسته به سازمان ملل متّحد
سازمان ملل متحد داراي سه نهاد زيستمحيطي است که عبارتند از: «طرح زيست محيطي سازمان ملل متحد UNEP»، «کميسيون توسعه پايدار CSD»، «صندوق جهاني محيط زيست، GEF». هر سه اين نهادها البته با شدّت و ضعف در مقايسه با يکديگر تأثير ملموس و روزانه بر مسائل مورد بحث زيست محيطي کشورهاي مختلف جهان داشتهاند. حوزه تأثير UNEP کمک در طراحي خط مشيهاي زيست محيطي، مشاورههاي فني زيست محيطي، آموزش منابع انساني،توسعه شبکههاي خط مشي و بالا بردن درجه آگاهيهاي عمومي در مورد مسائل زيست محيطي است. هر چند CSD تأثير و مشارکت کمتري در مقايسه با UNEP داشته اما به هر حال عرصه خوبي براي يادگيري و بحث پيرامون مسائل زيست محيطي فراهم ساخته است. از سوي ديگر GEF منبع بسيار مهمي براي اجراي خط مشيهاي زيست محيطي در کشورهاي عضو محسوب ميشود. (Heggelund, Bruzelius Backer Published online: 2007, p. 415)
هيئت بين دولتي تغييرات اقليمي (IPCC)
اين هيئت يک نهاد علميِ بين دولتي محسوب ميشود که در سال 1988 و در نتيجه عضويت فقط دو نهاد (يک نهاد زيست محيطي در ايالات متحده آمريکا با يکي از زيرمجموعههاي UNEP) شکل گرفت و البته بعدها توسعه يافت. مأموريت اين نهاد آن است که به صورت کاملاً علمي از طريق مشارکت اعضاء اقدام به ارزيابيهاي دقيق از تغييرت اقليمي و آب و هوايي در سطح جهان نموده و مخاطرات موجود را پيشبيني و گوشزد نمايد.
سازمان جهاني طبيعت (WNO)
اين سازمان با هدف بسط و توسعه اقدامات حمايتي زيستمحيطي در سطح جهاني و به صورت بين دولتي تشکيل شد. تمرکز سازمان مذکور بر فراهم نمودن فناوريها، انرژيها و به طور کلي امکانات سازگار با محيط زيست و توصيه آن به کشورها عضو ميباشد. شکلگيري اين سازمان در سال 2010 و با حضور فعال کشورهاي حوزه اقيانوس آرام بوده و يکي از متوليان اصلي در برگزاري اجلاسها و کنفرانسهاي جهاني محيط زيست از جمله مجمع محيط زيست در حاشيه سازمان ملل متحد، اجلاس زمين و کنفرانس ريو 20 بوده است.
اتحاديه جهاني حفاظت از طبيعت (IUCN)
اين اتحاديه در سال 1948 ميلادي با هدف تضمين حفاظت از طبيعت به ويژه حفظ تنوع زيستي گونهها به عنوان يک بنيان و منبع اساسي براي آيندگان، اطمينان از اينکه بهرهبرداري از منابع طبيعي زمين در اقصي نقاط جهان به صورت عادلانه، عاقلانه، پايدار و به صورت قابل تحمّل براي زيستکره خواهد بود تأسيس شد. ايران در سال 1974 ميلادي به عضويت اين اتحاديه درآمد.
سازمان توسعه همکاريهاي اقتصاي (OECD)
سازمان توسعه همکاريهاي اقتصادي يک سازمان اقتصادي بين المللي است که 34 کشور عضو آن هستند. اين سازمان زمينه تسهيم تجارب اقتصادي و تجاري کشورهاي عضو، مواجهه جمعي با مسائل مشترک پيش آمده در کشورهاي عضو و اتخاذ سياست هاي مشترک به منظور حل مسائل مشترک فراهم نموده است. اغلب اعضاي اين آن برخوردار از درآمد ملي و توليد ناخالص داخلي بالا و نيز شاخص توسعه انساني (HDI) بسيار مطلوبي هستند. سازمان مذکور، اهتمام فراواني به موضوع خط مشيگذاري زيستمحيطي و مطالعه شرايط محيط زيست در کشورهاي مختلف جهان دارد.
2-2-4- مرحله تدوين در خط مشيگذاري زيستمحيطي
خط مشيگذاران معمولاً اين برداشت را دارند که اگر قانوني اجرا نميشود، تقصير بر عهده مجريان ميباشد و خط مشيگذاران از هر خطا و سرزنشي در امانند اما در واقع چنين نيست بلکه بسياري از مسائل مربوط به ساماندهي و اجراي خط مشي در زمان تدوين شکل ميگيرد و شروع ميشود، بنابراين خط مشيگذار بايد بداند که هنگام وضع خط مشي تمهيدات اجراي آن را نيز در نظر بگيرد. (معمارزاده و شکري، 1385).
سه مرحله اساسي تدوين عبارتست از «مسئله شناسي زيستمحيطي»، «راه حلهاي زيستمحيطي» يا همان گزينههاي ممکن براي حلّ مسئله شناسايي شده و نهايتاً «تصميمگيري زيستمحيطي» که ناظر به انتخاب راه حلّ مورد نظر به عنوان «خط مشي» يا «سياست» عمومي ميباشد. (اشتريان، 1391، ص 87) احتمالاً اساسيترين مرحله خط مشيگذاري عمومي (و از جمله آن خط مشي زيستمحيطي) تشخيص مسئله يا تعيين صورت مسئله عمومي است.
2-2-4-1- زير مراحل تدوين خط مشي زيستمحيطي
از آنجا که خط مشيگذاري- همانطور که پيشتر اشاره شد- فرآيند حلّ مسئله عمومي است، لذا ميتوان مراحل خط مشيگذاري را متناظر با مراحل حلّ مسئله برشمرد.
جدول شماره 2-6 : تناظر فرآيند خط مشيگذاري عمومي و فرآيند حل مسئله
(Hawlett and Ramesh, 2009, pp.12-13)
مراحل خط مشيگذاريتناظر با مراحل حل مسئلهبازيگران هر مرحلهدستور کار گذاري خط مشيشناخت مسئلهکل جامعهي تأثير پذيران خط مشيشکلگيري خط مشيارائه راه حلهاي پيشنهاديذينفعان مستقيم خط مشيتصميمگيريراهحل نهاييدولتاجراي خط مشياجرا و جرح و تعديل راه حلذينفعان مستقيم خط مشيارزيابي خط مشيکنترل و نظارت بر نتايجکل جامعهي تأثير پذيران خط مشي
در جدول فوق خط مشيگذاري کلاً به پنج مرحله تقسيم شده است که سه مرحله نخست آن، از جمله زير مراحل «تدوين» خط مشي عمومي محسوب شده و در واقع بسط يافته مرحله تدوين هستند. همان گونه که در بخش بازيگران خط مشي نيز اشاره شده بود، متناسب با پيشرفت مراحل خط مشيگذاري در سه مرحله نخست، قلمرو بازيگران هر مرحله محدود و محدودتر ميشود تا اينکه در مرحله تصميمگيري فقط بازيگران مستقيم دولتي ايفاي نقش ميکنند.
خط مشيهاي زيستمحيطي معمولاً ميانبخشي هستند، بدين معني که سازمانهاي دولتي گوناگوني هر کدام مسئوليت بخشي از مسائل زيستمحيطي را بر عهده دارند. بنابراين طراحي و اجراي خط مشيهاي زيستمحيطي نيازمند توجه به ابعاد بخشي و اقتصادي است. اين يکپارچگي ميبايست هم به لحاظ عمودي (بينالمللي، ملي و محلي) و هم به صورت افقي (ميان بخشهاي همراستا) وجود داشته باشد. به عبارت ديگر اهداف زيستمحيطي بايد خود را در اهداف ساير بخشها يعني اهداف سياسي، اجتماعي و اقتصادي منعکس سازند. ماهيت غيرخطي مسائل زيستمحيطي نظير غير قابل جبران بودن و يا بروز فجايع زيستمحيطي و نيز نااطمينانيهاي برقراري ارتباط ميان سيستم طبيعي و ارزشهاي اقتصادي، هرگونه تلاش نظام مند جهت تجزيه و تحليل هزينه- منفعت را زير سؤال ميبرد. اما حتي با وجود اين پيچيدگيها و نا اطمينانيها باز هم آگاهي از مزايا و منافع جهت هرگونه تصميمگيري در مورد اهدف ضروري مينمايد.
2-2-4-2- مسئلهيابي در خط مشيگذاري زيستمحيطي
پيش از ورود به نوع مسائل زيستمحيطي ذکر دو مقدّمه ضروري است. اول شناخت محيط زيست به عنوان يک کالاي عمومي و دوم عوامل پيشران خط مشي عمومي يا همان کانالهاي ورود به مرحله مسئلهيابي.
محيط زيست به عنوان يک کالاي عمومي:
در يک گونهشناسي کلي ميتوان کالاها و خدمات را بر اساس دو معيار زير طبقهبندي نمود:
انحصاري بودن: مصرفِ غير رقابتي بدين معنا که کالا يا خدمات فقط توسط گروه خاصي از بازار و مصرف کنندگان استفاده ميشود. چنانچه کالا يا خدمات از اين ويژگي برخوردار باشد ويژگي «انحصاري بودن» بالايي دارد و در غير اينصورت- يعني حالتي که توسط عموم مردم و شهروندان مورد استفاده قرار گيرد- به ميزان کمي انحصاري است.
فراگيري: کالا يا خدماتي که مصرفِ آنها، ميزان دسترسي ساير مصرفکنندگان را کاهش ميدهد. چنانچه کالا يا خدماتي اين ويژگي را داشته باشد ويژگي «فراگيري» بالايي داشته و در غير اينصورت فراگيري آن کم ميباشد.
مطابق با اين الگو، کالاها و خدمات به چهار دسته «کالاي عمومي»، «کالاي منبع مشترک»، «کالاي شبه عمومي» و «کالاي خصوصي» به شکل زير تقسيم ميشوند:
جدول شماره 2-7: گونهشناسي کلي کالاها و خدمات، (Hawlett and Ramesh,2009, p.22)
گونه شناسي کلي کالاها و خدماتفراگيريپايينبالاانحصاري بودنپايينکالاي عموميمثال: محيط زيستPublicکالاي منبع مشترکمثال: ماهي اقيانوسهاCommon-poolبالاکالاي شبه عموميمثال: پلها و بزرگراههاTollکالاي خصوصيمثال: غذاPrivate
در اين الگو، «محيط زيست» به عنوان يک کالاي عمومي که ويژگي انحصاري بودن پايين و نيز فراگيري پاييني دارد، محسوب ميشود. فراگيري پايين محيط زيست به آن معناست که استفاده آن توسط عدّهاي، استفاده سايرين را کاهش نميدهد.
عوامل پيشران خط مشي عمومي
عوامل پيشران، رويداد بحراني يا مجموعهاي از رويدادهاست که يک مسئله روزمره را به يک تجربه عمومي منفي و گسترده تبديل مينمايد. به همين ترتيب، پاسخ عمومي و واکنش عمومي نسبت به آن تجربه، اساس موضوع خط مشي است که نقشي در تحريک پيشراني رويداد دارد. عوامل پيشران در ايجاد نظم مجدّد سطوح آگاهي در خط مشي عمومي بسيار مهم هستند و به اندازهاي که غير قابل انتظارند، به علت داشتن پتانسيل براي اصلاح شرايط و برطرف نمودن محدوديتهاي سيستم سياسي مهم هستند. (دانشفرد، 1392، ص 50)
همانطور که اولويتهاي جامعه با شرايط اقتصادي، اجتماعي و سياسي تغيير مييابد، حوادثي که ممکن است واکنشهاي قوي را در يک برهه تاريخي ايجاد نمايند در برهه ديگري بيتأثير باشند. همانطور که حوادث از محيط به داخل سيستم سياسي نفوذ ميکنند، به سيستم نظم جديدي ميدهند. بنابراين اگرچه اهميت آنها در زمان وقوع، اغلب غير قابل پيشبيني و غير قابل تخمين است اما عوامل پيشران به تعريف مسائل جديد و خط مشي متعاقب براي پاسخ به آنها کمک ميکند. ارزش عوامل پيشران به عنوان يک تسهيل کننده براي خط مشي عمومي از تعامل چهار عامل حاصل ميشود: قلمرو، شدّت (حساسيت)، زمان و منابع. در جدول زير به طور خلاصه نقش عوامل مذکور تشريح شده است: (همان، ص52)
جدول شماره 2-8: ابعاد مؤثر بر عوامل پيشران خط مشي عمومي
رديفابعاد عوامل پيشرانتوضيح1قلمروتعداد افراد در يک مرز جغرافيايي که به وسيله عوامل پيشران تحت تأثير قرار ميگيرند. اگر يک رويداد، تأثير گستردهاي بر بخش بزرگي از جامعه داشته باشد، تقاضا براي تغيير وضعيت و تعيين خط مشي عمومي دامنه وسيعي به خود خواهد گرفت.2شدّت (حساسيت)شدّت حادثهاي که از طرف مردم ادراک ميشود که معمولاً خشم، ترس و يا تأثر شديد آنها را در پي خواهد داشت.3زمانمقطع و طول زماني که يک رويداد، ظهور و ادامه پيدا ميکند.4منابعهزينههايي که بروز يک رويداد به دنبال دارد. هر چه عوامل مربوط به سلامتي و زندگي بيشتر مورد تهديد قرار بگيرند، عامل پيشران تقويت خواهد شد چرا که هزينههاي غيرقابل جبراني به دنبال دارد.
مسائل زيستمحيطي به دليل تأثيرگذاري بالا بر آحاد جامعه در هر چهار معيار فوق داراي اولويت ميباشد.
عوامل پيشران خط مشي منجر به بروز مسائل عمومي ميشوند. به منظور مواجهه صحيح با مسائل عمومي و اتخاذ خط مشيهاي لازم براي هر يک، بايد بررسي کرد که مسائل ياد شده در چه وضعيتي قرار دارند. در اين راستا صاحبنظران مسائل عمومي را از نظر چرخه وقوع آنها به چهار وضعيت زير تقسيم ميکنند: (قليپور، 1387، صص 117-116)
وضعيت پنهان: در اين حالت مسئله در حالت نهفتگي است و نشانههايي از فشارهاي عمومي ديده ميشود اما هنوز به طور وسيع توسط رسانههاي گروهي و گروههاي ذينفع به بحث و بررسي گذاشته نشده است.
وضعيت در حال ظهور: مسئله عمومي از سوي بسياري از گروهها و احزاب ذينفوذ و رسانهها به بحث گذاشته شده اما هنوز شکل سياسي پيدا نکرده است.
وضعيت جاري: در اين مرحله مسئله کاملاً سياسي و عمومي شده، خط مشيهاي مناسب براي حلّ آن تعيين شده و حالت قانوني به خود گرفته است.
وضعيت نهادينه شده: در اين مرحله خط مشي وضع شده اجرا ميگردد و استانداردهاي لازم به منظور ارزيابي نتايج آن تعيين ميشود.
با در نظر گرفتن طبقهبندي فوق براي مسائل عمومي، سؤال بعدي آن است که خط مشيگذار بايد با هر يک از مسائل ياد شده چگونه مواجه شود و به چه صورت اين مسائل را مديريت نمايد؟ بوفلز چهار نوع استراتژي يا خط مشي براي واجهه با وضعيتهاي چهار گانه فوق به شرح زير ارائه ميدهد:
استراتژي واکنشي: اين نوع استراتژي زماني مناسب است که مشکل عمومي در مرحله نهادينهسازي است و تأثير آن بر سازمان عمومي زياد است.
استراتژي انطباقي: اين نوع استراتژي در وضعيتي به کار گرفته ميشود که مسئله عمومي در مرحله نهفتگي است و تأثير آن بر شرکت کم يا متوسط است و يا در مرحله شکلگيري است.
استراتژي تعاملي: استفاده از اين استراتژي زماني مناسب است که مسائل عمومي در حال شکلگيري با تأثير زياد، مسائل عمومي جاري با تأثير متوسط و مسائل نهادي با تأثير کم بر سازمان ميباشد.
استراتژي پيشنگر: استفاده از اين استراتژي در اين موقعيتها مناسب است: مسئله عمومي در مرحله نهفتگي با تأثير زياد، مسئله در حال شکلگيري با تأثير متوسط و يا مسئله جاري با تأثير کم بر سازمان.
نمودار زير چرخه حيات مسائل عمومي و نحوه مواجه با آنها (استراتژيهاي چهارگانه فوق) را با توجه به معيار چرخه حيات مسئله عمومي خلاصه کرده است:
واکنشيواکنشيتعامليپيشنگرزيادتأثير مشکل بر سازمان و جامعهواکنشيتعامليپيشنگرانطباقيتعامليپيشنگرانطباقيانطباقيکمنهادينه شدهجاريشکلگيرينهفتهچرخه حيات مسئله عمومي
نمودار شماره 2-1: چرخه حيات مسئله و استراتژيهاي مواجهه با آن
(بوفلز و ديگران، 1985، ص 57 به نقل از قليپور، 1387، ص 118)
نکتهاي که در نمودار فوق حائز اهميت است آن است که تأخير سازمان عمومي در مواجهه با مسئله عمومي منجر به کاهش ابتکار عمل سازمان در خط مشيگذاري و ناگزير شدن آن از اتخاذ خط مشيهاي واکنشي و منفعل ميباشد. اين نکته به ويژه در مورد خط مشيهاي زيستمحيطي اهميت بيشتري مييابد چرا که گذشت زمان، دامنه، قلمرو و تبعات بروز مسئله را شديدتر کرده و به تناسب آن انفعال خط مشيگذاران در حلّ مسئله عمومي را نيز مضاعف مينمايد.
نکته حائز اهميت ديگر در مرحله شناسايي مسائل عمومي، توجه به موضوع نيازسنجي عمومي است. در يک تقسيمبندي انواع نيازسنجي در تفکيک مسائل چنين طرح شده است (اشتريان، 1391، ص 81):
نيازسنجي کمّي: شامل پيمايشهاي کمّي در مورد ميزان آلايندهها (معمولاً همراه با شاخصسازي)
نيازسنجي سازماني: اهميت ديدگاه سازماني در تعبير و تفسير معضلات اجتماعي
نيازسنجي مشتريمدار: مديريت دولتي نوين (شهروند به مثابه مشتري)
نيازسنجي بر اساس جهانشناسي روز: مسائل مشترک، کلان و جهانشمول زيستمحيطي.
نيازسنجي قياسي: مبتني بر آرمانها و رويکردهاي هستيشناسانه از کل به جزء.
در يک تقسيمبندي ديگر مسائل اجتماعي به دو دسته مسائل عمومي و خصوصي تقسيم ميشوند. مسائل خصوصي، اهداف و آرمانها و منافع يک شخص و يا يک گروه خاص را تحديد نموده و يا به خطر مياندازد. اما ممکن است ماهيت مسائل خصوصي تحت شرايطي به مسائل عمومي تغيير يابد. به طور معمول، وقتي مسئله خصوصي به مسئله عمومي تبديل ميشود که آن مسئله: (دانشفرد، 1392، ص 71)
در تقابل با قوانين عمومي و يا ارزشهاي جامعه باشد.
منافع عمومي را به چالش بکشاند.
درباره افراد مشهور باشد.
درباره رفاه عمومي باشد و يا عدّه زيادي از مردم را درگير خود نموده باشد.
همان گونه که کالاي محيط زيست، مطابق با مدل مذکور در بخش قبل به عنوان يک «کالاي عمومي» معرّفي گرديد، مسائل زيستمحيطي نيز مطابق با معيارهاي چهارگانه فوق در زمره «مسائل عمومي» جامعه تلقّي ميشوند. مسائل زيستمحيطي که مبناي شکلگيري خط مشيهاي زيستمحيطي را تشکيل ميدهند انواع گوناگوني دارند. در يک تقسيمبندي اين مسائل را در سه حوزه زير تقسيم ميکنند. اين مسائل تحت تأثير شرايط محيطي و اکوسيستمي هر کشور، از کشوري به کشور ديگر متفاوت است. (زاهدي، 1389، ص 30)
مسائل مربوط به آلودگي هوا
مسائل مربوط به آلودگي آب
مسائل مربوط به آلودگي خاک
اين مسائل تحت تأثير شرايط محيطي و اکوسيستمي هر کشور، از کشوري به کشور ديگر متفاوت است.
2-2-4-3- دستورکار گذاري خط مشيهاي زيستمحيطي
منظور از دستور کارگذاري شيوههاي مختلف طرح و انعکاس مسائل عمومي در سازمانهاي دولتي به منظور يافتن راه حل، مشروعيت بخشي و در نهايت اجراي آن ميباشد. آنچه از مرور ادبيات دستورکار گذاري در حوزه خط مشي عمومي مشخص ميکند آن است که در يک سيستم اجتماعي تنظيم دستور کار خط مشيگذاري کار سادهاي نيست. سه شيوه عمده دستور کارگذاري و مواجهه سازمان دولتي با مسئله عمومي را ميتوان در راهکارهاي «برخورد انفعالي» (بگذاريد مسئله عمومي اتفاق بيافتد)؛ «ترغيب به مشارکت ذينفعان در دستور کار يا برخورد نيمه فعال» و نهايتاً «فعال شدن دولت در تنظيم دستور کار و خط مشيگذاري يا برخورد کاملاً فعال» خلاصه نمود. (الواني و شريفزاده، 1388، صص74-73) تقسيمبنديهاي زيادي براي انواع دستور کار صورت گرفته است اما در ميان آنها دو نوع طبقهبندي زير از اهميت بيشتري برخوردار است.
جدول شماره 2-9: دو تقسيمبندي حائز اهميت براي انواع دستور کار خط مشي
شماره طبقهبنديمعيار طبقهبنديانواع دستور کارتشريحمثالطبقهبندي شماره 1نوع سيستم سياسي و ارتباط بازيگران خط مشي با مردمدستور کار بازدر نظامهاي مردمسالار و سيستمي که اراده عمومي، محتواي دستور کار را رقم ميزند: داراي کانالهاي ارتباطي شناخته شده و در دسترس براي عموم مردمعموم خط مشيها در نظامهاي سياسي باز و دموکراتيکدستور کار پنهانموضوعات مهم براي عموم مردم که به دلايلي به ندرت از طريق مسيرهاي معلوم، در دستور کار قرار گرفته و منتشر ميشود.برخي خط مشيهاي امنيتي و سياسيطبقهبندي شماره 2ميزان فوريت، حساسيت و جلب توجهدستور کار واقعيموضوعات وسيع، بحراني و حساس که نيازمند تخصيص منابع عمومي زياد، توجه عميق شهروندان و خط مشيگذاران بوده و تغييرات محسوسي را به دنبال خواهد داشت.خط مشيهاي زيستمحيطي، خط مشيهاي مالياتيدستور کار نمادينموضوعاتي که جهتگيريهاي سياسي و ارزشي را شامل ميشود نه تخصيص منابع زيادخط مشي احترام به پرچم و سرود ملّي
روگرکوب و همکارانش، سه معيار ضروري را نام بردهاند که بايد قبل از قرار گرفتن موضوع در دستور کار به وقوع بپيوندند: (دانشفرد، 1392، صص 95-93)
موضوع خاص بايد موضوع مورد توجه عمومي شود و توجه عموم مردم را به خود جلب نمايد.
تعداد زيادي از عموم مردم تقاضاي رسيدگي و اقدام داشته باشند.
موضوع بايد مورد توجه يکي از واحدهاي دولتي مسئول قرار گيرد.
سازندگان دستور کار
صرف نظر از موضوعات غير منتظره که در دستور کار قرار ميگيرند، دستور کار يک وظيفه است که با دقّت تنظيم ميشود. به طور معمول، بازيگراني هستند که موضوعات خط مشي داراي ظرفيت را به افکار عمومي وارد مينمايند زيرا آنها نيازهايي را شناسايي ميکنند که دولت را در شرايطي قرار ميدهد که جهت حلّ اين مسائل، تصميمگيري سياسي نمايند. شناسايي سازندگان دستور کار به اداره بهتر آن کمک مينمايد. دستور کار از چهار منبع زير نشأت ميگيرد: «سازمانها و مقامات رسمي (عمومي)»، «رسانههاي جمعي»، «گروههاي ذينفع» و نهايتاً « بوروکراسي».
جدول شماره 2-10: سازندگان دستور کار خط مشي عمومي (دانشفرد، 1392، 85-74)
سازندگان دستور کارنهاد/ سازمان زير مجموعهنمونهاي از نقشهااصول متناظر در قانون اساسييک: سازمانها و مقامات عموميرئيس جمهور و هيأت وزيرانشناسايي مسائل به واسطه ارتباط با مردم از طريق کانالهاي متعدّددستور انجام کمکهاي مالي و غير مالي در مسائل عموميتنظيم لايحه بودجه کل کشور به عنوان مهمترين نقش در دخالت در دستور کارتنظيم لوايح قانوني و ارائه به مجلس شوراي اسلامياصل 74 (اختيار در تنظيم لوايح قانوني)اصل 52 (اختيار در تنظيم و پيشنهاد لايحه بودجه کل کشور)پارلمان (مجلس شوراي اسلامي)طرح موضوعات توسط نمايندگانارائه طرحهاي قانوني به صحن علني مجلسطرح و تحليل تخصصي مسائل در کميسيونهاي مجلس جهت ارائه در صحن علنيکشف مسائل از طريق تحقيق و تفحّصارجاع مسائل از طريق مؤسسات وابسته به پارلمان نظير مرکز پژوهشهاي مجلس و ديوان محاسباتطرح موضوعات از طرف شوراي عالي استانهااصل 84 (اظهار نظر آزاد نمايندگان در کليه مسائل داخلي و خارجي)اصل 74 (اختيار پيشنهاد طرحها با امضاء 15 نماينده)اصل 85 (اختيار به کميسيونهاي تخصصي)اصل 76 (اختيار به مجلس در تحقيق و تفحّص از تمامي امور کشور)اصل 54 (اختيار به ديوان محاسبات کشور)اصل 102 (اختيار به شوراي عالي استانها در ارائه طرحها به مجلس)دادگاهها (و قوه قضائيه)دستورکار گذاري موضوعاتي قبل از مردم از طريق احکامي که قاضي صادر ميکندجلوگيري از اجراي بخري تصويبنامهها و آييننامههاي دولتي به دليل مغايرت با قانونالزام قوه مجريه و مقننّه به قانونگذاري جديدنظارت بر امور اجرايي از طريق سازمان بازرسي کلّ کشور و ديوان عدالت ادارياصل 167 و 170 (اختيار گسترده به قضات)اصل 158 (الزام قوه مجريه و يا مقنّنه به قانونگذاري جديد توسط قوه قضاييه)اصل 173 و 174 (اختيار به سازمان بازرسي کل کشور و ديوان عدالت اداري)سازمانهاي حاکميتيساير سازمانهاي عمومي به ويژه بانکها، سازمانهاي بهداشتي، غذايي، ورزشي، زيستمحيطي و ...-دو: بوروکراسي عموميتوانايي تأثيرگذاري بر سازندگان دستور کار به دليل برخورداري از تخصصسه: رسانههااعم از مکتوب و الکترونيکي که گزارشهاي مکتوب آنان نقش هشدار دهنده براي خط مشيگذاران و سازمانهاي آنها داردکشف موضوعات و مسائل عمومينقش تسهيل کننده براي جامعهپذير نمودن تغييراصل 24 (تأکيد بر نقش مطبوعات در بيان مطالب)اصل 175 (آزادي صدا و سيما در بيان و نشر افکار)چهار: گروههاي ذينفعرابطه بين خط مشيگذاران و علايق سازماندهي شده مانند يک خيابان دو طرفه است که در آن، اطلاعات و ايدهها با يکديگر تبادل ميشود.اصل 26 (آزادي فعاليت احزاب و جمعيتها)اصل 27 (آزادي تشکيل اجتماعات و راهپيماييها)
هاولت و رامش، شيوه دستور کارگذاري خط مشي عمومي را متأثر از دو معيار «نوع زيرسيستم خط مشي» و «ايدههاي خط مشي» ميدانند. نکته حائز اهميت در مدل آنها توجه به روند حرکت از زير سيستمهاي انحصاري به رقابتي و نيز ايدههاي قديمي به سمت ايدههاي نو ميباشد.
جدول شماره 2-11: شيوههاي دستور کارگذاري از نظر هاولت و رامش (Hawlett and Ramesh, 2009, p107)
شيوههاي دستور کارگذاري خط مشينوع زير سيستم خط مشيانحصاريرقابتيايدههاي خط مشيقديميحفظ وضع موجود (Status quo)ويژگي: انکار دستور کارهاقدرت برتر زيرسيستم موجود در حفظ خط مشيهاي قبليمناقشه آميز (Contested)ويژگي: تغييرات بحث بر انگير در وضع موجودجديدتعريف مجدّد (Redefining)ويژگي: باز تعريف همراه با استدلال داخلينوآورانه (Innovative)ويژگي: غير قابل پيشبيني و متکثّر
در اين مدل شانس ظهور ايدهها و مسائل جديد در دستور کار دولتي وابسته به آن است که زير سيستم خط مشيگذاري به صورت انحصاري عمل ميکند و يا اينکه ماهيت رقابتي دارد. از نظر هاولت و رامش، آخرين مرحله از زير مراحل تدوين خط مشي، مرحله «تصميمگيري» است. خلاصه بحث در مورد مرحله «تصميمگيري» مانند ساير زير مراحل مرحله تدوين خط مشي، اهميت و نقش فوقالعاده «زير سيستمهاي خط مشي» در اين مرحله است به طوري که خروجيهاي اين مرحله مشابه زيرمراحل قبلي يعني «دستور کارگذاري» و «شکلگيري خط مشي»، تحت تأثير مستقيم زير سيستم خط مشي ميباشد. جدول زير در برگيرنده چهار سبک تصميمگيري «موقت»، «عقلايي»، «تدريجي» و «منفي يا حفظ وضع موجود» است که متناسب با دو معيار شدّت محدوديتهاي خط مشي و نيز درجه انسجام زيرسيستم خط مشي انتخاب ميشوند. سبکهاي مذکور شيوه انتخاب نهايي کارگزاران دولتي از ميان گزينههاي پيشنهاد شده و البته بررسي شده خط مشي را نشان ميدهد.
جدول شماره 2-12: سبکهاي تصميمگيري در انتخاب نهايي خط مشي عمومي (Hawlett and Ramesh, 2009, p158)
سبکهاي تصميمگيريانسجام زير سيستم خط مشيکمزيادشدّت محدوديتهاي خط مشيکمموقت (بروز تغييرات غير خطي)Ad hocعقلايي (بروز تغييرات خطي و غيرخطي)Rationalزيادتدريجي (بروز تغييرات خطي)Incrementalمنفي (حفظ وضع موجود)Status quo
نهايتاٌ پس از طيّ مراحل فوق در تدوين خط مشي عمومي، شاهد اخذ تصميم نهايي يا همان راه حلها خواهيم بود. اتّخاذ خط مشي معمولاً مطابق با يکي از رهيافتهاي زير صورت ميگيرد: (اشتريان، 1391، ص 116)
رهيافت منافع: به تعداد گروههاي ذينفع، راه حل وجود دارد. معمولاً از طريق فرآيند اِعمال نفوذ.
رهيافت عيني (علمي): مبتني بر رويکرد اثباتگرايانه بوده و قائل به وجود يک «بهترين راه حل» است. تکثّر گروهها (در جامعه مدني) منجر به بهبود راه حلها خواهد شد در غير اين صورت بروز نخبهگرايي و سلطه گروهي خاص (نخبگان يا اشرافيت) اجتناب ناپذير است.
رهيافت ارزشي و هنجاري: ابسترهاي بومي، ايدئولوژيک و ارزشها منجر به توليد خط مشي ميشوند.
رهيافت تجربهاي: بر اساس تجارب شخصي سياستگذار (حقيقي يا حقوقي) است که در واقع ميتواند منجر به هرج و مرج از نوع سازمانيافته شود. شرط موفقيت اين رهيافت وجود تجربه مديريتي مشترک در آن حوزه به منظور حدّاقل کردن تکثّر و هرج و مرج است.
رهيافت دموکراتيک: اکثريت سياسي اجتماعي در عين احترام به اقليتها.
2-2-4-4- رهيافتهاي مديريت زيستمحيطي
آنچه در ادامه خواهد آمد دو رهيافت عمده خط مشيگذاري عمومي در عرصه محيط زيست است. رهيافتهاي مذکور برگرفته از رويکرد شفريتز به حوزه خط مشيگذاري زيستمحيطي در کتاب «مقدّمهاي بر خط مشيگذاري عمومي» است. تفکيک شفريتز از مدلهاي خط مشيگذاري زيستمحيطي از جمله معدود الگوهاي آکادميک توسعه يافته در اين زمينه است که البته با توجه به شرايط ايالات متحدّه آمريکا ارائه شده است:
رهيافت مديريت زيست محيطي کنترل محور
زماني که دولت فدرال در طي دهههاي 1960 و 1970، به شکلي جدّي به سوي مسائل زيستمحيطي روي آورد، رهيافت تنظيمي فرماندهي و کنترل در خصوص حفاظت از محيط زيست به ابزاري استاندارد تبديل شد که به کمک آن ميخواستند، مسائل مربوط به آلودگي (اعمّ از آب، هوا و خاک) را حل کنند. بر اساس رهيافت «فرماندهي و کنترل»، دولت اقدام به وضع استانداردهاي اجباري نمود و نتايج را مورد رصد قرار داد تا مطمئن شود که استانداردها اجرا شده و عدم اجراي آنها با جريمه کردن، پاسخ داده ميشود.
اگرچه شواهدي مبني بر اين موضوع وجود دارد که اين سياستها، پرداختن به بسياري از روشنترين مسائل زيستمحيطي که در دهه 1970 شايع بودند را کمک کرده است اما انتقادهاي فراواني نيز عليه استفاده از ساز و کار فرماندهي و کنترل وجود دارد. در اين ميان مهمترين انتقادها به اين مباحث باز ميگردد که رهيافت مذکور در دستيابي به اهداف خويش فاقد اثربخشي بوده و در نتايجي که بدست آورده نيز ناکارآمد بوده است. اين انتقادها به افزايش ميزان توجه به رهيافتهاي جايگزين نسبت به مديريت زيستمحيطي به ويژه راه حلهاي بازار- محور براي حل مسائل زيستمحيطي منتهي شده است. (شفريتز، 2008، ص 465)
رهيافت مديريت زيست محيطي بازار محور
در قلب رهيافتهاي بازار محور نسبت به مديريت زيستمحيطي اين مفروضه وجود دارد که محرّکها و بازدارندههاي اقتصادي از کارآمدي و اثربخشي بيشتري در توليد نتايج حفاظتي براي محيط زيست نسبت به مقررات انعطاف ناپذير برخوردارند. اين سياستها بر تغييرات يا مجوزهاي قابل معامله در بازار به عنوان اهرمهايي تکيه دارند که براي انگيزش آلودهکنندگان محيط زيست طراحي شدهاند تا در جست و جوي راههايي براي محدود کردن آلودگيها باشند به نحوي که هم با منافع شخصي آنها سازگار باشد و در عين حال اهداف زيستمحيطي را نيز تأمين کند. بر اساس اين رهيافت، افراد يا بنگاهها از نظر قانوني ملزم به رعايت استانداردهاي زيستمحيطي نيستند، در عوض به کمک محورها يا بازدارندههاي اقتصادي تشويق ميشوند تا ميزان آلودگي را کاهش دهند. اين ساز و کارهاي پيشرانه اقتصادي را ميتوان در سه مقوله عمده تقسيمبندي نمود:
هزينهها يا معافيتهاي مالياتي: اين نوع هزينهها/ مالياتها، مستقيمترين روش بازاري براي حفاظت از محيط زيست است. در اين روش، دولت ميزاني از معافيت براي آلودگي را براي افراد يا بنگاهها در نظر ميگيرد که مساوي ميزان خسارتي است که در اثر انتشار گازهاي آلوده کننده از سوي آنها به محيط زيست وارد ميشود. اين هزينهها به منظور کاهش ميزان آلودگي از طريق الزام بنگاهها به آوردن آنها در فهرست هزينه فعاليتهايشان است. بنابراين، هزينههاي اجتماعي رفتار تخريب کننده محيط زيست به بخشي از هزينه انجام کار تجاري تبديل ميشود. اساس اين رهيافت جهت کاهش آلودگي از طريق ارائه محرّکهايي به آلوده کنندگان محيط زيست براي صرفهجويي از راه آلودگي کمتر، طراحي شده است.
مجوزهاي معافيت قابل معامله: اين مجوزها با هدف مديريت آلودگي از طريق ايجاد بازارهايي براي معامله حق آلودگي، طراحي شدهاند. در اين روش معافيتهايي براي يک واجد جغرافيايي از سوي مديران سياسي آن منطقه جغرافيايي (مثلاً شوراها/ کنگره)، تعيين ميشوند. سپس ميزان کل اين معافيتها، در ميان بنگاههاي آن منطقه جغرافيايي به شکل مجوزهايي براي آلودگي (اجازه براي آلوده ساختن تا حدّي معين) توزيع ميگردد. اين مجوزها به دارنده آن اجازه قانوني ميدهند که تا حدّي معين محيط را آلوده سازند و چنانچه از اين مجوزها استفاده نکنند ميتوانند آنها را به فروش برسانند. امکان خريد و فروش مجوزها، مشوقهايي اقتصادي براي بنگاهها محسوب ميشود که ميزان آلايندههاي خود را کاهش دهند و موجب افزايش درآمد خويش گردند.
يارانهها: دولتها ميتوانند مشوقها و محرکهايي اقتصادي را براي رفتارهاي دوستداران محيط زيست از سوي افراد و بنگاهها بوجود آورند. يک دولت از طريق پرداختهاي مستقيم ميتواند طرفهاي درگير در موضوع را تشويق نمايد تا به فعاليتهايي دست بزنند که خسارت کمتري به محيط زيست وارد ميسازد. اين رهيافت يارانهاي، دولتها را ملزم به شناساندن رفتارهاي ارزشمند و تعيين ميزاني از ارزش اقتصادي متناسب با آن رفتارها مينمايد.
رهيافتهاي پيش گفته در خصوص مديريت بازار محور محيط زيست از نظر ابزارهاي مورد استفاده جهت دستيابي به نتايج مطلوب زيستمحيطي، متنوعند با اين حال در يک اصل با يکديگر مشترکند: ارائه قدرت انتخاب به بازيگران زيستمحيطي. از يک بنگاه که شيوهاي را انتخاب ميکند تا از آن طريق گازهاي الاينده خود را کاهش دهد و مجوزها آلودگي خود را به فروش برساند تا مصرف کنندهاي که بطري خود را براي گرفتن 5 سنت به فروشنده باز ميگرداند همگي در چارچوب رهيافتهاي بازار محوري هستند که با ارائه محرکهاي اقتصادي، از مقررا انعطافپذير دست ميکشند. محرکهاي اقتصادي ياد شده بر روي اين اصل متمرکز هستند که افراد و بنگاهها داراي رفتارهاي عقلاني بوده و در پي حداکثر کردن سود ميباشند. (همان، ص 466)
نقد رهيافت بازار محور خط مشي گذاري زيست محيطي
در اينجا اين باور گسترده وجود دارد که دنبال کردن درآمد پولي، افراد و بنگاهها را به سوي رفتارهايي ميکشاند که بر منابع خاکي، هوايي و ابي کره زمين تأثير تخريبي دارد. دولت براي پيشگيري از چنين تخريبهاي زيستمحيطي از قدرت قانون براي محدود کردن انواع کنشها و رفتارهاي تخريب کننده کيفيت محيط زيست استفاده نموده است. قوانين کليدي همچون، قانون هواي پاک، و قانون آب پاک، شرکتها را ملزم ميسازد تا استانداردهاي دولت را رعايت نمايند يا مشمول مجازات گردند. در حالي که اين قوانين، پرداختن به مسائل عمده زيستمحيطي را ممکن ساختهاند اما به دليل عدم انصاف و پر هزينهبودنشان، مورد انتقاد قرار گرفتهاند. به دليل طرح چنين انتقادهايي بود که يک رهيافت جايگزين براي حفاظت از محيط زيست که به پول نه فقط به چشم يک مشکل بلکه به مثابه راه حلي براي مسائل زيستمحيطي مينگريست، ظاهر گرديد.
خط مشيهاي زيستمحيطي بازار محور به جاي استفاده از قدرت قانون براي الزام افراد به انجام اقداماتي براي حفاظت از محيط زيست، از تمايل افراد به حداکثر کردن درآمد پولي به عنوان موتور تلاشهاي حفاظتي استفاده ميکند. اين رهيافت در اصل، از انسان به عنوان موجودي با رفتار عقلاني استفاده ميکند و تقاضا براي بدست آوردن سود مالي را به فرصتي براي حفاظت محيط زيست تبديل مينمايد. ساز و کارهايي همچون ايجاد بازارهايي براي معامله حق آلودگي بر روي الگوهاي رفتاري فرد براي دستيابي به اهداف مطلوب سياستها، تکيه دارند. منتقدان چنين رفتارهايي در خصوص مديريت زيستمحيطي به متناقضنماي بهرهگيري از طمع انسان براي دستيابي به اهداف متعالي حفاظت و نگهداري از محيط زيست اشاره دارند.
در حالي که تمايل فرد به گرد آوردن ثروت، ممکن است شيوهاي زشت براي حفظ کره زمين پنداشته شود، قدرت پول در واداشتن مردم به تغيير شيوه عمل خويش، بسيار مؤثر است. اگر بخواهيم با زبان خط مشيهاي زيستمحيطي بازار محور سخن بگوييم، بايد بگوييم که طمع، ميتواند سبز باشد. اما باز اين پرسش را مطرح ميکنند که آيا طمع به واقع ميتواند ابزاري براي ايجاد تغييرات مثبت زيستمحيطي باشد؟ (همان، ص 471)
2-2-5- مطالعات تطبيقي جايگاه (ساختاري) محيط زيست
مطالعات تطبيقي در عرصه علم، راهگشاي افقهاي نو و تلفيق نظريات بديع بوده است. به کمک اين نوع بررسيها، چشماندازهاي وسيع براي درک عملکرد سازمانهاي ادراي در جوامع مختلف ميسّر ميگردد. با به کارگيري رويکرد تطبيقي ميتوان نتيجه گرفت که چه مقولههايي «اشتراکات» و چه جنبههايي «اختلافات» ميان مدلهاي مديريت دولتي را تشکيل ميدهند و فرهنگها و محيطهاي مختلف چه اثراتي بر آنها به جاي ميگذارند. مطالعات تطبيقي تلاشي است جهت بهرهگيري از شيوههايي که در نظامهاي دولتي دنيا، پاسخ دادهاند و ميتوان با الگوبرداري از آنها براي مشکلات داخلي راهحلهاي ديگران را تجربه کرد. (الواني، 1386، ص 19)
هر کشوري داراي متولي خاص امور زيستمحيطي و مرتبط با منابع طبيعي خود ميباشد. بسته به نوع نظام حاکميتي و جايگاه محيط زيست در آن، نهاد متولي امور محيط زيست در کشورهاي مختلف شأن و اهميت متفاوتي دارند. در برخي کشورها، اين نهاد به صورت يک وزارتخانه مستقل فعاليت ميکند و در بسياري ديگر به صورت يک معاونت زير نظر مستقيم عاليترين مقام اجرايي آن کشور (رئيس جمهور يا نخستوزير). البته کشورهايي نيز وجود دارند که نهاد زيستمحيطي مربوطه در آنها داراي جايگاه پايينتري (در مقايسه با وزارتخانه مستقل يا معاون قوه مجريه) است. در جدول زير بر اساس اطلاعات مستخرج از پايگاه اينترنتي سازمان ملل متحد جايگاه و نهاد زيستمحيطي کشورهاي مختلف با يکديگر مقايسه شده است:
جدول شماره 2-13: مقايسه تطبيقي- نهادي جايگاه محيط زيست در کشورهاي مختلف
نام کشورعنوان نهاد زيستمحيطيعنوان فرد يا قوه مرجعاسترالياسازمان پايداري محيط زيست، آب، جمعيت و ارتباطات (DSEWPaC)نخستوزيربرزيلمؤسسه محيط زيست و منابع تجديد پذير طبيعي (IBAMA)وزارت محيط زيستکاناداسازمان حفاظت از محيط زيسترئيس جمهوردانمارکوزارت اقليم و انرژيقوه مجريهآلمانوزارت محيط زيست، منابع طبيعي و پايداري هستهايقوه مجريههندوزارت محيط زيست و جنگلها (MOEF)قوه مجريهاندونزيسازمان حفاظت از جنگلها و منابع طبيعيوزارتخانه جنگلبانيمکزيکدبيرخانه محيط زيست و منابع طبيعيوزارتخانه محيط زيستنيجريهسازمان حفاظت و برنامهريزي زيستمحيطيرئيس جمهورآمريکاسازمان حفاظت از محيط زيسترئيس جمهور (دولت فدرال مرکزي)ايرانسازمان حفاظت از محيط زيسترئيس جمهور (دولت غيرفدرالي مرکزي)
اغلب کشورهايي که توجه خاص به محيط زيست داشتهاند، وزارتخانه مستقلي براي امور زيستمحيطي بنا نهادهاند که معمولاً در نتيجه ادغام سازمانهايي نظير «آب»، «درياها»، «کشاورزي»، «منابع طبيعي»، «جنگلها و مراتع»، « کنترل آلودگيها (آب، هوا يا خاک)» پديد آمده است. تلاش نگارنده بر آن بوده است تا در جدول فوق برخي از الگوهاي ساختاري منعکس شود و از تکرار الگوهاي مشابه خودداري کند. به عنوان مثال کشورهاي زيادي نظير سوئد، نروژ، پرتغال، هلند و ... داراي وزارتخانه مستقل محيط زيست بودند که به دليل پرهيز از تکرار در جدول فوق به آنها اشارهاي نشده است. بنابراين ميتوان گفت که به طور کلّي کشورهای مختلف یکی از شیوههای زیر را برای جای نهادن ساختار «محیط زیست» انتخاب کرده اند:
وزارتخانه مستقل (به ویژه در مورد کشورهای اروپایی)
معاون عالی ترین مقام اجرایی (نخست وزیر یا رئیس جمهور)
زیرمجموعه یک وزارتخانه یا معاونت مرتبط با موضوع محیط زیست (نظیر جنگلبانی و ...)
2-2-6- جمعبندي مبحث دوم از فصل دوم
هدف از ارائه این بخش ارائه ممهمترین تئوری ها و مبانی نظری حوزه خط مشی گذاری عمومی بوده است چرا که راهکارهای نظري خط مشی گذاری زیست محیطی به عنوان یکی از موضوعات خط مشی گذاری عمومی را باید از میان تئوری ها و مبانی تجمیع شده در ادبیات نظری موضوع جستجو نمود. به دلیل حجم بالای منابع و مبانی نظری در این بخش، مطالب ارائه شده به صورت اجمالی و گزینشی از میان انبوه مطالب موجود انتخاب شدهاند به طوری که چارچوب اصلی در «تدوین خط مشی های زیست محیطی» را فراروی مخاطب قرار دهد.
جدول شماره 2-14: جمعبندي نظريات، رويکردها و مدلهاي خط مشيگذاري عمومي
نظريات خط مشيگذاري عموميرويکردهاي خط مشيگذاري عموميمدلهاي خط مشيگذاري عمومينظريه عقلايينظريات منتقد به نظريه عقلايينظريه تدريجيگرايينظريه رضايتبخشنظريه هنجارينظريه گفتمانرويکرد عينيّتگرا (مسئله-محور)رويکرد آرمانگرا (هدفگرا)رويکرد خيالپرداز (توّهمگرا)مدل فرآيندي/ مدل نهادي/ مدل گروهي/ مدل نخبگان/ مدل جريانها و دريچهها/ مدل نظريه بازي/ مدل انتخاب عمومي/ مدل انتخاب عمومي/ مدل سيستمي/ مدل بحران/ مدل متغيرهاي چندگانه
بخش بعدي اين فصل به تشريح مفاهيم اساسي مربوط به بازيگران و گروههاي ذينفع خط مشيگذاري عمومي پرداخت که اهمّ مطالب مذکور را در جدول زير خلاصه نمود:
جدول شماره 2-15: جمعبندي انواع بازيگران تأثيرگذار بر حوزه خط مشيگذاري عمومي (زيستمحيطي)
دستهبندي کلّي بازيگران تأثيرگذاردستهبندي جزئيتر بازيگران تأثيرگذارنخبگان سياسيبازيگران اجراييبازيگران تقنينيبازيگران قضاييساير دستگاههاي حاکميتي (نيروهاي مسلّح و ...)نخبگان ديوانيبورورکراسي محيط زيست (سازمان حفاظت محيط زيست)ساير بازيگران مؤثررسانههاي مکتوب و الکترونيکيمدارس، دانشگاهها و حوزههاي علميهتشکلهاي مردمنهاد زيستمحيطي (NGOs)بخش خصوصي
البته حدود تأثيرگذاري هر کدام از بازيگران مذکور در مراحل فرآيند خط مشيگذاري زيستمحيطي متفاوت است. به عنوان مثال تأثير نخبگان ديواني در مرحله دستورکارگذاري و تأثير نخبگان سياسي در انتخاب راه حل (خط مشي) مورد نظر بيش از ساير بازيگران ميباشد. مبحث بعدي بررسي شده در اين فصل مباني نظري مرحله «تدوين» خط مشيهاي عمومي بوده است. گامهاي مرحله تدوين در جدول زير خلاصه شده است:
جدول شماره 2-16: جمعبندي گامهاي مرحله تدوين خط مشي عمومي
گامهاي مرحله تدوين خط مشي عموميHawlett and Ramesh, 2009, p12اشتريان، 1391، ص 87دستور کارگذاري (طرح و انعکاس مسائل زيستمحيطي در سازمانهاي حاکميتي)مسئله شناسي عمومي (آلودگي هوا، آب و خاک)شکلگيري خط مشي (معمولاً توسط نخبگان ديواني)تعيين راه حلها (خط مشيهاي عمومي)تصميمگيري (لزوماً توسط نخبگان سياسي)تصميمگيري (مشروعيتبخشي، ايجاد ائتلاف، آغاز اقدام)
نهايتاً اين بخش از فصل دوم با بيان دو رهيافت مديريت زيستمحيطي (بازار محور و کنترل محور) و انواع ساختارهاي زيستمحيطي در ساير کشورها پايان يافت:
وزارتخانه مستقل (به ویژه در مورد کشورهای اروپایی)
معاون عالی ترین مقام اجرایی (نخست وزیر یا رئیس جمهور)
زیرمجموعه یک وزارتخانه یا معاونت مرتبط با موضوع محیط زیست (نظیر جنگلبانی و ...)
2-3- نگرش بومي به خط مشيگذاري زيستمحيطي
علوم خط مشيگذاري را ميبايست به لحاظ محتوا و نيز مدّ نظر قرار دادن ارزشهاي انساني درون آن، ماهيتاً علوم هنجاري دانست. به تعبير لاسول «رويکرد علوم خط مشيگذاري به وضوح اهداف مبتني بر ارزشها را به شکل قابل ملاحظهاي در خود به کار ميبرد.» لاسول و کاپلان (1951) يکپارچگي آگاهانه ارزشهاي برآمده از ارتباطات ميانفردي را به عنوان مبناي تعريف علوم خط مشيگذاري ارائه ميکنند. ديدگاه لاسول به خط مشيگذاري ديدگاهي چندوجهي بوده و ماهيتي مفهومي و مسئلهگرا دارد. از منظر وي بايد به هنجارها و ارزشها توجه کنيم. لاسول تأکيد ميکند ديدگاه نظري و کاربردي بايد با يکديگر ترکيب شوند. پيش از آن چنين مطرح بود که خط مشي بايد عاري از ارزشها بوده و ديدگاه عقلانيت ابزاري حاکم بر آن باشد. (Deleon and Overman, 2008, p418) طبيعتاً مطابق با اين رويکرد، به کارگيري خط مشيهاي واحد در بسترهاي فرهنگي و ارزشي متفاوت، بدون در نظر گرفتن اين زمينهها توفيق چنداني نخواهد داشت. چنين خط مشيهايي عموماً در مرحله اجرا با شکست روبرو ميشوند.
561312875775زياد کارکرد خط مشي کمبالاميزان همسويي خط مشي با ارزشهاي عموميپايينزياد کارکرد خط مشي کمبالاميزان همسويي خط مشي با ارزشهاي عموميپايينهر قدر تطابق خط مشي با فرهنگ و ارزشهاي موجود جامعه بيشتر باشد، ميزان تحقق کارکردهاي خط مشي بيشتر خواهد بود. نمودار زير منعکس کننده ارتباط مستقيم فرهنگ و ارزشها در اثربخش بودن کارکردهاي خط مشي عمومي است. (قليپور، 1388، ص 100)
نمودار شماره 2-2: ضريب موفقيت خط مشي با توجه به ميزان همسويي آن با فرهنگ و ارزشها (قليپور، 1388، ص 100)
در سال 1998 ميلادي، تحقيق بيش از هزار دانشمند از کشورهاي مختلف جهان براي دانشگاه هاروارد آمريکا، نشان ميدهد که رويکرد به تعاليم ديني تنها راهکار نهايي براي حفظ محيط زيست جهان است. (سازمان محيط زيست ايران، 1378) در اين بخش با توجه به ماهيت نظام سياسي کشور (جمهوري اسلامي)، ابتدا به تبيين نگرش و ظرفيتهاي دين مبين اسلام در تأکيد بر موضوع صيانت از محيط زيست ميپردازيم. رويکرد اسلام به محيط زيست داراي مختصات و ويژگيهاي خاص خود بوده و با حتّي با رويکردهاي اخلاقمدارانه دنياي مدرن نيز تفاوت بسيار دارد. نگارندگان قانون اساسي نيز بر اساس همين باور، اصلي جداگانه (صرفاً جهت تبيين اهميت و جايگاه محيط زيست) در قانون اساسي کشور پيشبيني کرده و به تصويب رساندند.
پس از تبيين رويکرد اسلام به موضوع محيط زيست، برخي سوابق زيستمحيطي راجع به کشور ارائه شده است. توجه همزمان به دو موضوع مذکور (نگرش اسلامي در کنار ويژگيهاي خاص زيستمحيطي ايران) تشکيل دهنده رويکرد اسلامي- ايراني به موضوع محيط زيست بوده که ارزشهاي پايه طراحي مدل بومي را شامل ميشود.
2-3-1- ارزشهاي برآمده از مباني رويکرد اسلام به محيط زيست
آن جا که مجموعه دستورهاي آسماني بر محور وجود آدمي گرد آمده است هرگز انتظار نميرود دين در برابر پديده محيط زيست که ارتباط تنگاتنگي با حيات انسان دارد موضع سکوت و بي تفاوتي اتّخاذ نمايد. مطالعه و بررسي در قرآن کريم نشانگر آن است که محيط زيست و عناصر آن مورد عنايت ويژه الهي ميباشد. بيش از 23 مورد در قرآن به مقولۀ تسخير طبيعت و منابع آن و 18 مورد به احياي طبيعت پرداخته شده است. بيش از 15 مورد لفظ بحر و مانند آن، 12 مرود الفاظ جبل و جبال، 12 مورد ريح و رياح، 5 مورد شجر، 9 مورد نهر و انهار، 12 مورد دابّ و دوابّ، بيش از صد مورد لفظ زمين و 60 مورد سماء در قرآن کريم به کار رفته است که در کليه موارد مقصود زمين و آسمان همان زمين و آسمان فيزيکي است که مهد زندگي جانداران و منشأ نزول برکات است.
تعاليم اسلامي بيانگر اين حقيقت است که اسلام، سيستمي از ارزشها را معرفي مينمايد که ملحوظ داشتن آن، سير تکاملي عالم وجود و از جمله انسان را تضمين ميکند. اين سيستم در بر گيرنده مباحث مربوط به محيط زيست از جمله نحوه استفاده از منابع، نحوه ارتباط انسان با طبيعت، و از همه مهمتر نحوه نگرش انسان به خويش و به عالم وجود و ارتباط بين آنها بوده و نه تنها براي انسان بلکه براي تمامي موجودات ديگر از جمله حيوانات و گياهان و حتي جمادات حقي قائل است.
هدف از ارتباط با طبيعت در اسلام، بهرهبرداري صِرف از آن نيست بلکه تفکر اسلامي منادي «تداوم کمال» همه موجودات است. بنا بر گفته علامه محمدتقي جعفري همه موجودات، امور و اشياء بايستي به نحو مطلوب به سمت کمال هدايت شوند، او همچنان اشاره ميکند که عليرغم عقايد مختلف در مورد عالم هستي، عقيدهاي صريح به عدم حرکت هستي به سمت کمال ديده نشده است CITATION علا60 \l 1065 (علامه جعفري, 1360). در همين ارتباط است که عناصر طبيعي به بيان قرآن از يکديگر مراقبت ميکنند: «هر موجودي در ضمن نظام وجودي خاص خود حرکت ميکند و اگر از خط معيني که ساير ارباب براي او معين کردهاند منحرف شود، به اختلال نظام منجر خواهد شد. در اين حال اجزاء ديگر عالم وجود به پا بر ميخيزند تا کار اين موجود را تعديل کنند و آن را به خطي برگردانند که با آنا سازگار باشد و شر را از خود دفع کنند. اگر اين جزء هستي که از راه منحرف شده به استقامت گراييد که چه بهتر وگرنه اسباب خرد کننده طبيعت و مصيبتها و بلاياي نازله پايمالش خواهند ساخت، و اين يکي از نواميس کلي طبيعت است» CITATION طبا63 \l 1065 (علامه طباطبايي, 1363). اگر اين رويه در مورد خط مشيهاي کنوني حفاظتي محيط زيست تعميم داده شود، ديده ميشود که حفاظت از منابع و محيط کافي نخواهد بود و همان رويه کمالبخشي به طبيعت ميبايد ملاک و معيار عمل و معيار برخورد با محيط زيست باشد.
تفکر درباره طبيعت، اجزاء و عناصر آن و قوانين و نظام حاکم بر جهان هستي يکي از مقولات بسيار مهمي است که متون اسلامي، به عنوان يکي از ابزارهاي شناخت، مؤکداٌ انسان را به آن ترغيب و توصيه مينمايند. قران تمام عالم طبيعت را يکسره آيه و نشانه براي شناخت ماوراء طبيعت ميخواند CITATION مطه67 \l 1065 (مطهري, 1367). در تشريح نظريات ابن سينا نيز آمده است که تحقيق در جهان طبيعت فقط تحقيق در پديدهها و يافتن يک سلسله رابطه بين آنها نيست، بلکه تحقيق در پديده و ظاهر است در پرتو رابطهاي که با درون و باطن دارد، و تحقيق در جزئي است با نظر به رابطهاي که بين آن و کل موجود استCITATION نصر592 \t \l 1065 (نصر, 1359) .
چالش کنوني مهم مذهب آن است که چگونه در حالي که سکولاريسم در قرون اخير، در بسياري از جوامع رشد بسيار داشته است، ميتواند نقش مؤثر خويش را در رفع بحرانهاي زيست محيطي ايفا نمايد. غالب نظريات ارائه شده در جوامع غربي براي چگونگي ادغام مذهب در خط مشيگذاريهاي محيطي، از جمله توجه به مشترکات اديان در حد تئوري باقي مانده است CITATION امي \p 104 \l 1065 (امين زاده, 1381, ص. 104).
در دين حنيف الهي که در طول تاريخ به منهجها و شريعتهاي متنوّع براي انبياي الهي تجلّي مييافت، شناخت اصول زيستمحيطي و تحصيل آن و پرهيز از تخريب آن و سعي براي سالم سازي آن، از بارزترين حقوق انساني و نيز از روشنترين تکاليف بشري به شمار ميآيد؛ تا نشاط جامعه همراه با سلامت آن تضمين شود. به همين منظور، هم از آلوده نمودن هوا، کوي و برزن و اماکن عمومي تحذير و نهي شده، هم اگر چنين رخداد تلخي مشاهده شد، براي برطرف کردن آن، ترغيب و امر شد؛ چنان که امام صادق عليهالسلام فرمود: «انِّ الله عزّوجل إذا أنعم علي عبد نعمهً أحبّ أن يري عليه اثرها، قيل: و کيف ذلک قال: ينظّف ثوبه و يطيب ريحه و يحسن داره و يکنس أفنيته ...» يعني خداوند دوست دارد نعمتي که به بنده خود داده، اثر آن را در او ببيند. پرسيده شد: چگونه؟ فرمود: هر فردي جامه خود را نظيف، خود را خوشبو، خانه خود را نيکو و پيشگاه منزل خود را رُفت و رو کند. در ادامه به برخي آمارهاي تکاندهنده که از آثار اين نگرش مادي است و عواقب وخيمي را براي بشريت به دنبال دارد اشاره ميکنيم:
98% گاز دي اکسيد کربن و ساير گازهاي مضر، مربوط به کشورهاي صنعتي و 2% آن مربوط به کشورهاي جهان سوم است.
بر اثر فعاليتهاي صنعتي، ميزان دي اکسيد کربن، 25% در اتمسفر بالا رفته است.
کارخانجات صنعتي 99% ضايعات راديواکتيو جهان را توليد ميکنند.
سالانه 17 ميليون هکتار جنگل در دنيا تخريب ميشوند که دو برابر مساحت کشور اتريش است.
توليد گازهاي گلخانهاي توسط مردم فقير جهان، سالانه 110 تن، ولي توسط کشور آمريکا 11 تن ميباشد که وارد اتمسفر ميشوند. (مرکز جهاني علوم اسلامي، 1384)
بر اساس آيات و احاديث ميتوان گفت که تمامي مقررات زيست محيطي، به نحوي در کلام خداوند باري تعالي، فرستاده او (خاتم الانبياء) و ائمه معصومين عليهمالسلام گنجانيده شده و در واقع اساس و بنياد علوم مختلف در دين اسلام آمده، امّا استخراج و استفاده از آنها بر حسب شرايط روزگار به عهده علماء و انديشمندان گذاشته شده است. (Farooq, 2006)
2-3-1-1- تعريف اسلام از انسان؛ مبناي نگاه متفاوت انسان به محيط زيست
حکومت جامعه بشري و سياست آن از مهمترين جنبههاي علوم انساني به شمار ميآيد و در اين ميان، فنّ شريف زيست محيطي، گرچه از لحاظي به علوم طبيعي و تجربي برميگردد، ليکن کارآمدي آن، نحوه حيات بشر و تأمين سلامت و شادابي و ... صبغه علوم انساني دارد و از طرف ديگر داراي جهت ديني است؛ از اين جهت لازم است تأثير وحي در شکوفايي علوم انساني بررسي شود.
انسان از نظر اسلام در رأس سه نظام است که مکتبهاي غيرالهي وي را واجد آن سه نظام خاص نميدانند؛ اول نظام فاعلي، دوم نظام داخلي مخصوص و سوم نظام غايي خاص. زيبايي جهان آفرينش در نظاممند بودن آن است؛ به طوري که هر مخلوقي با هماهنگي اجزاي دروني و با هدف معين و راه و راهنماي مشخص آفريدهشد، لذا هم نظام فاعلي آن منسجم و عالمانه است و هم نظام غايي آن مرتبط و حکيمانه است و هم نظام داخلي آن هماهنگ و خردمندانه تعبيه شده است. هر گونه تشويه خلقت که به سلامت جامعه و امنيت امّت آسيب رساند، وسوسه ابليس است؛ (جوادي آملي، 1389، ص 22)
تفسير و تغيير جهان فرع تفسير و تغيير انسان است. اگر انسان به گونهاي صحيح تفسير شود و در جاي محوري خويش قرار گيرد جهان دگرگون خواهد شد، زيرا جهان آفرينش براي انسان خلق شده است ولي انسان براي لقاي خداي سبحان است. چنين نيست که انسان براي جهان باشد يا جهان و انسان همتاي يکديگر باشند.
نگاه قرآن به انسان «حيّ متألّه» است و اين تعبير به مراتب کاملتر از «حيوان ناطق» ميباشد. آنچه در اصطلاح توده مردم انسان است (حيوان ناطق)، در رديف جنس اوست و تألّه او در حقيقت، فصل الفصول وي است. اگر بر اثر تفسير انسان به انسان، قواي دروني وجود انسان هماهنگ شود، او با ساير مخلوقات نيز هماهنگ و همنوا خواهد شد. آنگاه انسان با محيط زيست خود از راه صفا و وفا به سر ميبرد. نگاه قرآن به انسان، نگاه خليفه اللهي است به اين معنا که انسان خليفه و جانشين خدا در دنياست و کرامت انسان در پرتو خلافت اوست و "خليفه" آن است که در تمام شئون علمي و عملي خود، تابع "مستخلف عنه" باشد. (همان، ص 73)
اگر موجودي دعواي خلافت کند، ولي مطابق «مستخلف عنه» نينديشد و انگيزه پيدا نکند، ادعاي او مشفوع به بينه نبوده و او در دعوا صادق نيست، بلکه غاصبانه بر کرسي خلافت تکيه زده است؛ « أَفَرَأَيتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ ». مطابق با اين رويکرد، قرآن از انسان به عنوان خليفه خداوند در زمين ميخواهد با بهرهگيري از اين مواد خام به آباداني آن بپردازد: « وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا» باب استفعال (استعمار) در اينجا براي تحقيق است؛ يعني به جدّ از شما خواست تا زمين را آباد کنيد. قرآن کريم با عباراتي نظير « وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ» « فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا» انسان را به بهرهگيري از منابع طبيعي فراخوانده ميفرمايد: روي دوش زمين راه برويد و روزي بگيريد.
زندگي بشر زماني سامان مييابد و محيط زيست او سالم ميشود که قبول کند خليفه خداست و همه جهان مواد خامِ آماده و در تسخير اوست که خداوند در قلمرو طبيعت قرار داد و به عقل بشر توان بهرهوري از آن را بخشيد و پيامبران را براي راهنمايي نحوه استفاده از آن فرستاد تا هم غذاي جسم تهيه و هم غذاي روح کامل شود. مهمترين عنصر خلافت الهي بعد از فراگيري معارف ديني، آباد ساختن زمين و نجات آن از هر گونه تباهي و تيرگي است. مقصود از زمين، گستره زيست بشر است؛ چنين پهنه پهناوري، از عمق دريا تا اوج سپهر و قلّه آسمان را در بر ميگيرد.
چون زيبايي انسان در جانشيني او از خدا نهفته است و اين خلافت در حاکمان، بيش از ديگران است. لذا رسالت دولتمردان در تأمين محيط سالم بيشتر از توده مردم است؛ زيرا برنامهريزي کلان فضا و دريا و ساخت سلاحهاي شيميايي و تخريبي و آزمايشهاي فرسايشي اتمي و مانند آن، در اختيار حکمرانان مقتدر است. امام علي عليهالسلام به يکي از کارگزاران خود چنين فرمود: «استجلابِ الخراج لأنّ ذلِک لا يدرک إلاَّ بالعماره»؛ اهتمام تو به آباد نمودن زمين، بيش از همت گماردن تو، به جمع درآمد باشد. معلوم است که با آلوده بودن محيط زيست؛ هم نيروي انساني و هم امکانات طبيعي در معرض آسيب است.
2-3-1-2- ابعاد سهگانه مباحث محيط زيست در فرهنگ وحي
مباحث زيستمحيطي از نظر فرهنگ وحي به سه دسته تقسيم ميشود:
الف: مباحث زيستمحيطي مربوط به جسم.
ب: مباحث زيستمحيطي مربوط به تلفيقي از جسم و روح.
ج: مباحث زيستمحيطي مربوط به روح.
الف- بخش مربوط به جسم: براي نيل به محيط زيست سالم بايد جامعه از چند نعمت برخوردار باشد.
امام صادق عليهالسلام ميفرمايد: «لا تطيب السکني الّا بثلاث، الهواءُ الطيب و الماءُ الغذير العذب و الارض الخواره»؛ زندگي گوارا نميشود مگر آنکه انسان از سه نعمت بهرهمند شود: هواي پاکيزه، آب گواراي فراوان و زمين حاصلخيز.
امور ياد شده، حقوق و وظايف متقابل تمام شهروندان است. رسول گرامي اسلام صلّياللهعليهوآلهوسلّم چنين فرمود: «من أماط عن طريق المسلمين ما يؤذيهم، کتب الله له أجر قراءه أربعماه آيه، کلّ حرفٍ بعشر حسنات»؛ هر کس از راه مسلمانان، چيزي را که باعث آزار رهگذر است برطرف کند، خداوند اجر خواندن چهارصد آيه قرآن را در ديوان عمل او ثبت ميکند که ثواب قرائت هر حرف، ده حسنه است.
منظور از راه، خصوص مسير زميني نيست، بلکه شامل معبر دريايي و پل ارتباطي هوايي نيز ميشود. مقصود از چيزي که آزار ميکند، خصوص موانع عبوري نيست، بلکه هر چه مايه اذيت عابران بوده و بعضي از مزاياي سلامت يا نشاط جامعه را از بين ميبرد؛ مانند بوي زباله، دود کارخانه، آلودگي صوتي و سنگيني ترافيک مشمول سخن نغز آن حضرت است و قداست رعايت اصول زيستمحيطي همسان حرمت تلاوت متن مقدس ديني است.
ب- بخش مربوط به جسم و روح: در اين بخش نيز اصول سهگانهاي لازم است تا زندگي بشر حيات انساني شود. امام صادق عليهالسلام ميفرمايد: «لا يستغني اهل کل بلدٍ عن ثلاثه، يفزع اليه في أمر دنياهم و آخرتهم، فان عدموا ذلک کانوا همجاً: فقيه عالم ورع و امير خير مطاع و طبيب بصير ثقه»؛ هيچ جامعهاي نيست که از اين اصول سهگانه بينياز باشد:
اول، فقيهي که افزون بر بيان احکام الهي، عالِم به زمانه و داراي وارستگي و نزاهت روح باشد؛
دوم، فرمانروايي خيرخواه تا مردم از او اطاعت کرده و در پرتو ان تماميت ارضي، استقلال، وحدت ملي و امنيت جامعه محفوظ بماند؛
سوم، طبيبي که از بصيرت و بينش از کار خود بهرهمند و مورد اعتماد و وثوق مردم باشد؛ يعني هم از نظر شخصيت پزشکي مورد اطمينان و هم در حفظ اسرار مردم مورد وثوق باشد.
ج- بخش مربوط به روح: از آنجايي که حيات انسان و به سخن ديگر، انسانيت انسان و اصالت وجود او وابسته به روح است؛ نه جسم وي، بايد محيط جان خويش را با طراوت کند، و اين مهم با رياضتهاي شرعي حاصل ميشود؛ يعني براي پرورش روح بايد از لذايذ بدني بکاهد و به رشد جان بيفزايد. (جوادي آملي، 1389،ص 87-88)
گرچه مصرف آنان بهرهمندي حلال از محيط زيست و از نظر اسلام، طيب و طاهر و مورد تأييد است، ولي اين بهرهمندي مربوط به محيط زيست تلفيق از جسم و روح است؛ ليکن در بُعد محيط زيست مخصوص روح که ملکوتيان و اوحدي از مردمان متدين بدان ميپردازند افزون بر آنکه آنان از طهارت بدن و طراوت محيط زندگي بهرهمندند و در محيط پاک زندگي ميکنند اما آنچه براي آنان جاذبه دارد طراوت محيط روح است که در تهجّد شبانه و ديگر اعمال عبادي حاصل ميشود.
2-3-1-3- ضرورت وجود اذن الهي جهت تصرّف در مخلوقات
رابطه انسان با طبيعت رابطه تسخيري است. تسخير در جايي است که فعل، ملايم با طبع فاعل است و فاعل مفروض بر انجام آن کار خلق شده است و عامل بيرون، آنچه را که مقتضاي طبيعت اوست، خردمندانه از او طلب ميکند. مانند کار باغبان که حرکت بالطبع آب از سينه کوه به دامن را در مسيري هدايت ميکند که آب به درختان برسد؛ در واقع باغبان آب باغ را تسخير کرده است.
معناي تسخير هر کدام از منابع طبيعي متفاوت است، تسخير دريا معنايي متفاوت از تسخير خورشيد يا زمين دارد. در اين بين بهرهگيري انسان از منابع طبيعي فراتر از حيوانات است. اگر تنها به استفاده ابتدايي (استفاده در حدّ ساير حيوانات؛ بدون کاوش و جستجو و به صورت کاملاً عادي) از نعمت هاي الهي بسنده شود و مسخر بودن موجودات براي انسان ناديدهگرفته شده است. (جوادي آملي، 1389، ص 32) بنابراين کساني که توان آباداني از راه کشاورزي، دامداري، صنعت، پيشه وري و ديگر مشاغل سودمند را دارند ولي تن به کار نمي دهند؛ خواه به جهت آنکه از توانمندي مالي برخوردارند و خود را از کار بينياز مي دانند و يا به جهت تنپروري حاضر نيستند مواد خام موجود در طبيعت را استخراج کرده و آن را به جامعه بشري عرضه کنند، نه تنها به دستور قرآن عمل نکردهاند بلکه سخن همه انبياي الهي را طرد کردهاند.
اگر آدمي، درباره اعضايي که تصرف در آنها براي وي به راحتي امکانپذير است و در لحظهاي ميتواند آنها را به خدمت خود درآورد، تنها نقش انساني امين را ايفا ميکند و مالک آنچه دراد نيست، وضع او نسبت به ديگر موجودات و اشيا به طريق اولي مشخص است و او هرگز نميتواند احساس مالکيتي نسبت به آنها داشته باشد و آنها را از آن خود بداند. براي بهرهمندي هر چه بيشتر خويش طبيعت را آلوده و در محيط زيست هر گونه تصرف زيان آوري داشته باشد.
بنابراين، انسان براي برقراري ارتباط با خود، ديگران و ديگر موجودات و اشيا بايد که مملوکيت خود و ديگر موجودات عالم را نسبت به خداي سبحان در نظر داشته باشد و براي تحصيل اذن مالک مطلق عالم هستي، تلاش کند. اخذ اذن پروردگار، در گرو تبعيت از اوامر و نواهياي است که توسط انبيا و رسولان الهي در قالب «دين»، ارائه و تبيين شده است. لذا هر کسي که ميخواهد اذن خداوند را تحصيل کند، بايد به تعاليم شرع گردن بسپارد و آنها را سرلوحۀ اعمال خويش قرار دهد.
در يک ديدگاه که قرآن کريم آن را به بشر آموخته است، جهان بدان دليل براي انسان رام و مسخّر گشته است که وي به صلاح و رستگاري دست يابد. صلاح و رستگاري عبارت است از تزکيه و پاکسازي نفس: « قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى»؛ آن کس که نفس خويش را پاک ساخت، رستگار گشت.
چنانچه انسان در برقراري ارتباط با خود، ديگران و ديگر موجودات و اشياء، «مملوکيت» خود و ديگر موجودات عالم را نسبت به خداي سبحان در نظر نگيرد، دچار «پيمان شکني» شده است. اگر از جامعهاي رعايت ميثاق رخت بربندد، امنيت، آزادي و ساير شئون مدنيت آن نيز از بين خواهد رفت. « وَإِن نَّكَثُواْ أَيمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ ينتَهُونَ». مهمترين دليل نبرد با مستکبران همان پيمانشکني آنهاست؛ چون خداوند دليل مبارزه با آنان را " لا اَيمَانَ لَهُم" (به کسر) قرار نداد؛ بلکه "لا ايمان لهم" (به فتح) قرار داد؛ زيرا با کافر بي ايمان ميتوان زندگي مسالمتآميز نمود، ولي با مستکبر بيايمان هرگز ممکن نيست؛ آنچه در جاهليت جديد همانند جاهليت کهن دامنگير جامعه بشري است، همانا پيمانشکني زورمداران عصر حاضر است که شرح نارسايي سازمان بينالملل و ساير مجامع بينالمللي و مدعيان حقوق بشر با تهاجم ددمنشانه گروههاي مهاجم در نقاط مختلف جهان، خارج از حوصله اين کتاب است.
بشر که خواهان حرکت درست جهان با وجود فصلهاي پر ثمر چهارگانه و سرشار از رزقهاي مادي و معنوي است، بايد بداند که ارتباط تنگاتنگ بين رفتار خويش با نظام آفرينش وجود دارد. اگر انسان در مسير صحيح حرکت کند نظام عالم نيز به سود او حرکت ميکند و به نفع او تغيير مييابد: « وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ» در اين صورت ابرها به موقع تشکيل شده حرکت کرده و باردار ميشوند و به موقع و در جاي مناسب ميبارند و برکات الهي به وفور در اختيار مردم قرار ميگيرد و در صورتي که به جاي تقوا اهل طغوا (طغيان) شوند، ابرها باران خويش را در اقيانوسها و سرزمينهاي لميزرَع و غير قابل کشت ميبارند يا به موقع مناسب نميبارند و به جاي منفعت موجب خسارت ميشوند؛ زيرا رهبري ابرها همانند ديگر موجودات جهان خلقت با خداي سبحان است. همان خدايي که ميفرمايد:« وَأَرْسَلْنَا الرِّياحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَسْقَينَاكُمُوهُ وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ» بادها را باردارکننده فرستاديم پس از آسمان آبي نازل کرديم و شما را بدان سيراب کرديم.
« أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يزْجِي سَحَابًا ثُمَّ يؤَلِّفُ بَينَهُ ثُمَّ يجْعَلُهُ رُكَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ يخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَينَزِّلُ مِنَ السَّمَاء مِن جِبَالٍ فِيهَا مِن بَرَدٍ» آيا ندانستهاي که خدا [ ست که] ابر را به آرامي ميراند، سپس ميان [اجزاي] آن پيوند ميدهد، آنگاه آن را متراکم ميسازد، پس دانههاي باران را ميبيني که از خلال آن بيرون ميآيد، و [خداست که] از آسمان از کوههايي [از ابر يخ زده] که در آنجاست تگرگي فرو ميريزد. بنابراين اگر کسي بخواهد جهان را تفسير کند و سپس آن را تغيير دهد و محيط زيست مناسبي براي بشر بنا کند بايد جامعه بشري را به گونه صحيح تفسير کرده و آن را تغيير دهد. (همان، ص82)
فرآيند صنعتي سازي هرگز نبايد به تخريب جهان منتهي شود. قرآن از نيکاني ياد ميکند که در عين برخورداري از موهبتهاي فراوان و شکوهمند، هرگز در انديشۀ تهاجم و تخريب نبودند. «سليمان» و «داوود» عليهماالسلام و «ذوالقرنين» نمونههاي همين نيکاناند. مثلاً داوود عليهالسلام از رهگذر تسلّط بر آهن و برخورداري از شخصيت انقلابي و رهبري ملّي، قدرت والايي داشت. اما او اين قدرت اعجازگر را در راه تهاجم و تخريب به کار نگرفت، بلکه آن را صرف ساختن زره کرد:« وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ»؛ و به او صنعت زرهسازي براي شما آموختيم. «ذوالقرنين» نيز چنين بود. بنا به گفتۀ قرآن کريم، وي از همۀ توانمنديهاي روزگار خويش، طبق افاضۀ الهي، بهره داشت؛ « وَآتَينَاهُ مِن كُلِّ شَيءٍ سَبَبًا»؛ و از هر چيز رشتهاي بدو داديم. با اين حال، او براي مقابله با «يأجوج» و «مأجوج» فسادگر، پيشنهاد سدسازي را پذيرفت و راه تخريب و تهاجم را انتخاب نکرد. بعد از پايان سدسازي نيز از قدرت و ارادۀ پروردگار غافل نماند و طريقۀ ناسپاسي پيشه نساخت؛ بلکه گفت: « هَذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّي»؛ اين رحمتي است از سوي پروردگارم.
2-3-1-4- رابطه مستقيم اعمال انسان و طبيعت
قرآن کريم رابطه مستقيم «اعمال» انسان و طبيعت را در آيات گوناگون ( به همراه برهان عقلي) بيان کرده است:
دسته اول: آيات ناظر به اصل ارتباط متقابل اعمال انسان و حوادث جهان، في الجمله يا بالجمله.
دسته دوم: آيات دالّ بر رابطه کارهاي نيک و پيامدهاي گواراي جهان.
دسته سوم: آيات ناظر به ارتباط کارهاي بد و حوادث ناگوار جهان.
دستۀ دوم و سوم هر يک دو دستۀ فرعي دارند: تأثير متقابل کارهاي نيک و بد فردي با حوادث خير و شرّ جهان و تأثير متقابل کارهاي گروهي و جمعي جامعه با حوادث خوب و بد جهان.
آيات مربوط به دسته اول (ارتباط متقابل اعمال انسان و حوادث طبيعي)
« لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَينِ يدَيهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ لاَ يغَيرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يغَيرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ»
اين آيه عام است و نعمت و نقمت و حسنه و سيئه را در برميگيرد.
« ذَلِكَ بِأَنَّ اللّهَ لَمْ يكُ مُغَيرًا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يغَيرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَأَنَّ اللّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»
طبق اين آيه، سنّت الهي بر آن است که هرگز نعمت فرد يا گروه را تغيير ندهد، مگر خودشان تغيير روش دهند و خود را از آن نعمت محروم سازند.
آيات مربوط به دسته دوم (ارتباط اعمال نيک با پيامدهاي گواراي طبيعي در جهان)
«وَأَن لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَينَاهُم مَّاء غَدَقًا»
بر پايۀ اين آيه، پايداري بر راه راست، سبب بهرهمندي از آب فراوان است که مزارع، مراتع، جنگلها، حيوانها و انسانهاي تشنه را سيراب ميکند.
« وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم »؛ همانطور که ايمان و تقوا و آمرزش گناهان با ورود به بهشت رابطه دارد، ايمان و عمل به دستورات تورات و انجيل و قرآن، با برخورداري از نعمتهاي آسماني و زميني مرتبط است. « مِن فَوْقِهِمْ»، نعمتهاي آسماني است که به شکل بارش برف و باران يا تابش آفتاب ظاهر ميشود و « وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم»، نعمتهاي زميني، حاصلخيز شدن زمين و جوشش آبهاي زيرزميني (چشمهها و قناتها) است.
« وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ» بر اساس اين آيه، ايمان و تقواي اهل شهرها و روستاها موجب گشايش درهاي برکات آسمان و زمين به روي آنان است.
الف) برکات آسماني، بارش برف و باران و تابش آفتاب و برکات زميني، آمادگي زمين و جوشش چشمهها و قناتها و روييدن گياهان و ميوههاست.
« يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ يجْعَل لَّكُمْ فُرْقَاناً وَيكَفِّرْ عَنكُمْ سَيئَاتِكُمْ وَيغْفِرْ لَكُمْ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ»
نيز آيۀ « إِنَّهُ مَن يتَّقِ وَيصْبِرْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ يضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ» که درصدد بيان رابطۀ تقوا و صبر با مأجور بودن و به مقصد رسيدن است. اين دو آيه به صورت اصل کلّي، رابطۀ عمل نيک هر فرد با نتايج خوب آن را در همين دنيا بيان ميکند.
در نظام ارزشي اسلام همه اعمال نيک پايدار است ولي برخي از کارها به عنوان اعمال جاودانه و ماندني مطرح شدهاند. نگارش قرآن کريم يا تدوين کتابهاي علمي مستفاد از علوم قرآني در روايات امامان معصوم عليهمالسلام کاري است جاويدان که پس از مرگ نيز آثار خير آن براي انسان ثابت است.
از جمله آثار خير ماندني، احياي محيط زيست، مانند درختکاري، حفر قنات يا چاه آب، سدسازي و ديگر فعاليت هايي است که بستر مناسبي را براي زيست بشر فراهم ميکند. در آموزههاي ديني آمده است اگر انسان درختي بکارد يا کاري که مورد استفاده مردم واقع شود انجام دهد تا آن عمل باقي است همواره در نامه اعمال آن شخص پاداش نوشته ميشود. اين نگرش به کارهاي عام المنفعه موجب شوق انسان به احياي محيط زيست ميشود. انسان مادي اگر کاري انجام ميدهد براي تأمين منافع کوتاه مدت خويش است ولي اگر نگاه انسان به اعمال به عنوان عمل جاويدان باشد افق ديد او را بلند و ماوراي زندگي مادي را ملاحظه کرده و براي آن تلاش ميکند. در تعاليم آسماني اسلام آبياري درخت مانند سيراب کردن مؤمن تشنه داراي پاداش است. پيامبر اکرم صلّياللهعليهوآلهوسلّم ميفرمايد: «من سقي طلحه او سدره فکأنّما سقي مؤمناً من ظمأ». جوادي آملي، 1389، ص199-200)
آيات مربوط به دسته سوم (ارتباط اعمال نيک با پيامدهاي ناگوار طبيعي در جهان)
« قُل لِلَّذِينَ كَفَرُواْ إِن ينتَهُواْ يغَفَرْ لَهُم مَّا قَدْ سَلَفَ وَإِنْ يعُودُواْ فَقَدْ مَضَتْ سُنَّةُ الأَوَّلِينِ»
اين آيه به کافران اعلام خطر ميکند و عذاب آنها را از آثار بد کفرشان ميداند. قهر خداوند که مظاهر گوناگون طبيعي دارد وابسته به کينهتوزي تبهکاران نسبت به مظاهر ديني خداست و اين پيوستگي همان پيوند بين عقايد، اخلاق و اعمال بشر و حوادث متنوّع جهان است که به ابداع الهي تحقق مييابد.
« وَإِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِكَ قَرْيةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُواْ فِيهَا فَحَقَّ عَلَيهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا»
اگر بخواهيم منطقهاي را ويران کنيم، متمکّنان و مترفان آنان را به احکام الهي امر ميکنيم، پس آنان برابر دستورهاي الهي به مخالفت ميايستند، آن گاه عذاب الهي دامنگيرشان ميگردد و همه را نابود ميکنيم. سران تبهکار فسق ميورزند و مردم عادي هم به جاي نهي از منکر يا از آنها پيروي ميکنند يا به تماشاي معاصي آنها مينشينند و چون همه آنان بر خود ستم ميکنند محکوم قهر الهي ميشوند.
« ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيدِي النَّاسِ لِيذِيقَهُم بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يرْجِعُونَ»
از اين آيه همچنين از آيۀ « وَمَا أَصَابَكُم مِّن مُّصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيدِيكُمْ وَيعْفُو عَن كَثِيرٍ» شايد بتوان رابطۀ طبيعي بين کارهاي ناپسند انسان و ظهور فساد در برّ و بحر را استفاده کرد و اين آيه را تبيين براي آيات ديگري دانست که بين تبهکاري جامعه و رخدادهاي تلخ جهان پيوند تکويني قائل است.
«أَوَ لَمْ يسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَينظُرُوا كَيفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ كَانُوا مِن قَبْلِهِمْ كَانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَآثَارًا فِي الْأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَمَا كَانَ لَهُم مِّنَ اللَّهِ مِن وَاقٍ» قدرتمنداني چون فرعون، قارون، و قوم سبأ و ديگر تبهکاران و سران ستم هست که دلالت ميکند آنان بر اثر گناهان فردي يا جمعي گرفتار حوادث تلخ و محروميت از نعمتها و برکات الهي شدند.
« وَمَا أَصَابَكُم مِّن مُّصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيدِيكُمْ وَيعْفُو عَن كَثِيرٍ»؛ يعني هر مصيبتي که دامنگير شما ميشود، محصول کار خود شماست؛ نه اينکه هر کاري که کرديد، مصيبت ميبينيد، بلکه بسياري از گناهانتان را عفو ميکند و به قليل از آنها ميگيرد، بنابراين حوادث عالم تا اندازهاي تابع اعمال انسانهاست؛ يعني اگر انسانها از خدا اطاعت کنند و راه بندگي او را بپيمايند، درهاي رحمت و برکات الهي بر روي آنان گشوده ميشود و اگر از راه بندگي منحرف شوند، در جامعه فساد پديد ميآيد و دامنهاش خشکي و دريا را فرا ميگيرد و نيز بلاها و مصايب خانمانسوزي همانند سيل، زلزله و صاعقه دامنگير آنان ميشود، چنان که قرآن کريم سيلِ عَرِم (طوفان، باد شديد)، طوفان نوح، صاعقۀ ثمود و صرصرِ عاد را از همين دست حوادث ميشمارد.
طرفداران ارتباط اعمال نيک و بد با حوادث تلخ و شيرين روزگار، درصدد انکار و نفي کارايي علل طبيعي يا شريک کردن اعمال با علل طبيعي در تأثير نيستند، چنان که مرادشان شريک کردن خدا با علل طبيعي يا نسبت دادن بعضي از حوادث به خدا و برخي ديگر به علل مادّي نيست، بلکه منظورشان اثبات عللي برتر به نام عوامل معنوي، آن هم در طول عوامل مادي است؛ يعني حوادث از يک نگاه به علل مادّي منسوب است و از منظري بالاتر به علل معنوي؛ مانند نوشتن که هم به دست استناد دارد و هم به نويسنده.
يکي از اصول ثابت قرآن کريم اين است که خدا نعمت را سلب، يا تبديل به نقمت نميکند، مگر آنکه متنعمان از لحاظ اخلاق و خصوصيتهاي نفساني خود را دگرگون سازند؛ « ذَلِكَ بِأَنَّ اللّهَ لَمْ يكُ مُغَيرًا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يغَيرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ» اين [کيفر] بدان سبب است که خدا نعمتي را بر قومي ارزاني داشته تغيير نميدهد جز اينکه آنان هر چه را در دل دارند تغيير دهند.
مفاد اين آيه کريمه مبين ضابطه کلي و سنت مستمرّ الهي الهي است که آنچه از جانب خداست نعمت و رحمت است؛« وَمَا بِكُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللّهِ» و انسان برخوردار از نعمت، داراي اختيار است و ميتواند با حسن استفاده از نعمت، افزون بر تداوم آن از نعمت خاص ديگر نيز به عنوان پاداش بهرهمند گردد و ميتواند با سوء اختيار خود، نعمت را تبديل به نقمت کند و افزون بر گرفتار رنج و زحمت شدن، مانع فيض خاص الهي شود؛ « إِنَّ اللّهَ لاَ يغَيرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يغَيرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ»؛ خدا وضع و حال هيچ ملّتي را تغيير نميدهد تا آنان حال و روحيه خود را تغيير دهند؛ يعني همانگونه که انسان ميتواند با سوء اختيار خود نعمت را نقمت کند، ميتواند با حسن اختيار خويش قبيح را حَسن کند. (جوادي آملي، 1389، ص 154-155)
گروهي در اثر اغواي شيطان فريب خورده و به بهانه حفظ صنعت، سنت زيباي خلقت را به بدعت تبديل و نظام باشکوه آفرينش را به هرج و مرج آلايش و آلودگي دگرگون مينمايند. قرآن از اين افراد با تعبير « فَلَيغَيرُنَّ خَلْقَ اللّهِ» ياد ميکند و پيام قرآن کريم درباره ناسپاسان زيست محيطي و فاقدان فرهنگ صيانت محيط زيست، اين است: « ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيدِي النَّاسِ لِيذِيقَهُم بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يرْجِعُونَ» و نيز « وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الأَرْضِ لِيفْسِدَ فِيهَا وَيهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللّهُ لاَ يحِبُّ»
2-3-1-5- اهميت پويايي افراد و کار (عمران و آباداني) در نظام ارزشي اسلام
يکي از ابعاد سلامت زيست محيطي، تحرک و پويايي افراد جامعه است. کار، در نظام ارزشي اسلام به عنوان راز آفرينش و حکمت وجود مطرح است. خداي سبحان انسان را از زمين انشا کرد. تا با کار و کوشش، هم به عمران و آباداني زمين بپردازد: « هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا»؛ و هم با کارهاي شايسته، به حکمت وجودي خود پي ببرد و کرامت نفساني خويش را تحصيل کند. تا در پرتوي تلاش در عمارت زمين و شناخت خويش محيط زيست بشر سالم و تکامل او حاصل شود.
آنچه انسان را از ياد خدا غافل کند و رنگ گناه داشته باشد و بوي بد معصيت از آن استشمام شود، دنياست؛ بنابراين، دنياي مذموم در فرهنگ وحي غير از آسمان، زمين، دريا و صحراست، اينها مخلوقات و آيات الهي است و قرآن از اينها به عظمت ياد ميکند: « إِنَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآياتٍ لِّلْمُؤْمِنِينَ».
برخي ميپندارند، چون اسلام به انسان توصيه کرده است که نيت خود را به امور دنيوي و حسّ منفعتجويي محدود نکند . مراتب عاليتري را در نظر بگيرد، دنيا از منظر دين از ارزش چنداني برخوردار نيست و اساساً به علت ديد بالتبع و بالعرضي دين نسبت به دنيا، آباداني و ساماندهي امور دنيوي از حوزۀ ِ اعمال نظر و اهتمام دين اسلام خارج ميشود؛ آنگاه نتيجه ميگيرند که چون آبادي دنيا مورد توجه نيست و اهتمام دين منحصر به اصلاح امور اخروي است، اگر فردي قصد کند که از دنياي آباد و سامان يافته بهرهمند شود، ديگر لزومي ندارد به دين مراجعه کند، بلکه کافي است به دنبال علوم دنيوي و تجربي برود و از آنها براي زندگي بهتر دنيوي کمک بخواهد، و اگر بخواهد از آخرتي آباد بهرهمند شود، بايد به دنبال دين و علوم ديني باشد.
به نظر ميرسد با تبيين تبعي يا عرضي بودن دنيا و امور دنيوي از منظر دين، توهّم ياد شده برطرف شود به اين معنا که دين، اهداف مادي محض را توقفگاه مناسبي براي انسانِ جوياي کمال نميپسندد و دنيا را تنها وسيلهاي براي نيل به کمالات انساني ميداند و هدف شمردن دنيا را منافي با فطرت حقطلبي آدمي معرفي ميکند.
امّا اين سخن، معلوم نيست که چگونه به عدم توجه دين به آبادي دنيا مربوط شده است. گويا فقط غايتها و هدفها شايستگي توجه را دارند و امور ديگر، حتي آنهايي که زمينهساز و واسطۀ دستيابي به اهداف است، ارزش اهتمام و بذل توجه را ندارد؛ در حالي که با کمي تأمل، بي اساس بودن اين توهم روشن ميشود و ميتوان دريافت اينکه امري هدفِ ذاتي نباشد، مستلزم بي ارزش بودن و بيتوجّهي به آن نيست.(جوادي آملي، 1389، ص 248-249)
به طور کلّي اصول ناظر بر بهرهبرداري درست از محيط زيست با توجه به آيات شريفه قرآن کريم را ميتوان به دو دسته زير طبقهبندي نمود: (مظفري، 1389، صص 104-79)
الف) اصول ايجابي بهرهبرداري زيستمحيطي: (که رعايت آنها در بهرهبرداري صحيح از محيط زيست ضروري است)
اصل بهرهبرداري حافظانه و عالمانه
اصل بهرهبرداري عادلانه: که خود شامل سه محور رعايت «عدالت و قسط در توزيع و مصرف منابع»، «عدالت بين نسلي» و «حمايت از طبقات آسيبپذير» ميشود.
اصل بهرهبرداري و مصرف شاکرانه
ب) اصول سلبي بهرهبرداري زيستمحيطي: (که پرهيز از آنها در بهرهبرداري صحيح از محيط زيست ضروري است)
اصل منع بهرهبرداري مسرفانه
اصل منع بهرهبرداري مبذّرانه: «تبذير» به معناي نوعي مصرف افراطي (در حدّ ريخت و پاش) که بيش از حدّ اسراف است، ميباشد. اکنون الگوهاي مصرف جامعه از حدّ اسراف گذشته و به تبذير و حتي به الگوهاي تباهي و نابود کردن شبيهتر است. آلودگي وسيع «آبها و منابع زيرزميني»، «خاک» و «هوا» از مصاديق تبذير در بهرهبرداري زيستمحيطي محسوب ميشود.
اصل منع بهرهبرداري تبهکارانه: قرآن، شيوهها و الگوهايي از تصرّفات و دخالتهاي بشر را که موجب تخريب محيط زيست، تباهي و هلاکت حيات نباتي و حيواني و نابودي حرث و نسل شود «فساد في الأرض» خوانده است. از جمله مصاديق بهرهبرداري تبهکارانه زيستمحيطي ميتوان به گسترش مناطق خشک و بيابان زايي، از بين بردن پوششهاي گياهي و نابودي نسل و منابع جانوري اشاره نمود.
2-3-1-6- مباحث حقوق محيط زيست در اسلام
به آن دسته از احکام شرعي کلي و عام که به دليل گستردگي در استنباط احکام فقهي تأثير بسزايي دارند، قاعده فقهي گفته ميشود. از اين قواعد مباني و ضوابطي در حوزه محيط زيست استنباط ميشود که اجراي آنها ميتواند در حدّ گستردهاي زمينه حفظ و شکوفايي محيط زيست را فراهم سازد. مهمترين قواعد فقهي مرتبط با مسائل محيط زيست عبارتند از: «قاعده اختلال نظام»، «قاعده لاضرر»، «قاعده اتلاف»، «قاعده مصلحت و احکام حکومتي» و «قاعده عدالت و حقّالنّاس». (حسيني، 1389، ص 321)
ميتوان با توجه به معيارهاي موجود در فقه، که در برخي صور به خاطر اهميت اجتماعي و حفظ نظم عمومي، مسئوليت مطلق را براي عامل زيان پيشبيني نموده است براي عاملين زيان به مواهب مشترک طبيعي که متعلق به کليه نسلهاست «مسئوليت مطلق» و بدون تقصير قائل شد. پايبندي به اين نظريه فوايد فراواني به دنبال دارد. اولاً اينکه صرف انتساب فعل به زيانکار کافي است تا او را ضامن شناخته و به جبران خسارت وارده بر محيط همگاني محکوم نماييم و ثانياً قائل شدن به اين نظريه احتياط بيشتر کساني را که با محيط زيست سر و کار دارند به دنبال خواهد داشت. (شمسينژاد، 1389، ص 328)
2-3-2- اقتضائات خاص خط مشيگذاري زيستمحيطي در ايران
محيط زيست در قانون اساسي ايران از جايگاه ويژهاي برخوردار است به طوري که يک اصل به صورت جداگانه به صورت مستقيم به آن اختصاص يافته است:
«در جمهوري اسلامي، حفاظت از محيط زيست که نسل امروز و نسلهاي بعد بايد در آن حيات اجتماعي رو به رشدي داشته باشند، وظيفه عمومي تلقّي ميگردد؛ از اين رو فعاليتهاي اقتصادي و غير آن که با آلودگي محيط زيست يا تخريب غير قابل جبران آن ملازمه پيدا کند ممنوع است.» (اصل پنجاهم)
بايد اذعان کرد که اصليترين توجه قانون اساسي نسبت به حفظ محيط زيست، اصل پنجاهم است که به دليل بيان استراتژي ملّي حفظ محيط زيست بايد به دقّت مورد توجه قرار گيرد. اما ميتوان علاوه بر آن اصل چهل و پنجم قانون اساسي کشور را نيز (مرتبط با موضوع محيط زيست دانست.
«انفال و ثروتهاي عمومي از قبيل زمينهاي موات يا رهاشده، معادن، درياها و درياچهها، رودها و درّهها و ساير آبهاي عمومي، کوهها و دشتها و جنگلها و نيزارها و غيره در اختيار حکومت اسلامي است تا بر طبق مصالح عامّه نسبت به آنها تدابير لازم را اتّخاذ نمايد.» ( اصل چهل و پنجم)
اين در حالي است که حتّي در برخي کشورهاي توسعه يافته (نظير ايالات متّحده آمريکا) «محيط زيست» جايگاه خاصي در بالاترين قانون مدوّن کشور يعني قانون اساسي نداشته و در واقع قانون اساسي آنها در اين باره سکوت کرده است. به طور مثال در قانون اساسي ايالات متّحده آمريکا عرصههاي سياستي مانند امور خارجي و دفاع ملي به شکلي شفاف مورد اشاره قرار گرفته و در مورد آنها از کنترل ملي (و نه ايالتي) سخن به ميان آمده است. اين بدان معني است که دولت فدرال وايالتها، بدون داشتن خطوط راهنماي روشني از قانون اساسي مراحل گوناگوني را طي کردهاند که از خلال آنها، قالببندي و اجراي خط مشيهاي عمومي زيستمحيطي شکل گرفته است. بنابراين موازنه قوا و روابط دولت- ايالت در عرصه خط مشي زيستمحيطي به وسيلهمجموعهاي از قوانين، سوابق قضايي و سوابق اجرايي (قوه مجريه) شکل گرفتهاند.
2-3-2-1- روند شکلگيري سازمان حفاظت محيط زيست ايران
در بيان پيشينه قوانين زيستمحيطي در ايران بايد گفت، اولين قانون مربوط به شکار است. گرچه قانون مدني مصوّب 1307 در مادّه 179 خود شکار را از جمله اسباب تملّک بر ميشمرد و هيچ قيدي هم براي آن قائل نيست، امّا پس از آن در دهه 30 و 40 شمسي محدوديهايي براي آن ايجاد شد. «کانون شکار» در سال 1335 و به دنبال تصويب «قانون شکار» در همين سال، با هدف حفظ نسل شکار و نظارت بر اجراي مقرّرات مربوط تشکيل شد. در سال 1346 نيز در پي تصويب «قانون شکار و صيد»، سازمان «شکارباني و نظارت بر صيد جايگزين» کانون فوق شد. بر اساس قانون مذکور، اين سازمان مرکّب از وزيران کشاورزي، دارايي، جنگ و شش نفر از اشخاص با صلاحيت بود. بر اساس ماده 6 قانون فوق، وظايف سازمان شکارباني و نظارت بر صيد از محدوده نظارت و اجراي مقرّرات ناظر بر شکار فراتر رفته و امور تحقيقاتي و مطالعاتي در اين زمينه را نيز در بر گرفت.
در سال 1350 نام اين سازمان به «سازمان حفاظت محيط زيست» و نام «شوراي عالي شکارباني و نظارت بر صيد» به «شوراي عالي حفاظت محيط زيست» تبديل شد و امور زيستمحيطي از جمله پيشگيري از اقدامات زيانبار براي تعادل و تناسب محيط زيست نيز به اختيارات قبلي آن افزوده گشت. در سال 1353 پس از برگزاري کنفرانس جهاني محيط زيست در استکهلم و با تصويب «قانون حفاظت و بهسازي محيط زيست» در 21 مادّه، اين سازمان از اختيارات تازهاي برخوردار شد و از نظر تشکيلاتي نيز تا اندازهاي از ابعاد و کيفيت سازگار با ضرورتهاي برنامههاي رشد و توسعه برخوردار شد.
شکل شماره 2-4: روند شکلگيري سازمان حفاظت از محيط زيست
شکلگيري سازمان حفاظت از محيط زيست به شکلي که گفته شد، با اقتباس از پيدايش سازمان حفاظت از محيط زيست ايالات متّحده آمريکا در سال 1970 ميلادي (1348 هجري شمسي) و فقط دو سال پس از آن بوده است.
اگر چه پيشينه سازمان حفاظت از محيط زيست به شکل نوين در کشور -به شرحي که توضيح آن گذشت- به بيش از چهار دهه ميرسد، اما با پايان يافتن جنگ تحميلي و همزمان با شروع برنامههاي توسعه کشور، جايگاه محيط زيست در نظام برنامهريزي کشور ارتقاء يافت و توانست تا حدود زيادي بر فرآيندهاي تصميمگيري در خصوص طرحهاي توسعهاي که به نحوي بر محيط زيست تأثير ميگذارند، موثر واقع شود.
بر اساس مادّه 6 قانون حفاظت و بهسازي محيط زيست مصوب 28/3/53 و اصلاحيه 24/8/71 (مصوّب مجلس شوراي اسلامي)، سازمان حفاظت از محيط زيست علاوه بر وظايفي که در قانون شکار و صيد براي سازمان شکارباني و نظارت بر صيد مقرّر شده بود، داراي وظايف و اختيارات به مراتب گستردهتري از جمله انجام تحقيقات و بررسيهاي علمي و اقتصادي مربوطه؛ پيشنهاد ضوابط به منظور مراقبت و جلوگيري از آلودگي آب، هوا، خاک، پخش فضولات اعم از زبالهها و مواد زايد کارخانهها؛ انجام هر گونه اقدام مقتضي در حدود قوانين مملکتي به منظور صيانت از محيط زيست؛ تنظيم و اجراي برنامههاي آموزشي به منظور تنوير و هدايت افکار عمومي در زمينه حفظ و بهسازي محيط زيست؛ برقراري هر گونه محدوديت و ممنوعيت موقتي زماني و مکاني و همکاري با سازمانهاي مشابه خارجي و بينالمللي گرديد. (پوراصغر، 1386، ص6)
پس از آن توجه به محيط زيست در برنامههاي توسعه کشور ادامه يافت به طوري که طي تبصره 13 برنامه اول توسعه کشور، يک هزارم درآمد کارخانههاي کشور را براي جبران خسارتهاي زيستمحيطي پيشبيني شد. سپس در برنامه دوم توسعه در سال 1373، طي ماده 45 و تبصرههاي 81 و 82 و 83، راهکارهاي عملي خوبي براي حمايت از محيط زيست اختصاص يافت و سپس در قانون مجازات اسلامي مصوّب 1375 موادي مثل 675، 679، 680، 686، 688، 689 و 690 براي جلوگيري و مجازات مرتکبين جرايم زيستمحيطي در نظر گرفته شد که مهمترين ماده همان ماده 688 است که ضمن تعريف آلودگي محيط زيست و مرجع تشخيص آن، براي آلوده کنندگان محيط زيست مجازات حبس تا يک سال را در نظر گرفته است.
يا اين همه فقدان قانون مناسب با توجه به جرم و مجازات مربوط و عدم اطلاعرساني در اين باره که سرمايههاي ملي و عمومي هم براي خود حقي دارند و تجاوز و تخريب محيط زيست را هر روز افزونتر مينمايد. به عنوان مثال در سال 1383، دادگاه عمومي زنجان طبق رأي خود بنابر شکايت سازمان محيط زيست زنجان، مدير يک کارخانه آلوده کننده هواي استان را فقط به پنجاه هزار تومان جريمه محکوم مينمايد که اين ميزان مجازات هيچ نقشي در کنترل تاراج محيط زيست ندارد. (شمسينژاد، 1389، ص221)
2-3-2-2- شرايط اقليمي- زيستمحيطي خاص کشور
کشور ما به دليل ظرفيتهاي اقليمي و موقعيتهاي جغرافيايي خاص خود از شرايط ويژه زيستمحيطي برخوردار است که بين کشورهاي جهان کمنظير و در مواردي بي نظير شمرده مي شود. يکي از الزامات طراحي مدل بومي تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور، شرايط خاص و البته متنوع اقليمي ايران است. تأثير نخست اين شرايط در فرآيند خط مشيگذاري را ميتوان نوع و گستره بازيگران و ذينفعان خط مشي عمومي دانست و تأثير ديگر آن را در نوع مسائل زيستمحيطي (انواع آلودگيها) آن کشور خلاصه نمود.
کشور ايران داراي 951/481/16 کيلومتر مربّع مساحت بوده و از نظر وسعت، هيجدهمين کشور جهان محسوب ميشود. سازمان حفاظت محيط زيست ايران مناطق با ارزش زيستمحيطي کشور را در قالب مناطق ۴ گانه به ۱۶ پارک ملي، ۱۳ اثر طبيعي ملي، ۳۳ پناهگاه حيات وحش و ۹۴ منطقه حفاظتشده تقسيم کرده است.
ايران داراي شرايط اقليمي متنوعي است به طوري که از ۱۳ اقليم شناخته شده در جهان ۱۱ نوع آن در کشور وجود دارد. در عين حال شاخصهاي پايداري محيط زيست کشور در وضعيت نامناسبي قرار دارد و با کسب رتبه ۱۳۲ بين ۱۴۶ کشور در انتهاي جدول مربوط قرار گرفته است. شرايط اقليمي متغير سبب ايجاد زيست بومهاي متفاوت در ايران گرديدهاست، اين تنوع اقليمي تنوع زيستي قابل توجهي را در ايران به وجود آوردهاست، نزديک به ۸۰۰۰ گونه يا واحد تحتگونهاي گياهي در اين کشور شناسايي شده است که از اين تعداد حدود ۱۸۰۰ واحد بومي هستند. اين تعداد گونه گياهي با گونههاي گياهي سراسر قاره اروپا برابري ميکند.
ايران از لحاظ آب و هوايي يکي از منحصربهفردترين کشورهاست. اختلاف دماي هوا در زمستان ميان گرمترين و سردترين نقطه گاهي به بيش از ۵۰ درجه سانتيگراد ميرسد. داغترين نقطهٔ زمين در سالهاي ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ ميلادي، در نقطهاي در کوير لوت ايران بوده است.
نقشه حساسيت اراضي نسبت به بيابانزايي نشان ميدهد که خاورميانه يکي از بحرانيترين مناطق جهان از نظر حساسيت به بيابانزايي است و ايران در مرکز اين منطقهي بحراني قرار گرفته است. علاوه بر ين 90 درصد خاک ايران را مناطق خشک، نيمه خشک و فراخشک تشکيل ميدهد و محدودهي زيستاقليمهاي مرطوب اين سرزمين کمتر از 10 درصد وسعت آن است. دستكم 9/27 ميليون هکتار بيابان واقعي در ايران داريم که با توجه به وسعت کشور رقم بينظيري در جهان است. اين واقعيت نشان ميدهد که اگر تخريبي در کشور ما اتفاق افتد، حتي با حذف عامل مخرب، امکان برگشت به شرايط طبيعي بسيار دشوار و و همراه با تبعات جبران ناپذيرتري (در مقايسه با ساير کشورها) خواهد بود.
نرخ فرسايش آبي در ايران 2 ميليارد تن يعني معادل 7/7 درصد شست و شوي خاک در جهان است و اين در حالي است که 2 ميليارد تن فرسايش آبي در ايران رقم بسيار خوشبينانهاي است و اين رقم حتا تا 5 ميليارد تن نيز گزارش شده است. با توجه به اينکه ايران 2/1 درصد از خشکيهاي جهان را در خود جاي داده، نرخ فرسايش آبي در ايران 6 برابر متوسط جهاني است. هم از نظر فرسايش بادي و هم از نظر فرسايش آبي وخامت اوضاع در ايران 6 برابر حادتر از ساير نقاط جهان است و لازم است توجه کنيم هر کدام از اين پديدهها ارزشمندترين ماده طبيعت يعني خاک را از ما ميگيرند.
همانطور که اشاره شد، ايران از لحاظ بارندگي در سطح نيمهخشک و خشک است. بيش از نيمي از ايران کويري و نيمه کويري است. حدود يک سوم ايران نيز کوهستاني است و بخش کوچکي از ايران (شامل جلگه جنوب درياي خزر و جلگه خوزستان) نيز از جلگههاي حاصلخيز تشکيل شدهاست. ميزان بارندگي در ايران بسيار متغير است. در شمال به بيش از ۲۱۱۳ ميليمتر نيز ميرسد. در نواحي کويري بارش عمدتاً بسيار کم و در حدود ۱۵ ميليمتر است. بارش نواحي شمال غرب و غرب، دامنههاي جنوبي البرز و شمال شرق تا حدودي قابل توجه (حدود ۵۰۰ ميليمتر) ميباشد. در ساير نقاط ميزان بارش از ۲۰۰ ميليمتر بيشتر نميشود.
ايران با مشکلات کم آبي دست و پنجه نرم ميکند. پيشبيني ميشود ايران در سال ۲۰۲۵ در وضعيت تنش آبي قرار بگيرد. (دايره المعارف ويکيپديا، 1392) در ادامه به صورت بسيار مختصر به تبيين برخي از مؤلفههاي طبيعي اقليم ايران ميپردازيم:
جنگلها: سهم سرانه هر ايراني از جنگل زير 2/0 هکتار يعني کمتر از يکچهارم سرانه جهاني برآورد ميگردد. همچنين ميزان بهرهبرداري از جنگلها به طور متوسط نزديک به دو برابر ظرفيت رويش و توليد طبيعي جنگلهاست. (سليماني، 1389، ص 93) ايران از نظر مساحت جنگل، يکي از فقيرترين کشورهاي جهان است، به طوري که طي 30 سال گذشته مساحت جنگلهاي کشور از 18 ميليون هکتار به 12 ميليون هکتار کاهش يافته است يعني سالانه رقمي در حدود 200 هزار هکتار آن تخريب شده است. به عبارت بهتر در اين مدّت تقريباً 33 درصد از جنگلهاي کشور تخريب شده است. (دادگر، 1380، ص 225)
مراتع: روند تخريب مراتع در کشور ما که حدود يک درصد در سال برآورد شده است، سبب فرسايش خاک، کاهش توان توليدي پوششهاي طبيعي مراتع و کاهش سطح اراضي قابل استفاده براي توليد محصولات کشاورزي، گياهي و دارويي ميگردد به طوري که ساليانه وسعتي بالغ بر 400 هزار هکتار از اراضي حاصلخيز کشور دستخوش فرسايش مي شود. از کل 90 ميليون هکتار مراتع کشور (8/54 درصد مساحت کشور)، در حدود 16% در شرايط مطلوب قرار داشته و 18% در شرايط بسيار فقير و تخريب شده قرار دارند. حدود 30% از مراتع کشور به بيابان تبديل شدهاند. همچنين بايد متذکّر شد که تعداد دامهايي که از مراتع کشور تغذيه ميکنند، 5 برابر ظرفيت توليد علوفه مراتع ميباشند. در گزارش سازمان جنگلها و مراتع کشور، آمده که سالانه 5/1% از سطح مراتع کشور کاسته شده و 1% به سطح بيابانها افزوده مي شود. اين امر در حالي است که تشکيل يک سانتيمتر خاک، بنا به شرايط بين 100 تا 700 سال به طول ميانجامد. (سليماني، 1389، ص 95)
آلودگي هوا: بر اساس مفاد گزارش جامع هواي سازمان بازرسي کل کشور، ضرر و زيان ناشي از آلودگي هوا در ايران در سال 1379 بيش از 7 ميليارد دلار برآورد شده است. بر اساس جديدترين گزارش بانک جهاني، خسارت ساليانه آلودگي هوا در ايران تا سال 2016 به حدود 16 ميليارد دلار ميرسد.
پسماند: در حال حاضر متوسط روزانه 2710 گرم به ازاي هر تخت بيمارستاني، پسماند عفوني توليد ميشود که با احتساب حدود 30 هزار تخت بيمارستاني مجموع زباله توليدي در هر شبانهروز به حدود 81 تن بالغ خواهد بود. متأسفانه به دليل وضعيت نابسمان و بحراني دفع زبالههاي بيمارستاني، ساليانه 8 ميليارد دلار هزينه اضافي به سيستم بهداشت و درمان کشور تحميل ميشود.
فرسايش خاک: ميزان فرسايش خاک در ايران حدود 3 برابر متوسط آسيا برآورد شده است. ساليانه حدود 2 ميليارد متر مکعب رسوب، بر اثر فرسايش خاک پشت سدهاي کشور ايجاد خواهد شد.، اين حجم رسوب 3 برابر حجم رسوب در حوزه آبخيز کشور چين است. سيلابهاي مخرّب ساليانه از دهه 30 تا 70 شمسي به ترتيب 195، 233، 431، 904 و 1108 مورد گزارش شده است. اين روند صعودي تخريب شديد پوشش گياهي را به همراه دارد. متوسط ساليانه فرسايش خاک کشور 10 تا 15 تن در هکتار برآورد ميشود در حالي که اين رقم در آسيا 8/3، در اروپا 5/0 و در استراليا 3/0 ميباشد. (همان، صص 93-91)
يکي ديگر از شاخصهاي مهم زيستمحيطي، شاخص «ردّ پاي اکولوژيک» است که نشاندهنده ميزان زميني است که هر انسان براي رفع احتياجات خود و همچنين جذب ضايعات ناشي از مصارفش نيازمند است.
جدول شماره 2-17: مقايسه ردّ پاي اکولوژيک و ظرفيت زيستمحيطي در چند کشور جهان (Living planet report, 2008)
رديفمنطقهجمعيت (ميليون نفر)سرانه ردّ پاي اکولوژيک (هکتار)سرانه ظرفيت زيستمحيطي (هکتار)ميزان ذخيره اکولوژيک (هکتار)1آسياي مرکزي و خاور ميانه6/3953/23/11-2ايران5/697/24/13/1-3افغانستان9/295/07/02/0+4ترکيه2/737/27/11-5عراق8/283/13/01-6کويت7/29/85/04/8-7امارات متّحده عربي5/45/91/14/8-8هند4/11039/04/05/0-9فلسطين اشغالي7/68/44/04/4-10ايالات متّحده آمريکا2/2984/954/4-11کانادا3/321/71/2013+12کنگو45/08/133/13+13مغولستان6/25/37/142/11+14گابون4/14/11/257/23+15سومالي2/84/14/10کل جهان64767/21/26/0-
مطابق با نتايج گزارش منتشر شده در سال 2008 کره زمين با کمبود 30 درصدي در اين رابطه مواجه است و اين کمبود معادل 6/0 هکتار براي هر نفر در سطح زمين ميباشد. مطابق با آمار جدول فوق، ميزان سرانه ردّ پاي اکولوژيک براي کشور ايران برابر با سرانه جهاني است اما ظرفيت طبيعي ايران از سرانه جهاني کمتر و تنها معادل 4/1 هکتار است. اين بدان معناست که کشور ايران براي تأمين نياز ساکنانش به طور متوسط با کمبودي معادل 3/1 هکتار براي هر نفر روبرو است، که با توجه به جمعيت آن رقمي معادل 90 ميليون هکتار زمين خواهد بود. به عبارت ديگر با در نظر گرفتن مساحت ايران (8/164 ميليون هکتار) با کمبودي معادل 54 درصد مساحت کشور براي تأمين نياز ساکنان آن مواجهيم که اين امر به معناي وارد کردن فشار بيش از حد به منابع موجود براي رفع اين کمبود است. (مبرقعي، 1389، ص128)
2-3-2-3- شرايط سياستي- زيستمحيطي خاص کشور
بازيگران و گروههاي ذينفع عرصه خط مشيگذاري عمومي در هر کشوري منحصر به فرد بوده و با توجه به نوع نظام حاکميتي، پيشينه تاريخي، مذهب و جهانبيني حاکم بر سياستمداران آن کشور و بسياري از عوامل ديگر از کشوري به کشور ديگر متفاوت ميباشد.
قطعاً «سازمان محيط زيست» مهمترين نهاد تأثيرگذار در زمينه تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي محسوب ميشود اما بايد گفت روشن نبودن جايگاه قانوني محيط زيست در نظام برنامهريزي و مديريتي کشور، يکي از مهمترين علل عدم اجراي ضوابط و قوانين زيستمحيطي در حين انجام فعاليتهاي توسعهاي است. همکاري و هماهنگي سازمان حفاظت محيط زيست با ساير بخشها در جهت تدوين اصول و ضوابط ناظر بر اهداف زيستمحيطي و نيز شناخت پيگير مسائل و مشکلات زيستمحيطي کشور، از جمله خط مشيهاي اساسي و سياستهاي کلي اين سازمان است. از طرف ديگر، سازمانها و ارگانهاي ديگري در کنار اين سازمان وجود دارند که حفظ محيط زيست و جلوگيري ار تخريب و آلودگي زيستمحيطي از جمله وظايف آنها به شمار ميرود که در اين زمينه ميتوان از «سازمان جنگلها و مراتع»، «شهرداريها» و «عموم وزارتخانه دولت» نام برد. وظايف سازمان جنلگلها و مراتع کشور در دو سرفصل عمده زير خلاصه ميشود:
الف) جلوگيري از تخريب جنگلها و مراتع کشور
ب) احياي جنگلها و مراتع کشور
همچنين وظايف شهرداريها در مورد حفظ و رشد محيط زيست در دو عنوان کلّي ميگنجد:
الف) حفظ و گسترش فضاي سبز و جلوگيري از تخريب آن
ب) نظافت شهرها و پيشگيري از آلودگي آنها.
از ديگر بازيگران زيستمحيطي مؤثر در بدنه دولت ميتوان به کميسيون «زيربنايي، صنعت و محيط زيست» قوه مجريه اشاره کرد. علاوه بر بازيگران داخل قوه مجريه، ساير قوا نيز داراي بازيگران مؤثري در فرآيند تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور هستند.
قوه مقنّنه علاوه بر نقش کليدي، تصويب و مشروعيتبخشي طرحهاي نمايندگان مجلس و لوايح ارسالي هيئت دولت، داراي يک کميسيون تخصصي مرتبط ميباشد. از ميان 17 کميسيون مجلس شوراي اسلامي، «کميسيون کشاورزي، آّب و منابع طبيعي» مرتبطترين کميسيون با حوزه خط مشيگذاري محيط زيست محسوب ميشود که جهت انجام وظايف محوله در حوزه کشاورزي، منابع آب، دام و طيور، شيلات، محيط زيست و هواشناسي تشکيل ميشود. علاوه بر کميسيون مذکور، کميسيون «عمران»، «صنايع و معادن» و «انرژي» از ساير کميسيونهاي تأثيرگذار قوه مقننه در قلمرو موضوعات زيستمحيطي محسوب ميشوند. علاوه بر اين در ميان فراکسيونهاي مجلس نيز، «فراکسيون محيط زيست و توسعه پايدار» يکي از مجموعههاي ثابت و تأثيرگذار در فرآيند خط مشيگذاري زيستمحيطي در ادوار مختلف مجلس شوراي اسلامي بوده که همواره تعدادي از نمايندگان علاقمند به موضوع محيط زيست در آن عضويت داشتهاند.
قوه قضاييه نيز يکي از ارکان اساسي در خط مشيگذاري زيستمحيطي به ويژه در بخش نظارت و ارزيابي خط مشيها، قوانين و برنامههاي مصوّب زيستمحيطي محسوب ميشود. بنا بر بخشنامه رياست محترم قوه قضاييه در سال 1379 است مراکز دادگستري در کلّ کشور موظف شدند که شعبه يا شعب ويژهاي را براي رسيدگي به شکايات زيستمحيطي اختصاص دهند. در حال حاضر نيز ورود اين قوه به شکايات زيستمحيطي محسوس و تأثيرگذار است.
شوراي عالي محيط زيست
اين شورا، عاليترين مقام سياستگذاري در حوزه محيط زيست محسوب ميشود که رياست آن بر عهده رئيس جمهور است. جايگاه اين شورا نخستين بار در قانون حفاظت و بهسازي محيط زيست مصوّب سال 1353 قوه مقننه وقت مطرح و به تصويب رسيد و البته بعدها با اصلاحاتي همراه شد. اين شورا به دستور رئيس جمهور در دولت نهم (1385)، منحل و تمامي اختيارات آن به کميسيون «زيربنايي، صنعت و محيط زيست» قوه مجريه تفويض شد، با اين تفاوت که ديگر رئيس جمهور، رياست آن را بر عهده نداشته و اعضاء شورا و کميسيون و نيز سطح اختيارات آنها در تصميمگيريهاي زيستمحيطي با يکديگر متفاوت بود.
کميته ملي توسعه پايدار
کميته ملي توسعه پايدار ذيل شوراي عالي محيط زيست فعاليت داشته و متشکل از 18 عضو شامل رئيس، نايبرئيس و 16 نفر نمايندگان وزارتخانهها، سازمانها و نهادها ميباشد. رياست کميته مذکور با معاون رئيس جمهور (رئيس سازمان حفاظت محيط زيست) است. کميته ملي توسعه پايدار داراي 9 کميته راهبردي «آب، بهداشت و محيط»، «کشاورزي و منابع طبيعي»، «آموزش و پژوهش»، «انرژي و آلودگي هوا»، «تنوع زيستي و توسعه طبيعت گردي»، «صنايع و معادن»، «فقرزدايي و ساماندهي اسکان» و «آموزش همگاني و مديريت کاهش مخاطرات» به علاوه 12 کميته فرعي ديگر ميباشد و تلاش دارد تا دستورکارگذاري مسائل مربوط را فراتر از حفاظت از محيط زيست، يعني در راستاي تحقق «توسعه پايدار» انجام دهد.
شوراي عالي آب
اين شورا به منظور هماهنگی و سیاست گذاری در زمینه تامین، توزیع و مصرف آب کشور تاسیس شدهاست. ریاست عالیه این شورا با رئیس جمهور یا معاون اول ریاست جمهوری میباشد. تصمیمات این شورا با تصویب هيئت وزیران یا کمیسیون مذکور در اصل ۱۳۸ قانون اساسی برای دستگاههای ذیربط لازمالاجراست. این شورا بر اساس ماده ۱۰ قانون تشکیل جهاد کشاورزی در سال ۱۳۸۱ ساماندهی شدهاست.
صندوق ملي محيط زيست
صندوق ملی محیط زیست بر اساس مصوبه دولت، مؤسسهای اعتباری وابسته به سازمان حفاظت محیط زیست است که دارای شخصیت حقوقی و استقلال مالی بوده و به صورت شرکت دولتی طبق مفاد این اساسنامه و قوانین و مقررات مربوط به شرکتهاي دولتی فعالیت ميکند. هيئت وزيران ضمن ماده 68 قانون برنامه چهارم توسعه در سال 1384 اساسنامه صندوق ملی محیط زیست را تصویب کرد اما از آن زمان تا کنون صندوق ملي محيط زيست تشکيل نشده است.
منابع تأمین اعتبار صندوق شامل کمکها و هداياي اشخاص حقیقی و حقوقی غیردولتی داخلی و کمکها و هداياي خارجی و بینالمللی بود که مسئولان سازمان محیط زیست در نظر دارند علاوه بر آن، مبلغ یک درصد جرایم آلایندگی و یک در هزار واریزی صنایع آلاینده را که هم اکنون در اختیار شهرداريها قرار میگیرد را تجمیع کرده و برای پاکسازی صنایع و واحدهاي آلاینده هزينه کنند. اعطای تسهيلات مالی به کارخانجات، کارگاهها و بطور کلی هرگونه منابع آلاینده در جهت کاهش آلودگیهاي زیست محیطی، اعطای تسهيلات مالی برای جلوگیری از تخریب محیط زیست از طریق حفظ، احیاء و مدیریت تنوع زيستي، حمایت مالی و همکاري در طرحها و پروژ ههاي زیست محیطی و طرحهاي اکوتوریسم، حمایت مالی و همکاري در طرحهاي آموزشی و فرهنگسازي جهت بهبود شرایط زیستمحیطی و اعطای تسهيلات مالی به مخترعین و محققین محیط زیست در جهت گسترش و تکمیل تحقیقات برای تولید انبوه و استفاده عمومی از تجهيزات کنترل و کاهش آلودگی بخشی از وظایف تعیین شده برای صندوق ملی محیط زیست است.
علاوه بر اين همکاري با بانکها، مؤسسات مالي و بيمهاي به منظور حمايت مالي از کشاورزان و دامداران (حفظ دام، باغات و محصولات کشاورزی در مقابل خسارت احتمالي وارده و نيز حفظ گونههاي زيستي (گياهي و جانوري) در معرض خطر از جمله ديگر وظايف اين صندوق ميباشد.
2-3-2-4- تطوّر موضوع «محيط زيست» در برنامههاي توسعه کشور
بررسي برنامههاي توسعه کشور حاکي از آن است که هر چند جهتگيريهاي مثبت و تلاشهاي قابل توجهي در زمينه حفظ محيط زيست صورت گرفته، لکن اين اقدامات در مقابل ميزان تخريب و آلودگيهاي زيستمحيطي ناشي از فعاليتهاي توسعهاي بسيار ناچيزند. (دادگر، 1380، ص223) در اين بخش جايگاه و اهميت خط مشيهاي زيستمحيطي در برنامههاي اول تا پنجم توسعه کشور مدّ نظر قرار گرفته است. هر چند نظر به عدم پايان يافتن دوره زماني برنامه پنجم توسعه، ارزيابي نتايج آن مشابه برنامههاي قبلي ممکن نيست.
برنامه اول توسعه کشور (1372-1368)
به دليل اهميت محيط زيست و روند رو به گسترش تخريب و آلودگي آن، در برنامه پنجساله اول کشور، حفاظت از محيط زيست و جلوگيري از بروز پيامدهاي مخرّب زيستمحيطي مورد توجه قرار گرفت. در اين برنامه در راستاي کاهش و کنترل بحرانهاي زيستمحيطي و در نهايت حصول به تعادل اجتماعي رضايتبخش در فرد و جامعه، چهار هدف ارشاد و آموزش، پژوهش، کنترل و نظارت و همچنين خدمات اداري، پيشبيني و منظور شد. در برنامه اول توسعه، مهمترين توجه به منظور حفاظت از محيط زيست در تبصره 13 قانون برنامه گنجانده شد:
«براي فراهم آوردن امکانات و تجهيزات لازم براي پيشگيري و جلوگيري از آلودگي ناشي از صنايع آلوده کننده، کارخانجات و کارگاهها موظفند يک در هزار فروش توليدات خود را با تشخيص و نظارت سازمان حفاظت محيط زيست، صرف کنترل آلودگيها و جبران زيان ناشي از آلودگيها و ايجاد فضاي سبز نمايند. اين وجود هزينه شده، جزء هزينههاي قابل قبول مؤسسه منظور خواهد شد.»
در اين زمينه آييننامهاي اجرايي تقريباً دو سال بعد از تصويب برنامه اول تصويب و ابلاغ شد. سازمان حفاظت محيط زيست در برنامه اول توسعه 21 برنامه زيستمحيطي پيشبيني کرده بود که تنها 3 برنامه از ميان آنها به طور کامل اجرا شد و بررسيهاي انجام يافته در پايان برنامه، حاکي از اجراي بعضاً ناقص يا در حال اجرا بودن 8 برنامه و عدم اجراي 10 برنامه ديگر داشت.در طول چهار سال اجراي برنامه اول، رقم نسبت اعتبارات بخش محيط زيست به بودجه عمومي دولت از روندي صعودي براي تمام دورهها برخوردار نبود که اين امر بيانگر آن است که دولت در اجراي اهداف زيستمحيطي داراي خط مشي متزلزلي بوده است. (دادگر، 1380، ص 223)
شايان ذکر است در برنامه اول، اهداف محيط زيست کشور در قالب اهداف کيفي مطرح و فاقد اهداف کمّي بود. علاوه بر اين، تمامي طرحهاي عمراني (تملک داراييهاي سرمايهاي) به صورت ملي اجرا شد و فاقد هر گونه طرحهاي استاني بود اما در سال پاياني برنامه اول (1372) به منظور توانمند سازي ادارات کلّ محيط زيست استانها و به تبعيت از سياستهاي دولت، طرحي عمراني با عنوان «شناخت وضعيت محيط زيست استانها» براي تمام استانها پيشبيني شد.
ميزان اعتبارات مصوّب سازمان حفاظت محيط زيست در برنامه اول توسعه از 2/4 ميليارد ريال ابتداي دوره به 1/32 ميليارد ريال در انتهاي دوره افزايش يافت اما به هنگام تخصيص، ميزان واقعي تخصيص و عملکرد اعتبارات مذکور از 4/3 ميليارد ريال ابتداي دوره به 1/5 ميليارد دلار در انتهاي دوره افزايش يافت. (پوراصغر، 1386، ص5)
گزارش مرکز پژوهشهاي مجلس شوراي اسلامي نشان ميدهد که 65 درصد از اهداف برنامه اول در اين بخش تحقق نيافته است. در واقع بايد گفت در برنامه اول امر حفاظت از محيط زيست تجملي تلقي شده و در نتيجه دستگاههاي اجرايي ذيربط با برداشتي واژگونه در اين مورد، نه تنها بهاي کافي براي حفاظت از محيط زيست قائل نيستند بلکه توجه به آن را به عنوان يک مانع بر سر راه پيشرفت کارها تلقي ميکنند. (مهاجراني، 1374، ص37)
برنامه دوم توسعه کشور (1378-1374)
با برگزاري اجلاس جهاني ريو (1992) در خصوص توسعه و محيط زيست و طرح موضوعهاي نوين، نگرشهاي حاکم بر محيط زيست نيز تحت تأثير اين مباحث واقع شد و به همين دليل برنامه دوم توسعه با توجه به تحولات و تجارب حاصل از برنامه اول توسعه علاوه بر اهداف کيفي، بر تحقق اهداف کمي زيستمحيطي نيز تأکيد کرد.
برنامه دوم توسعه- پس از گذشت يک سال از اتمام برنامه اول- تدوين شد که در با ملاحظه دقيقتر بخش محيط زيست، به سه تغيير اساسي لحاظ شده در برنامه پي ميبريم:
الف) به تفاهمات بينالمللي حفظ محيط زيست و بينالمللي شدن بحث حفاظت، بها داده شده و بر رعايت چارچوب اجراي تعهدات ايران نسبت به کنفرانس ريو تأکيد شده است.
ب) بر تمرکز و تجميع برنامههاي حفاظت محيط زيست در کليه دستگاهها و سازمانهاي دولتي در يک بخش- سازمان حفاظت محيط زيست- و در ارقام بودجه در بخش محيط زيست تأکيد شده است.
ج) اصلاح ساختار سازمان حفاظت محيط زيست به منظور همسويي با برنامههاي توسعه کشور ضروري دانسته شده که بر اساس آن ايجاد دفتر مستقل روابط عمومي و امور بينالملل، دفترهاي مستقل نظارت و بازرسي و حراست، ايجاد معاونت جديد آموزش و برنامهريزي با سه دفتر آموزش، مشارکتهاي مردمي و طرح و برنامه و اطلاعرساني در اين سازمان صورت پذيرفت.
ارقام بودجهاي چهارساله مربوط به بخش محيط زيست در برنامه دوم مطابق با مستندات موجود در مقايسه با پيش از آن بيانگر توجهي جدّي به موضوعات زيستمطي در بين برنامهريزان است لکن اين ميزان تخصيص اعتبار در مقابل ميزان تخريب و آلودگي ناشي از فعاليتهاي توسعهاي بسيار ناچيز است. (دادگر، 1380، صص 232)
با توجه به تحولات زيستمحيطي در سطح جهان، در برنامه دوم توسعه تعامل کشور با سازمانها و کنوانسيونهاي بينالمللي بيشتر شد و بر اساس اين، طيّ سالهاي برنامه دوم، ايران به تعدادي از مهمترين کنوانسيونهاي بينالمللي در خصوص محيط زيست ملحق شد. همچنين به موازات ارتقاي تعاملات کشور با سازمانهاي بينالمللي، ضوابط و استانداردها، قوانين و مقررات و آييننامههاي اجرايي متعدّدي به تصويب رسيد. علاوه بر اين در طيّ برنامه دوم توسعه، ايجاد زيرساختهاي مربوطه شتاب بيشتري يافت به طوري که در اين برنامه 14 مرکز تحقيقات زيستمحيطي در مراکز استانها، 71 ايستگاه مطالعات زيستمحيطي در شهرستانهاي مهم کشور و 126 مرکز محيط باني در کشور تأسيس شد. (پوراصغر، 1386، ص7)
هدف کلي برنامه دوم توسعه تحت تأثير اجلاس جهاني ريو (1992) قرار گرفت و براي نخستين بار مفهوم توسعه پايدار وارد برنامههاي توسعه شد و بر اين اساس، در هدف کلي اين برنامه، تأمين رشد و توسعه پايدار اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي به منظور نيل به رشد و توسعه متعادل مناطق مختلف و تلاش در راستاي بهبود کيفيت محيط زيست و احياء و بازسازي بخشهاي آسيبديده آن، مصوّب شد. در اين برنامه و با چنين رويکردي براي نخستين بار، کميته ملي توسعه پايدار براي پيشبرد اهداف مندرج در بيانيه ريو و دستور کار 21 با رياست سازمان حفاظت از محيط زيست تشکيل شد. با تشکيل کميته مزبور تعامل جمهوري اسلامي ايران با مؤسسهها و سازمانهاي بينالمللي در برنامه دوم توسعه بيشتر شد و تعداد زيادي از کنوانسيونهاي مهم جهاني نيز طي برنامه دوم توسعه به تصويب جمهوري اسلامي ايران رسيد که اين پديده از نقاط عطف اين برنامه بود.
از ديگر نکات بارز برنامه دوم تأکيد بر افزايش نقش مشارکتهاي مردمي براي حفاظت از محيط زيست بود. به اين منظور دفتر مشارکتهاي مردمي در تشکيلات سازمان حفاظت محيط زيست تشکيل شد. در نتيجه اين سياست، تعداد اين تشکلها که در اوايل دهه 1360 از انگشتان يک دست هم تجاوز نميکرد به حدود 166 تشکل رسمي در سالهاي مياني برنامه دوم افزايش يافت. (پوراصغر، 1387، ص 8)
ارزيابي برنامههاي اول و دوم نشان ميدهد با وجود آنکه اهداف و سياستها، واقعبينانه و تا حدودي مناسب تنظيم شدهاند ولي در طول دو برنامه نه تنها موفقيتهاي چشمگيري حاصل نشده، بلکه شاهد روند رو به افزايش تخريبها و آلودگيهاي زيستمحيطي بودهايم که در مقابل کارهاي انجام شده رقم بسيار بالايي دارد. از جمله علل عدم موفقيت برنامهها را در بخش محيط زيست ميتوان اينگونه برشمرد: نا آگاهي مردم و نبودن بستر فرهنگي لازم در زمينه حفظ محيط زيست و همچنين نبودن انگيزه و امکانات لازم براي همگان؛ نبود مجوّزهاي قانوني کافي و همچنين نبود حمايتهاي قانوني؛ هماهنگ نبودن واحدهاي خدمت دهنده در بخشها و مراکز مختلف و عدم حمايت کافي مجامع تصميمگيري و سياستگذاري کشور از جايگاه و اهميت منابع طبيعي و محيط زيست و ضعف در ساختار تشکيلاتي سازمان حفاظت محيط زيست کشور. (دادگر، 1380، صص 236-231)
برنامه سوم توسعه کشور (1383-1379)
با توجه به رشد جايگاه محيط زيست در نظام برنامهريزي کشور در برنامه دوم توسعه، زمينه براي ايجاد تحولات بيشتر طي برنامه سوم فراهم شد به طوري که برنامه سوم توسعه در فرآيند تحولات زيستمحيطي کشور از نقاط عطف محسوب ميشود. از ابتداي تدوين برنامه سوم، يکي از کميتههاي فرابخشي با عنوان کميته سياستهاي زيستمحيطي عهدهدار تدوين سياستها و راهبردهاي محيط زيست شد که در نهايت راهبردها و سياستهاي برنامه سوم توسعه در قالب موادّ قانوني (مواد 104 و 105) و راهکارهاي اجرايي تدوين شد. توجه به مشارکتهاي مردمي و تقويت و توانمندسازي تشکلهاي غير دولتي حامي محيط زيست از محورهاي برنامه سوم توسعه بود که اين امر باعث افزايش قابل ملاحظه فعاليتهاي مشارکتي و افزايش کمّي و کيفي اين تشکلها شد. تعداد اين تشکلها از 166 تشکل در سال 1378 به حدود 600 تشکل در سال 1383 رسيد. علاوه بر اين در راستاي توسعه همکاريها با ساير سازمانهاي بينالمللي، چندين پروژه بينالمللي در قالب تفاهمنامه با سازمانها و ساير کشورها منعقد شد. (پوراصغر، 1386، ص6)
در خصوص شيوه مواجهه برنامه سوم توسعه با موضوع محيط زيست بايد گفت، سياستهايي که در برنامههاي گذشته بيشتر بر سياستهاي انفعالي و واکنشي متمرکز بود، به اتخاذ سياستهاي فعال و پيشگيرانه معطوف شد. يکي از مهمترين نکات برنامه سوم توسعه نسبت به برنامههاي گذشته، تأکيد بيشتر بر نقش مشارکتهاي مردمي و حمايت از سازمان و تشکلهاي غير دولتي حامي محيط زيست بود. در اين برنامه براي نخستين بار محيط زيست به عنوان يک فصل مجزّا (فصل دوازدهم) تحت عنوان سياستهاي زيستمحيطي مطرح شد در حالي که در برنامه اول تنها يک تبصره و در برنامه دوم سه تبصره به موضوع حفاظت از محيط زيست تأکيد داشت.
از ديگر نکات مثبت برنامه سوم نسبت به برنامههاي گذشته افزايش توجه فعاليتهاي آموزشي براي نهادينه کردن فرهنگ حفاظت محيط زيست بود که اثربخشي قابل قبولي در سطح جامعه داشت و توانست حساسيت زيادي را در جامعه نسبت به مسائل زيستمحيطي برانگيزد. هماهنگي و تعامل بيشتر با دستگاههاي آموزشي از جمله وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم، تحقيقات و فناوري، تهيه مطالب آموزشي براي گروههاي مختلف سنّي، برگزاري همايشهاي زيستمحيطي و کارگاههاي آموزشي در زمينه حفاظت از محيط زيست از جمله اقداماتي بود که در اين برنامه به اجرا درآمد. ايجاد بانک اطلاعات تشکل هاي زيستمحيطي، توانمندسازي تشکلهاي زيستمحيطي غير دولتي از طريق اهداي تجهيزات، حمايت مالي، ارائه آموزشها و برگزاري نشستهاي مشترک، اجراي پروژههاي کوچک بينالمللي از طريق تسهيلات جهاني محيط زيست توسط تشکلهاي زيستمحيطي و ... از جمله فعاليتهاي مثبت در اين برنامه بوده که اثرگذاري خوبي در زمينه نهادينه کردن حفاظت از محيط زيست در جامعه داشته است. (پوراصغر، 1387، ص 10)
برنامه چهارم توسعه کشور (1387-1384)
اگرچه جايگاه محيط زيست در برنامه سوم توسعه ارتقاء يافت و نخستين بار در زمره امور فرابخشي قرار گرفت، اما به دليل کمبود و فقدان ساز و کارهاي اجرايي مناسب، ادغام ملاحظات زيستمحيطي در بخشهاي مرتبط، به رغم اقدامات مثبت انجام شده و تغيير رويکرد جامعه و مسئولان، در بخشي از اهداف مورد نظر محقّق نشد. يکي از مهمترين تفاوتهاي برنامه چهارم توسعه با برنامههاي گذشته، ادغام ملاحظات ناشي از فرآيندهاي تخريب و آلودگي محيط زيست و ارزشگذاري منابع طبيعي و زيستمحيطي در حسابهاي ملي است که گامي به سوي استفاده از ابزارهاي اقتصادي براي حفاظت محيط زيست قلمداد ميشود.
از مهمترين مستندات برنامه چهارم در خصوص حفاظت از محيط زيست کشور در سند چشمانداز، سياستهاي کلي و قانون برنامه چهارم ميتوان به موارد زير اشاره کرد: (پوراصغر، 1386، ص10)
بند چهارم سند چشمانداز جمهوري اسلامي ايران در افق 1404: بر برخورداري آحاد مختلف جامعه از سلامت، رفاه، امنيت غذايي، تأمين اجتماعي، فرصتهاي برابر، توزيع مناسب درآمد، نهاد خانواده به دور از فقر، فساد و بهرهمند از محيط زيست مطلوب تأکيد شده است.
سياستهاي کلي برنامه چهارم توسعه: در بند 19 بر حفاظت از محيط زيست و احياي منابع طبيعي و در بند 40 نيز بر ارزشهاي اقتصادي، امنيتي، سياسي و زيستمحيطي آب در استحصال، عرضه، نگهداري و مصرف آن تأکيد شده است.
مضامين دوازده گانه قانون برنامه چهارم توسعه: در بخش دوم با عنوان حفاظت محيط زيست، آمايش سرزمين توازن منطقهاي و در قالب فصل پنجم با عنوان فصل محيط زيست بر جنبههاي مختلفي ز حفاظت از محيط زيست تأکيد شده است.
جدول زير اعتبارات مصوب و نيز عملکرد واقعي (درصد عملکرد بودجه ميزان واقعي بهرهبرداري از اعتبارات مصوّب بودجه ساليانه) بودجه در بخش محيط زيست در برنامههاي اول تا چهارم توسعه را نشان ميدهد.
جدول شماره 2-18: مقايسه بودجهاي برنامههاي زيستمحيطي در برنامههاي توسعه کشور
عنوان برنامه توسعهدرصد عملکرد بودجه ابتداي دورهدرصد عملکرد بودجه انتهاي دورهرشد بودجه مصوب طي دورهميليارد ريالاول توسعه (72-68)80%16%تقريباً هشت برابر (از 4 به 32)دوم توسعه (78-73)107%109%تقريباً 3/2 برابر (از 48 به 110)سوم توسعه (83-79)88%72%تقريباً 4 برابر (از 198 به 776)چهارم توسعه (87-84)--تقريباً 17 درصد (از 1001 به 1173)
برنامه چهارم توسعه چه از نظر جامعيت و چه از منظر تأکيد بر اصول و مباني توسعه پايدار، تکامل يافتهتر از برنامه سوم بود که بازتاب آن را به خوبي ميتوان در اسناد بالادستي از جمله سند چشمانداز، سياستهاي کلي برنامه چهارم توسعه و مواد 58 تا 71 در فصل مجزايي تحت عنوان «محيط زيست» مشاهده کرد. کميته تخصصي محيط زيست و منابع طبيعي در قالب پنج راهبرد کلان مبادرت به ايجاد پنج کميته فرعي بر اساس راهبردهاي پنجگانه کرد که پس از برگزاري جلسات متعدّد، سند فرابخش محيط زيست تهيه شد. محورهاي کلي اين سند به پنج بخش «اشاعه فرهنگ و اخلاق زيست محيطي»، «سازگاري توسعه با محيط زيست»، «حفاظت و احياي تنوع زيستي»، «حفاظت و احياء توسعه منابع طبيعي» (جنگل، مرتع، آب و خاک) و «توانمندسازي ساختار محيط زيست» قابل تقسيم است.
برنامه پنجم توسعه کشور (1392-1388)
در خصوص برنامه پنجم توسعه اين نکته قابل ذکر است که اين برنامه نسبت به برنامههاي گذشته، سنجشپذيري کمتري داشته و از اهداف کمّي و شاخصهاي قابل سنجش کمتري برخوردار است. ضمناً در اين برنامه رويکرد مشخص و راهبرد خاصي به سمت اهداف سند چشمانداز مشاهده نميشود. هماهنگي لازم ميان محتواي برنامه پنجم در حوزه محيط زيست با سياستهاي کلي ابلاغي مقام معظم رهبري، مفاد بند چهارم سند چشمانداز و سياستهاي کلي اصل 44 قانون اساسي وجود ندارد. به علاوه آنکه ادبيات به کار رفته در اين برنامه، دست دولت را براي هر گونه اقدامي (با عباراتي مانند «مجاز است» و «اجازه داده ميشود» به جاي «مکلف است») باز گذاشته است و اين امر سبب ميشود تا قابليت نظارت و سنجش در برنامه تضعيف گردد. (سليماني، 1389، ص 95-88)
با اين حال به لحاظ ظاهري و تعداد بندها و مادّههاي زيستمحيطي تفاوت محسوسي ميان محتواي برنامه چهارم و پنجم صورت نگرفته و چه بسا تعداد برنامهها و بندها در برنامه پنجم بيشتر نيز شده است. فقط بند ج ماده 104 برنامه سوم، تنفيذي در 71 برنامه چهارم که مربوط به اخذ جرائم آلودگي از آلايندهها بوده و در برنامه پنجم حذف شده است. به جاي آن نسبت به برنامه چهارم، چهار موضوع جديد زيستمحيطي در برنامه پنجم اضافه شده است. اول مهار ريزگردها، دوم کاهش انتشار گازهاي گلخانهاي، سوم تدوين مدل شاخصهاي پايداري و چهارم ارزيابي راهبردي محيطي (SEA).
جدول شماره 2-19: خلاصهاي از سير تطوّر موضوع محيط زيست در برنامههاي توسعه
نقاط ضعفنقاط قوتبرنامه توسعهاجراي فقط 3 برنامه از 21 برنامه اجرايي شدهکيفي بودن اهداف زيستمحيطي برنامه توسعه (فاقد اهداف کمّي)فقدان اهداف زيستمحيطي استانيگنجانده شدن فقط يک تبصره در کل برنامه به منظور کنترل تخريبهاي زيستمحيطي براي اولين باراولتخريب شديدتر ابعاد زيستمحيطي کشور در مقايسه با ابتداي دورهجذب پايين بودجه مصوّب پيشبيني شده برنامههاي زيستمحيطيگسترش مواد زيستمحيطي برنامه تحت تأثير کنفرانس ريو (1992)گنجانده شدن اهداف کمّي زيستمحيطي توجه گسترده به تفاهمات بينالمللياستاني شدن طرحهاي زيستمحيطيتشکيل کميته ملي توسعه پايدار در برنامهدومفقدان ساز و کارها و ضمانتهاي اجرايي مناسب جهت تحقق برنامههاتشکيل کميته فرابخشي اجراي برنامههاي زيستمحيطيتوجه گسترده به نقش مشارکتهاي مردمي و امر آموزش عمومي در برنامه (افزايش 156 تشکل مردمنهاد به حدود 600 تشکل)اتخاذ سياستهاي پيشگيرانه به جاي منفعلانهاختصاص يک فصل مجزّا به موضوع محيط زيستسومفقدان ضمانت اجرايي مناسب جهت تحقّق برنامههاهمراستا شدن برنامه با مفاد و اسناد پشتيبان چشمانداز 20 ساله (افق 1404)تدوين سند فرابخش محيط زيستاختصاص فصل مجزا به محيط زيستچهارمافت محتواي زيستمحيطي به لحاظ شاخصپذيري و ارتباط با اسناد بالادستيحفظ تقريبي نقاط قوّت برنامه چهارم توسعهپنجم
2-3-3- جمعبندي مبحث سوم از فصل دوم
هدف نگارنده از ارائه مبحث سوم، ارائه بخشی از نظام ارزشی و مقتضیات خاص کشور که بر تدوین خط مشی های زیست محیطی حاکم می باشد، بوده است. بر همین مبنا دو مولفه اساسی تشکیل دهنده نظام ارزشی کشور در خط مشی گذاری عمومی به شکل زیر مورد تشریح و بررسی قرار گرفت:
تأثیر باورهای دینی و نظام ارزشی اسلام.
تأثیر شرایط اقلیمی خاص کشور (وسعت، جنگل ها و مراتع، آلودگی هوا، فرسایش خاک و ...) و شرایط سیاستی خاص کشور در موضوع محیط زیست.
مفاد قانون اساسی (دو اصل پنجاهم و چهل و پنجم) و نیز سند چشم انداز بیست ساله کشور
سیر تطوّر موضوع محیط زیست در برنامه های توسعه ( از برنامه توسعه اول تا پنجم)
سیر تاریخی شکل گیری سازمان حفاظت محیط زیست
بازیگران موثر در عرصه تدوین خط مشی های زیست محیطی کشور
بنابراین مدل تدوین خط مشی های زیست محیطی در بافت و پس زمینه نظام ارزشی (متشکل از باورهای برآمده از نظام ارزشی اسلام و شرایط و مقتضیات اقلیمی و سیاستی کشور در موضوع محیط زیست) طراحي خواهد شد.
2-4- جمعبندي مباحث ارائه شده در فصل دوم
با توجه به روش تحقيق انتخابي در پژوهش حاضر (دادهبنياد)، اتّکاي اصلي الگوي مورد نظر تحقيق بر دادههاي گردآوري شده توسط محقّق (عموماً دادههاي دست اول) ميباشد. لذا در بخش ارائه «چارچوب نظري» مورد نظر پژوهشگر نبوده، بلکه شکل زير صرفاً بيانگر جمعبندي کلّي سه مبحث ارائه شده در اين فصل ميباشد.
-908052901960
1356995124460بُعد محيط زيست0بُعد محيط زيست118745458470مبحث دوم فصل دومفرآيند تدوينمسئلهشناسي محيط زيست (هوا، خاک و آّب)دستور کارگذاري (سازمان حفاظت محيط زيست، کميسيون کشاورزي مجلس و کميسيون زيربنايي دولت)شکلگيري راه حلهاتصميمگيري (سياسي) توسط قواي سهگانه به ويژه قوه مقنّنه00مبحث دوم فصل دومفرآيند تدوينمسئلهشناسي محيط زيست (هوا، خاک و آّب)دستور کارگذاري (سازمان حفاظت محيط زيست، کميسيون کشاورزي مجلس و کميسيون زيربنايي دولت)شکلگيري راه حلهاتصميمگيري (سياسي) توسط قواي سهگانه به ويژه قوه مقنّنه2349510795بافت ب00بافت ب3604895258445مبحث اول فصل دوممحيط خارجي تدوين(ابعاد توسعه پايدار)محيط اقتصادي کشورمحيط سياسي کشورمحيط اجتماعي کشورشرايط جهاني محيط زيست00مبحث اول فصل دوممحيط خارجي تدوين(ابعاد توسعه پايدار)محيط اقتصادي کشورمحيط سياسي کشورمحيط اجتماعي کشورشرايط جهاني محيط زيست
2261870388620مبحث سوم فصل دومبافت ارزشي حاکمرويکرد اسلاميشرايط سياسياسناد بالادستي0مبحث سوم فصل دومبافت ارزشي حاکمرويکرد اسلاميشرايط سياسياسناد بالادستي
3890645110490نهادها و بازيگران متکثّر و خاصّ محيط زيست کشور00نهادها و بازيگران متکثّر و خاصّ محيط زيست کشور276669512954000
شکل شماره 2-5: جمعبندي کلّي سه مبحث ارائه شده در مرور مباني نظري
فصل سوم: روش تحقيق
مقدّمه
استراتژي تحقيق در اين پژوهش، با توجه به رويکرد پژوهش کيفي، «نظريه دادهبنياد» انتخاب شده است. رويکرد کيفي در تحقيق تفاوتهاي اساسي با رويکرد کمّي دارد. از آن جمله ميتوان به اين موارد اشاره کرد: مرور مباني نظري در پژوهشهاي کيفي نقش فرعي در ارائه خروجي نهايي دارد؛ در حالي که اين مرحله در پژوهشهاي کمّي داراي نقش کليدي به ويژه در ساخت مدل مورد نظر پيش از مرحله آزمون کمّي است. در پژوهشهاي کيفي ابزار گردآوري دادهها مبتني بر اظهارات و تجارب مشارکت کنندگان بوده و از اين رو عمدتاً دادههاي متني و تصويري مورد تحليل قرار ميگيرند؛ در حالي که در پژوهشهاي کمّي ابزارهاي از پيش تعيين شده و دادههاي عددي مبناي تحليلها قرار دارند و نهايتاً در روشهاي کيفي تحليل متن و استخراج مضامين و موضوعات نو مبناي روش «تجزيه و تحليل» دادههاست؛ در حالي که در روشهاي کمّي استفاده از روشهاي تحليل آماري يا پژوهش عملياتي روابط بين متغيّرها را به صورت عددي تبيين و يا روندهاي مورد نظر را به صورت کمّي پيشبيني مينمايد. از اين رو رويکرد کيفي با هدف پژوهش حاضر که «اکتشاف» مسئله مورد نظر پژوهش ميباشد مناسبتر است تا رويکرد کمّي.
3-1- فلسفه استراتژي نظريه داده بنياد
نظريهپردازي داده بنياد عبارت است از آنچه که به طور استقرايي از مطالعة پديدهاي به دست آيد و نمايانگر آن پديده است. به لحاظ مباني معرفتشناسي در فلسفه علم ميتوان گفت که روش نظريه دادهبنياد مبتني بر مباني پارادايم تفسيري (و ساختارگرايي) بوده و در مقابل رويکرد اثباتگرايانه به توليد علم قرار دارد. بنابراين دخالت و درگيري پژوهشگر در موضوع تحقيق به مراتب بيشتر از رويکردهاي کمّي است. مبناي منطقي اين روش در توليد علم، به کارگيري شيوه «استقرايي» و برآمده از دادههاي کيفي است. اين راهبرد پژوهشي نوعي روششناسي عمومي براي تدوين تئوريهايي است که ريشه در دادههاي گردآوري و تحليلشده به صورت نظاممند دارد. يعني روند شکلگيري تئوري در اين استراتژي حرکت از جزء به کل است. اين استراتژي پژوهش بر سه عنصر: «مفاهيم»، «مقولات (طبقه ها)»، و «گزارههاي تئوريک (قضيهها)» استوار است.
محقّقان در انجام پژوهش خود معمولاً هنگامي سراغ روش نظريهپردازي دادهبنياد ميروند که نيازمند يک نظريه يا تبيين کلي (اجمالي) از يک فرآيند باشند. از آنجا که اين نظريه، در دادهها «بنيان» دارد، نسبت به نظريهاي که از مجموعه نظريههاي موجود اقتباس شده است، تبيين بهتري ارائه ميدهد؛ زيرا با موقعيت تناسب دارد و در عمل واقعاً کارآمد است، افراد موجود در يک محيط را در نظر گرفته و احساسات آنها را درک ميکند و ممکن است همه پيچيدگيهايي را که واقعاً در فرآيند يافت ميشود، نشان دهد. (Strauss & Corbin, 1998, p.64)
3-2- تعاريف و مفاهيم اصلي روش دادهبنياد
«نظريهپردازيدادهبنياد»، روشي پژوهشي براي علوم اجتماعي است که توسط بارني گِلِيسِر (متولد 1930) و آنسِلم استِراوس (1996- 1916) تدوين شده است. آنها در کتاب معرّفي روش خود، با درهم آميختن مکاتب بنيادي جامعهشناسي، «روش تطبيق مستمر» را معرفي کردند. اين کتاب موفقيت زيادي کسب کرد و باعث شد که بسياري از افراد در مورد روشهاي پژوهش اين کتاب بيشتر بياموزند. در پاسخ، گليسر و استراوس در کتابي پيشرو با عنوان «کشف نظريه دادهبنياد» مفاهيم پايه و کليات روشها و روالهاي خود را تشريح کردند. در اين کتاب «روش تطبيق مستمر» به عنوان «نظريهپردازي دادهبنياد» ناميده شد. براي اين استراتژي پژوهشي تعاريف متعددي از سوي پايهگذاران و پيروان ايشان ارائه شده است که در ذيل به برخي از آنها اشاره شود: (دانايي فرد و ديگران، 1383، ص130)
استراوس و کوربين (1990): «نوعي استراتژي کيفي است که براي تدوين تئوري در مورد يک پديده به صورت استقرايي، مجموعهاي نظاممند از دادهها (نظير مصاحبهها) و رويهها را به کار ميگيرد.»
مارتين و ترنر (1986) و فرناندز (2004): «يک روششناسي استقرائي کشف نظريه است که اين امکان را براي پژوهشگر فراهم ميآورد تا گزارشي نظري از ويژگيهاي عمومي موضوع، پرورش دهد؛ در حالي که به طور همزمان پايه اين گزارش را در مشاهدات تجربي دادهها محکم ميسازد.»
کرِسوِل (2005): «روالي نظاممند و کيفي است، جهت توليد نظريهاي که يک فرآيند، کنش، يا برهمکنش را درباره يک موضوع خردِ واقعي، در سطح مفهومي کلي تشريح کند.»
3-2-1- حساسيت نظري
حساسيت نظري به کيفيت شخصي محقق بستگي دارد و نشانگر آگاهي از ظرافتها و معني دادههاست. حساسيت نظري به اين خصوصيات اطلاق ميشود: بصيرت داشتن، مهارت داشتن در معنيدار نمودن دادهها، استعداد درک، و قدرت تجزيه کردن عناصر مربوط از عناصر نا مربوط. همه اينها در معنا و در سطح مفهومي صورت ميگيرد نه در سطح واقعيتهاي ملموس. اين حساسيت نظري است که فرد را قادر ميسازد تا نظريهاي دادهبنياد ارائه دهد، که از نظر مفهومي غني، و از انسجام مناسبي برخوردار باشد. وجود چنين حساسيتي در شخص موجب ميشود اين کار را سريعتر انجام دهد تا کسي که از چنين حساسيتي بري باشد. حساسيت نظري از چند منبع نشأت ميگيرد: مطالعه «متون عام»، «متون تخصّصي»، «تجارب شخصي»، «تجارب حرفهاي» و درگير بودن با «روند تحليل» دادههاي تحقيق. (Price, 2010, p.411)
3-2-2- يادداشت نظري
در حين جمعآوري و تحليل دادهها (کدگذاري) و مقايسه مستمر آنها، ايدههايي در خصوص مفاهيم، مقولهها و روابط ميان آنها در ذهن پژوهشگر شکل ميگيرد. اين نوع افکار از آغاز فرآيند پژوهش تا پايان آن در هر مواجه با دادههاي جديد، مفهومسازي و مقولهبندي آنها به ذهن پژوهشگر خطور نموده و در تنظيم و بازنگري تئوري نقش اساسي دارند. به منظور بهرهبرداري از اين ايدهها، آنها بايد مستند و طبقهبندي گردند و معمولاً براي نامگذاري خلاقانه مفاهيم و ايجاد پيوندي منعطف ميان آنها ابزار مؤثري محسوب ميشوند. از آنجا که دانش انباشته شده در يادداشتهاي نظري بر غناي تئوري ميافزايد. بدون آن، تئوري پديد آمده نه تنها بديع و نوآور نخواهد بود بلکه عمق نظري چنداني هم نخواهد داشت. (رودي 1387، ص113-112)
نمونهاي از يادداشتهاي نظري محقّق در طول تحقيق ضمن پيوست «ج» آمده است.
3-2-3- کفايت نظري
معيار قضاوت در مورد زمان متوقف کردن فرآيند جمعآوري دادهها، «کفايت نظري» مقولهها يا نظريه است. کفايت نظري مرحله است که جمعآوري هرگونه داده کمکي به افزايش ويژگيها و غناي يک مقوله نکند. به عبارت ديگر هيچ دادهي بيشتري يافت نميشود که پژوهشگر به وسيله آن بتواند مقوله را رشد دهد. به موازاتي که پژوهشگر دادههاي مشابه را به دفعات مشاهده ميکند، از لحاظ تجربي اطمينان حاصل ميکند که يک مقوله به کفايت رسيده است ...» بنابراين در روش دادهبنياد، نمونهگيري توسط ظهور مفاهيم نو - و نه طرح پژوهش- به پيش ميرود و توسط کفايت نظري - و نه طرح پژوهش- محدود ميشود. (Price, 2010, p.416)
فرآيند تحقّق کفايت نظري در فصل چهارم و ذيل جدول شماره 4-56 با ذکر کامل تعداد کدهاي باز، مفاهيم و نيز مقولات ظهور يافته و اصلاح شده در جريان کدگذاري مصاحبهها ارائه شده است.
3-3- فرآيند تجزيه و تحليل روش دادهبنياد
در روش دادهبنياد هر چيزي که پژوهشگر را در حوزه مطالعه انتخابياش، در شکلگيري مفاهيم به سمت خلق يک تئوري ياري ميرساند، داده است. در اين ميان دادهها از مصاحبه و مشاهده تا گفت و شنودها، خاطرات، ملاقاتها، مقالات روزنامهها و مجلات و حتي تأملات شخصي پژوهشگر را شامل ميشود.
19292928520تحليل دادههاشکلگيري تئوريتنظيم دادههاکفايت نظري تئوري؟پايان پژوهشبليخيرنمونهبرداري نظريجمعآوري دادهها00تحليل دادههاشکلگيري تئوريتنظيم دادههاکفايت نظري تئوري؟پايان پژوهشبليخيرنمونهبرداري نظريجمعآوري دادهها
شکل شماره 3-1: فرآيندهاي به هم وابسته جمعآوري، تنظيم و تحليل دادهها در تدوين نظريه داده بنياد
رکن اساسي در فرآيند تجزيه و تحليل در روش دادهبنياد «کدگذاري» است. کدگذاري در نظريهپردازي داده بنياد شکلي از تحليل محتواست که در پي يافتن و مفهومسازي موضوعات قابل بحثي است که در ميان انبوه دادهها وجود دارند. (دانايي فرد 1384، ص60) فرآيند تفکيک دادههاي حاصل از نمونهگيري، توصيف و بيان آنها با عباراتي کوتاه در يک جدول را کدگذاري گويند. بطور کلي، اين استراتژي، دادههاي حاصل از منابع اطلاعاتي را به مجموعهاي از کدها، کدهاي مشترک را به مفاهيم و آنگاه مفاهيم را به نوعي مقوله تبديل ميکند و در نهايت از مقولهها تئوري ايجاد ميشود. (دانايي فرد، 1384، ص 58). در اين روش از سه نوع کدگذاري به شرح زير استفاده ميشود.
شکل شماره 3-2: سير تطور کدها تا تئوري در نظريه داده بنياد
3-3-1- کدگذاري باز
کدگذاري باز به عنوانگذاري يا نامگذاري رويدادها و پديدهها براساس دادهها اشاره دارد؛ مفاهيم و مقولهها نتيجه اين نوع کدگذارياند؛ از آنجا که در ابتداي کار پژوهشگر به حيطه عمل گسترده و موقعيتي باز نيازمند است، وي به کدگذاري هر رويداد قابل توجه پرداخته و نهايت انعطافپذيري را در توليد مفاهيم از دادهها بکار ميگيرد. دادههاي بدست آمده از نمونه بر اساس سؤالات سادهاي مانند چه، که، چگونه و... تجزيه و تفکيک ميشوند؛ سپس با «مقايسه مستمر» دادهها، رويدادهاي مشابه عنوان مفهومي مشابهي ميگيرند. همچنانکه «مقايسه مستمر» رويدادها پژوهشگر را با شباهتها و تفاوتهاي آنها شناخته، معنايي پايدار را در ذهن وي براي مفهومسازي ايجاد مينمايد، مقولهها از مقايسه مستمر مفاهيم، توجه به شباهتها و تفاوتهاي ميان آنها و شکلگيري مفهومي انتزاعيتر ايجاد ميشوند.
شکل شماره 3-3: کدگذاري باز: وروديها، فرآيند و خروجيها
مفهوم (Concept)
«مفهوم» معناي لفظي است که بر يک پديده در عالم خارج دلالت ميکند. مفهوم امري انتزاعي و تجريدي از يک پديده است که به عنوان نمادي در زبان، فرآيند تفکر و تعقل را در توصيف واقعيتها سادهتر ميسازد. به بيان ديگر، مفهوم توضيحات مختصر شده پديدههاست. دانشمندان هر علم پديدههاي مربوط را به منظور ارتباط و ايجاد زباني مشترک مفهومسازي کردهاند؛ از اينرو، هر رشته علمي مجموعهاي يگانه از مفاهيم ويژه خويش است. مفهوم علاوه بر نقش ارتباطي ياد شده به مجموع ادراکات، نظم و انسجام بخشيده و راه را براي طبقهبندي و تعميم تجربهها و مشاهدهها هموار ميسازد. مفهوم عنصر کليدي و تعيين کننده شکل و محتواي هر تئوري است.
مفاهيم بلوکهايي هستند که ساختمان دانش به وسيله آنها ساخته ميشود. مفهوم واژهاي است که از ميان موارد يا مصاديق جزئي متعدد انتزاع شده است و طبقهاي را که بر کليه موارد جزئي دلالت ميکند، تشکيل ميدهد. (حيدري، 1386 ص 102) در واقع مفهوم دربردارندة وجوه مشترک تمامي مصاديق خود است.
مقوله (Category)
آنچنان که آمد مفهوم، تجريدي از پديده است؛ مفهوم پديدهها در حوزه علوم انساني و اجتماعي نسبت به علوم طبيعي از سطح انتزاع بيشتري برخوردارند. براي مثال مفهوم «ادراک» در مقايسه با «وزن» انتزاعيتر است. برخي مفاهيم در عرصه علوم اجتماعي نسبت به مفاهيمي ديگر تجريديترند به گونهاي که چند مفهوم را در خود جاي دادهاند؛ بدين گونه مفاهيم «مقوله» گويند که نتيجه فرآيند تجريد و تعميم، اين بار در خصوص مفاهيم است که در سطح پايينتر براي ايجاد مفهوم درباره پديدهها به کار گرفته شده بود. بدين معني که از تفاوتها صرف نظر کرده، مقوله يا طبقهاي ساخته ميشود که بيانگر وجوه شباهت چند مفهوم با يکديگر است. مقايسه دادهها براي دريافت شباهتها و تفاوتها به منظور مفهومسازي و نيز مقايسه مفهوم جهت مقولهبندي فرآيندي مداوم است که از آن به عنوان «روش مقايسه مستمر» ياد ميشود. (رودي 1387، ص104)
3-3-2- کدگذاري محوري
در کدگذاري محوري با ايجاد پيوند ميان مقولهها و در پي آن ميان مفاهيم و دادهها، مقولههاي اصلي و فرعي نمايان ميشوند؛ بدين شکل که، يک مقوله در محور تحليل قرار گرفته و کدگذاري مبتني بر آن شکل ميگيرد. اين موضوع دايره پژوهش را تنگتر نموده، نمونهبرداري نظري را جهت ميدهد تا تئوري موجزتر و داراي استحکام بيشتري گردد. در اين فرآيند علاوه بر شناسايي مقولات اصلي و فرعي، تمامي مقولات حول يک مقوله تحت عنوان «مقوله محوري» سامان مييابند. مقوله محوري براساس ميزان تکرار در دادهها، توانائي ايجاد پيوند با تمام مقولههاي اصلي، سطح انتزاع به گونهاي که زمينه تحقق تئوري را فراهم سازد و قدرت توضيح پراکنش دادهها در عين تبيين نکته اصلي برآمده از آنها، انتخاب ميشود.
به بيان ديگر کدگذاري محوري، فرآيند ربطدهي مقولهها به زيرمقولههايشان، و پيوند دادن مقولهها در سطح ويژگيها و ابعاد است. در اين مرحله، مقولهها، ويژگيها و ابعاد حاصل از کدگذاري باز، تدوين شده و سر جاي خود قرار ميگيرد تا دانش فزايندهاي در مورد روابط ايجاد گردد.
شکل شماره 3-4: کدگذاري محوري: وروديها، فرآيند و خروجيها
به طور کلّي دو کارکرد اصلي مرحله «کدگذاري محوري» که تجزيه و تحليل يافتههاي پژوهش حاضر به تفکيک آن (در فصل چهارم) ارائه شده است عبارتند از:
ساخت مقولات اصلي با توجه به مقولات فرعي و ايجاد ارتباط ميان آنها: با ايجاد پيوند ميان مقولهها و در پي آن ميان مفاهيم و دادهها، مقولههاي اصلي و فرعي نمايان ميشوند. در اين کارکرد با توجه به مقولات فرعي ظهور يافته در جريان کدگذاري باز، اقدام به برقراري ارتباط ميان آنها و ساختن مقولات بزرگتر و انتزاعيتر يعني همان «مقولات اصلي» ميپردازيم.
ايجاد شبکه ارتباطي ميان کلّ مقولات در قالب چند طبقه (دسته): در اين مرحله کليه مقولات شکل گرفته را در قالب دستههاي از پيش تعيين شده و توصيه شده روش دادهبنياد طبقهبندي مينماييم. اين دستهها عبارتند از: «شرايط علّي»، «زمينه يا بافت»، «راهبردها»، «شرايط مداخلهگر»، «مقوله محوري» و «پيامدها» که تمامي دستههاي ششگانه مذکور حول «مقوله محوري» به عنوان مرکز شبکه ارتباطي مقولات سامان مييابند. در اين باره ارائه يک توضيح ضروري است. بخشها يا ابعاد مذکور به عنوان «توصيه»هاي روش دادهبنياد در دستهبندي مقولات بوده و بنا به تشخيص پژوهشگر قابل تغيير است.
3-3-3- کدگذاري انتخابي
کدگذاري انتخابي فرآيند يکپارچهسازي و بهبود مقولههاست به گونهاي که نتايج پژوهش شکل تئوري به خود گيرد. استِراوس و کوربين، در اين رابطه ميگويند: (Strauss & Corbin, 1998, p.85)
«در کدگذاري باز، تحليلگر به پديد آوردن مقولهها و ويژگيهاي آنها ميپردازد و سپس ميکوشد تا مشخص کند که چگونه مقولهها در طول بُعدهاي تعيين شده تغيير ميکنند. در کدگذاري محوري، مقولهها به طور نظام مند بهبود يافته و با زيرمقولهها پيوند داده ميشوند. کدگذاري انتخابي، فرآيند يکپارچهسازي و بهبود مقولهها است.»
ذکر اين نکته لازم است که، اگرچه ترتيب نتايج اين سه نوع کدگذاري در پييکديگر ميآيد، بدين گونه که ابتدا مفاهيم، سپس مقولهها و در نهايت قضيهها، تئوري را ميسازند؛ اما پژوهشگر تا رسيدن به تئوري مسير مشابهي را طي نميکند. به ديگر سخن، در فرآيند تحقيق لزوماً «کدگذاري باز، محوري و انتخابي به دنبال يکديگر نميآيند بلکه به گونهاي تحليلي خروجي هر يک ورودي ديگر است».
قضيه (Proposition)
سومين عنصر نظريه دادهبنياد که خروجي اصلي مرحله کدگذاري انتخابي محسوب ميشود، «گزارههاي تئوريک» يا «قضيه»ها هستند که بيانگر روابط تعميميافته بين يک مقوله و مفاهيم آن و بين مقولههاي معين است. گليسر و استراوس ابتدا عنصر سوم را فرضيهها ناميدند؛ اما بعداً به نظر رسيد که واژه «قضيه» مناسبتر است. زيرا قضايا متضمن روابط مفهومي هستند؛ در حالي که فرضيهها مستلزم روابط سنجشپذيرند. «قضاياي تئوريک» ناظر به روابط ميان مقولهها هستند. (دانايي فرد و ديگران، 1383 ص136)
شکل شماره 3-5: کدگذاري انتخابي: وروديها، فرآيند و خروجيها
3-4- قلمرو زماني و مکاني تحقيق
در مورد قلمرو مکاني نيز توجه به يک نکته ضروري ست. از آنجا که ماهيت رشته خط مشيگذاري عمومي و به ويژه موضوع خط مشيگذاري زيستمحيطي اقتضاء ميکند، حوزه بازيگران و گروههاي ذينفع مربوط در داخل کشور کاملاً متکثّر و متنوّع ميباشد. لذا پژوهشگر در مقام طراحي الگوي مورد نظر، ناگزير به در نظر گرفتن عموم بازيگران، نهادها و سازمانهاي عمومي دخيل در فرآيند تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي بوده است، اما در عين حال مراجعه به بازيگران تقنيني (نمايندگان مجلس شوراي اسلامي) و نيز بازيگران اجرايي (کارگزاران سازمان حفاظت محيط زيست) نسبت به ساير بازيگران بيشتر بوده است.
بازه زماني انجام تحقيق شرايط زيستمحيطي جهاني از دهه 1980 تا کنون يعني يک دوره طولي 22 ساله را شامل ميشود. همچنين در مورد شرايط زيستمحيطي داخلي، دوره زماني 24 ساله پس از پايان جنگ تحميلي و آغاز برنامه اول توسعه (سال 1368) مدّ نظر بوده است.
3-5- جامعه و نمونه تحقيق
جامعه و نمونه آماري تحقيق حاضر با توجه به استراتژي انتخاب شده براي انجام پژوهش (روش نظريهپردازي دادهبنياد) ذيل رويکرد تحقيقِ کيفي تعريف خواهد شد. از آنجا که مطابق با مراحل استراتژي پژوهش مذکور، محقّق جهت گردآوري اطلاعات به خبرگان موضوع مراجعه کرده است (دادههاي دست اول) لذا جامعه آماري تحقيق عبارتست از خبرگان موضوع خط مشيگذاري (سياستگذاري) زيستمحيطي که داراي دانش و تجربه مرتبط در موضوع باشند. چنين افرادي طبعاً در سطوح عالي تصميمگيري و خط مشيگذاري زيستمحيطي (نظير مديران ارشد فعلي يا سابق سازمان حفاظت محيط زيست، نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و ...) و يا سطوح علمي و دانشگاهي فعاليت داشتهاند.
امّا در مورد شيوه نمونهگيري روش دادهبنياد داراي تدبير خاصّ خود ميباشد. اين روش در نمونهبرداري هدفمندِ افراد براي مصاحبه يا مشاهده که به آن «نمونهبرداري نظري» ميگويد از نگرشي منحصربهفرد حمايت ميکند که آن را از ديگر رهيافتهاي کمّي و کيفي به جمعآوري دادهها متمايز ميسازد. از سويي بر خلاف نمونهبرداري صورت گرفته در بررسيهاي کمّي که معمولاً تصادفي است، نمونهبرداري نظري کاملاً ارادي و هدفمند است. ثانياً اين شيوه نمونهبرداري نميتواند قبل از شروع پژوهش برنامهريزي شود، بلکه تصميمات خاص نمونهبرداري در خلال فرآيند پژوهش شکل ميگيرند. علت اصلي بروز اين تمايز در روش نمونهبرداري نيز آن است که نظريهپردازان دادهبنياد از شيوهاي استفاده ميکنند که مستلزم جمعآوري و تحليل همزمان و زنجيرهوار دادهها است.
همزماني جمعآوري و تحليل انواع مختلف دادهها، به پژوهشگر فرصت ميدهد بيانديشد به منظور تدوين تئوري چه دادههائي را و از کجا جمعآوري کند. نمونهبرداري در مسير تحليل با ظهور مفاهيم پيش ميرود و طرح پژوهش هيچگونه محدوديتي در خصوص نوع داده و شيوه جمعآوري آن ايجاد نميکند. نمونهبرداري نظري حاکي از آن است که موردها به گونهاي انتخاب ميشوند که مؤلفهها و ويژگيهاي مفاهيم و مقولهها را توسعه دهند؛ نمونهبرداري نظري از سويي کيفيت مفاهيم و مقولهها را افزايش داده و از سوئي ديگر نمونه بعدي و مسير حرکت را مشخص ميکند و نهايتاً با کفايت نظري پايان مييابد.
بنابراين ميتوان گفت نمونه تحقيق در روش دادهبنياد، تحت تأثير هر يک از موارد (مصاحبههاي نيمهساختار يافته تخصصي و يا متون مراجعه شده) جهت مييابد به اين صورت که تجزيه و تحليل هر مصاحبه، رهنمون مصاحبه بعدي خواهد بود. خبرگي مصاحبه شوندگان در تحقيق حاضر از يکي از دو معيار زير تبعيت کرده است:
برخورداري از سابقه اجرايي در حوزه خط مشيگذاري عمومي به ويژه حوزه زيستمحيطي.
برخورداري از دانش علمي و تخصصي محيط زيست و تعامل با دستگاههاي اجرايي مرتبط.
مطابق با مراحل روش تحقيق داده بنياد فرآيند نمونهبرداري نظري تا مرز تحقق کفايت نظري ادامه مييابد. بدين منظور در مجموع 16 مصاحبه نيمهساختاريافته تخصصي با در نظر گرفتن معيارهاي فوق صورت گرفته است. مصاحبهها (بين 60 تا 120 دقيقه) ضبط ميشد تا با مرور چندباره گفتگوها، تحليل و بررسي دقيقتري نسبت به ديدگاههاي طرح شده مشارکت کنندگان انجام شود.
علاوه بر 16 مصاحبه مذکور، 2 مطالعه به صورت مجزّا نيز وارد فرآيند کدگذاري گرديد. يک مطالعه با «صبغه تاريخي»، سير تطوّر موضوع محيط زيست در برنامههاي توسعه کشور را مدّ نظر داشت و مطالعه ديگر با «صبغه اسلامي»، ارزشهاي برآمده از رويکرد اسلام به محيط زيست را محور تحليل خود قرار داد. در مورد دو مطالعه مذکور به تفصيل بيشتر در ادامه همين فصل (مکانيزم بوميسازي خروجي تحقيق) مطالبي ارائه خواهد شد. جدول زير پراکنش مصاحبه شوندگان را با توجه به معيارهاي مذکور نشان ميدهد.
جدول 3-1: پراکنش کلّي مصاحبه شوندگان تحقیق با توجه به معيارهاي خبرگي
معيار خبرگيقلمرو کاريتعدادسابقه اجرايي مرتبطيکي از دستگاههاي حاکميتي (قواي سه گانه و نهادهاي زيرمجموعه)12دانش تخصصي زيستمحيطيعضو هيئت علمي رشتههاي مرتبط با محيط زيستفعال تشکلهاي مردم نهاد زيستمحيطي4مطالعات مجزّاجهت تحقق وجه «بومي» مدل2مجموع18
از سوي ديگر و با توجه به ماهيت «مسئله- محور» بودنِ خط مشيگذاري عمومي و از جمله آن، خط مشيگذاري زيستمحيطي، از بين سه مسئله عمده زيست محيطي کشور يعني «نشر ريزگردها»، «بحران درياچه اروميه» و «آلودگي هواي کلانشهرها»، مسئله بحران درياچه اروميه به منظور بررسي موشکافانهتر فرآيند تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي به صورت مستقل موضوع چند مصاحبه قرار گرفت. در ميان 16 مصاحبه صورت گرفته، در مجموع 11 تعداد مصاحبه با موضوع مسائل عمومي محيط زيست کشور و 5 تعداد با تمرکز بر موضوع بحران درياچه اروميه صورت پذيرفته است.
پراکنش دقيقتر مصاحبه شوندگان در جدول صفحه بعد آمده است. همانطور که در اين جدول نيز مشخص شده است، مطالعه مورد D و E ناظر به دو مطالعه مجزّاي اشاره شده در مطالب فوق ميباشد. نکته شايان ذکر آنکه تعداد مصاحبههاي ذکر شده بر مبناي تحقّق معيار «کفايت نظري» و نه طرح از پيش تعيين شدهاي مشخص شد، به اين معني که حدّ توقّف مصاحبهها (گردآوري دادهها) طبق تعريف روش دادهبنياد مرحلهاي است که محقّق ضمن آن اطمينان يابد مفاهيم و يا مقولات جديد ظهور نيافته و يا اصلاح ديگري بر آنها صورت نميپذيرد.
جدول شماره 3-2: پراکنش دقيق مصاحبه شوندگان با توجّه به مسئوليت اجرايي
موضوع کلّيکدمسئوليت اجرايي مصاحبهشونده/ موضوع مطالعه مجزّامصاحبهها با موضوع فرآيند و مسائل عمومي تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشورAعضو هيئت علمي مؤسسه تحقيقات جنگلها و مراتع، فعال تشکل مردمنهاد زيستمحيطيBمعاون منابع طبيعي سازمان حفاظت محيط زيست و نماينده سابق مجلس شوراي اسلاميCمعاون اسبق اداري- مالي و امور مجلس سازمان حفاظت محيط زيستFرئيس اسبق و فعلي سازمان حفاظت محيط زيستGمعاون سابق اداري- مالي و امور مجلس سازمان حفاظت محيط زيستHمدير گروه سابق «اقتصاد و انرژي» دانشگاه علامه طباطبايي رحمتاللهعليهIمدير کل توسعه پايدار و اقتصاد سازمان حفاظت محيط زيستJشهردار تهرانKنايب رئيس کميته ملّي توسعه پايدار و عضو هيئت علمي دانشگاهLنماينده ادوار مجلس شوراي اسلامي و عضو هيئت علمي دانشگاهMرئيس دانشکده محيط زيست و انرژيدو مطالعه مجزّا با صبغه «اسلامي» و «تاريخي»Dمباني و رويکرد نظام ارزشي اسلام به موضوع محيط زيستEسير تطوّر موضوع محيط زيست در برنامههاي توسعه کشور (برنامه اول تا پنجم)مصاحبهها با موضوع تدوين خط مشي زيستمحيطي مرتبط با بحران درياچه اروميهNمعاون آب و آبفاي وزير نيروOنماينده ادوار مجلس شوراي اسلاميPفعّال زيستمحيطي و عضو تشکل مردمنهادQنماينده مجلس شوراي اسلاميRاستاندار آذربايجان غربي و نماينده سابق مجلس شوراي اسلامي
3-6- اجراي روش در پژوهش حاضر
در اين بخش ابتدا به علل استفاده از روش تحقيق دادهبنياد در تحقيق حاضر پرداخته و سپس راهکارهاي بوميسازي خروجي پژوهش را ذکر ميکنيم. در نهايت نيز ارتباط ميان مراحل گردآوري و تجزيه و تحليل اطلاعات با سؤالات اصلي و فرعي پژوهش را تبيين ميکنيم.
3-6-1- علل به کارگيري روش نظريه دادهبنياد
با توجه به ويژگيهايي که تا کنون براي روش دادهبنياد ذکر شده است، علل استفاده محقّق از اين روش در پژوهش حاضر را ميتوان در موارد زير خلاصه نمود:
اول اينکه با توجه به هدف و سؤال پژوهش، نيازمند روشي بوديم که ضمن آن «دادههاي دست اول» از صاحب نظران و دست اندرکاران گردآوري شود بدين معني که دادهها به طور مستقيم توسط پژوهشگر استخراج شود. (نه دادههاي دست دوم نظير مقالات يا کتب و ...) از آنجا که مبناي تحليل روش دادهبنياد نيز عموماً دادههاي دست اول است لذا با اين معيار کاملاً متناسب بود.
هدف پژوهش چنين اقتضا ميکرد که از روشي استفاده شود که ابزار گردآوري اطلاعات در آن به صورت تعاملي (دوطرفه) و با جلب نظرات همزمان مشارکت کنندگان در پژوهش باشد. به عبارت ديگر صرف انجام پيمايش و يا تحليل کمّي به کمک ابزارهاي گردآوري يکطرفه نظير پرسشنامه به هيچ وجه تأمين کننده هدف تحقيق محسوب نميشد. مناسبترين ابزار بدين منظور، «مصاحبههاي نيمه ساختاريافته» تخصّصي است که محور مرحله گردآوري اطلاعات در روش دادهبنياد ميباشد.
پاسخ به سؤال اصلي تحقيق نيازمند اتّخاذ رويکردي استقرايي و از جزء به کل (از دادههاي مشارکت کنندگان در پژوهش به سمت خلق قضاياي تئوريک) ميباشد و به کارگيري رويکردي «قياسي» و برخاسته از ادبيات موضوع (از کل به جزء) به هيچ وجه پاسخگو نيست؛ به عبارت ديگر پاسخ به سؤال اصلي نيازمند روشي است که تکيه بر مباني نظري و ادبيات موضوع نداشته بلکه سنگ بناي آن دادههاي عيني پژوهشگر باشد که اين معيار کاملاً با منطق استقرايي روش دادهبنياد سازگار است.
با توجه به هدف و سؤال پژوهش (به ويژه وجه بوميسازي الگوي مورد نظر) نيازمند روشي بوديم که قابليت ايجاد مفاهيم و مضامين نوآورانه و بدون سابقه در ادبيات موضوع را داشته باشد. به اين معني که خلق مضامين انتزاعي همراه با تعبير و تفسير دادهها توأم با مفهومپردازي آنها و «واژهگزيني بديع» باشد که اين ويژگي نيز در روش دادهبنياد وجود داشت.
3-6-2- مکانيزم بوميسازي خروجي تحقيق
همانطور که در فصل اول تحقيق ذيل نقشه راه پژوهش تشريح شد منظور پژوهشگر از صفت «بومي» توجّه ضمني به سه محور در طرّاحي الگو است.
نخست شرايط اقليمي (اکوسيستمي) خاصّ کشور که طبعاً منجر به مسائل و اقتضائات متفاوت زيستمحيطي کشور با ساير کشورها شده است.
دوم بازيگران، سازمانها، نهادها و گروههاي ذينفع تأثيرگذار بر تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور که طبعاً مجموعهاي متفاوت با ساير کشورها را شامل ميشود.
سوم ماهيت «ارزش- محور» تدوين خط مشيها که از جامعهاي به جامعه ديگر متفاوت بوده و به تعبير لاسول يکي از ويژگيهاي اساسي علم خط مشيگذاري عمومي است. (ارزشهاي اسلامي)
بدين منظور سه نوع ورودي مختلف از سه منبع وارد فرآيند کدگذاري گرديد.
جدول شماره 3-3: راهکارهاي بوميسازي خروجي پژوهش
نوع وروديموضوع وروديمنبع وروديپردازش وروديهدفدادههاي دست اولورودي نوع 1فرآيند تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور و مسائل آن (مسائل عمومي محيط زيست)مصاحبه با خبرگان(11 مورد)11 مورد مصاحبه پياده شدهاز آنجا تمامي مصاحبه شوندگان در بافت شرايط سياسي و زيستمحيطي کشور سخن گفتهاند لذا نتايج تحليل بر بوميسازي خروجي نهايي مؤثر است ورودي نوع 2فرآيند تدوين خط مشي زيستمحيطي «بحران درياچه اروميه» و مسائل پيرامون آنمصاحبه با خبرگان(5 مورد)5 مورد مصاحبه پياده شدهدادههاي دست دومورودي نوع 3سير تطوّر موضوع محيط زيست در برنامههاي توسعهيک مورد مطالعه تاريخي مجزّا با محتواي سير توجّه به موضوع محيط زيست در طول برنامههاي توسعه کشور (برنامه اول تا پنجم)يک متن مستقل چند صفحهاي که وارد فرآيند کدگذاري دادهها شدتأثير مستقيم بر چگونگي بوميسازي و در پاسخ به الزام «شرايط اقليمي- سياستي خاص کشور در موضوع محيط زيست»ورودي نوع 4ارزشهاي برآمده از رويکرد اسلام به موضوع محيط زيستيک مورد مطالعه مجزّاد با محتواي ديدگاه اسلام به محيط زيستيک متن مستقل چند صفحهاي که وارد فرآيند کدگذاري دادهها شدتأثير مستقيم بر چگونگي بوميسازي و در پاسخ به الزام تأثيرپذيري تدوين خط مشيها از نظام ارزشي (رويکرد اسلامي)
توضيح چند نکته در مورد جدول فوق ضروري است:
تفکيک دادههاي دست اول و دوم: معيار تفکيک دو دسته داده مذکور آن است که دادههاي دست اول به صورت مستقيم توسط پژوهشگر گردآوري ميشود، حال آنکه دادههاي دست دوم در ادبيات موضوع و يا اسناد و مدارک مرتبط موجود بوده و پژوهشگر در راستاي پاسخ به سؤالات تحقيق، اقدام به گزينش از ميان آنها در قالب يک «مطالعه مجزّا» مينمايد.
تفکيک مسائل عمومي و يک بحران خاص در مصاحبهها: تدوين خط مشيها يا همان راهحلهاي زيستمحيطي در راستاي پاسخ به مسائل عمومي محيط زيست کشور روي ميدهد. عموم مصاحبههاي صورت گرفته نيز (11 مورد) با همين رويکرد انجام شده است. طبعاً انتخاب افرادي که در فرآيند خط مشيگذاري زيستمحيطي کشور نقشآفريني کردهاند بر بوميسازي مدل تحقيق اثرگذار خواهد بود. با اين وجود چگونگي حلّ يک مسئله داخلي زيستمحيطي توسط بازيگران اين عرصه اطلاعات بيشتري از فرآيند تدوين بدست ميدهد. با توجّه يه يکي از سه ويژگي اساسي علم خط مشي يعني «کاربردي بودن» آن، پژوهشگر بر آن شد تا با انتخاب يکي از مسائل حائز اهميت و روز زيستمحيطي کشور، تئوري برآمده از دادهها را هر چه بيشتر به دنياي عمل و کاربرد نزديکتر سازد. از اين رو و با توجّه به طرحهاي جاري و عمده زيستمحيطي کشور مطابق با مستندات پژوهشگاه مجلس شوراي اسلامي («بحران نشر ريزگردها»، «بحران درياچه اروميه» و «بحران آلودگي هواي کلانشهرها») بحران درياچه اروميه انتخاب شد. دليل اين انتخاب نيز آن بود که در زمان گردآوري دادهها (تابستان و پاييز 1392) بحران مذکور نسبت به دو بحران ديگر فوريت و شدّت بيشتري داشت و از اولويتهاي کاري دولت جديد محسوب ميشد.
منبع مربوط به ورودي 3 (سير تطوّر موضوع محيط زيست در برنامههاي توسعه): ذيل مبحث سوم از فصل دوم تحقيق، سير تطوّر موضوع محيط زيست در طول برنامههاي توسعه کشور (برنامه اول توسعه با برنامه پنجم) به استناد پژوهشهاي قبلي صورت گرفته در اين باره مورد بررسي قرار گرفت. خلاصهاي از اهمّ نکات مذکور در اين بخش به عنوان يک متن مستقل و هم عرض با ساير مصاحبههاي پياده شده وارد فرآيند کدگذاري و تجزيه و تحليل دادهها شد.
منبع مربوط به ورودي 4 (ارزشهاي برآمده از رويکرد اسلام به محيط زيست): ذيل مبحث سوم از فصل دوم تحقيق، موضوعي تحت عنوان ارزشهاي برآمده از مباني رويکرد اسلام به محيط زست به استناد پژوهشهاي قبلي صورت گرفته توسط انديشمندان اسلامي مورد بررسي قرار گرفت. خلاصهاي از اهمّ نکات مذکور در اين بخش به عنوان يک متن مستقل و هم عرض با ساير مصاحبههاي پياده شده وارد فرآيند کدگذاري و تجزيه و تحليل دادهها شد.
تلاش محقّق بر آن بوده است تا از طريق اتخاذ همزمان راهکارهاي «مستقيم» و «غيرمستقيم» زمينه بوميسازي مدل تحقيق را فراهم نمايد. آنچه تا کنون توضيح داده شد راهکارهاي مستقيم مربوط بود. منظور از «مستقيم» فراهم نمودن وروديهاي مرحله کدگذاري در روش دادهبنياد است. امّآ راهکار غير مستقيم نيز به تدابير منحصر به فرد و خاص اين روش مربوط ميشود. دو تدبير مهمّ روش مذکور که به نوعي زمينه اعتبار خروجي پژوهش را فراهم ميسازند عبارتند از:
«حساسيت نظري»: حساسيت نظري محقق که عامل اصلي کدگذاري محسوب ميشود با توجه به سه منشأ «متون عام»، «متون تخصصي» و «روند تحليل» به نوعي در شيوه کدگذاريها، ساختن مفاهيم و مقولات انتزاعي به صورت غيرمستقيم تأثيرگذار ميباشد. تلاش پژوهشگر بر آن بوده است که با مطالعاتي که در اين زمينه انجام ميدهد، بر حساسيت نظري خود در طول جريان تحليل دادهها بيفزايد.
«يادداشت نظري»: نهايتاً محقق تلاش کرده است که از طريق ثبت و ضبط ايدههايي که در جريان پژوهش و کدگذاريها شکل ميگيرد، تأثير تجريبات مصاحبه شوندگان و بررسيهاي و يافتههاي شخصي خود را تدقيق نمايد. نمونهاي از مستندسازي ايدههاي مذکور در پيوست «ج» آمده است.
جدول شماره 3-4: تدابير اتخاذ شده جهت «بوميسازي» خروجي نهايي پژوهش
راهکار مستقيمچهار نوع ورودي مندرج در جدول شماره 3-3راهکار غير مستقيماتکا به تدابير و ويژگيهاي منحصر به فرد روش نظريهپردازي دادهبنياد (GT)حساسيت نظري پژوهشگرثبت ايدهها تحت عنوان «يادداشتهاي نظري»
3-6-3- ارتباط مراحل روش با سؤالات تحقيق
مطابق با مراحل مذکور در نقشه راه پژوهش روش و ابزار گردآوري اطلاعات در اين تحقيق را به تفکيک سؤالات اصلي و فرعي به شکل زير است.
جدول شماره3-5: روشها و ابزارهاي روش دادهبنياد، متناسب با سؤالهاي اصلي و فرعي تحقيق
موضوع سؤالهاي اصلي و فرعيابزار گردآوري اطلاعاتابزار تجزيه و تحليلسؤال فرعي 1: عوامل مؤثر بر تدوين خط مشيهاسؤال فرعي 2: بازيگران مؤثر در تدوين خط مشيهاسؤال فرعي 3: فرآيند تدوين خط مشيهاي زيستمحيطيسؤال فرعي 4: ابرخط مشيهاي حاکم بر تدوين خط مشيها16 مصاحبههاي تخصّصي2 مطالعه تاريخي و اسلاميفرآيند کدگذاري بازفرآيند کدگذاري محوريسؤال اصلي: الگوي بومي تدوين خطمشيهاي زيستمحيطي کشورفرآيند کدگذاري انتخابي
3-7- اعتبارسنجي نتايج تحقيق
3-7-1- مفاهيم و کليات اعتبارسنجي پژوهش کيفي
بعضي محققان کيفي معتقدند که سراسر قواعد يا استانداردهايي که براي قضاوت مطالعات کمّي به کار گرفته ميشوند، براي مطالعات کيفي نامناسباند. اما بيشتر محققان کيفي معتقدند که دست کم بايد قواعد تغيير يابند تا براي ارزيابي تحقيق کيفي مناسب شوند. نظريهپردازان کيفي براين باورند که قواعد معمولِ «تحقيق علمي مناسب» را بايد نگاه داشت اما خواهان بازتعريف آنها هستند تا با واقعيتهاي تحقيق کيفي، و پيچيدگيهاي پديدهاي اجتماعي تحت مطالعه منطبق گردند. قواعد علمي معمول عبارتند از: معنيدار بودن. سازگار بودن نظريه و مشاهده، قابليت تعميم، انسجام، قابليت تکرار، صراحت، دقت و اعتبار.
خطري که وجود دارد و محققان کيفي بايد ضمن استفاده از اصطلاحات فوق مراقب آن باشند اين است که آن قواعد، بار اثباتگرايانه دارند. در ضمن دليلي هم وجود ندارد که اين واژهها را منطبق با تعاريف و کاربردشان در تحقيقات کيفي علوم اجتماعي تعريف کنيم. هر شيوة کشف استانداردهاي خاص خود را ميطلبد. مهم اين است که همة اين معيارها را به صراحت بيان کنيم.
به عنوان مثال در خصوص اصل تعميمپذيري در روش دادهبنياد بايد گفت هدف مشخص کردن شرايطي است که موجب يک سلسله کنش، کنش متقابل ويژه مربوط به پديده و پيامدهاي حاصل از آن ميشود. طبيعتاً، هرچه نمونهگيري نظري منظم و جامع باشد، به همان نسبت شرايط و تنوعي که پيدا ميشود و در نظريه منظور ميگردند، بيشتر خواهد بود، و بنابراين نظريه از قابليت تعميمپذيري (و همچنين صراحت و قابليت پيشبيني) بيشتري برخوردار خواهد بود. (Strauss & Corbin, 1990, p.248-250)
در نهايت اين مهم است که مشخص شود که آيا تبيين نظري شما براي مشارکتکنندگان معنيدار و معقول است و برگردان دقيقي از وقايع و توالي آنها در [خود] فرآيند است. کرسول قائل است که در نظريهپردازي دادهبنياد، اعتبارسنجي، بخشي فعال از فرآيند پژوهش است. براي مثال، در خلال انجام تطبيقهاي مستمر در کدگذاري باز، پژوهشگر، بين دادهها و اطلاعات و مقولههاي در حال ظهور، کثرت ايجاد ميکند. همين فرآيند چک کردن دادهها در برابر مقولهها، در مرحله کدگذاري محوري روي ميدهد. پژوهشگر پرسشهايي مطرح ميکند که مقولهها را ربط ميدهد و سپس به دادهها بازگشته و به دنبال مدرک، پيشامد و وقايع ميگردد. پس از تدوين يک نظريه، نظريهپرداز دادهبنياد، فرآيند را به وسيله مقايسه آن با فرآيندهاي موجودي که در پيشينه تخصصي يافت ميشود، اعتبارسنجي ميکند.
3-7-2- روش اعتبارسنجي تحقيق
اعتبار و روايي در پژوهش حاضر نيز همانند آنچه در تحقيقات کيفي مرسوم است «با تأکيد بر قابليت اعتماد، اصالت دادهها، مربوط بودن، و موثّق بودن» انجام ميگيرد (هومن، 1385، صص 60-62). به همين منظور سعي ميشود از روشهاي مختلفي براي گردآوري اطلاعات استفاده شود تا با استفاده از ترکيب مصاحبه و تحليل اسناد، موضوع از چند منظر گوناگون بررسي شود تا بتوان به يافتهها اعتماد بيشتري داشت. (جدول شماره 3-3) مسير کسب اطلاعات و پردازش و تحليل آنها نيز بهطور دائمي و مشروح ثبت ميشود تا فرآيندهاي فکري حاکم بر کار پژوهش، قابليت بازبيني را دارا باشد و دقت نتايج نيز قابل ارزيابي باشد». همچنين پژوهشگر تلاش ميکند تا افزون بر «درگيري طولاني با طرح پژوهش» (بيش از دو سال) و «توصيف دقيق و عميق»، پيشرفت کار گردآوري و تحليل اطلاعات را مستمراً زيرنظر اساتيد مربوط به انجام برساند تا افزون بر تدقيق بيشتر، همواره امکان اصلاح مراحل وجود داشته باشد (هومن، 1385: 70 و 79). در تحليل و ارزيابي اطلاعات نيز سعي ميشود از «معيارهايي چون توازن، انصاف، و کاملبودن براي گريز از عينيت» استفاده شود (سيدامامي، 1384: 187).
علاوه بر موارد مذکور که استحکام دروني تحقيق را موجب خواهد شد، روش تحقيق دادهبنياد داراي تدبير خاص و منحصر به فردي درون خود به نام «مقايسه و سنجش مستمر» ميباشد به اين شکل که پژوهشگر با انتخاب مورد نخست و جمعآوري و تحليل دادههاي آن به مقولههائي ابتدائي دست مييابد که ناپخته و خام اما در عين حال راهنمائي براي ادامه پژوهش و انتخاب مورد بعدي است (نمونهبرداري نظري).
53080542628جمعآوري دادههانزديک به کفايت مقولههابه سمتکفايتمقولههاتحليل دادههانمونه سوممقولههاي بهبود يافتهنمونه دومنمونه اول00جمعآوري دادههانزديک به کفايت مقولههابه سمتکفايتمقولههاتحليل دادههانمونه سوممقولههاي بهبود يافتهنمونه دومنمونه اول
2506980126061مقولههاي بهبود يافتهمقولههاي بهبود يافته
2474926226060مقولههاي اوليهمقولههاي اوليه
شکل شماره 3-6: حرکت رفت و برگشتي جمعآوري و تحليل دادهها براي دستيابي به کفايت مقولهها
مقايسه و سنجش مستمر در پژوهش حاضر به صورت مداوم و با حرکت رفت و برگشتي محقّق به مفاهيم و مقولات قبلي ظهور يافته صورت ميگيرد. به اين شکل که ظهور هر «مفهوم جديد» و يا «مقوله جديد» با توجه به مفاهيم و مقولات قبلي شکل گرفته و در مقايسه با آنها خواهد بود. علاوه بر اين مقايسه و سنجش مستمر «اصلاح» مفاهيم و مقولات قبلي را نيز به دنبال خواهد داشت. چنانچه بنا بر اظهارات مصاحبه شوندگان، پژوهشگر به اين نتيجه برسد که مفهوم يا مقوله قبلي شکل گرفته نيازمند اصلاح است، به اين مهم اقدام ميورزد. اين فرآيند که ميتوان نتيجه آن را در دو محور زير خلاصه نمود منجر به استحکام دروني تحقيق و يا اعتبار دروني آن خواهد شد:
ظهور مفاهيم و يا مقولات جديد
اصلاح مفاهيم و مقولات ظهوريافته قبلي
از نظر کرسول پژوهشگران کيفي به منظور افزايش اعتبار پژوهشهاي خود بايد در هر پژوهش حدّاقل از دو راهبرد استفاده کنند که در پژوهش حاضر اقدامات زير انجام شد:
تطبيق اعضاء: مشارکت کنندگان، نظر خود را درباره گزارش پژوهش و فرآيند دادهها عرضه کردند و مطابق نظرات آنها، نتايج بازبيني شد که در حدّ اصلاح «عناوين» برخي مقولات و مفاهيمِ زيرمجموعه آنها بوده است.
بررسي همکار: نظرات، مدل و مقولهها با 5 نفر از اساتيد و دانشجويان دکتري به اشتراک گذاشته شد و از نظرات آنها جهت تقويت نتايج پژوهش استفاده شد.
کثرت گرايي: منظور تنوع سطوح مصاحبه شوندگان (خبرگان علمي، اجرايي و دانشگاهي: جدول شماره 3-5) و نيز انجام مطالعات تاريخي و اسلامي مجزّا ميباشد.
به منظور سنجش اعتبار بيروني تحقيق و در راستاي فرآيند سهسويهسازي نتايج (مشاهده/ مصاحبه/ ادبيات موضوع)، پژوهشگر خروجيهاي نهايي و يا همان قضاياي تئوريک بدست آمده در نتيجه فرآيند کدگذاري محوري را با ادبيات موضوع مقايسه خواهد نمود تا از اين طريق «ميزان مشارکت نتايج تحقيق در بدنه ادبيات موضوع» مشخص شود. در اين راستا استفاده از قالبهايي نظير جدول زير راهگشا خواهد بود.
محورهاي موضوعي قضاياي تئوريک تحقيقزيرمؤلفههاي قضاياي تئوريکداراي سابقه نظري در ادبيات موضوعبدون سابقه نظري در ادبيات موضوععوامل اثرگذار بر تدوينگروههاي ذينفع زيستمحيطيUN Report, 2001Zygmunt, 2006Meijer, 2010موضوع جديد بدون سابقه در مباني نظري و ادبيات موضوعزيرمؤلفه جديد بدون سابقه در مباني نظري و ادبيات موضوع
سطر اول جدول فوق (صرفاً به عنوان مثال) نشانگر ظهور يک محور موضوعي در قضاياي تئوريک تحقيق است که داراي سابقه نظري در ادبيات موضوع ميباشد و سطر دوم بيانگر موضوعي نو و بدون سابقه در ادبيات موضوع. انتظار ميرود ظهور عناوين تئوريکي نظير سطر دوم نهايتاً نوآوريهاي تحقيق و مشارکت آن در خلق مباني نظري جديد در موضوع تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي را به دنبال داشته باشد.
آنچه در اين بخش تحت عنوان روش اعتبارسنجي نتايج تحقيق ذکر شد، صرفاً «قالب» و «شيوه» کلّي اعتبارسنجي (اعمّ از دروني و بيروني) را در اين تحقيق نشان ميدهد. بررسي «محتواي» اعتبارسنجي تحقيق يا همان نوآوريهاي پژوهشي در فصل پنجم به تفصيل تبيين ميگردد. در اين راستا تلاش پژوهشگر بر آن بوده است تا در فصل پنجم، نوآوريهاي تحقيق را به تفکيک «مفاهيم» انتزاعي، «مقولات» و نهايتاً «قضايا» يا «گزارههاي تئوريک» شکل گرفته در جريان تجزيه و تحليل دادهها را بيان کند. به اين معني که مفاهيم، مقولات و قضاياي بدون سابقه در ادبيات موضوع در اين بخش ارائه خواهد شد.
فصل چهارم: تجز يه و تحليل دا د ه ها
مقدّمه
بر اساس آنچه در فصل سوم به آن اشاره گردید، در این فصل به تجزیه و تحلیل نتایج مطالعات انجام شده میپردازیم. از آنجا که روش انتخابی به منظور تأمین اهدف تحقیق اقدام به انجام مصاحبه با خبرگان موضوع گردید. مطابق با مراحل و اصول روش مذکور فرآيند گردآوري و تجزيه و تحليل دادههاي هر کدام از مصاحبهها به صورت همزمان صورت گرفته و پس از اتمام تجزيه و تحليل مصاحبه مورد نظر، مصاحبه بعدي آغاز خواهد شد. لذا در اين فصل تجزيه و تحليل يافتههاي هر کدام از مصاحبهها به صورت مجزّا ارائه شده و پس از اتمام مرحله تجزيه و تحليل هر مصاحبه، دادههاي مربوط به مصاحبه بعدي آمده است. اين فرآيند تا تحقّق «کفايت نظري» مورد نظر در روش دادهبنياد ادامه يافته و حدّ توقّف مصاحبهها با اين معيار مشخص شده است.
در ميان 16 مصاحبه صورت گرفته، در مجموع تعداد 11مصاحبه با موضوع مسائل عمومي محيط زيست کشور و 5 تعداد با تمرکز بر موضوع بحران درياچه اروميه صورت پذيرفته است. در مجموع تعداد 1285 نکته کلیدی با کدهای نشانگر مشخص گردیدند. این نکات در قالب مفاهيم انتزاعی، مفهوم سازی شدهاند. تبیین و ارتباط دهی میان مفاهیم، آنان را به در قالب مقولات شکل خواهد داد. مصاحبهها (بين 60 تا 120 دقيقه) ضبط ميشد تا با مرور چندباره گفتگوها، تحليل و بررسي دقيقتري نسبت به ديدگاههاي طرح شده مشارکت کنندگان انجام شود. علاوه بر 16 مصاحبه مذکور، 2 مطالعه به صورت مجزّا نيز وارد فرآيند کدگذاري گرديد. يک مطالعه با «صبغه تاريخي»، سير تطوّر موضوع محيط زيست در برنامههاي توسعه کشور را مدّ نظر داشت و مطالعه ديگر با «صبغه اسلامي»، ارزشهاي برآمده از رويکرد اسلام به محيط زيست را محور تحليل خود قرار داد.
4-1- تجزيه و تحليل مصاحبهها
پس از انجام مصاحبههاي مربوط به تحقيق، مرحلهي تجزيه و تحليل دادهها آغاز ميشود. با توجه به اصول تحقيق بر اساس نظريه داده بنياد که در فصل پيشين بدان اشاره شد، مصاحبهها پس از ويرايش و تدوين، ميبايست دستهبندي شده و فرآيندي روي آنها صورت گيرد. بر مبناي اين روش، نشانگرهايي براي اين فرآيند تعريف شده است که در ابتدا، به معرفي اين نشانگرها ميپردازيم:
نشانگر P : نشان دهنده «نکته کليدي» و مخفف کلمه Point
نشانگرهاي A,B,C,…: بيانگر موردهاي مطالعه، (که همان مصاحبه با خبرگان است) ميباشد.
نشانگرهاي عددي 3،2،1و...: بيانگر شماره نکته کليدي است؛
به طور مثال :PE10 نشان دهنده نکته کليدي دهم در مصاحبه شماره پنجم است.
به منظور تجزيه و تحليل مصاحبهها، ابتدا اقدام به «کدگذاري باز» هر مصاحبه مينماييم. سپس کدهاي استخراج شده را ذيل طبقههاي «مفاهيم» که معاني کليتر و انتزاعيتري نسبت به کدهاي باز دارند، دستهبندي ميکنيم. هر کدام از اين مفاهيم را ميتوان ذيل گروههاي بزرگتر (انتزاعيتر) به نام«مقولهها» جاي داد. بنابراين پس از مفهوم سازي کدهاي باز، مقوله بندي مفاهيم استخراج شده صورت ميگيرد. لازم به ذکر است که با توجه به رويه اتخاذ شده در روش تحقيق داده بنياد، طبقههاي مذکور مفاهيم و مقولهها به مرور و با افزايش تعداد مصاحبهها و «مقايسه و سنجش مستمرّ» يافتههاي قبلي، شکل منسجمتر و کاملتري به خود ميگيرند.
4-1-1- مطالعه مورد نخست (A)
مصاحبه شونده: (عضو هيئت علمي مؤسسه تحقيقات جنگلها و مراتع، فعال تشکل مردمنهاد زيستمحيطي)
کدگذاري در روش داده بنياد به دو شيوه امکانپذير است. يکي شيوه «خُرد» که در آن دادهها، کلمه به کلمه تحليل ميشوند و معاني يافت شده در کلمات يا گروههايي از کلمات کدگذاري ميگردد. به اين شيوه کدگذاري، «کدگذاري تفصيلي» گفته ميشود که البته هم زمانبر بوده و هم انبوه کدهاي استخراج شده ممکن است موجب ابهام و سردرگمي محقّق گردد. از اين رو در اين پژوهش شيوه دوم کدگذاري يعني «کدگذاري نکات کليدي» به عنوان مبناي تحليل دادههاي انتخاب شده است. در اين شيوه نکات کليدي- به جاي تک تک کلمات- شناسايي شده و احصاء مفاهيم از طريق آنها صورت ميپذيرد. پس از ويرايش و تدوين مصاحبهي اول، بر روي اين مصاحبه «کدگذاري باز» صورت گرفت. نکات کليدي به دست آمده از اين مصاحبه، در جدول زير به نمايش گذاشته شده است.
جدول 4-1: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد A
ردیفنکات کلیدیکدگذاری بازPA1امروز نام ايران به عنوان يکي از 15 کشوري در جهان آورده ميشود که داراي ناپايدارترين شرايط بوم شناختي است.شرايط وخيم زيستمحيطي کشورPA2همچنين ايران در شمار 10 کشور اول داراي نگران كنندهترين چالشهاي زيستمحيطي كره زمين همچون فرسايش خاك، جنگلزدايي، فرونشست آبهاي زيرزميني، نابودي تالابها و بيابانزايي جاي دارد.شرايط وخيم شاخصهاي زيستمحيطي کشورPA3با اين شرايط براي اينکه بتوانيم به اهداف و آرمان بلندي که در چشمانداز بيست ساله براي ايران تعيين شده، دست پيدا کنيم و به جايگاه اول اقتصادي و فنآوري در خاور ميانه برسيم، لازم است حتماً به سمت توليد پايدار گام برداريمتوسعه پايدار، پيششرط تحقق اهداف سند چشماندازPA4هر نوع ملاحظه ديگري را غير از آن کنار بگذاريمپرهيز از ملاحظات غيرپايدار در تصميمگيريPA5بايد به سمتي برويم که در مجموعه فعاليتهايي که انجام ميدهيم، پايداري سرزمين اعم از منابع طبيعي و محيط زيست را در نظر بگيريمضرورت ملاحظه توسعه پايدار در تصميمگيريPA6به دليل آن که موضوع محيط زيست بر روي پايداري اکولوژيکي يک سرزمين تمرکز ميکند لذا به نظر من، در زمره وظايف اساسي حاکميتي محسوب ميشودمحيط زيست، وظيفهاي حاکميتيPA7و خيلي از رويکردهاي بازاري که دنبال سود و منفعت شخصي براي سرمايهگذار است در تضاد آشکار با آن رويکرد حاکميتي در تأمين منافع مردم ميباشدعدم کارآيي رويکرد بازارگرا در محيط زيستPA8موضوع استخراج نفت در آلاسکا که مشکلات زيادي ايجاد کرده يا موضوع ماسههاي شني در ايالات متحده مطابق با منافع سرمايهگذاران هست در حالي که فعالان محيط زيست ميگويند اينها موجب تخريب محيط زيست ميشود و به مخالفت با آن ميپردازندمشکلات اتخاذ رويکرد بازارگرا در کشورهاي توسعه يافتهPA9به نظرم مديريت مسائل زيستمحيطي از طريق سودمحوري داراي اشکالات جدّي و در واقع يک تناقض دروني استمتناقض بودن رويکرد بازارگرا در محيط زيستPA10مشکل ما در حوزه سياستگذاري زيستمحيطي، به نظرم در حال حاضر نبود سياستهاي مشخص استفقدان سياستها، مشکل اصلي سياستگذاريPA11ما هنوز کشوري هستيم که سند ملي محيط زيست نداردفقدان سند ملّي محيط زيستPA12هر چند تدوين شده ولي هنوز نهايي و مصوب نشدهفاصله طولاني ميان تدوين و تصويبPA13و رونمايي از آن صورت نگرفته استعدم اطلاعرساني عمومي سند مليPA14هنوز نسبت اسناد بالادستي با ملاحظات سازمان حفاظت محيط زيست مدوّن نشده و تا اين سند تکميل نشده اين مشکل کماکان باقي استنامشخص بودن اسناد بالادستي با تصميمات اجرايي محيط زيستPA15دوازده سال است که سازمان محيط زيست مشغول نگارش اين سند زمان طولاني تدوينPA16و تبادل نظر در خصوص آن با شوراي عالي انقلاب فرهنگي است ولي هنوز به جايي نرسيده و به تصويب نشده است.فاصله طولاني ميان تدوين و تصويبPA17در خصوص ضمانت اجرايي تصميمات سازمان حفاظت از محيط زيست ما بايد گام به گام پيش برويم. الان صحبت از ضمانت اجرايي زود است، ما هنوز قانون وسياست مدوّن و مشخصي در حوزه محيط زيست نداريم که صحبت از ضمانت اجرايي آن کنيم، ما الان هنوز در گام اول ماندهايمتدوين و تصويب، پيشنياز تدبير ضمانتهاي اجراييPA18ما الان هر کاري که ميخواهيم بکنيم صرفاً استناد ميکنيم به يک سري پژوهشهاي پراکنده زيستمحيطي خارج يا داخل کشور يا برخي ملاحظات زيستمحيطي يا موازين علمي و ارزشيعدم وجود يک مرجع يکپارچه کننده تصميمات زيستمحيطيPA19در صورتي که اگر سند ملي محيط زيست نهايي شود و به تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي برسد، در آن صورت ميتوانيم به آن استناد کنيمکارکرد يکپارچه سازي سند مليPA20برخي از موارد مندرج دراين سند در تمام 234 کشور عضو سازمان ملل، شاهکار و بينظير است و در صورت تصويب آن به لحاظ رعايتهاي محيط زيستي گام بسيار خوبي به جلو برداشته ميشودمترقّي بودن محتواي سند ملي محيط زيستPA21که ميتواند با استناد به آن برنامهريزيهاي مربوطه را انجام داد و از تخريبهاي زيستمحيطي جلوگيري کردتأثير قطعي تصويب سند بر بهبود شرايطPA22تا به حال تمهيدات ضمانتهاي اجرايي در داخل سند ملي محيط زيست تعبيه نشده ولي يک سري ارزشها در آن به عنوان ارزشهاي پذيرفته شده حکومت جمهوري اسلامي قيد شده استتأثيرگذاري ارزشهاي نظام بر محتواي سندPA23در حال حاضر در زمينه سياستهاي زيستمحيطي فقط يک اصل 50 قانون اساسي داريم که به طور کلي گفته حفظ محيط زيست لازمه حيات اجتماعي رو به رشد کشور بوده و هر گونه تخريبي در اين راستا ممنوع است. يک سياست کلي که هرگز به سياستهاي جزئيتر ترجمه نشدهضرورت ترجمه قانوناساسي به برنامههاي جزئيترPA24اما در اين سند ملي محيط زيست که چندين و چند بند داشته و به صورت تفصيلي در پنج فصل تنظيم شده است، سياستهاي جزئيتر ذيل اصل مذکور در قانون اساسي پيشبيني شده است (اخلاق زيستمحيطي، اخلاق زيستمندان و ...)موفقيت سند ملي در ترجمه اصول کلي به بندهاي اجراييPA25تا به حال در هيچ کشوري سابقه ندارد که سازمان حفاظت محيط زيست آن زيرمجموعه قوه قضاييه باشدناکارآ بودن ساختار محيط زيست ذيل قوه قضاييهPA26بلکه در تمامي نظامهاي حکومتي اين سازمان زيرمجموعه قوه مجريه استقطعي بودن ساختار ذيل قوه مجريهPA27يا مستقيم زير نظر رئيس جمهور يا زير نظر نخستوزير يا حتي در در حدّ يک وزارتخانه مستقلسناريوهاي مختلف ساختاري در داخل قوه مجريهPA28و قوه قضاييه در صورت لزوم به شکايات زيستمحيطي وارد ميشود. ورود قوه قضاييه در صورت نياز (موردي)PA29اين موضوع را هم ما در حال حاضر در کشورمان داريم و شعب ويژهاي در قوه قضاييه براي بررسي به شکايات و پروندههاي زيستمحيطي در نظر گرفته شده استوجود شعب ويژه زيستمحيطي در قوه قضاييهPA30حتي برخي قضات به صورت تخصصي در مورد جرائم زيستمحيطي نظر ميدهندلزوم تخصص قضات در مسائل زيستمحيطيPA31بنابراين به نظر من اينکه سازمان حفاظت از محيط زيست زير مجموعه قوه مجريه است و وزارتخانههاي اصلي درگير با مسائل زيستمحيطي از جمله وزارت نيرو و کشاورزي نيز در داخل قوه مجريه هستندوجود ساير بازيگران اصلي محيط زيست در داخل قوه مجريهPA32اين اشکال واردي به عدم جدّي گرفتن هشدارهاي زيستمحيطي از سوي اين سازمان نيست.عدم جدّيت ساير بازيگران در توجه به هشدارهاي سازمان محيط زيستPA33اين راهکار که يک شوراي عالي محيط زيست داشته باشيم که از تمامي قوا، نمايندگاني در آن حضور داشته باشد، راهکار بسيار خوبي است که الان تدابيري براي احياء مجدّد شوراي عالي محيط زيست در نظر گرفته شده استراهشگا بودن احياء شوراي عالي محيط زيستPA34NGO ها بايد خودشان را به ساختار قدرت تحميل کنندپرهيز NGO ها از برخورد انفعاليPA35زماني ميتوانند خودشان را به ساختار قدرت تحميل کنند که بضاعت علميشان نيز تقويت شود و صرفاً بار احساسي نداشته باشندتخصص علمي، ضرورت هر NGOPA36و صرفاً بار احساسي نداشته باشندپرهيز NGOها از برخورد احساسي با مسائلPA37الان NGOهايي که در کشور ما از بضاعت علمي خوبي برخوردار هستند نظير «انجمن يوزپلنگ ايران»، اينها کاملاً نظراتشان در حوزه سياستگذاريهاي مربوطه نافذ استنفوذ NGOهاي متخصص علمي در فرآيند خط مشيگذاريPA38UNCCD (کنوانسيون مبارزه با بيابانزايي زيرمجموعه سازمان ملل متحد)، کنوانسيون تنوع زيستي، کنوانسيون جهاني رامسر، کنوانسيون مربوط به درياي خزر و ... که خيلي از آنها به تصويب مجلس يا هيئت دولت رسيده استضرورت تصويب تعهدات بينالمللي در مراجع خط مشيگذاري حاکميتيPA39برخي از مواردي که در سند ملي محيط زيست آمده است، آشکارا با تعهدات بينالمللي جمهوري اسلامي ايران و کنوانسيونها در تضادّ است و در بعضي موارد همپوشاني داردعدم توجه به تعهدات بينالمللي درتدوين سندPA40به نظر من اصلاً اهرم ا جرايي که نه فقط دولت ايران بلکه ساير دولتها را نيز موظف کند که به تعهداتي که به کنوانسيونها دادهاند، پايبند بمانند در اختيار نداريمفقدان ضمانت اجرايي در تعهدات بينالملليPA41به عنوان مثال الان تالاب گاوخوني خشک شده است در حالي که اصلاً اشارهاي به آن درليست «مونترو» نشده است يا درياچه اروميه با اينکه جزء درياچههاي ثبت شده در کنوانسيون جهاني رامسر است و به طور کامل در حال خشک شدن است در ليست مونترو نيامده است. الان در مکزيک اين اتفاق براي 8 تالاب افتاده است ولي باز هم انعکاسي در ليست مونترو نداشته است، همينطور است در مورد برخي تالابهاي کشور يونانهمهگير بودن فقدان ضمانت اجرايي در تعهدات بينالملليPA42حتي در اين زمينه خود نهاد بينالمللي کنوانسيون هم نيامده اعتراضي به ايران انجام دهد که چرا اشارهاي به تالابهاي مذکور در ليست مونترو نکردهايدانفعال نهاد بينالمللي در مواجهه با مسائل زيستمحيطيPA43گويا نهادهاي بينالمللي زيستمحيطي فقط منتظر اقدامات دولتهاي مرکزي در خصوص انعکاس مسائل زيستمحيطي هستندضرورت انعکاس برخي مسائل زيستمحيطي به نهادهاي بينالملليPA44و دبيرخانه فعالي که شرايط زيستمحيطي را به دقت و از نزديک پايش کنند در اختيار ندارندفقدان دبيرخانه فعال در برخي نهادهاي بينالملليPA45در داخل کشور هم توجه به اين مسائل بسيار سليقهاي استسليقهاي بودن تقيّد به تعهدات بينالملليPA46اگر ما داراي رئيس سازمان حفاظت محيط زيستي شويم که دغدغه مسائل زيستمحيطي دارد، اين مسائل بهتر پيگيري ميشود ولي اگر اين دغدغه نباشد، اتفاق خاصي روي نميدهداهميت فوقالعاده رويکرد زيستمحيطي رئيس سازمان محيط زيستPA47بر روي کاغذ اختيارات معاون رئيس جمهور (و از جمله آن رئيس سازمان حفاظت محيط زيست) از وزرا بالاتر است اما در عمل اينطور نيستبالاتر بودن قدرت رسمي معاون نسبت به وزراPA48يکي از دلايل اصلي آن اين است که سازمان حفاظت از محيط زيست، از جمله فقيرترين نهادها و سازمانهاي دولتي است که بودجه ساليانه آن فقط 70 ميليارد تومان استبودجه ضعيف ساليانه سازمان، عامل ضعف در به کارگيري اختياراتPA49شما اين رقم را مقايسه کنيد با بودجه پتروشيمي بندر امام، بودجه پتروشيمي بندر امام حدود 700 ميليارد تومان است. يعني تقريباً 10 برابر بودجه سازمان حفاظت محيط زيستبودجه ناچيز سازمان در مقايسه با ساير سازمانهاي دولتيPA50که يکي از عوامل اصلي ورود آلايندهها به خور موسي است. اخيراً نشر کلر آلکاري در اين خور موجب تلف شدن 15000 تا 20000 ماهي شده و خسارات فراوان ديگري هم وارد کرده استپتروشيميها، سازماني قدرتمند و مخرّبPA51اين در حالي است که بنا به گفته مدير کل محيط زيست استان خوزستان در اين زمينه اخطارهاي مکرّري به پتروشيمي بندر امام داده شده بودجدّي نگرفتن اخطارهاي محيط زيست از سوي پتروشيميPA52ولي چون اين رفتار پتروشيمي تبديل به يک عادت شدهنهادينه شدن عدم توجه به اخطارهاي زيستمحيطيPA53لذا اين اخطارها فايده چنداني نداشته و اين اقدام آنها هر بار، دامن يک زيستبوم را ميگيرد و اين بار نوبت خور موسي بوده استعدم اثربخشي برخورد با پتروشيمي از طريق ارسال اخطارهاي مکرّرPA54در حالي که اختيارات رسمي رئيس پتروشيمي بندر امام در حدّ يکي از مدير کلهاي وزارتخانهها و يا خود سازمان حفاظت از محيط زيست نيستپايينتر بودن قدرت رسمي رئيس پتروشيمي در مقايسه با مديران زيستمحيطي کشورPA55ولي در عمل به دليل قوّت بودجهاي و گردش مالي فوقالعاده از نفوذ بيشتري برخوردار استقوّت بودجهاي، عامل نفوذ تصميمگيريPA56بنده با اين موضوع که اهتمام به مسائل زيستمحيطي در کشورهاي در حال توسعه و کشورهاي توسعه يافته تفاوت محسوسي ندارد زياد موافق نيستم. چرا که مثالهاي زيادي براي نقض آن وجود داردتفاوت محسوس نگرش عمومي به محيط زيست در کشورهاPA57به عنوان نمونه ميتوان به ماجراي اشتوتگارت 21 اشاره کرداهتمام آلمانيها به موضوع محيط زيستPA58در عين حال مثال ديگري در ايالات متحده آمريکا که مربوط به انتقال فضا پيماي ديسکاوري به موزهاي در شهر لسآنجلس که به دليل موانعي که در مسير انتقال اين فضاپيما وجود داشت، اقدام به قطع 400 اصله درخت نمودند و يک نفر هم اعتراض نکردعدم اهتمام آمريکاييها به موضوع محيط زيستPA59هر دو مثال هم در کشورهاي توسعه يافته استمتفاوت بودن کشورهاي توسعه يافته در توجه عمومي به محيط زيستPA60ولي تفاوت به دليل پيشفرضهاي شديداً ماديگرايانه، سرمايهدارانه و مصرفگرايانه مردم در ايالات متحده استتأثير پيشفرضها و فرهنگ ملي در نگرش عمومي به محيط زيستPA61مثال ديگر تضاهراتي است که در آلمان و فرانسه عليه توسعه نيروگاههاي هستهاي مي شود در حالي که به هيچ وجه نمونه مشابه آن در مورد آمريکا مشاهده نميشود.متفاوت بودن کشورهاي توسعه يافته در توجه عمومي به محيط زيستPA62به طور کلي آمريکاييها به دليل برخورداري از چنين ويژگيهاي روحي، خيلي کمتر از مردم کشورهاي اروپايي به ويژه آلمان، فرانسه، سوئيس و اتريش به مسائل زيستمحيطي اهميت ميدهند.عدم اهتمام آمريکاييها به موضوع محيط زيستPA63در کشور ما، مردم براي احداث جاده از ميان جنگل ابر راهپيمايي ميکنند که دقيقاً خلاف اصول زيستمحيطي استنگرش عمومي ضعيف به محيط زيست در کشورPA64و موضوع قطع درختان اهميتي نزد عموم نداردعدم توجه مردم به قطع درختانPA65در واقع بايد گفت متناسب با کيفيت رفاه در هر جامعهاي تعلق خاطر به رعايت ملاحظات زيستمحيطي در آن جامعه کم و زياد ميشودتأثير شاخص ميزان رفاه به نگرش عمومي زيستمحيطيPA66ولي کيفيت رفاه از يک حدّي که بيشتر شد اينطور نيست که تعلق خاطر به مسائل محيط زيست نيز متناسب با آن افزايش يابد بلکه بايد تأثير ساير عوامل نظير فرهنگ ملي، سياسي و ... را دخيل کردتأثيرگذاري ساير عوامل در کنار شاخص ميزان رفاهPA67به هر حال اين پيشفرض که سطح آگاهي و اهتمام شهروندان در کشورهاي توسعه يافته با کشورهاي در حال توسعه در زمينه مسائل زيستمحيطي متفاوت است، از نظر بنده کاملاً صحيح استتفاوت محسوس نگرش عمومي به محيط زيست در کشورهاPA68اندوختههاي زيستمحيطي کشور، در واقع اندوختههاي ژنتيکي و ميراث نسل آينده و حتا ميراثي جهاني است و ما ايرانيان که در سرزميني قرار گرفتهايم که هر هکتار آن از نظر تنوع زيستي، 22 برابر هر هکتار از خاک جهان ارزش دارد، بايد نشان بدهيم استحقاق الطاف خدا را داريمفرصتهاي خاکي بينظير زيستمحيطي در کشورPA69وقتي بخواهيم 20 تا 25 درصد توليد ناخالص ملي را از کشاورزياي به دست بياوريم که راندمان سامانهي سنتي آبياري در آن تنها 32 درصد است، نتيجهاش فاجعهاي است که دارد در کشور اتفاق ميافتدراندمان پايين آبياري کشاورزي در عين بالابودن سهم آن در GDPPA70قرار گرفتن ايران در کمربند تابش خورشيدي از ديگر فرصتهاي سرزمين ماست. قسمتهايي از عربستان، آفريقا و ايران بيشترين بهرهمندي از تابش خورشيد را در جهان دارندفرصتهاي بينظير انرژي در کشورPA71با وجود اين کشوري مثل آلمان که بيشينهي تابش خورشيد در آن معادل كمينهي ميزان تابش خورشيد در ايران هم نيست، در سال گذشته 25 درصد انرژي خود را از انرژي خورشيدي و بادي تأمين کرد و ما از اين نظر تقريباً صفر بوديمبهرهبرداري ضعيف از موهبتهاي طبيعي کشورPA72بنا بر گزارشها، نوع بشر از ابتداي خلقت تا 1952 همان قدر انرژي مصرف کرده که در طول يک صد سال پس از آن دارد مصرف ميکند؛ يعني 12 هزار تريليون کيلووات ساعت. پيشبيني ميشود در فاصله صد سال بعد اين نرخ به 120 هزار تريليون برسد؛ با اين شرايط، اين که فکر کنيم با استفاده از سوختهاي فسيلي با خسارت زيست محيطي بالايي که دارند ميتوانيم نيازهاي انرژي کشور را تأمين کنيم، يک خوش بيني عبث استعدم اطمينان در اتّکا به سوختهاي فسيلي (تجديد ناپذير)PA73در اين زمينه سرمايهگذاري 50 ميليارد يورويي اورپاييان براي تأمين تمام نيازهاي انرژِي خود از نور خورشيد تا سال 2050 قابل توجه و تحسين استتوجه دولتهاي اروپايي به منابع تجديدپذيرPA74سرعت رشد تکنولوژي براي استفاده از انرژي خورشيدي بسيار بالاست و در حال حاضر ميتوان از هر هکتار بيابان 2 مگاوات برق توليد کردتأثير فناوري در بهرهبردرايهاي زيستمحيطيPA75در کشور ما فقط يک نيروگاه خورشيدي در استان فارس وجود داردبهرهبرداري ضعيف از موهبتهاي طبيعي کشورPA76که خيلي از ايرانيها از وجود چنين نيروگاهي بيخبرندعدم اطلاعرساني ظرفيتهاي زيستمحيطيPA77به گفته مسئولان نيروگاه، به رغم تمايل زيادي که آنها براي حضور وزير نيرو در مراسم افتتاح نيروگاه داشتند، آقاي وزير به علت مشغله کاري در اين مراسم حاضر نشدعدم توجه خط مشيگذاران به موضوعات زيستمحيطيPA78اين در حالي است که براي افتتاح يک سد با آن همه مشکلات زيست محيطي که براي کشور به ارمغان ميآورد، وزير نيرو تا مناطق خيلي دور هم سفر ميکند و تبليغات هم در اين باره بسيار زياد استتوجه بيش از حد خط مشيگذاران به ساير موضوعات توسعهايPA79بنا بر پيمان مقابله با بيابانزايي مصوبه مجلس شوراي اسلامي، تمام وزارتخانهها مؤظفاند از فرامين وزير جهاد کشاورزي در اين حوزه حمايت کنندضرورت وحدت فرماندهي در مقابله با بيابانزاييPA80اما اين کميته در طول 3 سال گذشته فقط 2 بار تشکيل شداجراي ضعيف تصميمات زيستمحيطيPA81چرا ما در بين 148 کشور جهان از نظر پايداري زيستي در رتبه 132 قرار داريم و فقط 15 کشور وضعيتي بدتر از ايران دارند؟شرايط وخيم زيستمحيطي کشورPA82به نظر من غلبه ديد بخشي و جزيرهنگري در مقابله با بيانزايي از جمله ضعفها و چالشهاي مديريتي کشور در اين زمينه استنگاه بخشي، چالش مديريت زيستمحيطيPA83در حال حاضر در کشور ما 93 سد مخزني وجود دارد. با بودجهاي كه براي احداث شبكههاي آبياري پشت سدها اختصاص داده شده، حدود 50 سال طول ميكشد تا وزارت جهاد كشاورزي بتواند اين شبكهها را بسازد و امکان بهرهبرداري از اين آبها را براي کشاورزان فراهم کندعدم هماهنگي خط مشيگذاري ميان نهادهاي اصلي دولتيPA84اين در حالي است كه وزارت نيرو اعلام كرده كه همزمان داريم 105 سد مخزني ديگر ميسازيمتوسعه ناپايدار کشورPA85در حال حاضر بنا بر ادعاي مسوولان90 درصد آب پشت سدها به بخش كشاورزي اختصاص مييابد در حالي که با اين روند كانالهاي لازم براي رساندن آب پشت سدها به زمينهاي كشاورزي زماني ساخته خواهد شد كه ديگر آبي پشت سدها باقي نماندهاستعدم هماهنگي خط مشيگذاري ميان نهادهاي اصلي دولتيPA86وزارت نيرو نبايد بخشي فكر كند و فقط ملاحظات خودش را ببيندنگاه بخشي وزارت نيروPA87اگر به جاي اين كه بخشي فكر كنيم به منافع ملي بينديشيم، از اين ضررها جلوگيري خواهد شدلحاظ منافع ملّي، مانع توسعه آسيبهاPA88بنا بر آن بوده که تمام سدهاي کشور با انجام ارزيابيهاي زيستمحيطي احداث شونداهميت پيوستهاي زيستمحيطيPA89اما بايد دقت داشت که در ماتريسهاي ارزيابي زيست محيطي در ايران وزن ملاحظات فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي به مراتب بسيار بالاتر از وزن ملاحظات زيست محيطي استوزن پايين ملاحظات زيستمحيطي در تصميمگيريهاPA90و اين ارزشگذاري بسيار بالا سبب ميشود، ارزيابيها در نهايت مثبت و مجوز ساخت سد صادر شود، چون ما فقط ژست ملاحظات زيست محيطي را ميگيريمملاحظات زيستمحيطي، ابزاري سياسيPA91در حالي كه سازمان حفاظت محيط زيست ايران به دليل نبود امکانات براي مهار حريق در ارزشمندترين پارك ملي كشور يعني گلستان با دبههاي 20 ليتري آتشسوزي را مهار ميكند، وزارت نيرو 80 هزار ميليارد ريال تنها براي يك سال پول ميگيردفقدان امکانات در سازمان محيط زيستPA92اخيراً خبري مبني بر قطع درخت سروي 500 ساله در قم منتشر شد. ما در تمام ايران 400 پايه درخت کهنسال داريم که 40 اصله از اين درختان در استان گيلان استعدم اطلاع از ارزش زياد موهبتهاي زيستمحيطيPA93اين مسئله مورد رشک اروپاييان استموهبتهاي بينظير زيستمحيطي کشورPA94درختان کهنسال ذخيره ژنتيکي و تاريخ گوياي اين سرزمين هستند و وضعيت اکولوژيکي و اقليمي گذشته را در خود ثبت ميکننداهميت موهبتهاي زيستمحيطي کهنPA95يک درخت 50 ساله 200 هزار دلار ارزش دارد و درخت ديگري که در گيلان قطع شد هزار و پانصد ساله بودارزشگذاري اقتصادي موهبتهاي زيستمحيطيPA96وقتي با دادستان گيلان صحبت کرديم، ايشان بسيار ناراحت شدند و گفتند چرا مسئولان رده بالاي سازمان محيط زيست و منابع طبيعي شکايتي در اين زمينه تنظيم نکردهاندعدم انعکاس تخلفها به قوه قضاييهPA97کساني که مسئوليت دارند و متولي اين حوزهها هستند، اغلب عشق و علاقه لازم را ندارند که اگر داشتند چنين اتفاقاتي براي طبيعت کشور نميافتادفقدان علاقه و انگيزه زيستمحيطي در مسئولانPA98در مجموع بايد گفت ملاحظات زيست محيطي در ايران از جايگاهي که بايد برخوردار نيستجايگاه پايين ملاحظات زيستمحيطيPA99در يکي از بخشهاي آمريکا که جاذبه هاي ديدني آن به مراتب قابل قياس با کلوتهاي ما در لوت نيست، سال گذشته 12 ميليارد دلار از صنعت طبيعتگردي درآمد داشته استظرفيت محيط زيست در جذب گردشگرPA100بنده معتقدم عدم شناخت دقيق استعدادهاي طبيعي ايران،عدم شناخت دقيق استعدادهاي طبيعيPA101عدم ارزيابي منابع و حساسيتهاي سرزمين،عدم ارزيابي دقيق، يک چالش زيستمحيطيPA102و غلبه تفکر سنتي و رويکرد معيشتي به سرزمين به جاي رويکرد آمايشي از چالشهاي موجود در کشور استرواج رويکرد معيشتي، يک چالش زيستمحيطيPA103رويکرد معيشتي را ميتوان در چراي بيش از ظرفيت در مراتع، کشاورزي افراطي، شخم در جهت شيب زمين، قطع بي رويه درختان جنگلي و بوتههاي مرتعي، سرشاخهزني در جنگلهاي غرب کشور و تامين نيازهاي گرمايي از چوبهاي جنگلي تعريف و در نقاط مختلف کشور مشاهده کردرويکرد معيشتي، عامل مخرّب محيط زيستPA104علاوه بر اين عملکرد وزارت صنايع و معادن، وزارت نيرو، سازمان محيط زيست و سازمان مديريت و برنامهريزي در پيشبرد اهداف به سمت پايداري سرزمين ضروري استضرورت هماهنگي بازيگران خط مشيPA105سازمان بازرسي کل کشور مسئول نظارت بر سازمانهاي مختلف کشور است و اينکه آيا هزينههايي که ميکنند به پايداري اين سرزمين کمک ميکند يا حيف و ميل ميشوداهميت نقش سازمان بازررسي کل کشورPA106به عنوان نمونه خدمت شما عرض ميکنم که سازمان حفاظت محيط زيست سال گذشته ساختمان جديد خود را با صرف ميلياردها تومان اعتبار ساخت و 2 تا درخت چنار در اين ساختمان در حال خشک شدن استعدم اهتمام زيستمحيطي در سازمان محيط زيستPA107چه طور از سازماني که نميتواند از خشک شدن دو درخت در مقابل ساختمان ميلياردياش جلوگيري کند، انتظار داريم که به پايداري اين سرزمين کمک كند. اين موضوع سمبليک و نمادين است اما حقيقت داستان محيط زيست و نظارت را به ما نشان ميدهد.تقيّد زيست محيطي سازمان محيط زيست عاملي اساسيPA108محيط زيست ما مثل درختي است که شاخههاي آن آتش گرفته و ما داريم پاي درخت را با آبپاش آب ميدهيم، بسياري از کارهايي که در کشور ما صورت ميگيرد، همين طور است و در حقيقت کتابي را ميسوزانيم تا بتوانيم کتاب ديگري را بخوانيم! مشکل ما در مديريت محيط زيست اين است که به جاي پرداختن به علت، با معلولها سرگرم شدهايمعدم ريشهيابي علت مسائل زيستمحيطيPA109در حال حاضر در مجلس شوراي اسلامي دو فراکسيون زيست محيطي و كشاورزي داريم اما کساني که در رأس اين فراکسيونها قرار دارند، اطلاعات كافي و تخصصي از محيط زيست و توسعه پايدار ندارنداطلاعات ناکافي و ضعيف نمايندگان مجلسPA110و اين بيشتر يک ژست سياسي است که به دليل اهميت بسيار بالاي محيط زيست در ساير کشورها، به اين نحو در کشور ما نمود پيدا ميکنداستفاده ابزاري از توجه به ملاحظات زيستمحيطيPA111مردم به جاي متهم کردن مسوولان، بايد نشان بدهند که محيط زيست براي آنها اهميت دارد يا نه؟اهميت نگرش عمومي به محيط زيستPA112آيا تاکنون نمايندهاي را به خاطر شعارهاي سبز و زيست محيطي به مجلس راه دادهايم؟ضرورت لحاظ معيار توجه به محيط زيست در انتخاب نمايندگانPA113در همه جای دنیا این رسانهها هستند که اغلب پرچم حفاظت از محیط زیست را برافراشته و میکوشند تا با ظرفیتسازی در این حوزه، مخاطبینشان را به حفظ طبیعت سرزمینشان تشویق کنند.اهميت نقش رسانهها در انعکاس مسائلPA114اما آيا واقعاً رسانه ملي به ويژه شبکههاي استاني در زمينه پاسداشت محيط زيست اهتمام دارند؟ضعف رسانه ملي در ايفاي نقش زيستمحيطيPA115به عنوان مثال چندي پيش در شبکه استاني يکي از مناطق کشور شاهد پخش گزارشي بوديم که فرسايش خاک و بيابانزايي را ترويج ميکرد.ضعف رسانه ملي در ايفاي نقش زيستمحيطيPA116به نظرم برخی از متولیان فرهنگی در استانها باید یک دوره بازآموزی فشرده در حوزهی مبانی ابتدایی محیط زیستی را هر چه سریعتر فراگیرند.ضرورت آموزش متوليان رسانه (محلّي)PA117اين در حالي است که نقش رسانههاي در کشورهاي اروپايي در زمينه ارائه هشدارهاي زيستمحيطي و توجه به آن بسيار متفاوت است.نقش پررنگ رسانههاي اروپايي در انعکاس مسائلPA118چندي پيش گزارشي مبني بر توليد مواد غذايي تراريخته در فرانسه توسط يکي از رسانههاي اين کشور پخش شد. به دنبال انتشار این گزارش، گروه پرشماری از فرانسویها و دیگر مردم ساکن در اروپا، در همان روز در مقابل پارلمان اروپا به تولید مواد غذایی تراریخته و شرکتهای وابسته به آن اعتراض کردند.نقش پررنگ رسانههاي اروپايي در انعکاس مسائلPA119نکتهای که حیرت بنده را از میزان نفوذ رسانههای گروهی در اروپا در بین مردم و درصد قابل توجه خوانندگان روزنامه برانگیخت!نفوذ بالاي رسانههاي اروپاييPA120چرا که متأسفانه هرگز فکر نکنم با درج چنین خبری در همهی روزنامههای تهران هم، بتوان شاهد کوچکترین اعتراضی در همان روز و در مقابل صحن بهارستان یا سازمان حفاظت محیط زیست باشیم!حساسيت عمومي پايين نسبت به محيط زيستPA121ما يک روزنامه نداريم که صفحه ثابتي براي محيط زيست داشته باشد.ضعف رسانه مکتوب در ايفاي نقش زيستمحيطيPA122يک برنامه ثابت در رسانه ملي نداريم که به موضوعات زيستمحيطي بپردازد.ضعف رسانه ملي در ايفاي نقش زيستمحيطيPA123سازمان محيط زيست از وزن لازم در سبد اولويتها و تصميمگيريهاي دولت برخوردار نيست و اين سازمان را به راحتي دور ميزنند.تلاش براي فرار از ملاحظات زيستمحيطيPA124بنده خودم شاهدت جلسه ارزيابي سدّ باراندوز بودم. سال 1388 مدير کل محيط زيست استان به من گفت که در اين جلسه ارزيابي به او گفته بودند که اگر ميخواهي مخالفت کني ديگر نميتواني در مسئولت ادامه کار دهي.نگاه تشريفاتي به حوزه مسئوليتي محيط زيستPA125يعني خيلي راحت ملاحظات مربوط به محيط زيست را زير پا ميگذارند.ناديده گرفتن به ملاحظات زيستمحيطيPA126ما بايد مردم را مشارکت دهيم. براي مردم تصميم گرفتن ديگر کافي است.اهميت مشارکت مردميPA127بايد با مردم براي مردم تصميم بگيريم.اهميت مشارکت مردميPA128اگر تشکلهاي مردمنهاد تخصصي محيط زيست وارد عرصه نشوند و درک نکنند که چرا بايد در بخش کشاورزي دست کم براي 5 تا 10 سال رياضت بکشند، ما به هيچ عنوان موفق نخواهيم بود.ضرورت ورود تشکلهاي مردمنهادPA129حتما شما با تالاب کانيبرازان در جنوب اروميه جنب مهاباد آشنا هستيد که از جمله تالابهاي اقماري است که در حال خشک شدن بود. همين فعالان محيط زيست و تشکلهاي مردم نهاد زيستمحيطي رفتند و با مردم منطقه صحبت کردندنمونه موفق ورود تشکلهاي مردمنهاد براي حلّ مسئلهPA130که اگر شما بخشي از حقابه کشاورزي خود را جهت احياء تالاب مذکور اختصاص دهيد و اجازه دهيد که دوباره پرندگان به منطقه برگردند هم سبب تقويت درآمد پايدارتان خواهيد شد و هم محيط زيست نفسي تازه ميکند.نمونه موفق ورود تشکلهاي مردمنهاد براي حلّ مسئلهPA131اين کار را کردند و اين اعتمادسازي برقرار شد و اين تالاب آخرين تالابي است که در کنوانسيون جهاني رامسر ثبت شد. الان مردم منطقه ميگويند تالاب خون رگهاي ماست و اين حرف کليدي آنهاست.اهميت اعتمادسازي ميان مردم و مسئولينPA132اگر ما اين ظرفيتسازي را در حوزه کلانتر آبخيز درياچه اروميه ميکرديم، مردم را محرم ميدانستيم و اجازه فعاليت به تشکلهاي مردم نهاد زيستمحيطي ميداديماهميت اعتمادسازي ميان مردم و مسئولينPA133و نگاه امنيتي را از آنها بر ميداشتيم، آن مردم بهترين ابزار و بهترين مؤلفه بودند براي اين که به خود کشاورزان و بوميان منطقه بگويند که چرا بايد بخشي از فعاليتهاي کشاورزيتان حداقل براي يک مدّت 5 تا 10 سال به نفع احياء دوباره درياچه اروميه کاهش بدهيد.رويکرد امنيتي، آفت فعاليتهاي NGOsPA134سازمان حفاظت محيط زيست هرگز نتوانسته است به وظايف خودش مطابق اصل 50 قانون اساسي عمل کند.عدم موفقيت سازمان در تحقق اصل 50PA135رئيس اين سازمان مستقيم زير نظر رئيس جمهور ميباشد و معاون رئيس جمهور است و بايد داراي حق وتو در مسائل زيستمحيطي باشدعدم برخورداري سازمان از اقتدار مطلوبPA136و بايد به وظايف نظارتي خودش عمل ميکردضعف سازمان در ايفاي نقش نظارتي
در این مرحله، نکات کلیدی استخراج شده در مرحله قبل را ذیل عناوین مشترک، مفهومسازی میکنیم. نکته حائز اهمیت آنکه از میان نکات کليدي استخراج شده از مصاحبهها، بسیاری از نکات، همزمان در ذیل چند مفهوم مختلف طبقهبندی شدهاند. به عنوان مثال نکته کلیدی PA15 به صورت مشترک ذیل 2 مفهوم «تأخير شوراي عالي انقلاب فرهنگي در بررسي سند ملّي» و مفهوم «اهميت سند ملّي محيط زيست» قرار میگیرد.
جدول 4-2: شکلگیری مفاهیم از کدهای مطالعه مورد A
ردیفمفاهیمنشانگر کدها1بحران در مسائل زيستمحيطيPA1, PA2, PA81, PA692استعدادهاي طبيعي کشورPA68, PA70, PA71, PA75, PA93, PA94, PA993مطلوبيت جايگاه معاونتي سازمانPA25, PA26, PA27, PA31, PA474دانش زيستمحيطي شهروندانPA92, PA109, PA775گرايش زيستمحيطي شهروندانPA63, PA64, PA111, PA57, PA58, PA776دانش زيستمحيطي دولتمردانPA4, PA5, PA6, PA7, PA8, PA9, PA30, PA72, PA73, PA100, PA89, PA927گرايش زيستمحيطي دولتمردانPA46, PA97, PA98, PA898دانش زيستمحيطي بوروکراتهاPA106, PA1169گرايش زيستمحيطي بوروکراتهاPA106, PA10710ضعف بودجهاي سازمان حفاظت محيط زيستPA48, PA49, PA54, PA5511ناهمخواني قدرت رسمي با اختيارات واقعيPA47, PA5412باور عدم کارآيي مکانيسمهاي بازارگراPA8, PA9, PA47, PA102, PA10313تسامح در تصميمگيري زيستمحيطيPA77, PA80, PA89, PA123, PA125, PA98, PA13514عدم اثربخشي هشدارهاي زيستمحيطيPA32, PA51, PA52, PA5315اهميت تخصصگرايي NGOsPA29, PA34, PA35, PA36, PA37, PA13016ضمانت اجرايي ضعيف تعهدات بينالملليPA40, PA41, PA4517آسيب فناوري سنتي در بهرهبردرايPA16, PA69, PA7418ضرورت همگامي با فناوري روزPA91, PA7419حساسيت ملي زيستمحيطيPA112, PA12020سياستزدگي در تصميمگيري زيستمحيطيPA90, PA110, PA124, PA13321هزينه- منفعت کمّي منابع طبيعي کشورPA9522ظرفيتهاي جذب توريسم سبزPA9923اهميت نظارت قضايي دادگاههاPA28, PA29, PA9624خودخواهي نهادي سازمانهاي بهرهبردارPA50, PA51, PA53, PA78, PA84, PA86, PA10325تأثير رفاه بر کنش زيستمحيطيPA62, PA65, PA6626بيتفاوتي رسانهاي زيستمحيطي در کشورPA76, PA96, PA113, PA114, PA115, PA116, PA117, PA118, PA119, PA121, PA122, PA1327اهميت جايگاه خبرنگاران زيستمحيطيPA114, PA115, PA117, PA118, PA11628پرهيز از کنشهاي احساسيPA34, PA3629نظارت ضعيف سازمان ملل متحدPA40, PA41, PA42, PA4530کارکرد وحدتبخشي سياستي شوراPA33, PA83, PA85, PA10431اهميت رويکرد فرابخشي دولتمردانPA79, PA82, PA83, PA8632ضرورت ريشهيابي مسائل زيستمحيطيPA10833اهميت اقتدار شخصيتي رئيس سازمانPA13534تأخير شوراي عالي انقلاب فرهنگي در بررسي سند ملّيPA12, PA15, PA16, PA18, PA3935تأثير توسعه ديپلماسي زيستمحيطيPA4336نقش کليدي سند چشمانداز در تدوينPA337محوريت اصل 50 قانون اساسي در تدوينPA13438جامعيت سند ملي محيط زيستPA20, PA21, PA2439مترقّي بودن سند ملي محيط زيستPA11, PA12, PA13, PA15, PA16, PA17, PA18, PA19, PA22, PA24, PA14, PA20, PA2140ضرورت ترجمه اهداف و اسناد بالادستي به عملياتيPA14, PA2441تدوين موفق، پيششرط اجراي موفقPA10, PA1742ارزشمحوري نظام تدوين خط مشي زيستمحيطيPA23, PA60, PA6643اهميت نظارت قضايي سازمان بازرسي کلّ کشورPA10544تأثير مطلوب آموزش زيستمحيطي قضاتPA3045ضرورت مشروعيتبخشي تقنيني تعهدات بينالملليPA3846انفعال نهاد بينالمللي زيستمحيطيPA42, PA4447تفاوت مليتي در نگرش عمومي زيستمحيطيPA56, PA57, PA58, PA59, PA60, PA61, PA62, PA65, PA66 PA6748اهميت ارزيابيها و پیوست های زيستمحيطيPA88, PA101, PA13649اهميت مشارکت مردمي سبزPA126, PA127, PA128, PA129, PA130, PA131, PA13250ضعف بدنه مديريتي در بوروکراسي محيط زيستPA134, PA13651نقش انفعالي فراکسيون محيط زيستPA109
پس از تحلیل مفاهیم آنها را در قالب مقوله (مفاهیم انتزاعیتر) دستهبندی نمودیم. در نتيجه مصاحبه نخست، در مجموع 28 مقوله از ميان 51 مفهوم ظهور يافته، به شرح زير شکل گرفت.
جدول4-3: شکلگيري مقولات از مفاهيم مصاحبه A
عنوان مقوله ظهور يافته اولعنوان مفهوم زيرمجموعهنظام ارزشي عمومي محيط زيستارزشمحوري نظام تدوين خط مشي زيستمحيطي
عنوان مقوله ظهور يافته دومعنوان مفهوم زيرمجموعهکنش زيستمحيطي شهرونداندانش زيستمحيطي شهروندانگرايش زيستمحيطي شهروندان
عنوان مقوله ظهور يافته سومعنوان مفهوم زيرمجموعهمنابع مالي زيستمحيطيضعف بودجهاي سازمان حفاظت محيط زيست
عنوان مقوله ظهور يافته چهارمعنوان مفهوم زيرمجموعهانعکاس مسئله زيستمحيطي به سازمان عموميحساسيت ملي زيستمحيطيبيتفاوتي رسانهاي زيستمحيطي در کشوراهميت جايگاه خبرنگاران زيستمحيطي
عنوان مقوله ظهور يافته پنجمعنوان مفهوم زيرمجموعهسازمان ملل متّحدنظارت ضعيف سازمان ملل متّحدانفعال نهاد بينالمللي زيستمحيطيتأثير توسعه ديپلماسي زيستمحيطي
عنوان مقوله ظهور يافته ششمعنوان مفهوم زيرمجموعهکنش زيستمحيطي بوروکراتهادانش زيستمحيطي بوروکراتهاگرايش زيستمحيطي بوروکراتها
عنوان مقوله ظهور يافته هفتمعنوان مفهوم زيرمجموعهفناوري و امکانات زيستمحيطيآسيب فناوري سنتي در بهرهبرداريضرورت همگامي با فناوري روز
عنوان مقوله ظهور يافته هشتمعنوان مفهوم زيرمجموعهشوراي عالي انقلاب فرهنگيتأخير شوراي عالي انقلاب فرهنگي در بررسي سند ملّي
عنوان مقوله ظهور يافته نهمعنوان مفهوم زيرمجموعهشوراي عالي محيط زيستکارکرد وحدتبخشي سياستي شورا
عنوان مقوله ظهور يافته دهمعنوان مفهوم زيرمجموعهسازمان حفاظت محيط زيستمطلوبيت جايگاه معاونتي سازمانناهمخواني قدرت رسمي با اختيارات واقعياهميت اقتدار شخصيتي رئيس سازمانضعف بدنه مديريتي در بوروکراسي محيط زيست
عنوان مقوله ظهور يافته يازدهمعنوان مفهوم زيرمجموعهسازمانهاي اجرايي بهرهبردار زيستمحيطيخودخواهي نهادي سازمانهاي بهرهبردار
عنوان مقوله ظهور يافته دوازدهمعنوان مفهوم زيرمجموعهوزارت امور خارجهتأثير توسعه ديپلماسي زيستمحيطيضمانت اجرايي ضعيف تعهدات بينالمللي
عنوان مقوله ظهور يافته سيزدهمعنوان مفهوم زيرمجموعهتصميمگيري زيستمحيطيسياستزدگي در تصميمگيري زيستمحيطيتسامح در تصميمگيري زيستمحيطيتدوين موفق، پيششرط اجراي موفقاهميت ارزيابيها و پيوستهاي زيستمحيطي
عنوان مقوله ظهور يافته چهاردهمعنوان مفهوم زيرمجموعهفراکسيون محيط زيست قوه مقنّنهنقش انفعالي فراکسيون محيط زيست
عنوان مقوله ظهور يافته پانزدهمعنوان مفهوم زيرمجموعهقضات و دادگاههاي زيستمحيطياهميت نظارت قضايي دادگاههاتأثير مطلوب آموزش زيستمحيطي قضات
عنوان مقوله ظهور يافته شانزدهمعنوان مفهوم زيرمجموعهسازمان بازرسي کلّ کشوراهميت نظارت قضايي سازمان بازرسي کلّ کشور
عنوان مقوله ظهور يافته هفدهمعنوان مفهوم زيرمجموعهتشکلهاي مردمنهاد سبزاهميت تخصصگرايي NGOsپرهيز از کنشهاي احساسياهميت مشارکت مردمي سبز
عنوان مقوله ظهور يافته هيجدهمعنوان مفهوم زيرمجموعهتوافقنامهها و تعهدات بينالملليضمانت اجرايي ضعيف تعهدات بينالمللي
عنوان مقوله ظهور يافته نوزدهمعنوان مفهوم زيرمجموعهرسانههاي مکتوب، ديداري و شنيداريبيتفاوتي رسانهاي زيستمحيطي در کشوراهميت جايگاه خبرنگاران زيستمحيطي
عنوان مقوله ظهور يافته بيستمعنوان مفهوم زيرمجموعهموهبت مغفولبحران در مسائل زيستمحيطياستعدادهاي طبيعي کشور
عنوان مقوله ظهور يافته بيست و يکمعنوان مفهوم زيرمجموعهبلوغ مليتي زيستمحيطيحساسيت ملي زيستمحيطيتأثير رفاه بر کنش زيستمحيطيتفاوت مليتي در نگرش عمومي زيستمحيطياهميت مشارکت مردمي سبز
عنوان مقوله ظهور يافته بيست و دومعنوان مفهوم زيرمجموعهتعريف مسائل زيستمحيطيضرورت ريشهيابي مسائل زيستمحيطي
عنوان مقوله ظهور يافته بيست و سومعنوان مفهوم زيرمجموعهاصل 50 قانون اساسيمحوريت اصل 50 قانون اساسي در تدوينضرورت ترجمه اهداف و اسناد بالادستي به عملياتي
عنوان مقوله ظهور يافته بيست و چهارمعنوان مفهوم زيرمجموعهکنش زيستمحيطي دولتمرداندانش زيستمحيطي دولتمردانباور عدم کارآيي مکانيسمهاي بازارگرااهميت رويکرد فرابخشي دولتمردانعدم اثربخشي هشدارهاي زيستمحيطيگرايش زيستمحيطي دولتمردان
عنوان مقوله ظهور يافته بيست و پنجمعنوان مفهوم زيرمجموعهحاکميت سند چشماندازنقش کليدي سند چشمانداز در تدوين
عنوان مقوله ظهور يافته بيست و ششمعنوان مفهوم زيرمجموعهبکارگيري دانش اقتصاد محيط زيستهزينه- منفعت کمّي منابع طبيعي کشورظرفيتهاي جذب توريسم سبز
عنوان مقوله ظهور يافته بيست و هفتمعنوان مفهوم زيرمجموعهسند ملّي محيط زيستجامعيت سند ملي محيط زيستمترقّي بودن سند ملي محيط زيست
عنوان مقوله ظهور يافته بيست و هشتمعنوان مفهوم زيرمجموعهتصويب خط مشيهاي زيستمحيطيضرورت مشروعيتبخشي تقنيني تعهدات بينالملليتأخير شوراي عالي انقلاب فرهنگي در بررسي سند ملّي
4-1-2- مطالعه مورد دوم (B)
مصاحبه شونده: (معاون منابع طبيعي سازمان حفاظت محيط زيست و نماينده سابق مجلس شوراي اسلامي)
جدول 4-4: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد B
ردیفنکات کلیدیکدگذاری بازPB1اگر مسئله تخریب در محیط زیست کشور را بررسی کنیم، بخش قابل توجهی از این تخریب توسط دستگاههای اجرایی و نهادهای دولتی صورت میگیرد.دولت، عامل عمده تخريبهاي زيستمحيطيPB2یعنی تصمیماتی که اتخاذ میشود، کمتر با مصالح محیط زیست کشور سازگار است. عدم لحاظ مصالح ملّي در تصميمات دولتPB3در چنین شرایط ممکن است دو اتفاق به وقوع بپیوندد. یکی اینکه نگاه دولتمردان در سطوح کلان مدیریتی در سطح وزارتخانهها، معاونان، استانداران نگاهی سازگار با محیط زیست است. با این ساختار مشکلی به وجود نمیآید.اهميت رويکرد شخصي مديران عالي به محيط زيستPB4چون بقیه ارکان دولت نیز در همین راستا کار میکنند و کمک میکنند.تابعيت ساختار دولتي از رويکرد شخصي مدير عاليPB5اما اگر تعدادی از اعضای دولت چه در سطح کابینه و چه در استانها نگاهی سازگار با مسایل محیط زیست نداشتهباشند، در این صورت کار برای سازمان حفاظت محیط زیست مشکل خواهد شد.اهميت رويکرد شخصي مديران عالي به محيط زيستPB6در نظر بگیرید که بخش قابل توجهی از بودجه ادارات کل محيط زيست استانها (نماينده سازمان در هر استان) را بودجههای استانی تشکیل میدهند.وابسته بودن بودجه ادارات کل به استانداريPB7یعنی مدیر کل حفاظت محیط زیست یک استان موظف است تا برای تامین دستمردها و بخشی از هزینهها، موافقتنامه خود را از استانداری دریافت کند.وابستگي و عدم استقلال ادارات کل استانيPB8حال اگر نگاه مدیریت آن استان نگاهی محیط زیستی نباشد، چگونه مدیرکل محيط زيست استان قادر خواهد بود تا طرحها و فعالیتهای خود را به انجام برساند.تضادّ احتمالي نظرات استانداريها با منافع زيستمحيطيPB9در همین شرایط و قوانین موجود، یکی از راهکارهای برون رفت از چنین وضعیتی، شورای عالی حفاظت محیط زیست است که باید احیا شود و به جد مورد توجه قرار گیرد.اهميت احياء مجدّد شوراي عالي محيط زيستPB10چراکه در شورای عالی حفاظت محیط زیست، افرادی از بیرون بدنه دولت،بروندولتي بودن اعضاء، يکي از مزاياي شوراPB11اعم از نماینده سازمانهای مردیاهميت مشارکت تشکلهاي مردمنهاد در شوراي عالي محيط زيستPB12و چهرههای دانشگاهی حضور دارند.اهميت مشارکت شخصيتهاي علمي در شوراي عالي محيط زيستPB13در این شرایط، فرایند تصمیمگیری معتدل خواهد شد.حضور گسترده ذينفعان، شرط بهبود تصميمگيريهاPB14البته احیای شورای عالی محیط زیست نیز به تنهایی کافی نیست. دولتها باید خودشان به این نتیجه برسند که برای پایداری حکومتها،محيط زيست، عامل پايداري حکومتهاPB15و پایداری برنامههای اقتصادی خودشان ناچارند به مسایل محیط زیست توجه بیشتری داشته باشند. محيط زيست، عامل پايداري در اقتصادPB16توصيه ميکنم یکی از معیارها برای انتخاب مدیران در سطح استانها و وزارتخانهها، سنجش افکار افراد در ارتباط با مسایل محیط زیست و رابطه آنها با این مسایل باشد.افکارسنجي زيستمحيطي، معيار انتخاب مديرانPB17به این معنا که برای انتخاب آنها، بررسی صورت گیرد تا ببینند تا چه حد رویکرد آنها با مسایل مربوط به محیط زیست سازگاری دارد و چقدر به اصل 50 قانون اساسی پایبند هستند و باور دارند که محیط زیست مسئلهای اصلی و مهم است.باور به اصل 50، معيار انتخاب مديرانPB18به نظرم جایگاه سازمان حفاظت محیط زیست باید جایگاهی مثل وزارت دفاع باشد.بعد امنيتي جايگاه محيط زيستPB19یعنی اگر وزارت دفاع کشور مسئول امنیت مرزهای زمینی، دریایی و هوایی کشور است،سازمان حفاظت محیط زیست هم در حقیقت مسئول امنیت محیط زیست و حفظ بستر برای زندگی بشر است.محيط زيست، ضامن امنيت پايدار کشورPB20امروز در دنیا میبینید به عنوان مثال يک مسئله زيستمحيطي که در ترکیه اتفاق افتاد، ناشی از تخریب یک پارک بود ولی چالشی بزرگ را برای دولت این کشور درست کرد.مسائل زيستمحيطي، چالش امروز دولتهاPB21امروز اگر بیش از این در مورد مسایل محیط زیست غفلت شود، ممکن است چالشی جدی برای اداره حکومتها و دولتها باشد. تداوم غفلت عامل تشديد چالشهاPB22بنابراين چالش مهمي که وجود دارد، این است که باید مسایل مربوط به محیط زیست را به صورت یکپارچه دید. یک اکوسیستم را باید به صورت یکجا و یکپارچه دیدلزوم اتخاذ رويکرد سيستمي به محيط زيستPB23اگر برداشت عمومی از جنگل فقط این است که جنگل فقط تعدادی درخت است، میتوانیم فرض کنیم که درخت و جنگل داریم. ولی اگر برداشت عمومی از جنگل، اکوسیستم جنگل است که درخت یکی از عناصر آن را تشکیل میدهد، باید در مورد جنگلهای کشور بسیار نگران باشیم. ما جنگل به معنای واقعی و اکوسیستمی، که همه زنجیرههای حیات داخل آن وجود داشته باشند و به حیات خودشان ادامه بدهند، به آن شکل نداریم. نگاه به اکوسيستمها، رويکرد سيستمي در محيط زيستPB24ما کمتر به این مسئله توجه کردهایم و نگاه ما بیشتر بخشی و جزء جزء بوده است.بخشينگري در محيط زيستPB25حتی در همین معاونت محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست، میبینید که مثلا دفتر حیات وحش یک مسیر را میرود اما دفتر حفاظت مسیری دیگر را میرود و دفتر زیستگاهها نیز مسیر خود را میرود.بخشينگري در سازمان حفاظت محيط زيستPB26نکته دیگر درباره شکل حفاظت است. این دیدگاه که ما حفاظت را به صورت دولتی انجام بدهیم، مردود است.عدم کارآيي حفاظت دولتي از محيط زيستPB27ما باید مردم را در سطوح مختلف در امر حفاظت درگیر کنیم که در کنار سازمان حفاظت محیط زیست باشند و هرکدام نقش خود را بازی کنند.لزوم جلب مشارکت مردم در فعاليتهاPB28مثلا در مواردی ما احتیاج داریم برای همراه کردن سازمانهای بینالمللی از سازمانهای مردمی کمک بگیریم.مشارکت مردمي، کانال ارتباطات بينالملليPB29خصوصاً در نقاطی مانند آبهای مرزی که منافع مشترک با کشورهای دیگر داریم، این سازمانهای مردمی دو کشور هستند که میتوانند به کمک دولتها بیایند.مشارکت مردمي، کانال ارتباطات بينالملليPB30در واقع تقویت سازمانهای مردمی، یعنی تقویت حفاظت از محیط زیست؛اهميت تقويت تشکلهاي مردمنهاد محيط زيستPB31سازمانهای مردمی، چشمهای سازمان حفاظت محیط زیست در نقاط مختلف کشور هستند که میتوانند واقعیتها را ببینند و منعکس کنند و بلندگوی سازمان حفاظت محیط زیست باشند.تشکلهاي مردمنهاد، نمايندگان اصلي سازمانPB32در برخی موارد هم باید جوامع محلی را در امر حفاظت شریک کنیم؛لزوم جلب مشارکت سازمانهاي محلّيPB33هم شریک هزینهها و هم شریک منافع.ابعاد جلب مشارکتPB34در بازدیدی که از پارک ملی لار داشتم، برخی عشایر محلی که نمیدانستند من از مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست هستم مرا راهنمایی میکردند که در کجا ماموران سازمان محیط زیست نیستند و میتوانیم ماهی بگیریم!عدم رشد نگاه زيستمحيطي در کشورPB35این نشانه خوبی نیست و به این معناست که ما نتوانستیم مردم را همراه خود کنیم که آنها هم مانند ما نگهبان محیط زیست باشند.ناکارآمدي مديران سازمان در عدم آموزش و جلب همراهي مردميPB36و بپذیرند که حفظ محیط زیست یعنی کمک به بقا، افزایش درآمد و افزایش تولید خودشان.لزوم تغيير نگاه مردمي به محيط زيست به يک عامل مؤثر اقتصاديPB37ما در بخش توسعه کشور از مسایل محیط زیست غفلت کردهایم؛توسعه ناپايدار کشورPB38ما منافع محیط زیستی را به درستی مورد ارزیابی قرار ندادهایم.عدم ارزيابي دقيق منافع طبيعي در توسعهPB39یعنی معادل ریالی و مالی آنها را برآورد نکردهایم و هزینههای محیط زیستی را در نظر نگرفتهایم.عدم توجه به تحليلهاي اقتصادي زيستمحيطيPB40در زایندهرود هم همین اتفاق افتاده و تقاضای زیادی برای آب در بخش کشاورزی ایجاد کردهایم و دلمان را به افزایش محصولات کشاورزی خوش کردهایم اما از طرف دیگر نتوانستهایم منافع محیط زیستی را لحاظ کنیم.توسعه ناپايدار کشاورزي، عامل مخرّب محيط زيستPB41بنابراین برنامههای توسعه کشور باید مبتنی بر توان اکولوژیکی منابع ما باشد. ضرورت توجه به ظرفيت طبيعي در امر توسعهPB42ما هیچوقت اقتصاد محیط زیست را مورد نظر قرار ندادهایم.عدم توجه به اقتصاد محيط زيستPB43مثلا در «موته» استان اصفهان، معدن طلا وجود دارد. به طور مثال از این معدن ماهانه 20 کیلوگرم طلا به صورت خالص استخراج میشود که با قیمت امروز حدودا دومیلیارد تومان تولید میشود. حال اگر هزینهها را محاسبه کنیم، بسیار کمتر از این رقم سود این معدن است.ظرفيتهاي اقتصادي منابع طبيعي کشور در بخش معادنPB44اما در کنار همین معدن، یکی از زیستگاههای بسیار خوب و شگفت انگیز و یکی از جمعیتهای بسیار مناسب آهو را داریم. ما فقط داریم این زیستگاه را نگه میداریم و اما هیچوقت توجه نکردهایم که آیا میتوانیم مثل سایر کشورها یک سافاری پارک داشته باشیم.ضرورت اتخاذ رويکرد اقتصادي به منابع طبيعيPB45تا توریست برای دیدن این آهوها وارد منطقه شود و هزینه پرداخت کند.ظرفيت کشور در جذب گردشگر زيستمحيطيPB46ممکن است اگر با این رویکرد به منطقه موته توجه شود، منافع توریسم در موته بیشتر از منافع معدن طلا باشد.ارزش بالاي ربرآوردهاي ريالي منابع طبيعيPB47اما هیچ وقت به محیط زیست به عنوان یک ظرفیت تولید درآمد نگاه نکردهایم.عدم اتخاذ رويکردهاي اقتصادي به محيط زيستPB48در واقع هنوز نمیدانیم در کنار معادنی که داریم ذخیره گیاهی و جانوری کشورمان نیز سرمایه ما محسوب ميشود.عدم اتخاذ رويکردهاي اقتصادي به محيط زيستPB49هنوز نپذیرفتهایم که باید برای محیط زیست هزینه کنیم و محیط زیست و توسعه در مقابل یکدیگر قرار نگرفته است!عدم تقابل و تضادّ دروني توسعه و محيط زيستPB50به نظر بنده، محیط زیست باید در ایران حق وتو داشته باشد.لزوم برخورداري سازمان از وزن بيشتر در خطمشيگذاريPB51وقتی که محیط زیست در کمیته تخصیص آب وزارت نیرو عضو نباشد چگونه میتوانیم برای احقاق حقآبه خود چانه زنی کنیم؟ عدم توجه به نقش سازمان در گروههاي ذينفع کاملاً مرتبطPB52شورای عالی محیط زیست نیز در صورتی کارایی لازم را خواهد داشت که رییس سازمان حفاظت از محیط زیست رییس آن بوده و اگر هرچه گفت عمل شود.لزوم برخورداري سازمان از وزن بيشتر در شوراPB53وقتی تابع اولویت مردم ایران، محیط زیست نبوده و مردم خواستههای ابتدایی و اولیه دارند،متوقف بودن نيازهاي عمومي در سطوح معيشتيPB54اگر بخواهیم کار زیربنایی، اصولی و پایدار انجام دهیم باید ابتدا روشنگری را از سطوح پایین جامعه آغاز کنیم.ضرورت توجه به امر آموزش از سطوح پايين جامعهPB55در کمیته تخصیص آب بین محیط زیست، کشاورزی، آب شرب، صنعت و غیره چانه زنی میشود؛فرهنگ چانهزني در خصوص منافع ملّي زيستمحيطيPB56که عقیده داریم محیط زیست باید در راس این کمیته بوده و باید قانون در این زمینه اصلاح شود.لزوم برخورداري سازمان از وزن بيشتر در کميته تخصيص آبPB57همچنین بر اساس قانون اساسی مجلس قانونگذار بوده و شورای عالی محیط زیست نمیتواند خارج از اختیاراتش تصمیم بگیرد.وجود نهاد نظارتي تقنيني بر عملکرد شوراPB58چون دستگاههای نظارتی از دولت توضیح میخواهند.ضرورت پاسخگويي دولت به دستگاههاي نظارتي قوه مقننهPB59وقتی ساختار به گونه ای است که استاندار به مدیرکل محیط زیست می گوید اعتباراتت را میدهیم به شرطی که این کار را انجام دهید، ديگر چه انتظاري ميتوان از مدير کل محيط زيست استان داشت.تضادّ احتمالي نظرات استانداريها با منافع زيستمحيطيPB60يکي از راهکارهاي مؤثر براي رفع این مشکلات آن است که فعالیت سازمان محیط زیست زیر نظر شورای عالی محیط زیست صورت پذيرد.اهميت احياء مجدّد شوراي عالي محيط زيست
در نتيجه انجام مصاحبه دوم، علاوه بر تکرار برخي مفاهيم مصاحبه نخست (A)، در مجموع 11 مفهوم جديد در نتيجه کدگذاري باز نکات کليدي به شرح جدول زير ظهور يافت تا تعداد مجموع مفاهيم شکل گرفته تا کنون به 62 مفهوم افزايش يابد.
جدول 4-5: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد دوم (B)
ردیفمفاهیمنشانگر کدها1بحران در مسائل زيستمحيطيPB372استعدادهاي طبيعي کشورPB433دانش زيستمحيطي شهروندانPB34, PB36, PB544گرايش زيستمحيطي شهروندانPB355دانش زيستمحيطي دولتمردانPB3, PB4, PB5, PB8, PB12, PB416گرايش زيستمحيطي دولتمردانPB3, PB4, PB5, PB8, PB167گرايش زيستمحيطي بوروکراتهاPB168ضعف بودجهاي سازمان حفاظت محيط زيستPB6, PB7, PB599ناهمخواني قدرت رسمي با اختيارات واقعيPB5110تسامح در تصميمگيري زيستمحيطيPB2, PB2111هزينه- منفعت کمّي منابع طبيعي کشورPB38, PB39, PB42, PB46, PB47, PB4812ظرفيتهاي جذب توريسم سبزPB44, PB45, PB4613اهميت نظارت تقنيني بر خط مشيهاPB57, PB5814خودخواهي نهادي سازمانهاي بهرهبردارPB40, PB4515تأثير رفاه بر کنش زيستمحيطيPB5316دولت، بزرگترين مخرّب محيط زيستPB117اهميت استقلال مالي محيط زيستPB6, PB7, PB5918کارکرد وحدتبخشي سياستي شوراPB9, PB6019عدم تضادّ ماهوي توسعه و پايداري آنPB14, PB15, PB18, PB19, PB4920رويکرد بلند مدّت در تجزيه و تحليلهاPB46, PB47, PB4921اهميت رويکرد فرابخشي دولتمردانPB22, PB23, PB24, PB2522تبعات غيرقابل پيشبيني مسائل زيستمحيطيPB2023ابعاد فرامحلّي مسائل زيستمحيطيPB2024مطلوبيت بازنگري و افزايش اعضاء شوراPB10, PB11, PB1325تأثير توسعه ديپلماسي زيستمحيطيPB28, PB2926تعليم و تربيت دانشگاهيPB1227محوريت اصل 50 قانون اساسي در تدوينPB1728اهميت ارزيابيها و پیوستهای زيستمحيطيPB3829اهميت مشارکت مردمي سبزPB26, PB27, PB28, PB29, PB30, PB31, PB32, PB33, PB11, PB1330ضعف بدنه مديريتي بوروکراسي محيط زيستPB25, PB3531اختيارات محدود سازمان حفاظت محيط زيستPB50, PB51, PB52, PB5632تأثير عوامل اقتصاد کلان بر تدوينPB53, PB54
مفاهيم خاکستري رنگ در جدول فوق، «مفاهيم جديد» ظهور يافته در مصاحبه دوم ميباشند. بر اساس نتايج تجزيه و تحليل اين مصاحبه در نهايت يک مقوله جديد شکل گرفت و 7 مقوله ديگر تکميل شدند، به اين معنا که گستره تعداد مفاهيم ذيل هر کدام از آنها افزايش يافت.
جدول4-6: شکلگيري مقوله از مفاهيم مصاحبه B
عنوان مقوله ظهور يافتهعنوان مفهوم زيرمجموعهسازمانها و نهادهاي آموزشيتعليم و تربيت دانشگاهي
جدول4-7: تکميل مقولات از مفاهيم مصاحبه B
عنوان مقوله تکميل شده اولعنوان مفهوم زيرمجموعهفراکسيون محيط زيست قوه مقنّنهنقش انفعالي فراکسيون محيط زيستاهميت نظارت تقنيني بر خط مشيها
عنوان مقوله تکميل شده دومعنوان مفهوم زيرمجموعهسازمانهاي اجرايي بهرهبردار زيستمحيطيخودخواهي نهادي سازمانهاي بهرهبرداردولت (قوه مجريّه)، بزرگترين مخرّب محيط زيست
عنوان مقوله تکميل شده سومعنوان مفهوم زيرمجموعهمنابع مالي زيستمحيطيضعف بودجهاي سازمان حفاظت محيط زيستاهميت استقلال مالي محيط زيستتأثير عوامل اقتصاد کلان بر تدوين
عنوان مقوله تکميل شده چهارمعنوان مفهوم زيرمجموعهنظام ارزشي عمومي محيط زيستارزشمحوري نظام تدوين خط مشي زيستمحيطيعدم تضادّ ماهوي توسعه و پايداري آنرويکرد بلندمدّت در تجزيه و تحليلها
عنوان مقوله تکميل شده پنجمعنوان مفهوم زيرمجموعهتعريف مسائل زيستمحيطيضرورت ريشهيابي مسائل زيستمحيطيتبعات غيرقابل پيشبيني مسائل زيستمحيطيابعاد فرامحلّي مسائل زيستمحيطي
عنوان مقوله تکميل شده ششمعنوان مفهوم زيرمجموعهشوراي عالي محيط زيستکارکرد وحدتبخشي سياستي شورامطلوبيت بازنگري و افزايش اعضاء شورا
عنوان مقوله تکميل شده هفتمعنوان مفهوم زيرمجموعهسازمان حفاظت محيط زيستمطلوبيت جايگاه معاونتي سازمانناهمخواني قدرت رسمي با اختيارات واقعياهميت اقتدار شخصيتي رئيس سازمانضعف بدنه مديريتي در بوروکراسي محيط زيستاختيارات محدود سازمان حفاظت محيط زيست
4-1-3- مطالعه مورد سوم (C)
مصاحبه شونده: (معاون اسبق اداري- مالي و امور مجلس سازمان حفاظت محيط زيست- 1376-1371)
جدول 4-8: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد C
ردیفنکات کلیدیکدگذاری بازPC1قاعدتاً براي تدوين مقررات و آييننامههاي مربوطه در دولتنگارش آييننامهها در سطح دولتPC2و يا پيشنهاد لوايح براي مجلس، رابط سازمان با اين دو بخش (دولت و مجلس) بودمنگارش لوايح توسط دولتPC3فرآيند تصويب آنها را نيز دنبال ميکرديم و اگر نيازمند کار کارشناسي در کميسيونهاي اين دو بخش بود حضور پيدا ميکردند و دلايل و مستندات و نياز به مقررات را ارائه ميکردند و مورد بررسي قرار ميگرفتتصويب پس از کار کارشناسيPC4البته برخي قوانين زيستمحيطي وجود دارد که مصوّب سالهاي گذشته است و ميتوان با اصلاحاتي از آنها بهره گرفتمفيد بودن سياستهاي پيشينPC5اعم از مصوب مجلس يا مستندات وزارت نيرو شامل مسائل آب و انرژي، صنايع و معادن يا وزارت جهاد کشاورزي که شامل جنگلها و شيلات ميشودمفيد بودن سياستهاي پيشينPC6بالعکس نيز اتفاقاتي ميافتاد يعني دستگاههاي دولت قوانيني که براي تصويب مجلس ميدادند قبل از اينکه اين قوانين تبديل به لايحه شود، اين قوانين توسط معاونت حقوقي مجلس به دستگاههاي دولتي ارسال ميشد و ما مجدّد اين قوانين را بررسي ميکرديمبررسي پيشنويس قوانين با ملاحظات زيستمحيطيPC7از اين جهت که ببينيم آيا در اين پيشنهادات تصويب قانون، مواردي مغاير محيط زيست وجود دارد يا خير يا چنانچه موارد دالّ بر تهديد محيط زيست وجود دارد ايا ميشود راهکار جلوگيري و يا محدود کردن آن آثار مخرّب در همان قانون لحاظ شود.اتخاذ تدابير پيشگيرانه در متن هر قانونPC8در نهايت بايد به صورت کارشناسانه از اين موارد پيشنهادي دفاع ميکرديم که ممکن بود رأي آورد يا نياورد.دفاع کارشناسي، پيشنياز مشروعيت بخشيPC9تمامي اين مراحل پيش از ارسال لوايح پيشنهادي به مجلس و عموماً با محوريت کميسيون امور زيربنايي (شامل محيط زيست و نيز موارد صنعت، نفت و به طور کلي توليدات) دولت صورت ميگرفت.نقش کميسيون زيربنايي دولت در ارسال لوايحPC10پس از آن که به مجلس ارسال ميشد معمولاً به کميسيون تخصصي مربوطه يعني کميسيون کشاورزي عودت داده ميشدمحوريت کميسيون کشاورزي در مجلسPC11ولي در بسياري موارد به کميسيونهاي تخصصي ديگري نيز نظير کميسيون عمران، انرژي و ... ارسال مي شد،نقش ساير کميسيونهاي تخصصي مجلسPC12حتّي موارد مربوط به مسائل زيستمحيطي مرزي نظير آبهاي مرزي و ... به کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي نيز ارسال ميشد و پيرامون آن بحث صورت ميگرفت.نقش کميسيون امنيت خارجيPC13جمعبندي اين مباحث به منظور ارائه در صحن علني معمولاً توسط مخبر کميسيون کشاورزي صورت ميپذيرفت.جمعبندي دستورکار توسط کميسيون کشاورزيPC14به طور اصولي و علمي، مرحله تدوين از اجرا مهمتر است و همه ملاحظات اجرايي نيز بايد در مرحله پيشنهاد قوانين و سياستها مورد نظر قرار گيرد. اهداف، مباحث کارشناسي و علمي، ارزيابيهاي اجرايي و ... همهچيز بايد در مرحله تدوين سياست لحاظ شود.ضرورت لحاظ مسائل اجرا در مرحله تدوينPC15و اگر مباحثي در قوانين وجود دارد که تهديد کننده مسائل زيستمحيطي است بايد در همان سياستهاي براي آنها چارهانديشي شوداتخاذ تدابير پيشگيرانه در متن هر قانونPC16بهترين قانون و سياست آن است که اگر يک مورد تهديد کننده احتمالي محيط زيست ديده ميشود مخالف آن هم در همان سياست پيشبيني و منع شود تا جلوگيري لازم در مرحله اجرا به عمل آيد يعني قوانين يک سويه نباشداتخاذ تدابير پيشگيرانه در متن هر قانونPC17حال چه اين قوانين مربوط به بخش خصوصي باشد و چه دولت. اين باعث کم نقص شدن اجرا ميشود.تدبير در تدوين، عامل کم نقصي در اجراPC18بعد از انقلاب يک نگرش اين بود که نيروهاي انقلابي به نظام اداري و قانوني که بخش عمدهاي از آن از قبل از انقلاب وجود داشت نگاه نامهربانانهاي داشتند و دستگاههاي اجرايي گاهي به صورت «اداري» و «نهادي» تفکيک ميشد که نيروهاي اداري به صورت نيروهاي غيرانقلابي مورد ملاحظه قرار ميگرفتند و همين امر باعث شد که دستگاههاي موازي نيز در نظام اجرايي تأسيس شود مثل کميته انقلاب در کنار شهرباني؛ جهاد سازندگي در کنار وزارت کشاورزي، کميته امداد در کنار بهزيستي، بنياد مسکن در کنار وزارت مسکن و ... چرا که اعتمادي به اين نظام اداري وجود نداشتنگرش عمومي سياسي و بدون اعتماد به نظام اداريPC19ما در اجرا مشکل داريم چون فرهنگ قانونگرايي بايد از رأس و از خود دولتمردان و دستگاههاي اجرايي شروع شود و سپس به مردم تسرّي پيدا کند.اهميت التزام به قوانين در دولتمردان، بيش از مردمPC20اگر اين فرهنگ در رأس دولت و نظام وجود نداشته باشد، کماکان مشکلات اجرا به قوّت خود باقي خواهد ماند.اهميت التزام به قوانين در دولتمردان، بيش از مردمPC21در واقع مشکل اصلي از فرهنگ عمومي مردم نيست،اولويت کمتر تغيير فرهنگ عمومي به تغيير فرهنگ دولتمردانPC22بلکه مشکل اساسي در رويکرد دولتمرداني است که دور ميز هيئت دولت نشستهاند.اهميت التزام به قوانين در دولتمردان، بيش از مردمPC23اگر ديدگاههاي اينها نسبت به محيط زيست اصلاح شود، به نظر من بخش عمدهاي از کار سامان پيدا ميکنداصلاح ديدگاه دولتمردان، اولويت شماره يکPC24اگر رويکرد آنها اصلاح شود مردم هم به هر حال از تصميات تبعيت ميکنند و انجام ميدهند.تبعيت عمومي از دولتمردانPC25شما فرض کنيد که استانداردهاي خاصي از طرف دولت در خصوص کاهش توليد آلودگي خودروها وضع شود، مردم آن را ميپذيرند و اجرا ميکنند.تبعيت عمومي از دولتمردانPC26مردم که دخالتي در توليد بنزين آلوده کننده هوا يا توليد موتور خودرويي که احتراق ناقص دارند ندارند؛ يا در مورد زبالهها، آنچه که دورريز غير قابل تجزيه است ميتوان با اعمال سياستهايي مردم را تشويق به تفکيک زبالهها نمود تا امر بازيافت آن توسط شهرداري تسهيل شود.گستره فراوان اثر تصميمات دولتي در محيط زيستPC27اگر بتوانيم يک ارزيابي اجرايي در خصوص سياستهاي زيستمحيطي که تا به حال تدوين و تصويب شده است صورت پذيرد و به اصطلاح محققين يک عکسبرداري از وضعيت اين قوانين و سياستها انجام شود تا مشخص شود که سيماي اجراي قوانين زيستمحيطي ما تا به حال اينگونه بوده است، اين کار در نگارش قوانين بعدي اثر بسزايي خواهد داشت.تأثير ارزيابي خط مشي در مرحله تدوينPC28البته اين کار بسيار مشکل است چرا که دستگاههاي عديدهاي با موضوع محيط زيست در ارتباط هستندتنوع و گستره قابل توجه بازيگران زيستمحيطيPC29در برنامه دوم يک تبصره يا بند 82 در خصوص محيط زيست پيشبيني شده است که يک بند آن ارزيابي زيستمحيطي است. سازمان مديريت و برنامهريزي را موظف کرديم در موافقتنامههايي که با دستگاههاي اجرايي منعقد مي کند، قبل از اجراي سياستهاي زيستمحيطي ابتدا ارزيابي زيستمحيطي را انجام دهد و سپس آن طرحها مبتني بر ارزيابي صورت گرفته عملياتي شودبررسي ابعاد اثرات زيستمحيطي قوانين پيش از تصويبPC30و يا در ماده 45 قانون درآمدهاي دولت در برنامه دوم پيشبيني کرديم که يک در هزار فروش توليد کنندگان صرف مسائل زيستمحيطي خودشان يا منطقه خودشان در خصوص مسائل زيستمحيطي شود. حتي اين رقم يک در هزار هم طوري لحاظ شد که اگر اين پول در آن سال در بودجه مصرف نميشد، به خزانه دولت برنميگشت و آن شرکت يا دستگاه اجازه داشت که در سال بعد آن بودجه را مصرف نمايد.سياست يک در هزار، راهکار پوياي تأمين اعتبارات زيستمحيطيPC31همه اين بودجه يک در هزار براي کليه دستگاهها نيز ميبايست تحت نظارت سازمان حفاظت محيط زيست مصرف و عملياتي ميشدنظارت سازمان محيط زيست بر سياست يک در هزارPC32ولي متأسفانه اين بودجه يک در هزار که در مجموع رقم کلاني ميشد زياد مورد بهرهبرداري قرار نگرفت.اجراي ناموفق سياست يک در هزارPC33دليل آن است که خود سازمان محيط زيست به عنوان جزئي از مجموعه دولت، اراده اينکه بتواند مقابل دولت بايستد را ندارد. اراده ضعيف سازمان در مقابله شديد با قوه مجربهPC34رياست جمهور بايد شخصي را به عنوان رئيس سازمان محيط زيست برگزيند که اولاً به اهداف زيستمحيطي اعتقاد راسخ داشته باشد اعتقاد راسخ، اثرگذار بر مقاومت رئيس سازمانPC35و ثانياً قدرت اجرايي و مقاومت در برابر موارد مخالف را داشته باشد.قدرت اجرايي بالا، اثرگذار بر مقاومت رئيس سازمانPC36تصور ميکنند که اگر ملاحظات زيستمحيطي را در کارهايشان لحاظ کنند هزينه تمامشدهشان بالا ميرودتصورات نابجا در خصوص تحليل هزينه-منفعت خط مشيهاي زيستمحيطيPC37و دوم محدوديتهايي براي آنها در مکانيابي طرحهاي اجرايي شان (جاده دسترس، منابع آب و برق و تلفن و ساير منابع مورد نياز در اجراي پروژه، تأمين مواد اوليه در نزديکترين نقطه ممکن به واحد توليدي و ...) ايجاد ميکند و اينطور به نتيجه ميرسند که تأمين ملاحظات زيستمحيطي به صرفه نيستتصورات نابجا در خصوص تحليل هزينه-منفعت خط مشيهاي زيستمحيطيPC38در حالي که اگر رويکرد بلند مدت به موضوع داشته باشند به اين نتيجه ميرسند که اگر چه منافع آني آنها تأمين نميشود ولي منافع بلند مدّت آنها و نسلهاي بعدي تأمين ميشود.نگاه بلند مدت، عامل تحوّل در تجزيه و تحليل هزينه منفعتPC39در کنار اين طرز نگرش، بحثهاي سياسي نيز وجود دارد که به عنوان مثال، فلان وزير ميخواهد کلنگ آغاز يک طرح عمراني را خودش به زمين بزند و خودش نيز آن را سريعاً به بهرهبردراي برساند. در صورتي که اگر به صورت اصولي و زيربنايي به موضوع نگريسته شود موضوع افتتاح و بهرهبرداري توسط يک مسئول اساساً موضوعيتي ندارد.منافع سياسي، مقدّم بر مصحلت عمومي و زيستمحيطيPC40و از همه اينها مهمتر منابع مالي تأمين طرحهاي اجرايي و عمراني است که هرچه محدودتر شود (که در حال حاضر اينگونه شده است) آن چيزي که در اين بين قرباني ميشود توجه به ملاحظات زيستمحيطي استملاحظات زيستمحيطي،قرباني محدوديت منابع ماليPC41چرا که به هر حال توجه به اين ملاحظات ممکن است در کوتاه مدت منجر به افزايش مقطعي هزينه هاي اجراي طرحها گردد.نگاه بلند مدت، عامل تحوّل در تجزيه و تحليل هزينه منفعتPC42بودجه سازمان حفاظت محيط زيست را هم هر چه افزايش دهيم، باز هم کفاف تأمين ملاحظات زيستمحيطي را نميکند و ناگزير به اجراي سياستهايي نظير آنچه در برنامه دوم توسعه لحاظ شد (سياست يک در هزار) هستيم.سياست يک در هزار، جايگزين مناسب محدوديت بودجهPC43سياست يک در هزار علاوه بر بهبود شرايط زيستمحيطي، موجب اصلاح تدريجي نگرش و ديدگاههاي مديران و دولتمردان و مسئولين دستگاههاي اجرايي ميشد که به تدريج در مييافتند محيط زيست آنقدر اهميت دارد که يک بودجهاي ساليانه براي آن به طور ثابت کنار ميگذارند و او بايد آن بودجه را صرف رعايت ملاحظات زيستمحيطي نمايد.تأثير سياست يک در هزار بر اصلاح تدريجي نگرشهاي دولتمردانPC44اگر تخلفي در دولت اتفاق بيافتد محيط زيست ميتواند آن کارخانه دولتي را تعطيل کند ولي به دليل وجود مسائل ديگر نظير پايين بودن سطح فعلي توليد در کشور و نيز تأثير مستقيم تعطيل کارخانههاي توليدي بر افزايش بيکاري و مسائل حاشيهاي آن، دولت چنين کاري نميکند.تأثير عوامل اقتصاد کلان بر اعمال مجازاتهاي زيستمحيطيPC45محيط زيست به هر حال بايد تکليف خود را بادولت بر سر اين مسائل مشخص کند و به راهکارهاي مشترکي برسند. نظير مهلت قانوني دادن براي اصلاح رويهها.ارائه مهلت قانوني، راهکار اصلاح رويههاPC46در قوه قضاييه نيز رويکردهاي حمايتي به محيط زيست و دغدغه زيستمحيطي در بين قضات و دادستانهاي ما کمرنگ است.ضعف نگرشهاي زيستمحيطي قضاتPC47و ورود آنها به مسائل زيستمحيطي جدّي نيست.تجربه ضعيف قضات در مسائل زيستمحيطيPC48شما در نظر بگيريد حدّاکثر مسئولين رده بالاي ما در سه قوه کشور بيش از 10 هزار نفر نيستند. 10 هزار نفر تصميمگيرنده. جهتگيري 10 هزار نفر تصميمگيرنده در برابر 75 ميليون نفر مردم.اهميت رويکرد دولتمردان و تأثيرات وسيع آنPC49بدنه اجرايي دستگاهها را هم نبايد جزء دولتمردان محسوب کرد چرا که آنها مجري تصميمات تصميمگيرندگان هستند و در واقع جزئي از مردم محسوب ميشوند.ضرورت تفکيک بدنه بوروکراسي از دولتمردان در موضوع اصلاح نگرشهاPC50يک کميته هست که با مشارکت دفتر رهبري و مجمع تشخيص مصلحت نظام ايده کلي محيط زيست را تدوين و جهت درج به عنوان سياستهاي کلان به مجمع تشخيص پيشنهاد ميکنند.نقش مجمع تشخيص در تدوين سياستهاي کلانPC51ما در اين کميته بعد از يک سال و نيم هنوز نتوانستهايم حرف علمي خود را براي اعضاء به اثبات برسانيم. يک عدّه افرادي هستند که اصلاً درک جامعي از محيط زيست ندارند. ما در اين سطح هنوز به تفاهم نرسيدهايم.عدم درک جامع زيستمحيطي، مانع پيشرفت در مرحله تدوينPC52روايات مهمي نيز مؤيد اهميت بجث جهتگيري مسئولين داريم. يک روايت اينکه «النّاس علي دين ملوکهم» و روايت مهم ديگر از پيامبر اکرم صلواتا...عليهوآله «صنفان من امتي إذا صلحا صلحت امتي و إذا فسدا فسدت امّتي: العلماء و الأمراء»تأييد اهميت بيشتر اصلاح نگرش دولتمردان نسبت به مردم در منابع دينيPC53تا زماني که تشکلهاي مردم نهاد زيستمحيطي در هر زمينهاي وابستگي مالي به دولت دارند طبيعي است که بايد دستگاه بالادست خود که به آنها کمک مالي ميکند را از خود راضي نگه داردوابستگي مالي NGOs، مانع اعتراض به دولتPC54و اين مخلّ فلسفه شکلگيري آنهاست.وابستگي مالي NGOs، نقض فلسفه وجوديشانPC55اين تشکلها بايد فعال باشند، تجمعات، جلسات و همايشها برگزار کنند، حضور فعال در صحنه سياسي داشته باشند، رسانه مکتوب و مجازي داشته باشند و ... در صورتي که اصلاً اينطور نيست.ضرورت فعال بودن NGOs به ويژه با استفاده از ابزار رسانهPC56در برخي موارد نيز بودجهاي که سازمان دولتي به آن تشکل مردمنهاد ميدهد به صورت کاملاً صوري است به اين شکل که بودجهاي که داده را تحت عناوين ديگر بلافاصله از آن تشکل ميستاند.اعطاي بودجههاي صوري به NGOsPC57در کنار اين تشکلها ما ميتوانيم يک جايگزين خوب ديگر در مسائل زيستمحيطي داشته باشيم و آن موضوع «آموزش همگاني» است.آموزش همگاني، جايگزين مناسبي براي NGOsPC58اين کار نيز بايد از طريق آموزش و پرورش، وزارت علوم و دانشگاهها و حوزههاي علميه صورت گيرد.نقش ارکان آموزشي حاکميتPC59شما اگر يک روحاني يا امام جماعت را با مسائل زيستمحيطي آشنا کني، فرهنگ عمومي در اين زمينه بهبود مييابد.اهميت روحانيون در آگاهسازي عموميPC60در کنار اينها صدا و سيما و مطبوعات نيز نقش بسزايي دارند.اهميت رسانه ملي و مکتوب در آگاهسازيPC61اگر محيط زيست در بخش آموزش همگاني سرمايهگذاري کند آموزش همگاني رونق مييابد.سرمايهگذاري، پيششرط توسعه آموزش همگانيPC62در قدم اول بايد به سراغ اين افراد يا سازمانها رود و واقعاً وقت بگذارد و با آنها نشست و برخاست کند. البته تا الآن نيز داشتهاند ولي کافي نيست.تعامل محيط زيست، اولويت بعدي در توسعه آموزش همگانيPC63مناسب حال مخاطب (مدرسه، دانشگاه يا حوزه يا رسانه ملي) محتوا توليد کند و در اختيار آنها قرار دهد.مخاطب محوري در توليد محتواي آموزشيPC64مثلاً براي صدا و سيما آمار و اطلاعات زيستمحيطي کشور به ويژه در مقايسه با کشورهاي منطقه را تهيه نمايد و اطلاعرساني کند که مثلاً ما چند منطقه حفاظت شده و چند پارک ملي و ... داريم و وضعيت اينها را به مردم گزارش دهد.اهميت ارائه آمار و اطلاعات زيستمحيطي در رسانه مليPC65وقتي مردم اطلاعات پيدا کردند قطعاً مشارکت آنها افزايش مييابد.آگاهي عمومي، پيششرط توسعه مشارکت عموميPC66به نظرم ارتقاء سازمان فعلي محيط زيست به وزارتخانه در اجراي قوانين زيستمحيطي تأثير خاصي ندارد. وقتي رئيس سازمان بشود وزير ميشود يکي از اعضاء کابينه. درست است که صاحب رأي است ولي ميشود يک عضو از کابينه مثل بقيه.عدم اثربخشي خاص تبديل معاونت محيط زيست به وزارتخانهPC67در حالي که ما در ساختار فعلي در کنار سازمان محيط زيست، شوراي عالي محيط زيست داريم که رئيس آن، شخص رئيس جمهور است و چند وزير و رئيس سازمان در آن عضو هستند.ضرورت توجه به نقش شوراي عالي محيط زيستPC68معاون رئيس جمهور ميتواند به لحاظ اجرايي سياستهايش را از طريق رئيس جمهور به اعضاء کابينه تسرّي دهد.رئيس جمهور، نقش واسط رئيس سازمان و وزراPC69نکته بعدي آن است که سازمان محيط زيست اصولاً سازمان بهرهبردار نيست و صرفاً وظيفه حفاظت و صيانت دارد در حالي که جنگلها و مراتع، شيلات و ... همگي وظيفه حفاظت و بهرهبرداري را توأمان با يکديگر دارند بنابراين ادغام اينها و تشکيل وزارتخانه چون از يک جنس نيستند، محلّ اشکال است.ضرورت تفکيک سازمانهاي بهرهبردار از ناظرPC70سازمانها نظارتي بر قوانين زيست محيطي عبارتند از يکي سازمان بازرسي کلّ کشور که ميتواند تخلفات احتمالي از اجراي قوانين زيستمحيطي را به قوه قضاييه گزارش دهد.نقش سازمان بازرسي کلّ کشورPC71سازمان نظارتي مهم ديگر ديوان محاسبات است. اين ديوان در بعد نظارت داراي يک مفومي تحت عنوان «حسابرسي رعايت» هستند که به بررسي ميزان رعايت مقرّرات توسط دستگاه هاي حاکميتي ميپردازد.نقش ديوان محاسبات کشورPC72يعني بررسي مقررات زيستمحيطي که چه توسط سازمان حفاظت از محيط زيست و چه ساير دستگاههاي اجرايي دولت به چه صورت رعايت ميشود و ميزان پايبندي آنها به اين مقرّرات چگونه است.اهميت و جايگاه موضوع حسابرسي رعايتPC73علاوه بر اين حسابرسي زيستمحيطي به بررسي کيفيت استفاده و هزينهکرد بودجه زيستمحيطي در بدنه دولت نيز ميپردازد.اهميت و جايگاه موضوع حسابرسي رعايتPC74. اما متأسفانه در حال حاضر نه سازمان بازرسي کلّ کشور و نه ديوان محاسبات نقش خود در اين زمينه را ايفا نميکنند.ضعف در قواي نظارتيPC75اکوسيستم مرز جغرافيايي نميشناسد و کشورهاي همجوار ما در شرايط زيستمحيطي کشور ما تأثير مستقيم دارند و اين اجتناب ناپذير است، به عنوان مثال مسئله ريزگردها که کشورهاي همسايه نقش بسزايي در آن دارند و يا ساير مسائل زيستمحيطي از جمله درياچه هامون، درياي خزر و ... يا موضوع کشتيراني و انتقال و نشتها و آلودگيهاي نفتي که در يک اکوسيستم منطقهاي اتفاق ميافتد.ضرورت تعامل با کشورهاي منطقه به دليل ماهيت اکوسيستمPC76کارگروههايي نيز به صورت منطقهاي تشکيل شده است، ميان کشورهاي آسيايي، يا مشترک ميان کشورهاي عربي يا ميان کشورهاي اروپايي که از طريق همان حسابرسي زيستمحيطي ميتوانند بر اکوسيستم حوزه خود نظارت کنند.حسابرسي محيط زيست، بستر يکپارچه کننده تعاملات بينالملليPC77در واقع کار مشترک ميان ديوانهاي محاسبات کشورهاي يک منطقه ميتواند در رفع مسائل زيستمحيطي تأثير گذار باشد.حسابرسي محيط زيست، بستر يکپارچه کننده تعاملات بينالملليPC78متأسفانه توافقات بينالمللي ضمانتهاي اجرايي خاصي ندارد و نهايتاً حدّاکثر منجر به ارائه گزارش در مورد کشورهاي متخلف به سازمانها و مجامع بينالمللي ميشود.مشکلات ضعف در ضمانتهاي اجرايي توافقنامههاPC79در خصوص توسعه اصل 44 قانون اساسي بايد گفت که از آنجا که نظارت قوه قضاييه و به طور کلي برخورد با بخش خصوصي در صورت بروز تخلفات زيستمحيطي بسيار سادهتر از بخش دولتي است لذا توسعه اصل 44 در خصوص محيط زيست نگران کننده نيست.سهولت نظارت و برخورد شديدتر با بخش خصوصي در مقايسه با دولتيPC80در خصوص اصلاح رويکردهاي دولتمردان به ويژه بازيگران کليدي، يکي آنکه مشارکت اعضاي شوراي عالي محيط زيست جدّي تر و فعالتر دنبال شود. مثلاً اين افراد به اجلاسها، همايشها و نشستهاي زيستمحيطي فرستاده شوند، به آنها اجازه سخنراني داده شود و ...فعال شدن اعضاء شوراي محيط زيست، راهکار اصلاح نگرش ايشانPC81به اين صورت اين افراد که اصليترين افراد تأثيرگذار بر حوزه محيط زيست ميباشند ناگزير به توسعه دانش و مطالعه خود در مورد محيط زيست ميشوند و فرهنگ محيط زيست به آنها منتقل ميشود و اين تأثيرگذار است. همين طور است در مورد کميسيون کشاورزي مجلس، دادستانيها و حسابرسي زيستمحيطي.توسعه دانش دولتمردان، زمينهساز اصلاح نگرشهاPC82الان روش تدوين سياستهاي زيستمحيطي اينگونه است که ابتدا سياستهاي کلي نظام را رهبري پس از طراحي توسط مجمع تشخيص مصلحت نظام به سه قوّه ابلاغ ميکند.تدوين سياستهاي کلّي نظام نقطه آغاز تدوينPC83سپس مجلس بر اساس اين سياستهاي کلي جهتگيريهاي قانونگذاري خود را اصلاح ميکند.بازنگري جهتگيريهاي مجلس باتوجه به سياستهاي کلي نظامPC84هم جهتگيري برنامههاي پنج ساله و هم برنامه يکساله که همان بودجه است بر اساس اين سياستها تنظيم شود.تعيين جهتگيري برنامههاي توسعه بر اساس سياستهاي کليPC85سازمان محيط زيست حدّاقل ميتواند انطباق قوانين و سياستهاي مجلس را با اين سياستهاي کلي و برنامههاي پنجساله در حوزه محيط زيست بسنجد و در صورت عدم انطباق اظهار نظر کندکارشناسي پسيني سازمان حفاظت در نظارت بر قوانين مجلسPC86و اقدامات لازم را پيگيري کند.اقدام پسيني سازمان حفاظت در نظارت بر قوانين مجلسPC87سازمان مديريت قبل از پيشنهاد لوايح به مجلس، آن را به دستگاههاي اجرايي مربوط جهت اظهار نظر ارسال ميکند و سازمان محيط زيست در اين مرحله بايد به صورت فعال وارد شود و نظرات خود را ارائه نمايد.بررسي کليه لوايح دولت از منظر زيستمحيطيPC88و ثانياً در کميسيونهاي دولت در خصوص لوايح و طرحهاي پيشنهادي مجلس مشارکت فعال کند و اظهار نظر کند.ضرورت مشارکت فعال سازمان در کميسيونهاي دولتPC89ثالثاً پس از ارسال لوايح يا طرحها به قوه مقننه، در کميسيونهاي تخصصي مربوطه با اجازه رئيس جمهور شرکت کند و نظرات کارشناسي خود را ارائه و از آنها دفاع کندضرورت مشارکت فعال سازمان در کميسيونهاي مجلسPC90و رابعاً پس از تصويب قوانين توسط مجلس، ميزان انطباق اجراي آن قوانين با متن قوانين را به لحاظ رعايت ملاحظات زيستمحيطي بسنجدکارشناسي پسيني سازمان حفاظت در نظارت بر قوانين مجلسPC91و در صورت عدم انطباق گزارشهاي لازم را به رئيس جمهور ارائه نمايد.اهميت ارائه گزارشات عدم انطباق به رئيس جمهورPC92در صورتي که رئيس جمهور همسو با رويکردهاي زيستمحيطي نباشد کار رئيس سازمان محيط زيست بسيار دشوار ميشود.اهميت فوقالعاده رويکردهاي حاميانه رئيس جمهورPC93در چنين حالتي رئيس سازمان ميتواند از تشکلهاي مردم نهاد استمداد نمايد و از آنها بخواهد مطالبات زيستمحيطي را به گوش رئيس جمهور، نمايندگان مجلس، رئيس مجلس و ... برسانند و با آنها ديدار داشته باشندNGOs، جايگزيني براي پرکردن خلأ ضعف رويکردهاي رئيس جمهورPC94يا اينکه تخلفات احتمالي را با رسانهها در ميان بگذارد و از ظرفيت آنها استفاده کند.رسانهها، جايگزيني براي پرکردن خلأ ضعف رويکردهاي رئيس جمهور
در نتيجه انجام مصاحبه سوم، علاوه بر تکرار برخي مفاهيم مصاحبههاي قبلي، در مجموع 17 مفهوم جديد در نتيجه کدگذاري باز نکات کليدي به شرح جدول زير ظهور يافت تا تعداد مجموع مفاهيم شکل گرفته تا کنون به 79 مفهوم افزايش يابد.
جدول 4-9: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد سوم (C)
ردیفمفاهیمنشانگر کدها1مطلوبيت جايگاه معاونتي سازمانPC662دانش زيستمحيطي شهروندانPC57, PC60, PC61, PC62, PC64, PC65, PC593دانش زيستمحيطي دولتمردانPC81, PC51, PC23, PC 36, PC37, PC384گرايش زيستمحيطي دولتمردانPC34, PC80, PC22, PC23, PC43, PC815دانش زيستمحيطي بوروکراتهاPC86ضعف بودجهاي سازمان حفاظت محيط زيستPC40, PC42, PC307ناهمخواني قدرت رسمي با اختيارات واقعيPC338اهميت تخصصگرايي NGOsPC559ضمانت اجرايي ضعيف تعهدات بينالملليPC7810حساسيت ملي زيستمحيطيPC63, PC24, PC2511سياستزدگي در تصميمگيري زيستمحيطيPC3912هزينه- منفعت کمّي منابع طبيعي کشورPC36, PC37, PC38, PC4113اهميت نظارت قضايي دادگاههاPC4514اهميت نظارت تقنيني بر خط مشيهاPC11, PC1215اهميت نظارت قوه مجربه بر خط مشيهاPC6, PC1, PC4516خودخواهي نهادي سازمانهاي بهرهبردارPC6917تعليم و تربيت ديني زيستمحيطيPC5918تدوين همگام با تحولات جهانيPC75, PC76, PC7719سهولت نظارت و نفوذ بر بخش خصوصيPC7920بيتفاوتي رسانهاي زيستمحيطي در کشورPC55, PC94, PC6421اهميت جايگاه خبرنگاران زيستمحيطيPC9422اهميت و نقش «حسابرسي رعايت»PC71, PC72, PC73, PC74, PC76, PC7723سياست بودجهاي يک در هزارPC30, PC31, PC32, PC42, PC4324کارکرد وحدتبخشي سياستي شوراPC28, PC6725اهميت و تعريف محيط زيست در نظام ارزشي اسلامPC5226نقش بيشتر دولتمردان در احياء طبيعت (نسبت به مردم)PC19, PC20, PC21, PC22, PC23, PC24, PC25, PC26, PC48, PC49, PC5227رويکرد بلند مدّت در تجزيه و تحليلهاPC36, PC37, PC38, PC4128اهميت رويکرد فرابخشي دولتمردانPC5129تبعات غيرقابل پيشبيني مسائل زيستمحيطيPC2930مطلوبيت بازنگري و افزايش اعضاء شوراPC8031وابستگي مالي، نقض مصلحت عامّهPC53, PC54, PC5632اهميت اقتدار شخصيتي رئيس سازمانPC33, PC3533اهميت تدوين سياستهاي کلي برنامههاي توسعهPC50, PC82, PC83, PC8434تأثير توسعه ديپلماسي زيستمحيطيPC75, PC76, PC7735تعليم و تربيت دانشگاهيPC5836تعليم و تربيت مدرسهايPC5837تدوين موفق، پيششرط اجراي موفقPC14, PC17, PC7, PC15, PC16, PC2938ارزشمحوري نظام تدوين خط مشي زيستمحيطيPC5239اهميت نظارت قضايي سازمان بازرسي کلّ کشورPC70, PC7440تأثير مطلوب آموزش زيستمحيطي قضاتPC46, PC4741اهميت ارزيابيها و پیوست های زيستمحيطيPC7, PC15, PC 16, PC27, PC29, PC87, PC85, PC86, PC9042اهميت مشارکت مردمي سبزPC18, PC24, PC25, PC64, PC6543تأثير عوامل اقتصاد کلان بر تدوينPC44, PC5644استقلال قو مجريه در تدوين خط مشيهاي اجراييPC1, PC245اهميت سياستپژوهي زيستمحيطيPC3, PC8, PC85, PC86, PC9046رويکرد جزئي- تدريجي (قياسي) تدوينPC4, PC547کميسيون کشاورزي، محور تدوين در قوه مقننهPC10, PC13, PC89, PC8348کميسيون زيربنايي، محور تدوين در قوه مجربهPC9, PC8849اهميت رويکرد حاميانه رئيس جمهورPC68, PC91, PC92, PC93, PC94, PC33
مفاهيم خاکستري رنگ در جدول فوق، «مفاهيم جديد» ظهور يافته در مصاحبه سوم ميباشند. بر اساس نتايج تجزيه و تحليل اين مصاحبه در نهايت 7 مقوله جديد شکل گرفت و 8 مقوله ديگر تکميل شدند، به اين معنا که گستره تعداد مفاهيم ذيل هر کدام از آنها افزايش يافت.
جدول4-10: شکلگيري مقولات از مفاهيم مصاحبه C
عنوان مقوله ظهور يافته اولعنوان مفهوم زيرمجموعهنظام ارزشي محيط زيست در اسلاماهميت و تعريف محيط زيست در نظام ارزشي اسلامنقش بيشتر دولتمردان در احياء طبيعت (نسبت به مردم)
عنوان مقوله ظهور يافته دومعنوان مفهوم زيرمجموعهديوان محاسبات کشوراهميت نظارت تقنيني بر خط مشيهااهميت و نقش «حسابرسي رعايت»
عنوان مقوله ظهور يافته سومعنوان مفهوم زيرمجموعهسياستهاي کلّي برنامههاي توسعهاهميت تدوين سياستهاي کلي برنامههاي توسعه
عنوان مقوله ظهور يافته چهارمعنوان مفهوم زيرمجموعهمجمع تشخيص مصلحت نظاماهميت تدوين سياستهاي کلي برنامههاي توسعه
عنوان مقوله ظهور يافته پنجمعنوان مفهوم زيرمجموعهبخش خصوصيسهولت نظارت و نفوذ بر بخش خصوصي
عنوان مقوله ظهور يافته ششمعنوان مفهوم زيرمجموعهتطور و تکامل تدريجي برنامههاي توسعهتدوين همگام با تحولات جهاني
عنوان مقوله ظهور يافته هفتمعنوان مفهوم زيرمجموعهکميسيون کشاورزي قوه مقنّنهاهميت نظارت تقنيني بر خط مشيهاکميسيون کشاورزي، محور تدوين در قوه مقنّنه
جدول4-11: تکميل مقولات از مفاهيم مصاحبه C
عنوان مقوله تکميل شده اولعنوان مفهوم زيرمجموعهشوراي عالي محيط زيستکارکرد وحدتبخشي سياستي شورامطلوبيت بازنگري و افزايش اعضاء شورااهميت نظارت قوه مجريه بر خط مشيها
عنوان مقوله تکميل شده دومعنوان مفهوم زيرمجموعهسازمانها و نهادهاي آموزشيتعليم و تربيت دانشگاهيتعليم و تربيت مدرسهايتعليم و تربيت ديني زيستمحيطي
عنوان مقوله تکميل شده سومعنوان مفهوم زيرمجموعهمنابع مالي زيستمحيطيضعف بودجهاي سازمان حفاظت محيط زيستاهميت استقلال مالي محيط زيستتأثير عوامل اقتصاد کلان بر تدوينسياست بودجهاي يک در هزار
عنوان مقوله تکميل شده چهارمعنوان مفهوم زيرمجموعهتعريف مسائل زيستمحيطيضرورت ريشهيابي مسائل زيستمحيطيتبعات غيرقابل پيشبيني مسائل زيستمحيطيابعاد فرامحلّي مسائل زيستمحيطيکميسيون زيربنايي، محور تدوين در قوه مجريه
عنوان مقوله تکميل شده پنجمعنوان مفهوم زيرمجموعهتشکلهاي مردمنهاد سبزاهميت تخصصگرايي NGOsپرهيز از کنشهاي احساسياهميت مشارکت مردمي سبز وابستگي مالي، نقض مصلحت عامّه
عنوان مقوله تکميل شده ششمعنوان مفهوم زيرمجموعهتصميمگيري زيستمحيطيسياستزدگي در تصميمگيري زيستمحيطيتسامح در تصميمگيري زيستمحيطيتدوين موفق، پيششرط اجراي موفقاهميت ارزيابيها و پيوستهاي زيستمحيطياستقلال قو مجريه در تدوين خط مشيهاي اجراييرويکرد جزئي- تدريجي (قياسي) تدوين
عنوان مقوله تکميل شده هفتمعنوان مفهوم زيرمجموعهانعکاس مسئله زيستمحيطي به سازمان عموميحساسيت ملي زيستمحيطيبيتفاوتي رسانهاي زيستمحيطي در کشوراهميت جايگاه خبرنگاران زيستمحيطياهميت سياستپژوهي زيستمحيطي
عنوان مقوله تکميل شده هشتمعنوان مفهوم زيرمجموعهکنش زيستمحيطي دولتمرداندانش زيستمحيطي دولتمردانباور عدم کارآيي مکانيسمهاي بازارگرااهميت رويکرد فرابخشي دولتمردانعدم اثربخشي هشدارهاي زيستمحيطيگرايش زيستمحيطي دولتمرداناهميت رويکرد حاميانه رئيس جمهور
4-1-4- مطالعه مورد چهارم (D)
مصاحبه شونده: مباني و رويکرد نظام ارزشي اسلام به موضوع محيط زيست
جدول 4-12: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد D
ردیفنکات کلیدیکدگذاری بازPD1از آن جا که مجموعه دستورهاي آسماني بر محور وجود آدمي گرد آمده است هرگز انتظار نميرود دين در برابر پديده محيط زيست که ارتباط تنگاتنگي با حيات انسان دارد موضع سکوت و بي تفاوتي اتّخاذ نمايد.الزام توجه دين به محيط زيستPD2مطالعه و بررسي در قرآن کريم نشانگر آن است که محيط زيست و عناصر آن مورد عنايت ويژه الهي ميباشد.توجه خاص قرآن به محيط زيستPD3بيش از 23 مورد در قرآن به مقوله تسخير طبيعت و منابع آن؛توجه خاص قرآن به «تسخير طبيعت»PD4و 18 مورد به احياي طبيعت پرداخته شده است. توجه خاص قرآن به «احياي طبيعت»PD5تعاليم اسلامي بيانگر اين حقيقت است که اسلام، سيستمي از ارزشها را معرفي مينمايد که ملحوظ داشتن آن، سير تکاملي عالم وجود و از جمله انسان را تضمين ميکند.نظام ارزشي اسلام زمينهساز تکامل اوPD6اين سيستم در بر گيرنده مباحث مربوط به محيط زيست از جمله نحوه استفاده از منابع، نحوه ارتباط انسان با طبيعت،ارزشهاي زيستمحيطي جزئي از نظام ارزشي اسلامPD7و از همه مهمتر نحوه نگرش انسان به خويش و به عالم وجود و ارتباط بين آنها بودهنحوه نگرش انسان به خودش، تعيينکننده نگرش او به طبيعتPD8و نه تنها براي انسان بلکه براي تمامي موجودات ديگر از جمله حيوانات و گياهان و حتي جمادات حقي قائل استمحق بودن تمامي اجزاء طبيعت در اسلامPD9هدف از ارتباط با طبيعت در اسلام، بهرهوري صرف از آن نيست بلکه تفکر اسلامي منادي «تداوم کمال» همه موجودات است.هدف غايي نظام ارزشي از نگاه به طبيعت، «تدوام کمال» انسانPD10در همين ارتباط است که عناصر طبيعي به بيان قرآن از يکديگر مراقبت ميکنندمراقبت متقابل اجزاء طبيعت از يکديگرPD11هر موجودي در ضمن نظام وجودي خاص خود حرکت ميکند و اگر از خط معيني که ساير ارباب براي او معين کردهاند منحرف شود، به اختلال نظام منجر خواهد شد. در اين حال اجزاء ديگر عالم وجود به پا بر ميخيزند تا کار اين موجود را تعديل کنند و آن را به خطي برگردانند که با آنا سازگار باشد و شر را از خود دفع کنند.بروز اختلال نظام در صورت انحراف يکي از اجزاء طبيعتPD12اگر اين جزء هستي که از راه منحرف شده به استقامت گراييد که چه بهتر وگرنه اسباب خرد کننده طبيعت و مصيبتها و بلاياي نازله پايمالش خواهند ساخت، و اين يکي از نواميس کلي طبيعت است.مراقبت متقابل اجزاء طبيعت؛ از سنن لايتغير الهيPD13چالش کنوني مهم مذهب آن است که چگونه در حالي که سکولاريسم در قرون اخير، در بسياري از جوامع رشد بسيار داشته است، ميتواند نقش مؤثر خويش را در رفع بحرانهاي زيست محيطي ايفا نمايدتضادّ نظام ارزشي مذاهب با سکولاريسمPD14غالب نظريات ارائه شده در جوامع غربي براي چگونگي ادغام مذهب در خط مشيگذاريهاي محيطي، از جمله توجه به مشترکات اديان در حد تئوري باقي مانده است.غير عملياتي شدن بسياري از نظريات ارزشمحور غربيPD15بر اساس آيات و احاديث ميتوان گفت که تمامي مقررات زيست محيطي، به نحوي در کلام خداوند باري تعالي، فرستاده او (خاتم الانبياء) و ائمه معصومين عليهمالسلام گنجانيده شدهجامعيت نظام ارزشي اسلامPD16و در واقع اساس و بنياد علوم مختلف در دين اسلام آمده، امّا استخراج و استفاده از آنها بر حسب شرايط روزگار به عهده علماء و انديشمندان گذاشته شده است. جامعيت در عين پوياييPD17حکومت جامعه بشري و سياست آن از مهمترين جنبههاي علوم انساني به شمار ميآيد و در اين ميان، فنّ شريف زيست محيطي، گرچه از لحاظي به علوم طبيعي و تجربي برميگردد، ليکن کارآمدي آن، نحوه حيات بشر و تأمين سلامت و شادابي و ... صبغه علوم انساني داردصبغه علوم انساني، فنّ شريف زيستمحيطيPD18و از طرف ديگر داراي جهت ديني است؛ از اين جهت لازم است تأثير وحي در شکوفايي علوم انساني بررسي شود.صبغه وحياني، فنّ شريف زيستمحيطيPD19نگاه قرآن به انسان «حيّ متألّه» است و اين تعبير به مراتب کاملتر از «حيوان ناطق» ميباشد.تعريف اسلام از انسانPD20آنچه در اصطلاح توده مردم انسان است (حيوان ناطق)، در رديف جنس اوست و تألّه او در حقيقت، فصل الفصول وي استحيّ متألّه، تعريفي کاملتر از حيوان ناطقPD21اگر بر اثر تفسير انسان به انسان، قواي دروني وجود انسان هماهنگ شود، او با ساير مخلوقات نيز هماهنگ و همنوا خواهد شد. آنگاه انسان با محيط زيست خود از راه صفا و وفا به سر ميبردهماهنگي قواي دروني انسان، پيشزمينه هماهنگي وي با طبيعتPD22نگاه قرآن به انسان، نگاه خليفه اللهي است به اين معنا که انسان خليفه و جانشين خدا در دنياست و کرامت انسان در پرتو خلافت اوستنگاه قرآن به انسان: «خليفه الهي»PD23و "خليفه" آن است که در تمام شئون علمي و عملي خود، تابع "مستخلف عنه" باشد. ضرورت تبعيت محض جانشين از خداوندPD24اگر موجودي دعواي خلافت کند، ولي مطابق "مستخلف عنه" نينديشد و انگيزه پيدا نکند، ادعاي او مشفوع به بينه نبوده و او در دعوا صادق نيست، بلکه غاصبانه بر کرسي خلافت تکيه زده است؛ضرورت تبعيت محض جانشين از خداوندPD25مطابق با اين رويکرد، قرآن از انسان به عنوان خليفه خداوند در زمين ميخواهد با بهرهگيري از اين مواد خام به آباداني آن بپردازدآباداني طبيعت، دستور (درخواست) قرآن به انسانPD26باب استفعال (استعمار) در آيه مربوطه براي تحقيق است؛ يعني به جدّ از شما خواست تا زمين را آباد کنيد.اهميت موضوع آبادني طبيعتPD27قرآن کريم با تعابير مختلف و در آيات مختلف انسان را به بهرهگيري از منابع طبيعي فراخوانده ميفرمايد: روي دوش زمين راه برويد و روزي بگيريد.اهميت بهرهگيري انسان از طبيعتPD28زندگي بشر زماني سامان مييابد و محيط زيست او سالم ميشود که قبول کند خليفه خداست و همه جهان مواد خامِ آماده و در تسخير اوستپذيرش خليفه اللهي، پيششرط سامان يافتن محيط زيستPD29که خداوند در قلمرو طبيعت قرار داد و به عقل بشر توان بهرهوري از آن را بخشيدعقل، موهبت الهيPD30و پيامبران را براي راهنمايي نحوه استفاده از آن فرستاد تا هم غذاي جسم تهيه و هم غذاي روح کامل شود.پيامبران، موهبت الهيPD31مهمترين عنصر خلافت الهي بعد از فراگيري معارف ديني، آباد ساختن زمين و نجات آن از هر گونه تباهي و تيرگي است.اولويت بسيار عمران طبيعت بعد از يادگيري معارف دينيPD32مقصود از زمين، گستره زيست بشر است؛ چنين پهنه پهناوري، از عمق دريا تا اوج سپهر و قلّه آسمان را در بر ميگيرد.معناي متفاوت زمين در ادبيات قرآنPD33چون زيبايي انسان در جانشيني او از خدا نهفته است و اين خلافت در حاکمان، بيش از ديگران استتکليف و نقش بيشتر دولتمردان در مقايسه با مردمPD34لذا رسالت دولتمردان در تأمين محيط سالم بيشتر از توده مردم است؛تکليف و نقش بيشتر دولتمردان در مقايسه با مردمPD35زيرا برنامهريزي کلان فضا و دريا و ساخت سلاحهاي شيميايي و تخريبي و آزمايشهاي فرسايشي اتمي و مانند آن، در اختيار حکمرانان مقتدر است.در اختيار داشتن منابع و امکانات، دليل تکليف بيشتر دولتمردانPD36امام علي عليهالسلام به يکي از کارگزاران خود چنين فرمود: اهتمام تو به آباد نمودن زمين، بيش از همت گماردن تو، به جمع درآمد باشد.اهميت بيشتر آباداني زمين به تأمين منابع مالي دولتيPD37براي نيل به محيط زيست سالم بايد جامعه از چند نعمت برخوردار باشد.هواي پاکيزه، آب گواراي فراوان و زمين حاصلخيز.مباحث زيستمحيطي مربوط به جسمPD38امور ياد شده، حقوق و وظايف متقابل تمام شهروندان است.رابطه حقّ و تکليفي در نظام ارزشي اسلامPD39رابطه انسان با طبيعت رابطه تسخيري است.رابطه تسخيري با طبيعتPD40معناي تسخير هر کدام از منابع طبيعي متفاوت است، تسخير دريا معنايي متفاوت از تسخير خورشيد يا زمين دارد.معناي متفاوت «تسخير» در مورد اجزاء طبيعتPD41در اين بين بهرهگيري انسان از منابع طبيعي فراتر از حيوانات استبهرهبرداري بيشتر انسان از طبيعتPD42اگر تنها به استفاده ابتدايي (استفاده در حدّ ساير حيوانات؛ بدون کاوش و جستجو و به صورت کاملاً عادي) از نعمت هاي الهي بسنده شود و مسخر بودن موجودات براي انسان ناديدهگرفته شده استتسخير انسان نسبت به طبيعت، متعاليتر از تسخير حيواناتPD43بنابراين کساني که توان آباداني از راه کشاورزي، دامداري، صنعت، پيشه وري و ديگر مشاغل سودمند را دارند ولي تن به کار نمي دهند؛ خواه به جهت آنکه از توانمندي مالي برخوردارند و خود را از کار بينياز مي دانند و يا به جهت تنپروري حاضر نيستند مواد خام موجود در طبيعت را استخراج کرده و آن را به جامعه بشري عرضه کنند، نه تنها به دستور قرآن عمل نکردهاند بلکه سخن همه انبياي الهي را طرد کردهاند.تمرّد از فرمان الهي، در صورت عدم تسخير با توجه به منابع در اختيارPD44اگر آدمي، درباره اعضايي که تصرف در آنها براي وي به راحتي امکانپذير است و در لحظهاي ميتواند آنها را به خدمت خود درآورد، تنها نقش انساني امين را ايفا ميکند و مالک آنچه دراد نيست،عدم مالکيت انسان حتي نسبت به اعضاء خودشPD45وضع او نسبت به ديگر موجودات و اشيا به طريق اولي مشخص است و او هرگز نميتواند احساس مالکيتي نسبت به آنها داشته باشد و آنها را از آن خود بداند.عدم مالکيت انسان نسبت به طبيعتPD46و به هيچ وجه نميتواند براي بهرهمندي هر چه بيشتر خويش طبيعت را آلوده و در محيط زيست هر گونه تصرف زيان آوري داشته باشد. لزوم امانتداري انسان در قبال طبيعتPD47چنانچه انسان در برقراري ارتباط با خود، ديگران و ديگر موجودات و اشياء، «مملوکيت» خود و ديگر موجودات عالم را نسبت به خداي سبحان در نظر نگيرد، دچار «پيمان شکني» شده استمملوکيت انسان، جزئي از نظام ارزشي اسلام و عامل وفاي به عهدPD48اگر از جامعهاي رعايت ميثاق رخت بربندد، امنيت، آزادي و ساير شئون مدنيت آن نيز از بين خواهد رفت.اهميت فوقالعاده وفاي به عهدPD49قرآن کريم رابطۀ مستقيم «اعمال» انسان و طبيعت را در آيات گوناگوني بيان و برهان عقلي مزبور را تأييد کرده است.رابطه مستقيم «عمل» انسان با طبيعت از منظر قرآنPD50منظور از «عمل» در اينجا عنوان حسنه و سيئه است که وصف حرکات خارجي است؛ نه خود حرکات و سکنات که از آثار طبيعي اجسام و مشترک بين بد و خوب است.اهميت جنبه ارزشي اعمال، نه جنبه فيزيکيPD51دستهاي از آيات، ناظر به اصل ارتباط متقابل اعمال انسان و حوادث جهان، ميباشد.تأکيد مکرّر آيات به اصل ارتباط اعمال با طبيعتPD52دسته ديگر آيات دالّ بر رابطه کارهاي نيک و پيامدهاي گواراي جهان است.رابطه مثبت اعمال نيک با طبيعتPD53و دسته آخر آيات ناظر به ارتباط کارهاي بد و حوادث ناگوار جهان.رابطه منفي اعمال بد با طبيعتPD54البته در مورد دو دسته آخر، اصل ارتباط هم در مورد اعمال «فردي» با حوادث نيک و بد روزگار و هم ارتباط اعمال «اجتماعي» با آنها قابل طرح و بررسي است.دو بعد فردي و اجتماعي بودن در اصل ارتباط اعمالPD55از جمله آثار خير ماندني، احياي محيط زيست، مانند درختکاري، حفر قنات يا چاه آب، سدسازي و ديگر فعاليت هايي است که بستر مناسبي را براي زيست بشر فراهم ميکند.خير بودن و ماندگار بودن عمران طبيعتPD56در آموزههاي ديني آمده است اگر انسان درختي بکارد يا کاري که مورد استفاده مردم واقع شود انجام دهد تا آن عمل باقي است همواره در نامه اعمال آن شخص پاداش نوشته ميشودخير بودن و ماندگار بودن عمران طبيعتPD57اين نگرش به کارهاي عام المنفعه موجب شوق انسان به احياي محيط زيست ميشود.تغيير نگرش، لازمه احياي طبيعتPD58انسان مادي اگر کاري انجام ميدهد براي تأمين منافع کوتاه مدت خويش استکوتهبيني انسان مادّيPD59ولي اگر نگاه انسان به اعمال به عنوان سئت حسنه و عمل جاويدان باشد افق ديد او را بلند و ماوراي زندگي مادي را ملاحظه کرده و براي آن تلاش ميکند.بلند نظري انسان آخرت بينPD60در تعاليم آسماني اسلام آبياري درخت مانند سيراب کردن مؤمن تشنه داراي ثواب و پاداش است.اجر بسيار احياي طبيعتPD61اگر انسانها از خدا اطاعت کنند و راه بندگي او را بپيمايند، درهاي رحمت و برکات الهي بر روي آنان گشوده ميشود و اگر از راه بندگي منحرف شوند و در وادي گمراهي قدم نهند در جامعه فساد پديد ميآيد و دامنهاش خشکي و دريا را فرا ميگيردارتباط اعمال با طبيعت در بعد اجتماعيPD62نيز بلاها و مصايب خانمانسوزي همانند سيل، زلزله و صاعقه دامنگير آنان ميشود،ارتباط اعمال با طبيعت در بعد اجتماعيPD63چنان که قرآن کريم سيلِ عَرِم (طوفان، باد شديد)، طوفان نوح، صاعقۀ ثمود و صرصرِ عاد را از همين دست حوادث ميشمارد.تأکيد قرآن بر بعد اجتماعي ارتباطPD64طرفداران ارتباط اعمال نيک و بد با حوادث تلخ و شيرين روزگار، درصدد انکار و نفي کارايي علل طبيعي يا شريک کردن اعمال با علل طبيعي در تأثير نيستند،عدم انکار ارتباط علل طبيعي با طبيعتPD65چنان که مرادشان شريک کردن خدا با علل طبيعي يا نسبت دادن بعضي از حوادث به خدا و برخي ديگر به علل مادّي نيستشريک قائل نشدن براي خداوند در نظام ارزشيPD66بلکه منظورشان اثبات عللي برتر به نام عوامل معنوي، آن هم در طول عوامل مادي است؛ارتباط طولي عوامل و اسباب معنوي با مادّيPD67يعني حوادث از يک نگاه به علل مادّي منسوب است و از منظري بالاتر به علل معنوي؛ مانند نوشتن که هم به دست استناد دارد و هم به نويسنده. ارتباط طولي عوامل و اسباب معنوي با مادّيPD68مفاد يک آيه کريمه مبين ضابطه کلي و سنت مستمرّ الهي الهي است که آنچه از جانب خداست نعمت و رحمت است؛کل طبيعت، موهبت الهيPD69و انسان برخوردار از نعمت، داراي اختيار است و ميتواند با حسن استفاده از نعمت، افزون بر تداوم آن از نعمت خاص ديگر نيز به عنوان پاداش بهرهمند گرددحسن استفاده موجب تداوم نعمت PD70و ميتواند با سوء اختيار خود، نعمت را تبديل به نقمت کند و افزون بر گرفتار رنج و زحمت شدن، مانع فيض خاص الهي شودسوء استفاده از طبيعت موجب محروم شدنPD71يکي از ابعاد سلامت زيست محيطي، تحرک و پويايي افراد جامعه است.تحرّک و و پويايي بعد ديگر نظام ارزشيPD72کار، در نظام ارزشي اسلام به عنوان راز آفرينش و حکمت وجود مطرح است.اهميت کار در نظام ارزشي اسلامPD73خداي سبحان انسان را از زمين انشا کرد. تا با کار و کوشش، هم به عمران و آباداني زمين بپردازداهميت عمران و آباداني در نظام ارزشي اسلامPD74و هم با کارهاي شايسته، به حکمت وجودي خود پي ببرد و کرامت نفساني خويش را تحصيل کند. تا در پرتوي تلاش در عمارت زمين و شناخت خويش محيط زيست بشر سالم و تکامل او حاصل شود.نقش کار و عمران طبيعت در تکامل انسانPD75آنچه انسان را از ياد خدا غافل کند و رنگ گناه داشته باشد و بوي بد معصيت از آن استشمام شود، دنياست؛ بنابراين، دنياي مذموم در فرهنگ وحي غير از آسمان، زمين، دريا و صحراست،نبودن عناصر طبيعي به عنوان مصاديق دنياPD76اينها مخلوقات و آيات الهي است و قرآن از اينها به عظمت ياد ميکندعظمت عناصرطبيعي به دليل مخلوق بودنشان
در نتيجه انجام مطالعه مستقلّ چهارم، علاوه بر تکرار برخي مفاهيم مصاحبههاي پيشين، در مجموع 8 مفهوم جديد در نتيجه کدگذاري باز نکات کليدي به شرح جدول زير ظهور يافت تا تعداد مجموع مفاهيم شکل گرفته تا کنون به 87 مفهوم افزايش يابد.
جدول 4-13: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد چهارم (D)
ردیفمفاهیمنشانگر کدها1تعليم و تربيت ديني زيستمحيطيPD19, PD22, PD23, PD24, PD25, PD28, PD45, PD49, PD68, PD75, PD17, PD182عدم تضادّ ماهوي توسعه و پايداري آنPD72, PD733رابطه مستقيم عمل انسان با طبيعتPD49, PD50, PD51, PD52, PD53, PD54, PD61, PD62, PD634اهميت تعريف انسان به عنوان جانشين خداوندPD5, PD7, PD9, PD19, PD20, PD22, PD23, PD24, PD28, PD29, PD30, PD32, PD57, PD445تسخير طبيعت همزمان با احياء آنPD3, PD4, PD27, PD31, PD39, PD40, PD42, PD43, PD55, PD56, PD72, PD73, PD746اهميت و تعريف محيط زيست در نظام ارزشي اسلامPD1, PD2, PD6, PD8, PD17, PD18, PD25, PD26, PD75, PD76, PD31, PD607نقش بيشتر دولتمردان در احياء طبيعت (نسبت به مردم)PD33, PD34, PD35, PD368قطعي بودن سنن الهي ناظر به محيط زيستPD10, PD11, PD12, PD21, PD69, PD709برقراري عدالت بين نسليPD46, PD47, PD48, PD61, PD62, PD63, PD6910لزوم امانتداري انسان نسبت به محيط زيستPD44, PD45, PD46, PD47, PD48, PD5711ارزشمحوري نظام تدوين خط مشي زيستمحيطيPD1, PD2, PD3, PD4, PD6, PD17, PD18, PD7312جامعيت رويکرد اسلام به محيط زيستPD13, PD14, PD15, PD16, PD37, PD38, PD64, PD65, PD66, PD67, PD68, PD7113اهميت رويکرد آخرتبين در عمران زمينPD58, PD59, PD60, PD55, PD56
مفاهيم خاکستري رنگ در جدول فوق، «مفاهيم جديد» ظهور يافته در مطالعه مستقلّ چهارم ميباشند. بر اساس نتايج تجزيه و تحليل اين مصاحبه در نهايت 2 مقوله تکميل شد. در اين مصاحبه مقوله جديدي ظهور نيافت.
جدول4-14: تکميل مقولات از مفاهيم مطالعه مستقلّ D
عنوان مقوله تکميل شده اولعنوان مفهوم زيرمجموعهنظام ارزشي محيط زيست در اسلاماهميت و تعريف محيط زيست در نظام ارزشي اسلامنقش بيشتر دولتمردان در احياء طبيعت (نسبت به مردم)جامعيت رويکرد اسلام به محيط زيستاهميت رويکرد آخرتبين در عمران زمينلزوم امانتداري انسان نسبت به محيط زيستقطعي بودن سنن الهي ناظر به محيط زيسترابطه مستقيم عمل انسان با طبيعتاهميت تعريف انسان به عنوان جانشين خداوندتسخير طبيعت همزمان با احياء آن
عنوان مقوله تکميل شده دومعنوان مفهوم زيرمجموعهنظام ارزشي عمومي محيط زيستارزشمحوري نظام تدوين خط مشي زيستمحيطيعدم تضادّ ماهوي توسعه و پايداري آنرويکرد بلندمدّت در تجزيه و تحليلهابرقراري عدالت بين نسلي
4-1-5- مطالعه مورد پنجم (E)
مصاحبه شونده: سير تطوّر موضوع محيط زيست در برنامههاي توسعه کشور (برنامه اول تا پنجم)
جدول 4-15: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد E
ردیفنکات کلیدیکدگذاری بازPE1بررسي برنامههاي کلان توسعه کشور حاکي از آن است که هر چند جهتگيريهاي مثبتي در زمينه حفظ محيط زيست صورت گرفته و تلاشهاي قابل توجهي انجام پذيرفته،جهتگيريهاي نظري مثبت در برنامههاPE2لکن اين اقدامات در مقابل ميزان تخريب و آلودگيهاي زيستمحيطي ناشي از فعاليتهاي توسعهاي بسيار ناچيزند.اقدامات عملي ناچيز در پي جهتگيريهاي نظريPE3به دليل اهميت محيط زيست و روند رو به گسترش تخريب و آلودگي آن، در برنامه پنجساله اول کشور، حفاظت از محيط زيست و جلوگيري از پيامدهاي زيستمحيطي، مورد توجه قرار گرفت.توجه به محيط زيست در برنامه اول توسعهPE4در اين برنامه در مورد کاهش و کنترل بحرانهاي زيستمحيطي و رفع مشکلات و تنگناهاي موجود در رسيدن به اهداف، با توجه به سياستها و استراتژيهاي توسعه مورد نظر و ارتقاي کيفيت و بهبود محيط زيست و در نهايت حصول به تعادل اجتماعي رضايتبخش در فرد و جامعه، چهار هدف ارشاد و آموزش، پژوهش، کنترل و نظارت و همچنين خدمات اداري، پيشبيني و منظور شد.کنترل بحرانهاي زيستمحيطي اولويت نخست برنامه اول توسعهPE5در برنامه اول توسعه، مهمترين توجه به منظور حفاظت از محيط زيست در تبصره 13 قانون برنامه گنجانده شدقيد يک تبصره محيط زيست در برنامه اولPE6«براي فراهم آوردن امکانات و تجهيزات لازم براي پيشگيري و جلوگيري از آلودگي ناشي از صنايع آلوده کننده، کارخانجات و کارگاهها موظفند يک در هزار فروش توليدات خود را با تشخيص و نظارت سازمان حفاظت محيط زيست، صرف کنترل آلودگيها و جبران زيان ناشي از آلودگيها و ايجاد فضاي سبز نمايند. اين وجود هزينه شده، جزء هزينههاي قابل قبول مؤسسه منظور خواهد شد.»سياست يک در هزار، اصليترين محور زيستمحيطي برنامه اولPE7در اين زمينه آييننامهاي اجرايي تقريباً دو سال بعد از تصويب برنامه اول تصويب و ابلاغ شد.تأخير در تدوين آييننامه اجرايي مربوطPE8سازمان حفاظت از محيط زيست براي برنامه اول 21 برنامه اجرايي با بودجهاي معادل 3/22 ميليارد ريال پيشبيني کرده بود که تنها 3 برنامه از ميان آنها به طور کامل اجرا شداجراي ناموفق مفاد زيستمحيطي برنامه اولPE9و بررسيهاي انجام يافته در پايان برنامه، حاکي از اجراي بعضاً ناقص يا در حال اجرا بودن 8 برنامه و عدم اجراي 10 برنامه ديگر داشت.اجراي ناموفق مفاد زيستمحيطي برنامه اولPE10شايان ذکر است در برنامه اول، اهداف محيط زيست کشور در قالب اهداف کيفي مطرح و فاقد اهداف کمّي بود.کيفي بودن مفاد زيستمحيطي برنامه اولPE11علاوه بر اين، تمامي طرحهاي عمراني (تملک داراييهاي سرمايهاي) به صورت ملي اجرا شد و فاقد هر گونه طرحهاي استاني بودمحلي نبودن محتواي زيستمحيطي برنامه اولPE12اما در سال پاياني برنامه اول (1372) به منظور توانمند سازي ادارههاي کل محيط زيست استانها و به تبعيت از سياستهاي دولت، طرحي عمراني با عنوان «شناخت وضعيت محيط زيست استانها» براي تمام استانها پيشبيني شد.شناسايي زيستمحيطي استانها، پس از تدوين خط مشيهاPE13گزارش گروه تحقيق محيط زيست مرکز پژوهشهاي مجلس شوراي اسلامي نشان ميدهد که 65 درصد از اهداف برنامه اول در اين بخش تحقق نيافته است.اجراي ناموفق مفاد زيستمحيطي برنامه اولPE14در واقع بايد گفت در برنامه اول امر حفاظت از محيط زيست تجملي تلقي شده و در نتيجه دستگاههاي اجرايي ذيربط با برداشتي واژگونه در اين مورد، نه تنها بهاي کافي براي حفاظت از محيط زيست قائل نيستند بلکه توجه به آن را به عنوان يک مانع بر سر راه پيشرفت کارها تلقي ميکنند.تجملي بودن مفاد زيستمحيطي برنامه اولPE15در طول چهار سال اجراي برنامه اول، رقم نسبت اعتبارات بخش محيط زيست به بودجه عمومي دولت (به درصد) از روندي صعودي براي تمام دورهها برخوردار نيستنامشخص بودن سياست حاکم بر برنامه اولPE16و اين امر بيانگر آن است که دولت در اجراي اهداف زيستمحيطي داراي خط مشي متزلزلي بوده است.تزلزل خط مشيهاي زيستمحيطي برنامهPE17با برگزاري کنفرانس ريودوژانيرو در بررزيل در سال 1992 در خصوص توسعه و محيط زيست و طرح موضوعهاي نوين، نگرشهاي حاکم بر محيط زيست نيز تحت تأثير اين مباحث واقع شدتأثيرپذيري نگرشهاي حاکم از کنفرانس ريوPE18و به همين دليل برنامه دوم توسعه با توجه به تحولات و تجارب حاصل از برنامه اولتلاش براي بهرهگيري از تجارب برنامه اولPE19علاوه بر اهداف کيفي، بر تحقق اهداف کمي زيستمحيطي نيز تأکيد کرد.لحاظ اهداف کمّي علاوه بر کيفي برنامه دومPE20برنامه دوم توسعه- پس از گذشت يک سال از اتمام برنامه اول- تدوين شدتأخير يکساله تدوين برنامه دومPE21برنامه دوم به تفاهمات بينالمللي حفظ محيط زيست و بينالمللي شدن بحث حفاظت، بها داده و اتمام توسعهاي را بدون داشتن آثار مخرّب زيستمحيطي در چارچوب اجراي تعهدات ايران نسبت به کنفرانس ريو لازم دانسته است.توجه محسوس مفاد زيستمحيطي برنامه دوم به تفاهمات جهانيPE22تأکيد شده که برنامههاي حفظ و بهسازي محيط زيست و طبيعت ساير ارگانها و سازمانهاي دولتي در يک بخش- سازمان حفاظت محيط زيست- و در ارقام بودجه در بخش محيط زيست جمعبندي شود.تأکيد بر تمرکز برنامهاي و بودجهاي در قالب سازمان محيط زيستPE23اصلاح ساختار سازمان حفاظت محيط زيست به منظور همسويي با برنامههاي توسعه کشور ضروري دانسته شده و بر آن تأکيد شده استتأکيد بر اصلاح ساختار سازمان محيط زيستPE24که بر اساس آن ايجاد دفتر مستقل روابط عمومي و امور بينالملل، دفترهاي مستقل نظارت و بازرسي و حراست، ايجاد معاونت جديد آموزش و برنامهريزي با سه دفتر آموزش، مشارکتهاي مردمي و طرح و برنامه و اطلاعرساني صورت پذيرفت.بازطراحي ساختار سازمان بر اساس مفاد برنامه دومPE25ارقام بودجهاي چهارساله مربوط به بخش محيط زيست در برنامه دوم مطابق با مستندات موجود بيانگر توجهي جدّي به حفاظت از محيط زيست در بين برنامهريزان استتوجه بودجهاي بيشتر برنامه دومPE26و با توجه به ارقام مربوط به نسبت اعتبارات بخش محيط زيست به بودجه عمومي دولت، شاهد افزايش سهم توجه به مباحث زيستمحيطي در برنامهريزيهاي کلان کشور هستيمرشد سهم برنامههاي زيستمحيطي PE27لکن اين ميزان توجه و تخصيص اعتبار در مقابل ميزان تخريب و آلودگي ناشي از فعاليتهاي توسعهاي بسيار ناچيز است.ناچيز بودن بودجه لحاظ شده با واقعيتPE28در اين برنامه و با چنين رويکردي براي نخستين بار، کميته ملي توسعه پايدار براي پيشبرد اهداف مندرج در بيانيه ريو و دستور کار 21 با رياست سازمان حفاظت از محيط زيست تشکيل شد.شکلگيري کميته ملي توسعه پايدار در نتيجه برنامه دوم توسعهPE29با تشکيل کميته مزبور تعامل جمهوري اسلامي ايران با مؤسسهها و سازمانهاي بينالمللي در برنامه دوم توسعه بيشتر شدتأثير شکلگيري کميته مزبور بر رشد تعاملات بينالمللي ايرانPE30و تعداد زيادي از کنوانسيونهاي مهم جهاني نيز طي برنامه دوم توسعه به تصويب جمهوري اسلامي ايران رسيد که اين پديده از نقاط عطف اين برنامه بود.عضويت ايران در کنوانسيونهاي مختلف بينالملليPE31از ديگر نکات بارز برنامه دوم تأکيد بر افزايش نقش مشارکتهاي مردمي براي حفاظت از محيط زيست بود.توجه به نقش مشارکت مردم در برنامه دومPE32به اين منظور دفتر مشارکتهاي مردمي در تشکيلات سازمان حفاظت محيط زيست تشکيل شد تا تعامل بيشتري با جوامع مدني و سازمانهاي غير دولتي حامي محيط زيست داشته باشد.شکلگيري دفتر مستقل مشارکتهاي مردميPE33اين مسئله باعث شکلگيري تعداد زيادي از سازمانهاي غيردولتي حامي محيط زيست در کشور شد.توسعه تعداد NGOsPE34از اين رو تعداد اين تشکلها که در اوايل دهه 1360 از انگشتان يک دست هم تجاوز نميکرد به حدود 166 تشکل رسمي در سالهاي مياني برنامه دوم افزايش يافت.توسعه تعداد NGOsPE35ارزيابي برنامههاي اول و دوم نشان ميدهد با وجود آنکه اهداف و سياستها، واقعبينانه و تا حدودي مناسب تنظيم شدهاند ولي در طول دو برنامه نه تنها موفقيتهاي چشمگيري حاصل نشده،تدوين به ظاهر مناسب در عين پيامدهاي ناچيز زيستمحيطيPE36بلکه شاهد روند رو به افزايش تخريبها و آلودگيهاي زيستمحيطي بودهايم که در مقابل کارهاي انجام شده رقم بسيار بالايي دارد.گسترش تخريبهاي زيستمحيطيPE37از جمله علل عدم موفقيت برنامهها را در بخش محيط زيست ميتوان اينگونه برشمرد: نا آگاهي مردم و نبودن بستر فرهنگي لازم در زمينه حفظ محيط زيست؛آگاهي عمومي ضعيف، علت عدم موفقيت اجراPE38و همچنين نبودن انگيزه و امکانات لازم براي همگان؛فقدان انگيزه و امکانات، علت عدم موفقيت اجراPE39نبود مجوّزهاي قانوني کافي و همچنين نبود حمايتهاي قانوني؛فقدان بستر قانوني، علت عدم موفقيت اجراPE40هماهنگ نبودن واحدهاي خدمت دهنده در بخشها و مراکز مختلف و عدم حمايت کافي مجامع تصميمگيري و سياستگذاري کشور از جايگاه و اهميت منابع طبيعي و محيط زيست؛پراکندگي مراجع خط مشيگذاري، علت عدم موفقيت در اجراPE41و بالاخره ضعف در ساختار تشکيلاتي سازمان حفاظت محيط زيست کشور. ضعف ساختاري سازمان محيط زيست،علت عدم موفقيت در اجراPE42با توجه به رشد جايگاه محيط زيست در نظام برنامهريزي کشور در برنامه دوم توسعه، زمينه براي ايجاد تحولات بيشتر طي برنامه سوم فراهم شدرشد تدريجي جايگاه محيط زيست در نظام برنامهريزيPE43به طوري که برنامه سوم توسعه در فرآيند تحولات زيستمحيطي کشور از نقاط عطف محسوب ميشود.برنامه سوم، نقطه عطف برنامههاي توسعهPE44از ابتداي برنامه سوم، يکي از کميتههاي فرابخشي با عنوان کميته سياستهاي زيستمحيطي عهدهدار تدوين سياستها و راهبردهاي محيط زيست شدفرابخشي بودن کميته محيط زيست برنامهPE45که در نهايت راهبردها و سياستهاي برنامه سوم توسعه در قالب موادّ قانوني (مواد 104 و 105) و راهکارهاي اجرايي تدوين شد.لزوم تدوين از راهبرد تا راهکار اجراييPE46در اين برنامه براي نخستين بار محيط زيست به عنوان يک فصل مجزّا (فصل دوازدهم) تحت عنوان سياستهاي زيستمحيطي مطرح شداختصاص فصل مجزّا به محيط زيستPE47در حالي که در برنامه اول تنها يک تبصره و در برنامه دوم سه تبصره به موضوع حفاظت از محيط زيست تأکيد داشترشد جايگاه محيط زيست در سند برنامهPE48که اين مسئله به خوبي ارتقاي جايگاه محيط زيست در نظام برنامهريزي کشور را نمايان ميسازد و از نقاط عطف در فرآيند تحولات زيستمحيطي کشور محسوب ميشود. رشد جايگاه محيط زيست در نظام برنامهريزيPE49علاوه بر اين در راستاي توسعه همکاريها با ساير سازمانهاي بينالمللي، چندين پروژه بينالمللي در قالب تفاهمنامه با سازمانها و ساير کشورها منعقد شد.ادامه روند تعاملات بينالمللي برنامه توسعهPE50در خصوص شيوه مواجهه برنامه سوم توسعه با موضوع محيط زيست بايد گفت، سياستهايي که در برنامههاي گذشته بيشتر بر سياستهاي انفعالي و واکنشي متمرکز بود،اتخاذ سياست انفعالي زيستمحيطي در برنامه اول و دومPE51به اتخاذ سياستهاي فعال و پيشگيرانه معطوف شد.اتخاذ سياست فعال و پيشگيرانه برنامه سومPE52يکي از مهمترين نکات برنامه سوم توسعه نسبت به برنامههاي گذشته، تأکيد بيشتر بر نقش مشارکتهاي مردمي و حمايت از سازمان و تشکلهاي غير دولتي حامي محيط زيست بود.تأکيد محسوس برنامه سوم بر گسترش مشارکت مردميPE53که اين امر باعث افزايش قابل ملاحظه فعاليتهاي مشارکتي و افزايش کمّي و کيفي اين تشکلها شد. تعداد اين تشکلها از 156 تشکل در سال 1378 به حدود 600 تشکل در سال 1383 رسيد.افزايش واقعي تعداد NGOs در پايان برنامهPE54از ديگر نکات مثبت برنامه سوم نسبت به برنامههاي گذشته افزايش توجه فعاليتهاي آموزشي براي نهادينه کردن فرهنگ حفاظت محيط زيست بودتوجه به موضوع آموزش همگانيPE55که اثربخشي قابل قبولي در سطح جامعه داشت و توانست حساسيت زيادي را در جامعه نسبت به مسائل زيستمحيطي برانگيزد.نتيجه واقعي توجه به موضوع آموزش همگانيPE56هماهنگي و تعامل بيشتر با دستگاههاي آموزشي از جمله وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم، تحقيقات و فناوري،اهميت تعامل با نهادهاي آموزشي/ عاليPE57تهيه مطالب آموزشي براي گروههاي مختلف سنّي،مخاطب محوري در توليد محتواي آموزشيPE58برگزاري همايشهاي زيستمحيطي و کارگاههاي آموزشي در زمينه حفاظت از محيط زيست از جمله اقداماتي بود که در اين برنامه به اجرا درآمد.برگزاري نشستهاي علمي- آموزشيPE59ايجاد بانک اطلاعات تشکل هاي زيستمحيطي، توانمندسازي تشکلهاي زيستمحيطي غير دولتي از طريق اهداي تجهيزات، حمايت مالي، ارائه آموزشها و برگزاري نشستهاي مشترک،رويکرد حمايتي برنامه سوم به NGOsPE60اجراي پروژههاي کوچک بينالمللي از طريق تسهيلات جهاني محيط زيست توسط تشکلهاي زيستمحيطي از جمله فعاليتهاي مثبت در اين برنامه بوده که اثرگذاري خوبي در زمينه نهادينه کردن حفاظت از محيط زيست در جامعه داشته است.توجه به NGOs زمينه نهادينهسازي فرهنگPE61اگرچه جايگاه محيط زيست در برنامه سوم توسعه ارتقاء يافت و نخستين بار در زمره امور فرابخشي قرار گرفت، اما به دليل کمبود و فقدان ساز و کارهاي اجرايي مناسب،توجه فرابخشي به موضوع محيط زيستPE62ادغام ملاحظات زيستمحيطي در بخشهاي مرتبط، به رغم اقدامات مثبت انجام شده و تغيير رويکرد جامعه و مسئولان،تغيير رويکرد مسئولان در نتيجه برنامه سومPE63در بخشي از اهداف مورد نظر محقّق نشد.عدم موفقيت کامل برنامه سوم در اجراPE64به همين دليل در برنامه چهارم تلاش شد نا نقاط ضعف و قوت برنامه سوم شناسايي و بر اساس آن تدوين برنامه چهارم با رويکردي جامعتر صورت گيرد.تلاش برنامه سوم بر استفاده از تجارب قبليPE65يکي از مهمترين تفاوتهاي برنامه چهارم توسعه با برنامههاي گذشته، ادغام ملاحظات ناشي از فرآيندهاي تخريب و آلودگي محيط زيست و ارزشگذاري منابع طبيعي و زيستمحيطي در حسابهاي ملي استتوجه به موضوع تجزيه و تحليلهاي کمي در برنامه چهارمPE66که گامي به سوي استفاده از ابزارهاي اقتصادي براي حفاظت محيط زيست قلمداد ميشود.توجه به موضوع اقتصاد محيط زيست PE67از مهمترين مستندات برنامه چهارم در خصوص حفاظت از محيط زيست کشور ميتوان به توجه به محتواي سند چشمانداز، سياستهاي کلي و قانون برنامه چهارم اشاره کرد.سلسله مراتب اهداف و برنامههاي حاکم بالادستي محيط زيستPE68برنامه چهارم توسعه چه از نظر جامعيت و چه از منظر تأکيد بر اصول و مباني توسعه پايدار، تکامل يافتهتر از برنامه سوم بود که بازتاب آن را به خوبي ميتوان در اسناد بالادستي از جمله سند چشمانداز، سياستهاي کلي برنامه چهارم توسعه و مواد 58 تا 71 در فصل مجزايي تحت عنوان «محيط زيست» مشاهده کرد.سلسله مراتب اهداف و برنامههاي حاکم بالادستي محيط زيستPE69کميته تخصصي محيط زيست و منابع طبيعي در قالب پنج راهبرد کلان مبادرت به ايجاد پنج کميته فرعي بر اساس راهبردهاي پنجگانه کردتدوين مشارکتي با ابزار تشکيل کميتههاPE70که پس از برگزاري جلسات متعدّد، سند فرابخش محيط زيست تهيه شد.فرابخشي بودن سند ملي محيط زيستPE71همزمان با اقداماتي که توسط سازمان حفاظت محيط زيست براي حفاظت از محيط زيست در دو سال اول برنامه چهارم صورت گرفت، ساير دستگاههاي اجرايي از جمله وزارتخانههاي جهاد کشاورزي، نيرو، نفت و صنايع و معادن نيز اقداماتي براي حفاظت از محيط زيست انجام دادند.فرابخشي بودن اقدامات اجرايي محيط زيستPE72برنامه پنجم توسعه نسبت به برنامههاي گذشته (به ويژه برنامه سوم و چهارم)، سنجشپذيري کمتري داشته و از اهداف کمّي و شاخصهاي قابل سنجش کمتري برخوردار است به طوري که امکان نظارت لازم بر برنامه به درستي فراهم نيست.شاخصزدايي برنامه پنجم در مقايسه با برنامه چهارمPE73ضمناً در اين برنامه رويکرد مشخص و راهبرد خاصي به سمت اهداف سند چشمانداز مشاهده نميشود.عدم توجه به اسناد و اهداف حاکم بالادستيPE74به همين دليل به اعتقاد بسياري از کارشناسان و صاحبنظران محيط زيست، اين برنامه از قالب يک برنامه کمّي هدفمند خارج شده استاهميت کميت در نگارش اهدافPE75هماهنگي لازم ميان محتواي برنامه پنجم در حوزه محيط زيست با سياستهاي کلي ابلاغي مقام معظم رهبري،عدم توجه کامل به اهداف بالادستيPE76مفاد بند چهارم سند چشمانداز؛عدم توجه کامل به اهداف بالادستيPE77و سياستهاي کلي اصل 44 قانون اساسي وجود ندارد.عدم توجه کامل به اهداف بالادستيPE78به علاوه آنکه ادبيات به کار رفته در اين برنامه، دست دولت را براي هر گونه اقدامي (با عباراتي مانند «مجاز است» و «اجازه داده ميشود» به جاي «مکلف است») باز گذاشته استاهميت ادبيات نگارش سند خط مشيPE79و اين امر سبب ميشود تا قابليت نظارت و سنجش در برنامه تضعيف گردد.تأثير ادبيات نگارش سند خط مشي بر نظارت بعدي آنPE80با اين حال به لحاظ ظاهري و تعداد بندها و مادّههاي زيستمحيطي تفاوت محسوسي ميان محتواي برنامه چهارم و پنجم صورت نگرفته و چه بسا تعداد برنامهها و بندها در برنامه پنجم بيشتر نيز شده است.افزايش تعداد کمّي مفاد برنامه پنجم در مقايسه با برنامه چهارم
در نتيجه انجام مطالعه مستقلّ پنجم، علاوه بر تکرار برخي مفاهيم مصاحبههاي پيشين، در مجموع 7 مفهوم جديد در نتيجه کدگذاري باز نکات کليدي به شرح جدول زير ظهور يافت تا تعداد مجموع مفاهيم شکل گرفته تا کنون به 94 مفهوم افزايش يابد.
جدول 4-16: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد پنجم (E)
ردیفمفاهیمنشانگر کدها1بحران در مسائل زيستمحيطيPE4, PE36, PE42, PE43, PE47, PE48, PE802دانش زيستمحيطي شهروندانPE37, PE54, PE55, PE583گرايش زيستمحيطي شهروندانPE384دانش زيستمحيطي دولتمردانPE625گرايش زيستمحيطي دولتمردانPE38, PE626ضعف بودجهاي سازمان حفاظت محيط زيستPE25, PE277تسامح در تصميمگيري زيستمحيطيPE78ضرورت همگامي با فناوري روزPE389حساسيت ملي زيستمحيطيPE5710هزينه- منفعت کمّي منابع طبيعي کشورPE65, PE6611تدوين مطلوب، اجراي ناموفقPE36, PE39, PE40, PE1, PE2, PE7, PE8, PE9, PE13, PE14, PE15, PE16, PE20, PE26, PE35, PE41, PE50, PE6312سير مشارکتي مفاد برنامههاي توسعهPE11, PE12, PE31, PE32, PE33, PE34, PE59, PE60, PE52, PE6913تدوين همگام با تحولات جهانيPE17, PE21, PE30, PE49, PE2914سياست بودجهاي يک در هزارPE615ارتقاء ساختار کلان توسعه پايدارPE28, PE2916کارکرد وحدتبخشي سياستي شوراPE22, PE40, PE61, PE70, PE7117شمول محيط زيست ذيل توسعه پايدارPE2818اهميت رويکرد فرابخشي دولتمردانPE70, PE7119راهبرد تصميمگيري به صورت کارگروهيPE44, PE69, PE70, PE71, PE6120اهميت تدوين سياستهاي کلي برنامههاي توسعهPE67, PE68, PE75, PE7721تأثير توسعه ديپلماسي زيستمحيطيPE21, PE30, PE4922تعليم و تربيت دانشگاهيPE5623لزوم امانتداري انسان نسبت به محيط زيستPE5624 تعليم و تربيت مدرسهايPE37, PE54, PE5625نقش کليدي سند چشمانداز در تدوينPE73, PE76, PE67, PE6826ضرورت ترجمه اهداف و اسناد بالادستي به عملياتيPE3, PE5, PE39, PE45, PE73, PE75, PE76, PE77, PE67, PE6827تدوين موفق، پيششرط اجراي موفقPE5128اهميت ارزيابيها و پیوست های زيستمحيطيPE51, PE7929اهميت مشارکت مردمي سبزPE11, PE12, PE31, PE32, PE33, PE34, PE52, PE5330رويکرد جزئي- تدريجي (قياسي) تدوينPE18, PE46, PE64, PE42, PE43, PE47, PE48, PE8031ضرورت شاخص پذیری برنامه ها توسعهPE10, PE19, PE72, PE78, PE7932ضرورت برنامه ریزی راهبردی متناسب با بلوغ سازمانPE41, PE53, PE23, PE24, PE74
مفاهيم خاکستري رنگ در جدول فوق، «مفاهيم جديد» ظهور يافته در مطالعه مستقلّ پنجم ميباشند. بر اساس نتايج تجزيه و تحليل اين مصاحبه در نهايت 2 مقوله جديد شکل گرفت و 3 مقوله ديگر تکميل شدند، به اين معنا که گستره تعداد مفاهيم ذيل هر کدام از آنها افزايش يافت.
جدول4-17: شکلگيري مقولات از مفاهيم مطالعه مستقلّ E
عنوان مقوله ظهور يافته اولعنوان مفهوم زيرمجموعهکميته ملّي توسعه پايدارشمول محيط زيست ذيل توسعه پايدارارتقاء ساختار کلان توسعه پايدار
عنوان مقوله ظهور يافته دومعنوان مفهوم زيرمجموعهسازمان (معاونت) مديريت و برنامهريزي کشورضرورت شاخص پذیری برنامه ها توسعه
جدول4-18: تکميل مقولات از مفاهيم مطالعه مستقلّ E
عنوان مقوله تکميل شده اولعنوان مفهوم زيرمجموعهتطور و تکامل تدريجي برنامههاي توسعهتدوين همگام با تحولات جهانيتدوين مطلوب، اجراي ناموفقسير مشارکتي مفاد برنامههاي توسعه
عنوان مقوله تکميل شده دومعنوان مفهوم زيرمجموعهتصميمگيري زيستمحيطيسياستزدگي در تصميمگيري زيستمحيطيتسامح در تصميمگيري زيستمحيطيتدوين موفق، پيششرط اجراي موفقاهميت ارزيابيها و پيوستهاي زيستمحيطياستقلال قو مجريه در تدوين خط مشيهاي اجراييرويکرد جزئي- تدريجي (قياسي) تدوينراهبرد تصميمگيري به صورت کارگروهي
عنوان مقوله تکميل شده سومعنوان مفهوم زيرمجموعهسازمان حفاظت محيط زيستمطلوبيت جايگاه معاونتي سازمانناهمخواني قدرت رسمي با اختيارات واقعياهميت اقتدار شخصيتي رئيس سازمانضعف بدنه مديريتي در بوروکراسي محيط زيستاختيارات محدود سازمان حفاظت محيط زيستضرورت برنامه ریزی راهبردی متناسب با بلوغ سازمان
4-1-6- مطالعه مورد ششم (F)
مصاحبه شونده: (رئيس اسبق و فعلي سازمان حفاظت محيط زيست)
جدول 4-19: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد F
ردیفنکات کلیدیکدگذاری بازPF1دولتها بزرگترین تخریب کنندگان محیط زیست هستند زیرا قدرت و منابع نامحدود در اختیار دارند اما این موضوع باید مهار شود.قوه مجريه، بزرگترين مخرب محيط زيستPF2محيط زيست از جمله مسائلي است که به نوعي اثر خود را در زندگي مردم ميگذارداثرگذاري قطعي محيط زيست بر کيفيت زندگيPF3و به همين دليل بايد جدّيتر از گذشته پيش برويم و از حمايت گسترده مردم برخوردار شويم.اهميت حمايت عموميPF4بهبود زندگی مردم در رفع مشکلات محیط زیست موثر است و باید برای تحقق این دو، تلاش شود.تأثير بهبود زندگي مردم بر بهبود محيط زيستPF5کشور باید برای حفاظت از محیط زیست از تمام ظرفیتهاي بينالمللي از جمله کنوانسیون تغییرات آب و هوايي بينالمللي استفاده کنداهميت استفاده از ظرفيتهاي بينالملليPF6تا مسایل مختلف به ویژه تغییر الگوی کشاورزی ، مشکلات اجتماعی و مشاغل جدید با اثربخشی بیشتر به سرانجام برسد.تأثير مثبت تعاملات بينالمللي در حلّ مسائل زيستمحيطيPF7سالگردهايي از قبيل سالروز پروتکل مونترال و به طور کلي همايشهاي زيستمحيطي که در حوزه حفاظت و بهسازي محیط زیست در سطح جهاني و ملی برگزار می شود، فرصت مناسبی برای گسترش دانش و آگاهيهاي عمومی برای حفظ محیط زیست است.جلسات و نشستهاي زيستمحيطي، بستر توسعه دانش سبزPF8یکی از راهبردهاي مورد توجه دولت حاضر بهرهگیری از دیپلماسی محیط زیست است،راهکار ديپلماسي محيط زيستPF9ما معتقدیم از طریق اجرای الزامات محیط زیست و عمل به تعهدات کشورها در قبال تعهدات بينالمللي زیست محیطی همکاريهای بین ملتها نزدیکتر و روابط این کشورها بهبود می یابد.تعريف ديپلماسي محيط زيستPF10تحریمهاي غیر عادلانه نه تنها به تخریب محیط زیست کمک کرده بلکه به محیط زیست جهاني لطمه زیادی زده است.تأثير عوامل اقتصاد کلان بر بهبود مسائلPF11سازمان محيط زیست محل دلالی و کارگشایی برای عده ای خاص نیست.اولويت محض منفعت عمومي بر خاصPF12بر همين اساس از همه سطوح نسبت به این موضوع تعهد گرفته و پیمان خواهيم بست.اخذ ميثاق سازمانيPF13اگر بتوانیم به یک سازمان متعالی دست پیدا کنیم باید قدرت مجاب کردن داشته باشیماهميت روابط عمومي و قدرت استدلالPF14به طوریکه مدیر محیط زیست توانایی مجاب کردن هيئت دولت، شوراها در سطح معاونتها و غیره را به پشتوانه دانش و سلامت نفس داشته باشد.اهميت روابط عمومي و قدرت استدلالPF15بنده از ابتداي تشکيل کابينه از رئیس جمهور تقاضا کردم که تمامی وزیران برای برنامههايشان پیوست زیست محیطی ارائه کنند که اين موضوع اهميت بسيار دارد.اهميت ارائه پيوست زيستمحيطي برنامههاPF16علاوه بر آن تمامي وزیران سوگند نامهای برای تعهدشان به حفظ منابع طبیعی را قرائت کردهاند.اخذ ميثاق دولتيPF17مهمترين خواستهام از دکتر روحانی احیای شورای عالی حفاظت محیط زیست است و این موضوع به اعتبار بودجهاي خاصی هم نیاز ندارد.اهميت احياي شوراي عالي محيط زيستPF18الان مسائل قضايي زيستمحيطي بسیار پیچیده است چرا که تشخیص جرم دشوار بوده و به راحتی نمیتوان علت آن را مشخص کردپيچيده بودن ابعاد قضايي مسائلPF19که امیدواریم دستور قضایی نیز در این راستا همکاری لازم را انجام دهد.اهميت همکاري با قوه قضاييهPF20یکی از اقداماتی که در دوره قبل مسئولیتم در دست انجام بود، برنامه حقوق محیط زیست و همکاري با دستگاههاي قضایی بوداهميت همکاري با قوه قضاييهPF21تا از این طریق قضات با نگاهي زیست محیطی به مسائل نگاه کنند، چرا که بحث محیط زیست بسیار پیچیده است.اهميت دانش و نگرش قضات به محيط زيستPF22آن زمان مصوب شد دوره آموزشی با هدف دیدن مشکلات و احصای حق محیط زیست برای قضات برگزار شود که همينگونه شد.برگزاري دورههاي آموزشي قضاتPF23يکي ديگر از راهکارها استفاده از مشاورين در کنار قضات است.استفاده از مشاور در کنار قضاتPF24در حقیقت مشاوران تخصصی وجود داشته و قضات از مشکلات محیط زیست اطلاع داشته باشند.استفاده از مشاور در کنار قضاتPF25ما با واقعيتهايي در محيط زيست روبرو هستيم که لازمه آن، داشتن سياستي در گردشگري طبيعي و حتي تاريخي استارتباط محيط زيست با موضوع گردشگريPF26تا نگاهها به سمت حفاظت و توجه به محيط زيست هدايت شود.گردشگري، عامل جلب توجه به محيط زيستPF27اگر ميخواهيم به درجهاي از کسب درآمد از گردشگري برسيم، بايد استانداردهاي محيط زيست را داشته باشيم.حداقل زيستمحيطي، پيششرط کسب درآمد گردشگريPF28اروميه يکي از زيباترين مناطق آبي دنيا بود، پارک ملي درياچه اروميه پذيراي صدها هزار پرنده مهاجر از جمله فلامينگو بود. شايد فقط مشابه اين درياچه را در کنيا ديده باشيم ولي الان با از بين رفتن منطقه، ظرفيتي از گردشگري کشور از دست رفته است.ظرفيت بالاي جذب توريسم در منابع طبيعي کشورPF29احياي درياچه اروميه فقط با هدف احياي پارک ملي آن، نه تنها کاملاً اقتصادي خواهد بود بلکه ميتوان در يک برنامه زمانبندي شده، فعاليتهاي کشاورزي را نيز اجرا کرد.عدم تناقض موضوع توسعه با موضوع پايداري آنPF30اگر حفظ منابع آبي سرلوحه کار باشد، ضمن حفظ منابع طبيعي ميتوان حتي به احياي مناطق از دست رفته هم کمک کرد.اهميت بيشتر منابع آبي در مقايسه با ساير منابع طبيعيPF31در اين زمينه ما به يک برنامه استراتژيک براي مديريت و حفاظت منابع آب نياز داريم.اهميت بيشتر منابع آبي در مقايسه با ساير منابع طبيعيPF32البته بخشي از حفظ منابع آبي در سياست دولت ميگنجد و بخشي از آن به فرهنگ گردشگري و مردم باز ميگردد.نقش مکمّل دولت در کنار نقش مردمPF33بنا بر پيشبينيهاي بينالمللي، ما از کشورهايي هستيم که در سه دهه آينده، بيشترين خشکسالي را خواهيم داشتشرايط خطرناک منابع آبي کشورPF34و متأسفانه هيچ گونه آمادهسازي در اين زمينه نداشتهايم.فقدان آمادگي در مواجهه با خشکساليPF35ما بايد توسعه پايدار و رشد صنعتي و اشتغال داشته باشيم اما در کنار آن نميتوانيم از مسائل محيط زيستي غافل بمانيمعدم تناقض موضوع توسعه با موضوع پايداري آنPF36چرا که ظرفيت رشد اقتصادي ما همين طبيعت است.طبيعت، بستر توسعه اقتصاديPF37بخش عمده اقتصاد ما اقتصاد کلاسيک است که هنوز به منابعي چون آّب و خاک اتکا دارد، اين منابع بايد باشد که اقتصاد و زندگي بچرخد.وابستگي اقتصاد کشور به منابع طبيعيPF38آسيبهاي زيستمحيطي هزينههاي پنهان زيادي به جامعه وارد ميسازد.غيرملموس بودن هزينههاي طبيعيPF399 ميليارد دلار در سال از جيب شما و تک تک مردم ايران در هزينههاي درماني ناشي از آلودگي هواي شهرهاي بزرگ کشور صرف ميشودغيرملموس بودن هزينههاي طبيعيPF40البته اگر همکاري مردم همراه نشود، يا به نتيجه نخواهيم رسيد، يا با دشواريهاي بسيار زيادي مواجه خواهيم شد.اهميت مشارکت مردميPF41بنده معتقدم دو عنصر اصلي سياستهاي کلان؛اهميت سياستگذاري کلانPF42و مشارکتهاي مردمي در حفاظت از محيط زيست نقش اساسي و تعيين کنندهاي دارند.اهميت مشارکت مردميPF43سياستهاي کلان در بخش مديريت آب، مديريت و حفظ عرصههاي طبيعي و محيط زيست بايد با همکاري و تعامل سياستگذاري شوندفرابخشي بودن سياستگذاري کلانPF44پاکسازي رودخانهها، پاکسازي جنگلها و سواحل دريا، تلاش براي جلوگيري از تخريب محيط زيست از جمله مواردي است که با مشارکت مردمي و حمايت دوستداران محيط زيست به ثمر خواهد نشست.اهميت مشارکت مردميPF45شوراي عالي محيط زيست نقش بسيار تعيين کنندهاي در رفع مشکلات محيط زيست کشور دارداهميت شوراي عالي محيط زيستPF46چرا که عاليترين سطح اجرايي کشور (رئيس جمهور)، رياست آن را بر عهده خواهد داشت.حضور رئيس جمهور، عامل قدرت شوراPF47در واقع اين شورا، يک پارلمان زيستمحيطي با جايگاه سياستگذاري عالي است.شورا به عنوان پارلمان زيستمحيطيPF48از سال 1384 که فعاليتهاي اين شورا به يک کميسيون تقليل پيدا کرد، اگرچه اقداماتي صورت پذيرفت اما به دليل عدم رياست رئيس جمهور بر کميسيون مذکور عملاً اثربخشي تصميمات کاهش يافت.حضور رئيس جمهور، عامل قدرت شوراPF49برای تحقق برنامه های سازمان در سطح ملی به نگاه کامل و راهبردی نیاز داریم، در همین راستا همهی قوا همکاری لازم را داشته باشندفرابخشي بودن مقوله محيط زيستPF50چراکه اگر رویکرد درستی مدیریت داشته باشیم در کار توسعه صنعتی، نباید به هر قیمتی وارد شده و به از بین رفتن تالاب ها و آلودگی هوا دست بزنیم.اهميت توجه به مقوله توسعه پايدارPF51در خصوص تحقيقات و پژوهشهاي زيستمحيطي نيز بايد بگويم اینکه چقدر از این موضوعات کاربردی و حلال مشکلات محیط زیست کشور باشند برای من جای سوال است.اهميت کاربردي بودن پژوهشهاي زيست محيطيPF52بسیاری از این پژوهش ها کاربردی نبوده است و در سیاستگذاری ها و تصمیمات قابل استفاده نیست.کاربردي نبودن بسياري از پژوهشهاي فعليPF53امروز باید پژوهش های کاربردی مبنایی تصیم سازی محیط زیست قرار گیرد.اهميت کاربردي بودن پژوهشهاي زيست محيطيPF54آموش همگانی و آموزش کارکنان سازمان حفاظت محیط زیست باید روز آمد باشد.اهميت پويايي در آموزش عمومي و سازمانيPF55يکي از راهکارهاي اساسي در اين زمينه توجه به ظرفيت کتب درسي دانش آموزان است. ورود مباحث زیست محیطی در کتب درسی باید ادامه پیدا کندظرفيت کتب درسي در توسعه آموزش همگانيPF56برنامه ویژه ای در تعامل با شورا ها شهر و روستا در سطح استانها خواهیم داشت،نقش شوراهاي شهر و روستا در توسعه پايدارPF57یکی از وظایف مهم شوراها، توسعه پایدار شهر و روستا است و نمایندگان مردم باید بیشترین توجه به مصالح محیط زیست داشته و حامی برنامه های محیط زیست باشند.نقش شوراهاي شهر و روستا در توسعه پايدارPF58در برنامه تعاملی محیط زیست با شورای های شهر و روستا، جریان سازی شوراهای طرفدار محیط زیست دنبال و کمیسیون های محیط زیست در شوراهای شهر و روستا ایجاد می شود.تأثير توجه شوراهاي شهر و روستا در جريانسازي عموميPF59باید به سمتی رفت که اگر پروژه ای حتی ارزیابی زیست محیطی نداشته باشد ، اقتصاد سبز محیط زیست آنقدر قوی باشد که در محاسبات هزینه ها به این نتیجه برسند که این پروژه توجیه اقتصادی ندارد.اهميت توجه به تجزيه و تحليل اقتصادي محيط زيستPF60آمار می تواند پایه ای برای تهیه گزارش وضعیت محیط زیست، اصلاح و نقد شاخص های EPI باشداهميت نقش نظام جامع آمار و اطلاعاتPF61اما متأسفانه در حوزه آمار محیط زیست عقب ماندگی های زیادی داریم.عدم برخورداري از نظام جامع آمار و اطلاعاتPF62در حال حاضر کارگروهی در معاونت توسعه مدیریت سازمان تشکیل شده تا تمامی مصوبات مربوط به دولت قبل مورد بازنگری قرار گیرند و آنهایی که امکان لغوشان وجود دارد، لغو شوند.گسستگي فرآيند تصميمگيري بين دولتهاPF63مسئولیت اصلی بررسی وضعیت کیفیت آب شرب بر عهده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است.نقش پررنگ وزارت بهداشت در مسائل مربوط به بهداشت آبPF64سازمان حفاظت محیط زیست نیز برای نظارت عالیه بر کیفیت آب شرب در جلسه ای با حضور مسئولین امور آبفا ، این موضوع را بررسی می کند.نقش نظارتي سازمان حفاظت محيط زيستPF65پارامتر های مختلفی برای سنجش آب وجود دارد که هر روز پارامترهای جدید نیز مطرح می شود که نیاز به تکمیل آزمایشات است.پويايي دانش محيط زيستPF66در خصوص ميزان اعتبارات سازمان و نيز جذب اعتبارات با مشکلاتي مواجه هستيم.مسائل جذب منابع ماليPF67برخی از اعتبارات برای طرح ها ی سازمان گرفته شد که تاکنون میزان تخصیص کم بوده است و امیدواریم به تدریج این اعتبارات افزایش یابد.مسائل جذب منابع ماليPF68نقش رسانهها در مسائل زيستمحيطي حائز اهميت است به عنوان مثال باغ گیاه شناسی نوشهر و تهران با حمایت رسانه ها و جامعه مدنی حفظ شد.اهميت نقش رسانهها در انعکاس مسائلPF69اگر رسانه ها نبودند معلوم نبود چه بلایی به سر باغ گیاه شناسی نوشهر می افتاد.اهميت نقش رسانهها در انعکاس مسائلPF70در مورد مسئله آلودگي هوا بايد گفت در اين زمينه رايزنيهاي جدّي با وزاتخانههاي نفت، نيرو، صنعت معدن و تجارت و ساير دستگاههاي مرتبط و حتي منابع مرتبط بينالمللي انجام شده است.فرابخشي بودن مسئله آلودگي هواPF71رويکرد اصلي در مبارزه با آلودگي هوا، منبع آلايندههاست.توجه به منشأ آلودگيPF72اين منابع که بيشتر از احتراق داخلي موتورها و سوخت فسيلي است از نيروگاهها، بخش صنعتي، بخش نفت و بخش خانگي نشأت ميگيرند.فرابخشي بودن مسئله آلودگي هواPF73در خصوص آلودگي خودروها موضوع اساسي، کيفيت سوخت آنهاست که وزارت نفت پيگير اين مسئله استتأثير محوري کيفيت سوختPF74منشأ دوم آلودگي هوا ریزگردها هستند.ريزگردها، منشأ آلودگيPF75منشأ این ریزگردها بخشی به تالاب های خشک شده عراق باز میگردد اما بخش دیگر، ریزگردهای داخلی هستند که با منشأ تالابهای خشک شده و طبیعت تخریبشده در داخل ایجاد میشود.داخلي و خارجي بودن منشأ توليد ريزگردهاPF76براي موضوع کاهش آلودگي شهرها سفرهايي به برخي استانها صورت گرفته استمواجهه با مسائل محلي به صورت مستقيمPF77و در صدد آن هستيم که اين سفرها را به ساير استانهاي شامل کلانشهرها توسعه دهيم.مواجهه با مسائل محلي به صورت مستقيمPF78در اوايل دهه 1380 مطالعاتي صورت گرفت که براي تهران و 7 کلانشهر ديگر کشور که معضل آلودگي هوا دارند، مطالعات جداگانهاي انجام شد.مطالعات، مبناي تصميمگيريهاPF79در اين راستا کميتههاي اجرايي با همين موضوع در تهران و 7 کلان شهر ديگر تشکيل شد که متأسفانه در سال 1384 تعطيل شدند.کميتهاي بودن حلّ مسائل زيستمحيطيPF80در حال حاضر راهکارهايي که در مسئله آلودگي هوا اتخاذ ميشود کوتاه مدّت است نظير تعطيلي مدارس يا زوج و فرد کردن خودروها.اتخاذ راهکارهاي مقعطي براي معضل آلودگي هواPF81دليل اين امر شرايط اضطرار آلودگي است. تا وقتي نتوانيم برنامههاي بلند را که زمان ميبرد، اجرايي کنيم به ناچار به دنبال چنين برنامههايي خواهيم بود.شرايط بحراني، عامل تصميمگيري مقطعيPF82اما حتماً بايد انجام دهيم چون پيشگيرانه است و ميتواند عوارض و تبعات منفي آلودگي هوا را روي افراد و شاخصهاي سلامت کم کند.اهميت اتخاذ راهکارهاي مقطعي براي جلوگيري از ساير تبعات منفيPF83در خصوص موضوع مبارزه با ريزگردها بايد گفت که اين مسئله تنها يک مسئله نيستچند بخشي بودن يک مسئله زيستمحيطيPF84و در واقع مسائل مربوط به مديريت سرزمين، جلوگيري از بيابانزايي، جلوگيري از فرسايش خاک و خشک شدن تالابها، رعايت استانداردها در استخراج معادن و مسائلي از اين دست ميباشد.چند بخشي بودن يک مسئله زيستمحيطيPF85موضوع مذکور در سطح داخلي و بينالمللي در قالب ستادهايي در حال پيگيري است.کميتهاي بودن حلّ مسائل زيستمحيطيPF86مهمترين مسائله در حل بحران دریاچه ارومیه، کمبود منابع مالی است.منابع مالي، مهمترين مشکل در بحران اروميهPF87باید از منابع داخلی و کمکهاي خارجی برای احیای پارک ملی دریاچه ارومیه که یکی از مهمترین زیستگاههاي جهان محسوب می شود استفاده کنیم.اهميت احياي درياچه اروميهPF88امیدواریم بتوانیم با استفاده از تجربههای داخلی و تجربیاتی که دیگر کشورها در زمینه احیای تالابها دارند، هرچه سریع تر راهي برای نجات این دریاچه پیدا کنیم.استفاده از تجربيات ساير کشورها، راهگشا در نجات درياچهPF89معضل دریاچه ارومیه صرف نظر از تغییرات آب و هوايي و فراز و نشیبهاي کشور طی سالها و ناکارآمدیها با یک معضل که هميشه با آن روبرو هستيم روبرو بوده است.ردّپاي تأثير عوامل انساني در بحران اروميهPF90از سوی دیگر سیاستگذاران مساله محیط زیست را در لحظه تصمیم گیری نادیده گرفته و در انتهاي خط راهکاري برای آن پیدا می کنند که اکنون ما در خصوص دریاچه ارومیه با انتهاي خط مواجه هستيممعيارزيستمحيطي، اولويت آخر در تصميمگيريهاPF91که در این زمینه هزينههاي بسیاری بر ما تحمیل شده است.هزينه بسيار توجه ناچيز به اولويت محيط زيستPF92در سال 78 مطالعات مختلفی در 70 منطقه کشور از جمله دریاچه ارومیه انجام شدانجام مطالعات، سالها پيش از بروز بحرانPF93بنده در آن زمان در جلسات هيئت دولت هشدار دادم که آرتيميا در حال از بين رفتن است و از بين رفتن شاخص آرتيميا به عنوان يک شاخص بسيار مهم اکولوژيکي يعني از بين رفتن کلّ حيات در اين منطقه درياچه اروميه.اعلام هشدار مکرّر و پيشبيني بروز بحرانPF94در پاسخ گفتند شما يک موجود زنده را به عنوان شاخص مطرح ميکنيد، در حالي که مردم منطقه بدون هيچ مشکلي در حال زندگي و کشاورزي هستند..عدم توجه به هشدارها به دليل عدم دانشPF95يعني قبلها و در همان سال 78 و 79 اخطارهاي مکرّري از سوي سازمان حفاظت محيط زيست در خصوص بروز بحران درياچه اروميه داده شد که متأسفانه جدّي گرفته نشد.اعلام هشدار مکرّر و پيشبيني بروز بحرانPF96در همان سالها کارگروهي به منظور حل این مشکل تشکیل و مقدماتی برای حل و فصل آن ارایه شد.کميتهاي بودن حلّ مسائل زيستمحيطيPF97بدين منظور لازم است جلسات مستمر با حضور اساتید در حین برنامه عملیاتی برگزار شود و اساتید و دانشگاهيان علاقهمند مطالعات و پایاننامههای خود را در این زمینه ارایه دهند.اهميت بهرهگيري از دانشگاهيان در حلّ مسائل محيطيPF98در خصوص بحرانهايي نظير آتشسوزي پارک ملْي گلستان بايد به کمبود تجهيزات به عنوان يک عامل تأثيرگذار اشاره کرد.فقدان تجهيزات، عامل بروز و تشدي برخي مسائل محيطيPF99به تجهيزات بیشتری همچون بالگرد برای اطفاء حریق احتیاج است و طبق هماهنگيها قرار شده این تجهيزات هرچه سریع تر فراهم شود. البته ممکن است به دلیل شرایط جوی اطفاء حریق طول بکشد.فقدان تجهيزات، عامل بروز و تشديد برخي مسائل محيطي
در نتيجه انجام مصاحبه ششم، علاوه بر تکرار برخي مفاهيم مطالعات پيشين، در مجموع 4 مفهوم جديد در نتيجه کدگذاري باز نکات کليدي به شرح جدول زير ظهور يافت تا تعداد مجموع مفاهيم شکل گرفته تا کنون به 98 مفهوم افزايش يابد.
جدول 4-20: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد ششم (F)
ردیفمفاهیمنشانگر کدها1بحران در مسائل زيستمحيطيPF87, PF34, PF81, PF82, PF89, PF93, PF952دانش زيستمحيطي شهروندانPF7, PF54, PF943گرايش زيستمحيطي شهروندانPF74دانش زيستمحيطي دولتمردانPF2, PF4, PF97, PF945گرايش زيستمحيطي دولتمردانPF16, PF57, PF586دانش زيستمحيطي بوروکراتهاPF13, PF14, PF89, PF21, PF24, PF54, PF977گرايش زيستمحيطي بوروکراتهاPF12, PF57, PF58, PF218ضعف بودجهاي سازمان حفاظت محيط زيستPF66, PF67, PF869ناهمخواني قدرت رسمي با اختيارات واقعيPF6710تسامح در تصميمگيري زيستمحيطيPF90, PF8911عدم اثربخشي هشدارهاي زيستمحيطيPF93, PF94, PF9512اهميت تخصصگرايي NGOsPF4413ضرورت همگامي با فناوري روزPF98, PF9914حساسيت ملي زيستمحيطيPF3, PF415سياستزدگي در تصميمگيري زيستمحيطيPF6216هزينه- منفعت کمّي منابع طبيعي کشورPF5917ظرفيتهاي جذب توريسم سبزPF25, PF26, PF27, PF2818اهميت نظارت قضايي دادگاههاPF18, PF19, PF2019تدوين همگام با تحولات جهانيPF5, PF620بيتفاوتي رسانهاي زيستمحيطي در کشورPF68, PF6921اهميت جايگاه خبرنگاران زيستمحيطيPF68, PF6922دولت، بزرگترين مخرّب محيط زيستPF123نقش محوري در مسائل مربوط به آلودگي آّبPF6324ارتقاء ساختار کلان توسعه پايدارPF5025کارکرد وحدتبخشي سياستي شوراPF17, PF43, PF45, PF4726عدم تضادّ ماهوي توسعه و پايداري آنPF29, PF35, PF36, PF3727رويکرد بلند مدّت در تجزيه و تحليلهاPF80, PF81, PF82, PF91, PF9228اهميت رويکرد فرابخشي دولتمردانPF43, PF96, PF70, PF7229تبعات غيرقابل پيشبيني مسائل زيستمحيطيPF38, PF39, PF1830ضرورت ريشهيابي مسائل زيستمحيطيPF71, PF73, PF74, PF75, PF83, PF84, PF38, PF3931ابعاد فرامحلّي مسائل زيستمحيطيPF84, PF18, PF38, PF3932راهبرد تصميمگيري به صورت کارگروهيPF49, PF56, PF79, PF85, PF96, PF43, PF47, PF70, PF7233عدم تعامل پوياي بوروکراتها با محيطPF76, PF77, PF6534تأثير توسعه ديپلماسي زيستمحيطيPF8, PF9, PF5, PF6, PF8835تعليم و تربيت دانشگاهيPF9736تعليم و تربيت مدرسهايPF5537ضرورت ترجمه اهداف و اسناد بالادستي به عملياتيPF4138تأثير مطلوب آموزش زيستمحيطي قضاتPF21, PF22, PF23, PF2439اهميت ارزيابيها و پیوست های زيستمحيطيPF15, PF64, PF6540اهميت مشارکت مردمي سبزPF58, PF32, PF40, PF42, PF44, PF5641ضعف بدنه مديريتي در بوروکراسي محيط زيستPF1142تأثير عوامل اقتصاد کلان بر تدوينPF1043اهميت سياستپژوهي (کاربردی) زيستمحيطيPF51, PF52, PF53, PF78, PF9244اهميت رويکرد حاميانه رئيس جمهورPF46, PF4845ضرورت شاخص پذیری برنامه ها توسعهPF64, PF6546اولویت در حل مسائل مربوط به آبPF30, PF31, PF33, PF3447اهميت آمار و اطلاعات موثق زیست محیطیPF60, PF61
مفاهيم خاکستري رنگ در جدول فوق، «مفاهيم جديد» ظهور يافته در مصاحبه ششم ميباشند. بر اساس نتايج تجزيه و تحليل اين مصاحبه در نهايت يک مقوله جديد شکل گرفت و 2 مقوله ديگر تکميل شدند، به اين معنا که گستره تعداد مفاهيم ذيل هر کدام از آنها افزايش يافت. علاوه بر اين عنوان يکي از مفاهيم پيشين نيز اصلاح شد. (مفهوم «اهميت سياستپژوهي زيستمحيطي» عنوان جديد: «اهميت سياستپژوهي (کاربردي) زيستمحيطي»)
جدول4-21: شکلگيري مقوله از مفاهيم مصاحبه F
عنوان مقوله ظهور يافتهعنوان مفهوم زيرمجموعهوزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکينقش محوري در مسائل مربوط به آلودگي آّب
جدول4-22: تکميل مقولات از مفاهيم مصاحبه F
عنوان مقوله تکميل شده اولعنوان مفهوم زيرمجموعهکنش زيستمحيطي بوروکراتهادانش زيستمحيطي بوروکراتهاگرايش زيستمحيطي بوروکراتهاعدم تعامل پوياي بوروکراتها با محيط
عنوان مقوله تکميل شده دومعنوان مفهوم زيرمجموعهتعريف مسائل زيستمحيطيضرورت ريشهيابي مسائل زيستمحيطيتبعات غيرقابل پيشبيني مسائل زيستمحيطيابعاد فرامحلّي مسائل زيستمحيطيکميسيون زيربنايي، محور تدوين در قوه مجريهاولویت در حل مسائل مربوط به آباهميت آمار و اطلاعات موثق زیست محیطی
4-1-7- مطالعه مورد هفتم (G)
مصاحبه شونده: (معاون سابق اداري- مالي و امور مجلس سازمان حفاظت محيط زيست- 1391-1389)
جدول 4-23: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد G
ردیفنکات کلیدیکدگذاری بازPG1متأسفانه در کشور ما هر دو وجه تدوین و اجرا دارای اشکال است چرا که محیط زیست به عنوان یک بخش دیده شده است و نگاه فرابخشی به موضوع محیط زیست وجود ندارد.عدم وجود نگاه فرابخشي به موضوع محيط زيستPG2اگر نگاه فرابخشی باشد طبیعتاً قوانین، مقررات و دستورالعمل ها به صورت جامع تدوین می شود و در مرحله اجرا نیز همه دستگاه ها مکلّف می شوند که وظایف خود را انجام دهند. نگاه فرابخشي، عامل تدوين جامع قوانينPG3به عنوان مثال در یک دوره تعداد زیادی سد ساخته می شود چرا که سند بالادستی که مسئله سدسازی به صورت جامع در آن لحاظ شده باشد وجود ندارد و تبعات و اثرات آن سال ها بعد موجب نابودی یکی از سرمایه های زیست محیطی کشور یعنی دریاچه ارومیه می شود.عدم وجود نگاه فرابخشي، عامل بروز برخي بحرانهاPG4اگر بخواهیم کامل و فرابخشی ببینیم یعنی همه قوا.فرابخشي شامل همه قواPG5نخست قوه مقننه به عنوان تقنین و قانون گذار توجیه شود که از آنجا مسائل زیست محیطی با سلامت آحاد مردم ارتباط دارد بایستی توجه لازم به آن شود.اهميت رويکرد قوه مقنّنهPG6قوه قضاییه به عنوان قوه بازدارنده باید با متخلفین برخورد داشته باشد.بازدارندگي قوه قضاييهPG7در خود قوه مجریه نیز همه وزارتخانه ها و دستگاه های اجرایی باید خود را ملزم بدانند که قصد اجرای هر طرح یا پروژه ای را دارند آن طرح توجیه زیست محیطی داشته باشد.اهميت رويکرد قوه مجريهPG8این می شود نگاه فرابخشی که به عنوان مثال وزیر جهاد و کشاورزی منافع بخش خودش را نبیند و وزیر صنعت و معدن و تجارت منافع خودش.ضرورت اولويت منافع ملي بر منافع بخشيPG9بنابراین مفهوم فرابخشی هم در درون دولت است و هم بین قوا.حکمراني رويکرد فرابخشيPG10در این زمینه کارهایی صورت گرفته است اما چون مبتنی بر اهداف بلندمدت و استراتژی مدون و یکپارچه ای در زمینه محیط زیست نبوده است ما دچار اشکال هستیم.فقدان استراتژي يکپارچه کننده محيطيPG11اجرای خط مشی های زیست محیطی در حوزه دستگاه های قوه مجریه است. چیزی که در حوزه اجرا حائز اهمیت است ورود همه دستگاه های اجرایی است نه فقط یک سازمان خاص. اهميت رويکرد فرابخشي در مرحله اجراPG12در خصوص جایگاه معاونت زیست محیطی باید مطابق با آنچه در قانون پیش بینی شده است، معاون پاسخگو به رئیس جمهور و دولت است اما وزارتخانه ها همزمان هم به دولت و هم به مجلس پاسخگو هستند. در قانون پیش بینی نشده است که معاونین رئیس جمهور به مجلس پاسخگو باشند بلکه هر مسئله ای در حوزه معاونت ها را رئیس جمهور باید به مجلس پاسخ دهد. چنین جایگاهی از نظر سطح سازمانی بالاتر از وزارتخانه هاست چرا که محدودیت کمتری در اختیاراتش و به عبارتی آزادی عمل بیشتری دارد.بالاتر بودن اختيار عمل و شأن قانوني سازمان محيط زيست در مقايسه با وزارتخانههاPG13مهمترین بازیگران عرصه سیاستگذاری زیست محیطی در قوه مجریه را می توان وزارت بهداشت، وزارت جهاد کشاورزی، وزارت نیرو، وزارت نفت، وزارت راه و شهرسازی و وزارت صنعت و معدن و تجارت دانست.تنوع بازيگران عرصه خط مشي زيستمحيطيPG14با کمال تأسف عمده قوانین زیست محیطی مربوط به ادوار گذشته است.به روز نبودن قوانين زيستمحيطيPG15قوانینی که ده تا پانزده سال و چه بسا بیشتر در مجلس یا دولت تصویب شده و در حال حاضر به عنوان سند بالادستی سازمان حفاظت محیط زیست است مطابق با نیاز روز کشور نیست و به اصطلاح به روز نشده است.به روز نبودن قوانين زيستمحيطيPG16این قوانین نیاز به بازنگری دارد که در علم حقوق به آن تنقیح گفته می شود یعنی بازنگری و به روزآوری قوانین زیست محیطی.ضرورت بازنگري در قوانين زيستمحيطيPG17به عنوان مثال اگر متخلفی گونه بی نظیر گوزن زرد را شکار کند، جریمه آن کمتر از پانصدهزار تومان است. که البته این میزان هم اخیراً به این رقم افزایش یافته است و دو سال قبل خیلی کمتر از این بود. متخلف ممکن است از تمکن مالی خوبی برخوردار باشد و به راحتی این رقم جریمه را پرداخت کند.به روز نبودن قوانين زيستمحيطيPG18این چنین جریمه هایی با توجه به گونه های زیستی نادر و در معرض انقراض هم از نظر ریالی و از نظر کیفری نميتوانند بازدارندگی کافی را داشته باشدبه روز نبودن قوانين بازدارنده زيستمحيطيPG19که چنین اصلاحی نیازمند تعامل سازمان، دولت و مجلس استضرورت تعامل بين قواPG20مثال دیگر آنکه در بخشهای صنعتی، وقتی یک واحد صنعتی آلاینده پساب و فاضلاب خود را وارد محیط زیست میکند قوانین فعلی اصلاً بازدارندگی ندارد.به روز نبودن قوانين بازدارنده زيستمحيطيPG21البته این قوانین در بیست سال قبل که کشور در آغاز فرآیند توسعه توجه به مسائل زیست محیطی بوده است خیلی هم خوب بوده ولی الان نیازمند به روزرسانی هستند.به روز نبودن قوانين بازدارنده زيستمحيطيPG22خلأهایی که در این زمینه وجود دارد فضا را برای سوء استفاده کنندگان به حوزه محیط زیست باز کرده است. به روز نبودن قوانين، زمينه سوءاستفادهPG23اولین دستگاه نظارتی قوه مقننه است که یکی از بازوهای آن دیوان محاسبات کشور است.شأن نظارتي قوه مقننهPG24نمایندگان مجلس بر اساس مراجعات افراد حقیقی و حقوقی به آنها می توانند به موضوع ورود کنند.اهميت مراجعات و حساسيت مردمPG25دیوان محاسبات در دو حوزه اجرای قوانین (عملکرد زیست محیطی دستگاه ها) و بررسی عملکرد مالی دستگاه های اجرایی می تواند وارد شود.شأن نظارتي ديوان محاسبات کشورPG26دوم دستگاه نظارتی خود دولت با بازوی قوی سازمان حفاظت محیط زیست است چرا که قوانین زیست محیطی برای همه دستگاه های اجرایی لازم الاجراست.شأن نظارتي سازمان حفاظت محيط زيستPG27سازمان محیط زیست یک دستگاه سیاستگذار و ناظر در حوزه محیط زیست محسوب می شود که یکی از بازوهای این سازمان محیط بانان هستند که تخلفات را رصد می کنند.شأن سياستگذاري سازمان در کنار شأن نظارتيPG28علاوه بر شکایت افراد حقیقی و حقوقی در خصوص مسائل زیست محیطی یکی از شاکیان اصلی نیز سازمان حفاظت محیط زیست است چرا که خیلی از دستگاه های اجرایی به همان دلیل دنبال کردن اهداف بخشی خود تخلفات زیست محیطی را انجام می دهندشأن نظارتي سازمان حفاظت محيط زيستPG29که بارها هم اتفاق افتاده است که سازمان به عنوان شاکی از همین دستگاه های اجرایی و وزارتخانه ها شکایت کرده است.شکايت سازمان از نهادهاي اجرايي قوه مجريهPG30البته شکایت سازمان حفاظت از محیط زیست از سایر اجزاء قوه مجریه از آنجا که همه آنها زیر چتر یک قوه هستند، کاملاً بستگی به نگاه دولت به مقوله توسعه پایدار داردرويکرد کابينه، عامل تقويت شأن نظارتي سازمانPG31و به ویژه رویکرد و حمایت شخص رئیس جمهوررويکرد رئيس جمهور، عامل کليدي تقويت شأن نظارتي سازمانPG32اگر وزرا اعتقاد به توسعه پایدار داشته باشد طبیعتاً حامی سازمان محیط زیست خواهندبود اما اگر نگاه یک دولت صرفاً در حوزه تولید و خلق ثروت و اشتغال باشد سازمان محیط زیست در موضع ضعف قرار می گیرد.قدرت سازمان در گروه رويکردهاي حاميانه کابينهPG33NGO ها می توانند مطالبات زیست محیطی خود را در مرحله خط مشی انعکاس دهند به ویژه آنکه از افراد دلسوز محیط زیست تشکیل شده اند.اهميت نقش تشکلهاي مردمنهادPG34در کشور ما یک مسئله مهم عدم پیوستگی برنامه های پنج ساله توسعه است.گسستگي روند برنامهريزيهاي توسعهPG35یک دولت بر حوزهای تمرکز می کند و دولت بعد دقیقاً همان بخش را زیر سوال می برد.گسستگي روند برنامهريزيهاي توسعهPG36این به آن معناست که استراتژی واحد و یکسانی که بالادست سیاستگذاری ها باشد وجود ندارد.عدم وجود سند يکپارچه کننده برنامهريزيPG37نکته دیگر نقص در قوانین است و این باعث شده است که دولتها از این نقص و خلأ قوانین بهره ببرند تا منویات خودشان را آنطور که می خواهند دنبال کنند.نقص در قوانين، عامل سوءاستفاده دولتهاPG38در اصلاح چنین مشکلی، نقش دولت از همه پر رنگتر است که بازنگری در قوانین و مقررات بر اساس افق کشور داشته باشدنقش محوري دولت در بازنگري قوانينPG39در مجلس هم باید دفاع خوب و کاملی از لوایح پیشنهادی صورت بگیرد تا این مسیر کامل شود.اهميت دفاع قوي دولت از لوايح پيشنهاديPG40در برقراری هماهنگی میان قوه، نهادهای فراقوه ای نظیر شورای عالی انقلاب فرهنگی یا مجمع تشخیص مصلحت نظام می توانند در زمینه تدوین اسناد بالادستی و بازنگری سیاستهای کلان ایفای نقش کنند که بسیار موثر است.اهميت نقش نهادهاي فراقوهايPG41مهمترین راهکار در تغییر رویکرد هیئت وزیران به ملاحظات زیست محیطی در درجه اول تغییر نگاه و رویکرد در خود سازمان محیط زیست است.تغيير رويکرد در داخل سازمان، عامل تغيير رويکرد در کابينهPG42رویکرد این سازمان باید منطبق بر نیازهای روز جامعه باشد.ضرورت تغيير رويکرد بنا به نيازهاي روزPG43قوانین و مقرّراتی که الآن در سازمان وجود دارد مربوط به ادوار گذشته است که تغییر فضای توسعه و تغییر اقلیم و مهاجرت پرندگان و حیوانات به مناطق دیگر باعث تغییر نیازها شده استبه روز نبودن قوانين بازدارنده زيستمحيطيPG44که این به آن معناست که حتماً باید تغییر نگاه از خود این سازمان آغاز شود.ضرورت آغاز تغيير رويکردها از سازمانPG45به عنوان مثال خیلی از عرصه هایی که الآن تحت حفاظت سازمان محیط زیست قرار دارد فاقد ارزش زیست گاهی است و بالعکس بسیاری از عرصه های دارای ارزش زیست گاهی وجود دارد که تحت پوشش سازمان نیست.به روز نبودن قوانين بازدارنده زيستمحيطيPG46شناسایی و به روز آوری این عرصه های تحت حمایت نیازمند انجام کار کارشناسی در سازمان و سپس تصویب دولت دارد و حتی این موضوع نیازمند تصویب مجلس نیست.استقلال دولت از مجلس در برخي شئون قانونيPG47حال یک وزارتخانه ای مثل وزارت راه یا وزارت نفت که قصد انجام پروژه ای دارد با منطقه ای مواجه می شود که فاقد ارزش است اما سازمان مطابق با قانون بر حفاظت از آن عرصه تأکید می ورزد به طور کلی به موضوعات زیست محیطی بدبین می شود و رویکردش تغییر می کندبه روزنبودن قوانين، عامل رويکردهاي منفي کابينه به محيط زيستPG48در حالی که اگر این به روز آوری عرصه ها (اصلاح محدوده ها) مطابق با شرایط واقعی زیست گاه ها توسط کار کارشناسی دولت تغییر کند و وزارتخانه های بهره بردار نیز تبعیت بیشتری به خرج می دهند.تبعيت اعضاء کابينه در گرو به روزرساني قوانينPG49مطابق قانون اگر اصلاح محدوده زیست محیطی می خواهد صورت بگیرد باید الزاماً معادل منطقه حذف شده یا بیشتر از آن به عرصه های حفاظت شده اضافه شود.اهميت عرصههاي حفاظت شده در قانونPG50مطابق با توافقات بین المللی تا انتهای سال 2013 باید 10 درصد از اراضی کشور جزء عرصه های حفاظت شده باشد.اهميت عرصههاي حفاظت شده در قانونPG51چون آن قوانین بین المللی را داریم، قوانین داخلی مجلس نیز باید الزامات آن قوانین بین المللی را تأمین نماید چرا که آن توافقات برای ما به عنوان یکی از اعضاء الزاماتی را به همراه می آوردضرورت توجه مجلس به تعهدات بينالملليPG52البته این طور نیست که تمامی توافقات بین المللی جهت اجرا در کشور نیازمند تصویب مجلس شورای اسلامی داشته باشد. برخی از پروتکلها که بین دو دولت اتفاق می افتد و ربطی به مسائل حاکمیتی کشور ندارد، نیازمند تصویب مجلس نیز نیست.استقلال دولت از مجلس در برخي شئون قانونيPG53سند ملی محیط زیست که در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح شد به چند تا مشکل برخورد. یکی اینکه با تغییر دولت تعداد قابل توجهی از اعضاء شورا تغییر می کند.تغيير اعضاءشوراي عالي، عامل کندي پيشرفت سندPG54حال اگر نگاه دولتی توجه به توسعه پایدار باشد آن اعضاء دولت که در شورا مشارکت دارند در این راستا تلاش لازم را انجام می دهند اما با تغییر دولت ها موضوع پیگیری سند زمان بر شده است.تغيير اعضاءشوراي عالي، عامل کندي پيشرفت سندPG55دوم آنکه خود رئیس سازمان محیط زیست نتوانسته است آنطور که باید و شاید دفاع لازم و بحث کارشناسی را داشته باشد.عدم دفاع قاطعانه رئيس سازمان از سند مليPG56سوم ضعفی که در خود سازمان وجود دارد.ضعف در داخل سازمانPG57هم ضعف مدیریتی و هم بخش کارشناسی سازمان.ضعف در داخل سازمانPG58بدنه کارشناسی سازمان به لحاظ توان علمی و اجرایی ضعیف است.ضعيف بودن بدنه کارشناسي سازمانPG59این سازمان نشأت گرفته از جنگلبانی بوده است که به تدریج بزرگ شده و تبدیل به سازمان حفاظت محیط زیست شده اما نیروی علمی و کارشناسی سازمان به تناسب رشد نکرده است.عدم رشد توان علمي اجرايي بدنه کارشناسيPG60از آن طرف قوانین و مقررات منطبق با نیازهای دهه های قبل است و به روز نیست و حمله افراد حقیقی و حقوقی به سازمان همه این عوامل باعث شده است که این سازمان در انفعال قرار گیرد.قرار گرفتن سازمان در موضع انفعاليPG61و چون بدنه سازمان پویایی لازم را داشته باشد به حملاتی که به سازمان می شود پاسخهای مقتضی را می دهد.عدم پويايي منابع انساني سازمانPG62بخش دیگر این ضعف مربوط به مدیران ارشد سازمان اعم از رئیس و معاونین سازمان می باشد.عدم پويايي بدنه مديريتي سازمانPG63سازمان باید به لحاظ کارشناسی آنقدر قوی باشد که وقتي یک کارشناس صنعت نفت یا راه و شهرسازی و ... مراجعه می کند اطلاعات من کمتر از مراجعه کننده نباشد تا توان توجیه و استدلال کافی را داشته باشم.ضرورت قوت علمي بدنه کارشناسي سازمانPG64علاوه بر ضعف دانش تخصصی ضعف آگاهی از اطلاعات و قوانین و مقررات آن دستگاه اجرایی ذینفع نیز بسیار مهم است.اهميت اطلاع از قوانين مرتبطPG65مهمترین عاملی که باعث شده محیط زیست در کشور آنطور که باید مورد توجه قرار نگیرد ضعف هایی است که در سازمان محيط زيست وجود دارد.ضعف داخلي، مهمترين عامل انفعال سازمانPG66عامل دوم نگاه دولتها؛رويکرد دولتها عامل بعدي انفعال سازمانPG67و عامل سوم قوانین و مقرّرات.قوانين و مقررات عامل سوم انفعال سازمانPG68یک رویکردی در سازمان حفاظت محیط زیست در طول سالیان متمادی شکل گرفته است و آن تمایل به حفظ وضع موجود است که تبدیل به هدف شده است.عدم پويايي سازمانيPG69بخشی از این ترس از تغییر استمقاومت در برابر تغييرPG70و بخش دیگر آن نگاه بسته بدنه سازمان.عدم تعامل پويا با محيطPG71به عبارت ديگر بدنه سازمان محيط زيست اعم از مديريتي و کارشناسي فاقد «پويايي» است.عدم پويايي بدنه سازمانPG72پويايي در منابع انساني و نيز در قوانين و مقرّرات که پويايي منابع انساني مهمتر است چرا که اگر باشد، قوانين و مقرّرات خود به خود اصلاح و به روزرساني ميشوند. اهميت بيشتر پويايي منابع انساني نسبت به به روز بودن قوانينPG73عامل مهم ديگر (خارج از سازمان حفاظت محيط زيست)، نگاه حاکم بر بدنه دولت و مديريت اجرايي است که اولويت را با مسائل توسعهاي ميداند تا ملاحظات زيستمحيطي.رويکرد توسعهاي (غيرپايدار) در اعضاء دولتPG74يکي از مؤلفههاي تأثيرگذار در اين نگاه مديران اجرايي آن است که مديران تمايل به حدّاقل کردن هزينههايشان دارندنگاه هزينهبر بودن به رعايت محيط زيستPG75به اين معنا که در واقع ميخواهند پروژهها را با کمترين منابع و به سرعت به پايان برسانند و حاضر نيستند که براي ملاحظات زيستمحيطي هزينه اضافهاي را انجام دهند.نگاه هزينهبر بودن به رعايت محيط زيستPG76اين در حالي است که در کشورهاي توسعه يافته براي نگهداري بسياري از کارخانهها و سازمانهاي داراي آلاينده زيستمحيطي در ميان شهرها، هزينههاي زيادي صورت ميگيرد که به سلامت محيط آسيبي وارد نشود.نگاه سرمايهاي ساير کشورها به محيط زيستPG77البته اين حدّاقل کردن هزينهها در رويکرد کوتاه مدت معناي کاهش هزينهها را داردکوتهبيني در نگاه به محيط زيستPG78و در واقع در رويکرد بلندمدّت به دليل آسيبهاي بعضاً غير قابل جبراني که به محيط زيست وارد ميشود، چند برابر شدن هزينهها را منجر ميشود.کوتهبيني در نگاه به محيط زيستPG79شوراي عالي محيط زيست به عنوان مقام سياستگذار کلان حوزه محيط زيست کشور به جهت هماهنگي ميان بخشها نقش مهمي ميتواند ايفا کند.نقش و اهميت شوراي عالي محيط زيستPG80علاوه بر اين شوراي عالي محيط زيست ميتواند بستري باشد براي انتقال رويکردهاي حاميانه رئيس دولت و سازمان حفاظت محيط زيست به ساير بازيگران مهم و تأثيرگذار عضو در شورا.شورا، عامل بهبود رويکردهاي اعضاء کابينهPG81صندوق ملي محيط زيست در برنامه سوم تا پنجم به تصويب رسيده است به اين صورت که جرائمي که در بخشهاي مختلف اخذ ميشود به اين صندوق واريز شود و از محلّ آن به پروژههاي در راستاي سياستهاي حفاظت محيط زيست کمک شودتشکيل صندوق ملي در برنامه سومPG82که متأسفانه تا کنون عليرغم گذشت چندين سال از زمان تأسيس آن به صورت عملياتي شکل نگرفته است و مهمترين دليل نيز آن بود که سرمايه اوليه اين صندوق که ميبايست توسط دولت تأمين ميشده است، محقق نشده است.عملياتي نشدن صندوق ملي به دليل عدم تأمين مالي منابعPG83سياستهاي اصل 44 ناقض محيط زيست نيست چراکه اگر قوانيني به روز و مطابق با نيازها وجود داشته باشد و از آن طرف نيز دستگاههاي نظارتي به وظيفه خود به خوبي عمل کنند، بخش خصوصي مزاحمت چنداني براي محيط زيست ايجاد نخواهد کردهمراستايي سياستهاي اصل 44 با محيط زيست در صورت توجه به نظارتPG84چرا که به هر حال در اين بين آنچه بخش خصوصي از آن بهرهمند ميشود، خلأهاي قانوني است که بايد برطرف گردد.استفاده بخش خصوصي از خلأهاي قانونيPG85نگاه حاکم بر سازمان باعث شده که کارشناسان اهتمام لازم را نداشته باشند، يا مثل بخش خصوصي به دنبال منافع خودشان ميروندعدم اهتمام بدنه کارشناسي سازمانPG86و يا نسبت به اهداف عالي سازمان بيتفاوت ميشوند.بيتفاوتي در بدنه کارشناسي سازمانPG87البته ساختار و خدمات سازمان بايد براي آنها هم به لحاظ مادّي و هم به لحاظ معنوي ايجاد انگيزه کند.ضرورت ايجاد انگيزه براي منابع انساني سازمانPG88در واقع سازمان بايد راهکارهايي را به کار گيرد تا يک هويت بخشي براي نيروي انسانياش به وجود بيايد و افراد احساس بهرهوري و فايده در نتيجه فعاليتهاي خود در سازمان نمايند.ضرورت ايجاد انگيزه براي منابع انساني سازمان
در نتيجه انجام مصاحبه هفتم، علاوه بر تکرار برخي مفاهيم مصاحبههاي پيشين، در مجموع 5 مفهوم جديد در نتيجه کدگذاري باز نکات کليدي به شرح جدول زير ظهور يافت تا تعداد مجموع مفاهيم شکل گرفته تا کنون به 103 مفهوم افزايش يابد.
جدول 4-24: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد هفتم (G)
ردیفمفاهیمنشانگر کدها1مطلوبيت جايگاه معاونتي سازمانPG122دانش زيستمحيطي دولتمردانPG30, PG66, PG80, PG323گرايش زيستمحيطي دولتمردانPG32, PG30, PG47, PG48, PG66, PG804دانش زيستمحيطي بوروکراتهاPG61, PG62, PG63, PG64, PG39, PG72, PG855گرايش زيستمحيطي بوروکراتهاPG72, PG41, PG44, PG85, PG86, PG87, PG886ناهمخواني قدرت رسمي با اختيارات واقعيPG827عدم کارآيي مکانيسمهاي بازارگراPG88اهميت تخصصگرايي NGOsPG339حساسيت ملي زيستمحيطيPG2410هزينه- منفعت کمّي منابع طبيعي کشورPG7611اهميت نظارت قضايي دادگاههاPG6, PG18, PG2212اهميت نظارت تقنيني بر خط مشيهاPG5, PG23, PG2513اهميت نظارت قوه مجربه بر خط مشيهاPG27, PG29, PG3814سهولت نظارت و نفوذ بر بخش خصوصيPG83, PG8415اهميت و نقش «حسابرسي رعايت»PG2516به روزرساني قوانين موجود زيستمحيطيPG42, PG84, PG14, PG15, PG16, PG17, PG18, PG20, PG21, PG22, PG37, PG38, PG43, PG45, PG47, PG48, PG49, PG50, PG6717دولت، بزرگترين مخرّب محيط زيستPG3718عدم شکلگيري به دليل عدم تأمين اعتبارPG81, PG8219کارکرد وحدتبخشي سياستي شوراPG19, PG40, PG13, PG79, PG420عدم تضادّ ماهوي توسعه و پايداري آنPG73, PG8321رويکرد بلند مدّت در تجزيه و تحليلهاPG73, PG74, PG75, PG77, PG7822اهميت رويکرد فرابخشي دولتمردانPG1, PG2, PG3, PG4, PG7, PG9, PG11, PG1323مطلوبيت بازنگري و افزايش اعضاء شوراPG53, PG5424اهميت اقتدار شخصيتي رئيس سازمانPG5525عدم تعامل پوياي بوروکراتها با محيطPG68, PG69, PG70, PG71, PG72, PG6426تأخير شوراي عالي انقلاب فرهنگي در بررسي سند ملّيPG53, PG5427ابهام در صلاحيت اداري شوراي عالي انقلاب فرهنگي در بررسي سند ملّيPG53, PG5428مترقّي بودن سند ملي محيط زيستPG1029اهميت نظارت قضايي سازمان بازرسي کلّ کشورPG18, PG2230ضرورت مشروعيتبخشي تقنيني تعهدات بينالملليPG5131اهميت ارزيابيها و پیوست های زيستمحيطيPG26, PG2832اهميت مشارکت مردمي سبزPG24, PG3333استقلال قو مجريه در تدوين خط مشيهاي اجراييPG46, PG5234اهميت سياستپژوهي (کاربردی) زيستمحيطيPG3935اهميت رويکرد حاميانه رئيس جمهورPG31, PG3236ضرورت برنامه ریزی راهبردی متناسب با بلوغ سازمانPG58, PG59, PG61, PG62, PG87, PG88, PG6537ضرورت تدبیر سازمان برای هماهنگی و نظارت فراقوهایPG19, PG34, PG35, PG36, PG40, PG438اولویت حلّ مسائل سازمانی بر مسائل زیست محیطیPG65, PG67, PG68, PG69, PG70, PG71, PG86, PG87, PG88, PG41, PG42, PG44, PG56, PG57, PG58, PG59, PG60
مفاهيم خاکستري رنگ در جدول فوق، «مفاهيم جديد» ظهور يافته در مصاحبه هفتم ميباشند. بر اساس نتايج تجزيه و تحليل اين مصاحبه در نهايت يک مقوله جديد شکل گرفت و 3 مقوله ديگر تکميل شدند، به اين معنا که گستره تعداد مفاهيم ذيل هر کدام از آنها افزايش يافت.
جدول4-25: شکلگيري مقوله از مفاهيم مصاحبه G
عنوان مقوله ظهور يافتهعنوان مفهوم زيرمجموعهصندوق ملّي محيط زيستعدم شکلگيري به دليل عدم تأمين اعتبار
جدول4-26: تکميل مقوله اول از مفاهيم مصاحبه G
عنوان مقوله تکميل شده اولعنوان مفهوم زيرمجموعهتصويب خط مشيهاي زيستمحيطيضرورت مشروعيتبخشي تقنيني تعهدات بينالملليتأخير شوراي عالي انقلاب فرهنگي در بررسي سند ملّيبه روزرساني قوانين موجود زيستمحيطي
عنوان مقوله تکميل شده دومعنوان مفهوم زيرمجموعهشوراي عالي انقلاب فرهنگيتأخير شوراي عالي انقلاب فرهنگي در بررسي سند ملّيابهام در صلاحيت اداري شوراي عالي انقلاب فرهنگي در بررسي سند ملّي
عنوان مقوله تکميل شده سومعنوان مفهوم زيرمجموعهسازمان حفاظت محيط زيستمطلوبيت جايگاه معاونتي سازمانناهمخواني قدرت رسمي با اختيارات واقعياهميت اقتدار شخصيتي رئيس سازمانضعف بدنه مديريتي در بوروکراسي محيط زيستاختيارات محدود سازمان حفاظت محيط زيستضرورت برنامه ریزی راهبردی متناسب با بلوغ سازمانضرورت تدبیر سازمان برای هماهنگی و نظارت فراقوهایاولویت حلّ مسائل سازمانی بر مسائل زیست محیطی
4-1-8- مطالعه مورد هشتم (H)
مصاحبه شونده: (عضو هيئت علمي دانشگاه و مدير گروه سابق «اقتصاد و انرژي» دانشگاه علامه طباطبايي رحمتاللهعليه)
جدول 4-27: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد H
ردیفنکات کلیدیکدگذاری بازPH1در سياستگذاري زيستمحيطي در درجه اول نگاه سياستگذاران به تعريف و مقوله «محيط زيست» اهميت دارد که يک مفهوم عام و گسترده است و نبايد فقط محدود به محيط زيست انساني شود.اهميت تعريف جامع محيط زيستPH2محيط زيست طبيعي، جانوري و ... نيز در تعريف محيط زيست هست. اين طور نباشد که يک حوزه در محيط زيست ديده شود و از ساير موضوعات غفلت شود.فراتر بودن حوزه تعريف از محيط زيست انسانيPH3در يک اکوسيستم تمامي عناصر اعم از انسانها،حيوانات، گياهان و حتي جمادات با يکديگر در ارتباطند و در تعامل با يکديگر محيط زيست را تشکيل ميدهند.ارتباط اجتناب ناپذير عناصر يک اکوسيستمPH4گام اول در مدل سياستگذاري آن است که ببينيم سياستگذاريهايي که در دنيا تدوين ميشود چگونه است و به عبارت ديگر بستر نظري موضوع فراهم شود.ضرورت توجه به بستر نظري موضوعPH5بعد انطباق با واقعيتهاي کشور مطرح ميشود.ضرورت بوميسازي تئوريها با واقعيتPH6بررسي سابقه قوانين در سياستگذاريهاي بعدي زيستمحيطي اهميت دارد.پيوسته بودن سير قانونگذاريPH7تدوين قوانين بخشي و موردي در سياستگذراي زيستمحيطي خوب است اما هدف غايي نيست و مطلوبيت ندارد و نيازمند اتخاذ روند واحد و جامعي هستيم. ضرورت اتخاذ نگاه فرابخشي در موضوعاتPH8چه بسا ما در محيط زيست قوانين خوبي داشته باشيم اما در اجرا با مشکلاتي مواجه شويم.وجود مشکلات در اجراPH9يک بخش از اين مشکلات مربوط ميشود به عدم وجود انگيزههاي کافي در مجريان سياستها و قوانين.عدم وجود انگيزه کافي،از مشکلات اجراPH10بخش ديگر مشکل کمبود اعتبارات مالي و يا ابزارها و امکانات لازم و مورد نياز است که موانع جدّي را ايجاد کرده است. موانع سختافزاري اجراPH11در حال حاضر در حوزههاي مختلف محيط زيست مشکل داريم که يکي از مسائل اساسي آبخوانها هست نظير اروميه، زايندهرود، گاوخوني و ... که به عنوان مثال اين مسئله، دلايل و ريشههاي مختلفي دارد که بايد ابتدا اين ريشهها شناسايي شوند و بعد اقدام به تدوين راه حل و راهکار نمود.ضرورت ريشهيابي مشکلات زيستمحيطيPH12از مشکلات عمده ديگر آن است که تصميمات توسعهاي به صورت بخشي اتخاذ شده است به عنوان مثال در سدسازيعدم نگاه فرابخشي در محيط زيستPH13نکته بسيار مهم ديگر آن است که نبايد سياستگذاري زيستمحيطي فقط در حوزههايي که دچار بحران هستيم پيگيري شودضرورت اتخاذ تدابير پيش از بروز بحرانPH14ممکن است نشانههايي وجود داشته باشد که در آينده دچار بحران شويم و آنها نيز در فرآيند سياستگذاري مورد توجّه قرار گيرد.ضرورت اتخاذ تدابير پيش از بروز بحرانPH15به نظر بنده، مشکل فعلي محيط زيست مشکل ساختاري و جايگاه آن در قوه مجريه نيست.عدم وجود مشکل جايگاه سازمان در قوه مجريهPH16تجربه نشان داده است که بحثي مطرح ميشود و يک وزارتخانه تأسيس ميشود و يا ادغام ميشود و بعدها مخالفتهايي با آن پيش ميآيد و يا حتي پيشنهادهايي مخالف آنچه انجام شده بود، دوباره مطرح ميشود.عدم اثربخش بودن راهکار ارتقاء سازمان به وزارتخانهPH17در حال حاضر بايد موانع ساختار فعلي به ويژه موانع فکري در توجه به محيط زيست برطرف شود و تدبير براي ادغام يا ايجاد ساختار جديد براي محيط زيست به نظر غير اثربخش ميرسد.ضرورت برطرف شدن موانع فکري ساختار فعليPH18نکته ديگر مشارکت مردمي است، بسياري از شهروندان علاقمند به موضوعات زيستمحيطي هستند و در عمل نيز رعايت ميکنند.اهميت مشارکت مردميPH19اما در مقابل، مردمي هم هستند که کارهايي بر ضدّ آن انجام ميدهند. به عنوان مثال اينکه درختها را به طور گستردهاي و براي منافع کارفرمايشان قطع ميکنند.آسيبرساني مردم به محيط زيست به دليل مسائل اقتصاديPH20بنابراين به نظرم يکي از مسائل مهم اين است که دولتها کاري انجام دهند و شرايط را طوري فراهم کنند که مردم مجبور نباشند به دلايل اقتصادي به محيط زيست ضربه بزنند.آسيبرساني مردم به محيط زيست به دليل مسائل اقتصاديPH21اتفاقي که در اروميه در حال رخ دادن است و مردم به دليل نياز مالي به استفاده بيش از اندازه از اب درياچه اروميه روي آورده و به صورت قانوني يا غيرقانوني از آن استفاده ميکنند و درياچه به اين روز افتاده است.آسيبرساني مردم به محيط زيست به دليل مسائل اقتصاديPH22بنابراين مردم اول خودشان و شرايط زندگيشان را در نظر ميگيرند و بعد از آن به محيط زيست فکر ميکننداولويت مسائل اقتصادي نسبت به مسائل زيستمحيطي براي مردمPH23و اين به دولتمردان بستگي دارد که هم شرايط را براي زندگي مردم طوري فراهم کنند که لازم نباشد به محيط زيست صدمه بزنند نقش دولتمردان در بهبود شرايط اقتصادي مردمPH24و هم قوانيني وضع کنند که از صدمه زدن به محيط زيست پيشگيري کند و با استفاده از قوانين مناسب آنها را مجبور به رعايت چنين ملاحظاتي کنند.نقش دولتمردان در وضع قوانين بازدارندهPH25من معتقدم که رفع تحريمها در برطرف کردن برخي مسائل تأثير داشته تأثير تحريمها بر مسائل زيستمحيطيPH26و به ويژه دسترسي به تکنولوژيهاي روز در مورد محيط زيست را تسهيل ميکند.تأثير تحريمها در دسترسي به فناوريهاي زيستمحيطي
در نتيجه انجام مصاحبه هشتم، علاوه بر تکرار برخي مفاهيم مصاحبههاي پيشين، در مجموع فقط يک مفهوم جديد در نتيجه کدگذاري باز نکات کليدي به شرح جدول زير ظهور يافت تا تعداد مجموع مفاهيم شکل گرفته تا کنون به 104 مفهوم افزايش يابد.
جدول 4-28: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد هشتم (H)
ردیفمفاهیمنشانگر کدها1مطلوبيت جايگاه معاونتي سازمانPH15, PH162گرايش زيستمحيطي دولتمردانPH8, PH9, PH173گرايش زيستمحيطي بوروکراتهاPH8, PH9, PH174ضعف بودجهاي سازمان حفاظت محيط زيستPH105ضرورت همگامي با فناوري روزPH10, PH266اهميت نظارت قضايي دادگاههاPH247اهميت نظارت تقنيني بر خط مشيهاPH248اهميت نظارت قوه مجربه بر خط مشيهاPH249تأثير رفاه بر کنش زيستمحيطيPH19, PH20, PH2110شمول محيط زيست ذيل توسعه پايدارPH1, PH2, PH3, PH411رويکرد بلند مدّت در تجزيه و تحليلهاPH13, PH1412اهميت رويکرد فرابخشي دولتمردانPH7, PH12, PH1, PH2, PH3, PH413ضرورت ريشهيابي مسائل زيستمحيطيPH1114ارزشمحوري نظام تدوين خط مشي زيستمحيطيPH515اهميت مشارکت مردمي سبزPH1816تأثير عوامل اقتصاد کلان بر تدوينPH25, PH2617رويکرد جزئي- تدريجي (قياسي) تدوينPH618اولويت نيازهاي معيشتي بر نيازهاي زيستمحيطيPH19, PH20, PH21, PH22, PH23
مفاهيم خاکستري رنگ در جدول فوق، «مفاهيم جديد» ظهور يافته در مصاحبه سوم ميباشند. بر اساس نتايج تجزيه و تحليل اين مصاحبه در نهايت فقط يک مقوله تکميل شد، به اين معنا که گستره تعداد مفاهيم ذيل آن افزايش يافت. در اين مصاحبه مقوله جديدي ظهور نيافت.
جدول4-29: تکميل مقولات از مفاهيم مصاحبه H
عنوان مقوله تکميل شدهعنوان مفهوم زيرمجموعهکنش زيستمحيطي شهرونداندانش زيستمحيطي شهروندانگرايش زيستمحيطي شهرونداناولويت نيازهاي معيشتي بر نيازهاي زيستمحيطي
4-1-9- مطالعه مورد نهم (I)
مصاحبه شونده: (مدير کل توسعه پايدار و اقتصاد سازمان حفاظت محيط زيست)
جدول 4-30: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد J
ردیفنکات کلیدیکدگذاری بازPI1اگر بخواهيم در «تدوين سياستها» مشکل را بررسي کنيم در درجه اول بايد بگوييم روشي که در حال حاضر براي تدوين خط مشيهاي اين حوزه به کار گرفته ميشود يک روش بالا به پايين است.روش بالا به پايين در تدوين خط مشيهاPI2يعني سازمان محيط زيست به عنوان برنامهريز و سياستگذار يکسري برنامه را تدوين ميکند و به تصويب ميرساند و سپس انتظار دارد اين سياستها و قوانين تا لايههاي پايين کشور يعني استانها، شهرها و روستاها اجرا شود.شيوه دستوري سازمان در ابلاغ تصميمات به سطوح محلّيPI3اين شيوه يعني شيوه دستوري و از بالا به پايين يکي از عمدهترين مشکلات مرحله تدوين است.روش متمرکز، مشکل اصلي مرحله تدوينPI4مشکل ديگر قابل ذکر در اين مرحله آن است که اين سياستها تا حدودي به صورت آرماني تدوين ميشود.آرماني بودن تدوين خط مشيهاPI5يعني مطابق با شرايط روز جهان، شرايط کشورهاي توسعه يافته يا بحرانهاي زيستمحيطي که دچار ميشويم اقدام به تدوين سياستها ميکنيم.تدوين با توجه به شرايط آرماني (غير واقعگرا)PI6در حالي که ملاحظه شرايط خاص کشور که همان شرايط اقتصادي اجتماعي، منابع مالي و فرهنگ عمومي پذيرش سياستهاي زيستمحيطي را در نظر نميگيريم.ضرورت توجه به شرايط واقعي کشور در تدوينPI7در تحقيقي که انجام داديم متوجه آن شديم که سياستهاي برنامه چهارم توسعه که تقريباً تمامي سياستگذاران و برنامهريزان محيط زيست کشور که قوّت آن در مقايسه با ساير برنامههاي توسعه اذعان دارند، در همان مقام تدوين در وضعيت «متوسطي» قرار دارد.وضعيت «متوسط» برنامه چهارم توسعهPI8اين برنامه به لحاظ محتوايي بسيار خوب تنظيم شده، داراي جملهبنديهاي غني و بسيار متعالي به لحاظ زيستمحيطي استکامل بودن برنامه چهارم به لحاظ محتواييPI9اما شرايط خاص کشور در تدوين لحاظ نشده به اين معنا که شرايطي که در تدوين برنامه چهارم بايد در نظر گرفته ميشده، اساساً فراهم نبوده يا اينکه ما قبلتر آمادگي را ايجاد نکرده بوديم.عدم لحاظ شرايط و محدوديتهاي خاص کشور در برنامه چهارمPI10به عنوان مثال بند مربوط به ايجاد صندوق ملّي محيط زيست بسيار خوب و بجا بود اما در آن گفته شده بود که منابع مالي صندوق بايد از محلّ غير دولتي يا خارجي تأمين شود و اين با قانونهاي ديگر منافات داردتضادّ يکي از بندهاي برنامه با قوانين موجودPI11و به همين دليل هفت سال است که اجراي صندوق ملّي محيط زيست متوقّف است.توقف اجراي بند مربوطPI12يا اينکه در برنامه چهارم ذکر شده بود که کود و سمّ در کشاورزي بايد کاهش يابد و مبارزه بيولوژيک جايگزين آن شود و اين در حالي است که نه کشاورز ما به لحاظ فرهنگي و آموزشي اين آمادگي و آگاهي را دارد که اين جايگزيني را انجام دهدتضادّ بند ديگر با شرايط فرهنگي و آموزشيPI13و نه وارد کنندگان کود و سمّ که به صورت انحصاري اين کار را انجام ميدهند اجازه توقّف واردات را ميدهند. با وجود آنکه بسيار بند خوبي است اما اجرايي نميشود.تضادّ همان بند با شرايط و امکانات سختافزاريPI14ما باز هم دور هم نشستهايم و به عنوان سياستگذار چنين مفادي را در برنامه گنجاندهايم و سراغ استانها و شهرستانها نرفتهايماصرار به تمرکز در شيوه خط مشيگذاريPI15و مشکلات آنها را به صورت دقيق جويا نشدهايم که بعد آنها را دستهبندي کنيم و در برنامهها انعکاس دهيم و چنين مشکلاتي پديد آمده است.انعکاس ضعيف مسائل سطوح محلّي در مرحله تدوينPI16در مقام اجرا نيز بايد گفت، يکي از مشکلات عمده آن است که کساني که خودشان برنامه را تدوين نکردهاند در اجراي آن نيز اهتمام چنداني ندارند.يکي نبودن سياستگذاران و مجريان، مانع مهم اجراPI17مشکل دوم در اجرا آن است که به دليل اينکه معمولاً يک دولت برنامه توسعه را تدوين ميکند و دولت بعدي بايد بخشي از اجراي برنامه را به عهده گيرد و همين مسئله در اجراي برنامه مشکلاتي را پديد ميآورديکي نبودن سياستگذاران و مجريان، مانع مهم اجراPI18در حالي که اجرا بايد سيستمي باشد نه آنکه وابسته به افراد باشد.وابستگي اجرا به افراد و نه برنامههاPI19در مورد مفاد زيستمحيطي برنامه چهارم نيز گفته شد که اگر همانها که برنامه را نوشتند کماکان مسئوليت اجرايي داشتند برنامه اجرا ميشد. و اين يکي از مهمترين اشکالاتي بود که در عدم اجراي برنامه چهارم بوجود آمد.يکي نبودن سياستگذاران و مجريان، مانع مهم اجراPI20براي هر مسئلهاي اگر قانون و سياست مربوط به آن وجود داشته باشد، يعني ضمانت اجرايي نيز بايد وجود داشته باشد.ضرورت لحاظ ضمانتهاي اجرايي در متن قوانينPI21بارها شده است که سازمان حفاظت محيط زيست که کارخانههاي بسيار بزرگي نظير آلومينيوم اراک را تعطيل کرده و اخطارهاي بسياري داده و در بخشهايي مثل نفت منجر به تغييراتي شده است.اِعمال اختيار و قدرت سازمان در برخورد با خاطيانPI22همه اينها وابسته به اقتدار سازمان محيط است که البته بايد گفت به لحاظ قانوني نيز ما کمبود خاصي نداريم.وابستگي قدرت سازمان به قدرت رئيس آنPI23ما دو جلد کتاب قانون داريم (نزديک به 1000 صفحه) که جامعيت خوبي دارد.کفايت مطلوب قوانينPI24اينکه اين قوانين به خوبي اجرا نميشود اين بحث و موضوع ديگري است.عدم توفيق در اجراPI25در کشور ما نيز جايگاه معاونت زيستمحيط از وزارتخانهها نيز بالاتر استمطلوب بودن جايگاه فعلي سازمان در قوه مجريهPI26اما نکته مهم در اين اقتدار آن است که اين عامل در کشور ما تا حدّ زيادي بستگي به افراد داشته است.وابستگي قدرت سازمان به قدرت رئيس آنPI27چنانچه رئيس سازمان محيط زيست اقتدار لازم را داشته باشد و شخص رئيس جمهور نيز حمايت کافي را صورت دهد، مطمئن باشيد به لحاظ قانون و جايگاه مشکل خاصي نداريمقدرت رئيس سازمان در گرو حمايت رئيس جمهورPI28و همين شکل معاونت ذيل رئيس جمهوري حالت بسيار مطلوبي است.مطلوب بودن جايگاه فعلي سازمان در قوه مجريهPI29خيليها ميگويند زيرمجموعه قوه مقنّنه يا قوه قضاييه و يا حتي رهبري قرار گيرد در حالي که محيط زيست هر کجا باشد بايد آن اقتدار لازم را داشته باشد که جايگاه فعلي منافاتي با اين موضوع ندارد.مطلوب بودن جايگاه فعلي سازمان در قوه مجريهPI30فکر ميکنم که اگر دولت و رئيس جمهور بخواهد و مدير عالي محيط زيست نيز فرد مقتدري باشد، سازمان بتواند به خوبي از عهده مأموريتهايش بربيايد.اقتدار رئيس سازمان و حمايت رئيس جمهور، عوامل کليدي موفقيتPI31الان بر شيوه اجراي سياستهاي زيستمحيطي نظارت وجود دارد ولي خيلي ضعيف است.نظارت ضعيف بر شيوه اجراي خط مشيهاPI32در حال حاضر در سازمان محيط زيست طرحي را آماده کردهايم جهت ارائه به مجلس تحت عنوان «حسابرسي محيط زيست».اهميت طرح حسابرسي محيط زيستPI33يک مرکزي تحت عنوان حسابرسي محيط زيست در سازمان حفاظت محيط زيست ايجاد شود با همکاري ديوان محاسبات کشوراهميت همکاري با ديوان محاسبات کشورPI34که به صورت گروهي متمرکز شود در وزارتخانهها، دستگاهها و سازمانها و بخشهاي اجرايي مختلف و کل مباحث زيستمحيطي را نظارت کندضرورت پايش مستمر فعاليت دستگاههاPI35محيط بانان بيشتر در رابطه با تخلفات مربوط به شکار و صيد و اسلحه غيرمجاز ورود پيدا ميکنند که در حال حاضر اين وظيفه خود را نيز به خوبي انجام ميدهند.مطلوب بودن شيوه انجام وظايف محيطبانانPI36مشکل ما در مورد نظارت در خصوص ارزيابيها يا همان حسابرسيهاي زيستمحيطي استفقدان نظام ارزيابي مستمر، مشکل مرحله نظارتPI37به عنوان مثال طرحهاي توسعهاي که بدون ارزيابي زيستمحيطي وارد فاز اجرايي شدهاند ضعف در ارزيابي پيشينيPI38يا قانون گفته است که براي هر طرح و پروژه جديد بايد توجيه اقتصادي، فرهنگي و زيستمحيطي ارائه شود که اينکار را انجام ندادهاند و به نوعي ما را دور زدهاند.ضعف در نظام ارزيابيPI39البته در موضوع پيشنهاد حسابرسي محيط زيست بايد مشارکت سازمان بازرسي کلّ کشور نيز جلب شود که اگر اينگونه شود سه قوه به صورت همزمان در يک پيشنهاد زيستمحيطي مشارکت کردهاندضرورت جلب مشارکت سازمان بازرسي کلّ کشورPI40اما آن چيزي که ما خواستهايم آن است که مرکزيت اين پيشنهاد با سازمان حفاظت محيط زيست باشد.تمرکز حسابرسي در سازمانPI41از سال 1327 که کنوانسيونها و پروتکلهاي بينالمللي در زمينه محيط زيست تصويب شده است تا کنون سير تحولاتي در معاهدههاي بينالمللي و نيز فاصله زماني عضويت ايران در کنوانسيون يا توافقنامه بينالمللي از زمان ايجاد و تصويب آن قابل مشاهده است.سير تحول عضويت ايران در تعهدات بينالملليPI42قبل از انقلاب ما بيشتر به مسائل طبيعي ميپرداختهايم چرا که مسائل آلودگي به گستردگي الان اصلاً مطرح نبود.سير تطوّر مسائل زيستمحيطي در زمانPI43البته عضويت ايران در کنوانسيونهاي بينالمللي محيط زيست نيز منوط به تأييد شوراي عالي محيط زيست و در مواردي مجلس شوراي اسلامي است.تأييد مجلس، شرط عضويت رسميPI44ميزان تأثيرگذاري اين کنوانسيونها و توافقنامهها بر برنامهريزي کلان زيستمحيطي کشور به دو عامل وابسته بوده است: يکي به مديريت کلان زيستمحيطي (رئيس سازمان و رئيس جمهور) کشوراهميت نگرش رئيس سازمان و رئيس جمهورPI45و ديگري تحولات جهاني. مثلاً گرمشدن جهان در برنامهريزيهاي پنجساله کشور تأثيرش را ميگذارد و ما نيز تمهيداتي را در راستاي رفع آن مسائل زيستمحيطي در سياستگذاريهايمان ميانديشيم.تأثير تحولات جهاني بر روند عضويت در کنوانسيونهاPI46طي سالهاي 76 تا 84 ما به بيشترين کنوانسيونها و پروتکلها پيوستهايمروند متغيّر عضويت در کنوانسيونهاPI47و فاصله زماني نيز که ما به آن کنوانسيون پيوستهايم نيز از ميانگين 11 تا 14 سال تأخير تا زمان پيوستن براي قبل از سال 76 به تقريباً 3 تا 4 سال کاهش پيدا کرده است.فاصله زماني متغيّر عضويت در کنوانسيونهاPI48در حال حاضر هم جزء 20 تا کنوانسيون و پروتکل بينالمللي هستيم.عضويت در 20 کنوانسيونPI49ضمانت اجرايي اين کنوانسيونها به اين صورت است که مجلس شوراي اسلامي آنها را به تصويب ميرساند و به اين شکل تعهدات اين کنوانسيونها را کشور ميپذيرد.تأييد مجلس، شرط عضويت رسميPI50ما در بسياري از اين کنوانسيونها نيز موفق بودهايم به عنوان مثال در کنوانسيون مواد مخرّب لايه ازون (پروتکل مونترال) ايران در آسيا و اقيانوسيه نمونه شد و عملکرد ايران مورد تشويق قرار گرفت.موفقيت ايران در برخي از کنوانسيونهاي بينالملليPI51در هشت سال اخير در خصوصNGO ها کاهش تعداد را تا حدود 427 تشکل داشتهايم.کاهش تعدا NGOs در هشت سال اخيرPI52تعدادي از آنها در تهران و مابقي در شهرستانها به طوريکه تقريباً کل کشور را پوشش ميدهند.سرتاسري بودن NGOsPI53الآن مجدّداً فعاليت آنها به صورت جدّيتر دنبال ميشود.احياي مجدّد NGOsPI54يکي از گروههايي نيز که در روند سياستگذاري و برنامهريزي اهداف توسعه هزاره مشارکت داشتند که طي آن در هفت استان نشست مشورتي تشکيل شد، همين NGO ها بودند.نقش NGOs در روند برخي برنامهريزيهاPI55البته بخش خصوصي، سازمانهاي دولتي و دانشگاههاي همه استانها را براي مشارکت در اين موضوع دعوت کرديم.تلاش براي جلب مشارکت ذينفعان مختلفPI56الآن هم در کميته ملي توسعه پايدار –که بر اساس ريو20 داراي 18 کميته فرعي است- در برنامه داريم که در هر 18 کميته فرعي NGO ها مشارکت داشته باشندتلاش براي جلب مشارکت NGOs در کميته ملي توسعه پايدارPI57که الان نيز فراخوانهاي مربوطه در اين زمينه در حال انجام است و سازمان اين فراخوان را بر روي پرتال خود قرار داده است.استفاده از ظرفيت پرتال سازمان براي جلب مشارکت عموميPI58ما طرح حمايت از NGO داريم اما اين حمايت به معني حمايت مستقيم مالي نيستعدم حمايت مستقيم مالي از NGOsPI59بلکه حمايتي که سازمان از آنها انجام ميدهد در توانمندسازي و ايجاد شبکهها و ارتقاء ظرفيتهايشان است نه اينکه به صورت مستقيم کمک مالي ارائه شودتلاش براي انجام حمايتهاي غيرماليPI60اما در شرايط مساوي اگر دو طرح مشابه يکي توسط بخش خصوصي و ديگري توسط NGO پيشنهاد شده است و آن طرح هزينهبر باشد، سازمان از NGO حمايت ميکند.ترجيح NGOs بر نهاد خصوصي در شرايط برابرPI61سازمان به هيچ وجه نگاه انتفاعي به NGO ها نداشته است.عدم رويکرد انتفاعي سازمان به NGOsPI62در هشت سال اخير دورههاي آموزشي خيلي محدودي براي NGO ها گذاشته شده است که البته در حال حاضر رويکردها تغيير کرده است و توجه به NGO ها در دستور کار سازمان به صورت جدّي قرار دارد.ناکافي بودن دورههاي آموزشي برگزار شده براي NGOsPI63در برنامه چهارم موضوعات محيط زيست به پنج گروه طبقهبندي شد تنوع موضوعي مفاد برنامه چهارمPI64و براي هر گروهي تعدادي از بازيگران خبره اعم از NGO ها، دانشگاهيان و دستگاههاي اجرايي دعوت شدند و برنامه چهارم با مشارکت آنها تدوين شد.تنوع بازيگران مرتبط زيستمحيطيPI65اين مشارکت در تدوين برنامههاي عملياتي مربوطه نيز وجود داشت و تلاش شد تا به صورت مشارکتي و پايين به بالا يک سند فرابخشي محيط زيست تدوين شود.تلاش براي تدوين برنامه به صورت مشارکتيPI66اشکال اصلي اين فرآيند آن بود که ما به دليل محدوديت زماني مسائل زيستمحيطي شهرستانها را به صورت دقيق مورد ملاحظه قرار نداديم.عدم موفقيت کامل سازمان در جلب مشارکتPI67ملاحظه برنامه استانها از تهران و به شکل ستادي اتفاق افتاد تمرکز در برنامهريزيPI68و فرصت نشد مشکلات قوانين قبلي و آسيبشناسيهاي مربوطه را از منظر شهرستانها دريافت کنيم و نظر آنها را بگيريم.عدم موفقيت کامل سازمان در شناسايي مسائل محلّيPI69پيشنهاد ما آن است که براي تدوين برنامه ششم توسعه بايد به لحاظ زماني خيلي جلوتر گروههايي در استان ها به منظور شنيدن صداي همه بخشهاي مرتبط با محيط زيست در آن استان فعال شوندضرورت جلب مشارکت، پيشتر از آغاز تدوينPI70بعد اين موارد در ستاد تبديل به برنامههاي کلان شود.جمعبندي نظرات به صورت متمرکزPI71ادارات کل محيط زيست استانها هم در برنامه پنجم اين زمان را در اختيار نداشت تا از ابتدا کميتههايي داشته باشند و چالشها و برنامههاي پيشنهاديشان را به ما ارائه دهند که بايد براي برنامه بعدي اصلاح شود.محدوديت زمان، عامل عدم توجه به مشارکت سطوح محلّيPI72خلأيي که در قوه مقننه در خصوص مسائل زيستمحيطي احساس ميشود اين است که محيط زيست اولويت اول تا چندم اغلب نمايندگان مجلس مسائل زيستمحيطي نبودهاولويت نخست نبودن محيط زيست براي نمايندگان مجلسPI73و مسائل ديگر توسعهاي نظير تورم، اشتغال، اقتصادي، اجتماعي و ... است.اولويت مسائل اقتصادي نسبت به محيط زيستPI74اين در حالي است که فراکسيون محيط زيست در مجلس شوراي اسلامي داريم ولي توجه کافي صورت نميگيرد.عدم ايفاي نقش مؤثر فراکسيون محيط زيستPI75علاوه بر اين به نظر ميرسد با توجه به شرايط موجود، در چند سال آتي بحران نخست کشور مسائل و بحرانهاي زيستمحيطي نظير چالشهاي مربوط به اب و هوا و ... خواهد بود.نقش محوري بحرانهاي زيستمحيطي در آيندهPI76ما معتقد هستيم که نمايندگان مجلس حساسيت کافي را نسبت به مسائل زيستمحيطي ندارندعدم حساسيت کافي نمايندگان مجلسPI77و احتياج دارند که برايشان اطلاعرساني شود.ضرورت اطلاعرساني براي نمايندگان مجلسPI78البته اين اطلاعرساني قطعاً در قالب برگزاري دورههاي آموزشي قابل اجرا نيست.عدم امکان برگزاري دورههاي آموزشيPI79در عين حال پيشنهادهايي نيز داريم به عنوان مثال اينکه از طريق ايميل يا تلفن همراه و يا از طريق تعبيه کارتهاي کوتاه و تأثيرگذار در سبد مطالعهشان و ... .ضرورت اطلاعرساني براي نمايندگان مجلسPI80هر چه آگاهي نسبت به مسائل زيستمحيطي بيشتر شود، حساسيت مردم بيشتر خواهد شد.توسعه آگاهيها، شرط توسعه حساسيت عموميPI81اين موضوع نيز خاص نمايندگان مجلس نيست و در کل مسئولين کشوري اين خلأ آگاهي و اطلاعرساني وجود دارد.ضرورت اطلاعرساني براي دولتمردانPI82تمام قوانيني که براي بخشهاي دولتي وجود دارد، براي بخشهاي خصوصي نيز وجود دارد.برابري بخش خصوصي و دولتي در اجراي قوانينPI83ما مشکلات عمدهمان با بخش دولتي در خصوص بروز مسائل زيستمحيطي است تا بخش خصوصي ولي بخش خصوصي راحتتر نسبت به اجراي قوانين پذيرش از خود نشان ميدهدنقش بسيار گسترده بخش دولتي در بروز مسائلPI84علاوه بر اينکه نظارت سازمانهاي نظارتي نيز نافذتر است در مورد بخش خصوصي در مقايسه با بخش دولتي.نفوذ بيشتري نظارت بر بخش خصوصي
در نتيجه انجام مصاحبه نهم، علاوه بر تکرار برخي مفاهيم مصاحبههاي پيشين، در مجموع 3 مفهوم جديد در نتيجه کدگذاري باز نکات کليدي به شرح جدول زير ظهور يافت تا تعداد مجموع مفاهيم شکل گرفته تا کنون به 107 مفهوم افزايش يابد.
جدول 4-31: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد نهم (I)
ردیفمفاهیمنشانگر کدها1بحران در مسائل زيستمحيطيPI752مطلوبيت جايگاه معاونتي سازمانPI25, PI28, PI293دانش زيستمحيطي شهروندانPI624گرايش زيستمحيطي شهروندانPI185دانش زيستمحيطي دولتمردانPI77, PI78, PI79, PI80, PI816گرايش زيستمحيطي دولتمردانPI18, PI72, PI767عدم کارآيي مکانيسمهاي بازارگراPI60, PI618اهميت تخصصگرايي NGOsPI629حساسيت ملي زيستمحيطيPI72, PI76, PI8010سياستزدگي در تصميمگيري زيستمحيطيPI16, PI17, PI1911اهميت نظارت قضايي دادگاههاPI3112اهميت نظارت تقنيني بر خط مشيهاPI31, PI33, PI7413اهميت نظارت قوه مجربه بر خط مشيهاPI31, PI3414تدوين مطلوب (آرماني)، اجراي ناموفقPI4, PI5, PI6, PI7, PI8, PI9, PI10, PI11, PI12, PI13, PI16, PI17, PI18, PI19, PI23, PI24, PI6315سير مشارکتي مفاد برنامههاي توسعهPI6516تدوين همگام با تحولات جهانيPI41, PI42, PI45, PI5017سهولت نظارت و نفوذ بر بخش خصوصيPI82, PI8418بيتفاوتي رسانهاي زيستمحيطي در کشورPI57, PI66, PI7719اهميت و نقش «حسابرسي رعايت»PI32, PI3320دولت، بزرگترين مخرّب محيط زيستPI8321ابهام در تعريف نقش بازيگران متنوع زيستمحيطيPI6422کارکرد وحدتبخشي سياستي شوراPI4023نقش بيشتر دولتمردان در احياء طبيعت (نسبت به مردم)PI72, PI77, PI8124تبعات غيرقابل پيشبيني مسائل زيستمحيطيPI4225ابعاد فرامحلّي مسائل زيستمحيطيPI4226نوسانات عضويت در تعهدات بينالملليPI46, PI47, PI4827وابستگي مالي، نقض مصلحت عامّهPI58, PI5928اهميت اقتدار شخصيتي رئيس سازمانPI22, PI26, PI27, PI3029تدوين موفق، پيششرط اجراي موفقPI2030اهميت نظارت قضايي سازمان بازرسي کلّ کشورPI3931ضرورت مشروعيتبخشي تقنيني تعهدات بينالملليPI43, PI4932اهميت ارزيابيها و پیوست های زيستمحيطيPI20, PI21, PI35, PI36, PI37, PI38, PI3433اهميت مشارکت مردمي سبزPI1, PI2, PI58, PI65, PI68, PI69, PI71, PI51, PI52, PI53, PI54, PI55, PI56, PI57, PI66, PI67, PI7034ضعف بدنه مديريتي در بوروکراسي محيط زيستPI62, PI6635نقش انفعالي فراکسيون محيط زيستPI7436اهميت رويکرد حاميانه رئيس جمهورPI27, PI30 PI4437ضرورت برنامه ریزی راهبردی متناسب با بلوغ سازمانPI4038اولويت نيازهاي معيشتي بر نيازهاي زيستمحيطيPI7339تزاحم مدیریت ملّی و محلّی زیست محیطیPI1, PI2, PI3, PI14, PI15, PI68, PI69, PI71, PI67
مفاهيم خاکستري رنگ در جدول فوق، «مفاهيم جديد» ظهور يافته در مصاحبه نهم ميباشند. بر اساس نتايج تجزيه و تحليل اين مصاحبه در نهايت3 مقوله ديگر تکميل شدند، به اين معنا که گستره تعداد مفاهيم ذيل هر کدام از آنها افزايش يافت. در نتيجه اين مصاحبه مقوله جديدي ظهور نيافت، ضمن آنکه عنوان يکي از مفاهيم نيز اصلاح شد. (مفهوم «تدوين مطلوب، اجراي ناموفق» عنوان جديد: «تدوين مطلوب (آرماني)، اجراي ناموفق»)
جدول4-32: تکميل مقولات از مفاهيم مصاحبه I
عنوان مقوله تکميل شده اولعنوان مفهوم زيرمجموعهسازمان (معاونت) مديريت و برنامهريزي کشورضرورت شاخص پذیری برنامه ها توسعهابهام در تعريف نقش بازيگران متنوع زيستمحيطي
عنوان مقوله تکميل شده دومعنوان مفهوم زيرمجموعهتوافقنامهها و تعهدات بينالملليضمانت اجرايي ضعيف تعهدات بينالمللينوسانات عضويت در تعهدات بينالمللي
عنوان مقوله تکميل شده سومعنوان مفهوم زيرمجموعهانعکاس مسئله زيستمحيطي به سازمان عموميحساسيت ملي زيستمحيطيبيتفاوتي رسانهاي زيستمحيطي در کشوراهميت جايگاه خبرنگاران زيستمحيطياهميت سياستپژوهي زيستمحيطيتزاحم مدیریت ملّی و محلّی زیست محیطی
4-1-10- مطالعه مورد دهم (J)
مصاحبه شونده: (شهردار تهران)
جدول 4-33: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد J
ردیفنکات کلیدیکدگذاری بازPJ1رتبه زیستمحیطی کشور که در حال حاضر با افت محسوسی مواجه شده و 30-40 پله کاهش یافته استافت کيفيت محيط زيست کشورPJ2نشان دهنده این است که ما یک برنامه جامع در زمینه حفاظت از محیط زیست نداریم.فقدان برنامه يکپارچه و جامع زيستمحيطيPJ3ما در حوزه محیط زیست راهبردهای لازم را یا داریم یا نداریم و اگر داریم این راهبردها اجرایی نیستاجرايي نبودن راهبردهاي فعلي محيط زيستPJ4چرا که اگر این راهبردها اجرایی بود الان باید نتایج آنرا در بهبود وضعیت محیط زیست کشور میدیديم.عدم اثربخشي راهبردهاي فعلي محيط زيستPJ5البته مشکلات محیط زیست کشور را نباید صرفا بر عهده دستگاه زیستمحیطی کشور دانست.چند بخشي بودن مسائل زيستمحيطيPJ6مهمترین مشکلمان در این زمینه فقدان مدل توسعه پایدار در اداره کشور است.فقدان مدل توسعه پايدار در کشورPJ7اگر مدل اداره کشور مدل توسعه پایداری باشد قطعاً میتواند به بهبود وضعیت محیط زیست در کشور کمک کند و مشکلات را به حداقل برساند.فقدان مدل توسعه پايدار در کشورPJ8به هر حال آب، خاک و هوا را اگر 3 عنصر حیات درنظر بگیریم در هر 3 عنصر ما تهدیدات جدّی داریمشرايط بحراني مسائل زيستمحيطي کشورPJ9که کیفیت زندگی مردم را در نقاط مختلف کشور تحت تاثیر قرار داده که نمونه بارز آنرا ریزگردها، آلودگی هوا و مشکلاتی نظير آن است.تأثير مسائل بحراني بر افت کيفيت زندگي مردمPJ10در مدل توسعه پایدار ما احتیاج به یک طرح جامع محیط زیست برای اداره کشور داریمطرح جامع محيط زيست ذيل مدل توسعه پايدارPJ11که این طرح جامع محیط زیست از همان مدل توسعه پایدار الهام میگیرد.طرح جامع محيط زيست ذيل مدل توسعه پايدارPJ12باید دید ریشه اصلی بحرانهایی مانند آلودگی هوا که طی این مدت به نتیجه نرسیده چه بوده است؟ضرورت ريشهيابي در مسئلهشناسيPJ13شاید مهمترین دلیل آن این بوده که ما صاحب واقعی را در حوزه محیط زیست در کشور نداریمچند بخشي بودن حوزه محيط زيستPJ14و با یک مدیریت پینگپنگی در بسیاری از بحرانها مانند آلودگی هوا سازمانها و ارگانها توپ را در زمین هم انداختهاندپراکندگي بازيگران زيستمحيطيPJ15به نظرم کاری که چند صاحب داشته باشد، بیصاحب است، آلودگی هوا نیز به نوعی بیصاحب است.پراکندگي بازيگران مسئله آلودگي هواPJ16دهها دلیل میآورم که شهرداری مسئول نیست و دستگاههای دیگر هم دلیل میآورندپراکندگي بازيگران مسئله آلودگي هواPJ17بنابراين مشکل نخست، ساختار است.اولويت نخست: مشکل ساختاريPJ18دومين مشکل مديريت است.اولويت دوم: مشکل مديريتيPJ19و سومین مشکل اعتبارات است.اولويت سوم: مشکل منابع مالي و اعتباريPJ20اگر مشکل اول و دوم را حل کنیم مشکل سوم هم برطرف میشود.مشکل اعتباري وابسته به دو اولويت نخستPJ21البته مطمئنم با همدلی بین شهرداری و دولت وجود دارد حتماً چالش آلودگی هوا برطرف میشودهمدلي ميان بازيگرانPJ22تشکیل مجدد شورای عالی محیط زیست که حدود 8 سال است در کمیسیون صنعت و محیط زیست دولت ادغام شده است اهميت شوراي عالي محيط زيستPJ23با ساختار قوی که بتواند کمیتههای تخصصی داشته باشدضرورت وجود کميتههاي تخصصي ذيل شوراPJ24و موضوعاتی مانند برنامه جامع کاهش آلودگی هوا اول در این شورا مصوب شود و بعد در مجلس به قانون تبدل شودشأن سياستگذاري شوراPJ25يکي از زيرساختهاي مورد نياز براي بحرانهايي نظير آلودگي هواست.شورا، بستر ايجاد زيرساختهاي نرمPJ26سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان متولی موضوع محیط زیست هم از لحاظ منابع انسانیضعف در منابع انساني سازمانPJ27و هم منابع مالیضعف در منابع مالي سازمانPJ28نمیتواند با این بحرانهای جدّی در کشور مقابله کرده و آنرا مدیرت کند.ضعف در مديريت سازمانPJ29در حال حاضر سازمان حفاظت محیط زیست با توجه به این که دستگاه نظارتی مجلس نمیتواند سازمان محیط زیست را مکلف به اجرای بسیاری از موضوعات بداندضعف نظارتي قوه مقننه بر سازمان محيط زيستPJ30حیاط خلوتی شده و همه میتوانند با آرامش در سازمان محیط زیست زندگی کنند.ضعف نظارتي بر سازمان موجب افت عملکردPJ31در حالی که بسیاری از وزارتخانههای ما برای کوچکترین چالش به مجلس فراخوانده میشوند و به هر حال باید پاسخگو باشند.پاسخگويي به قوه مقنّنه در ساير وزارتخانههاPJ32طرح جامع کاهش آلودگی هوایی که در اوایل دهه 70 طراحی شد چه خوب بود که قانون میشد و الان میتوانستند با متخلفان برخورد کنند.اهميت مشروعيت بخشي طرحهاي پيشنهاديPJ33لذا اولويت بسيار مهم در اين زمينه، به جای اختراع کردن دوباره چرخ، برقراري تعامل فعّال با مجلس استاهميت برقراري تعامل با مجلس و استفاده از مستندات موجودPJ34به طوري که نظراتمان را در قالب لایحه به مجلس بدهيم و پس از آن که به عنوان یک قانون مصوب شدمشروعيت بخشي، مقدّمه اجراي موفقPJ35تکالیفی که در این بخش وجود دارد وظایف دستگاهها مشخص شده و به سمت اجرا برود.مشروعيت بخشي، مقدّمه اجراي موفقPJ36در بحث آلودگی هوا صورت مساله مشخص استمشخص بودن ابعاد برخي مسائل زيستمحيطيPJ37گسترش حمل و نقل عمومی، خارج کردن خودروهای فرسوده، توجه به معاینه فنی خودرو و بحث آلودگی صنایع مواردی است که کارشناسان بهتر است در این خصوص صحبت کنندمشخص بودن ابعاد مسئله آلودگي هواPJ38و البته همه اينها بايد در قالب لایحهای که به مجلس ارائه ميشود، اجرايي شودنقش قوه مقنّنه در تدوينPJ39و مرتب هم روند اجرایی شدن این موضوع باید در شورای عالی محیط زیست بررسی و بازبینی شده و نقاط ضعف شناسایی شده و نسبت به رفع آنها اقدام کنیم.شأن نظارتي شوراي عالي محيط زيستPJ40نقش شورای عالی محیط زیست در واقع بايد همان پارلمان محیط زیست باشدنقش پارلماني شوراي عالي محيط زيستPJ41یعنی باید تغییراتی در ساختار آن هم انجام شود و نماینده تشکلهای زیستمحیطی؛ضرورت بازنگري در ترکيب فعلي شوراPJ42و متخصصان این حوزه،ضرورت دعوت از متخصصان در شوراPJ43علاوه بر نمایندگان مجلس،ضرورت دعوت نمايندگان مجلس در شوراPJ44علاوه بر وزرا باید در این پارلمان حضور داشته باشندضرورت بازنگري در ترکيب فعلي شوراPJ45و رییس سازمان محیط زیست باید در بسیاری از بحرانها همانند بحران آلودگی هوا مرتباً به شورای عالی محیط زیستاهميت پاسخگويي رئيس سازمان به شوراPJ46که جلسات مستمری حداقل ماهی یکبار خواهد داشت و بنا به ضرورت بیشتر خواهد بود پاسخگو باشد.ضرورت استمرار جلسات و همانديشي اعضاء شوراPJ47مسئله مهم زيستمحيطي ديگر مشکل ريزگردها به ويژه در جنوب کشور است.اهميت مسئله ريزگردهاPJ48در سفري که ما به استان خوزستان داشتيم، اولين دغدغه مردم در اين استان بحث ريزگردها بوده است.اهميت مسئله ريزگردهاPJ49به نظر بنده اين نکته که ادعا میشود مشکل ریزگردهای ما صرفا خارج از مرزهاست، درست نيست.داخلي و خارجي بودن منشأ ريزگردهاPJ50منشا ریزگردهای ما داخلی و خارجی است گرچه سهم ریزگردهای خارجی بالاتر است.داخلي و خارجي بودن منشأ ريزگردهاPJ51ما باید در 2 حوزه ورود کنیم. در بحث بیابانزدایی در داخل باید طرحهای جامعی اجرایی شود و پروژههایی مانند آبخیزداری و آبخوانداری که شاید نزدیک 10 سال است فراموش شدهضرورت توجه به موضوع بيابانزداييPJ52و روشهایی که در بحث توسعه جنگلکاری و نهالکاری و در جاهایی که این امکان وجود ندارد مالچ پاشی را گسترش دهیم.ضرورت توجه به موضوع توسعه جنگلهاPJ53در این زمینه هم نباید چرخ را دوباره اختراع کنیم چرا که در دولتهای قبلی پژوهشها و برنامههای خوبی تدوین شده استضرورت عدم گسستگي در طرحها و برنامههاPJ54که باید به سمت اجرا و جذب اعتبار برای اجرایی کردن آنها برویم.اهميت جذب اعتباراتPJ55اما بحث ریزگردهای عربی که از عراق وارد کشور میشود نیز کشور ما را خیلی تحت تاثیر قرار میدهداهميت منشأ خارجي ريزگردهاPJ56که در حال حاضر 11 استان کشور به طور مستقیم و مستمر تحت تاثیر این ریزگردها هستند و تعداد زیادی از استانهای دیگر به طور متناوب تحت تاثیر این پدیده هستند.فراگيري مسئله ريزگردهاPJ57معتقدم که بحث ریزگردها را با دیپلماسی زیست محیطی باید حل کنیماهميت موضوع ديپلماسي محيط زيستPJ58و این دیپلماسی زیستمحیطی در حد روسای محیط زیست و کارشناسان نیست بلکه این موضوع کاملا سیاسی و حاکمیتی استسياسي بودن ظرفيت ديپلماسي محيط زيستPJ59و روسای جمهور کشورهای منطقه باید این موضوع را حل کنند.ضرورت ورود روساي جمهور در ديپلماسيPJ60بر اساس یک برنامه دیپلماسی زیست محیطی باید به یک پروتکلی با نظارت برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد برسیمشأن نظارتي سازمان ملل در مسائل بين کشورهاPJ61سازمان دیده بان این پروتکل هم باید برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد باید باشدشأن نظارتي سازمان ملل در مسائل بين کشورهاPJ62و تعهد هر کشور هم از لحاظ فنی و هم اعتباری در این پروتکل مشخص شود و سالیانه به صورت ادواری روسای جمهور باید جلساتی را داشته باشند و شرکت کنند و گزارش پیشرفت کار ارایه شود.استمرار در تعامل روساي جمهور در ديپلماسي محيط زيستPJ63هرچند نباید انتظار داشته باشیم که در کوتاه مدت نتیجه حاصل شود.افق بلند مدت در ديپلماسي محيط زيستPJ64اما مهم است مردمی که تحت تاثیر این ریزگردها قرار دارند خصوصا استانهای مرزی ببینند که کار در حال انجام است و صرفا سفرهای غیرهدفمند بین کشورها انجام نمی شود.احترام به حساسيت عموميPJ65مسئله زيستمحيطي مهم ديگر، موضوع دریاچه ارومیه است که بسیار مهم است و الان به یک موضوع ملی تبدیل شده.اهميت بحران درياچه اروميهPJ66به عنوان یک فردی که وضعیت را رصد می کنم، علاوه بر مشکلات زیست محیطی که برای آن ایجاد شده، تبعات محسوس اجتماعی و فرهنگی برای مردم ارومیه و آذربایجان غربی داشته استابعاد گسترده تبعات بحران درياچه اروميهPJ67که دلایل مختلفی داردچند وجهي بودن ريشههاي بحران اروميهPJ68از جمله بهره برداری بی رویه و بدون برنامه از منابع آبی آن، حفر چاههایی که در آن منطقه بدون برنامه انجام شده.سوء بهرهبرداري از منابع آبي، دليل محوري بحرانPJ69از سوی دیگر در سدسازی هایی که در بالاست آن احداث شده میزان ورودی آب را کم کرده است.توسعه بيرويه سدها، دليل ديگر بروز بحرانPJ70در بحث احیای ارومیه باید یک برنامه کوتاه مدت و میان مدت داشته باشیم.ضرورت برخورداري همزمان از رويکرد کوتاه و بلند مدّت در حل بحرانPJ71باید یک هزینه و فایده را بررسی کنیم که میزان درآمد ما از کشاورزی حوزه آبریز چقدر است و نبودن آن چه میزان می تواند خسارت به اقتصاد ما وارد کنداهميت انجام تحليلهاي مبتني بر هزينه- فايدهPJ72از سوی دیگر ازبین رفتن دریاچه ارومیه چه خسارات اقتصادی، زیست محیطی و فرهنگی می تواند وارد کند.اهميت انجام تحليلهاي مبتني بر هزينه- فايدهPJ73در بحث دیپلماسی زیست محیطی کمتر توانسته ایم از حمایت های بین المللی استفاده کنیماهميت حمايت بينالملليPJ74و اگر یک دیپلماسی فعال داشته باشیم می توانیم از حمایت های بین المللی در بسیاری از پروژه های زیست محیطی استفاده کنیم.اهميت حمايت بينالملليPJ75همانطوری که مکزیکوسیتی آلودگی هوای خود را از طریق حمایت های بانک جهانی و برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد حل کرداستفاده ساير کشورها از ابزار حمايتي سازمان مللPJ76ما در در بحران های زیست محیطی مانند بحران دریاچه ارومیه میتوانیم از حمایت فنی و مالی دستگاهها و مجامع بین المللی استفاده کنیم.امکان استفاده از حمايتهاي بينالملليPJ77البته باید پیش بینی اعتبار به سبب خسارتهایی که به کشاورزان وارد می شود انجام دهیماهميت انجام تحليلهاي مبتني بر هزينه- فايدهPJ78و وام هایی را توسط بانک کشاورزی پیش بینی کنیم که کشاورزی مکانیزه و تغییر الگوی کشت را در حوزه آبخیز دریاچه ارومیه اجرایی کنیماستفاده از ظرفيت سيستم بانکي کشورPJ79در بحث جنگل 2 دیدگاه وجو دارد. یکی دیدگاه بهره برداری که سازمان جنگلها دارد و دیگری دیدگاه حفاظتی که سازمان محیط زیست دارد.تقابل دو ديدگاه بهرهبردار و حفاظت محيط زيستPJ80الان میزان جنلگلهای ما در کشور به حدی کاهش یافته که معتقدم باید نگاه دوم یعنی نگاه حفاظتی در اولویت قرار گیردتقدّم و اولويت رويکرد حفاظتي بر بهرهبرداريPJ81چرا که دیگر جنگلی نمانده که بخواهیم بهره برداری کنیم و اگر همین اندک جنگل کشور نیز از بین برود ما به کلی باید با اکوسیستم جنگل خداحافظی کنیم.ضرورت رويکرد حفاظتيPJ82ميبايست بهرهبرداري از حجم زیادی از جنگلهای ما به طور کامل متوقف شودضرورت کنترل بهرهبرداريPJ83و در این زمینه بخشی بر عهده دولت است و بخشی نیز بر عهده قوه قضاییه استنقش کنترلي قوه قضاييهPJ84که برخورد جدّی در این زمینه با متخلفان داشته باشیم.نقش کنترلي قوه قضاييهPJ85اگر ما قانون حفاظت از جنگلها را در مجلس به روز کنیمضرورت بروزرساني قوانينPJ86و قوه قضاییه نیز به به طور جدی با متخلفان برخورد کند ميتوانيم بخش زیادی از جنگلها را از ظرفیت بهره برداری خارج کرده و به ظرفیت حفاظت برگردانیم.نقش کنترلي قوه قضاييهPJ87در بحث مناطق حفاظت شده هم باید ارتقای حفاظت داشته باشیمارتقاء رويکرد حفاظتيPJ88و یگان حفاظت محیط زیست نیز هم به لحاظ فنی هم به لحاظ تعداد ارتقا یابدتقويت يگان حفاظتيPJ89که این امر را باید با تعامل با نیروهای نظامی و انتظامی حل کرد.اهميت تعامل با ناجا در تقويت حفاظتPJ90در بخش حقوق محیط زیست باید یک سری از مشکلات را با دستگاه قضا حل کنیمتعامل با دستگاه قضا در موضوع حقوق محيطيPJ91و تا زمانی که این امر اتفاق نیافتد نباید انتظار داشته باشیم کیفیت حفاظت ارتقا یابدکيفيت حفاظت در گروه حقوق محيط زيستPJ92لذا در ارتقای مناطق حفاظت شده برنامه حقوق محیط زیست را باید در کنار برنامه های کمی و کیفی پیگیری کنیم.ضرورت پيگيري حقوق زيستمحيطيPJ93اعتبارات سازمان محیط زیست را بنده از برخی مشاورانم پرسیدم می گویند که مجموع اعتبارات عمرانی سالانه سازمان محیط زیست از اعتبارات معاونت آموزش سازمان ترافیک شهرداری تهران هم کمتر است! با این پول واقعا می شود چکار کرد؟ معجزه کرد؟محدود بودن اعتبارات و منابع مالي سازمانPJ94لذا ما باید اعتبارات سازمان حفاظت محیط زیست را ارتقا دهیمضرورت ارتقا منابع ماليPJ95یکی از مصوباتی هم که اواخر دولت دهم داشتیم، بهره برداری معادن در مناطق حفاظت شده است استتقدّم رويکرد توسعهاي بر حفاظتي در عملPJ96که این مصوبه نشان می دهد نگاه ما حتی به مناطق حفاظت شده نگاه بهره برداری است که این نگاه باید اصلاح شود.ضرورت اصلاح رويکرد توسعهاي غيرپايدارPJ97هم محیط بانان و هم کارکنان محیط زیست وضعیت حقوقی و معیشتی آنها بر اساس اطلاعاتی که به من دادند پایین تر از حد متوسط سایر ارگانهاست.کيفيت نامطلوب وضعيت معيشتي منابع انسانيPJ98یک محیط بان با آن سختی کار و کاری که باید شبانه روز انجام دهد با چه انگیزه ای باید فعالیت کند؟انگيزه ناکافي محيطبانانPJ99اینها مشکلات ریشهای است که باید با افزایش اعتبارات سازمان محیط زیست بايد در صدد رفع آنها برآمد.ضرورت ارتقا منابع ماليPJ100در بودجه سالانه ای که دولت به مجلس میدهد باید اعتبارات محیط زیست از جایگاه بالایی برخوردار باشد.ارتقاء جايگاه سازمان در قانون بودجه ساليانهPJ101ما به فعالیتهای محیط زیست باید نگاه پیشگیرانه داشته باشیماتخاذ رويکرد بيشفعال در خط مشي زيستمحيطيPJ102چرا که اگر در این بخش خوب و درست هزینه کنیم در بسیاری از جاها از هزینه های زاید جلوگیری میکند.رويکرد بيشفعال، عامل محدود شدن هزينههاPJ103به نظرم صنایع و بنگاهها و سایر دستگاهها را باید مکلف کرد که درصدی از درآمد رخود را به مسایل زیست محیطی اختصاص دهند.اختصاص درصدي از بودجه دستگاهها به محيط زيستPJ104در کل باید همه فعالیت هایی که انجام می شود باید پیوست مطالعاتی داشته باشد و در یک مرجع ذیصلاح تصویب شود.اهميت توجه به پيوستهاي زيستمحيطيPJ105به همین دلیل است که معتقدم شورای عالی محیط زیست باید مرجع تصمیمگیری همه فعالیتها باشد.اهميت جايگاه شوراي عالي محيط زيستPJ106این شورا باید کارگروههای تخصصی داشته باشد که شورای عالی محیط زیست این دست موضوعات را به آن کارگروهها ارجاع دهد و پس از دریافت نظر آنها در شورای عالی محیط زیست مصوب شود. ضرورت وجود کميتههاي تخصصي ذيل شوراPJ107موضوع مهم ديگر نقش تشکلهای زیست محیطی است که باید دولت را رصد کنند و مشکلات موجود را مطرح کننداهميت جايگاه NGOsPJ108چرا که بسیاری از مشکلات زیست محیطی در دنیا با رصد تشکلهای غیردولتی پر رنگ و برطرف می شود.شأن نظارتي NGOsPJ109در عین حال معتقدم که تشکلهای زیست محیطی نباید احساسی برخورد کنندعملکرد احساسي، آفت NGOsPJ110قطعا کشور نیاز به توسعه دارد ولی هچ دولتی حق ندارد به خاطر توسعه محیط زیست را تخریب کند.امکان توسعه کشور به صورت پايدارPJ111سازمان محیط زیست نیز باید از ظرفیت تشکلهای زیست محیطی استفاده کند.ضرورت توجه سازمان به NGOsPJ112رسانه ها نیز در این زمینه نقش موثری دارند و باید دولت را نقد کنند.اهميت نقش و جايگاه رسانههاPJ113دولتها باید تلاش کنند که نظرات متخصصان محیط زیست را جلب کننداهميت جلب نظر متخصصانPJ114اما نه نظرات احساسی بلکه نظراتی که منشا عقلانی داشته باشد.نظرات احساسي، آفت نقد متخصصانPJ115یکی از مشکلاتی که در تشکل ها می بینیم بعضا خود را توانمند نکردهاندتوانمندي نامطلوب NGOsPJ116ما با فقر فرهنگی در زمینه محیط زیست مواجه هستیمفقر فرهنگي زيستمحيطيPJ117که به عنوان مثال می توانیم به بازی فوتبال ایران و کره جنوبی اشاره کنیم که در عکس های منتشر شده از آن دیدم که تماشاجیان کره پس از بازی نسبت به پاک کردن استادیوم و محل های استقرار خود اقدام می کردند.فقر فرهنگي زيستمحيطيPJ118بنده شنیده ام که در ژاپن استادیوم های ورزشی بعد از مسابقه تمیزتر از قبل مسابقه هستند این امر نشان می دهد که نقش محیط زیست را باید در نگاه مردم ارتقا دهیمفرهنگسازي زيستمحيطي کشورهاي توسعهيافتهPJ119که در این راستا نقش رسانه ملی و رسانه های دیداری و شنیداری خیلی مهم است.نقش رسانه در فرهنگسازيPJ120امیدواریم نگاه صدا و سیما با توجه به اثرگذاری خود در بخش محیط زیست نگاهی فرهنگی داشته باشد نه نگاهی بازرگانیضرورت نگاه فرهنگي صدا و سيماPJ121به نظرم ضروري است سازمان صدا و سیما یک شبکه تخصصی محیط زیستی داشته باشدضرورت راهاندازي شبکه مستقل در رسانه مليPJ122که هم برای مخاطب عام و هم مخاطب خاص تولید برنامه کند.مخاطبمحوري در توليد برنامههاي مرتبطPJ123رسانه ها و تشکل ها باید دولت را رصد کنند.شأن نظارتي رسانهها و NGOsPJ124جایگاه خبرنگاران خیلی مهم است و نباید نگاه حذفی به رسانه ها و خبرنگاران محیط زیست داشته باشیم.اهميت شأن و جايگاه خبرنگارانPJ125معتقدم نقد باید باشد ولی رنگ و بوی سیاسی نداشته باشدسياستزدگي، آفت نقد و نظارتPJ126و احساسی هم نباشد و بر اساس تخصص باشد.عملکرد احساسي، آفت نقد و نظارتPJ127خیلی از نقدها را می بینیم که عقبه کارشناسی ندارد.عدم کار کارشناسي، آفت نقد و نظارتPJ128در شورای عالی محیط زیست و پارلمان محیط زیست رسانه ها نیز یک نماینده تخصصی داشته باشندضرورت مشارکت رسانهها در شوراي عاليPJ129چرا که آنها بیشتر کف جامعه را می بینند تا مسئولان محیط زیست.آشنايي بيشتر رسانهها با مسائل واقعيPJ130لذا در پارلمان محیط زیست که همه اقشار باید با عقبه تخصصی و تجربی حضور داشته باشندضرورت مشارکت جامع ذينفعان در شورا
در نتيجه انجام مصاحبه دهم، علاوه بر تکرار برخي مفاهيم مصاحبههاي پيشين، در مجموع 2 مفهوم جديد در نتيجه کدگذاري باز نکات کليدي به شرح جدول زير ظهور يافت تا تعداد مجموع مفاهيم شکل گرفته تا کنون به 109 مفهوم افزايش يابد.
جدول 4-34: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد دهم (J)
ردیفمفاهیمنشانگر کدها1بحران در مسائل زيستمحيطيPJ1, PJ8, PJ9, PJ47, PJ48, PJ65, PJ812دانش زيستمحيطي شهروندانPJ115, PJ116, PJ117, PJ118, PJ1293گرايش زيستمحيطي شهروندانPJ1164دانش زيستمحيطي دولتمردانPJ96, PJ1135گرايش زيستمحيطي دولتمردانPJ216دانش زيستمحيطي بوروکراتهاPJ26, PJ1277گرايش زيستمحيطي بوروکراتهاPJ97, PJ98, PJ268ضعف بودجهاي سازمان حفاظت محيط زيستPJ19, PJ20, PJ27, PJ78, PJ93, PJ94, PJ99, PJ100, PJ103, PJ54, PJ76, PJ759حساسيت ملي زيستمحيطيPJ64, PJ108, PJ12210سياستزدگي در تصميمگيري زيستمحيطيPJ12511هزينه- منفعت کمّي منابع طبيعي کشورPJ71, PJ72, PJ7712اهميت نظارت قضايي دادگاههاPJ83, PJ84, PJ86, PJ90, PJ91, PJ9213اهميت نظارت تقنيني بر خط مشيهاPJ29, PJ30, PJ31, PJ3214اهميت نظارت قوه مجربه بر خط مشيهاPJ45, PJ10415خودخواهي نهادي سازمانهاي بهرهبردارPJ79, PJ8216تدوين مطلوب، اجراي ناموفقPJ3, PJ417بيتفاوتي رسانهاي زيستمحيطي در کشورPJ112, PJ119, PJ120, PJ121, PJ129, PJ12818اهميت جايگاه خبرنگاران زيستمحيطيPJ124, PJ119, PJ122, PJ12919به روزرساني قوانين موجود زيستمحيطيPJ8520پرهيز از کنشهاي احساسيPJ109, PJ114, PJ12621نظارت ضعيف سازمان ملل متحدPJ60, PJ61, PJ7522سياست بودجهاي يک در هزارPJ10323اهميت استقلال مالي محيط زيستPJ54, PJ19, PJ20, PJ78, PJ9424ابهام در تعريف نقش بازيگران متنوع زيستمحيطيPJ1425کارکرد وحدتبخشي سياستي شوراPJ45, PJ5, PJ2, PJ13, PJ22, PJ23, PJ24, PJ25, PJ39, PJ40, PJ46, PJ105, PJ106, PJ128, PJ13026شمول محيط زيست ذيل توسعه پايدارPJ6, PJ7, PJ10, PJ11, PJ80, PJ9527عدم تضادّ ماهوي توسعه و پايداري آنPJ96, PJ110, PJ10, PJ11, PJ80, PJ9528رويکرد بلند مدّت در تجزيه و تحليلهاPJ63, PJ70, PJ101, PJ10229اهميت رويکرد فرابخشي دولتمردانPJ101, PJ102, PJ10530تبعات غيرقابل پيشبيني مسائل زيستمحيطيPJ66, PJ931ضرورت ريشهيابي مسائل زيستمحيطيPJ12, PJ49, PJ50, PJ52, PJ55, PJ67, PJ68, PJ6932ابعاد فرامحلّي مسائل زيستمحيطيPJ9, PJ52, PJ67, PJ51, PJ5633مطلوبيت بازنگري و افزايش اعضاء شوراPJ41, PJ42, PJ43, PJ44, PJ13034تأثير توسعه ديپلماسي زيستمحيطيPJ57, PJ58, PJ59, PJ62, PJ73, PJ74, PJ75, PJ76, PJ55, PJ6335تعليم و تربيت مدرسهايPJ117, PJ118, PJ11636مترقّي بودن سند ملي محيط زيستPJ2, PJ6, PJ737تدوين موفق، پيششرط اجراي موفقPJ34, PJ35, PJ3838اهميت نظارت قضايي سازمان بازرسي کلّ کشورPJ83, PJ84, PJ8639تفاوت مليتي در نگرش عمومي زيستمحيطيPJ117, PJ11840اهميت ارزيابيها و پیوست های زيستمحيطيPJ10441اهميت مشارکت و نظارت مردمي سبزPJ108, PJ128, PJ107, PJ111, PJ113, PJ12342ضعف بدنه مديريتي در بوروکراسي محيط زيستPJ17, PJ18, PJ2843اهميت سياستپژوهي (کاربردی) زيستمحيطيPJ36, PJ37, PJ12744رويکرد جزئي- تدريجي (قياسي) تدوينPJ33, PJ5345کميسيون کشاورزي، محور تدوين در قوه مقننهPJ3346اهميت رويکرد حاميانه رئيس جمهورPJ59, PJ6247ضرورت برنامه ریزی راهبردی متناسب با بلوغ سازمانPJ27, PJ2848اولویت در حل مسائل مربوط به آبPJ68, PJ6949ضرورت تدبیر سازمان برای هماهنگی و نظارت فراقوهایPJ33, PJ5, PJ1350اولویت حلّ مسائل سازمانی بر مسائل زیست محیطیPJ27, PJ2851پراکندگي شديد بازيگران مسئله آلودگي هواPJ15, PJ16, PJ2152ضرورت تقويت يگان حفاظتي زيستگاههاي کشورPJ87, PJ88, PJ89
مفاهيم خاکستري رنگ در جدول فوق، «مفاهيم جديد» ظهور يافته در مصاحبه دهم ميباشند. بر اساس نتايج تجزيه و تحليل اين مصاحبه در نهايت2 مقوله ديگر تکميل شدند، به اين معنا که گستره تعداد مفاهيم ذيل هر کدام از آنها افزايش يافت. در نتيجه اين مصاحبه مقوله جديدي ظهور نيافت، ضمن آنکه عنوان دو مورد از مفاهيم نيز اصلاح شد. (مفهوم «نظارت ضعيف سازمان ملل متّحد» عنوان جديد: «اهميت شأن نظارتي سازمان ملل متّحد» و مفهوم «اهميت مشارکت مردمي سبز» عنوان جديد: «اهميت مشارکت و نظارت مردمي سبز»)
جدول4-35: تکميل مقولات از مفاهيم مصاحبه J
عنوان مقوله تکميل شدهعنوان مفهوم زيرمجموعهفناوري و امکانات زيستمحيطيآسيب فناوري سنتي در بهرهبرداريضرورت همگامي با فناوري روزضرورت تقويت يگان حفاظتي زيستگاههاي کشور
عنوان مقوله تکميل شدهعنوان مفهوم زيرمجموعهانعکاس مسئله زيستمحيطي به سازمان عموميحساسيت ملي زيستمحيطيبيتفاوتي رسانهاي زيستمحيطي در کشوراهميت جايگاه خبرنگاران زيستمحيطياهميت سياستپژوهي زيستمحيطيتزاحم مدیریت ملّی و محلّی زیست محیطیپراکندگي شديد بازيگران مسئله آلودگي هوا
4-1-11- مطالعه مورد يازدهم (K)
مصاحبه شونده: (نايب رئيس کميته ملّي توسعه پايدار و عضو هيئت علمي دانشگاه)
جدول 4-36: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد K
ردیفنکات کلیدیکدگذاری بازPK1در برنامهريزي توسعه پايدار، مراحل برنامهريزي را به سه مرحله «پيش از برنامهريزي» (preplanning)،اهميت فراهم شدن مقدّمات برنامهريزيPK2«برنامهريزي» (planning)، «پس از برنامهريزي» (post planning) تقسيم ميکنيم.اهميت نظارت پس از برنامهريزيPK3در مرحله نخست بايد به اين بپردازيم که چه کسي بايد برنامه بريزد و با چه ساختاري؟تعيين نقش سياستگذاران در مرحله اولPK4پاسخ به اين سؤال هم از مطالعه وضع موجود کشور و هم نظامات برنامهريزي ساير کشورها قابل استخراج است.امکان بهرهبرداري از تجارب ساير کشورهاPK5به عنوان مثال چه بازيگراني وجود دارد و با چه نقشي؟اهميت تعيين بازيگران و نقش هر کدام از آنهاPK6بين مجلس و دولت چه ارتباطي وجود دارد؟اهميت تعيين شيوه ارتباط دولت و مجلسPK7ما در قانون اساسي کشور ساختار برنامهريزي کلان کشور را مشخص کردهايم اما در زمينه توسعه پايدار در حال حاضر ابهاماتي در ساختارها و نقشها وجود داردوجود ابهامات در ساختار و نقش بازيگران عرصه توسعه پايدارPK8که برطرف شدن آنها پيش از ورود به مرحله دوم يعني «برنامهريزي» بايد اتفاق بيافتد.ضرورت برطرف شدن ابهام، پيش از تدوينPK9به عنوان مثال ممکن است دولت بگويد برنامهاي را به دلايلي درست نميدانم و اجرا نميکنم همانطور که در برنامه چهارم توسعه اين اتفاق روي داد.عدم شفافيت نقشها، کمرنگ شدن پاسخگوييPK10اينها بايد پيش از برنامهريزي زيستمحيطي و توسعه پايدار مشخص شود که نقش دولت، نقش مجلس، نقش سازمان حفاظت محيط زيست، نقش شوراي عالي انقلاب فرهنگي، مرکز الگوي اسلامي ايراني پيشرفت، مجمع تشخيص مصلحت نظام چيست؟اهميت تعيين نقش هر کدام از بازيگرانPK11در حال حاضر شوراي عالي انقلاب فرهنگي مشغول تدوين سند ملّي محيط زيست شده است.نقش شوراي عالي انقلاب فرهنگي در سند مليPK12بنابراين ميشود يک چک ليستي تدوين کرد و تمامي بازيگراني که مکلّف به برنامهريزي هستند به همراه نقششان شفاف و مشخص شود.اهميت تعيين بازيگران و نقش هر کدام از آنهاPK13متأسفانه در اين زمينه خلاء داريم و نيازمند بحث جدّي هست.ابهام در بازيگران و نقشهاPK14الان هم موضوع احياي سازمان برنامه مطرح شده است باز اين سؤال مطرح است که آيا اين برنامهريزيها بايد به صورت وضع قبلي (محلّي و استاني) صورت پذيرد و سپس بر اساس برنامههاي محلّي بودجه اختصاص يابد و يا اينکه اين سازمان تمرکز کند بر روي سياستهاي کلان و مکانيسمهاي اجراي آن؟ابهام در شيوه راهبردي برنامهريزي (متمرکز يا غير متمرکز)PK15ما تنها چيزي که در مرحله پيش از برنامهريزي داشتهايم موضوع سند چشمانداز؛سند چشمانداز، يک سند بالادستي حاکمPK16و برنامههاي توسعه بوده استبرنامههاي توسعه، سند بالادستي حاکمPK17که آنها هم در اجرا با مشکلات عديدهاي مواجه شدهاند.مشکلات موجود در مورد اسناد بالادستي حاکمPK18در اين مرحله بايد به اندازه کافي محکمکاري انجام دهيم تا در مراحل بعد مشکلات کمتري را شاهد باشيم.ضرورت شفاف شدن ابهامات پيش از ورود به مرحله برنامهريزيPK19اما در مورد مرحله دوم يعني «برنامهريزي» در کشور ما کارهاي زيادي صورت گرفته است.سابقه بالاي برنامهريزيPK20از سال 1327 که برنامهريزي در ايران آغاز شده است، دو دوره آن هفت ساله بوده است، بعد از آن پنج ساله شد و چند دوره هم در آن وقفه ايجاد شد.سير تاريخي برنامهريزيPK21در اين مرحله هنر اجرا و مديران، مشارکت مردم، استانها و تصميمگيران حائز اهميت است که شانس موفقيت برنامه را افزايش ميدهدبرنامهريزي مشارکتي، افزايش ضريب موفقيتPK22که در دولت قبل تقريباً موضوع برنامهريزي متمرکز را حذف کردند و به برنامهريزي در محل روي آوردند که براي خود الگويي استاتخاذ الگوي برنامهريزي در محل دولت قبلPK23اما در اجرا زياد موفق نشان نداد.عدم موفقيت زياد الگوي برنامهريزي در محلPK24بنابراين در اين مرحله نيز چگونگي انجام برنامهريزي حائز اهميت است.اهميت تعيين شيوه راهبردي برنامهريزيPK25به عنوان مثال اينکه چرا ما فقط محدود به برنامهريزي سرزميني (فقط در داخل کشور خودمان) شدهايم.عدم مطلوبيت تأکيد محض بر برنامهريزي سرزمينيPK26ميتوان شيوههاي فراسرزميني را نيز مورد مطالعه قرار داد.امکان اتخاذ شيوههاي فراسرزميني برنامهريزيPK27ممکن است ما با کشورهاي همسايه داراي الگوهاي مشترکي باشيم که در برنامهريزي ما مفيد واقع شود.امکان استفاده از تجارب کشورهاي همسايهPK28در قسمت سوم يعني اجرا نيز ميتوان گفت، منابع مالي،اهميت منابع مالي در اجراPK29منابع انساني،منابع انساني در اجراPK30ساختار و شيوه اجرا اهميت فراواني دارد.اهميت ساختار در اجراPK31در برخي موارد، تدوين قانون به موقع صورت نگرفته است و در اجرا به مشکلات برخورد کرده بوديمضرورت تدوين بهنگامPK32يا اينکه منابع مالي مناسب را در تدوين برنامه لحاظ نکرده بوديم و در اجرا با افزايش قيمتها و مشکل بوجود آمده بود.ضرورت برآورد دقيق منابع ماليPK33نکته اساسي در مورد قوانين و برنامهريزي آن است که ما بايد مؤلفه انعطاف پذيري را لحاظ کنيم.توجه به اصل انعطافپذيريPK34بخصوص اين مؤلفه در کشورهايي نظير کشور ما که با تغييرات زيادي همراه هستند، مهم است.انعطافپذيري، اصل مهم با توجه به شرايط کشورPK35قانون توسط مجلس تدوين و تصويب ميشود و دولت در حوزه آييننامهها که در راستاي همان قوانين مصوّب است وارد ميشود.حوزه اختيار دولت در تدوين ذيل قوانينPK36حال در مورد آييننامههايي که هيئت وزيران تدوين ميکند نکتهاي که مهم است، تفاهم و توافق وزارتخانههاي مختلف است.اصل تفاهم و توافق در تدوينPK37ممکن است آن آييننامه در هيئت وزيران تصويب شود ولي به عنوان مثال وزارتخانه جهاد کشاورزي يا وزارتخانه ديگري موافق نباشد ولي کوتاه بيايد.امکان تصويب به صورت غير اجماعيPK38اين آييننامه در مرحله اجرا با مشکل مواجه ميشود چرا که تفاهم همه را نداشته استعدم اجماع، موجب بروز مشکل در مرحله اجراPK39و در واقع بايد به سراغ راهکارهاي بُرد-بُرد ميان وزارتخانههاي مختلف رفت.سياست برد- برد در مرحله تدوينPK40بنابراين تفاهم همه بازيگران دولت و در واقع تفاهم ملّي است که مشکلات اجرا را ميکاهد.اهميت تفاهم ملّيPK41ما يک محيط زيست سنّتي در کشور داريم که خاستگاه آن موضوعات منابع طبيعي استسنتي بودن محيط زيست در کشورPK42که بيشتر مباحث تنوع زيستي و حفظ جنگلها و منابع طبيعي را مورد توجه قرار ميداده استتمرکز محيط زيست بر منابع طبيعيPK43که حدود 15 تا 20 سال است در دنيا مفهوم آن تغيير پيدا کرده و مفهوم «توسعه پايدار» طرح شده است.تغيير مفهومي و ارتقاء به مفهوم توسعه پايدارPK44توسعه پايدار فراتر از يک وزارتخانه است.فرابخشي بودن مفهوم توسعه پايدارPK45در اين نوع نگرش محيط زيست در انتهاي فرآيند نيست که وقتي مشکلات و بحرانهاي زيستمحيطي بوجود آمد، براي آنها چارهانديشي کند.غيرمنفعل بودن محيط زيست در بستر مفهوم توسعه پايدارPK46محيط زيست بايد بيايد ابتداي فرآيند و در قالب مفهوم توسعه پايدار موضوعات را بررسي کندفعال بودن محيط زيست در مفهوم توسعه پايدارPK47بنابراين حل مسائل توسعه پايدار ممکن است خارج از حيطه سازمان محيط زيست باشدتوسعه پايدار، فراتر از سازمان محيط زيستPK48و تنها چيزي که در اختيار آن باقي ميماند حفظ منابع طبيعي و زيستگاهها است.منابع طبيعي، محور فعاليت محيط زيستPK49در برخي کشورها محيط زيست تبديل به وزارتخانه شده است و در برخي کشورهاي ديگر تشکيلات توسعه پايدار دارند به عنوان مثال در ساختار سازمان مديريت و برنامهريزي.الگوهاي ساختاري متنوع براي محيط زيستPK50در سازمان ملل نيز توسعه پايدار به يک مجمع عمومي با عضويت تمامي اعضاء سازمان ملل ارتقاء پيدا کرده است.ارتقاء جايگاه توسعه پايدار در ساختار سازمان مللPK51پيشتر به صورت يک کميته محدود بود که سازمان ملل به دليل درک ضرورت توسعه نقش حکمراني و حاکميتي مباحث توسعه پايدار بر تمامي امور اين کميته را به مجمع عمومي توسعه پايدار ارتقاء داد.ارتقاء جايگاه توسعه پايدار در ساختار سازمان مللPK52در فاز نخست ميتوان گفت در کشور در صورت احياي سازمان مديريت و برنامهريزي، تشکيلات توسعه پايدار حتما در سطوح عالي آن تعبيه شود.ضرورت تعبيه ساختاري توسعه پايدار در کشورPK53در مجلس حتماً کميسيون توسعه پايدار شکل گيرد و به صورت فعال نقش آفريني کند.ضرورت شکلگيري کميسيون توسعه پايدار در قوه مقننهPK54کميته ملي توسعه پايدار کشور زاييده شوراي عالي محيط زيست است.توسعه پايدار ذيل محيط زيست در ساختار فعليPK55اين کميته يک نقش فرادستگاهي دارد و چنين الگويي براي سياستگذاري کلان زيستمحيطي در کشور مناسبتر است.فرابخشي بودن کميته ملي توسعه پايدارPK56در حال حاضر نيز معاون رئيس جمهور به نيابت از رئيس جمهور رياست اين کميته را به عهده دارد.رياست معاون رئيس جمهور بر کميته مليPK57معاون رئيس جمهور نه به عنوان رئيس سازمان محيط زيست بلکه به نيابت از شخص رئيس جمهوررئيس جمهور، رئيس واقعي کميته مليPK58چرا که همانطور که گفته شد مباحث توسعه پايدار بسيار گستردهتر از حوزه وظايف و اختيارات سازمان حفاظت از محيط زيست است.توسعه پايدار، فراتر از سازمان محيط زيستPK59بايد در خود متن قوانيني که مجلس يا آييننامههايي که سازمان محيط زيست تدوين ميشود مکانيسمهاي نظارتي و راهکارهاي بازدارنده پيشبيني شودضرورت تدبير راهکارهاي بازدارنده در متن قوانينPK60که به عنوان مثال در صورت تخطّي قوه قضاييه چگونه ورود پيدا کند و چه مجازاتي دارد و چه نهادهايي پاسخگو باشند؟ضرورت ورود قوه قضاييه در مسائل نظارتيPK61موضوع مهمتر در خصوص راهکارهاي نظارتي، تدوين شاخصهاي پايداري ذيل الگوي ملي توسعه پايدار استتدوين شاخصهاي پايداري، اصل راهبردي در نظارت مستمرPK62که در صورت مشخص شدن اين شاخصهاي پايداري به عنوان مثال در آب، هوا و خاک بر اساس همان شاخصها گزارشهايي تدوين شود.تدوين شاخصهاي پايداري، اصل راهبردي در نظارت مستمرPK63البته بايد سازمان يا سازمانهايي مسئول پايش و ارائه گزارش اين شاخصها باشند.نقش سازمان در پايش مستمر شاخصهاPK64ما در سطح جهاني شاخص EPI (Environment Performance Index) را داريم که در حال حاضر نيز کشور ما و تمامي کشورها را با همين شاخص رتبهبندي ميکنند و در دنيا چنين نظارتي وجود دارد.وجود شاخصهاي پايداري در سطح جهانيPK65مشابه اين کار را بايد در ايران نيز انجام دهيم.ضرورت طراحي شاخصهاي پايداري در کشورPK66البته در برنامه پنجم توسعه پيشبيني شده است که مجمع تشخيص مصلحت نظام شاخصهاي پايداري را بايد تدوين کند.نقش مجمع تشخيص در تدوين شاخصهاPK67گزارش مستخرج از اين شاخصها ميشود گزارش ساليانه نظارتي کشور که در حال حرکت به سمت پايداري هستيم يا ناپايداري.اهميت ارائه گزارشهاي ساليانه شاخصمحورPK68البته اين شاخصها را مجمع تشخيص مصلحت نظام بايد پس از تدوين و تصويب به دستگاهها ابلاغ کند.ضرورت اطلاعرساني همه جانبه شاخصهاPK69توسعه پايدار بايد در موضوعات تجديد ساختار دستگاههاي دولتي لحاظ شود.اهميت لحاظ نقش توسعه پايدار در بازطراحيهاPK70به نظر ميرسد سازمان مديريت و برنامهريزي کشور بايد نقش هر کدام از بازيگران متعدّد زيستمحيطي در فرآيند تدوين سياستهاي زيستمحيطي را مشخص و ابلاغ نمايد.نقش محوري سازمان مديريت و برنامهريزي در رفع ابهامات نقشهاي بازيگران زيستمحيطي
در نتيجه انجام مصاحبه يازدهم، علاوه بر تکرار برخي مفاهيم مصاحبههاي پيشين، در مجموع 4 مفهوم جديد در نتيجه کدگذاري باز نکات کليدي به شرح جدول زير ظهور يافت تا تعداد مجموع مفاهيم شکل گرفته تا کنون به 113 مفهوم افزايش يابد.
جدول 4-37: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد يازدهم (K)
ردیفمفاهیمنشانگر کدها1دانش زيستمحيطي شهروندانPK682دانش زيستمحيطي بوروکراتهاPK1, PK19, PK20, PK293گرايش زيستمحيطي بوروکراتهاPK294ضعف بودجهاي سازمان حفاظت محيط زيستPK325حساسيت ملي زيستمحيطيPK406اهميت نظارت قضايي دادگاههاPK607اهميت نظارت تقنيني بر خط مشيهاPK68بيتفاوتي رسانهاي زيستمحيطي در کشورPK689نظارت ضعيف سازمان ملل متحدPK50, PK5110اهميت استقلال مالي محيط زيستPK2811ابهام در تعريف نقش بازيگران متنوع زيستمحيطيPK3, PK5, PK7, PK8, PK9, PK10, PK12, PK13, PK18, PK7012ارتقاء ساختار کلان توسعه پايدارPK49, PK50, PK51, PK52, PK53, PK54, PK69, PK56, PK5713اثربخشي بيشتر تصويب اجماعي به اکثريتPK36, PK37, PK38, PK39, PK4014کارکرد وحدتبخشي سياستي شوراPK1715شمول محيط زيست ذيل توسعه پايدارPK41, PK42, PK43, PK44, PK45, PK46, PK47, PK48, PK58, PK7, PK8, PK18, PK52, PK5416عدم تضادّ ماهوي توسعه و پايداري آنPK3917اهميت رويکرد فرابخشي دولتمردانPK25, PK26, PK27, PK55, PK44, PK47, PK3918تأخير شوراي عالي انقلاب فرهنگي در بررسي سند ملّيPK1119اهميت تدوين سياستهاي کلي برنامههاي توسعهPK1620تأثير توسعه ديپلماسي زيستمحيطيPK4, PK2721نقش کليدي سند چشمانداز در تدوينPK1522تدوين موفق، پيششرط اجراي موفقPK31, PK32, PK59, PK3823اهميت نظارت قضايي سازمان بازرسي کلّ کشورPK6024اهميت ارزيابيها و پیوست های زيستمحيطيPK2, PK63, PK6525اهميت مشارکت مردمي سبزPK2126ضعف بدنه مديريتي در بوروکراسي محيط زيستPK3027اشکال در تلفيق شأن بهرهبرداري و حفاظت کميسيون کشاورزيPK5328استقلال قو مجريه در تدوين خط مشيهاي اجراييPK3529کميسيون کشاورزي، محور تدوين در قوه مقننهPK5330اهميت رويکرد حاميانه رئيس جمهورPK56, PK5731ضرورت تدبیر سازمان برای هماهنگی و نظارت فراقوهایPK632تزاحم مدیریت ملّی و محلّی زیست محیطیPK1433رعايت اصل انعطافپذيري در تدوينPK22, PK23, PK24, PK33, PK3434نظام ارزيابي شاخصمحور، لازمه پايش مستمرPK61, PK62, PK63, PK64, PK65, PK66, PK67, PK68
مفاهيم خاکستري رنگ در جدول فوق، «مفاهيم جديد» ظهور يافته در مصاحبه دهم ميباشند. بر اساس نتايج تجزيه و تحليل اين مصاحبه در نهايت 3 مقوله ديگر تکميل شدند، به اين معنا که گستره تعداد مفاهيم ذيل هر کدام از آنها افزايش يافت. در نتيجه اين مصاحبه مقوله جديدي ظهور نيافت.
جدول4-38: تکميل مقولات از مفاهيم مصاحبه K
عنوان مقوله تکميل شدهعنوان مفهوم زيرمجموعهتصميمگيري زيستمحيطيسياستزدگي در تصميمگيري زيستمحيطيتسامح در تصميمگيري زيستمحيطيتدوين موفق، پيششرط اجراي موفقاهميت ارزيابيها و پيوستهاي زيستمحيطياستقلال قو مجريه در تدوين خط مشيهاي اجراييرويکرد جزئي- تدريجي (قياسي) تدوينراهبرد تصميمگيري به صورت کارگروهيرعايت اصل انعطافپذيري در تدويننظام ارزيابي شاخصمحور، لازمه پايش مستمر
عنوان مقوله تکميل شدهعنوان مفهوم زيرمجموعهتصويب خط مشيهاي زيستمحيطيضرورت مشروعيتبخشي تقنيني تعهدات بينالملليتأخير شوراي عالي انقلاب فرهنگي در بررسي سند ملّيبه روزرساني قوانين موجود زيستمحيطياثربخشي بيشتر تصويب اجماعي به اکثريت
عنوان مقوله تکميل شدهعنوان مفهوم زيرمجموعهکميسيون کشاورزي قوه مقنّنهاهميت نظارت تقنيني بر خط مشيهاکميسيون کشاورزي، محور تدوين در قوه مقنّنهاشکال در تلفيق شأن بهرهبرداري و حفاظت کميسيون کشاورزي
4-1-12- مطالعه مورد دوازدهم (L)
مصاحبه شونده: (نماينده ادوار مجلس شوراي اسلامي و عضو هيئت علمي دانشگاه)
جدول 4-39: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد L
ردیفنکات کلیدیکدگذاری بازPL1از جمله چالشهاي مهم زيستمحيطي در کشور ما آن است که در يک شرايط جغرافيايي خشکسالي قرار داريم.شرايط حادّ خشکسالي کشورPL2ديگر آنکه فرهنگسازي لازم در ميان مردم در اين باره انجام نشده است.فقدان برنامه براي فرهنگ عمومي زيستمحيطيPL3ديگر آنکه که دستگاههاي دولتي و اجرايي بهاي لازم را به موضوع محيط زيست نداده و توجه لازم را نميکنند.جايگاه پايين محيط زيست نزد مسئولينPL4يکي از مشکلات اساسي در مقوله محيط زيست آن است که تعلق محيط زيست به رشته و يا بخش خاصي کاملاً معلوم نيست.فراحوزهاي بودن مقوله محيط زيستPL5به عنوان مثال گروه توسعه پايدار و يا گروه نفت و انرژي، کشاورزي، مديريت، سلامت، روابط بينالملل و يا ... هر کدام موضوع محيط زيست را متعلق به خود ميدانند.فراحوزهاي بودن مقوله محيط زيستPL6در زمينه اجرا نيز همينگونه است که بخشها و دستگاههاي مختلفي محيط زيست را مربوط به خود ميدانند و محدودهاش مربوط به حوزههاي مختلف است.فرابخشي بودن محيط زيست در اجراPL7در مجلس در فصل تدوين و بررسي بودجه در کميسيون تلفيق بودجه، محيط زيست و سازمان محيط زيست در کميته امور عمومي جاي ميگيرد.جايگاه محيط زيست در کميسيون تدوين بودجهPL8کميتهاي که موضوعات بودجهاي نهاد رياست جمهوري و سازمانهاي وابسته به آن در آن کميته طرح و بررسي ميشود.حوزه کاري کميته تلفيق بودجه در مجلسPL9اما در کميتههاي معمول مجلس شوراي اسلامي، گاهي اوقات زيرمجموعه کميسيون کشاورزي بوده و گاهي اوقات، کميسيون امور زيربنايي. البته موضوع آن با کشاورزي مرتبطتر است.جايگاه محيط زيست در کميسيونهاي اصليPL10در خط مشيگذاري در دولت، از آنجا که موضوع محيط زيست به دستگاههاي مختلف مربوط ميشود، لذا پشتيباني بخشي از سوي يک وزارتخانه خاص نميشوند.عدم پشتيباني خاص از محيط زيست به دليل فرابخشي بودن آنPL11عمده نگاهي که از سوي وزارتخانهها به موضوع محيط زيست وجود دارد، نگاه مانع بودنِ رعايت ملاحظات زيستمحيطي است.موانع ذهني مسئولين در نگاه به محيط زيستPL12اگر به ظاهر هم پشتيباني صورت گيرد اما در باطن نيست چرا که آنرا مانع ميدانند.حمايت ظاهري و نه واقعي از محيط زيستPL13از نظر کارشناسي به دليل تدوين سند ملي محيط زيست پيشرفت خوبي در اين زمينه صورت گرفته است.پيشرفت محسوس به دليل سند ملّي محيط زيستPL14سازمان محيط زيست بايد از طريق دولت و رئيس جمهور طرحها و نظرات خود را به قوه مقننه منعکس نمايد.نقش واسط رئيس جمهور بين سازمان و مجلسPL15زماني که دولت برنامههاي خود را (معمولاً در قالب برنامههاي پنجساله توسعه) به مجلس ارائه مينمايد، مشابه کميسيون تلفيق بودجه، «کميسيون تلفيق برنامه» تشکيل ميشودجايگاه کميسيون تلفيق برنامه در مجلسPL16که مرکب از کميسيونهاي مختلف است و قاعدتاً موضوع انطباق مفاد زيستمحيطي با قانون اساسي و يا ساير برنامهها و قوانين توسط اين کميسيون صورت ميگيرد.نقش کميسيون تلفيق برنامه در مجلسPL17اما بايد گفت که حتي در قوه مقننه جايگاه محيط زيست متناسب با اهميت محيط زيست در قانون اساسي که يک اصل به خود اختصاص داده است، ديده نشدهعدم برخورداري محيط زيست از جايگاه مطلوب در قوه مقننهPL18و آن جايگاه را که بايد ندارد.عدم برخورداري محيط زيست از جايگاه مطلوب در قوه مقننهPL19از نظر شعاري آن جايگاه را دارد اما از نظر واقعي و کاربردي خير.جايگاه ظاهري و شعاري براي محيط زيستPL20دليل نيز آن است که از محلّ محيط زيست منفعت مستقيمي عايد نماينده مجلس نميشود نه سفر خاصي، نه اعتبارات خاص براي حوزه انتخابيه، نه شکل دادن و توسعه تعاملات بيروني نمايندگان مجلس و ...عدم توجه نمايندگان به دليل عدم محسوس بودن منافع و تبعات توجهPL21و به عبارت بهتر توجه به ملاحظات محيط زيست برايشان نقد نيست.ملموس نبودن تبعات توجه نمايندگان به مقوله محيط زيستPL22آنگونه که ساير کميسيونهاي مجلس نظير برنامه و بودجه و روابط بينالملل و ... برايشان نقد است.ملموس بودن نسبي ساير موضوعات کميسيونهاPL23به نظر من بايستي متخصصين محيط زيست که در دولت بودند به مجلس روند (به عنوان نماينده مردم)ضرورت ورود کارشناسان محيط زيست به مجلس به عنوان نمايندهPL24و از اين طريق تجربيات زيستمحيطي خود را به نمايندگان منتقل کنند و اين دغدغه را پررنگ سازند.ضرورت انتقال تجربيات زيستمحيطي به نمايندگانPL25به عنوان مثال زماني که بنده رئيس سازمان اداري واستخدامي کشور بودم به عنوان يکي از معاونان رئيس جمهور موضوعي را در خصوص تقويت جايگاه نظارتي سازمان بازرسي کل کشور در جلسهاي براي وزرا طرح کردم اما آنها رأي ندادند و گفتند چرا تيغ سازمان بازرسي را عليه خودمان تيز کنيم؟موانع ذهني مسئولين در نگاه به محيط زيستPL26دقيقاً همين نگاه به محيط زيست نيز از طرف دستگاهها وجود دارد.موانع ذهني مسئولين در نگاه به محيط زيستPL27همانطور که گفته شد به دليل آنکه محيط زيست يک موضوع بين بخشي است لذا که يک دستگاه خاص نميتواند تمامي امور مربوط به آن را ديکته و يا پيگيري کند.عدم امکان انحصار محيط زيست به يک دستگاهPL28به همين جهت شوراي عالي محيط زيست زير نظر رئيس جمهور تشکيل ميشود.اهميت شوراي عالي محيط زيستPL29سازمان بازرسي کلّ کشور ميتواند دستگاهها را از آن جهت که وظايف زيستمحيطي خود را اجرا نميکنند مورد بررسي قرار دهد.نقش سازمان بازرسي کلّ کشور در نظارتPL30همه دولت بايد به دنبال موضوعات زيستمحيطي باشند اما متأسفانه اينگونه نيست.جايگاه پايين محيط زيست نزد مسئولينPL31معمولاً در دستگاههاي اجرايي رويکردهاي زيستمحيطي را مقابل رويکردهاي توسعهاي خود ميدانندتقابل رويکردهاي توسعهاي با زيستمحيطيPL32و حداکثر کاري که ميکنند اين است که ميگويند ما کمتر به محيط زيست آسيب ميزنيم و کمتر تخريب انجام ميدهيمرويکرد حدّاقلي مسئولين به محيط زيستPL33که اين به هيچ وجه به معني توجه به محيط زيست و رعايت ملاحظات آن نيست.رويکرد حدّاقلي مسئولين به محيط زيستPL34توجه به سياستهاي کلي اصل 44 از آن جهت که موجب کاهش سطح فقر در جامعه ميشود لذا توسعه اقتصادي که کاملاً با توسعه پايدار مرتبط است را شامل ميشود.ارتباط موضوعي اصل 44 با توسعه پايدارPL35برخي اعتقاد دارند که همانگونه که پيوستهاي سلامت و يا فرهنگي ضروري است، پيوستهاي زيستمحيطي نيز بايد پيگيري شود.اهميت توجه به پيوست زيستمحيطيPL36در خصوص فعاليتهاي بخش خصوصي و کسب اطمينان از رعايت ملاحظات زيستمحيطي توسط اين بخش، نظارت جدّي و مستمر مورد نياز استضرورت نظارت بر عملکرد زيستمحيطي بخش خصوصيPL37و اين نظارت محدود به قوه قضاييه نميشودمحدود نشدن شأن نظارتي به قوه قضاييهPL38بلکه با توجه به نوع فعاليت آن شرکت خصوصي، وزارتخانه مربوطه نيز ميتواند ورود پيدا کرده و به وظايف نظارتي خود عمل کند.امکان ورود مستقل دستگاههاي اجرايي در زمينه نظارتPL39علاوه بر اين سازمانهاي نظارتي قوه مقنّنه نيز ميبايست نقش خود را ايفا نمايند.شأن نظارتي قوه مقنّنهPL40سياستگذاري زيستمحيطي بايد به سه مرحله تدوين خط مشي، اجرا و نظارت تفکيک شود و در هر سه بخش الزامات مربوطه رعايت شود.رويکرد فرآيندي به خط مشيگذاري زيستمحيطيPL41در حال حاضر بخش نظارت بر رعايت ملاحظات زيستمحيطي و قوانين آن ضعيف انجام ميشودضعف نظارتي وضع موجودPL42و بعد نظارتي محدود شده است به نظارتهاي خُرد و جزئي نظير آلودگي هوا و موضوع خودروهامحدود شدن نظارت به سطوح عملياتيPL43اما آلودگي آب و يا خاک کمتر مورد توجه است.غفلت ا ز مسائل آلودگي آب و يا خاکPL44بنابراين نظارت بايد تقويت شود.ضرورت تقويت بعد نظارتيPL45در بعد نظارتي نيازمند يک پايش مستمر هستيم که بايد دولت و به ويژه سازمان محيط زيست متولي آن باشد.نقش سازمان در تحقق بعد نظارتيPL46در مرحله تدوين، محور بايد سازمان محيط زيست باشدمحوريت سازمان در مرحله تدوينPL47و در اين فرآيند مشارکت ذينفعان مرتبط از جمله وزارت کشاورزي، نيرو، نفت، سازمان برنامه و ... را جلب نمايد.ضرورت جلب مشارکت ذينفعان مختلفPL48از همه مهمتر بايد در امکانسنجي اجراي پروژهها در کنار ملاحظه هزينههاي اقتصادي، ملاحظات زيستمحيطي را نيز مورد توجه قرار داد.ورود محيط زيست در تجزيه و تحليلهاي کمّيPL49ممکن است يک طرح به لحاظ اقتصادي و هزينهاي صرفه داشته باشدنقص تجزيه و تحليل کمي بدون لحاظ محيط زيستPL50ولي از آنجا که به محيط زيست آسيب ميزند لذا صرفه کلي نداشته باشد.نقص تجزيه و تحليل کمي بدون لحاظ محيط زيستPL51در مرحله اجرا، بايد سازمان برنامه بيشتر ورود پيدا کند اهميت زياد نقش سازمان برنامه در مرحله اجراPL52از آنجا که متولي برنامه و درجهبندي شرکتهاست نقش پررنگتري نسبت به وضعيت فعلي داشته باشد.اهميت زياد نقش سازمان برنامه در مرحله اجراPL53در کنار سازمان برنامه، وزارت بهداشت و وزارت کشور (استانداريها، شهرداريها و مديريت شهري، شوراهاي شهر و روستا) نيز بايد در مرحله اجرا نقش پررنگتري را ايفا نمايند.ساير بازيگران مؤثر در مرحله اجرا
در نتيجه انجام مصاحبه دوازدهم، علاوه بر تکرار برخي مفاهيم مصاحبههاي پيشين، در مجموع 1 مفهوم جديد در نتيجه کدگذاري باز نکات کليدي به شرح جدول زير ظهور يافت تا تعداد مجموع مفاهيم شکل گرفته تا کنون به 114 مفهوم افزايش يابد.
جدول 4-40: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد دوازدهم (L)
ردیفمفاهیمنشانگر کدها1بحران در مسائل زيستمحيطيPL12دانش زيستمحيطي شهروندانPL23گرايش زيستمحيطي شهروندانPL24دانش زيستمحيطي دولتمردانPL3, PL23, PL24, PL25, PL26, PL30, PL32, PL335گرايش زيستمحيطي دولتمردانPL11, PL12, PL19, PL3, PL10, PL23, PL24, PL25, PL26, PL30, PL17, PL18, PL32, PL336تسامح در تصميمگيري زيستمحيطيPL32, PL33, PL11, PL12, PL197سياستزدگي در تصميمگيري زيستمحيطيPL20, PL21, PL228هزينه- منفعت کمّي منابع طبيعي کشورPL48, PL49, PL509اهميت نظارت قضايي دادگاههاPL36, PL41, PL4410اهميت نظارت تقنيني بر خط مشيهاPL37, PL39, PL41, PL4411اهميت نظارت قوه مجربه بر خط مشيهاPL38, PL37, PL41, PL4412سهولت نظارت و نفوذ بر بخش خصوصيPL3613اهميت و نقش «حسابرسي رعايت»PL3914نقش محوري در مسائل مربوط به آلودگي آّبPL5315ابهام در تعريف نقش بازيگران متنوع زيستمحيطيPL47, PL5316کارکرد وحدتبخشي سياستي شوراPL2817شمول محيط زيست ذيل توسعه پايدارPL27, PL3418عدم تضادّ ماهوي توسعه و پايداري آنPL3119رويکرد بلند مدّت در تجزيه و تحليلهاPL42, PL4320اهميت رويکرد فرابخشي دولتمردانPL4, PL5, PL6, PL10, PL2721تعليم و تربيت مدرسهايPL222جامعيت سند ملي محيط زيستPL1323مترقّي بودن سند ملي محيط زيستPL1324تدوين موفق، پيششرط اجراي موفقPL40, PL4625اهميت نظارت قضايي سازمان بازرسي کلّ کشورPL2926اهميت ارزيابيها و پیوست های زيستمحيطيPL35, PL45, PL51, PL5227نقش انفعالي فراکسيون محيط زيستPL17, PL18, PL20, PL2128اشکال در تلفيق شأن بهرهبرداري و حفاظت کميسيون کشاورزيPL17, PL1829کميسيون کشاورزي، محور تدوين در قوه مقننهPL930کميسيون زيربنايي، محور تدوين در قوه مجربهPL931اهميت رويکرد حاميانه رئيس جمهورPL1432اولویت در حل مسائل مربوط به آبPL4333نظام ارزيابي شاخصمحور، لازمه پايش مستمرPL51, PL5234نفش محوري کميسيونهاي تلفيق قوه مقننهPL7, PL8, PL15, PL16
مفهوم خاکستري رنگ در جدول فوق، «مفاهيم جديد» ظهور يافته در مصاحبه دوازدهم ميباشند. بر اساس نتايج تجزيه و تحليل اين مصاحبه در نهايت فقط يک مقوله ديگر تکميل شدند، به اين معنا که گستره تعداد مفاهيم آن افزايش يافت. در نتيجه اين مصاحبه مقوله جديدي ظهور نيافت.
جدول4-41: تکميل مقوله از مفاهيم مصاحبه L
عنوان مقوله تکميل شدهعنوان مفهوم زيرمجموعهفراکسيون محيط زيست قوه مقنّنهنقش انفعالي فراکسيون محيط زيستاهميت نظارت تقنيني بر خط مشيهانفش محوري کميسيونهاي تلفيق قوه مقننه
4-1-13- مطالعه مورد سيزدهم (M)
مصاحبه شونده: (رئيس دانشکده محيط زيست و انرژي)
جدول 4-42: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد M
ردیفنکات کلیدیکدگذاری بازPM1سازمان حفاظت محيطزيست كشور كه از اوايل دهه 50 شكل گرفت ابتدا با رويكرد منابع طبيعي، شكارباني و نگهداري از حيات وحش بود.آغاز فعاليت سازمان با رويکرد منابع طبيعيPM2پس از پيروزي انقلاب اسلامي سوالاتي مطرح شده بود مبنيبر اينكه بقا و ادامه فعاليت اين سازمان ضروري هست يا خير؟! در آن زمان برخي خيلي جدي پافشاري ميكردند كه اين سازمان بايد حذف شود.ترديد در بقاي سازمانPM3براي اينكه تصوري كه از بحثهاي حفاظت محيطزيست در همان زمان مطرح ميشد به نقش سازمان حفاظت محيطزيست برميگشت.تصور نابجا در مورد سازمان، عامل اصرار حذفPM4در آن زمان چنين تفكري حاكم بود كه نقش سازمان حفظ حيات وحش و فراهم كردن شكار حيوانات وحشي توسط طبقات مرفه جامعه بوده است و لذا خواستار انحلال سازمان بودند.عمومي نديدن کالاي محيط زيستPM5با همه اينها در آن زمان بررسيهايي انجام شد و نتيجه اين بررسيها به اين ختم شد كه اين سازمان در حد محدود به فعاليتش ادامه دهد تا اينكه پس از مدتي زندهياد محمدتقي ابتكار رياست سازمان را برعهده گرفت.ادامه فعاليت سازمان به صورت محدودPM6در آن دوره رفتهرفته آلودگي هوا مورد توجه قرار گرفت، بنابراين رويكرد سازمان حفاظت محيطزيست هم تغيير كرد و مسئولان ردهبالاي نظام به اين امر واقف شدند كه حفظ محيطزيست فقط حفظ حياتوحش نيست بلكه فعاليتهاي گستردهاي را ميتواند در بر گيرد.تغيير تدريجي نگرش مسئولين نسبت به گستره فعاليتهاي سازمانPM7از سوي ديگر رخدادهايي در سطح جهاني مطرح شد. در دهه 80 ميلادي بحث تغييرات آب و هوا و گرم شدن زمين مطرح شد و توجه جهان را به سمت محيطزيست معطوف كرد.تأثير تحولات جهاني بر تغيير رويکردهاPM8پديدههايي مثل تحليل رفتن لايه ازن تبعات گستردهاي را براي محيطزيست انساني به وجود آورد و حركتهايي كه در سطح جهاني در زمينه محيطزيست صورت گرفتتحولات عمده زيستمحيطي جهانPM9نشستهاي مهم ديگري در سطح جهاني موجب شد كه وجود سازمان حفاظت محيطزيست و بها دادن به آن در اولويت قرار گيرد.تأثير تحولات جهاني بر تغيير رويکردهاPM10قبل از هر چیز در بحث محیط زیست باید به اساسی ترین پایه ای که در این زمینه طراحی شده است توجه شود و آن اصل پنجاهم قانون اساسی استاصل 50، اصليترين سند بالادستي محيط زيستPM11ولی اینکه این اصل به اجرا گذاشته شود نیازمند تدوین یک سری سیاست هایی است که اجرای آن اصل را تضمین نماید.ضرورت ترجمه عملياتي اصل 50 در قالب قوانينPM12این روند سیاستگذاری عملاً در ابتدای دهه 1360 مورد سوال بود که اساساً ما نیازمند سیاستگذاری زیست محیطی هستیم یا خیرترديد در بقاي سازمانPM13بعد از آن نیز مسائلی نظیر جنگ تحمیلی و مشکلات مالی دولت که ناشی از اولویتها در هزینه کردهای دولت بود باعث شد تا به موضوع محیط زیست آنچنان که باید و شاید توجه نشودمحدوديت منابع مالي عامل اولويت قرار نگرفتن محيط زيستPM14و زیرساختهای لازم برای این موضوع ایجاد نشود.عدم ايجاد زيرساختهاي لازم زيستمحيطيPM15حتی نوع بینشها در بعد اجتماعی نیز بسیار تأثیرگذار بود.تأثير بينشهاي اجتماعيPM16به عنوان مثال زمانی در دولت زمان جنگ تحمیلی این بحث وجود داشت که آیا به منظور جلوگیری و کنترل آلودگی هوای شهر تهران اجرای پروژه مترو که مطالعات آن از سال 1353 انجام شده بود، ضروری استنگرشهاي محدود مسئولين به محيط زيستPM17یا می توان هزینه های مربوط به آن را به روستاها انتقال داد چرا که به هر حال در آن زمان منابع مالی دولت محدود بود.محدوديت منابع مالي عامل اولويت قرار نگرفتن محيط زيستPM18حتی در آن زمان یکی از دستوراتی که رئیس جمهور صادر کردند و در نهاد ریاست جمهوری نیز مطالعات لازم برای آن را انجام داد همین موضوع ضرورت مترو برای شهر تهران بودتصميمگيري زيستمحيطي مبتني بر انجام مطالعاتPM19که در آن زمان نتیجه مطالعات حاکی از ضرورت قطعی این پروژه بود و رئیس جمهور نیز دستور مساعد دادند ولی باز هم محدودیتها مانع اجرای سریع و کامل طرح می شد.محدوديت منابع مالي عامل اولويت قرار نگرفتن محيط زيستPM20بعد از جنگ تحمیلی در دهه 70 موضوع سازندگی و توسعه کشور به صورت جدّی مطرح شد و توسعه اگر پایدار نباشد می تواند مشکل آفرین باشد.ضرورت پايدار بودن توسعهPM21در این مقطع زمانی ساختارهای لازم برای توجه به محیط زیست ایجاد نشده بود.عدم ايجاد زيرساختهاي لازم زيستمحيطيPM22این در حالی بود که شرایط جهانی متفاوت بود و از اوایل دهه 1990 میلادی یا حتّی قبل از آن موضوع اجرای EIA (Environmental Impact assessment) یا همان «ارزیابی زیست محیطی اثرات توسعه» در دنیا تقریباً جا افتاده بود و دنبال می شدپيشرفت ساير کشورها در بسترسازي توجه به محيط زيستPM23ولی کشور ما به هیچ وجه آمادگی پذیرش چنین تغییراتی را نداشتعدم ايجاد زيرساختهاي لازم زيستمحيطيPM24چرا که بستر و قوانین مورد نیاز را در اختیار نداشتیم.تدوين قوانين، يکي از زيرساختهاي اصليPM25همین مشکل را در زمینه اجرای استاندارد Iso14000 و یا EBS که همان سنجش وضع موجود پیش از اجرای هرگونه طرح است نیز مواجه بودیم و پروژه های توسعه بدون توجه به این ابزارها دنبال می شدعدم توجه به ارزيابيهاي زيستمحيطي در طرحهاي توسعهPM26چرا که قوانین مربوطه تدوین نشده بود.تدوين قوانين، يکي از زيرساختهاي اصليPM27در سال 1373 اولین بار استفاده از ابزار EIA به صورت تشویقی در اجرای پروژه های توسعه ای مطرح شد و ادامه یافت آغاز بسترسازي، با رويکرد تشويقي نه اجباريPM28تا اینکه در سال 1384 تعداد موضوعات طرح های توسعه ای که ملزم به استفاده از این ابزار شدند به 29 موضوع کلان گسترش یافت (طرح های نیروگاهی، جاده سازی، راه سازی، توسعه ریلی، پالایشگاه ها و ...)توسعه تدريجي زيرساختهاي زيستمحيطيPM29بنابراین مدّت زمانی گذشت تا بستر لازم تا حدّی شکل بگیرد.توسعه تدريجي زيرساختهاي زيستمحيطيPM30در آن زمان نیز حتی تخصصهای لازم برای موضوع محیط زیست وجود نداشت.اهميت وجود تخصص و دانش زيستمحيطيPM31بنابراین عوامل زیادی مطرح بودند که موید فراهم نبودن بستر توجه به محیط زیست می بودند.عدم ايجاد زيرساختهاي لازم زيستمحيطيPM32شورای عالی محیط زیست نیز به دلیل نبود این بسترها نمی توانست توفیق چندانی در زمینه توجه به ملاحظات زیست محیطی کسب کند.زيرساختها، زمينه فعاليت مؤثر شوراي عاليPM33البته در اين بين نقش پررنگ شوراي عالي محيط زيست به عنوان مقام سياستگذار اين حوزه مهم است که متأسفانه در دورهاي متوقف شد.اهميت نقش شوراي عالي محيط زيستPM34با توجه به هماهنگيهايي كه در شوراي عالي محيط زيست انجام ميشد متوقف شدن فعاليتهاي آن مشكلات ساختاري را به وجود آورد كه موجب شد مراجع تخصصي و قانونگذاري خواستار فعاليت محدود آن شوند.توقف فعاليت شورا عامل ايجاد مشکلات ساختاريPM35به نظر بنده برای اجرایی شدن اصل 50 قانون اساسی نیازمند یک vision هستیم.ضرورت ترجمه عملياتي اصل 50 در قالب قوانينPM36این چشم انداز به موضوع محیط زیست ذیل سند چشم انداز 1404 برای اولین بار شکل گرفتاهميت سند چشمانداز به عنوان سند بالادستيPM37که در سند چشم انداز مطالب خوبی راجع به محیط زیست مطرح شدقوت سند چشمانداز در مفاد زيستمحيطيPM38که می توانستیم با اتکا به آن بر روی سیاستگذاری کلان زیست محیطی فعالیت هایی را انجام داد که متأسفانه این چشم انداز در 8 سال گذشته مورد توجه جدّی قرار نگرفت.امکان تدوين قوانين با الهام از چشماندازPM39برنامه های توسعه نیز شامل مطالبی بود که اجرای آنها می توانست به ویژه در تکمیل زیرساختهای زیست محیطی کمک کند.برنامههاي توسعه به عنوان عامل مکمل زيرساختهاPM40به عنوان مثال نکاتی در برنامه سوم پیش بینی شده بود که می توانست در تکمیل زیرساختها کمک کند نظیر تشکیل شرکت بهینه سازی مصرف سوخت یا سازمان بهره وری انرژی و ... نهادسازي، عاملي در تکميل زيرساختهاPM41که آنها هم به صورت کامل اجرایی نشد.عدم اجراي کامل مفاد برنامههاي توسعهPM42حال برای اجرایی شدن مفاد چشم انداز و تدوین آن در قالب سیاستها نیازمند تدوین یک سند ملی محیط زیست بودیمضرورت ترجمه سند چشمانداز به سند ملي محيط زيستPM43که می بایست با اتکا به چشم انداز و قانون اساسی این سلسله اسناد کلان را تکمیل کنیم.تأکيد بر بهرهگيري از محتواي اسناد بالادستيPM44سند ملی در واقع پاسخگو به این سوال است که در حوزه های مختلف چه سیاست های کلانی می بایست به صورت هماهنگ اتخاذ شود.نقش و کارکرد سند ملي محيط زيستPM45البته در راستای تدوین این سند که با همکاری بخش دانشگاهی پیش نویس آن تنظیم شد و به شورای عالی انقلاب فرهنگی پیشنهاد شد در دو سال گذشته اقداماتی صورت گرفته است.مشارکت بخش دانشگاهي در تدوين سند مليPM46البته هنوز این مسئله محل ابهام است که آیا جایگاه طرح و تصویب این سند شورای مذکور است یا نهاد سیاستگذاری کلان تر نظیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و یا شورای کلان مربوط به این موضوع یعنی شورای عالی محیط زیست؟ابهام در جايگاه مشروعيت بخشي سند مليPM47که به نظر بنده شورای عالی محیط زیست مناسب تر به نظر می رسد.تناسب بيشتر شوراي عالي براي تصويب سندPM48این سند در حال حاضر در کش و قوس این است که چه نهادی باید به آن مشروعیت بخشی کند.ابهام در جايگاه مشروعيت بخشي سند مليPM49یکی از مشکلات و نواقص پیش نویس فعلی آن است که تقریباً با نگاه، رویکرد و خواسته های شورای عالی انقلاب فرهنگی تنظیم شده است در حالی که باید به صورت جامع تر و کلان تری به آن نگریسته شودجامع نبودن رويکرد شوراي عالي انقلاب فرهنگي در تدوين سندPM50و اصولاً باید در مقام سیاستگذاری توسعه پایدار کشور به آن پرداخته شود.ضرورت اتخاذ رويکرد توسعه پايدار در تدوين سندPM51فکر می کنم در موضوع سیاستگذاری زیست محیطی هم مشکلات ساختاری داشته ایممشکلات ساختاري حوزه محيط زيستPM52و هم مشکلات نگرشی و دیدگاهی که می بایستی یک تجدید نظر و بازنگری اساسی در این موضوعات صورت پذیرد.مشکلات نگرشي حوزه محيط زيستPM53باید ببینیم در حال حاضر مطابق با چشم انداز در چه جایگاهی قرار داریم.ضرورت سنجش وضع موجود بر اساس چشماندازPM54همین طور جایگاه در برنامه های توسعه و برنامه پنجم در چه وضعیتی هستیم.ضرورت سنجش وضع موجود بر اساس برنامههاي توسعهPM55در سند ملی محیط زیست تا چه میزان پیشرفت داشته ایمضرورت سنجش وضع موجود بر اساس سند ملي محيط زيستPM56و مطابق با این ارزیابی ها اصلاحات لازم را انجام دهیم.ضرورت انجام اصلاحات پساز شناخت وضعموجودPM57جایگاه و ساختار فعلی سازمان محیط زیست به عنوان معاونت رئیس جمهور مناسب به نظر می رسد و می تواند فعالیتهایش را در قالب این جایگاه به پیش ببرد.مانع نبودن جايگاه فعلي سازمان محيط زيستPM58مشکل مهم دیگر که حتماً باید به آن توجه شود در حوزه آموزش و فرهنگ سازی زیست محیطی استفقدان فرهنگسازي و آموزش زيستمحيطيPM59که به نظرم باید کار گسترده ای در این زمینه انجام شود.ضرورت توجه فوري به مقوله فرهنگ و آموزشPM60ما در مقایسه با یک شهروند اروپایی برخوردمان با محیط زیست به نظر غیراسلامی است در حالی رفتار آنها مطابق با موازین شریعت، اسلامی تر به نظر می رسد.بروز رفتارهاي غيراسلامي از شهروندانPM61قوانین زیست محیطی بعضاً خوبی داریم اما مشکل عدم اجرای این قوانین به نظرم در ضعف نظارت بر چگونگی توجه به این قوانین است.نظارت ضعيف بر شيوه اجراي قوانينPM62ممکن است این قوانین ناقص باشند ولی نظارت ما ضعیف تر از ضعف در قوانین است.نظارت ضعيف بر شيوه اجراي قوانينPM63باید قدری هزینه ها و جرائم زیست محیطی را سنگین تر کرد که از بروز تخلفات جلوگیری نمود.عدم بازدارندگي جرائم فعلي زيستمحيطيPM64به عنوان مثال یکی از دوستان ما در اتریش که از یکی از مسئولین مربوطه پرسیده بود که شما چه مقرراتی برای شکار گوزن دارید؟ در پاسخ با این عکس العمل مواجه شده بود که مگر اصلاً باید گوزن ها را شکار کنیم؟!نگرشهاي متفاوت شهروندان کشورهاي توسعهيافتهPM65این در حالی است که در کشور ما به راحتی چنین شکارهایی با جرائم پسینی ناچیز انجام می شود و اینها مشکل آفرین است.عدم بازدارندگي جرائم فعلي زيستمحيطيPM66البته نیازمند بازنگری در قوانین و تعبیه ضمانت های اجرایی کافی در آنها هستیمضرورت بازنگري در قوانينPM67و در اجرا نیز نیازمند امکانات هستیم که محدود است.محدوديت منابع در اجراPM68اگر به مقوله آموزش و فرهنگ سازی توجه داشته باشیم شاید به خیلی از این قوانین نیازی نداشته باشیم.فرهنگسازي، بديل قوانينPM69به عنوان مثال در این زمینه باید رشته های مختلف مهندسی در دانشگاه های مختلف به صورت اجباری با محیط زیست آشنا شوند.ضرورت آموزش اجباري دانشگاهيPM70ما تلاش زیادی کردیم که در این زمینه اقدامی صورت گیرد که سرانجام مطابق با تصمیم شورای عالی محیط زیست دو واحد به صورت اختیاری برای رشته های مهندسی در خصوص اهمیت محیط زیست در برنامه درسی شان گنجانده شدموفقيت در توسعه آموزش زيستمحيطي دانشگاهيPM71که البته همین هم خیلی کمک کرده است ولی باید آن را الزامی کرد که وقتی یک مهندس وارد کارخانه ای شد باید این اهتمام و احتیاط را داشته باشد که آلودگی ها و پسابهای آن کارخانه را کنترل نمایدتأثيرات بسيار گسترده آموزش دانشگاهيPM72و این موضوع برایش تبدیل به دغدغه شده باشدايجاد تعهد زيستمحيطي در نتيجه آموزشPM73نه اینکه به دلیل هزینه بر بودن توجه به ملاحظات زیست محیطی در کارخانه به آن توجهی نکند.عدم رويکرد مقطعي به موضوع محيط زيستPM74درست مثل توجهی که ما از کودکی به احترام به تکه نانهای افتاده در معابر می کنیمتأثير آموزش و تربيت خانوادگي بر فرهنگسازيPM75و عدم توجه به آنها را گناه می دانیم که این به دلیل آموزش هایی است که از کودکی به ما داده شده است.تأثير آموزش و تربيت ديني بر فرهنگسازيPM76بنابراین این چنین آموزشهایی می تواند جایگزین بسیاری از قوانین زیست محیطی موجود باشد.اهميت جايگاه آموزش به عنوان بديل قوانينPM77قوه قضاییه در بعد نظارت زیست محیطی مشکلات زیادی داشته اندضعف قوه قضاييه در ايفاي شأن نظارتيPM78چرا که آشنایی قضات ما با موضوعات زیست محیطی کم بوده استآشنايي محدود قضات با موضوعات محيط زيستيPM79و ثانیاً اگر هم ورودی داشته باشند موضوع اساسی عدم بازدارنده بودن اصل جریمه پیش بینی شده در قانون است که این ربطی با آن قضات ندارد.عدم بازدارندگي جرائم فعلي زيستمحيطيPM80قضات باید در این زمینه آموزش ببینند البته در این زمینه کارگاه های آموزشی برای قضات جهت آشنایی با مسائل زیست محیطی اجرا شد که بسیار هم مفید بودضرورت آموزش قضاتPM81و البته باید گسترش پیدا کند و مقطعی نباشد.ضرورت استمرار در آموزش قضاتPM82این آموزشها به تدریج در اصلاح بینشهای قضات نیز موثر خواهد بود.تأثير آموزش بر اصلاح رويکردهاPM83ما پس از گذشت سه دهه از پيروزي انقلاب اسلامي بايد روندي را شاهد باشيم كه افراد از درون خود سازمانها رشد كنند و رياست آن سازمان را برعهده گيرند.ترجيح انتصابات مديريتي سازمان از داخل آنPM84اينكه فردي از بيرون يك مجموعه ناگهان وارد يك سازمان ميشود و رياست آن سازمان را برعهده ميگيرد، ميتواند تبعاتي منفي براي آن سازمان ايجاد كند؛تبعات منفي انتصابات مديريتي از خارجPM85هر چقدر هم فرد باهوش و توانمند باشد مدتزماني لازم است كه آن فرد خودش را با شرايط منطبق كند.تبعات منفي انتصابات مديريتي از خارجPM86در اينكه سازمان حفاظت محيطزيست نبايد سياسي شود ترديدي نيست ضرورت سياستزدايي از عملکرد سازمانPM87چون محيطزيست و مسائل مربوط به آن بايد جدا از بازيهاي سياسي مورد بررسي قرار گيردضرورت سياستزدايي از عملکرد سازمانPM88اما بايد قبول كنيم كه در كشور ما همه جنبههاي رياستي به نوعي با سياست پيوند خورده است.پيوند اجتنابناپذير رياست و سياست در کشورPM89اينكه سازمان بخواهد به يك وزارتخانه محيطزيست تبديل شود ايده تازهاي نيست حتي در دورهاي در دولت و مجلس هم بهصورت جدي تشكيل وزارتخانه محيطزيست مطرح شدقدمت ايده ارتقاء جايگاه سازمان به وزارتخانهPM90اما به نوعي خود مسوولان سازمان هم با اين امر موافق نبودند.عدم استقبال از ايده ارتقاء جايگاه به وزارتخانهPM91در خيلي از كشورها معاونت رئيسجمهور برد سياسي قويتري از يك وزير دارد.مطلوبيت بيشتر جايگاه معاونت نسبت به وزيرPM92آنچه مسلم است اين است كه اين سازمان بايد از اقتدار كافي و علاوه بر آن از محتواي تخصصياي برخوردار باشد كه بتواند حركتهايي را انجام دهد كه به حفظ محيطزيست كشور بينجامد.اقتدار سازمان،عامل کليدي اثرگذاري آنPM93در كنار اين مساله باور مسوولان براي شكلگيري اين اقتدار بسيار حائزاهميت است.تأثير رويکرد ساير مسئولين بر اقتدار سازمانPM94مسالهاي كه در اين بين خيلي مهم است ستادي بودن سازمان حفاظت محيطزيست است يعني سازمان ستادي است.ستادي و متمرکز بودن فعاليتهاي سازمانPM95به اين معنا كه ضوابط را مشخص و ابلاغ و نظارت ميكند.شيوه بالا به پايين سازمانPM96مشكلي كه معمولا با آن روبهرو هستيم اين است كه برخي مسوولان اجرايي كشور، سازمان حفاظت محيطزيست را مانعي براي پيشرفت ميدانستندمانع ذهني مسئولين در نگاه به سازمانPM97و هنوز هم برخي مسوولان به اين موضوع اعتقاد دارند در حالي كه شعار كشور ما توسعه پايدار است.تقابل نگاه توسعهاي نزد مسئولين با نگاه زيستمحيطيPM98به عبارت ديگر توسعه نبايد متوقف شود مثلا اگر قرار است آزادراه تهرانشمال و طرحهايي روي درياچه اروميه اجرايي شود بايد اين طرح به گونهاي اجرا شود كه تمامي ملاحظات زيستمحيطي در آن رعايت شودضرورت ملاحظه ابعاد پايدار بودن توسعهPM99هرچند كه هزینههایی به همراه داشته باشد. درحقيقت اين هزينهها صرفهجوييهاي بيشتري را در آينده بهدنبال خواهد داشت.رويکرد بلندمدّت در تجزيه و تحليل هزينه منفعتPM100بعضي از مواقع ضروري است هزينه زيادتري انجام گيرد براي اينكه در بلندمدت هزينههاي كمتري را پرداخت كنيم.رويکرد بلندمدّت در تجزيه و تحليل هزينه منفعتPM101من ميگويم توسعه بايد با شتاب انجام گيرد ولي بهصورت پايدار.عدم تقابل ماهوي رويکرد توسعهاي با پايداري آنPM102بايد بپذيريم كه سازمان حفاظت محيطزيست مانع توسعه پايدار نيست بلكه خواستار اين است كه طرحهاي توسعه انجام شود اما ملاحظات زيستمحيطي بايد صورت گيرد.اراده سازمان بر تحقق توسعه به صورت پايدار
در نتيجه انجام مصاحبه سيزدهم، علاوه بر تکرار برخي مفاهيم مصاحبههاي پيشين، در مجموع 2 مفهوم جديد در نتيجه کدگذاري باز نکات کليدي به شرح جدول زير ظهور يافت تا تعداد مجموع مفاهيم شکل گرفته تا کنون به 116 مفهوم افزايش يابد.
جدول 4-43: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد سيزدهم (M)
ردیفمفاهیمنشانگر کدها1مطلوبيت جايگاه معاونتي سازمانPM57, PM89, PM90, PM912گرايش زيستمحيطي شهروندانPM15, PM523دانش زيستمحيطي دولتمردانPM2, PM3, PM4, PM5, PM6, PM12, PM16, PM29, PM30, PM96, PM7, PM94گرايش زيستمحيطي دولتمردانPM13, PM17, PM19, PM6, PM16, PM29, PM52, PM93, PM96, PM7, PM95دانش زيستمحيطي بوروکراتهاPM30, PM82, PM926گرايش زيستمحيطي بوروکراتهاPM52, PM827ضعف بودجهاي سازمان حفاظت محيط زيستPM13, PM17, PM198ضرورت همگامي با فناوري روزPM679حساسيت ملي زيستمحيطيPM15, PM6410سياستزدگي در تصميمگيري زيستمحيطيPM86, PM87, PM8811اهميت نظارت قضايي دادگاههاPM61, PM62, PM77, PM63, PM6512اهميت نظارت تقنيني بر خط مشيهاPM61, PM6213اهميت نظارت قوه مجربه بر خط مشيهاPM61, PM6214خودخواهي نهادي سازمانهاي بهرهبردارPM2515تدوين مطلوب، اجراي ناموفقPM4116تربيت خانوادگي زيستمحيطيPM74, PM75, PM7617تعليم و تربيت ديني زيستمحيطيPM68, PM58, PM5918تدوين همگام با تحولات جهانيPM7, PM8, PM919به روزرساني قوانين موجود زيستمحيطيPM63, PM65, PM66, PM7920ابهام در تعريف نقش بازيگران متنوع زيستمحيطيPM3421ارتقاء ساختار کلان توسعه پايدارPM5022کارکرد وحدتبخشي سياستي شوراPM33, PM34, PM47, PM3223شمول محيط زيست ذيل توسعه پايدارPM1, PM5024عدم تضادّ ماهوي توسعه و پايداري آنPM20, PM97, PM98, PM101, PM102, PM9625اهميت و تعريف محيط زيست در نظام ارزشي اسلامPM6026رويکرد بلند مدّت در تجزيه و تحليلهاPM73, PM99, PM100, PM8127اهميت رويکرد فرابخشي دولتمردانPM2828اهميت اقتدار شخصيتي رئيس سازمانPM9229تأخير شوراي عالي انقلاب فرهنگي در بررسي سند ملّيPM4830ابهام در صلاحيت اداري شوراي عالي انقلاب فرهنگي در بررسي سند ملّيPM46, PM49, PM47, PM4831تعليم و تربيت دانشگاهيPM58, PM59, PM69, PM70, PM71, PM72, PM6832لزوم امانتداري انسان نسبت به محيط زيستPM7533 تعليم و تربيت مدرسهايPM58, PM59, PM69, PM70, PM71, PM72, PM6834نقش کليدي سند چشمانداز در تدوينPM36, PM37, PM38, PM42, PM5335محوريت اصل 50 قانون اساسي در تدوينPM10, PM11, PM3536جامعيت سند ملي محيط زيستPM4437مترقّي بودن سند ملي محيط زيستPM45, PM44, PM5538ضرورت ترجمه اهداف و اسناد بالادستي به عملياتيPM43, PM11, PM35, PM38, PM4239تدوين موفق، پيششرط اجراي موفقPM14, PM21, PM23, PM24, PM26, PM31, PM3240ارزشمحوري نظام تدوين خط مشي زيستمحيطيPM60, PM7541اهميت نظارت قضايي سازمان بازرسي کلّ کشورPM7742تأثير مطلوب آموزش زيستمحيطي قضاتPM78, PM80, PM81, PM8243تفاوت مليتي در نگرش عمومي زيستمحيطيPM22, PM64, PM6044اهميت ارزيابيها و پیوست های زيستمحيطيPM25, PM27, PM55, PM56, PM5445اهميت مشارکت و نظارت مردمي سبزPM1546ضعف بدنه مديريتي در بوروکراسي محيط زيستPM51, PM83, PM84, PM8547اهميت سياستپژوهي (کاربردی) زيستمحيطيPM1848اهميت رويکرد حاميانه رئيس جمهورPM9349ضرورت شاخص پذیری برنامه ها توسعهPM5450ضرورت تدبیر سازمان برای هماهنگی و نظارت فراقوهایPM5151تزاحم مدیریت ملّی و محلّی زیست محیطیPM94, PM9552اهميت برنامههاي توسعه به عنوان سند بالادستيPM39, PM40, PM54, PM41
مفاهيم خاکستري رنگ در جدول فوق، «مفاهيم جديد» ظهور يافته در مصاحبه دهم ميباشند. بر اساس نتايج تجزيه و تحليل اين مصاحبه در نهايت2 مقوله ديگر تکميل شدند، به اين معنا که گستره تعداد مفاهيم ذيل هر کدام از آنها افزايش يافت. در نتيجه اين مصاحبه مقوله جديدي ظهور نيافت.
جدول 4-44: تکميل مقولات از مفاهيم مصاحبه M
عنوان مقوله تکميل شدهعنوان مفهوم زيرمجموعهتطور و تکامل تدريجي برنامههاي توسعهتدوين همگام با تحولات جهانيتدوين مطلوب (آرماني)، اجراي ناموفقسير مشارکتي مفاد برنامههاي توسعهاهميت برنامههاي توسعه به عنوان سند بالادستي
عنوان مقوله تکميل شدهعنوان مفهوم زيرمجموعهبلوغ مليتي زيستمحيطيحساسيت ملي زيستمحيطيتأثير رفاه بر کنش زيستمحيطيتفاوت مليتي در نگرش عمومي زيستمحيطياهميت مشارکت مردمي سبزتربيت خانوادگي زيستمحيطي
مسئله درياچه اروميه
همانطور که در فصل دوم بيان شد، مطابق با رويکرد «عينيّتگرا» تدوين خط مشيها بر اساس مسائل عمومي صورت گرفته و اصطلاحاً «مسئله- محور» ميباشد. رساله حاضر تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي (که مبتني بر مسائل زيستمحيطي کشور صورت ميگيرد) را موضوع خود قرار داده است. با توجّه يه يکي از سه ويژگي اساسي علم خط مشي يعني «کاربردي بودن» آن، پژوهشگر بر آن شد تا با انتخاب يکي از مسائل حائز اهميت و روز زيستمحيطي کشور، تئوري برآمده از دادهها را هر چه بيشتر به دنياي عمل و کاربرد نزديکتر سازد. از اين رو از ميان مسائل روز و دستورکارهاي اساسي زيستمحيطي کشور به استناد پايگاه اينترنتي پژوهشگاه مجلس شوراي اسلامي يعني «آلودگي هواي کلانشهرها»، «توسعه نشر ريزگردها در استانهاي جنوب و جنوب غرب کشور» و «احياء تالابها و درياچهها» مسئله سوم با محوريت بحران درياچه اروميه انتخاب گرديد.
درياچه اروميه با توجه به موقعيت قرارگيرياش براي اقليم کشور يک سرمايه منطقهاي محسوب مي شود. اين درياچه به عنوان دومين درياچه آب شور جهان توسط يازده رودخانه دائمي که مهمترين آنها زرينه رود، باراندوز، سيمينه رود و تلخه رود هستند تغذيه ميشود. تا حدود ده سال پيش اين مکان بيستمين درياچه بزرگ جهان بوده اما به تدريج در حال تبديل شدن به يکي از ده کفه نمکي بزرگ جهان است. توسعه زمينهاي نمکي درياچه بر کشاورزي منطقه نيز تأثير منفي بسزايي خواهد گذاشت. اين تغيير ماهيت چنان سريع در حال رخ دادن است که از آن به عنوان بزرگترين رويداد بيابانزايي قرن ياد ميشود. بیش از 13 میلیون نفر از مردم کشور در معرض آسیبهای ناشی از خشک شدن دریاچه اورمیه قرار خواهند گرفت.
مطالعات سازمان زمينشناسي کشور نشان ميدهد بين 12 سال تا 40 هزار سال گذشته هرگز درياچه چنين وضعيت وخيم و کم آبي رو تجربه نکرده بنابراين ردّ پاي انساني را در محو اين درياچه نميشود انکار کرد. به بيان ديگر بايد گفت بزرگترين درياچه آب شور جهان در حال تبديل شدن به يکي از ده کفه نمکي پهناور دنيا است.
مشابه درياچه اروميه، چنين مسئلهاي را در خصوص درياچههاي بزرگ ديگر کشور نيز داريم از جمله درياچه هامون، بختگان و مهارلو. به عنوان مثال در مورد درياچه هامون که سومين درياچه بزرگ ايران است به دليل سرازير نشدن حقابه درياچه از طرف کشور افغانستان اين درياچه کاملاً خشک شده است.
مهمترين دلايلي که موجب خشک شدن درياچه اروميه شدهاند عبارتند از:
کمبود بارش ناشي از گرم شدن کره زمين و تغييرات آب و هوايي.
احداث سد و کنترل آب رودخانههاي بزرگ و کوچک که به اين درياچه وارد ميشوند بدون آنکه آب متناسب به درياچه برسد.
ايجاد چاههاي متعدّد در حاشيه اين درياچه که موجب کاهش ذخيره آبهاي زيرزميني شده است.
گسترش شديد اراضي کشاورزي در منطقه باعث شده از يک سو تعداد زيادي چاه آب به صورت مجاز يا غيرمجاز در اين منطقه حفر شود و از سوي ديگر براي تأمين آب مورد نياز مردم و کشاورزان 72 سدّ مخزني کوچک و بزرگ در اين منطقه ساخته شود که در نتيجه ورود آب از 11 رودخانه اصلي به داخل درياچه به شدّت کاهش يافته است.
دولت جديد (دولت تدبير و اميد 1392) آنقدر اين موضوع را حياتي دانست که کارگروه ويژهاي براي نجات پارک ملي درياچه اروميه تشکيل داد. با اين اوصاف اکنون جاي اين سؤال باقي است که براي نجات درياچه اروميه چه بايد کرد؟ به عبارت ديگر هنوز و حتي پس از گذشت سه سال (يعني آغاز بحران براي درياچه اروميه به طوري که براي همگان ملموس باشد)، خط مشي مناسبي در اين زمينه ا تخاذ نشده است و چنين ابهامي در فضاي خط مشيگذاري عمومي، نگرانيها در مورد حل مسئله درياچه اروميه و يا تکرار بروز بحرانهاي مشابه براي زيستگاههاي مشابه در کشور تشديد ميکند.
از اين رو و در کنار مصاحبههاي عمومي محيط زيست، 5 مصاحبه نيز به صورت خاص با تمرکز بر مسئله بحران درياچه اروميه صورت پذيرفت که فرآيند تجزيه و تحليل نتايج آن در ادامه ارائه شده است.
4-1-14- مطالعه مورد چهاردهم (N)
مصاحبه شونده: (معاون آب و آبفاي وزير نيرو)
جدول 4-45: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد N
ردیفنکات کلیدیکدگذاری بازPN1آب درياچه اروميه در سال 74 به بالاترين ارتفاع رسيده به طوري که مشکلات زيادي را براي مردم منطقه ايجاد کرده است.طغيان آب درياچه در دو دهه گذشتهPN2در سال 78 به بعد به سرعت کاهش سطح آب شروع شد، توأم با خشکسالي و اين خشکسالي 14 سال است که در منطقه ادامه دارد.خشکسالي، عامل تشديد بحران درياچهPN3اما روند توسعه در منطقه متوقف نشده است هم در حوزه توسعه کشاورزي و هم در حوزه توسعه عمراني شاهد سرعت بيشتر نسبت به قبل هستيم.ادامه روند توسعه غيرپايدار همزمان با بروز بحرانPN4احداث مخازن سدها بسيار مؤثر بوده اما سدها مصرف کننده نيستند بلکه تأمين کننده آب کشاورزي، شرب و صنعتي بودهاند و طبعاً اين توسعه در مصرف تأثيرگذار بوده است.تأثير توسعه غيرپايدار بر مصرف بيرويه آب منطقهPN5در بحث خشکسالي موضوع تغيير اقليم مؤثر بوده است.تأثير تغييرات اقليميPN6متوسط بارندگي در منطقه از 385 ميليمتر در پنج سال اخير که موضوع خشک شدن درياچه شدّت پيدا کرده است به 305 ميليمتر کاهش پيدا کرده است و امسال تقريباً به زير 300 ميليمتر آمده است.ابعاد تغييرات اقليميPN7درجه حرارت در حوزه درياچه چيزي در حدود دو درجه افزايش پيدا کرده و اين افزايش دما، ميزان تبخير در درياچه و حوزه آبريز را به شدّت افزايش داده است.ابعاد تغييرات اقليميPN8الگوي بارندگي در منطقه تغيير کرده است که مؤثر بوده است و همه اين عوامل موجب شده تا عمق آب درياچه به حداقل ممکن برسد.تأثير تغييرات اقليميPN9دسته اول راه حلها آن است که مردم منطقه کمک کنند که مصارف آب در منطقه کنترل و بهينه شود.مشارکت مردم، مهمترين عامل در کنترل مصرفPN10حوزه درياچه اروميه يک حوزه بسته است که وقتي مصارف افزايش مييابد، بيشترين آسيب به کفه طبيعي که درياچه است وارد ميشود.تأثير زياد افزايش مصرف بر تشديد بحرانPN11دسته دوم بهينه کردن مصرف آب کشاورزي است که تقريباً بالغ بر 92 درصد آب مصرفي منطقه -که کل آن حدود 6 ميلياد مترمکعب است- را به خود اختصاص داده است.بهينه کردن مصرف آبPN12دسته سوم موضوع انتقال آب بين حوزهاي است که داراي ضوابطي است که هم در مراجع بينالمللي بر آن صحه گذاشته شده و هم در داخل کشور مستندات قانوني مربوط به آن موجود استانتقال آب بينحوزهاي، راهکاري متعارفPN13که البته بدون مطالعه هيچ طرح انتقال آب بينحوزهاي نبايد انجام شود.ضرورت انجام مطالعه پيش از انتقال آبPN14در راستاي انتقال آب بين حوزهاي، برنامهاي که مورد تأييد محيط زيست باشد بايد به اجرا گذاشته شود.تأييد محيط زيست، پيششرط اجراPN15انتقال بين حوزهاي آخرين راهکاري است که در صورت عدم موفقيت راهکارهاي ديگر مورد اجرا قرار خواهد گرفت.اولويت آخر راهکار تصنّعي (غير طبيعي)PN16در وزارت نيرو هدف ما تخصيص بهينه آب است و در اين راستا نبايد به گونهاي عمل کنيم که مردم استانها را مقابل هم قرار دهيم.ضرورت رعايت تعاملات منطقهاي در خط مشيهاPN17به عنوان مثال در حوزه ارس سه استان آذربايجان غربي، شرقي و اردبيل ذينفع هستندفرامحلّي بودن خط مشيهاي زيستمحيطيPN18و علاوه بر آن کشورهاي همسايه که از آب ارس استفاده ميکنند.فرامليتي بودن خط مشيهاي زيستمحيطيPN19ما به جاي جنگ آب از اين امکان بايد طوري استفاده کنيم و روابطي ايجاد کنيم جهت ايجاد دوستي بين مردم و همکاري براي استفاده صحيح براي آب. اين سياست ماست.ضرورت رعايت تعاملات منطقهاي در خط مشيهاPN20درياچههاي وان و سوان در کشور همسايه را نميتوانيم با درياچه اروميه به لحاظ علمي مقايسه کنيم به دليل تفاوت در عمق آنها و نيز سيستم حرارتي آنها.لحاظ همه شرايط، پيششرط انجام مقايسات فرامليتي و منطقهايPN21مديريت آب يک مديريت فرابخشي است: فرابخشي بودن موضوع مديريت آبPN22منابع طبيعي، کشاورزي، دام، صنعت، شهرسازي و توسعه کشور همه در آن دخيل هستند.فرابخشي بودن موضوع مديريت آبPN23مديريت آب چيزي نيست که فقط در انحصار يک دستگاه خاص مثل وزارت نيرو باشد.فرابخشي بودن موضوع مديريت آبPN24از زماني که فرآيند کاهش تراز درياچه اروميه آغاز شد و زير تراز استاندارد اکولوژي رفت در آن زمان مؤسسه تحقيقات وزارت نيرو بر روي اين مسئله کار کرد و گزارشهايي را نيز تهيه نمود (انتشار گزارش: سال 1381)پيشگامي وزارت نيرو در انجام مطالعات مربوطPN25که اگر ما امروز آن گزارشها را نگاه کنيم تغيير زيادي نسبت به وضع کنوني در دلايل بروز بحران و راهکارهاي رفع مسئله نميبينيم.کفايت انجام مطالعاتPN26در آن گزارش آمده بود که روش اصلاح پيشنهادي بهينه کردن مصرف آب در منطقه است.مصرف بهينه آب، راهکار اصلي رفع بحرانPN27در حال حاضر بسياري از زمينهاي کشاورزي منطقه در حال زهدار شدن هستند يعني زمين در حال تبديل شدن به زمين باتلاقي است.مصرف شديداً بيرويه آب در شرايط کنونيPN28وقتي آب زيادي که سهميه درياچه بوده است در حال مصرف بيرويه در بخش کشاورزي است بروز بحران طبيعي است.مصرف بيرويه، اصليترين عامل بروز بحرانPN29متأسفانه ما هنوز در آبياري از روش غرقابي استفاده ميکنيم.روشهاي غيرعلمي مصرفPN30ما الان داريم سهم حقابه درياچه اروميه را چه از طريق ايجاد سدها و چه حفر چاههاي عميق و چه برداشت از رودخانهها صرف مصرف در بخش کشاورزي ميکنيم. اين موضوع غيرقابل انکاري است و آمارهاي آن موجود است.مصرف بيرويه، اصليترين عامل بروز بحرانPN31ما ميتوانيم در داخل حوزه با بهرهوري آب شرايطي فراهم کنيم که اساساً هيچ نيازي به بيرون حوزه نداشته باشيماولويت با راهکار درون حوزهايPN32ولي اين امر نيازمند تعهد مسئولين وزارت جهاد کشاورزي در مورد افزايش اين راندمان از حدود 40 درصد به حدود 60 درصد است.نقش کليدي وزارت جهاد کشاورزي در حلّ بحرانPN33ما در مورد درياچه اروميه هيچ گونه ابهامي در عارضه، دلايل بروز آن و راهکارهاي نجات نداريم.کفايت انجام مطالعاتPN34همه چيز کاملاًمعلوم است و در سندي که سازمان محيط زيست با همکاري وزارت نيرو و ساير نهادهاي مربوطه در اين زمينه تهيه کرده است سند کاملاً درستي است.کفايت انجام مطالعاتPN35بايد ابتدا مديريت به هم پيوسته منابع آب را اعمال کنيم، سهم درياچه را کنار بگذاريم.ضرورت مديريت مصرف PN36آنچه باقي مانده يک اهتمام و تلاش ملي است و اين اهتمام يک کار بسيار دشواري است.ضرورت اهتمام و تلاش ملّي (به ويژه کشاورزان)PN37اينکه يک کشاورز که مدّت زيادي به شيوه آبياري سنتي عمل کرده است را وادار به استفاده از قطره چکان بکنيم کار بسيار دشواري استضرورت اهتمام و تلاش ملّي (به ويژه کشاورزان)PN38و حتما سعي، تلاش و مشارکت کشاورزان را ميطلبد.ضرورت اهتمام و تلاش ملّي (به ويژه کشاورزان)PN39هيچ سدّي در کشور بدون ارزيابي و مجوز زيستمحيطي ساخته نشده است.اهميت انجام مطالعات زيستمحيطيPN40ما مشاوريني داريم که بر اساس ضوابط موجود پيش از احداث سد مطالعات گستردهاي را انجام ميدهند که 24 مؤلفه را در آن مطالعات لحاظ ميکنند که يکي از آن مؤلفهها، رعايت ملاحظات زيستمحيطي استاهميت انجام مطالعات زيستمحيطيPN41ولي بايد بپذيريم که در کشور ما يک دوره توسعه شتابزده داشتيم و در اين دوره قصد بر آن بوده است که عقبماندگي در توسعه داشتيم را جبران کنيم.توسعه شتابزده در کشورPN42بايد بپذيريم در اين دوره برخي ملاحظات زيستمحيطي ناديده گرفته شد.توسعه غيرپايدار در کشورPN43سدهايي که بعدها بر روي درياچه ساخته شد با هدف ايجاد اشتغال براي مردم منطقه بوده است. به هر حال مردم منطقه اشتغال ميخواستند.عوامل اقتصادي، عامل تشديد توسعه غيرپايدارPN44ما هم فشارهايي داشتيم براي احداث سدها که هنوز هم داريم.عوامل اقتصادي، عامل تشديد توسعه غيرپايدارPN45وزارت نيرو بارها اعلام آمادگي کرده در صورتي که مردم منطقه حمايت کنند و اعلام آمادگي کنند آب پشت سدها رها سازي شود.امکان رهاسازي آّب پشت سدهاي منطقهPN46اما به شرطي که مطمئن شويم آبي که رهاسازي ميشود به درياچه ميرسد. الان چون درياچه چيزي در حدود 30 کيلومتر عقبنشيني کرده است ابي که از سمت زرينه رود رها شود در يک پهنه گسترده تبخير ميشود و به درياچه نميرسد.عدم اثربخشي راهکار رهاسازي آب سدهاPN47ما در درياچه اروميه چيزي در حدود 15 تا 16 ميليارد متر مکعب کمبود داريم و با رهاسازي ذخاير سدها مشکل زيادي حل نميشودعدم اثربخشي راهکار رهاسازي آب سدهاPN48که اگر هم به درياچه برسد فقط يک سانتي متر سطح فعلي آب درياچه را افزايش ميدهد.عدم اثربخشي راهکار رهاسازي آب سدها
در نتيجه انجام مصاحبه چهاردهم، علاوه بر تکرار برخي مفاهيم مصاحبههاي پيشين، در مجموع 3 مفهوم جديد در نتيجه کدگذاري باز نکات کليدي به شرح جدول زير ظهور يافت تا تعداد مجموع مفاهيم شکل گرفته تا کنون به 119 مفهوم افزايش يابد.
جدول 4-46: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد چهاردهم (N)
ردیفمفاهیمنشانگر کدها1بحران در مسائل زيستمحيطيPN2, PN 5, PN10, PN272دانش زيستمحيطي شهروندانPN9, PN28, PN36, PN37, PN 383دانش زيستمحيطي دولتمردانPN204دانش زيستمحيطي بوروکراتهاPN205آسيب فناوري سنتي در بهرهبردرايPN29, PN306اهميت نظارت قوه مجربه بر خط مشيهاPN147خودخواهي نهادي سازمانهاي بهرهبردارPN3, PN4, PN41, PN42, PN288رويکرد بلند مدّت در تجزيه و تحليلهاPN43, PN449اهميت رويکرد فرابخشي دولتمردانPN21, PN22, PN2310تبعات غيرقابل پيشبيني مسائل زيستمحيطيPN711ضرورت ريشهيابي مسائل زيستمحيطيPN2, PN6, PN8, PN46, PN47, PN4812ابعاد فرامحلّي مسائل زيستمحيطيPN16, PN17, PN19, PN21, PN22, PN2313تأثير توسعه ديپلماسي زيستمحيطيPN1814اهميت چرخه عمر مسائل زيستمحيطيPN1, PN 2, PN3, PN4, PN5, PN1015اهميت ارزيابيها و پیوست های زيستمحيطيPN1416اهميت مشارکت و نظارت مردمي سبزPN917اهميت سياستپژوهي (کاربردی) زيستمحيطيPN13, PN24, PN25, PN33, PN34, PN39, PN4018کميسيون کشاورزي، محور تدوين در قوه مقننهPN36, PN37, PN3819اولویت در حل مسائل مربوط به آبPN11, PN26, PN27, PN28, PN30, PN35, PN45, PN46, PN47, PN48, PN4, PN10, PN920اولويت نيازهاي معيشتي بر نيازهاي زيستمحيطيPN43, PN4421اولويت راهکارهاي طبيعي بر تصنّعي (انسانساز)PN12, PN15, PN3122نقش محوري در مسائل مربوط به مديريت مصرف ابPN32, PN36, PN37, PN38, PN26, PN29, PN35, PN27
مفاهيم خاکستري رنگ در جدول فوق، «مفاهيم جديد» ظهور يافته در مصاحبه دهم ميباشند. بر اساس نتايج تجزيه و تحليل اين مصاحبه در نهايت3 مقوله ديگر تکميل شدند، به اين معنا که گستره تعداد مفاهيم ذيل هر کدام از آنها افزايش يافت. در نتيجه اين مصاحبه مقوله جديدي ظهور نيافت.
جدول4-47: تکميل مقولات از مفاهيم مصاحبه N
عنوان مقوله تکميل شدهعنوان مفهوم زيرمجموعهتصويب خط مشيهاي زيستمحيطيضرورت مشروعيتبخشي تقنيني تعهدات بينالملليتأخير شوراي عالي انقلاب فرهنگي در بررسي سند ملّيبه روزرساني قوانين موجود زيستمحيطياثربخشي بيشتر تصويب اجماعي به اکثريتاولويت راهکارهاي طبيعي بر تصنّعي (انسانساز)
عنوان مقوله تکميل شدهعنوان مفهوم زيرمجموعهتعريف مسائل زيستمحيطيضرورت ريشهيابي مسائل زيستمحيطيتبعات غيرقابل پيشبيني مسائل زيستمحيطيابعاد فرامحلّي مسائل زيستمحيطيکميسيون زيربنايي، محور تدوين در قوه مجريهاولویت در حل مسائل مربوط به آباهميت آمار و اطلاعات موثق زیست محیطیاهميت چرخه عمر مسائل زيستمحيطي
عنوان مقوله تکميل شدهعنوان مفهوم زيرمجموعهسازمانهاي اجرايي بهرهبردار زيستمحيطيخودخواهي نهادي سازمانهاي بهرهبرداردولت (قوه مجريّه)، بزرگترين مخرّب محيط زيستنقش محوري وزارت کشاورزي در مسائل مربوط به مديريت مصرف آب
4-1-15- مطالعه مورد پانزدهم (O)
مصاحبه شونده: (نماينده ادوار مجلس شوراي اسلامي)
جدول 4-48: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد O
ردیفنکات کلیدیکدگذاری بازPO1در مجلس هشتم و نهم ما چندين طرح نجات درياچهها و تالابها ارائه داديم و شخص دکتر لاريجاني رئيس محترم مجلس چندين جلسه با مسئولين وزارتخانه برگزار کردندفعال بودن مجلس در توجه به احياء تالابهاPO2در حالي که دولت هيچگونه لايحهاي ارائه نداد. واقعاً اين سؤال مطرح ميشود که چرا دولت ورود جدّي به حل اين مسئله نداشته است.منفعل بودن دولت در توجه به احياء تالابهاPO3بحث فقط نجات درياچه اروميه نيست بلکه کل تالابهاست به عنوان مثال احياي زرينه رود استان اصفهان و ... .اهميت احياء کلّ تالابهاPO4گلايه داريم از اين که چرا رئيس جمهور، وزير نيرو را به عنوان رئيس کارگروه نجات درياچه اروميه قرار دادهانداهميت اختيارات رئيس کارگروههاPO5در حالي که ايشان (وزير نيرو) در معرض مسئوليت و پاسخگويي براي وضعيت فعلي هستند.اهميت ذينفع نبودن رئيس کارگروههاPO6قبل از اين معاون اول رئيس جمهور مسئول کارگروه بود. اين تقليل يک سطح (از معاون اول رئيس جمهور به وزير نيرو) در سمت رياست کارگروه خود مشکلات ديگري را ايجاد ميکند.اهميت اختيارات رئيس کارگروههاPO7حيات مردم آذربايجان غربي به کشاورزي و دامداري وابسته است.حياتي بودن موضوع کشاورزي براي مردمPO8و کمبود آب براي آنان يعني تحميل 3 ميليون نفر کوچ اجباري کشاورزان و دامداران منطقه به ساير نقاطابعاد گسترده و غيرقابل پيشبيني مسائل زيستمحيطيPO9به علاوه تعطيلي کارخانهها و سردخانههاي ميوه و کنستانترهابعاد گسترده و غيرقابل پيشبيني مسائل زيستمحيطيPO10علت بروز مسئله خشکسالي نيست بلکه سوء مديريت مسئولين مربوطه استاولويت بيشتر عوامل انساني بر اقليميPO11جلسات کارگروههاي مربوطه مدت زيادي است تعطيل است، مطالعات آن نيز زمان زيادي است که به اتمام رسيدهکفايت انجام مطالعاتPO12ولي شاهد هيچگونه اقدام اجرايي نيستيم.عدم موفقيت در اجراPO13ما به هيچ وجه اجازه نخواهيم داد که به نام احياي درياچه اروميه انتقال آب صورت بپذيرد به شکلي که بعضي گروههاي خاص کشاورزان در اين بين منتفع شود (از مناطق ديگر) و نه کشاورزان منطقه آذربايجان غربي.ضرورت اولويت منافع عمومي بر منافع خاصPO141300 ميليارد تومان بودجهاي که براي 24 راهکار نجات درياچه اروميه در نظر گرفته شده بود،هزينههاي گزاف جبران مسائل زيستمحيطيPO15بخش عمدهاي از آن به اسم نجات درياچه اروميه صرف توسعه کشاورزي در ساير مناطق شد،ضرورت اولويت منافع عمومي بر منافع خاصPO16به عنوان نمونه توسعه کشاورزي و آبياري در منطقه گلفرج (حدود 40 هزار هکتار) که شيب آن به سمت رودخانه ارس است از جمله حوزههاي غير مرتبطي بود که از اين بودجه استفاده کرد.ضرورت اولويت منافع عمومي بر منافع خاصPO17به هيچ وجه ما از توسعه موضوع سدسازي در مجلس قصد تخريب درياچه را نداشتيمغير قابل پيشبيني بودن تبعات زيستمحيطيPO18بلکه موضوع آببندها جهت جلوگيري از سيلابها و خسارتها در منطقه بوده و نيز تقويت ذخاير زيرزميني بوده است و اگر حمايتي نيز از موضوع سدسازي در منطقه صورت گرفته از اين باب بوده است.غير قابل پيشبيني بودن تبعات زيستمحيطيPO19به بهانه احياي درياچه اروميه برخي پروژههاي سدسازي را در استان آذربايجان غربي تعطيل کردند اما در استان مجاور (شرقي) هيچکدام از پروژهها متوقف نشد بلکه ادامه پيدا کرد.تبعيض در منافع منطقهايPO20جاده شهيد کلانتري حيات و امنيت منطقه را احياء کرد و ايجاد آن ضرورت بسيار داشت. آنچه در طرح احداث اين جاده پيشبيني شده بود، ايجاد چهار دهنه بر زير جاده به منظور برقراري مستمر جريان آب بين دو طرف جاده بود؛اهميت احداث جادّه شهيد کلانتريPO21در صورتي که اين بخش طرح يعني احداث اين چهار دهنه به هيچ وجه انجام نشد.اجراي ناموفق طرح جادهPO22يک مشکل در خصوص طرح مطالبات زيستمحيطي از طرف مردم وجود دارد و آن برخورد امنيتي با اين مسئله استبرخورد امنيتي با مسائل زيستمحيطيPO23کما اينکه اين اتفاق در مورد مطالبه زيستمحيطي مردم در مورد درياچه اروميه اتفاق افتاد و برخي به زندان افتادند که تعدادي از آنها هنوز هم در زندان هستند.برخورد امنيتي با مسائل زيستمحيطيPO24ما در صدا و سيماي آذربايجان موضوع بهينه مصرف شدن آب کشاورزي به ويژه آبياري قطرهاي را در دستور کار قرار داديمظرفيت و نقش رسانه براي فرهنگسازيPO25ولي منابع مالي خريد تجهيزات و امکانات از طرف وزارت جهاد و کشاورزي تا کنون تأمين نشده است.محدوديت در تأمين منابع ماليPO26مسئولين سازمان محيط زيست اعم رئيس يا معاونين سازمان و يا ساير مسئولين نظير وزير جهاد کشاورزي، نيرو ، کشور يا مسکن و شهرسازي چند بار در اين مدّت و پيش از بروز بحران به منطقه آمدند و وضعيت درياچه اروميه را از نزديک رصد کردند؟ بسيار کمعدم درک ابعاد مسئله به صورت مستقيم از طرف مسئولينPO27ما از نظرات تشکلهاي مردمنهاد زيست محيطي در کميسيونهاي مختلف مجلس استفاده ميکنيم و از آنها دعوت به عمل ميآوريم و نظراتشان را جويا ميشويم،اهميت جلب مشارکت تشکلهاي مردمنهادPO28اگر سونامي نمک در درياچه اروميه اتفاق بيافتد به دليل آنکه مسير باد در منطقه از غرب به شرق است، قطعاً استان آذربايجان شرقي بيشتر از آذربايجان غربي متضرّر خواهد شد.تبعات غيرقابل پيشبيني مسائل زيستمحيطي
در اين مصاحبه مفهوم جديدي شکل نگرفت و صرفاً 23 مورد از مفاهيم ظهوريافته قبلي تکرار شدند.
جدول 4-49: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد پانزدهم (O)
ردیفمفاهیمنشانگر کدها1بحران در مسائل زيستمحيطيPO32دانش زيستمحيطي شهروندانPO243ضعف بودجهاي سازمان حفاظت محيط زيستPO254آسيب فناوري سنتي در بهرهبردرايPO 24, PO255ضرورت همگامي با فناوري روزPO256حساسيت ملي زيستمحيطيPO3, PO22, PO277سياستزدگي در تصميمگيري زيستمحيطيPO22, PO238اهميت نظارت قوه مجربه بر خط مشيهاPO29خودخواهي نهادي سازمانهاي بهرهبردارPO5, PO1910تدوين مطلوب، اجراي ناموفقPO12, PO20, PO21, PO1111بيتفاوتي رسانهاي زيستمحيطي در کشورPO2412تبعات غيرقابل پيشبيني مسائل زيستمحيطيPO8, PO9, PO14, PO17, PO18, PO2813ابعاد فرامحلّي مسائل زيستمحيطيPO8, PO914راهبرد تصميمگيري به صورت کارگروهيPO4, PO5, PO615اهميت مشارکت و نظارت مردمي سبزPO22, PO23, PO2716اشکال در تلفيق شأن بهرهبرداري و حفاظت کميسيون کشاورزيPO15, PO1617اهميت سياستپژوهي (کاربردی) زيستمحيطيPO1118کميسيون کشاورزي، محور تدوين در قوه مقننهPO119اهميت رويکرد حاميانه رئيس جمهورPO4, PO620اولویت در حل مسائل مربوط به آبPO1, PO2, PO3, PO13, PO15, PO1621اولويت نيازهاي معيشتي بر نيازهاي زيستمحيطيPO722تزاحم مدیریت ملّی و محلّی زیست محیطیPO2623نقش محوري در مسائل مربوط به مديريت مصرف ابPO10
در نتيجه اين مصاحبه، مقوله جديدي نيز ظهور نيافت. علاوه بر اينکه مقولات قبلي نيز بدون تغيير و تکميل باقي ماندند.
4-1-16- مطالعه مورد شانزدهم (P)
مصاحبه شونده: (فعّال زيستمحيطي و عضو تشکل مردمنهاد)
جدول 4-50: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد P
ردیفنکات کلیدیکدگذاری بازPP1اين که تغييرات آب و هوايي مؤثر بوده، بله قطعاً همين طور هست ما حدود 15 تا 20 درصد کاهش نزولات آسماني داشتيمتأثيرات تغييرات اقليميPP2ولي تغيير اقليم چيزي نيست که فقط در ايران اتفاق افتاده باشد.گستردگي تغييرات اقليميPP3همه متخصصين جهان در کنفرانس جهاني آب اذعان داشتند که اقليم تغيير کرده است (و بايد آن را پذيرفت) و ما بايد خودمان را با اقليم جديد تطبيق دهيم، نه اينکه اقليم را مقصر اصلي بدانيم.غيرقابل اجتناب بودن بروز تغييرات اقليميPP4اينکه وزارت جهاد کشاورزي، يا برآيند اقدامات توسعهاي منجر به احداث سدها و توسعه اراضي کشاورزي جهت امرار معاش مردم شدهتوسعه اقتصادي به صورت ناپايدارPP5و تأثير گذار بوده و موجب انحراف 5/3 ميليارد از حقابه درياچه به سمت کشاورزي شود و تأثيرگذار بوده است نيز غيرقابل انکار ميباشد.توسعه بيرويه کشاورزي در منطقهPP6اما بايد گفت که همه اين اتفاقات معلول يک عامل بزرگتر است و آن مديريت ناصحيح و غلط منابع آب در کشور استمديريت ناصحيح آب، علت بروز مسائلPP7آبهاي زيرزميني در همه دنيا به عنوان ذخيره احتياطي ملل محسوب ميشوند ولي در درياچه اروميه، هامون، بختگان، شادگان و ... شاهد افت ذخاير زيرزميني و خشک شدن درياچه هستيم.اهميت آبهاي زيرزمينيPP8سازمان حفاظت محيط زيست در اواخر دهه 70 هشدارهاي مکرّر به معاون اول وقت رئيس جمهور و وزارت نيرو داده بوده که در صورت ادامه روند، بروز بحران در درياچه اروميه قطعي است.هشدارهاي مکرّر سازمان محيط زيستPP9اگر مجري طرح عليرغم اين اخطارها و هشدارها نپذيرد ديگر سازمان محيط زيست چه کند؟عدم توجه به هشدارهاي سازمانPP10البته مطابق با قانون اساسي هر گونه فعاليتي که منجر به تخريب محيط زيست شود ممنوع است و مدّعي العموم يعني دادستان ميتواند شکايت کند و مانع اجراي پروژه شود.نظارت و بازدارندگي ضعيف تخلّف از قوانينPP11همانطور که وزارت دفاع ما وظيفه حفاظت و صيانت از مرزهاي کشور را دارد، محيط زيست نيز وظيفه حفاظت از امنيت پايدار کشور را بر عهده دارداهميت حفاظت از محيط زيستPP12و همه بايد در اين زمينه دست به دست هم دهند.ضرورت جلب مشارکتPP13هيچ کس منکر اين نميشود که سطح زير کشت بخش کشاورزي از سال 1358 تا 1390 از 158 هزار هکتار به 680 هزار هکتار افزايش يافته است.توسعه بيرويه کشاورزي در منطقهPP14يعني بيش از چهار برابر. يعني 4 تا 5 ميليارد متر مکعب آب را شيفت داديم به سمت کشاورزي و بعد از آن آمار دادهايم که بخش کشاورزيمان را توسعه دادهايم امّا نگفتهايم به چه قيمتي؟توسعه بيرويه کشاورزي در منطقهPP15يکي از اين هزينهها از دست دادن درياچه اروميه بوده است. حال همه بايد هزينه اين موضوع را بپردازند، مردم، مجلس،دولت و ... .هزينههاي گزاف بروز مسائل زيستمحيطيPP16بخشي از سدسازيها به دليل فشار نمايندگان مجلس و رفع برخي از مشکلات مربوط به بيکاري مردم منطقه بوده است.نگاه کوتاه مدّت برخي نمايندگان در توسعهPP17ما يک ستاد احياء درياچه اروميه داريم به رياست معاون اول رئيس جمهور که آن ستاد در حال حاضر نير بر سر جاي خود موجود است و هيچ تنزّلي در مورد آن اتفاق نيافتاده است.اهميت اختيارات رئيس کارگروهPP18در ذيل آن ستاد آقاي رئيس جمهور مأموريت ويژهاي به يک کارگروه به رياست وزير نيرو دادند که ظرف مدّت کوتاهي برنامههاي عملياتي بياورند که الان آن کارگروه فعال شده است.حلّ مسائل زيستمحيطي به صورت کارگروهيPP19مديريت منابع آب در کشور مثل هر منبع ديگري بهتر است مديريت علمي باشدضرورت نگاه علمي در مديريت منابع آبPP20به جاي آنکه ما تحت فشارها تصميمگيري کنيم.فشار سياسي، يک مانعPP21نه فقط فشار از جانب نمايندگان محترم،نفوذ گروههاي فشار PP22بلکه ساير گروههاي تأثيرگذار نيز موجود هستند.نفوذ گروههاي فشارPP23قاعدتاً بر اساس قانون بايد مطالعات سدسازي پيش از اجراي طرح، داراي پيوستهاي زيستمحيطي باشد.اهميت پيوستهاي زيستمحيطيPP24اينطور نيست که همه طرحهاي عمراني داراي مجوز زيستمحيطي باشند، هرچند در قانون داريم.عدم توجه به تهيه پيوستها در اجراPP25به عنوان نمونه همين جاده شهيد کلانتري که در وسط درياچه اروميه زده شده است سازمان محيط زيست به هيچ وجه با آن موافق نبوده و تأييد نکرده است بلکه بر عکس همواره مخالفت خود را با اين موضوع ابراز کرده است. اما جاده احداث شد.عدم توجه به تهيه پيوستها در اجراPP26پيششرط موفقيت آن است که ابتدا بپذيريم اشتباه کردهايم و رويکردهاي قبلي اشتباه بوده است.اعتراف به قصور مديريتيPP27درياچه اروميه الان در وضعيتي است که شرايط خودش به نابودي خودش کمک ميکند و نابودي را تسريع ميکند. مسائلي نظير برگشت نور به دليل سطح نمکي و افزايش درجه حرارت در نتيجه آن، موجبات تسريع نابودي درياچه شده است.ابعاد پيچيده و غيرقابل پيشبيني مسائل زيستمحيطيPP28مشکل درياچه اروميه نه به تنهايي توسط دولت، نه به تنهايي توسط مجلس و نه به تنهايي توسط مردم حل ميشود بلکه همه ارکان بايستي با يکديگر همکاري کنند.ضرورت تعامل همهجانبه در حلّ بحرانPP29بايستي رويکرد مديريت منابع آب را در کشور و در آن حوزه اصلاح کنيمضرورت اصلاح رويکرد مديريت منابع آبPP30و در برنامههاي توسعه کشور تجديد نظر کنيم به ويژه در اين مناطق.ضرورت اتّخاذ رويکرد توسعه پايدارPP31در هر جاي کشور بايد برنامههاي توسعهاي را از منظر محيط زيست و منابع آب ببينيم و رابطه آنها را با منابع آب مورد سنجش قرار دهيم و نبايد به دنبال توليد محصولات پر آب در کشور باشيم.ضرورت اصلاح رويکرد مديريت منابع آبPP32اصلاح بخش کشاورزي در منطقه که بر آن تأکيد ميکنيم، به هيچ وجه به معني تعطيلي بخش کشاورزي نيست.عدم تقابل ماهوي توسعه با محيط زيستPP33عملکرد بهينه سازمان حفاظت از محيط زيست با جايگاه و ساختار موجود تا حدود زيادي بستگي دارد به نوع نگاه دولتمردان،اهميت فوقالعاده رويکرد مسئولين و دولتمردانPP34از رئيس جمهور و اعضاي هيئت دولت گرفته تا استانداران و ساير دولتمردان و مجريان امور به مسائل محيط زيست.اهميت فوقالعاده رويکرد مسئولين و دولتمردانPP35اگر اينها افرادي باشند که مسائل محيط زيست توجه داشته باشند، در اين بستر سازمان حفاظت از محيط زيست موفقتر عمل ميکند.اهميت فوقالعاده رويکرد مسئولين و دولتمردانPP36قانون در اين زمينه همان قانون اساسي است که گفته است هر عملي که منجر به تخريب محيط زيست شود ممنوع استقانون اساسي، سند بالادستي محوري PP37ولي پايينتر از آن مجموعه قوانين يکپارچهاي که مديريت مسائل زيستمحيطي را در راستاي اين اصل قانون اساسي محقق سازد در اختيار نداريم.عدم ترجمه قانون اساسي به سلسله قوانين عملياتي
در اين مصاحبه مفهوم جديدي شکل نگرفت و صرفاً 25 مورد از مفاهيم ظهوريافته قبلي تکرار شدند.
جدول 4-51: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد شانزدهم (P)
ردیفمفاهیمنشانگر کدها1بحران در مسائل زيستمحيطيPP28, PP112دانش زيستمحيطي دولتمردانPP11, PP19, PP33, PP34, PP353گرايش زيستمحيطي دولتمردانPP33, PP34, PP354تسامح در تصميمگيري زيستمحيطيPP26, PP24, PP255عدم اثربخشي هشدارهاي زيستمحيطيPP8, PP9, PP106حساسيت ملي زيستمحيطيPP12, PP347سياستزدگي در تصميمگيري زيستمحيطيPP20, PP21, PP228اهميت نظارت قضايي دادگاههاPP109خودخواهي نهادي سازمانهاي بهرهبردارPP5, PP610شمول محيط زيست ذيل توسعه پايدارPP3011عدم تضادّ ماهوي توسعه و پايداري آنPP3212رويکرد بلند مدّت در تجزيه و تحليلهاPP15, PP1613اهميت رويکرد فرابخشي دولتمردانPP18, PP2814تبعات غيرقابل پيشبيني مسائل زيستمحيطيPP3, PP15, PP2715ضرورت ريشهيابي مسائل زيستمحيطيPP1, PP2, PP316ابعاد فرامحلّي مسائل زيستمحيطيPP217راهبرد تصميمگيري به صورت کارگروهيPP17, PP18, PP2818اهميت چرخه عمر مسائل زيستمحيطيPP1, PP4, PP8, PP9, PP5, PP10, PP1519محوريت اصل 50 قانون اساسي در تدوينPP36, PP3720ضرورت ترجمه اهداف و اسناد بالادستي به عملياتيPP3721اهميت ارزيابيها و پیوست های زيستمحيطيPP23, PP24, PP2522اهميت مشارکت و نظارت مردمي سبزPP1223اولویت در حل مسائل مربوط به آبPP6, PP7, PP29, PP31, PP1924اولويت نيازهاي معيشتي بر نيازهاي زيستمحيطيPP4, PP5, PP13, PP1425نقش محوري در مسائل مربوط به مديريت مصرف ابPP13, PP14, PP29, PP31, PP6, PP19
در نتيجه اين مصاحبه، مقوله جديدي نيز ظهور نيافت و مقولات قبلي نيز بدون تغيير و تکميل باقي ماند.
4-1-17- مطالعه مورد هفدهم (Q)
مصاحبه شونده: (نماينده مجلس شوراي اسلامي)
جدول 4-52: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد Q
ردیفنکات کلیدیکدگذاری بازPQ1درياچه اروميه بر پايه قواعد طبيعي داراي حيات منطقي بوده و ارتباط منطقي بين آب شور درياچه و آبريز منطقه برقرار بوده است.وجود تعادل طبيعي در وضعيت سابق درياچهPQ2متأسفانه برنامهريزي غلط يعني برنامهريزي بدون در نظر گرفتن استعدادها و آمايش استان، باعث اين مشکل شده است.بروز بحران، به دليل برنامهريزي بدون لحاظ واقعيتهاPQ3در حال حاضر درياچه با کسري آب معادل 14 ميليارد متر مکعب مواجه است.وضعيت بحراني درياچهPQ4اگر مسئولين و برنامهريزان استان در دهههاي گذشته درست برنامهريزي ميکردند الان شاهد چنين وضعيتي نبوديم.بروز بحران به دليل سوء برنامهريزيPQ5کساني که اجازه توسعه بخش کشاورزي از 110 هزار هکتار به 450 هزار هکتار در منطقه را دادند الآن بايد پاسخگو باشند.نقش وزارت جهاد کشاورزي در بروز بحرانPQ6کساني که طرحريزي براي ساخت سدهاي فراوان- که الان هم بيش از 65 سد را در دست مطالعه داشته و در دستور کار گذاشتهاند- که حتي حيات رودخانههاي منطقه را هم تهديد ميکنند الان بايد پاسخگو باشند.نقش وزارت نيرو در بروز بحرانPQ7مديراني که اجازه دادند آبخوان (همان آبريز) درياچه از طريق اجازه حفر 30 هزار چاه عميق تبديل به آب کش شود بايد پاسخگو باشند (در صورتي که جابجايي دستگاه حفاري در منطقه غيرقانوني است و نيازمند مجوز است). نقش ساير مسئولين اجرايي در بروز بحرانPQ8راه علاج درياچه اروميه بايد در درون حوزه منطقه درياچه (و نه بيرون استان)محلّي بودن راه حل بحرانPQ9آن هم به صورت طبيعيترين، سريعترين و ارزانترين راهکار صورت پذيرد.اولويت تدوين خط مشي با راهحلهاي طبيعيPQ10انتقال آب از ساير حوزههاي ديگر را به درياچه اروميه غير علمي و غير کارشناسانه ميدانم و مسئله را حل نميکند. غيرعلمي بودن راه حل انتقال آب بين حوزهايPQ11نجات درياچه اروميه نيازمند اقداماتي است که بر پايه ترتيب و توالي انجام شود. يعني تغذيه آب ريزها قطعاً ترجيح دارد بر ورود مستقيم آب به درياچهضرورت رعايت ترتيب و توالي در حلّ بحران PQ12چرا که ورود مستقيم آب به درياچه موجب نفوذ آب شور در حوزههاي آبريز شده و شرايط را بدتر ميکند.ضرورت رعايت ترتيب و توالي در حلّ بحران PQ13معتقد هستم که انتقال آب از حوزه ارس به درياچه غير علمي، غير اصولي، غير اقتصادي و داراي اشکالات شديد حقوقي استغيرمنطقي بودن راه حل انتقال آب بين حوزهايPQ14و حيات قريب به نيم ميليون نفر که پايين دست رودخانه ارس در حوزه اردبيل هستند را دچار مشکل ميکند.آثار فرامحلّي خط مشي زيستمحيطيPQ15معتقدم با يک اقدام دسته جمعي و يک برنامهريزي سيستمي ميتوانيم درياچه اروميه را نجات دهيم.ضرورت تدبير جمعي و مشارکتيPQ16اقدامات غير سيستمي و تصرّفات بخشي ما در گذشته موجب تشديد اين بيماري در گذشته شده است.تلاش براي منافع بخشي، عامل اصلي بروز بحرانPQ17طبيعي است که نمايندگان مجلس تلاش ميکنند براي توسعه منطقه خود اهتمام نمايندگان براي منافع حوزه انتخابيهPQ18به ويژه در بخش کشاورزي و احداث سدهاي متعدّد.اهتمام نمايندگان براي توسعه حوزه انتخابيهPQ19البته پيش از طرحهاي عمراني از جمله سدسازي بايد مطالعات زيستمحيطي انجام شود و پيوستهاي زيستمحيطي تهيه شود.ضرورت تهيه پيوستهاي زيستمحيطيPQ20شايد سازمان حفاظت محيط زيست در اين زمينه تلاش کافي کرده باشد امّا اين تلاشها به دلايل متعدّد اجرايي نشده است.عدم موفقيت سازمان در تهيه پيوستهاPQ21هر گونه اضافه کردن آب شيرين مثلاً از ارس به اروميه (حوزه آب شور) طبعاً مسائل زيستمحيطي خاصي به دنبال خود داردهزينههاي گزاف راهحلهاي تصنّعي (غيرطبيعي)PQ22ولي طبق مطالعاتي که ما انجام دادهايم انتقال آب ارس به اروميه (تقريباً حدود 120 کيلومتر) در مجموع نيازمند هزينه 4000 ميليارد توماني ميباشد. و نيازمند يک نيروگاه250 مگاوت برقي است. فقط هزينه برق انتقال اين آب، به ازي هر متر مکعب230 تومان است.هزينههاي گزاف راهحلهاي تصنّعيPQ23با اين حساب قيمت تمام شده آب در منطقه اروميه به بالاتر از 1500 تومان به ازاي هر متر مکعب ميرسد.هزينههاي گزاف راهحلهاي تصنّعيPQ24پس بهتر آن است که راهکار انتقال آب بين حوزهاي فعلاً کنار گذاشته شود به سراغ راهکارهاي منطقي، طبيعي و معقول در خود منطقه اروميه برويم.اولويت راهکارهاي طبيعي بر تصنّعيPQ25يعني به عنوان مثال راندمان آبياري در باغات اروميه 35 درصد است در حالي که راندمان باغات کشت و صنعت مغان در اردبيل حدود 90 درصد است.راندمان پايين آبياري کشاورزي منطقهPQ26متوسط مصرف کشوري آب در بخش کشاورزي 5000 متر مکعب آب در هر هکتار است در حالي که در اروميه 10000 متر مکعب مصرف ميکنيم.راندمان پايين آبياري کشاورزي منطقهPQ27دليل بالا بودن راندمان مصرف آب در دشت مغان اردبيل پيشرفته بودن تجهزات آبياري کشاورزان منطقه است.اهميت فناوري آبياريPQ28ما اگر بجاي هزينه گزاف انتقال آب بين حوزهاي بياييم يک رقم ناچيزتري براي تجهيز سيستم بهينه آبياري در مزارع و باغات در نظر بگيريماهميت فناوري آبياريPQ29و راندمان آبياري کشاورزي را از 35 درصد به بالاي 50 درصد برسانيم چيزي در حدود 200 ميليون متر مکعب از آّبريزها آب کمتر برداشت ميکنيم تا آن حوزه آبريز بتواند پاسخگوي نياز درياچه اروميه باشد.اهميت فناوري آبياريPQ30ما بايد تعادل بخشي آبريز منطقه را داشته باشيم و از برداشتهاي غير مجاز آب در منطقه جلوگيري کرده و 30 هزار حلقه چاه را مسدود کنيم.ضرورت جلوگيري از برداشتهاي غيرمجاز آبPQ31علاوه بر اين توقف عمليات مطالعه و ساخت سدهاي بالادستي، اصلاح راندمان آب در بخش کشاورزي و جلوگيري از تبخير آب را در دستور کار داشته باشيم.ضرورت تدبير در توسعه سدسازي و کشاورزيPQ32مطالبات نمايندگان مردم در مجلس در مورد سدسازي بايد منطبق باشد بر مطالعات آمايش سرزمين.ضرورت لحاظ منفعت عمومي بر منفعت حوزه انتخابيه براي نمايندگانPQ33متأسفانه امروز شاهد آن هستيم که برخي گرايشات سياسي و قومي نفوذ کردند در طراحي بسياري از پروژهها.نفوذ نگرشهاي سياسي در توسعهPQ34مثلا الان راهآهن اصلي ما در اردبيل از مسير بسيار سختي ميگذرد که فردي که آن را طراحي کرده در صدد آن بوده که منطقه خود در آن حوزه را از بن بست خارج کند.نفوذ نگرشهاي سياسي در توسعهPQ35چنين ملاحظاتي در حوزه محيط زيست نيز هست که نبايد باشد.ضرورت پرهيز محيط زيست از سياستزدگيPQ36طراحي توسعه در منطقه آذربايجان و حوزه آبريز درياچه نامناسب بودهالگوي نامطلوب توسعه منطقه آذربايجانPQ37و همه راهها را خودمان به سمت کشاورزي در منطقه بردهايم در صورتي که اگر به سمت مباحث ديگر نظير تجارت و توليد ميبرديم الان شاهد اين وضعيت نبوديم.الگوي نامطلوب توسعه منطقه آذربايجانPQ38در حال حاضر ميتوان بودجهاي در اختيار استان قرار داد و استان سيستم ابياري کشاورزي را به صورت آبياري نوين درآورد.اهميت فناوري آبياري
در اين مصاحبه مفهوم جديدي شکل نگرفت و صرفاً 27 مورد از مفاهيم ظهوريافته قبلي تکرار شدند.
جدول 4-53: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد هفدهم (Q)
ردیفمفاهیمنشانگر کدها1بحران در مسائل زيستمحيطيPQ2, PQ32دانش زيستمحيطي دولتمردانPQ103ضعف بودجهاي سازمان حفاظت محيط زيستPQ384آسيب فناوري سنتي در بهرهبردرايPQ25, PQ26, PQ385ضرورت همگامي با فناوري روزPQ27, PQ28, PQ29, PQ386سياستزدگي در تصميمگيري زيستمحيطيPQ16, PQ17, PQ18, PQ33, PQ34, PQ357هزينه- منفعت کمّي منابع طبيعي کشورPQ228اهميت نظارت قوه مجربه بر خط مشيهاPQ30, PQ199خودخواهي نهادي سازمانهاي بهرهبردارPQ4, PQ5, PQ6, PQ7, PQ16, PQ17, PQ1810تدوين مطلوب، اجراي ناموفقPQ211دولت، بزرگترين مخرّب محيط زيستPQ5, PQ6, PQ712عدم تضادّ ماهوي توسعه و پايداري آنPQ36, PQ3713برقراري عدالت بين نسليPQ32, PQ35, PQ36, PQ3714رويکرد بلند مدّت در تجزيه و تحليلهاPQ32, PQ36, PQ37, PQ16, PQ17, PQ18, PQ2215اهميت رويکرد فرابخشي دولتمردانPQ15, PQ3416تبعات غيرقابل پيشبيني مسائل زيستمحيطيPQ21, PQ23, v2417ضرورت ريشهيابي مسائل زيستمحيطيPQ818ابعاد فرامحلّي مسائل زيستمحيطيPQ1419راهبرد تصميمگيري به صورت کارگروهيPQ1520اهميت چرخه عمر مسائل زيستمحيطيPQ1, PQ3, PQ2, PQ4, PQ721اهميت ارزيابيها و پیوست های زيستمحيطيPQ19, PQ2022اهميت مشارکت و نظارت مردمي سبزPQ1523ضعف بدنه مديريتي در بوروکراسي محيط زيستPQ4, PQ2024اهميت سياستپژوهي (کاربردی) زيستمحيطيPQ1025اولویت در حل مسائل مربوط به آبPQ25, PQ26, PQ6, PQ30, PQ3126اولويت راهکارهاي طبيعي بر تصنّعي (انسانساز)PQ1, PQ9, PQ10, PQ11, PQ12, PQ13, PQ14, PQ21, PQ8, PQ22, PQ23, PQ2427نقش محوري در مسائل مربوط به مديريت مصرف ابPQ5, PQ25, PQ26, PQ31
در نتيجه اين مصاحبه، مقوله جديدي نيز ظهور نيافت. علاوه بر اينکه مقولات قبلي نيز بدون تغيير و تکميل باقي ماندند.
4-1-18- مطالعه مورد هيجدهم (R)
مصاحبه شونده: (استاندار آذربايجان غربي و نماينده سابق مجلس شوراي اسلامي)
جدول 4-54: نکات کلیدی و کدگذاری باز، مطالعه مورد R
ردیفنکات کلیدیکدگذاری بازPR1درياچه اروميه به عنوان يکي از تالابهاي ثبت شده در کنوانسيون جهاني رامسر، در حال حاضر وضعيت بحراني داردوضعيت بحراني درياچه PR2همچنين به عنوان يکي از ذخيرههاي زيستکره که در سازمان بينالمللي يونسکو ثبت شده و در سطح کشور هم به عنوان يک پارک ملي از آن ياد ميشود.ارزش جهاني زيستبوم درياچه اروميهPR3حوزه آبريز درياچه اروميه سه استان کردستان، آذربايجان غربي و شرقي را شامل ميشود.فرامحلّي بودن منشأ تأمين حقابه درياچهPR4اين درياچه زماني منطقهاي ديدني براي مردم بوده و در کنار آن احساس شادماني ميکردهاندارزش گردشگري درياچهPR5و هم به عنوان يک زيستگاه مورد استفاده حيات وحش به ويژه پرندگان بوده است.ارزش زيستي درياچهPR6ساليان سال اين درياچه مادر مردم و منطقه بوده است لذا بحران اين درياچه موجب غم و اندوه براي مردم منطقه و دوستداران محيط زيست است.حساسيت بالاي عمومي نسبت به درياچهPR7بايد گفت که حدود سه دهه از موضوع درياچه اروميه غفلت شده است.شکلگيري بلندمدّت و تدريجي بحران درياچهPR8منظور از درياچه اروميه، کشاورزي، مديريت منابع آب و هر آن چيزي است که به اين درياچه مربوط ميشود است.چند وجهي بودن مسئله درياچه اروميهPR9آن چيزي که در اين بين بسيار حائز اهميت است، تغييرات اقليمي است.تأثير تغييرات اقليميPR10تغييرات اقليمي صرفاً کاهش بارندگي را شامل نميشود بلکه توزيع نامرتب و به هم خوردن توزيع بارش در منطقه را شامل ميشود.ابعاد تغييرات اقليميPR11به عنوان مثال به جاي برف در بسياري از روزهاي زمستان شاهد بارش باران در منطقه هستيم که تنظيم و مديريت مصرف آب را در طول سال دچار مشکل ميکند چرا که ذخيره برف کاهش مييابد.ابعاد تغييرات اقليميPR12يک نوع تغيير اقليمي ديگر که تأثير گذار است، نوع دستساز آن (با دخالت عامل انساني) است.دخالت عامل انساني در بروز تغييرات اقليميPR13الان فقط نبايد بحث کشاورزي را مطرح کرد بلکه منابع طبيعي و مراتع ما نيز دستخوش تغيير و بحران شده است.چند وجهي بودن مسئله درياچه اروميهPR14چيزي در حدود دو برابر و نيم دام بيشتر در چراگاهها و مراتع استان در حال چرا هستند که اين باعث تخريب منابع طبيعي ما شده استاستفاده مازاد ظرفيت از منابع طبيعي مرتبطPR15علاوه بر اين چهار رودخانه 70 درصد آب درياچه را تأمين ميکرده است که الان به کمترين حدّ خود رسيده است.تأثير تغييرات اقليميPR16در طول سالهاي گذشته مطالعات بسياري در اين خصوص انجام شده استکفايت انجام مطالعاتPR17به طوري که در کارگروه اخيري که از طرف رياست محترم جمهور تشکيل شده است چيزي بر حجم مطالعات قبلي افزوده نشده بلکه بر آن صحّه نيز گذاشته شده است.کفايت انجام مطالعاتPR18حيات وحش چهار جزيره درياچه اروميه همچون خود درياچه دچار خطر هست.ابعاد بحران درياچه اروميهPR19چيزي حدود 70 درصد مساحت کلّ درياچه از سمت جنوب آن خشک شده استوضعيت بحراني درياچهPR20هم مردم و هم مسئولين بايد دست به دست هم بدهند براي نجات درياچه اروميه.ضرورت مشارکت مسئولين و مردمPR21چاههاي غيرمجاز درست مثل ساخت و سازهاي غيرمجاز در شهرهاست که اين 30 هزار حلقه چاه در طول چند دهه ايجاد شده استچاههاي غير مجاز، از جمله ريشههاي بحرانPR22مجلس نيز در اين زمينه قانوني گذراند که بر چاههايي که تا آن زمان حفر شده بود صحّه گذاشت و موضوع ممنوعيت براي حفر چاههاي از آن تايخ به بعد بود.تدوين قوانين بدون تدبير تبعات آنPR23منابع مالي به ويژه در دو سه سال اخير براي نجات درياچه اروميه کم اختصاص داده شده است.محدوديت منابع ماليPR24در سال 1387 به منظور حل بحران درياچه، «عهدنامه باري» بين وزرا و استانداران امضاء شد.تعامل منطقهاي به منظور حل بحران درياچهPR25در سال 1389 ستاد احياء درياچه اروميه با رياست معاون اول رئيس جمهور (با اختيارات رئيس جمهور) تشکيل شدحلّ بحران به صورت کارگروهيPR26و 24 راهکار نجات ارائه داد و قرار بر آن شد که 1300 ميليارد تومان براي اين 24 راهکار اختصاص يابد که متأسفانه محقّق نشد.عدم اجراي راهکارهاي پيشنهادي کارگروهPR27بنده طي نامهاي که به رئيس جمهور نوشتم عرض کردم که در مصوبه سال 1389 معاون اول رئيس جمهور، رئيس ستاد احياء درياچه بود و از اختيارات کافي برخوردار بوداهميت زياد اختيارات رئيس کارگروهPR28در حالي که الان و با انتقال رياست به وزير نيرو، در سطح اختيارات رئيس کارگروه شاهد تنزّل هستيم.اهميت زياد اختيارات رئيس کارگروهPR29وقتي که ما ميگوييم درياچه اروميه منظور حوزه آبريز آن است که سه استان را شامل ميشود نه فقط استان آذربايجان غربي.فرامحلّي بودن منشأ تأمين حقابه درياچهPR30از جمله متهمين قضيه وزارت جهاد کشاورزي است که چرا در اين زمينه مديريت صحيح و بهينه آب در بخش کشاورزي را توسعه نداده است.نقش وزارت جهاد کشاورزي در بروز بحرانPR31قبل از سال 1388، 25 درصد از اراضي کشاورزي استان مجهز به آبياري تحت فشار بوده است و الان رسيده است به 50 هزار هکتار که البته با اينکه دو برابر شده است اما هنوز کم است.اهميت فناوري آبياريPR3293 درصد آب کل کشور صرف کشاورزي ميشوداهميت فناوري آّبياريPR33و اگر بتوان يک سوم اين آب را به شيوهها مدرن با استفاده از تجهيزات آبياري روز دنيا در اختيار کشاورزان قرار داد موضوع راندمان آبياري کشاورزي تا حدّ زيادي مرتفع خواهد شد.اهميت فناوري آبياريPR34البته موضوع تخصيص آب يک بحث حاکميتي است و در وزارت نيرو تصميمگيري مربوط به آن انجام ميشود.نقش وزارت نيرو در حلّ بحرانPR35به عنوان مثال در مورد حقابه رود ارس، تصميم اينکه استانهاي مجاور هر کدام چه ميزان حقابه داشته باشند با وزارت نيرو است. نقش وزارت نيرو در حلّ بحران
در اين مصاحبه مفهوم جديدي شکل نگرفت و صرفاً 27 مورد از مفاهيم ظهوريافته قبلي تکرار شدند.
جدول 4-55: مفاهيم شکل گرفته از کدهاي مصاحبهي مورد هيجدهم (R)
ردیفمفاهیمنشانگر کدها1بحران در مسائل زيستمحيطيPR1, PR18, PR19, PR6, PR7, PR122استعدادهاي طبيعي کشورPR2, PR53دانش زيستمحيطي شهروندانPR144ضعف بودجهاي سازمان حفاظت محيط زيستPR235آسيب فناوري سنتي در بهرهبردرايPR31, PR32, PR336حساسيت ملي زيستمحيطيPR6, PR207ظرفيتهاي جذب توريسم سبزPR48اهميت نظارت تقنيني بر خط مشيهاPR229تدوين مطلوب، اجراي ناموفقPR2610اهميت رويکرد فرابخشي دولتمردانPR2411ضرورت ريشهيابي مسائل زيستمحيطيPR8, PR9, PR10, PR11, PR12, PR13, PR15, PR2112ابعاد فرامحلّي مسائل زيستمحيطيPR3, PR29, PR24, PR3513راهبرد تصميمگيري به صورت کارگروهيPR24, PR2514اهميت چرخه عمر مسائل زيستمحيطيPR7, PR9, PR10, PR11, PR18, PR1915اهميت مشارکت و نظارت مردمي سبزPR2016اهميت سياستپژوهي (کاربردی) زيستمحيطيPR16, PR1717اهميت رويکرد حاميانه رئيس جمهورPR27, PR2818اولویت در حل مسائل مربوط به آبPR34, PR35, PR21, PR3319اولويت نيازهاي معيشتي بر نيازهاي زيستمحيطيPR1420نقش محوري در مسائل مربوط به مديريت مصرف ابPR21, PR30, PR32
در نتيجه اين مصاحبه، مقوله جديدي نيز ظهور نيافت. علاوه بر اينکه مقولات قبلي نيز بدون تغيير و تکميل باقي ماندند.
4-1-19- تحقّق کفايت نظري
همانطور که در فصل سوم تشريح شد، معيار توقّف فرآيند گردآوري و تجزيه و تحليل دادهها در روش تحقيق «دادهبنياد»، حصول «کفايت نظري» است به اين معنا که ادامه پژوهش تغييري در مفاهيم و يا مقولات ظهوريافته حين تحقيق، در پي نداشته باشد. جدول زير چگونگي تحقّق اين معيار در پژوهش حاضر را نشان ميدهد.
جدول شماره 4-56: فرآيند ظهور مفاهيم و مقولات تا مرز کفايت نظري
تعداد کدهاي بازتعداد مفاهيمظهور مفاهيم جديدظهور مقولات جديداصلاح مفاهيم قبليتکميل مقولات قبليA136515128--B6032111-7C9449177-8D76138--2E803272-3F99474112G883851-3H26181--1I84393-13J130522-22K70344--3L53341--1M102522--2N48223--3O2823----P3725----Q3827----R3520----
فرآيند ظهور 119 مفهوم (جديد) و 40 مقوله (جديد) به تفکيک مصاحبهها در جدول فوق ارائه شده است. همانطور که مشخص است، از انتهاي مصاحبه چهاردهم تا انتهاي مصاحبه هيجدهم، هيچگونه تغييري در جريان مفاهيم و مقولات شکل گرفته در جريان تحقيق (اعم از ايجاد يا اصلاح) حاصل نشده که به معناي تحقّق معيار «کفايت نظري» است.
4-2- تشريح «مقولات» بدست آمده در روش داده بنياد
تعريف و تشريح مقولات در روش دادهبنياد ناظر به مفاهيم و نکات کليدي زيرمجموعه آنها صورت ميپذيرد. به عبارت ديگر از آنجا که اتکاي اصلي اين روش به دادههاي دست اول بوده و در مسير استقراء از نکات کليديِ کدگذاري باز، «مفاهيم» انتزاعي و سپس «مقولات» انتزاعيتر ساخته ميشوند، لذا تعريف هر کدام از مفاهيم و مقولات با توجه به مسير طي شده تا شکلگيري و ظهور آنها صورت ميپذيرد. ممکن است، پيشتر عنوان مفهوم و يا مقوله در ادبيات موضوع داراي سابقه نظري باشد، اما آنچه در مسير روش دادهبنياد بدست ميآيد (هر چند در صورت تشابه ظاهري عنوان آن با نمونه مشابه در ادبيات موضوع) تعريف متفاوتي دارد چرا که خاستگاه اولي نظريات و تجربيات مدوّن موجود (دادههاي دست دوم) و خاستگاه ديگري دادههاي بدست آمده در جريان تحقيق (دادههاي دست اول) است. بنابراين به منظور درک کامل معناي «مفاهيم» و «مقولات» مراجعه به دادههاي تحقيق به ويژه در مرحله کدگذاري باز اجتنابناپذير ميباشد.
هر کدام از مقولات، از يک يا چند مفهوم تشکيل شدهاند که آن مفاهيم در واقع بيانگر «ويژگيها»، «شرايط» و يا «وضعيت» موجود و يا مطلوب مقوله مورد نظر در کشور ميباشند. نکته حائز اهميت ديگر، همزماني «توصيف» و «تجويز» در مقولات فرعي و محوري تحقيق است. به اين معنا که مقولات شکل گرفته صرفاً بار توصيفي ناظر به توصيف وضعيت موجود و يا توصيف وضعيت مطلوب مورد انتظار نداشته بلکه علاوه بر آن داراي بار تجويزي نيز ميباشند. به ديگر سخن هر کدام از آنها بايدها و نبايدهايي در مسير دستيابي به وضعيت مطلوب ميباشند. توجّه به جنبه تجويزي مقولات که خود جنبه تجويزي «تئوري» حاصل از روش دادهبنياد را منجر ميشود در درک کاملتر خروجيهاي روش بسيار راهگشا خواهد بود. در ادامه دو مثال از ميان 40 مقوله ظهور يافته در جريان تحقيق آمده است.
مقوله «تشکلّهاي مردمنهاد سبز»: اين مقوله از سه مفهوم «اهميت تخصصگرايي NGOs»، «پرهيز از کنشهاي احساسي» و «وابستگي مالي، نقض مصلحت عامّه» تشکيل شده است. بار معنايي مقوله مذکور، فارغ از آنچه در مباني نظري موضوع در خصوص «تشکلهاي مردمنهاد» مورد بحث قرار ميگيرد، منحصر به فرد و برآمده از دادههاي تحقيق ميباشد. هر کدام از سه مفهوم مذکور علاوه بر آنکه دلالتهايي در توصيف وضعيت موجود تشکلهاي مردمنهاد زيستمحيطي در کشور دارند، بايدها و نبايدهايي در راستاي دستيابي به وضعيت مطلوب آنها را نيز شامل ميشوند. به عنوان مثال مفهوم يا ويژگي «وابستگي مالي، نقض مصلحت عامّه» بيانگر آن است که عدم استقلال مالي اين تشکّلها موجب شده تا آنها به وظايف ذاتي خود آنگونه که بايد عمل ننمايند. به منظور رفع اين تقيصه و در راستاي تحقّق وضعيت مطلوب لازم است سازمان حفاظت محيط زيست اقدام به تدابيري در حمايتهاي غيرمستقيم نظير تخصيص يارانهها و يا تسهيلات غير مالي براي آنها نمايد و از اعطاي کمکهاي مالي مستقيم اجتناب ورزد. کليه نکات مذکور از دادههاي تحقيق اخذ شده است بنابراين همانطور که پيشتر ارائه شد، به منظور درک کامل مقولات مراجعه به دادههاي هر کدام از مصاحبهها ضروري است.
مقوله «تصميمگيري زيستمحيطي»: اين مقوله از 9 مفهوم «تسامح در تصميمگيري زيستمحيطي»، «سياستزدگي در تصميمگيري زيستمحيطي»، «راهبرد تصميمگيري به صورت کارگروهي»، «تدوين موفق، پيششرط اجراي موفق»، «اهميت ارزيابيها و پیوستهای زيستمحيطي»، «استقلال قو مجريه در تدوين خط مشيهاي اجرايي»، «رويکرد جزئي- تدريجي (قياسي) تدوين»، «رعايت اصل انعطافپذيري در تدوين»، «نظام ارزيابي شاخصمحور، لازمه پايش مستمر» تشکيل شده است. مقوله مذکور فارغ از تعريف «تصميمگيري» در ادبيات موضوع بوسيله 9 مفهوم اشاره شده ساخته شده است و توسط همين مفاهيم تعريف ميگردد. هر کدام مفاهيم مذکور دربرگيرنده بايدها و نبايدهايي جهت تحقّق وضع مطلوب تصميمگيري زيستمحيطي است. بخشي از مفاهيم ناظر به آسيبها و موانع موجود است که در واقع بعلل اصلي «بيتصميمي زيستمحيطي» در ميان مديران ارشد و يا اتخاذ «تصميمات نادرست» را مشخص مينمايد. برطرف شدن اين دسته از مفاهيم جهت دستيابي به وضع مطلوب ضروري است. بخش ديگر مفاهيم نيز شاخصههاي وضع مطلوب را تصريح ميکنند.
4-3- کدگذاري محوري
به طور کلّي در مرحله «کدگذاري محوري» شبکه ارتباطي ميان مقولات ايجاد ميشود. دو کارکرد اصلي اين مرحله – همانطور که در فصل سوم تشريح شد- از فرآيند کدگذاريهاي روش دادهبنياد عبارتند از:
ساخت مقولات اصلي با توجه به مقولات فرعي و ايجاد ارتباط ميان آنها: در اين بخش ابتدا نتايج مربوط به اين کارکرد مرحله کدگذاري محوري ارائه شده است، به اين شکل که 40 مقوله (فرعي) ظهور يافته در جريان تحقيق تا کنون در قالب دستههاي انتزاعيتر طبقهبندي و ارتباط ميان آنها تبيين شده است (جدول شماره 4-58).
ايجاد شبکه ارتباطي ميان کلّ مقولات در قالب چند طبقه (دسته): کليه مقولات (اعم از اصلي و فرعي) در قالب «پارادايم کدگذاري محوري» ارائه ميشوند. در اين پاردايم مقولات در قالب چند طبقه (دسته) حول يک «مقوله محوري» سامان مييابند.
جدول 4-57: عناوين مقولات (فرعي) ظهور يافته در جريان تحقيق
رديفعنوان مقوله (فرعي)رديفعنوان مقوله (فرعي)1نظام ارزشي محيط زيست در اسلام21وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي2نظام ارزشي عمومي محيط زيست22سازمانها و نهادهاي آموزشي3کنش زيستمحيطي شهروندان23سازمان مديريت و برنامهريزي کشور4کنش زيستمحيطي دولتمردان24کميسيون کشاورزي قوه مقنّنه5کنش زيستمحيطي بوروکراتها25فراکسيون محيط زيست قوه مقنّنه6منابع مالي زيستمحيطي26ديوان محاسبات کشور7فناوري و امکانات زيستمحيطي27قضات و دادگاههاي زيستمحيطي8انعکاس مسئله زيستمحيطي به سازمان عمومي28سازمان بازرسي کلّ کشور9تصميمگيري زيستمحيطي29تشکلهاي مردمنهاد سبز10تصويب خط مشيهاي زيستمحيطي30رسانههاي مکتوب، ديداري و شنيداري11نقش سازمان ملل متحد31بخش خصوصي12توافقنامهها و تعهدات بينالمللي32موهبت مغفول13شوراي عالي انقلاب فرهنگي33به کارگيري دانش اقتصاد محيط زيست14مجمع تشخيص مصلحت نظام34تطور و تکامل تدريجي برنامههاي توسعه15شوراي عالي محيط زيست35بلوغ مليتي زيستمحيطي16صندوق ملي محيط زيست36تعريف مسائل زيستمحيطي17کميته ملي توسعه پايدار37اصل 50 قانون اساسي18سازمان حفاظت محيط زيست38حاکميت سند چشمانداز19سازمانهاي اجرايي بهرهبردار زيستمحيطي39سند ملي محيط زيست20وزارت امور خارجه40سياستهاي کلي برنامههاي توسعه
حال در ادامه، مقولات فرعي در قالب دستههاي انتزاعيتر (مقولات اصلي) دستهبندي شدهاند. اين فرآيند در شکلهاي شماره 4-1 تا 4-4 ترسيم شده است.
4064017526000292862012763500
شکل شماره 4-1: ظهور سه مقوله اصلي نخست
242570-381000
2814320345440001397025019000
شکل شماره 4-2: ظهور مقوله چهار مقوله اصلي دوم
259524533782000
-517080511874500
-34988529845000265239529845000
شکل شماره 4-3: ظهور چهار مقوله اصلي سوم
-2260602051050025076156223000
-424942037846000-166306537211000
شکل شماره 4-4: ظهور چهار مقوله اصلي چهارم
نهايتاً ميتوان ارتباط ميان مقولات فرعي و اصلي را در جدول زير خلاصه نمود.
جدول 4-58: ارتباط ميان مقولات اصلي و مقولات فرعي
ارتباط بين مقولات اصليعنوان مقولات اصليتعداد مقولات فرعي زيرمجموعهعوامل زمينهاي مؤثر بر تدوينعوامل زمينهاي نرم مؤثر بر تدوين8عوامل زمينهاي سخت مؤثر بر تدوين2فرآيند تدوين خط مشي زيستمحيطيمسئلهيابي زيستمحيطي1دستورکارگذاري خط مشي زيستمحيطي1شکلگيري خط مشي زيستمحيطي1مشروعيت بخشي خط مشي زيستمحيطي1بازيگران و ذينفعان عرصه تدوينبازيگران جهاني (بينالمللي) زيستمحيطي2بازيگران فراقوهاي زيستمحيطي2بازيگران فرانهادي زيستمحيطي3بازيگران اجرايي زيستمحيطي5بازيگران تقنيني زيستمحيطي3بازيگران قضايي زيستمحيطي2بازيگران مستقل زيستمحيطي4ابرخط مشيهاي موثر بر تدويناسناد و اهداف بالادستي حاکم بر تدوين4مفاد زيستمحيطي برنامههاي توسعه1
و امّا نتايج مربوط به کارکرد دوم مرحله «کدگذاري محوري» يا همان «پارادايم کدگذاري محوري» که در آن 40 مقوله ظهور يافته در جريان تحقيق (جدول 4-57) در قالب دستهها يا طبقههاي تعريف شده و توصيه شده روش دادهبنياد، حول يک «مقوله محوري» يا همان «تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي» سامان مييابند. اين دستهها عبارتند از: «شرايط علّي» (در تحقيق حاضر: علل وضعيت زرد)، «وضعيت موجود» (وضعيت زرد)، «راهبردها»، (راهبرد بهاري)، «زمينه يا بافت» (آسمان پارادايم)، «شرايط مداخلهگر» (شرايط بارانزا) و «وضعيت مطلوب» (موقعيت سبز). پارادايم کدگذاري محوري در شکل صفحه بعد ارائه شده است.
40640355600-6120493177074آسمان پارادايماصل 50 قانون اساسيحاکميت سند چشماندازسند ملي محيط زيستسياستهاي کلي برنامههاي توسعهتطور و تکامل تدريجي برنامههاي توسعه0آسمان پارادايماصل 50 قانون اساسيحاکميت سند چشماندازسند ملي محيط زيستسياستهاي کلي برنامههاي توسعهتطور و تکامل تدريجي برنامههاي توسعه
-8154670121194وضعيت زردکنش زيستمحيطي شهروندانکنش زيستمحيطي دولتمردانکنش زيستمحيطي بوروکراتهاموهبت مغفولموقعيت سبزبلوغ مليتي زيستمحيطينظام ارزشي محيط زيست در اسلامنظام ارزشي عمومي محيط زيستعلل وضعيت زردنقش سازمان ملل متحد/شوراي عالي انقلاب فرهنگي/مجمع تشخيص مصلحت نظام/شوراي عالي محيط زيست/صندوق ملي محيط زيست/کميته ملي توسعه پايدار/سازمان حفاظت محيط زيست/سازمانهاي اجرايي بهرهبردار/وزارت امور خارجه/ وزارت بهداشت/سازمانها و نهادهاي آموزشي/سازمان مديريت و برنامهريزي/کميسيون کشاورزي/ فراکسيون محيط زيست/ديوان محاسبات کشور/قضات و دادگاههاي زيستمحيطي/سازمان بازرسي کلّ کشور/تشکلهاي مردمنهاد سبز/رسانههاي مکتوب، ديداري و شنيداري/بخش خصوصيراهبرد بهاريتعريف مسائل زيستمحيطيانعکاس مسئله زيستمحيطي به سازمان عموميتصميمگيري زيستمحيطيتصويب خط مشيهاي زيستمحيطيشرايط بارانزامنابع مالي زيستمحيطيفناوري و امکانات زيستمحيطيتوافقنامهها و تعهدات بينالملليبه کارگيري دانش اقتصاد محيط زيستوضعيت زردکنش زيستمحيطي شهروندانکنش زيستمحيطي دولتمردانکنش زيستمحيطي بوروکراتهاموهبت مغفولموقعيت سبزبلوغ مليتي زيستمحيطينظام ارزشي محيط زيست در اسلامنظام ارزشي عمومي محيط زيستعلل وضعيت زردنقش سازمان ملل متحد/شوراي عالي انقلاب فرهنگي/مجمع تشخيص مصلحت نظام/شوراي عالي محيط زيست/صندوق ملي محيط زيست/کميته ملي توسعه پايدار/سازمان حفاظت محيط زيست/سازمانهاي اجرايي بهرهبردار/وزارت امور خارجه/ وزارت بهداشت/سازمانها و نهادهاي آموزشي/سازمان مديريت و برنامهريزي/کميسيون کشاورزي/ فراکسيون محيط زيست/ديوان محاسبات کشور/قضات و دادگاههاي زيستمحيطي/سازمان بازرسي کلّ کشور/تشکلهاي مردمنهاد سبز/رسانههاي مکتوب، ديداري و شنيداري/بخش خصوصيراهبرد بهاريتعريف مسائل زيستمحيطيانعکاس مسئله زيستمحيطي به سازمان عموميتصميمگيري زيستمحيطيتصويب خط مشيهاي زيستمحيطيشرايط بارانزامنابع مالي زيستمحيطيفناوري و امکانات زيستمحيطيتوافقنامهها و تعهدات بينالملليبه کارگيري دانش اقتصاد محيط زيست
شکل 4-5: پارادايم کدگذاري محوري تحقيق
علل وضعيت زرد (شرايط علّي) در واقع همان عوامل موجده شرايط نامطلوب وضعيت زرد (وضعيت موجود) است که خود شامل 40 مقوله فرعي و مجموعاً 49 مفهوم انتزاعي است. اگرچه عناوين مقولات مشخص شده در شکل، صرفاً بيانگر عنوان بازيگران زيستمحيطي است امّا «مفاهيم انتزاعي» زيرمجموعه هر يک از آنها مبيّن رفتار، ويژگي و يا نقطه ضعف مربوط به آن بازيگر در ايفاي نقش زيستمحيطي است. به عنوان مثال با توجه به اظهارات خبرگان زيرمجموعه مقوله «سازمان حفاظت محيط زيست» (به عنوان يکي از علل وضعيت زرد) در مجموع 8 مفهوم «مطلوبيت جايگاه معاونتي سازمان»، «ناهمخواني قدرت رسمي با اختيارات واقعي»، «اهميت اقتدار شخصيتي رئيس سازمان»، «ضعف بدنه مديريتي در بوروکراسي محيط زيست»، «اختيارات محدود سازمان حفاظت محيط زيست»، «ضرورت برنامه ریزی راهبردی متناسب با بلوغ سازمان»، «ضرورت تدبیر سازمان برای هماهنگی و نظارت فراقوهای» و «اولویت حلّ مسائل سازمانی بر مسائل زیست محیطی» قرار دارد که هر يک از اين مفاهيم يک بعد از کاستيهاي اين بازيگر تأثيرگذار در فرآيند تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي را نشان ميدهد. در مورد ساير مقولات ذکر شده در اين بخش نيز توجه به مفاهيم انتزاعي ضروري است.
و امّا توصيف «وضعيت زرد» که معلول کنش بازيگران زيستمحيطي است، توسط 4 مقوله و مجموعاً 13 مفهوم انتزاعي صورت گرفته است. مهمترين عامل در نابسماني وضعيت موجود، ضعف در کنشهاي بازيگران زيستمحيطي است. «کنش زيستمحيطي» مجموعهاي از مفاهيم انتزاعيِ متعدّد است که از بطن دادههاي گردآوري شده ظهور يافته و برآيند «دانش زيستمحيطي» و «گرايش زيستمحيطي» در کنار برخي ويژگيهاي متمايز کننده ميباشد.
بخش بعدي شکل همان «مقوله محوري» است که از آن به عنوان «راهبرد بهاري» ياد شده است. دليل چنين نامگذاري آن است که تغيير در شرايط و ويژگيهاي فعلي فرآيند تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي (مجموعاً 27 مفهوم در قالب 4 مقوله) مشابه کارکرد فصل بهار در تغيير ظاهري طبيعت، راهبرد اصلي نيل از وضعيت زرد (موجود) به موقعيت سبز (مطلوب) است. مجدّداً ذکر اين توضيح ضروري است که اگرچه عنوان مراحل فرآيند تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي برگرفته از ادبيات موضوع و مشابه مراحل تدوين ساير خط مشيهاي عمومي است، امّا شرايط و ويژگيهاي هر مرحله از آن متفاوت است. 27 مفهوم انتزاعي ذيل مقولات اين بخش، بيانگر تمايزات مربوط به تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور با ساير حوزههاي خط مشي عمومي است.
«شرايط بارانزا» يا همان «عوامل مداخلهگر» موجب تسهيل و تسريع تأثيرگذاري راهبرد بهاري بر «موقعيت سبز» (وضعيت مطلوب خواهد شد. اين بخش شامل 3 مقوله و 10 مفهوم انتزاعي است. «موقعيت سبز» نيز مبيّن شرايطي است که در صورت تحقّق آن، خط مشيهاي زيستمحيطي در حالت مطلوب تدوين خواهند شد. اين بخش شامل 3 مقوله و مجموعاً 19 مفهوم انتزاعي است. «آسمان پارادايم» نيز مقولات مبيّن «اسناد بالادستي» و حاکم بر تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي را شامل ميشود. (10 مفهوم در قالب 5 مقوله)
4-4- دستاورد روش نظريهپردازي دادهبنياد
در اين بخش دستاورد اصلي به کارگيري روش نظريه دادهبنياد يعني همان پاسخ به سؤالات (فرعي) پژوهش ارائه شده است. پاسخ به سؤال اصلي تحقيق نيز در فصل آتي تبيين ميگردد.
4-4-1- پاسخ به سؤالات فرعي تحقيق
با توجه به نتايج بدست آمده از روش تحقيق دادهبنياد در اين بخش پاسخ چهار سؤال فرعي تحقيق ارائه شده است. پاسخگويي به سؤالات فرعي تحقيق لازمه و مقدّمه پاسخ به سؤال اصلي تحقيق محسوب مي شود.
4-4-1-1- پاسخ به سؤال فرعي اول
سؤال فرعي نخست عبارت بود از: «عوامل مؤثر بر تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي در کشور کدامند؟» در راستاي پاسخ به اين سؤال 39 مفهوم و 10 مقوله فرعي به شرح جدول زير شکل گرفت.
جدول شماره 4-59: پاسخ به سؤال فرعي نخست
عنوان مقولات اصليعنوان مقولات فرعيتعداد مفاهيم زيرمجموعهعوامل زمينهاي نرم مؤثر بر تدويننظام ارزشي محيط زيست در اسلام9نظام ارزشي عمومي محيط زيست4کنش زيستمحيطي شهروندان3کنش زيستمحيطي دولتمردان5کنش زيستمحيطي بوروکراتها3موهبت مغفول2به کارگيري دانش اقتصاد محيط زيست2بلوغ مليتي زيستمحيطي5عوامل زمينهاي سخت مؤثر بر تدوينمنابع مالي زيستمحيطي3فناوري و امکانات زيستمحيطي3
4-4-1-2- پاسخ به سؤال فرعي دوم
سؤال فرعي دوم عبارت بود از: «بازيگران مؤثر در تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور کدام است؟» در راستاي پاسخ به اين سؤال 51 مفهوم و 21 مقوله فرعي به شرح جدول زير شکل گرفت.
جدول شماره 4-60: پاسخ به سؤال فرعي دوم
عنوان مقولات اصليعنوان مقولات فرعيتعداد مفاهيم زيرمجموعهبازيگران جهاني (بينالمللي) زيستمحيطينقش سازمان ملل متحد3توافقنامهها و تعهدات بينالمللي2بازيگران فراقوهاي زيستمحيطيشوراي عالي انقلاب فرهنگي2مجمع تشخيص مصلحت نظام1بازيگران فرانهادي زيستمحيطيشوراي عالي محيط زيست3صندوق ملي محيط زيست1کميته ملي توسعه پايدار2بازيگران تقنيني زيستمحيطيکميسيون کشاورزي قوه مقنّنه3فراکسيون محيط زيست قوه مقنّنه3ديوان محاسبات کشور2بازيگران اجرايي زيستمحيطيسازمان حفاظت محيط زيست8سازمانهاي اجرايي بهرهبردار زيستمحيطي3وزارت امور خارجه2وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي1سازمان مديريت و برنامهريزي کشور2بازيگران قضايي زيستمحيطيقضات و دادگاههاي زيستمحيطي2سازمان بازرسي کلّ کشور1بازيگران مستقل زيستمحيطيتشکلهاي مردمنهاد سبز4رسانههاي مکتوب، ديداري و شنيداري2بخش خصوصي1سازمانها و نهادهاي آموزشي3
مطابق با «يادداشتهاي نظري» گردآوري شده در روش نظريهپردازي دادهبنياد، علاوه بر جدول فوق که برآمده از رويکرد استقرايي روش تحقيق مذکور است، جدول ديگري نيز در خصوص تفکيک دقيقتر بازيگران زيستمحيطي به شرح زير تهيه گرديد.
جدول شماره 4-61: بازيگران مؤثر خط مشيگذاري زيستمحيطي کشور
توضيحاتنام بازيگر زيستمحيطينام قوه مرجعتأثيرگذار بر تدوين سياستهاي کلي برنامههاي توسعهمجمع تشخيص مصلحت نظامفرا قوهايتدوين و بررسي سند ملّي محيط زيستشوراي عالي انقلاب فرهنگيشورايي متشکل از نمايندگان چند وزارتخانه و رياست رئيس جمهورمصوب قانون بهسازي و حفاظت محيط زيست انحلال در سال 1385شوراي عالي محيط زيستفرا نهاديمصوب قانون بهسازي و حفاظت محيط زيست انحلال در سال 1384صندوق ملي محيط زيستکميته ذيل شوراي عالي محيط زيست که داراي 9 کميته راهبردي در موضوعات تخصصي محيط زيست ميباشدکميته ملي توسعه پايدارشورايي متشکل از نمايندگان چند وزارتخانه و رياست رئيس جمهورشوراي عالي آببه علاوه اداره کلهاي محيط زيست ذيل سازمان در هر استانسازمان حفاظت از محيط زيستقوه مجريهادغام با وزارتخانه جهاد کشاورزيسازمان جنکلها و مراتعکميسيون زيربنايي، صنعت و محيطزيستوزارتخانههاي جهاد کشاورزي (+ سازمان شيلات)، نيرو، نفت، صنايع و معادن، بهداشت، راه و شهرسازي(+ سازمان هواشناسي کشور)، وزارت کشور(+ استانداريها) و وزارت امور خارجهعلاوه بر 8 وزارتخانه مذکور، 2 وزارتخانه آموزش و پرورش؛ علوم تحقيقات و فناوري به صورت غيرمستقيم ايفاي نقش ميکنند.عموم وزارتخانهها به ويژه 8 وزارتخانه کليدي مرتبطمسئول اصلي پايش چگونگي اجرا مفاد زيستمحيطي برنامههاي توسعه و برقراري ارتباط با بودجه ساليانه دولتسازمان مديريت و برنامهريزي کشورساير کميسيونهاي تخصصي مرتبط: کميسيون عمران/ کميسيون صنايع و معادن/ کميسيون انرژيکميسيون کشاورزي، آب و منابع طبيعيقوه مقننهفراکسيون محيط زيست و توسعه پايدارايفاي نقش در سياست پژوهيپژوهشگاه مجلس شوراي اسلاميديوان محاسبات کشورتشکيل در سال 1379 به دستور رئيس وفت قوهشعب دادرسي ويژه زيستمحيطيقوه قضاييهسازمان بازرسي کل کشورمعمولاً ذيل شوراهاي اسلامي شهر و روستا کميسيونهاي تخصصي «سلامت و محيط زيست» فعاليت دارندشهرداريها و دهياريهاشوراي شهرنيروي انتظامي جمهوري اسلاميمستقلتشکلهاي مردمنهاد (NGOs)رسانههاي مکتوب، ديداري و شنيداريدانشگاهها، دانشکدهها و پژوهشکدههاي محيط زيستبخش خصوصي
4-4-1-3- پاسخ به سؤال فرعي سوم
سؤال فرعي سوم عبارت بود از: «فرآيند تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور چگونه است؟» در راستاي پاسخ به اين سؤال 27 مفهوم و 4 مقوله فرعي به شرح جدول زير شکل گرفت.
جدول شماره 4-62: پاسخ به سؤال فرعي سوم
عنوان مقولات اصليعنوان مقولات فرعيتعداد مفاهيم زيرمجموعهمسئلهيابي زيستمحيطيتعريف مسائل زيستمحيطي7دستورکارگذاري خط مشي زيستمحيطيانعکاس مسئله زيستمحيطي به سازمان عمومي6شکلگيري خط مشي زيستمحيطيتصميمگيري زيستمحيطي9مشروعيت بخشي خط مشي زيستمحيطيتصويب خط مشيهاي زيستمحيطي5
تدقيق مسائل زيستمحيطي کشور
همانطور که در «قلمرو موضوعي» تحقيق در فصل نخست ذکر شد، موضوع پژوهش حاضر حوزه «سياستپژوهي» قوانين و خط مشيهاي حوزه محيط زيست نيست. با اين حال نميتواند هيچ توجهي نيز به اسناد مربوط نداشته باشد. در خصوص مسائل زيستمحيطي دستهبنديها و منابع مختلفي وجود دارد. اين مسائل به طور کلّي در ادبيات موضوع به سه د سته «آلودگي هوا»، «آلودگي خاک» و «آلودگي آب» تقسيم ميشوند. اما اين تقسيمبندي با توجه به شرايط زيستمحيطي خاص کشور داراي انواع و اولويت متفاوتي است. به طوري که پنج دسته ديگر به عنوان مسائل زيستمحيطي و عمومي کشور شناسايي و طبقهبندي شدند. در اين ميان مطابق با نظر خبرگان مسئله «مديريت مصرف منابع آبي» داراي اولويت بيشتري نسبت به ساير مسائل ميباشد. علاوه بر اين مطابق با گزارش تهيه شده توسط «دبيرخانه مجمع تشخيص مصلحت نظام» مسائل زيستمحيطي کشور در يک دستهبندي 14 گانه قابل تفکيک است. جدول شماره 4-63 بيانگر انواع دستهبنديهاي مذکور است.
در مجموع بايد گفت که در پژوهش حاضر بخشي از مسائل مندرج در گزارش دبيرخانه مجمع تشخيص مصلحت نظام، ذيلِ «مفاهيم» و «مقولات» ديگر شکل گرفته در جريان پژوهش (به غير از مقوله مربوط به «مسئلهيابي زيستمحيطي») آمده است. به عنوان مثال مسئله اول در اين گزارش در مفاهيم انتزاعي ناظر به مقوله «نظام ارزشي محيط زيست در اسلام» به طور تفصيليتر و با تفکيک بيشتر مورد اشاره قرار گرفت، به طوري که پس از تجزيه و تحليل يافتههاي مطالعه مستقلّ D، 9 مفهوم انتزاعي ذيل مقوله مذکور شناسايي و ارائه گرديد. و يا مسئله مربوط به «فقدان اقتدار زيستمحيطي» در گزارش دبيرخانه مجمع، ذيل مفاهيم انتزاعي نظير «تسامح در تصميمگيري زيستمحيطي»، «عدم اثربخشي هشدارهاي زيستمحيطي»، «ناهمخواني قدرت رسمي با اختيارات واقعي» و ذيل مقوله «کنش زيستمحيطي دولتمردان» طبقهبندي و ارائه شد.
جدول شماره 4-63: انواع دستهبندي مسائل زيستمحيطي کشور
ادبيات موضوعاظهارات خبرگاندبيرخانه مجمع تشخيص مصلحت نظامآلودگي آبآلودگي خاکآلودگي هواآلودگي هوا (کربن و ساير گازهاي گلخانهاي)مديريت مصرف منابع آبيتخريب زمين (بيابانزايي و جنگلزدايي)به خطر افتادن تنوع زيستياقدامات غيرقانوني زيستمحيطيفقدان الگوی کارآمد اسلامی در تعامل انسان با محیط زیست (منشور اخلاقی محیط زیست ) و عدم وجود شاخص های بومی زیست محیطی فقدان اقتدار محیط زیستی در رویکرد ، برنامه ریزی و اجرای برنامه ها و اولویت دادن به منافع اقتصادی کوتاه مدت در فرآیند تصمیم گیری توسعه در مقایسه با منافع پایدارفقدان مطالعات محیط زیستی و نیز وجود الگوی تولید و مصرف ناسازگار با محیط زیست پائین بودن سطح فرهنگ عمومی و فقدان آگاهی های موثر اقشار مختلف از اهمیت و کارکردهای محیط زیست و خطرات ناشی از آلودگینبود سیستم های آماری و اطلاعاتی روز آمد و جامع محیط زیستی ناکارآمدی برخی قوانین و مقررات موجود ، عدم اجرای کامل قوانین و همچنین تعارض بین برخی قوانین داخلی با یکدیگر و نیز با معاهدات بین المللیفقدان مدیریت یکپارچه بر عرصه های طبیعی کشورحساسیت و شکنندگی محیط طبیعی کشور به لحاظ ویژگی های اکولوژیکی آن و بروز بحرانها و بلایای طبیعیتغییرات اقلیم و گرم شدن کره زمین و دیگر تهدیدهای محیط زیستی جهانیمحدودیت منابع آبی به لحاظ واقع شدن کشور در منطقه ی خشک و نیمه خشکعدم وجود فنآوری مناسب و کمبود نیروهای متخصص و توزیع نامناسب آن جهت پیشگیری و محافظت از محیط زیست و نبود زیرساخت های لازم برای بازیافت و عدم انگیزه بخش خصوصی (صنعت ، کشاورزی) به استفاده از فنآوری های سبزضعف سیستم های پایش ، نظارت ، کنترل و ارزیابی مستمر بر کلیه فعالیتهای صنعتی، زیربنایی خدماتی و....، بهره بردار از محیط زیست ومنابع طبیعیعدم همکاری برخی کشورهای منطقه جهت کاهش اثرات فرا روی معضلات زیست محیطی و رسیدن به مدیریت هماهنگ زیست منطقهاي
پيش از ورود به پاسخ سؤال فرعي چهارم، تبيين نکتهاي در خصوص فرآيند تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور ضروري است. همانطور که در تعريف «الگو» ذيل تعريف واژگان مورد نظر تحقيق در پايان فصل اول آمد، الگوي مورد نظر در اين پژوهش متمايل به سطح «نظريهپردازي» است تا «مدلسازي» دقيق و جزئي فرآيند تدوين. امّا به طور کلّي فرآيند تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور در دو دسته زير قابل تفکيک است:
فرآيند بالا به پايين: رهبري سياستهاي کلّي حاکم بر برنامههاي توسعه مجمع تشخيص مصلحت نظام مجلس شوراي اسلامي کميسيون تلفيق برنامه تدوين و مشروعيتبخشي برنامه توسعه انعکاس برنامههاي پنجساله توسعه در قانون بودجه ساليانه و ساير قوانين مرتبط
فرآيند پايين به بالا: سازمان حفاظت محيط زيست کميسيون امور زيربنايي دولت و يا کميسيون کشاورزي مجلس شوراي اسلامي (در صورت نياز کميسيون عمران، انرژي و يا سياست خارجي) مجلس شوراي اسلامي شوراي نگهبان (و در صورت اختلاف، مجمع تشخيص مصلحت نظام) قوه مجريه
هر دو فرآيند تدوين به صورت همزمان در حال انجام است. امّا ذکر دو نکته در اين ميان ضروري است. اولاً دو فرآيند مذکور مختصّ تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي نبوده و در مورد ساير حوزههاي سياستگذاري کشور نيز با اندک تفاوتي قابل تطبيق است. ثانياً از آنجا که نقش بازيگران متکثّر زيستمحيطي در حوزه تدوين خط مشيها مشخص نشده و الگوي معيّني به منظور مداخله بازيگران در فرآيند تدوين وجود ندارد، لذا تدقيق بيشتر در اين زمينه با پيچيدگيهاي بسياري همراه است.
4-4-1-4- پاسخ به سؤال فرعي چهارم
سؤال فرعي چهارم عبارت بود از: «ابرخط مشيهاي حاکم بر تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور چيست؟» در راستاي پاسخ به اين سؤال 10 مفهوم و 5 مقوله فرعي به شرح جدول زير شکل گرفت.
جدول شماره 4-64: پاسخ به سؤال فرعي چهارم
عنوان مقولات اصليعنوان مقولات فرعيتعداد مفاهيم زيرمجموعهاسناد و اهداف بالادستي حاکم بر تدويناصل 50 قانون اساسي2حاکميت سند چشمانداز1سند ملّي محيط زيست2سياستهاي کلي برنامههاي توسعه1مفاد زيستمحيطي برنامههاي توسعهتطور و تکامل تدريجي برنامههاي توسعه4
جدول فوق بيانگر مقولات و مفاهيم برآمده از مصاحبههاست. چنانچه بخواهيم سلسله مراتب ابرخط مشيها و اسناد بالادستي حاکم بر تدوين را به صورت دقيقتر ذکر کنيم، نتيجه جدول صفحه بعد خواهد بود.
جدول شماره 4-65: عناوين دقيقتر اسناد بالادستي حاکم بر تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي
عنوان کلّي سند بالادستيعنوان دقيق در حوزه محيط زيستمرجع تصويبقانون اساسياصل پنجاهم و اصل چهل و پنجممجلس خبرگان قانون اساسيسند چشماندازبند چهارم سندتدوين توسط مجمع تشخيص مصحلت و ابلاغ توسط رهبرياسناد عالي فرابخشيسند ملّي محيط زيستشوراي عالي انقلاب فرهنگيسياستهاي کلّي برنامههاي توسعهسياستهاي ابلاغي رهبري به تفکيک:سياستهاي حاکم بر هر برنامه توسعهسياستهاي خاص حوزه محيط زيستتدوين توسط مجمع تشخيص مصحلت و ابلاغ توسط رهبريقانون برنامههاي توسعهمفاد زيستمحيطي برنامههاي توسعهتقنيني، مجلس شوراي اسلاميقوانين عادّيقوانين مصوّب زيستمحيطي مجلستقنيني، مجلس شوراي اسلاميقانون بودجهرديفهاي بودجه زيستمحيطيصندوق ملّي محيط زيستتقنيني، مجلس شوراي اسلامي
4-5- جمعبندي فصل چهارم
فرآيند «گردآوري» و «تجزيه و تحليل» دادهها در روش دادهبنياد به صورت همزمان و موازي با هم اجرا ميگردد. اين فرآيند فرآيند تا مرز کفايت نظري مفاهيم و مقولات (انجام 16 مصاحبه تخصّصي نيمهساختاريافته و انجام 2 مطالعه مجزّا) ادامه يافت. شکل زير بيانگر سير تطور ظهور کدهاي تحقيق تا مقولات اصلي است.
شکل 4-6: سير تطوّر نکات کليدي تا مقولات اصلي در تحقيق
شايان ذکر است که در نهايت 15 مقوله اصلي شکل گرفته، در چهار دسته کلان «عوامل زمينهاي مؤثر بر تدوين»، «فرآيند تدوين خط مشي زيستمحيطي»، «بازيگران و ذينفعان مؤثر در تدوين» و «ابرخط مشيهاي مؤثر بر تدوين» طبقهبندي شدهاند.
فصل پنجم: جمع بندي، نتيجهگيري و ارائه پيشنها د ها
مقدّمه
آنچه تحت عنوان تجزيه و تحليل يافتهها در فصل چهارم ارائه شد، ناظر به ارائه نتايج دو مرحله «کدگذاري باز» و «کدگذاري محوري» از مراحل سهگانه کدگذاري روش دادهبنياد بود. خروجي کدگذاريهاي مذکور منجر به پاسخ به چهار سؤال فرعي تحقيق شد که در انتهاي فصل گذشته اين پاسخها به تفکيک ذکر گرديد. در اين فصل ابتدا يافتههاي مربوط به مرحله «کدگذاري انتخابي» پژوهش که منجر به پاسخ به سؤال اصلي تحقيق ميشود، ارائه ميشود. البته اين بدان معنا نيست که پاسخ به سؤالات اصلي ما را از پاسخهاي مذکور براي سؤالات فرعي بينياز کند، بلکه پاسخ به سؤالات فرعي تحقيق به عنوان دستاورد اصلي تحقيق قابل توجّه و حائز اهميت است. در عين حال خروجي مرحله کدگذاري انتخابي در اين فصل مطالبي فراتر از «عوامل مؤثر بر تدوين»، «بازيگران تدوين»، «فرآيند تدوين» و «ابرخط مشيهاي حاکم بر تدوين» که همان سؤالات فرعي تحقيق بودند، ميباشد.
پس از تشريح فرآيند «کدگذاري انتخابي»، اعتبارسنجي (بيروني) پژوهش در قالب تبيين نوآوريهاي تحقيق آمده است. اين مطالب از آن جهت «نوآوري» در پژوهش نام گرفتهاند که سابقه نظري در ادبيات موضوع نداشته و با توجه به شرايط تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور شکل گرفتهاند. اين نوآوريها در سه بخش «نوآوري در مفهومسازي»، «نوآوري در مقولهبندي» و «نوآوري در قضاياي تئوريک» تبيين شدهاند.
در ادامه «موانع و محدوديتهاي تحقيق» ذکر شده است. نهايتاً بخش پاياني اين فصل به بيان «ساير دستاوردهاي پژوهش» اختصاص دارد که ذيل آن علاوه بر تبيين مسائل خاص زيستمحيطي کشور، يک دستهبندي از مفاهيم انتزاعي 119 گانه تحقيق ارائه شده است. اين فصل با ارائه پيشنهادهايي در قالب دو دسته پيشنهادهاي «اجرايي» و «پژوهشي» پايان مييابد.
5-1- کدگذاري انتخابي (استخراج گزارههاي تئوريک)
نظريهپردازان دادهبنياد، نظريه خودشان را در سه شکل ممکن ارائه ميدهند: (1) الگوي کدگذاري بصري ، (2) مجموعهاي از قضايا (يا فرضيهها) و (3) داستاني که به شکل روايي نوشته ميشود. ابتدا نظريه تحقيق در قالب «گزارههاي حکمي» و يا «قضاياي تئوريک» که طيّ فرآيند کدگذاري انتخابي بدست آمدهاند، بيان ميشوند. اين گزارهها به روابط بين مقولهها اشعار دارند و هر کدام از آنها ميتوانند شامل زيرگزارههايي (زير- قضيه) نيز باشند. استراوس و کوربين از اين مرحله به منزله جرياني براي تلفيق و پالايش نظريه ياد کردهاند.
قضيه 1: تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي در «بافت توسعه پايدار» شکل ميگيرد.
زيرقضيه 1-1: شرايط اقتصادي، سياسي و اجتماعي کشور از جمله عوامل محيطي تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي محسوب ميشوند.
زيرقضيه 1-2: شرايط جهاني يکي از عوامل محيطي تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي محسوب ميشود.
قضيه 2: وضع موجود تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور آميخته با «دوگانگيهاي متناقضنما» است.
زير قضيه 2-1: قوه مقنّنه در تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور درگير «دوگانگي حفاظت-بهرهبرداري» است.
زيرقضيه 2-2: قوه مجريه و دستگاههاي زيرمجموعه آن در تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور درگير «دوگانگي گرايش- کنش» زيستمحيطي است.
زيرقضيه 2-3: قوه قضاييه و بازيگران مستقل در تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور درگير «دوگانگي دانش- کنش» زيستمحيطي است.
زيرقضيه 2-4: سازمان حفاظت محيط زيست (بوروکراسي محيط زيست کشور) در تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي درگير «دوگانگي ساختار- کارکرد» است.
قضيه 3: وضع مطلوب تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور آميخته با مجموعهاي از «هنجارهاي بنيادين» است.
زيرقضيه 3-1: «امانت باوري عمومي» لازمه تحقّق وضع مطلوب تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور است.
زيرقضيه 3-2: «سنّتمداري خلقت طبيعي» لازمه تحقّق وضع مطلوب تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور است.
زيرقضيه 3-3: «هرمگونگي نياز سبز» لازمه تحقّق وضع مطلوب تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور است.
قضيه 4: تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور ذيل الگوي «تدريجيگرايي متعالي» خواهد بود.
زيرقضيه 4-1: الگوي واحد و معيّني در تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور حاکم نيست.
زيرقضيه 4-2: الگوي تدريجيگرايي در تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور لازم است.
در ادامه با استناد به اظهارات مصاحبه شوندگان به تشريح قضايا و نيز زيرقضاياي تئوريک فوق ميپردازيم. در اين باره توجه به سه نکته حائز اهميت فراوان است:
قضاياي تئوريک حاصل از «کدگذاري انتخابي» روش دادهبنياد است و تلاش پژوهشگر در خلق و دستهبندي آنها اولاً مبتني بر تحليل نظري وي از مهمترين نکات برآمده از مقولات ساخته شده در نتيجه فرآيند «کدگذاري باز» و «کدگذاري محوري» و ثانياً با تأکيد بر مفهومسازي نو همراه با واژهگزيني بديع بوده است، به طوري که در قالب اين قضايا نوآوري اصلي پژوهش در بدنه ادبيات موضوع تحقيق مشخص گردد.
در تشريح هر کدام از قضايا و زيرقضاياي تئوريک به صورت مستقيم به اظهارات مصاحبهشوندگان و هم چنين 2 مطالعه مستقلّ مجزّآ استناد شده است اما به دليل جلوگيري از تفصيل بيش از حد و اطناب کلام، تمامي اظهارات مربوط منعکس نشده، بلکه پژوهشگر تا آنجا که ارائه نقل قولهاي مستقيم، موجب درک بهتر مفهوم قضيه و يا زيرقضيه مورد نظر شود، به ارائه آنها بسنده کرده و از تکرار نقل قولهاي ديگر اجتناب ورزيده است.
قضاياي تئوريک فوق، به هيچ وجه منعکس کننده نکات 119 مفهوم انتزاعي، 40 مقوله فرعي و 15 مقوله اصلي تحقيق نبوده و صرفاً خلاصهاي بسيار کوتاه و مجمل از آنها را منعکس نموده است. در واقع اين گزارهها مبيّن شماري از مهمترين عوامل و نيروهايي که مسائل و فرآيندهاي زيستمحيطي کشور را شکل ميدهند و به کمک آنها ميتوان الگوي مداخله دولتي در حلّ مسائل زيستمحيطي را تا حدّي واکاوي نمود. به عبارت ديگر هر کدام از مفاهيم و يا مقولات شکل دهنده قضاياي فوق – که در فصل چهارم به تفصيل مورد بحث قرار گرفتند- بخشي از مؤلفهها، ويژگيها (Attributes)، شرايط و شاخصههاي اين قضايا را منعکس کرده و با توجه به بطن دادههاي گردآوري شده، به تدريج قضاياي تئوريک تحقيق را با سيري پايين به بالا ساختهاند.
5-1-1- تشريح قضيه «بافت توسعه پايدار» در تدوين
همانطور که در بخش پاياني فصل دوم (جمعبندي مباني نظري) آمد، ادبيات موضوع مربوط به «توسعه پايدار» به عنوان مبحث نظري کلان حاکم بر موضوع خط مشيگذاري زيستمحيطي طرح ميشود. به عبارت ديگر قسمتي از ظهور اين «گزاره تئوريک» برآمده از ادبيات موضوع است که البته توسط خبرگان نيز به دفعات مورد تأکيد قرار گرفت اما در اينجا با استناد به اظهارات مصاحبه شوندگان مطالب شکل دهنده آن ارائه ميگردد. شايان ذکر است که اين قضيه (و به ويژه زيرقضيه 1-1) از ميان قضاياي مذکور در صفحه قبل، تنها گزارههاي تئوريکي هستند که به طور مستقيم داراي سابقه نظري در ادبيات موضوع تحقيق ميباشند.
نکته نخست در اين باره اذعان خبرگان به نقض اصول توسعه پايدار در مقطعي از دهههاي گذشته ميباشد. در اين باره اظهارات دو تن از خبرگان آمده است:
«بعد از جنگ تحمیلی در دهه 70 موضوع سازندگی و توسعه کشور به صورت جدّی مطرح شد و توسعه اگر پایدار نباشد می تواند مشکل آفرین باشد. در این مقطع زمانی ساختارهای لازم برای توجه به محیط زیست ایجاد نشده بود. M»
«ولي بايد بپذيريم که در کشور ما يک دوره توسعه شتابزده داشتيم و در اين دوره قصد بر آن بوده است که عقبماندگي در توسعه داشتيم را جبران کنيم. بايد بپذيريم در اين دوره برخي ملاحظات زيستمحيطي ناديده گرفته شد. N»
اما در عين حال ظرفيت و بستر توسعه (حتّي از نوع غير پايدار آن) محيط زيست و طبيعت در اختيار هر کشور است. لذا غفلت از آن روند توسعههاي آتي را قطعاً با مشکل مواجه ميسازد.
«ما بايد توسعه پايدار و رشد صنعتي و اشتغال داشته باشيم اما در کنار آن نميتوانيم از مسائل محيط زيستي غافل بمانيم چرا که ظرفيت رشد اقتصادي ما همين طبيعت است. بخش عمده اقتصاد ما اقتصاد کلاسيک است که هنوز به منابعي چون آّب و خاک اتکا دارد، اين منابع بايد باشد که اقتصاد و زندگي بچرخد. F»
يکي ديگر از خبرگان توجّه به توسعه پايدار را شرط تحقّق اسناد بالادستي قلمداد کرده است:
«... با اين شرايط براي اينکه بتوانيم به اهداف و آرمان بلندي که در چشمانداز بيست ساله براي ايران تعيين شده، دست پيدا کنيم و به جايگاه اول اقتصادي و فنآوري در خاور ميانه برسيم، لازم است حتماً به سمت توليد پايدار گام برداريم و هر نوع ملاحظه ديگري را غير از آن کنار بگذاريم. بايد به سمتي برويم که در مجموعه فعاليتهايي که انجام ميدهيم، پايداري سرزمين اعم از منابع طبيعي و محيط زيست را در نظر بگيريم. A»
اما در اين ميان يک برداشت نادرست اما مصطلح (رايج) وجود دارد و آن اينکه معمولاً اصطلاح توسعه پايدار را معادل رعايت ملاحظات زيستمحيطي تلقّي ميکنند. در حالي که «محيط زيست» فقط يکي از ابعاد چندگانه توسعه پايدار محسوب ميشود و بايد به عنوان يکي از زيرمجموعههاي توسعه پايدار محسوب شود نه معادل آن. اظهارات دو تن از خبرگان در اين باره کاملاً گوياست:
«مهمترین مشکلمان در این زمینه فقدان مدل توسعه پایدار در اداره کشور است. اگر مدل اداره کشور مدل توسعه پایداری باشد قطعاً میتواند به بهبود وضعیت محیط زیست در کشور کمک کند و مشکلات را به حداقل برساند. طرح جامع محیط زیست نيز بايد از همان مدل توسعه پایدار الهام میگیرد. J»
«توسعه پايدار فراتر از يک وزارتخانه است. در اين نوع نگرش محيط زيست در انتهاي فرآيند نيست که وقتي مشکلات و بحرانهاي زيستمحيطي بوجود آمد، براي آنها چارهانديشي کند. محيط زيست بايد بيايد ابتداي فرآيند و در قالب مفهوم توسعه پايدار موضوعات را بررسي کند. بنابراين حل مسائل توسعه پايدار ممکن است خارج از حيطه سازمان محيط زيست باشد. در حال حاضر نيز معاون رئيس جمهور به نيابت از رئيس جمهور رياست کميته ملي توسعه پايدار را به عهده دارد. معاون رئيس جمهور نه به عنوان رئيس سازمان محيط زيست بلکه به نيابت از شخص رئيس جمهور چرا که همانطور که گفته شد مباحث توسعه پايدار بسيار گستردهتر از حوزه وظايف و اختيارات سازمان حفاظت از محيط زيست است. K»
غفلت از «بافت توسعه پايدار» در تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور ممکن است دو وجه داشته باشد. اول آنکه فارغ از رعايت ملاحظات زيستمحيطي (بعد محيط زيست) به ابعاد و جنبههاي ديگر توسعه پرداخته شود که چنين حالتي در اظهارات خبرگان ارائه گرديد. وجه ديگر افراط در توجه به ملاحظات زيستمحيطي و توقّف ابعاد ديگر توسعه است. همانطور که حالت اول «توسعه پايدار» نيست، حالت دوم را نيز نميتوان «توسعه پايدار» ناميد. پيش از ورود به تشريح زيرقضاياي اين گزاره تئوريک، مفاهيم و مقولات شکل دهنده آن که در نتيجه فرآيند کدگذاري باز و محوري ظهور (فصل چهارم) يافتهاند در قالب جدول زير تبيين ميشوند.
جدول شماره 5-1: مفاهيم، مقولات فرعي و اصلي شکلدهنده قضيه تئوريک «بافت توسعه پايدار»
مفاهيم زيرمجموعه قضيه1مقولات فرعي زيرمجموعه قضيه1مقولات اصلي زيرمجموعه قضيه1نظارت ضعيف سازمان ملل متّحد/ ضمانت اجرايي ضعيف تعهدات بينالمللي/ ارتقاء ساختار کلان توسعه پايدار/ شمول محيط زيست ذيل توسعه پايدار/ عدم تضادّ ماهوي توسعه و پايداري آن/ ضرورت مشروعيت بخشي تقنيني تعهدات بينالمللي/ انفعال نهاد بينالمللي زيستمحيطي/ تأثير عوامل اقتصاد کلان بر تدويننقش سازمان ملل متّحدتوافقنامهها و تعهدات بينالملليکميته ملي توسعه پايداروزارت امور خارجهتشکّلهاي مردمنهاد سبزعوامل زمينهاي نرم مؤثر بر تدوينبازيگران جهاني زيستمحيطيبازيگران اجرايي زيستمحيطي
تشريح زيرقضيه «شرايط محيط سياسي، اقتصادي و اجتماعي» در تدوين
دليل آنکه سه بُعد يا سه محيط «سياسي»، «اجتماعي» و «اقتصادي» به صورت همزمان و در قالب يک زيرقضيه طرح شدهاند، آن است که اين ابعاد پيشتر و در فصل مباني نظري پژوهش تشريح شدهاند. امّا همانطور که گفته شد رويکرد پژوهشگر در اين بخش، استناد به دادههاي دست اول يعني همان اظهارات خبرگان است.
در بُعد يا «محيط اقتصادي» نکتهاي که به صورت مشترک توسط چند تن از خبرگان به عنوان يکي از مصاديق مهم تأثيرگذار تکرار شد، تأثير تحريمها و عوامل اقتصاد کلان کشور بر شرايط تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي بود.
«من معتقدم که رفع تحريمها در برطرف کردن برخي مسائل تأثير داشته و به ويژه دسترسي به تکنولوژيهاي روز در مورد محيط زيست را تسهيل ميکند. H» ... «تحریمهاي غیر عادلانه نه تنها به تخریب محیط زیست کمک کرده بلکه به محیط زیست جهاني لطمه زیادی زده است. F»
يکي ديگر از خبرگان بحران «بيکاري» ناشي از اصرار بر رعايت ملاحظات زيستمحيطي (به ويژه در بخش صنعتي) را از جمله دلايل عدم عزم جدّي دولتمردان بر توجه به اين ملاحظات دانسته است.
«اگر تخلفي در دولت اتفاق بيافتد محيط زيست ميتواند آن کارخانه دولتي را تعطيل کند ولي به دليل وجود مسائل ديگر نظير پايين بودن سطح فعلي توليد در کشور و نيز تأثير مستقيم تعطيل کارخانههاي توليدي بر افزايش بيکاري و مسائل حاشيهاي آن، دولت چنين کاري نميکند. C»
امّا در «محيط سياسي»، عدم پيوستگي برنامههاي مربوط در دولتهاي متوالي يکي از نکات مهم تلقّي شده، به طوري که تحت تأثير قرار گرفتن رويکرد سيستمي دولتمردان به وسيله نگاه جناحي و سياسي دولت خود، منجر به بروز مشکلاتي در خط مشيگذاري زيستمحيطي شده است:
«... به دليل اينکه معمولاً يک دولت برنامه توسعه را تدوين ميکند و دولت بعدي بايد بخشي از اجراي برنامه را به عهده گيرد و همين مسئله مشکلاتي را پديد ميآورد. در حالي که نگاه مسئولين بايد سيستمي باشد نه آنکه وابسته به افراد باشد. I» ... «به عنوان مثال ممکن است دولت بگويد برنامهاي را به دلايلي درست نميدانم و اجرا نميکنم همانطور که در برنامه چهارم توسعه اين اتفاق روي داد. K»
نکته حائز اهميت ديگر در اين بُعد، «امنيّتي» شدن فضاي مواجهه با مطالبات زيستمحيطي است. يکي از خبرگان درباره حواشي بوجود آمده در نتيجه بروز بحران درياچه اروميه اينچنين اظهار داشته است:
«يک مشکل در خصوص طرح مطالبات زيستمحيطي از طرف مردم وجود دارد و آن برخورد امنيتي با اين مسئله است، کما اينکه اين اتفاق در مورد مطالبه زيستمحيطي مردم در مورد درياچه اروميه اتفاق افتاد و برخي به زندان افتادند که تعدادي از آنها هنوز هم در زندان هستند. O»
نهايتاً بُعد يا «محيط اجتماعي» يکي ديگر از عوامل محيطي تأثيرگذار بر شکلگيري خط مشيهاي زيستمحيطي است. البته گستره عوامل اجتماعي بسيار وسيع است که در ادامه صرفاً به چند نمونه از آن اشاره شده است. نخست سطح آگاهي عمومي شهروندان در به کارگيري تجهيزات سازگار با محيط زيست:
«اينکه يک کشاورز که مدّت زيادي به شيوه آبياري سنتي عمل کرده است را وادار به استفاده از قطره چکان بکنيم کار بسيار دشواري است. N»
نکته ديگر تبعات اجتماعي برخي خط مشيهاي زيستمحيطي که موضوع تدوين را با پيچيدگيهايي همراه ميکند. به عنوان مثال يکي از خبرگان در خصوص بحران درياچه اروميه چنين اظهار داشته است:
«حيات مردم آذربايجان غربي به کشاورزي و دامداري وابسته است و کمبود آب براي آنان يعني تحميل 3 ميليون نفر کوچ اجباري کشاورزان و دامداران منطقه به ساير نقاط. O»
و نکته حائز اهميت ديگر، تأثير «گرايشات قومي» در واکنش به خط مشيهاي زيستمحيطي است. اظهارات دو تن از خبرگان در اين باره کاملاً گوياست:
«در وزارت نيرو هدف ما تخصيص بهينه آب است و در اين راستا نبايد به گونهاي عمل کنيم که مردم استانها را مقابل هم قرار دهيم. N» ... «متأسفانه امروز شاهد آن هستيم که برخي گرايشات سياسي و قومي نفوذ کردند در طراحي بسياري از پروژهها. مثلا الان راهآهن اصلي ما در اردبيل از مسير بسيار سختي ميگذرد که فردي که آن را طراحي کرده در صدد آن بوده که منطقه خود در آن حوزه را از بن بست خارج کند. Q»
تشريح زيرقضيه «شرايط محيط جهاني» در تدوين
ابعاد توسعه پايدار- همانطور که در فصل دوم آمد- به چهار بعد سياسي، اجتماعي، اقتصادي و زيستمحيطي تقسيم ميشود. اما به نظر ميرسد «شرايط محيط جهاني» به عنوان يکي ديگر از ابعاد تأثيرگذار در کنار چهار بعد مذکور قابل طرح باشد. به اين معنا که ممکن است تحقّق شرايط مطلوب در تمامي ابعاد چهارگانه باز هم منجر به پايداري توسعه نگردد چرا که از شرايط محيط جهاني غفلت شده است. در اينجا منظور از «شرايط محيط جهاني» در تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي توجه همزمان به دو موضوع زير است:
شرايط زيستمحيطي جهاني به ويژه کشورهاي منطقه و به طور خاص کشورهاي همسايه که بر شرايط زيستمحيطي کشور تأثير بيشتري نسبت به ساير کشورها دارند.
بازيگران و گروههاي ذينفع جهاني در عرصه محيط زيست که توجه به آنها ايدهها و فرصتهاي بديعي در تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي بوجود ميآورد.
در اهميت عوامل «محيط جهاني» همين بس که اساساً يکي از علل اصلي جب توجه سياستگذاران داخلي به موضوع محيط زيست به ويژه در برنامه اول و دوم توسعه تحت تأثير چند رويداد (بحران) جهاني و به تبع آن اجلاسهاي برگزار شده در اين زمينه بوده است. يکي از خبرگان در اين باره گفته است:
«در دهه 80 ميلادي بحث تغييرات آب و هوا و گرم شدن زمين مطرح شد و توجه جهان را به سمت محيطزيست معطوف كرد. پديدههايي مثل تحليل رفتن لايه ازن تبعات گستردهاي را براي محيطزيست انساني به وجود آورد و حركتهايي كه در سطح جهاني در زمينه محيطزيست صورت گرفت. نشستهاي مهم ديگري در سطح جهاني موجب شد كه وجود سازمان حفاظت محيطزيست و بها دادن به آن در اولويت قرار گيرد. M»
با ادامه چنين رويکردي بود که برنامه سوم توسعه، در مقايسه با دو برنامه قبل تبديل به عنوان نقطه عطفي در بها دادن به موضوع محيط زيست گرديد:
«اجراي پروژههاي کوچک بينالمللي از طريق تسهيلات جهاني محيط زيست توسط تشکلهاي زيستمحيطي از جمله فعاليتهاي مثبت در برنامه سوم توسعه بوده که اثرگذاري خوبي در زمينه نهادينه کردن حفاظت از محيط زيست در جامعه داشته است. E»
رئيس سازمان حفاظت محيط زيست نيز در مورد اهميت بهرهگيري از فرصتهاي پيش آمده عرصه بينالملل چنين اظهار داشته است:
«سالگردهايي از قبيل سالروز پروتکل مونترال و به طور کلي همايشهاي زيستمحيطي که در حوزه حفاظت و بهسازي محیط زیست در سطح جهاني و ملی برگزار می شود، فرصت مناسبی برای گسترش دانش و آگاهيهاي عمومی برای حفظ محیط زیست است. یکی از راهبردهاي مورد توجه دولت حاضر بهرهگیری از دیپلماسی محیط زیست است، ما معتقدیم از طریق اجرای الزامات محیط زیست و عمل به تعهدات کشورها در قبال تعهدات بينالمللي زیست محیطی همکاريهای بین ملتها نزدیکتر و روابط این کشورها بهبود می یابد. F»
يکي ديگر از خبرگان (شهردار تهران) نيز بر بهرهگيري مالي از فرصتهاي بينالمللي تأکيد کرده است:
«همانطوری که مکزیکوسیتی آلودگی هوای خود را از طریق حمایت های بانک جهانی و برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد حل کرد، ما نيز در در بحران های زیست محیطی مانند بحران دریاچه ارومیه میتوانیم از حمایت فنی و مالی دستگاهها و مجامع بین المللی استفاده کنیم. J»
مصاحبه شونده ديگري شرايط محيطي جهان را به عنوان عامل توجه خط مشيگذاران به تعهدات بينالمللي حوزه محيط زيست دانسته است:
«ميزان تأثيرگذاري اين کنوانسيونها و توافقنامهها بر برنامهريزي کلان زيستمحيطي کشور به دو عامل وابسته بوده است: يکي به مديريت کلان زيستمحيطي (رئيس سازمان و رئيس جمهور) کشور و ديگري تحولات جهاني. مثلاً گرمشدن جهان در برنامهريزيهاي پنجساله کشور تأثيرش را ميگذارد و ما نيز تمهيداتي را در راستاي رفع آن مسائل زيستمحيطي در سياستگذاريهايمان ميانديشيم. I»
طبعاً در «محيط جهاني» کشورهاي نزديکتر به ايران (کشورهاي منطقه و همسايه) اهميت بيشتري نسبت به ساير کشورها دارند. يکي ديگر از خبرگان درباره بحران درياچه اروميه در اين باره گفته است:
«به عنوان مثال در حوزه ارس سه استان آذربايجان غربي، شرقي و اردبيل ذينفع هستند و علاوه بر آن کشورهاي همسايه که از آب ارس استفاده ميکنند. N»
اما توجه به «شرايط محيط جهاني» يک آفت جدّي نيز دارد و آن غفلت از اقتضائات خاصّ کشور در تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي است. يکي از مصاحبهشوندگان، افراط در توجه به شرايط محيطي را اين چنين توصيف کرده است:
«مشکل ديگر قابل ذکر آن است که اين سياستها تا حدودي به صورت آرماني تدوين ميشود. يعني مطابق با شرايط روز جهان، شرايط کشورهاي توسعه يافته يا بحرانهاي زيستمحيطي که دچار ميشويم اقدام به تدوين سياستها ميکنيم. در حالي که ملاحظه شرايط خاص کشور که همان شرايط اقتصادي اجتماعي، منابع مالي و فرهنگ عمومي پذيرش سياستهاي زيستمحيطي را در نظر نميگيريم. I»
5-1-2- تشريح قضيه «دوگانگيهاي متناقضنما» در تدوين
اين قضيه و چهار زيرقضيه زيرمجموعهاش به طور کامل از اظهارات مصاحبهشوندگان استخراج شده است. مطابق با نتايج بدست آمده و در نيتجه انجام مرحله «کدگذاري انتخابي»، «کنش»هاي زيستمحيطي بازيگران و گروههاي ذينفع در سياستگذاري زيستمحيطي کشور داراي چهار ويژگي خاص و به عبارت بهتر چهار نوع «دوگانگي» است. اين دوگانگيها ناظر به «وضع موجود» تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور بوده و رفع آنها به منظور دستيابي به وضع مطلوب ضروري است. از آن جهت دوگانگيهاي مذکور، «متناقضنما» نام گرفتهاند که به نظر و در نگاه اول، انتخاب يکي لزوماً به معني طرد و نفي ديگري است، در حاليکه ميتوان هر دو وجه دوگانگي را توأمان با يکديگر حفظ کرد و در عين حال به يکي از آنها اولويت داد.
پيش از ورود به تشريح زيرقضاياي اين گزاره تئوريک، مفاهيم و مقولات شکل دهنده آن که در نتيجه فرآيند کدگذاري باز و محوري ظهور (فصل چهارم) يافتهاند در قالب جدول زير تبيين ميشوند.
جدول شماره 5-2: مفاهيم، مقولات فرعي و اصلي شکلدهنده قضيه تئوريک «دوگانگيهاي متناقضنما»
مفاهيم زيرمجموعه قضيه2مقولات فرعي زيرمجموعه قضيه2مقولات اصلي زيرمجموعه قضيه2بحران در مسائل زيستمحيطي/ دانش زيستمحيطي بوروکراتها/ گرايش زيستمحيطي بوروکراتها/ دانش زيستمحيطي دولتمردان/ گرايش زيستمحيطي دولتمردان/ ناهمخواني قدرت رسمي با اختيارات واقعي/ تسامح در تصميمگيري زيستمحيطي/ عدم اثربخشي هشدارهاي زيستمحيطي/ خودخواهي نهادي سازمانهاي بهرهبردار/ دولت، بزرگترين مخرّب محيط زيست/ عدم تعامل پوياي بوروکراتها با محيط/ ضعف بدنه مديريتي در بوروکراسي محيط زيست/ نقش کمرنگ فراکسيون محيط زيست/ اشکال در تلفيق شأن بهرهبرداري و حفاظت کميسيون کشاورزي/ اختيارات محدود سازمان حفاظت محيط زيست/ ضرورت تدبير سازمان براي هماهنگي و نظارت فراقوهاي/ تأثير مطلوب آموزش زيستمحيطي قضاتکنش زيستمحيطي دولتمردان/ کنش زيستمحيطي بوروکراتها/ منابع مالي زيستمحيطي/ فناوري و امکانات زيستمحيطي/ شوراي عالي محيط زيست/ صندوق ملّي محيط زيست/ کميسيون کشاورزي قوه مقنّنه/ فراکسيون محيط زيست قوه مقنّنه/ سازمان حفاظت محيط زيست/ سازمانهاي اجرايي بهرهبردار زيستمحيطي/ قضات و دادگاههاي زيستمحيطي/ سازمان بازررسي کلّ کشورعوامل زمينهاي نرم مؤثر بر تدوين/ عوامل زمينهاي سخت مؤثر بر تدوين/ بازيگران فرانهادي زيستمحيطي/ بازيگران تقنيني زيستمحيطي/ بازيگران اجرايي زيستمحيطي/ بازيگران قضايي زيستمحيطي
تشريح زيرقضيه «دوگانه حفاظت-بهرهبرداري» قوه مقنّنه در تدوين
در موضوع محيط زيست تفکيک دو شأن «حفاظت» و «بهرهبرداري» حائز اهميت است. بنا به گفته يکي از خبرگان « به عنوان مثال در بحث جنگل دو دیدگاه وجود دارد. یکی دیدگاه بهرهبرداری (سازمان جنگلها) و دیگر دیدگاه حفاظتی (سازمان حفاظت محیط زیست). در حال حاضر میزان جنلگلهای ما در کشور به حدّی کاهش یافته که باید نگاه دوم یعنی نگاه حفاظتی در اولویت قرار گیرد. J»
مجلس شوراي اسلامي به عنوان يکي از اصليترين بازيگران عرصه تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي نقش بسيار مهمّي در چگونگي شکلگيري و مشروعيت بخشي خط مشيها دارد. اگر چه ذيل قوه مقنّنه بازيگران متعدّدي در حوزه مسائل زيستمحيطي ايفاي نقش ميکنند (نظير «ديوان محاسبات کشور» و «مرکز پژوهشهاي مجلس شوراي اسلامي») اما مطابق با اظهارات خبرگان، در اين ميان «کميسيون کشاورزي، آب و منابع طبيعي» داراي نقش کليدي در خط مشيگذاري زيستمحيطي محسوب ميشود.
«بررسي موضوعات زيستمحيطي در مجلس شوراي اسلامي از طريق کميسيون تخصصي آن يعني «کميسيون کشاورزي، آب و منابع طبيعي» صورت ميپذيرد که به فراخور موضوع، امکان ورود ساير کميسيونهاي تخصصي مجلس به ويژه کميسيون «عمران»، «انرژي» و «صنايع و معادن» در موضوعات زيستمحيطي وجود دارد. حتّي در موارد مربوط به مسائل زيستمحيطي مرزي نظير آبهاي مرزي و ... به کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي نيز ارسال ميشود اما جمعبندي مباحث به منظور ارائه در صحن علني توسط «کميسيون کشاورزي، آب و منابع طبيعي» صورت ميپذيرد. C»
يکي ديگر از خبرگان در اين زمينه اينگونه اظهار داشته است:
«اگر چه اين کميسيون فعاليتهاي زيستمحيطي را مورد توجه قرار ميدهد، اما بايد گفت که حتي در قوه مقننه جايگاه محيط زيست متناسب با اهميت محيط زيست در قانون اساسي که يک اصل به خود اختصاص داده ، قابل بهبود است .L»
نقيصه مهم مربوط به اين کميسيون به عنوان بازوي اصلي خط مشيگذاري قوه مقنّنه در موضوعات زيستمحيطي، کمرنگ بودن وجه محيط زيست در آن است به طوري که حتّي عبارت «محيط زيست» نيز در عنوان کميسيون مذکور وجود ندارد. مطابق با نظر مشارکت کنندگان در تحقيق، نکته بسيار مهم در مورد کميسيون مذکور «اِشکال در شأن بهرهبرداري و حفاظت کميسيون کشاورزي» است. به اين معنا که حوزه کشاورزي به عنوان يکي از حوزههاي «بهرهبردار» محيط زيست، همزمان ايفاي نقش «حفاظت» از آن را نيز بر عهده دارد که اين موضوع کمرنگ شدن وجه حفاظتي يعني وجه زيستمحيطي را (به ويژه در مباحث مربوط به توسعه کشاورزي) به دنبال داشته است. به طوري که يکي از خبرگان چنين پيشنهادي را طرح نمود:
«در مجلس حتماً کميسيون توسعه پايدار شکل گيرد و به صورت فعال نقش آفريني کند. K»
يکي ديگر از خبرگان نيز درباره تناقض ماهوي موضوع «حفاظت محيط زيست» و «توسعه (کشاورزي)» اين گونه اظهار نظر کرده است:
«1300 ميليارد تومان بودجهاي که براي 24 راهکار نجات درياچه اروميه در نظر گرفته شده بود، بخش عمدهاي از آن به اسم نجات درياچه اروميه صرف توسعه کشاورزي در ساير مناطق شد. O»
تشريح زيرقضيه «دوگانه گرايش- کنش» دستگاههاي اجرايي در تدوين
همانطور که ضمن فرآيند «مقولهبندي» مفاهيم در فصل چهارم تشريح شد، منظور از «کنش»، برآيند «دانش» و «گرايش» بازيگران يا گروههاي ذينفع است. توضيح آنکه اقدامات زيستمحيطي بازيگران به صورت همزمان تحت تأثير اطلاعات و دانستههاي علمي آنان در حوزه محيط زيست (دانش زيستمحيطي) و نيز علاقمندي آنان به موضوع «توسعه پايدار» و صيانت از محيط زيست در پيشبرد اهدافشان (گرايش زيستمحيطي) است. حال مطابق با اظهارات خبرگان در مورد بازيگران مختلف اجزاء متفاوت اين کنش دچار دوگانگي است به طوري که در مورد بازيگران قوه مجريه و دستگاههاي اجرايي کشور شاهد دوگانه وجه «گرايش» با اقدام يا «کنش» آنان هستيم و در مورد قوه قضاييه و بازيگران مستقل شاهد دوگانه وجه «دانش» با «کنش» زيستمحيطي ميباشيم. حال دليل آنکه در مورد قوه مجريه و دستگاههاي اجرايي زيرمجموعه آن، دو گانه «دانش- کنش» طرح نشده، آن است که به دليل حضور سازمان محيط زيست در هيئت دولت و به عنوان يکي از معاونين تأثيرگذار رئيس جمهور، معمولاً بخشب از دانش تخصّصي محيط زيست (هر چند محدود) به مجموعه اجزاي دولت، منتقل ميشود اما در مورد بازيگران مستقل و يا قوه قضاييه اين وجه بسيار کمرنگ است. بنا به گفته رئيس سازمان حفاظت محيط زيست:
«بنده از ابتداي تشکيل کابينه از رئیس جمهور تقاضا کردم که تمامی وزیران برای برنامههايشان پیوست زیست محیطی ارائه کنند که اين موضوع اهميت بسيار دارد. علاوه بر آن تمامي وزیران سوگند نامهای برای تعهدشان به حفظ منابع طبیعی را قرائت کردهاند. F»
اين اقدامات (هر چند نمادين) موجب جلب توجّه دستگاههاي اجرايي به موضوع محيط زيست ميشود، به علاوه آنکه سازمان حفاظت محيط زيست تعامل گستردهتري با تمامي دستگاههاي اجرايي کشور در مقايسه با ساير قوا و يا بازيگران مستقل دارد، چرا که مجموعه آنها در داخل يک قوه (قوه مجريه) فعاليت ميکنند و اين تعامل زمينه انتقال دانش محيط زيست به مسئولين اجرايي را فراهم ميسازد. اما چنانچه «گرايش» و يا «عقلاقمندي» به موضوع محيط زيست در کنار مقوله «دانش زيستمحيطي» وجود نداشته باشد، شاهد کنشهاي مؤثر زيستمحيطي نخواهيم بود و اينجاست که شاهد دوگانه «گرايش- کنش» در دستگاههاي اجرايي کشور هستيم و به گفته يکي از خبرگان « ... عامل مهم ديگر (خارج از سازمان حفاظت محيط زيست)، نگاه حاکم بر بدنه دولت و مديريت اجرايي است که اولويت را با مسائل توسعهاي ميداند تا ملاحظات زيستمحيطي. J»
عليرغم آنکه سازمان محيط زيست به عنوان متولّي اصلي اجراي تصميمات و سياستهاي زيستمحيطي به عنوان جزئي از قوه مجريه محسوب ميشود، با اين حال ساير بازيگران درون اين قوه توجه لازم به مسائل مورد بحث زيستمحيطي ندارند. بنا بر اظهار رئيس سازمان، «دستگاههاي اجرايي (بهرهبردار) بزرگترين مخرّب محيط زيست کشور محسوب ميشوند. F» مؤلفه کليدي در اين خصوص «خودخواهي نهاديِ» سازمانهاي بهرهبردار است:
«يکي از شرکتهاي بزرگ پتروشيمي از جمله عوامل اصلي ورود آلايندهها به خورموسي بوده که خسارات فراواني هم به آن وارد نمود. اين درحالي است که بنا به گفته مدير کل محيط زيست استان در اين زمينه اخطارهاي مکرّري به اين شرکت داده شده بود ولي چون اين رفتار آنها تبديل به يک عادت شده لذا اين اخطارها فايده چنداني نداشته و اين اقدام آنها هر بار، دامن يک زيستبوم را ميگيرد ... به هر حال بايد بپذيريم که در کشور ما يک دوره توسعه شتابزده داشتيم و در اين دوره قصد بر آن بوده است که عقبماندگي در توسعه داشتيم را جبران کنيم. بايد بپذيريم در اين دوره برخي ملاحظات زيستمحيطي ناديده گرفته شد. A»
اين در حالي است که در ساختار قوه مجريه، «سازمان حفاظت محيط زيست» به عنوان معاونت رئيس جمهور و فراتر از وزارتخانهها عمل ميکند، اما مطابق با نتايج بدست آمده از خبرگان، اختيارات واقعي اين معاونت متناسب با جايگاه رسمي آن نيست. نکته حائز اهميت در اين ميان نگاه مسئولين اجرايي به موضوعات زيستمحيطي به عنوان «يک مانع جدّي» در پيشبرد طرحها و برنامههاي مدّ نظرشان است. بنا به گفته يکي از خبرگان:
«عمده نگاهي که از سوي وزارتخانهها به موضوع محيط زيست وجود دارد، نگاه مانع بودنِ رعايت ملاحظات زيستمحيطي است. اگر به ظاهر هم پشتيباني صورت گيرد اما در باطن نيست چرا که آنرا مانع ميدانند. L»
اهميت اين موضوع زماني دو چندان ميشود که رويکرد مسئولين اجرايي به محيط زيست بر رويکرد عمومي شهروندان به اين موضوع بسيار تأثيرگذار است. يکي ديگر از مصاحبهشوندگان در اين زمينه ميگويد:
«اگر اين فرهنگ (توجه به رعايت ملاحظات زيستمحيطي) در رأس دولت و نظام وجود نداشته باشد، کماکان مشکلات اجرا به قوّت خود باقي خواهد ماند. در واقع مشکل اصلي از فرهنگ عمومي مردم نيست، بلکه مشکل اساسي در رويکرد دولتمرداني است که دور ميز هيئت دولت نشستهاند. اگر ديدگاههاي اينها نسبت به محيط زيست اصلاح شود، به نظر من بخش عمدهاي از کار سامان پيدا ميکند. C»
موضوع ديگر که بر عدم علاقمندي و گرايش مسئولين اجرايي به موضوع محيط زيست دلالت دارد، بخشينگري و لحاظ منافع سازمان يا نهاد زيرمجموعه خود در امور گوناگون است. به عبارت ديگر فارغ از ملاحظات زيستمحيطي، به دنبال تحقّق اهداف بخشي خود هستند که اين جزئي نگري و فقدان نگرش سيستمي نيز وجه ديگري از فقدان گرايش زيستمحيطي در ميان آنان است.
«در حال حاضر در کشور ما 93 سد مخزني وجود دارد. با بودجهاي كه براي احداث شبكههاي آبياري پشت سدها اختصاص داده شده، حدود 50 سال طول ميكشد تا وزارت جهاد كشاورزي بتواند اين شبكهها را بسازد و امکان بهرهبرداري از اين آبها را براي کشاورزان فراهم کند. اين در حالي است كه وزارت نيرو اعلام كرده كه همزمان داريم 105 سد مخزني ديگر ميسازيم. در حالي که با اين روند كانالهاي لازم براي رساندن آب پشت سدها به زمينهاي كشاورزي زماني ساخته خواهد شد كه ديگر آبي پشت سدها باقي نماندهاست. وزارت نيرو نبايد بخشي فكر كند و فقط ملاحظات خودش را ببيند. اگر به جاي اين كه بخشي فكر كنيم به منافع ملي بينديشيم، از اين ضررها جلوگيري خواهد شد ... به نظر من غلبه ديد بخشي و جزيرهنگري در مقابله با بيانزايي از جمله ضعفها و چالشهاي مديريتي کشور در اين زمينه است. A»
همينطور اظهار نظر يکي از خبرگان در خصوص علل بروز بحران درياچه اروميه نيز گواه ديگري بر وجود نگرش بخشي به موضوع محيط زيست است:
«اگر مسئولين و برنامهريزان استان در دهههاي گذشته درست برنامهريزي ميکردند الان شاهد چنين وضعيتي نبوديم. کساني که اجازه توسعه بخش کشاورزي از 110 هزار هکتار به 450 هزار هکتار در منطقه را دادند الآن بايد پاسخگو باشند. کساني که طرحريزي براي ساخت سدهاي فراوان- که الان هم بيش از 65 سد را در دست مطالعه داشته و در دستور کار گذاشتهاند- که حتي حيات رودخانههاي منطقه را هم تهديد ميکنند الان بايد پاسخگو باشند. مديراني که اجازه دادند آبخوان (همان آبريز) درياچه از طريق اجازه حفر 30 هزار چاه عميق تبديل به آب کش شود بايد پاسخگو باشند. Q»
تشريح زيرقضيه «دوگانه دانش- کنش» قوه قضاييه و بازيگران مستقل در تدوين
همانطور که اشاره شد «کنش زيستمحيطي» مجموعهاي از مفاهيم انتزاعيِ متعدّد است که از بطن دادههاي گردآوري شده ظهور يافته و برآيند «دانش» و «گرايشِ» زيستمحيطي در کنار برخي ويژگيهاي متمايز کننده ميباشد. بنابراين نقص در اطلاعات صحيح و دانستههاي علمي زيستمحيطي، نقص در کنش نهايي را منجر ميگردد. قوه قضاييه از طريق سازمان بازرسي کلّ کشور و تشکيل دادگاههاي رسيدگي به شکايات، يکي از ارکان خط مشيگذاري زيستمحيطي است. بنا به گفته يکي از خبرگان «در حال حاضر شعب ويژهاي در قوه قضاييه براي بررسي به شکايات و پروندههاي زيستمحيطي در نظر گرفته شده است A». اما مؤلفه کليدي در اين زمينه «تأثير آموزش زيستمحيطي قضات» بر اخذ تصميمات مربوط است. يکي از خبرگان در اين رابطه ميگويد:
«قوه قضاییه در بعد نظارت مشکلاتي دارد چرا که آشنایی قضات با موضوعات زیستمحیطی کم بوده و بايد در این زمینه آموزش ببینند. البته تا کنون کارگاههاي مؤثر آموزشی براي قضات برگزار شده و نتايج خوبي به همراه داشته است. این آموزشها که به تدریج در اصلاح بینشهای قضات موثر است، بايد به صورت برنامهريزي شده ادامه يابد. M»
سازمان بازرسي کلّ کشور نيز ميتواند کليه دستگاههاي حاکميتي کشور را از جهت عمل به وظايف زيستمحيطي خود مورد بررسي قرار دهد که البته در اين بخش نيز نيازمند تکميل و به روزرساني دانش زيستمحيطي خط مشيگذاران هستيم. يکي ديگر از خبرگان در اين باره اينگونه اظهار داشته است:
«از جمله سازمانها نظارتي بر قوانين زيست محيطي يکي سازمان بازرسي کلّ کشور که ميتواند تخلفات احتمالي را به قوه قضاييه گزارش دهد، امّا متأسفانه به دليل ضعف در آگاهيهاي زيستمحيطي نقش خود را آنطور که بايد ايفا نميکند. در راستاي بهبود اين شرايط ميتوان اعضاء مؤثر را به اجلاسها، همايشها و نشستهاي زيستمحيطي فرستاد و به آنها اجازه سخنراني در اين زمينه داد تا به اين صورت ناگزير به توسعه دانش و مطالعه خود در مورد محيط زيست ميشوند و در نتيجه به تدريج فرهنگ حمايت از محيط زيست به آنها منتقل ميشود. C»
مطابق با اظهارات خبرگان، دوگانگي مذکور علاوه بر قوه قضاييه به «بازيگران مستقل» نيز قابل تسرّي است. «رسانههاي مکتوب، ديداري و شنيداري» يکي از بازيگران مستقل در تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي محسوب ميشوند که در اين باره شاهد «بيتفاوتي رسانهاي زيستمحيطي» هستيم:
«در همه جای دنیا این رسانهها هستند که اغلب پرچم حفاظت از محیط زیست را برافراشته و میکوشند تا با ظرفیتسازی در این حوزه، مخاطبینشان را به حفظ طبیعت سرزمینشان تشویق کنند. اما آيا واقعاً رسانه ملي به ويژه شبکههاي استاني در زمينه پاسداشت محيط زيست اهتمام دارند؟ ما يک برنامه ثابت در رسانه ملي نداريم که به موضوعات زيستمحيطي بپردازد و يا حتي يک روزنامه نداريم که صفحه ثابتي براي محيط زيست داشته باشد. A».
مطابق با اظهارات خبرگان، در رفع اين بيتفاوتي رسانهاي، نقش و «جايگاه خبرنگاران زيستمحيطي» حائز اهميت است. بازيگر مستقل ديگر «سازمانها و نهادهاي آموزشي» هستند. همانطور که در فصل چهارم آمد در اين خصوص در جريان تحقيق سه مؤلفه «تعليم و تربيت دانشگاهي»، «تعليم و تربيت مدرسهاي» و «تعليم و تربيت دينيِ» زيستمحيطي ظهور يافت که ميتواند خلأ دانشي موجود را تا حدّ زيادي برطرف سازد:
«اگر به مقوله آموزش و فرهنگسازی توجه کنيم شاید به خیلی از قوانین نیازی نداشته باشیم. به عنوان مثال لازم است رشتههای مختلف مهندسی به صورت اجباری با محیط زیست آشنا شوند. در حال حاضر با تصمیم شورای عالی محیط زیست دو واحد به صورت اختیاری برای رشتههای مهندسی در خصوص اهمیت محیط زیست در نظر گرفته شده که البته همین هم خیلی کمک کرده ولی باید آنرا اجباري کرد که وقتی یک مهندس وارد کارخانهای شد، رعايت ملاحظات زيستمحيطي برايش تبديل به يک دغدغه شده باشد. M»
يکي ديگر از خبرگان در راستاي «تعليم و تربيت مدرسهاي» چنين اظهار داشته است: «يکي از راهکارهاي اساسي در اين زمينه توجه به ظرفيت کتب درسي دانشآموزان است که بايد به طور جدّي دنبال شود. C» در خصوص «تعليم و تربيت ديني زيست محيطي» نيز به گفته وي «آشنا کردن روحانيون و عالمان ديني با اهميت محيط زيست از نگاه اسلام و نيز اشاعه آن در تبليغات و مراسم مذهبي بهبود دانش عمومي و در نتيجه آن مشارکت عمومي در حوزه محيط زيست را منجر خواهد شد. C»
تشريح زيرقضيه «دوگانه ساختار- کارکرد» بوروکراسي محيط زيست در تدوين
منظور از «بوروکراسي محيط زيست» کشور همان «سازمان حفاظت محيط زيست» است که به عنوان بازوي تخصّصي ساختار کلان اجرايي کشور در حوزه محيط زيست ايفاي نقش ميکند. امّا بنا بر اظهارات خبرگان اين سازمان با دو مشکل عمده زير روبروست. اين مشکلات باعث شده که اختلالات جدّي در «کارکرد» سازمان ايجاد شود. منظور از «کارکرد» همان برونداد و خروجي «ساختار» محيط زيست کشور است:
سازمان حفاظت محيط زيست عليرغم جايگاهي که در قوه مجريه به عنوان معاون رئيس جمهور و فراتر از تمامي وزارتخانهها داراست، کارکردهاي اثرگذار و حاکم نسبت به اقدامات وزارتخانهها ندارد. چنين موضوعي در جريان «مفهومسازي» دادهها تحت عنوان «اختيارات عقيمِ نهادي» نامگذاري شد.
سازمان حفاظت محيط زيست در درون خود از کاستيهايي رنج ميبرد که رفع برخي از آنها حتّي به حلّ مسائل زيستمحيطي کشور اولويت دارد چرا که با وجود چنين ضعفهايي شاهد بهبود کارکردهاي سازمان نخواهيم بود.
بنا به گفته يکي از خبرگان «بر روي کاغذ اختيارات معاون رئيس جمهور (و از جمله آن رئيس سازمان حفاظت محيط زيست) از وزرا بالاتر است اما در عمل اينطور نيست. در حالي که به عنوان مثال اختيارات رسمي رئيس يکي از شرکتهاي پتروشيمي کشور در حدّ يکي از مديرکلهاي وزارتخانهها و يا سازمان حفاظت محيط زيست نيست ولي درعمل به دليل قوّت بودجهاي و گردش مالي فوقالعاده از نفوذ بيشتري برخوردار است و به همين دليل در صورت آسيبرساني چنين شرکتي به محيط زيست، اختيارات واقعي سازمان در مواجهه با آن قابل قياس با اختيارات رسمي نيست A».
علاوه بر اين سازمان حفاظت محيط زيست در داخل خود نيز از مشکلات و ضعفهايي رنج ميبرد. از جمله آن «ضعف بدنه مديريتي بوروکراسي محيط زيست»، «ضرورت برنامهريزي راهبردي متناسب با بلوغ سازمان» و مهمتر از اين دو «اولويت و فوريت حلّ مسائل درونسازماني بر مسائل زيستمحيطي» است. بنا به گفته يکي از معاونين سابق سازمان «نگاه حاکم بر سازمان باعث شده که کارشناسان اهتمام لازم را نداشته و به تدريج نسبت به اهداف عالي سازمان بيتفاوت شوند. سازمان بايد راهکارهايي را به کار گيرد تا علاوه بر انگيزش مادّي و معنوي، يک هويتبخشي براي منابع انساني بوجود آيد و افراد احساس بهرهوري و فايده در نتيجه فعاليتهاي خود نمايند ... ضعفي که در سازمان وجود دارد هم در بدنه مدیریتی است و هم بخش کارشناسی سازمان. بدنه کارشناسی سازمان به لحاظ توان علمی و اجرایی ضعیف است. این سازمان نشأت گرفته از جنگلبانی بوده است که به تدریج بزرگ شده و تبدیل به سازمان حفاظت محیط زیست شده اما نیروی علمی و کارشناسی سازمان به تناسب رشد نکرده است. سازمان باید به لحاظ کارشناسی آنقدر قوی باشد که وقتي یک کارشناس صنعت نفت یا راه و شهرسازی و ... مراجعه می کند اطلاعات کارشناس سازمان کمتر از مراجعه کننده نباشد تا توان توجیه و استدلال کافی را داشته باشد. G»
از سوي ديگر «کميته ملي توسعه پايدار» نيز که در حال حاضر زيرمجموعه شوراي عالي محيط زيست فعاليت ميکند، درگير يک تناقض مفهومي است. از يک سو و به لحاظ نظري، محيط زيست به عنوان يکي از ابعاد چهارگانه توسعه پايدار (در کنار سه بعد اقتصادي، اجتماعي و سياسي) طرح ميشود. به اين معنا که توسعه در هرکدام از ابعاد چهارگانه بدون در نظر گرفتن ساير ابعاد، «ناپايدار» بوده و در بلندمدّت آسيبهايي به همراه دارد. اما در ساختار اجرايي کشور، کميته ملّي توسعه پايدار زيرمجموعه ساختار شوراي عالي محيط زيست قرار گرفته و به عنوان يکي از بازوهاي فکري اين شورا محسوب ميشود به تعبير يکي از مصاحبه شوندگان «کميته ملي توسعه پايدار کشور زاييده شوراي عالي محيط زيست است. K»
در پايان خاطر نشان ميشود با توجّه به نظرات خبرگان در مورد چهار نوع «دوگانگي» موجود در تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور لحاظ «اولويت حفاظت» در مورد قوه مقنّنه، «اولويت کارکرد» در مورد سازمان حفاظت محيط زيست، «اولويت گرايش» در مورد ساير بازيگران قوه مجريه و «اولويت دانش» در مورد قوه قضاييه و بازيگران مستقل از جمله الزامات ضروري نيل به وضعيت مطلوب تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور محسوب ميشود.
5-1-3- تشريح قضيه «هنجارهاي بنيادين» وضع مطلوب تدوين
اين قضيه تئوريک از سه زيرقضيه تشکيل شده است که دو زيرقضيه نخست آن تماماً برآمده از يکي از دو مطالعه مجزّا يعني «مطالعه رويکرد اسلام به محيط زيست» ميباشد اما زيرقضيه سوم با توجّه به اظهارات مصاحبه شوندگان تحقيق بدست آمده است. بنابراين دو زيرقضيه نخست مبنايي «ايدئولوژيک» داشته و زيرقضيه سوم، هر چند اساسي است امّا مبنايي «نظري» دارد. مفاهيم و مقولات شکل دهنده اين گزاره تئوريک که در نتيجه فرآيند کدگذاري باز و محوري ظهور (فصل چهارم) يافتهاند در قالب جدول زير تبيين ميشوند.
جدول شماره 5-3: مفاهيم، مقولات فرعي و اصلي شکلدهنده قضيه تئوريک «هنجارهاي بنيادين»
مفاهيم زيرمجموعه قضيه3مقولات فرعي زيرمجموعه قضيه3مقولات اصلي زيرمجموعه قضيه3لزوم امانتداري انسان نسبت به محيط زيست/ تعليم و تربيت ديني زيستمحيطي/ رابطه مستقيم عمل انسان با طبيعت/ اهميت تعريف انسان به عنوان جانشين خداوند/ تسخير طبيعت همزمان با احياء آن/ اهميت و تعريف محيط زيست در نظام ارزشي اسلام/ نقش بيشتر دولتمردان در احياء طبيعت/ قطعي بودن سنن الهي ناظر به محيط زيست/ برقراري عدالت بين نسلي/ اهميت رويکرد آخرتبين در عمران زمين/ تفاوت مليتي در نگرش عمومي زيستمحيطي/ اولويت نيازهاي معيشتي بر نيازهاي زيستمحيطي/ تأثير رفاه بر کنش زيستمحيطينظام ارزشي محيط زيست در اسلامبلوغ مليتي زيستمحيطيعوامل زمينهاي نرم مؤثر بر تدوين
به طور کلّي اين قضيه و زيرقضاياي زيرمجموعهاش بر خلاف قضيه قبل، ناظر به وضع مطلوب تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي است. عنوان قضيه از آن جهت «هنجار» است که بايدها و نبايدهايي را در وضع مطلوب ترسيم کرده و فرا روي سياستگذاران قرار ميدهد و از آن جهت «بنيادين» است که با وضع موجود فاصله زيادي داشته و تحقّق آنها تأثيراتي شگرف در رويکرد «عمومي» به محيط زيست (اعمّ از سياستگذاران، شهروندان و بوروکراتها) را به دنبال خواهد داشت با اين توضيح که اهميت پايبندي سياستگذاران نسبت به بوروکراتها و اين دو نسبت به شهروندان بيشتر است. بنابراين وجه «بنيادي» بودن هنجارها دو موضوع زير را شامل ميشود:
گستره وسيع تحوّلات و پيامدهاي احتمالي در صورت پايبندي و تحقّق آنها در مقايسه با شرايط موجود
گستره وسيع مخاطبان هنجارهاي مذکور اعمّ از خط مشيگذاران، بوروکراتها و شهروندان
تشريح زير قضيه «امانت باوري عمومي»
بر اساس مباني دين اسلام، چنانچه رويکرد عمومي به محيط زيست تغيير يافته و به عنوان «امانت الهي» به آن نگريسته شود، در آن صورت بسياري از تخريبهاي فعلي اساساً روي نميدهد. « آنچه از دستور سپهري و فرمان آسماني بر ميآيد، اين است که تابلوي زيباي آفرينش، «امانت الهي» به دست بشر است. D» پسوند «عمومي» در عبارت «امانتباوري عمومي» ناظر به عموم خط مشيگذاران، شهروندان و بوروکراتهاي مرتبط است. اما لازمه چنين تغييري در رويکرد انسان به محيط زيست، برخورداري وي از نگاه آخرتگرا به زندگي است. به عبارت ديگر چنانچه انسان، حيات خود را محدود به دنياي حاضر بپندارد و اعتقادي به «معاد» و ادامه حيات در عالم ديگر نداشته باشد، «امانتباوري» کاملاً بيمعنا خواهد بود. مطابق با تعبيري که در «مطالعه اسلامي» ذکر شد: «اگر نگاه انسان به اعمال به عنوان سئت حسنه و عمل جاويدان باشد افق ديد او را بلند و ماوراي زندگي مادي را ملاحظه کرده و براي آن تلاش ميکند. D» چنين رويکردي تقريباً معادل اصطلاح رعايت «عدالت بين نسلي» است که در ادبيات موضوع توسعه پايدار طرح ميشود. به اين معنا که مفهوم «عدالت» محدود به نسل و عصر حاضر نبوده و بهرهبرداري انسان از منابع طبيعي و محيط زيست بايد به گونهاي باشد که موجب تضييع حقوق نسلهاي آتي در استفاده از منابع تجديدناپذير نگردد.
پيشنياز دوم در خصوص نهادينه شدن «امانتباوري عمومي» پس از اعتقاد وي به اصل معاد، باور به آن است که انسان به عنوان «جانشين خداوند» بر زمين، داراي حيات است، درست مطابق نگاه قرآن به انسان:
«نگاه قرآن به انسان، نگاه خليفه اللهي است به اين معنا که انسان خليفه و جانشين خدا در دنياست و کرامت انسان در پرتو خلافت اوست و "خليفه" آن است که در تمام شئون علمي و عملي خود، تابع "مستخلف عنه" باشد. اگر موجودي دعواي خلافت کند، ولي مطابق «مستخلف عنه» نينديشد و انگيزه پيدا نکند، ادعاي او مشفوع به بينه نبوده و او در دعوا صادق نيست، بلکه غاصبانه بر کرسي خلافت تکيه زده است. D»
حال در اين ميان رسالت دولتمردان در احياء طبيعت بيش از شهروندان است:
«چون زيبايي انسان در جانشيني او از خدا نهفته است و اين خلافت در حاکمان، بيش از ديگران است. لذا رسالت دولتمردان در تأمين محيط سالم بيشتر از توده مردم است؛ زيرا برنامهريزي کلان فضا و دريا و ساخت سلاحهاي گوناگون در اختيار حکمرانان مقتدر است. امام علي عليهالسلام به يکي از کارگزاران خود چنين فرمود: «استجلابِ الخراج لأنّ ذلِک لا يدرک إلاَّ بالعماره» ؛ اهتمام تو به آباد نمودن زمين، بيش از همت گماردن تو، به جمع درآمد باشد. D»
علاوه بر اين اظهارات يکي از مصاحبه شوندگان نيز در اين زمينه کاملاً گوياست:
«روايات مهمي نيز مؤيد اهميت جهتگيري مسئولين داريم. يک روايت اينکه «النّاس علي دين ملوکهم» و روايت مهم ديگر از پيامبر اکرم صلواتا...عليهوآله «صنفان من امتي إذا صلحا صلحت امتي و إذا فسدا فسدت امّتي: العلماء و الأمراء C»
اين شأن «امين» بودن انسان نه در مورد ارتباط وي با طبيعت بلکه حتّي در مورد ارتباط انسان با خودش و به تعبير ديگر تصرّف بر اعضاء و جوارحش نيز قابل تسرّي بوده و در اين مورد نيز نبايد خلاف اصول امانتداري عمل شود. به بيان ديگر استفاده از لفظ «امانت» يک بيان استعاري است که در صورت پذيرش آن ميتوان بسياري از قواعد اخلاقي، عرفي و حتّي فقهي موجود در باب امانت را به موضوع تعامل با محيط زيست تعميم داد.
«اگر آدمي، درباره اعضايي که تصرف در آنها براي وي به راحتي امکانپذير است و در لحظهاي ميتواند آنها را به خدمت خود درآورد، تنها نقش انساني امين را ايفا ميکند و مالک آنچه دراد نيست، وضع او نسبت به ديگر موجودات و اشيا به طريق اولي مشخص است و او هرگز نميتواند احساس مالکيتي نسبت به آنها داشته باشد و آنها را از آن خود بداند. براي بهرهمندي هر چه بيشتر خويش طبيعت را آلوده و در محيط زيست هر گونه تصرف زيان آوري داشته باشد. D»
تشريح زيرقضيه «سنّت مداري خلقت طبيعي»
سنّتهاي الهي قواعد غيرقابل تغييري هستند که حيات بشر را احاطه کردهاند. جريان يافتن اين سنّتها در زندگي مخلوقات اصطلاحاً «تکويني» است به اين معنا که در صورت بوجود آمدن مقدّمات تحقّق يک «سنّت الهي» تمامي اسباب جهان خلقت به گونهاي عمل ميکنند که قاعده سنّت مذکور بلافاصله اجرايي شده و چنين چيزي قطعاً خارج از اختيار و اراده مخلوقات (و از جمله آن انسانها) است. بخشي از سنّتهاي الهي مربوط به تعامل انسان با محيط زيست و طبيعت پيرامون آن است. به اين معني که در صورت صدور اعمال (حسنه يا سيّئه) برخي تبعات زيستمحيطي از جمله نزول بلا يا برکات الهي محقّق ميگردد. مطابق با آيات الهي چنين رويهاي از قطعيات سنن الهي در زندگي فردي و اجتماعي انسانهاست.
«هر موجودي در ضمن نظام وجودي خاص خود حرکت ميکند و اگر از خط معيني که ساير ارباب براي او معين کردهاند منحرف شود، به اختلال نظام منجر خواهد شد. در اين حال اجزاء ديگر عالم وجود به پا بر ميخيزند تا کار اين موجود را تعديل کنند و آن را به خطي برگردانند که با آنا سازگار باشد و شر را از خود دفع کنند. اگر اين جزء هستي که از راه منحرف شده به استقامت گراييد که چه بهتر وگرنه اسباب خرد کننده طبيعت و مصيبتها و بلاياي نازله پايمالش خواهند ساخت، و اين يکي از نواميس کلي طبيعت است. D»
يکي از سنن مهم الهي در اين باره ناظر به چگونگي استفاده انسان از «اختيارات» خويش است:
«مفاد يک آيه کريمه مبين ضابطه کلي و سنت مستمرّ الهي الهي است که آنچه از جانب خداست نعمت و رحمت است؛ و انسان برخوردار از نعمت، داراي اختيار است و ميتواند با حسن استفاده از نعمت، افزون بر تداوم آن از نعمت خاص ديگر نيز به عنوان پاداش بهرهمند گردد و ميتواند با سوء اختيار خود، نعمت را تبديل به نقمت کند و افزون بر گرفتار رنج و زحمت شدن، مانع فيض خاص الهي شود.»
مطابق با آيات قرآن، «اعمال» آدمي زمينهساز و بستر تحقّق سنن الهي در مورد محيط زيست و طبيعت است:
«قرآن کريم رابطه مستقيم «اعمال» انسان و طبيعت را در آيات گوناگوني بيان و برهان عقلي مزبور را تأييد کرده است. منظور از «عمل» در اينجا عنوان حسنه و سيئه است که وصف حرکات خارجي است؛ نه خود حرکات و سکنات که از آثار طبيعي اجسام و مشترک بين بد و خوب است. دستهاي از آيات، ناظر به اصل ارتباط متقابل اعمال انسان و حوادث جهان، ميباشد. دسته ديگر آيات دالّ بر رابطه کارهاي نيک و پيامدهاي گواراي جهان است. و دسته آخر آيات ناظر به ارتباط کارهاي بد و حوادث ناگوار جهان. D»
اگر انسانها از خدا اطاعت کنند و راه بندگي او را بپيمايند، درهاي رحمت و برکات الهي بر روي آنان گشوده ميشود و اگر از راه بندگي منحرف شوند و در وادي گمراهي قدم نهند در جامعه فساد پديد ميآيد و دامنهاش خشکي و دريا را فرا ميگيرد. نيز بلاها و مصايب خانمانسوزي همانند سيل، زلزله و صاعقه دامنگير آنان ميشود، چنان که قرآن کريم سيلِ عَرِم (طوفان، باد شديد) ، طوفان نوح ، صاعقه ثمود و صرصرِ عاد را از همين دست حوادث ميشمارد.
تشريح زيرقضيه «هرمگونگي نياز سبز»
دو زير قضيه اشاره شده تا بدين جا ذيل گزاره تئوريک «هنجارهاي بنيادين» داراي زمينه ايدئولوژيک بود. در حالي که اين زيرقضيه مبتني بر تحليل نظري (و نه ايدئولوژيک) ميباشد. يکي از يافتههاي بسيار مهم تحقيق ارائه کنشهاي زيستمحيطي شهروندان، خط مشيگذاران و بوروکراتها متناسب با سطح رفاه اجتماعي بوده است. به اين معنا که در جوامع توسعه يافته و برخوردار از رفاه بيشتر، ارائه کنشهاي زيستمحيطي بيشتر و به عبارت ديگر حسّاسيت عمومي در قبال رخدادهاي مربوط شديدتر است:
«بنده با اين موضوع که اهتمام به مسائل زيستمحيطي در کشورهاي در حال توسعه و کشورهاي توسعه يافته تفاوت محسوسي ندارد زياد موافق نيستم. چرا که مثالهاي زيادي براي نقض آن وجود دارد. به عنوان نمونه ميتوان به ماجراي اشتوتگارت 21 اشاره کرد. مثال ديگر تضاهراتي است که در آلمان و فرانسه عليه توسعه نيروگاههاي هستهاي مي شود. در کشور ما، مردم براي احداث جاده از ميان جنگل ابر راهپيمايي ميکنند که دقيقاً خلاف اصول زيستمحيطي است و موضوع قطع درختان اهميتي نزد عموم ندارد. در واقع بايد گفت متناسب با کيفيت رفاه در هر جامعهاي تعلق خاطر به رعايت ملاحظات زيستمحيطي در آن جامعه کم و زياد ميشود. A»
چنين واکنش زيستمحيطي شهروندان اروپايي در قبال رخدادهاي زيستمحيطي در حالي است که مطابق با اظهارات خبرگان در کشور ما نه تنها چنين حسّاسيت عمومي وجود ندارد، بلکه شهروندان در پارهاي موارد به دليل تأمين نيازهاي معيشتي اقدام به تخريب محيط زيست مينمايند.
«اما در مقابل، مردمي هم هستند که کارهايي بر ضدّ آن انجام ميدهند. به عنوان مثال اينکه درختها را به طور گستردهاي و براي منافع کارفرمايشان قطع ميکنند. بنابراين به نظرم يکي از مسائل مهم اين است که دولتها کاري انجام دهند و شرايط را طوري فراهم کنند که مردم مجبور نباشند به دلايل اقتصادي به محيط زيست ضربه بزنند. اتفاقي که در اروميه در حال رخ دادن است و مردم به دليل نياز مالي به استفاده بيش از اندازه از آّب درياچه اروميه روي آورده و به صورت قانوني يا غيرقانوني از آن استفاده ميکنند و درياچه به اين روز افتاده است. H»
چنين موضوعي به خوبي در بروز بحران درياچه اروميه قابل پيگيري است، به اين شکل که بنا بر نظر خبرگان يکي از علل اصلي بروز بحران و شايد اصليترين عامل خشک شدن درياچه، توسعه بيرويه کشاورزي در منطقه و اقدامات مرتبط با آن بوده است:
«اينکه وزارت جهاد کشاورزي، يا برآيند اقدامات توسعهاي منجر به احداث سدها و توسعه اراضي کشاورزي جهت امرار معاش مردم شده و تأثير گذار بوده و موجب انحراف 5/3 ميليارد از حقابه درياچه به سمت کشاورزي شود و تأثيرگذار بوده است نيز غيرقابل انکار ميباشد. بخشي از سدسازيها به دليل فشار نمايندگان مجلس و رفع برخي از مشکلات مربوط به بيکاري مردم منطقه بوده است.P» ... «وقتي آب زيادي که سهميه درياچه (اروميه) بوده است از طريق حفر هزاران چاه غير مجاز در منطقه در حال مصرف بيرويه در بخش کشاورزي است بروز بحران طبيعي است. N»
البته در کنار عامل «توسعه بيرويه کشاورزي»، عوامل ديگري نيز در تخريب محيط زيست منطقه اروميه ايفاي نقش کردهاند که با تأمّل بر آنها ميتوان نتيجه گرفت که «تأمين نيازهاي معيشيتي شهروندان» علّت بسياري از بيموالاتيهاي آنان در حوزه محيط زيست است:
«الان فقط نبايد بحث کشاورزي را مطرح کرد بلکه منابع طبيعي و مراتع ما نيز دستخوش تغيير و بحران شده است. چيزي در حدود دو برابر و نيم دام بيشتر در چراگاهها و مراتع استان در حال چرا هستند که اين باعث تخريب منابع طبيعي ما شده است. R»
اين بدان معناست که متناسب با افزايش سطح رفاه اجتماعي و عبور شهروندان از نيازهاي معيشتي، توجّه آنها به رعايت ملاحظات زيستمحيطي افزايش مييابد. همانطور که در کشورهاي توسعه يافته اروپايي شاهد حسّاسيتهاي به مراتب بيشتر زيستمحيطي هستيم. علاوه بر اظهارات مصاحبه شوندگان، يافتههاي کمّي تأييد کننده ديگري نيز بر اين ادّعا وجود دارد. نتايج پژوهش بانک جهاني که در سال 2008 با موضوع وضعيت محيط زيست ايران و ميزان اهميت آن از نظر مردم صورت گرفته و طيّ آن با 1200 تن از ساکنين تهران انجام شده بود حاکي از آن است که مسائل زيست محيطي در مقايسه با ساير مسائل عمومي کشور از نظر اکثريت پرسش شوندگان اولويت بسيار پاييني دارد به طوري که فقط 4 درصد از پرسششوندگان قائل به اهميت مسائل زيستمحيطي بودهاند. (Calabrese, 2008, p.14-16)
حال به تشريح عنوان زيرقضيه يعني همان اصطلاح «هرمگونگي نياز سبز» ميپردازيم. با تحليل نظري يافتههاي بدست آمده از اظهارات خبرگان، پژوهشگر معتقد است که متناظر با سلسله مراتب نيازهاي فردي انسان (آبراهام مزلو) که از سطوح نيازهاي فيزيولوژيک آغاز شده و نهايتاً به نيازهاي زيباييشناختي و خودشکوفايي فردي در اوج هرم ختم ميشود، در سطح اجتماعي نيز ميتوان در هرم سلسله مراتب نيازهاي اجتماعي، جايگاه «نياز احترام به محيط زيست» يا همان «نياز سبز» را به شکل دقيقتري مشخص نمود به اين شکل که جايگاه موضوع محيط زيست در «سلسله مراتب نيازهاي اجتماعي» انسان را در نقاط بالايي هرم دانست. بنابراين عبور از «نيازهاي معيشتي» (متناظر با سطح نيازهاي فيزيولوژيک در سلسله مراتب نيازهاي فردي) در راستاي توجّه بيشتر به موضوع محيط زيست و ارتقاي حساسيت ملّي در اين رابطه ضروري است. معناي ديگر اين سخن آن است که مادامي که نيازهاي معيشتي شهروندان در حدّ ضرورت برطرف نشده است، انتظار بروز حساسيت از جانب آنان در قبال مسائل زيستمحيطي، انتظار بيجايي است. اين همان اتّفاقي است که در حوزه درياچه اروميه روي داده و به دليل تأکيد بيش از حدّ شهروندان بر توسعه کشاورزي و دامداري به دليل نيازهاي معيشتي، چنين بحراني به تدريج شکل گرفته و شديدتر شده است.
شکل زير شمايي کلّي از تناظر سطوح سلسله مراتب فردي و اجتماعي را به تصوير کشيده است.
213995-213360نيازهاي معيشتينياز احترام به محيط زيست0نيازهاي معيشتينياز احترام به محيط زيست2795270-213360نيازهاي فيزيولوژيکنياز زيبايي شناختي0نيازهاي فيزيولوژيکنياز زيبايي شناختي
994410191770سلسله مراتب نيازهاي اجتماعي00سلسله مراتب نيازهاي اجتماعي3442335191770سلسله مراتب نيازهاي فردي00سلسله مراتب نيازهاي فردي
شکل شماره 5-1: تناظر سلسله مراتب نيازهاي فردي و اجتماعي در نگاه به محيط زيست
بنابراين چنانچه خط مشيگذاران زيستمحيطي به اين موضوع اذعان نمايند که عبور از سلسله مراتب نيازهاي معيشتي در راستاي ارتقاء حساسيت عمومي و به تبع آن مشارکت عمومي در امر تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي ضروري است، شرايط متفاوتي را در اين حوزه و نيز ساير حوزههاي مرتبط خط مشيگذاري شاهد خواهيم بود.
5-1-4- تشريح قضيه «الگوي تدريجيگرايي متعالي» تدوين
مطابق با اظهارات خبرگان در ميان مدلهاي متعدّد و متعارف خط مشيگذاري عمومي مدل «جزئي- تدريجي» يا «تدريجيگرايي» ليندبلوم تناسب و کارآيي بيشتري در تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور دارد. در ادامه به برخي اظهارات ايشان اشاره خواهد شد.
چنانچه قضيه اول تئوريک را مبيّن شرايط محيطي تدوين، قضيه دوم را مبيّن شرايط موجود تدوين و قضيه سوم را نشانگر هنجارهاي حاکم در وضعيت مطلوب محيط زيست قلمداد کنيم، اين قضيه تئوريک (قضيه چهارم) راهبرد اصلي حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب را تبيين ميکند. بنابراين اغلب مطالب مذکور در فصل مباني نظري جهت تبيين مدل جرئي- تدريجي در اين قضيه به کار ميرود. امّا ذکر يک تفاوت اساسي با مفروضات الگوي تدريجيگرايي ضروري است. جهتگيري اساسي الگوي مذکور اِعمال تغييرات جزئي و تدريجي در خط مشيهاي سابق (موجود) با هدف حفظ ثبات سياسي و وفاق عمومي سيستم خط مشيگذاري است.
تفاوت الگوي پيشنهادي «تدريجيگرايي متعالي» در جهتگيري کلان و هدف غايي به کارگيري آن يعني تحقّق «هنجارهاي بنيادين» مدّ نظر در قضيه تئوريک سوم است. در واقع در اين الگو خط مشيگذاران به تدريج و ضمن اعمال اصلاحات محدود در خط مشيهاي موجود، به گونهاي اقدام به تدوين خط مشيها مينمايند که مباني مورد نظر در هنجارهاي بنيادين تقويت شود. دايره شمول اين اقدامات تمامي مراحل تدوين يعني مسئلهيابي، دستورکارگذاري، شناسايي راهحلها و تصميمگيري و مشروعيتبخشي را در برميگيرد، به اين معنا که در تمامي مراحل مذکور، معيار اصلي انتخاب خط مشيگذاران «هنجارهاي بنيادين» تعريف شده در قضيه تئوريک پيشين است.
تفاوت دوم شايان ذکر در «الگوي تدريجيگرايي متعالي» با الگوي مورد نظر ليندبلوم در به کارگيري رويکرد «ايجابي» و نه فقط «سلبي» در تدوين خط مشيهاشت. به نظر ليندبلوم، تصميمگيري و تحليل آن بيشتر معطوف به رفع نقايص بوده و ماهيتي سلبي دارد تا ايجابي. به عبارت ديگر بيشتر ناظر به رفع تهديدات است تا حلّ مسائل و شايد بتوان از اين جهت برخي ابعاد آن را نزديک به مدل «روانشناسي ترس» که تکيه اصلي آن بر معرّفي انسان به عنوان موجودي محتاط و نگران است تا طمّاع و نفع طلب و حسابگر دانست. اما پايبندي به «هنجارهاي بنيادين» تعريف شده اقتضا ميکند که علاوه بر رويکرد سلبي در تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور، در بسياري موارد رويکرد ايجابي نيز به کار گرفته شود. به کارگيري همزمان اين دو رويکرد در کنار هم با در نظر گرفتن فرض اصلي اِعمال تغييرات جزئي و تدريجي در خط مشيهاي موجود ناسازگار نيست.
لازم است علاوه بر تبيين تفاوتهاي فوق، به يک نقد احتمالي در خصوص الگوي تدريجيگرايي پاسخ دهيم. شايد از محتواي الگوي ليندبلوم چنين برداشت شود که به کارگيري اين مدل، عملاً نوعي روزمرگي را بر تصميمگيريها حاکم ميکند و وجود اهداف کلان يا درازمدّت را براي تصميمگيري انکار ميکند. اما اين نقد به نظر درست نميآيد زيرا تدريجيگرايي نافي وجود انقطاع در تصميمگيري است نه نافي هدفگذاريهاي سياستي. تدريجيگرايي عملاً برنامهريزي و سياستگذاري کلگرا را نفي ميکند زيرا اطلاعات ما براي فائق آمدن بر «کل»، بسيار ناکافي است. نفي کلگرايي به مفهوم نفي هدفگذاري نيست. در عمل در اين مدل اهدافي داريم ولي به صورت جزئي و تدريجي عمل ميکنيم.
پيش از ورود به تشريح زيرقضاياي اين گزاره تئوريک، مفاهيم و مقولات شکل دهنده آن که در نتيجه فرآيند کدگذاري باز و محوري ظهور (فصل چهارم) يافتهاند در قالب جدول زير تبيين ميشوند.
جدول شماره 5-4: مفاهيم، مقولات فرعي و اصلي شکلدهنده قضيه تئوريک «الگوي تدريجيگرايي متعالي»
مفاهيم زيرمجموعه قضيه4مقولات فرعي زيرمجموعه قضيه4مقولات اصلي زيرمجموعه قضيه4رويکرد بلندمدّت در تجزيه و تحليلها/ اهميت رويکرد فرابخشي دولتمردان/ نوسانات عضويت در تعهدات بينالمللي/ رويکرد جزئي- تدريجي (قياسي) تدوين/ ضرورت شاخصپذيري برنامههاي توسعه/ تدوين مطلوب اجراي ناموفق/ سياستزدگي در تصميمگيري زيستمحيطي/ تزاحم مديريت ملّي و محلّي زيستمحيطي/ ابهام در تعريف نقش بازيگران متکثر زيستمحيطيتطوّر تدريجي برنامههاي توسعه/ انعکاس مسئل زيستمحيطي به سازمان عمومي/ تصميمگيري زيستمحيطي/ تصويب خط مشي زيستمحيطي/ کنش زيستمحيطي دولتمردانعوامل زمينهاي نرم مؤثر بر تدوين/ مفاد زيستمحيطي برنامههاي توسعه/ مسئلهيابي زيستمحيطي/ دستورکارگذاري زيستمحيطي/ شکلگيري خط مشي زيستمحيطي
تشريح زيرقضيه «بيالگويي نظام فعلي تدوين»
مطابق با اظهارات خبرگان، شرايط فعلي تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور و نيز سوابق مورد نظر در تدوين خط مشيهاي سابق (از برنامه اول توسعه تا کنون) گوياي اين مطلب است که الگوي مشخصّي بر تدوين خط مشيها حاکم نيست. البته در شرايط فعلي چنين انتظاري نيز دور از واقع است که بدون هيچ چون و چرايي فقط يک الگو بر تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي حاکم باشد، امّا وضعيتي که شاهد آن هستيم ناظر به «بيالگويي» نظام فعلي تدوين است. به اين معني که پژوهشگر پس از گردآوري و تجزيه و تحليل دادهها و مقايسه با مباني نظري، الگوي معيّني در شرايط فعلي خط مشيهاي زيستمحيطي، نزديک به هيچکدام از مدلهاي متعارف و رايج تدوين خط مشي در ادبيات موضوع نيافت.
اين گزاره تئوريک (بيالگويي نظام تدوين) علاوه بر آنکه در مقايسه چند برنامه توسعه و در طول آنها صادق است، بلکه حتّي ضمن يک برنامه توسعه واحد نيز وجود داشته است.
«در طول چهار سال اجراي برنامه اول، رقم نسبت اعتبارات بخش محيط زيست به بودجه عمومي دولت (به درصد) از روندي صعودي براي تمام دورهها برخوردار نيست و اين امر بيانگر آن است که دولت در اجراي اهداف زيستمحيطي داراي خط مشي متزلزلي بوده است ... ارزيابي برنامههاي اول و دوم نشان ميدهد با وجود آنکه اهداف و سياستها، واقعبينانه و تا حدودي مناسب تنظيم شدهاند ولي در طول دو برنامه نه تنها موفقيتهاي چشمگيري حاصل نشده، بلکه شاهد روند رو به افزايش تخريبها و آلودگيهاي زيستمحيطي بودهايم که در مقابل کارهاي انجام شده رقم بسيار بالايي دارد. E»
چنين روندي حتّي در برنامه پنجم توسعه- که در زمان فعلي به اتمام نرسيده است- نيز وجود دارد:
«برنامه پنجم توسعه نسبت به برنامههاي گذشته (به ويژه برنامه سوم و چهارم)، سنجشپذيري کمتري داشته و از اهداف کمّي و شاخصهاي قابل سنجش کمتري برخوردار است به طوري که امکان نظارت لازم بر برنامه به درستي فراهم نيست. ضمناً در اين برنامه رويکرد مشخص و راهبرد خاصي در حوزه محيط زيست به سمت اهداف سند چشمانداز مشاهده نميشود. E» ... «در تدوين مفاد زيستمحيطي برنامه پنجم توسعه، اشکال اصلي اين فرآيند آن بود که ما به دليل محدوديت زماني مسائل زيستمحيطي شهرستانها را به صورت دقيق مورد ملاحظه قرار نداديم. ملاحظه برنامه استانها از تهران و به شکل ستادي اتفاق افتاد و فرصت نشد مشکلات قوانين قبلي و آسيبشناسيهاي مربوطه را از منظر شهرستانها دريافت کنيم و نظر آنها را بگيريم. I»
عدم وجود الگوي معيّن، بنا به نظر يکي از خبرگان موجب «سليقهاي» شدن رويکرد خط مشيگذاران در خصوص تعهدات بينالمللي حوزه محيط زيست نيز شده است:
«در خصوص توافقنامهها و تعهدات بينالمللي حوزه محيط زيست دبيرخانه فعالي که شرايط زيستمحيطي را به دقت و از نزديک پايش کنند در اختيار ندارند. در داخل کشور هم توجه به اين مسائل بسيار سليقهاي است. اگر ما داراي رئيس سازمان حفاظت محيط زيستي شويم که دغدغه مسائل زيستمحيطي دارد، اين مسائل بهتر پيگيري ميشود ولي اگر اين دغدغه نباشد، اتفاق خاصي روي نميدهد. A»
يکي از علل «بيالگويي نظام فعلي تدوين»، «سياستزدگي» حاکم بر تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي است:
«سازمان محيط زيست از وزن لازم در سبد اولويتها و تصميمگيريهاي دولت برخوردار نيست و اين سازمان را به راحتي دور ميزنند. بنده خودم شاهدت جلسه ارزيابي سدّ باراندوز بودم. سال 1388 مدير کل محيط زيست استان به من گفت که در اين جلسه ارزيابي به او گفته بودند که اگر ميخواهي مخالفت کني ديگر نميتواني در مسئوليتت ادامه کار دهي. يعني خيلي راحت ملاحظات مربوط به محيط زيست را زير پا ميگذارند. A»
يکي ديگر از مصاحبه شوندگان، عدم وجود رويه واحد در تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي را در مقايسه رويکرد تدوين اين خط مشيها در دو دولت متوالي چنين توصيف کرده است:
«در حال حاضر کارگروهی در معاونت توسعه مدیریت سازمان تشکیل شده تا تمامی مصوبات مربوط به دولت قبل مورد بازنگری قرار گیرند و آنهایی که امکان لغوشان وجود دارد، لغو شوند.F»
علاوه بر سياستزدگي، «ابهام در تعريف نقش بازيگران متکثّر زيستمحيطي» دليل ديگري بر بيالگويي نظام فعلي تدوين است. نظر يکي ديگر از خبرگان در اين باره کاملاً گوياست:
«ما در قانون اساسي کشور ساختار برنامهريزي کلان کشور را مشخص کردهايم اما در زمينه توسعه پايدار در حال حاضر ابهاماتي در ساختارها و نقشها وجود دارد که برطرف شدن آنها پيش از ورود به مرحله دوم يعني «برنامهريزي» بايد اتفاق بيافتد. اينها بايد پيش از برنامهريزي زيستمحيطي و توسعه پايدار مشخص شود که نقش دولت، نقش مجلس، نقش سازمان حفاظت محيط زيست، نقش شوراي عالي انقلاب فرهنگي، مرکز الگوي اسلامي ايراني پيشرفت، مجمع تشخيص مصلحت نظام چيست؟ متأسفانه در اين زمينه خلاء داريم و نيازمند بحث جدّي هست. K»
وجه ديگر بيالگويي نظام فعلي تدوين، «تزاحم مديريت ملّي و محلّي» در تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي است به طوري که تعريف معّيني از محدوده اختيارات مديران ملّي محيط زيست و مديران محلّي (ادارات کلّ محيط زيست استانها) در تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي مرتبط وجود ندارد.
«باز اين سؤال مطرح است که آيا اين برنامهريزيها بايد به صورت وضع قبلي (محلّي و استاني) صورت پذيرد و سپس بر اساس برنامههاي محلّي بودجه اختصاص يابد و يا اينکه اين سازمان تمرکز کند بر روي سياستهاي کلان و مکانيسمهاي اجراي آن؟ K» در مجموع بايد گفت: «بررسي سابقه قوانين در سياستگذاريهاي بعدي زيستمحيطي اهميت دارد. تدوين قوانين بخشي و موردي در سياستگذراي زيستمحيطي خوب است اما هدف غايي نيست و مطلوبيت ندارد و نيازمند اتخاذ روند واحد و جامعي هستيم. H»
تشريح زيرقضيه کارآيي «الگوي تدريجيگرايي تدوين»
در کنار تبيين شرايط «بيالگويي نظام فعلي تدوين»، اظهارات متعدّدي از خبرگان بدست آمد، مبني بر اينکه به کارگيري درست رويکرد «تدريجيگرايي» مطلوب بوده و بخشي از نواقص شرايط موجود را پوشش ميدهد. بنا بر گفته يکي از مصاحبه شوندگان «در این زمینه هم نباید چرخ را دوباره اختراع کنیم چرا که در دولتهای قبلی پژوهشها و برنامههای خوبی تدوین شده است. در اين زمينه نيازمند برقراري تعامل فعّال سازمان محيط زيست و ساير بازيگران با مجلس هستيم. J» در ادامه به برخي ديگر از اين اظهارات اشاره شده است.
«البته برخي قوانين زيستمحيطي وجود دارد که مصوّب سالهاي گذشته است و ميتوان با اصلاحاتي از آنها بهره گرفت. اعم از مصوب مجلس يا مستندات وزارت نيرو شامل مسائل آب و انرژي، صنايع و معادن يا وزارت جهاد کشاورزي که شامل جنگلها و شيلات ميشود. C»
نکته اول در مفيد بودن استفاده از تجارب خط مشيگذاران قبلي برنامههاي توسعه در تدوين برنامه بعدي است. در نتيجه مطالعه مجزّا «مفادّ زيستمحيطي برنامههاي توسعه» اين نکته حاصل شد که هرچند الگوي مشخّصي بر نگارش برنامههاي زيستمحيطي مندرج در اين اسناد مشاهده نميشود، ولي در مواردي که با تکيه بر تجارب بدست آمده در نتيجه اجراي برنامه قبل، تغييراتي در برنامه بعد حاصل شده، نتايج مورد نظر بهبود يافته است.
«با توجه به رشد جايگاه محيط زيست در نظام برنامهريزي کشور در برنامه دوم توسعه، زمينه براي ايجاد تحولات بيشتر طي برنامه سوم فراهم شد به طوري که برنامه سوم توسعه در فرآيند تحولات زيستمحيطي کشور از نقاط عطف محسوب ميشود ... «با برگزاري کنفرانس ريودوژانيرو در بررزيل در سال 1992 در خصوص توسعه و محيط زيست و طرح موضوعهاي نوين، نگرشهاي حاکم بر محيط زيست نيز تحت تأثير اين مباحث واقع شد و به همين دليل برنامه دوم توسعه با توجه به تحولات و تجارب حاصل از برنامه اول علاوه بر اهداف کيفي، بر تحقق اهداف کمي زيستمحيطي نيز تأکيد کرد. ... در برنامه چهارم تلاش شد نا نقاط ضعف و قوت برنامه سوم شناسايي و بر اساس آن تدوين برنامه چهارم با رويکردي جامعتر صورت گيرد. E»
يکي ديگر از خبرگان ظرفيت ايجاد شده در تدوين خط مشيها را مفيد و قابل استفاده توصيف کرده است: «ما دو جلد کتاب قانون داريم (نزديک به 1000 صفحه) که ميتوان با اعمال تغييراتي از بسياري از آنها بهره گرفت. I»
امّا در عين حال چنين ظرفيتي قطعاً نيازمند بازنگري است و نميتوان با شرايط فعلي بهره چنداني از آن برد:
«با کمال تأسف عمده قوانین زیست محیطی مربوط به ادوار گذشته است. قوانینی که ده تا پانزده سال و چه بسا بیشتر در مجلس یا دولت تصویب شده و در حال حاضر به عنوان سند بالادستی سازمان حفاظت محیط زیست است مطابق با نیاز روز کشور نیست و به اصطلاح به روز نشده است. این قوانین نیاز به بازنگری دارد که در علم حقوق به آن تنقیح گفته می شود یعنی بازنگری و به روزآوری قوانین زیست محیطی. البته این قوانین در بیست سال قبل که کشور در آغاز فرآیند توسعه توجه به مسائل زیست محیطی بوده است خیلی هم خوب بوده ولی الان نیازمند به روزرسانی هستند. G»
5-1-5- جمعبندي مرحله کدگذاري انتخابي تحقيق
چنانچه بخواهيم يافتههاي تحقيق و در واقع يافتههاي به کارگيري روش دادهبنياد در کشف و تبيين الگوي بومي تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور را در يک شماي کلّي خلاصه نماييم، حاصل نمودار زير خواهد بود. البته علاوه براين پاسخ به سؤالات فرعي تحقيق- که در انتهاي فصل چهارم صورت پذيرفت- و نيز پاسخ به سؤال اصلي تحقيق- بيان قضايا و گزارههاي تئوريک- به عنوان دستاوردهاي اصلي پژوهش محسوب ميشوند.
90170254000
شکل شماره 5-2: جمعبندي سير تکميل يافتههاي تحقيق با استفاده از روش دادهبنياد
از ميان مراحل مذکور در شکل فوق، نتايج دو مرحله «کدگذاري باز» و «کدگذاري محوري» در فصل چهارم و در پاسخ به سؤالات فرعي تحقيق ارائه شدند و نتيجه مرحله «کدگذاري انتخابي» در اين فصل و با هدف پاسخ به سؤال اصلي تحقيق تبيين گرديد.
حال در ادامه بر آنيم تا قضايا و زيرقضاياي شکل گرفته را دستهبندي کنيم. بدين منظور تبيين مجدّد يک طبقهبندي در خصوص رويکردهاي کلان به موضوع خط مشيگذاري ضروري است. مطابق با آنچه در فصل دوم آمد، رويکردهاي سهگانه خط مشيگذاري عمومي عبارتند از:
خط مشيگذاري عينيّتگرا: اين رويکرد معطوف به «حلّ مسئله» بوده و معمولاً با استفاده از ابزارهاي کمّي شامل مراحل مشاهده تحليل مسئله تبيين راه حلها پيگيري ميشود.
خط مشيگذاري آرمانگرا (هدفگرا): اين رويکرد ناظر به تحقّق وضع مطلوب (ايدهآل) در يکي از موضوعات عمومي مرتبط با شهروندان و مبتني بر درک هستيشناسانه خط مشيگذاران ميباشد. در اين رويکرد لزوماً حل يک مسئله مشخص عمومي دنبال نميشود (به عبارت ديگر مسئله-محور نيست) بلکه خط مشيگذاران فراتر از آن به دنبال تحقق يک وضع مطلوب يا آرماني مدّ نظر خود هستند.
خط مشيگذاري خيالپرداز و توهّمگرا: اين رويکرد نه مبتني بر دادههاي عيني (عينيّتگرا) و نه آرماني (آرمانگرا) است، بلکه صرفاً بر اساس ذهنيات مبهم و غير دقيق سياستگذاران دنبال ميشود.
اقتضاء رويکرد آرمانگرا (هدفگرا) تدوين سياستها به صورت متمرکز (از بالا به پايين) است چرا که معمولاً اهداف به صورت بالا به پايين تدوين و ابلاغ ميشوند. اقتضاء ديگر ايدئولوژي- محور بودن خط مشيگذاران در وضع سياستهاست در صورتي که در رويکرد عينيّتگرا يا «مسئله-محور» به عکس شاهد عدم تمرکز و پراکندگي نسبي نهادهاي عمومي در وضع سياستها و نيز انجام تحليلهاي فنّي و کارشناسي (فارغ از مباحث ايدئولوژيک) هستيم. مطابق با رويکردهاي سه گانه فوق ميتوان قضايا و زيرقضاياي تئوريک تحقيق در قالب جدول زير دستهبندي نمود.
جدول شماره 5-5: دستهبندي قضايا و زيرقضاياي شکل گرفته در فرآيند «کدگذاري انتخابي»
قضيهتعداد زيرقضيهعنوان رويکردميزان تمرکزويژگي رويکردبافت توسعه پايدار2-شرايط محيطي حاکم بر تدويندوگانگيهاي متناقضنما4عينيّتگراکم (پايين به بالا)مسئله- محوروضع موجودهنجارهاي بنيادين3آرمانگرازياد (بالا به پايين)ايدئولوژي- محوروضع مطلوبالگوي تدريجيگرايي متعالي2ترکيبيراهبرد نيل از وضع موجود به وضع مطلوب
همانطور که تشريح هر کدام از قضايا تبيين شد، شکلگيري هر کدام از آنها از منابع مختلفي بوده است. هر چند منبع اصلي و عمده شکلگيري قضايا و زيرقضاياي تئوريک پژوهش، مصاحبه با خبرگان موضوع بوده امّا در عين حال «مباني نظري و ادبيات موضوع»، «مطالعه مجزّا با موضوع رويکرد اسلام به محيط زيست» و نيز «مطالعه مجزّا با موضوع سير تطوّر برنامههاي توسعه» نيز در استخراج آنها (به شکل محدود) دخالت داشته است.
جدول شماره 5-6: تفکيک قضايا و زيرقضاياي تئوريک تحقيق بر حسب دادهها و منابع شکل دهنده
قضيهزيرقضيهنوع دادهمنبع دادهبافت توسعه پايدارمحيط سياسي، اجتماعي و اقتصاديدست دومدست اولادبيات موضوعمصاحبه با خبرگانمحيط جهانيدست اولمصاحبه با خبرگاندوگانگيهاي متناقضنمادوگانه حفاظت- بهرهبرداريدست اولدوگانه گرايش- کنشدست اولدوگانه دانش- کنشدست اولدوگانه ساختار- کارکرددست اولهنجارهاي بنيادينامانتباوري عموميدست دوممطالعه رويکرد اسلاميسنّتمداري خلقت طبيعيدست دومهرمگونگي نياز سبزدست اولمصاحبه با خبرگانالگوي تدريجيگرايي متعاليبيالگويي نظام فعليدست دومدست اولمطالعه برنامههاي توسعهمصاحبه با خبرگانکارآيي الگوي تدريجيگراييدست اولمصاحبه با خبرگان
موضوع ديگر در چگونگي نيل از وضع موجود (رويکرد عينيّتگرا) در تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي به وضع مطلوب (رويکرد آرمانگرا) است. هر چند پيشنهاد پژوهش در تحقّق اين مهم به کارگيري «الگوي تدريجيگرايي متعالي» است، اما همانطور که محتواي الگوي مذکور بر حرکات جزئي و تدريجي استوار است، مسير تحقّق آن نيز مبتني بر سير چند گام متوالي است. طبيعي است انتظار تحقّق يکباره الگوي تدريجيگرايي متعالي غير واقعي و امکانناپذير است. به عنوان مثال يکي از حالات عملياتي شدن الگوي مذکور طيّ مسير پيشنهادي زير است:
-17653017780آگاه شدن نسبت به وجود دوگانگيها و اذعان به لزوم حلّ آنهااولويت دادن به حفاظت (مقننه)، گرايش (مجريه)، دانش (مستقل و قضاييه) و کارکرد (بوروکراسي)آگاه شدن به هنجارهاي بنيادين و اذعان به لزوم تحقّق آناصلاح تدريجي خط مشيها و تحقّق نسبي هنجارهاي بنيادينآگاه شدن نسبت به وجود دوگانگيها و اذعان به لزوم حلّ آنهااولويت دادن به حفاظت (مقننه)، گرايش (مجريه)، دانش (مستقل و قضاييه) و کارکرد (بوروکراسي)آگاه شدن به هنجارهاي بنيادين و اذعان به لزوم تحقّق آناصلاح تدريجي خط مشيها و تحقّق نسبي هنجارهاي بنيادين
شکل شماره 5-3: نمونهاي از سير تدريجي تحقّق الگوي تدريجيگرايي متعالي
يکي از نکات مهم در شکل فوق ارائه توضيح در مورد قسمت چهارم شکل يا همان تحقّق نسبي هنجارهاي بنيادين است. محقّق شدن هنجارهاي مذکور حالت مطلق نداشته و شدّت و ضعف آن را ميتوان در قالب يک پيوستار تصوّر نمود. به عبارت ديگر حالتي وجود ندارد که بگوييم هنجارهاي بنيادين کاملاً محقّق شده و ادامه اين مسير فاقد موضوعيت است. مطابق با مفاهيم و مقولات بدست آمده در ميان کنشهاي مختلف بازيگران زيستمحيطي، «کنش زيستمحيطي دولتمردان» در اين ميان از اهميت بيشتري برخوردار بوده و زمينه تحقّق هنجارهاي مورد نظر را بيش از پيش فراهم ميسازد.
حال با توجه به يافتههاي مرحله «کدگذاري انتخابي»، شکل زير به عنوان جمعبندي قضاياي و زيرقضاياي تشريح شده در اين مرحله ارائه ميگردد. همانطور که در مقدّمه اين فصل آمد، هر چند کدگذاري انتخابي در راستاي پاسخ به سؤال اصلي تحقيق صورت پذيرفته است، امّا اين بدان معنا نيست که يافتههاي اين مرحله ما را از مراحل قبلي کدگذاري (باز و محوري) و به عبارت ديگر از پاسخ به سؤالات فرعي تحقيق بينياز ميکند. بلکه ارائه نتايج کدگذاري محوري در ادامه يافتههاي قبل بوده و در کنار پاسخ به سؤالات فرعي تحقيق معناي آن کامل ميشود. چرا که روش تحقيق دادهبنياد يک روش «استقرايي» و با سير تکميل يافتههاي از جزء به کل (از پايين به بالا و يا از نکات کليدي مفاهيم مقولات فرعي مقولات اصلي قضاياي تئوريک) ميباشد. تبيين «قضاياي تئوريک» به هيچ وجه مبيّن تمامي نکات مندرج در مفاهيم و مقولات ظهوريافته قبلي نبوده و در امتداد آنها معنا مييابد.
-20383515240006644640129540بافت توسعه پايدارقضيه 10بافت توسعه پايدارقضيه 13035935187579ارتباط با محيط جهاني00ارتباط با محيط جهاني
22479036893600
7511415303530محيط سياسيمحيط اقتصاديمحيط اجتماعي00محيط سياسيمحيط اقتصاديمحيط اجتماعي310070595250قضيه 4الگويتدريجيگراييمتعالي0قضيه 4الگويتدريجيگراييمتعالي681990198755رويکرد آرمانگرا در تدوين- قضيه 30رويکرد آرمانگرا در تدوين- قضيه 3453390122555امانتباوري عمومي سنّتمداري خلقت طبيعي هرمگونگي نياز سبز 0امانتباوري عمومي سنّتمداري خلقت طبيعي هرمگونگي نياز سبز 4853940198755رويکرد عينيّتگرا در تدوين- قضيه 20رويکرد عينيّتگرا در تدوين- قضيه 24625340122555دوگانه حفاظت- بهرهبرداري دوگانه گرايش- کنش دوگانه دانش- کنش دوگانه ساختار- کارکرد 0دوگانه حفاظت- بهرهبرداري دوگانه گرايش- کنش دوگانه دانش- کنش دوگانه ساختار- کارکرد
4634865333375قوه مقنّنه00قوه مقنّنه4679951320804612005157480
4625340248920قوه مجريه00قوه مجريه
4625340163830قوه قضاييه/ بازيگران مستقل00قوه قضاييه/ بازيگران مستقل
948690203200سياستگذار بوروکرات شهروند0سياستگذار بوروکرات شهروند462534069850سازمان حفاظت محيط زيست00سازمان حفاظت محيط زيست
شکل شماره 5-4: جمعبندي «کدگذاري انتخابي» پژوهش (قضاياي تئوريک)
تبيين ارتباط نتايج «کدگذاري محوري» و «کدگذاري انتخابي»
حال با ملاحظه نتايج مرحله «کدگذاري انتخابي» ميتوان ارتباط آن با نتايج مرحله کدگذاري محوري (انتهاي فصل چهارم) که شامل شکلگيري 15 مقوله اصلي از بطن 40 مقوله فرعي تحقيق و نهايتاً «پارادايم کدگذاري محوري» بود، را تبيين نمود. شکل زير به صورت خلاصه اين ارتباط را به تصوير کشيده است.
58547093345وضعيت موجودراهبردوضعيت مطلوبوضعيت موجودراهبردوضعيت مطلوب
404495133985علل وضعيت زردوضعيت زردراهبرد بهاريموقعيت سبزشرايط بارانزاعلل وضعيت زردوضعيت زردراهبرد بهاريموقعيت سبزشرايط بارانزا
49022054610دوگانگيهاي متناقضنماالگوي تدريجيگرايي متعاليهنجارهاي بنيادين0دوگانگيهاي متناقضنماالگوي تدريجيگرايي متعاليهنجارهاي بنيادين
شکل شماره 5-5: ارتباط نتايج کدگذاري محوري و انتخابي
بخش مياني شکل فوق، بيانگر خلاصه نتايج کدگذاري محوري است. بخش انتهايي شکل نيز خلاصه نتايج کدگذاري انتخابي را نشان ميدهد. ارتباط هر دو بخش در قالب سه مرحله «وضعيت موجود»، «راهبرد» و «وضعيت مطلوب» در بخش بالايي شکل تبيين شده است. به اين معني که «وضعيت زرد» در پارادايم کدگذاري محوري متناظر با «دوگانگيهاي متناقضنما» در نتايج کدگذاري انتخابي و به همين شکل «موقعيت سبز» متناظر با «هنجارهاي بنيادين» است. علاوه بر اين بخش «راهبرد بهاري» در پارادايم کدگذراي محوري که مقولات ناظر به فرآيند تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي را شامل ميشد، متناظر با بخش «الگوي تدريجيگرايي متعالي» در کدگذاري انتخابي به عنوان مدل خاصّ و ايدئوژيک تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي است. تفاوت اصلي نتايج اين دو مرحله از کدگذاري را ميتوان در اين عبارت خلاصه نمود که نتايج حاصل از کدگذاري انتخابي «انتزاعيتر» از کدگذاري محوري است. (قضايا انتزاعيتر از مفاهيم و مقولاتاند)
5-2- اعتباريابي پژوهش
بعضي محققان کيفي معتقدند که سراسر قواعد يا استانداردهايي که براي قضاوت مطالعات کمّي به کار گرفته ميشوند، براي مطالعات کيفي نامناسباند. اما بيشتر محققان کيفي معتقدند که دست کم بايد قواعد تغيير يابند تا براي ارزيابي تحقيق کيفي مناسب شوند. نظريهپردازان کيفي براين باورند که قواعد معمولِ «تحقيق علمي مناسب» را بايد نگاهداشت اما خواهان بازتعريف آنها هستند تا با واقعيتهاي تحقيق کيفي، و پيچيدگيهاي پديدهاي اجتماعي تحت مطالعه منطبق گردند.
روش کلّي اعتبارسنجي پژوهش حاضر در پايان فصل سوم تبيين شد. تلاش پژوهشگر بر آن بوده است تا اعتبارسنجي دروني تحقيق را از طريق به کارگيري «روش مقايسه و سنجش مستمر» تعريف شده در روش دادهبنياد و نيز تقيّد پژوهشگر به «کثرتگرايي» مصاحبه شوندگان از تخصّصهاي علمي و اجرايي و شامل 11 مصاحبه با موضوع مسائل عمومي محيط زيست و 5 مصاحبه با موضوع بحران درياچه اروميه محقّق سازد. در خصوص اعتبارسنجي بيروني نيز با به کارگيري روش «تطبيق اعضاء» و «بررسي همکار» هدف خود را دنبال نموده است. در اين بخش نتايج و يا محتواي اعتبارسنجي نتايج تحت عنوان نوآوريهاي پژوهش به تفکيک «مفاهيم»، «مقولات» و «قضاياي تئوريک» بدست آمده، مورد بررسي قرار گرفته است. نوآوريهاي ارائه شده در اين بخش در واقع همان «محتوا» يا «شاکله بوميسازي» نتايج پژوهش و يا به عبارت بهتر ميزان مشارکت (Contribution) اين تحقيق در مباني نظري موضوع را منعکس ميسازد.
5-2-1- نوآوري پژوهش در «مفهومسازي»
از ميان 119 مفهوم انتزاعي ايجاد شده در جريان مرحله «کدگذاري باز» و پس از مقايسه با مباني نظري و ادبيات موضوع خط مشيگذاري زيستمحيطي، موارد زير (26 مفهوم) بدون سابقه نظري و به عنوان نوآوري پژوهش حاضر در سطح خلق «مفاهيم انتزاعي» تشخيص داده شد. البته دايره نوآوريها قابل گسترش است اما از آنجا که «واژهگزيني» نوآورانه و بديع براي مجموعهاي خاص از نکات کليدي حائز اهميت است لذا اين معيار در تفکيک نوآوريهاي ارائه شده از ساير مفاهيم – که در اين بخش اشارهاي به آنها نشده- لحاظ شده است.
جدول شماره 5-7: نوآوريهاي پژوهش در سطح «مفهومسازي» حاصل از «کدگذاري باز»
رديفعنوان مفهومرديفعنوان مفهوم1حساسيت ملّي زيستمحيطي14اهميت رويکرد آخرتبين در عمران زمين2ظرفيت جذب توريسم سبز15دانش زيستمحيطي شهروندان3تربيت خانوادگي زيستمحيطي16گرايش زيستمحيطي شهروندان4توسعه ديپلماسي زيستمحيطي17دانش زيستمحيطي بوروکراتها5لزوم امانتداري انسان نسبت به محيط زيست18گرايش زيستمحيطي بوروکراتها6«حسابرسي رعايت» زيستمحيطي19دانش زيستمحيطي دولتمردان7رابطه مستقيم عمل انسان با طبيعت20گرايش زيستمحيطي دولتمردان8اهميت تعريف انسان به عنوان جانشين خداوند21تسامح در تصميمگيري زيستمحيطي9تسخير طبيعت همزمان با احياء آن22سياستزدگي در تصميمگيري زيستمحيطي10نقش بيشتر دولتمردان در احياء طبيعت23خودخواهي نهادي سازمانهاي بهرهبردار11قطعي بودن سنن الهي ناظر به محيط زيست24تأثير رفاه بر کنش زيستمحيطي12اولويت راهکارهاي طبيعي بر تصنّعي (مرحله تصويب)25بيتفاوتي رسانهاي زيستمحيطي13اولويت نياز معيشت بر نياز سبز26اختيارات عقيم نهادي (سازمان حفاظت محيط زيست)
توضيح و تعريف هر کدام از مفاهيم فوق با توجّه به نکات کليدي زيرمجموعه آنها به صورت کاملاً مبسوط در فصل چهارم ارائه شده است.
5-2-2- نوآوري پژوهش در «مقولهبندي»
علاوه بر معيار «واژهگزيني بديع» که در بخش قبل به آن اشاره شد، ارائه يک توضيح ديگر ضروري است. در سطح «مفهومسازي» و نيز «مقولهبندي» با توجه به ذهنيات خاص پژوهشگر در فرآيند کدگذاري، طبعاً دستهاي از مفاهيم يا مقولات خلق ميشوند که هر چند «لفظ» و عنوان «اسمي» آنها داراي سابقه نظري است اما «محتوا»ي هر کدام منحصر به فرد بوده و برآمده از دادههاي گردآوري شده تحقيق ميباشد. يکي از دلايل نامگذاري روش «دادهبنياد» نيز همين اتّکاي محتواي خروجيها بر «دادهها» است.
بنابراين اين احتمال وجود دارد که الفاظ به کارگرفته شده جهت نامگذاري مفاهيم و مقولات به ظاهر داراي سابقه نظري باشند، امّا از نظر پژوهشگر نيز نوآورانه تلقّي شوند. (نظير مقوله «نظام ارزشي محيط زيست در اسلام» که در جدول زير هم مسبوق به سابقه نظري و هم نوآورانه محسوب شده است.)
با پذيرش چنين رويکردي، دايره نوآوري در «مفهومسازي» و «مقولهبندي» دادهها گسترش يافته و اغلب آنها را شامل ميشود. البته در اين بخش و در تبيين نوآوريهاي تحقيق چنين رويکردي اتّخاذ نشده و نوآوريها با رويکرد حدّاقلي تبيين شدهاند.
جدول شماره 5-8: نوآوري پژوهش در سطح «مقولهبندي» مفاهيم
مقوله در پارادايم کدگذاري محوريزيرمجموعهداراي سابقه نظري در ادبيات موضوعبدون سابقه نظري در ادبيات موضوععلل وضعيت زرد(بازيگران زيستمحيطي)بازيگران جهاني زيستمحيطي(سازمان ملل متّحد و گروههاي ذينفع)UN Report, 2001Zygmunt, 2006Meijer, 2010بازيگران فراقوهاي زيستمحيطيبازيگران فرانهادي زيستمحيطيبازيگران تقنيني زيستمحيطيبا اين تفکيک بدون سابقه نظري امّا عناوين جزئي بازيگران داراي سابقه نظري استبازيگران اجرايي زيستمحيطيبازيگران قضايي زيستمحيطيبازيگران مستقل زيستمحيطيوضعيت زردکنش زيستمحيطي دولتمردانکنش زيستمحيطي بوروکراتهاکنش زيستمحيطي شهروندانموهبت مغفول (وخامت در عين موهبت)راهبرد بهاريمراحل فرآيند تدوين خط مشيHawlett, 2009Dye, 2006الواني، 1369موقعيت سبزبلوغ مليتي زيستمحيطينظام ارزشي محيط زيست در اسلامنصر، 1359جوادي آملي، 1389Farooq, 2006نظام ارزشي عمومي محيط زيستشرايط بارانزادانش اقتصاد محيط زيستمنابع مالي زيستمحيطيOECD Report, 2008فناوري و امکانات زيستمحيطيآسمان پارادايماصل 50 قانون اساسيمهاجراني، 1374دادگر، 1380پوراصغر، 1386حاکميت سند چشمانداز بر محيط زيستسند ملّي محيط زيستدبيرخانه شوراي عالي انقلاب فرهنگيسياستهاي کلّي برنامههاي توسعهمفاد زيستمحيطي برنامههاي توسعهدبيرخانه مجمع تشخيص مصلحت نظام، پژوهشگاه مجلس شوراي اسلاميخط مشيهاي تدوين شدهخط مشيهاي متناظر با مسائل خاصّ زيستمحيطي کشور
هرچند مطالعه مفاهيم زيرمجموعه هر کدام از مقولات فوق (فصل چهارم)، تعريف دقيقتري از آنها ارائه ميدهد، امّا در ادامه تعريفي مختصر از هر کدام از مقولات بدون سابقه نظري (10 مقوله مشخص شده) ارائه شده است:
بازيگران «فراقوّهاي» زيستمحيطي: آن دسته از بازيگراني که فراتر از قواي سهگانه عمل کرده و حوزه نفوذ و مداخله آنها «ابرخط مشي»هاي حاکم بر تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي است. اين دسته شامل «شوراي عالي انقلاب فرهنگي» که متولّي تنظيم و تصويب «سند ملّي محيط زيست» است و نيز «مجمع تشخيص مصحلت نظام» که متولّي تنظيم و ارائه سياستهاي کلّي حاکم بر برنامههاي توسعه است ميباشد. طبعاً حوزه اختيارات دو بازيگر مذکور فراتر از قواي سهگانه بوده و تأثيرگذاري تصميماتشان، خط مشيهاي زيستمحيطي در هر سه قوه را تحت تأثير قرار ميدهد. در فرآيند کدگذاري دادهها عنوان دو بازيگر مذکور به عنوان «مقوله فرعي» دسته بندي شد، به اين شکل که 2 مفهوم ذيل مقوله «شوراي عالي انقلاب فرهنگي» و يک مفهوم ذيل مقوله «مجمع تشخيص مصلحت نظام» جاي گرفت.
بازيگران «فرانهادي» زيستمحيطي: آن دسته از بازيگراني که ذيل قوه مجريه فعاليت داشته و در عين حال حوزه اختيارات و نفوذ تصميماتشان در حوزه محيط زيست فراتر از وزارتخانهها و دستگاههاي اجرايي زيرمجموعه قوه مجريه است. اين مقوله اصلي، خود شامل سه مقوله فرعي «شوراي عالي محيط زيست»، «صندوق ملي محيط زيست» و «کميته ملي توسعه پايدار» است که پس از جريان تجزيه و تحليل دادهها به ترتيب 3 مفهوم، 1و 2 مفهوم انتزاعي ذيل آنها قرار گرفت.
کنش زيستمحيطي: همانطور که گردآوري مفاهيم ذيل اين مقوله تبيين شد، «کنش زيستمحيطي» از کنار هم قرار گرفتن «دانش» و «گرايش» زيستمحيطي حاصل ميشود. به طور کلّي مقوله «کنش زيستمحيطي» در سه دسته مقوله «کنش زيستمحيطي دولتمردان»، «شهروندان» و بوروکراتها طبقهبندي ميشود که به ترتيب 5، 3 و 3 مفهوم ذيل هر کدام از دستههاي مذکور جاي گرفت.
نظام ارزشي محيط زيست در اسلام: ارزشهاي اساسي قرار گرفته ذيل اين مقوله، به طور مبسوط ضمن تشريح قضيه «هنجارهاي بنيادين» مورد بحث قرار گرفت. به طور کلّي و در فرآيند تجزيه و تحليل دادهها، 9 مفهوم انتزاعي در قالب مقوله مذکور طبقهبندي شد. نکته شايان ذکر آنکه اگرچه برخي از مضامين ارزشهاي اساسي اسلام در نگاه به محيط زيست در ادبيات موضوع موجود بود، امّا گردآوري، طبقهبندي و مفهومسازي از ميان آنها در اين پژوهش صورت گرفت. به طور کلّي مباني اعتقادي دين اسلام، حقوق چهار گانهاي را براي کليه روابط انسان در طول دوران حياتش در نظر ميگيرد:
حقا...: حقوق مربوط به رابطه انسان و خداوند.
حقالنّفس: حقوق مربوط به رابطه انسان و خودش.
حقالنّاس: حقوق مربوط به رابطه انسان با ساير انسانها.
حق طبيعت: حقوق مربوط به رابطه ميان انسان و طبيعت (محيط زيست).
همانطور که مشاهده ميشود يکي از حقوق اساسي متوجه روابط انسان، که در دين اسلام مورد توجّه جدّي است حق محيط زيست بر عهده انسان (حفاظت از محيط زيست) و در عين حق انسان در بهرهبرداري از محيط زيست (بيان ديني: تسخير محيط زيست) است.
نظام ارزشي عمومي محيط زيست: ارزشهاي مورد بحث در مقوله قبل داراي ريشه و محتواي ديني بود. امّا برخي ارزشهاي حاکم بر نظام تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي فارغ از مباحث ديني قابل ارائه و بررسي است. در اين مقوله مجموعاً 4 مفهوم به عنوان ارزشهاي عمومي محيط زيست شناسايي و ارائه شد. علاوه بر مقوله مذکور، مقوله «عوامل زمينهاي نرم» مؤثر بر تدوين و نيز «عوامل زمينهاي سخت» (شامل منابع مالي و فنّاوري و امکانات) در زمره نوآوريهاي پژوهش در مقولهبندي محسوب ميشود که سابقهاي در ادبيات موضوع براي آن يافت نشد.
موهبت مغفول: به معني وخامت در شرايط زيستمحيطي کشور در عين برخورداري کشور از استعدادها و موهبتهاي طبيعي بسيار است. دو مفهوم ذيل اين مقوله طبقهبندي شده است. اين وخامت در عين موهبت، همانطور که خبرگان به دفعات به آن اشاره کردهاند نشانگر دخالت عوامل انساني در شرايط زيستمحيطي کشور و نيز توسعه بيرويه در بخشهاي مختلف (به ويژه بعد اقتصادي) است.
بلوغ مليّتي زيستمحيطي: اين مقوله خود شامل 5 مفهوم انتزاعي است و به طور کلّي ميزان توجّه، حساسيت و مراقبت آحاد شهروندان از محيط زيست را شامل ميشود. طبعاً با توجه به شرايط فرهنگي و نيز سطح رفاه هر کشور، ميزان بلوغ مليتي زيستمحيطي آن کشور با جوامع ديگر متفاوت است.
خط مشيهاي متناظر با مسائل زيستمحيطي خاصّکشور: بنا بر اظهارات خبرگان 5 دسته مسائل و متناظر با آنها، 5 دسته خط مشي زيستمحيطي شناسايي و طبقهبندي شد. اين مسائل با توجه به شرايط اقليمي و سياستي کشور شناسايي و طبقهبندي شده است. علاوه بر اين- همانطور که در جدول شماره 4-63 ذکر شد- دستهبندي ارائه شده توسط مجمع تشخيص مصلحت نظام براي دستهبندي مسائل زيستمحيطي خاصّ کشور نيز ارائه شده است.
مجدّداً ذکر اين توضيح ضروري است که اگرچه عنوان مراحل فرآيند تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي (راهبرد بهاري) برگرفته از ادبيات موضوع و مشابه مراحل تدوين ساير خط مشيهاي عمومي است، امّا شرايط و ويژگيهاي هر مرحله از آن متفاوت است. 27 مفهوم انتزاعي ذيل مقولات اين بخش، بيانگر تمايزات مربوط به تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور با ساير حوزههاي خط مشي عمومي است.
5-2-3- نوآوري پژوهش در «قضاياي تئوريک»
مطابق با توضيحاتي که در جدول شماره 5-6 د رخصوص منابع و وروديهاي شکلدهنده هر کدام از «قضاياي تئوريک» تحقيق ارائه شد، نوآوريهاي اين بخش را ميتوان در جدول زير خلاصه نمود. مطابق با اين جدول، در سطح هر 4 قضيه تئوريک، پژوهش داراي نوآوري است و از ميان 11 زيرقضيه، 2 مورد مسبوق به سابقه نظري بوده و مابقي سابقهاي در ادبيات موضوع ندارد.
جدول شماره 5-9: نوآوري پژوهش در سطح خلق قضاياي تئوريک (نظريهپردازي)
قضيهزيرقضيهداراي سابقه نظري در ادبيات موضوعبدون سابقه نظري در ادبيات موضوعبافت توسعه پايدارمحيط سياسي، اجتماعي و اقتصاديزاهدي، 1389Rao, 2006Gore, 1992Torres, 2003محيط جهانيدوگانگيهاي متناقضنما حاکم بر تدوين در کشور (موجود)دوگانه حفاظت- بهرهبرداريدوگانه گرايش- کنشدوگانه دانش- کنشدوگانه ساختار- کارکردهنجارهاي بنيادين حاکم بر تدوين در کشور (مطلوب)امانتباوري عموميسنّتمداري خلقت طبيعيهرمگونگي نياز سبزالگوي تدريجيگرايي متعاليبيالگويي نظام فعليکارآيي الگوي تدريجيگراييLindblom, 1963
5-3- موانع و محدوديتهاي تحقيق
تحقيق حاضر نيز همانند هر پژوهشي با محدوديتها و موانعي مواجه بوده است که در ادامه به مهمترين آنها اشاره شده است:
دسترسي بسيار دشوار به مديران ارشد (کنوني و سابق) سازمان حفاظت محيط زيست و نمايندگان مجلس شوراي اسلامي.
کمبود و با به عبارت دقيقتر فقدان سوابق تحقيق راجع به خط مشيگذاري زيستمحيطي ايران.
تعدّد سازمانهاي عمومي تأثيرگذار بر روند خط مشيگذاري زيستمحيطي.
کمبود دادههاي دقيق در مورد الگوهاي خط مشيگذاري زيست محيطي در ساير کشورها.
عدم وجود زبان مشترک ميان خبرگان حوزه خط مشيگذاري عمومي با خبرگان حوزه محيط زيست.
5-4- ساير دستاوردهاي تحقيق
اين بخش شامل دو سرفصل «دستهبندي مفاهيم انتزاعي» و «ارائه پيشنهادهاي پژوهش» است. يک رويکرد در دستهبندي مفاهيم، همان «مقولهبندي» آنهاست. امّا با توجه به تفکيک قضاياي تئوريک تحقيق به «وضع موجود» و «وضع مطلوب»، از اين منظر و فارغ از نگاه مقولهبندي نيز ميتوان 119 مفهوم انتزاعي شکل گرفته در جريان روش دادهبنياد را طبقهبندي نمود:
مفاهيم ناظر به فرصتهاي اتي که پايبندي به آنها جهت تحقّق وضع مطلوب ضروري است.
مفاهيم ناظر به نقاط ضعف و آسيبهاي گذشته که رفع آنها جهت تحقّق وضع مطلوب ضروري است.
علت در هم آميختگي اين دو دسته مفاهيم آن است که مصاحبه شوندگان تفکيک خاصي بين آنها صورت نداده و در واقع تحقّق وضع مطلوب در تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي را مستلزم دستيابي به مفاهيم دسته نخست و برطرف نمودن موانع منعکس شده توسط مفاهيم دسته دوم دانستهاند. در جداول زير 119 مفهوم انتزاعي شکل گرفته در دو دسته مذکور تفکيک شدهاند:
جدول شماره 5-10: مفاهيم ناظر به فرصتهاي آتي تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي
رديفمفاهيم ناظر به فرصتهاي آتي(جهت تحقّق وضع مطلوب)رديفمفاهيم ناظر به فرصتهاي آتي(جهت تحقّق وضع مطلوب)1استعدادهاي طبيعي کشور44رويکرد بلند مدّت در تجزيه و تحليلها2مطلوبيت جايگاه معاونتي سازمان45اهميت رويکرد فرابخشي دولتمردان3باور به عدم کارآيي مکانيسمهاي بازارگرا46تبعات غيرقابل پيشبيني مسائل زيستمحيطي4اهميت تخصصگرايي NGOs47ضرورت ريشهيابي مسائل زيستمحيطي5ضرورت همگامي با فناوري روز48ابعاد فرامحلّي مسائل زيستمحيطي6حساسيت ملي زيستمحيطي49مطلوبيت بازنگري و افزايش اعضاء شورا7هزينه- منفعت کمّي منابع طبيعي کشور50نوسانات عضويت در تعهدات بينالمللي8ظرفيتهاي جذب توريسم سبز51راهبرد تصميمگيري به صورت کارگروهي9اهميت نظارت قضايي دادگاهها52اهميت اقتدار شخصيتي رئيس سازمان10اهميت نظارت تقنيني بر خط مشيها53اهميت تدوين سياستهاي کلي برنامههاي توسعه11اهميت نظارت قوه مجربه بر خط مشيها54تأثير توسعه ديپلماسي زيستمحيطي12سير مشارکتي مفاد برنامههاي توسعه55تعليم و تربيت دانشگاهي13تربيت خانوادگي زيستمحيطي56لزوم امانتداري انسان نسبت به محيط زيست14تعليم و تربيت ديني زيستمحيطي57 تعليم و تربيت مدرسهاي15تدوين همگام با تحولات جهاني58اهميت چرخه عمر مسائل زيستمحيطي16سهولت نظارت و نفوذ بر بخش خصوصي59نقش کليدي سند چشمانداز در تدوين17اهميت جايگاه خبرنگاران زيستمحيطي60محوريت اصل 50 قانون اساسي در تدوين18اهميت و نقش «حسابرسي رعايت»61جامعيت سند ملي محيط زيست19به روزرساني قوانين موجود زيستمحيطي62مترقّي بودن سند ملي محيط زيست20پرهيز از کنشهاي احساسي63ضرورت ترجمه اهداف و اسناد بالادستي به عملياتي21نظارت ضعيف سازمان ملل متحد64تدوين موفق، پيششرط اجراي موفق22نقش محوري در مسائل مربوط به آلودگي آّب65ارزشمحوري نظام تدوين خط مشي زيستمحيطي23سياست بودجهاي يک در هزار66اهميت نظارت قضايي سازمان بازرسي کلّ کشور24اهميت استقلال مالي محيط زيست67تأثير مطلوب آموزش زيستمحيطي قضات25ارتقاء ساختار کلان توسعه پايدار68ضرورت مشروعيتبخشي تقنيني تعهدات بينالمللي26اثربخشي بيشتر تصويب اجماعي به اکثريت69اهميت ارزيابيها و پیوست های زيستمحيطي27کارکرد وحدتبخشي سياستي شورا70ضرورت تقويت يگان حفاظتي زيستگاههاي کشور28شمول محيط زيست ذيل توسعه پايدار71تأثير عوامل اقتصاد کلان بر تدوين29عدم تضادّ ماهوي توسعه و پايداري آن72جامعيت رويکرد اسلام به محيط زيست30رابطه مستقيم عمل انسان با طبيعت73اهميت رويکرد آخرتبين در عمران زمين31اهميت تعريف انسان به عنوان جانشين خداوند74استقلال قو مجريه در تدوين خط مشيهاي اجرايي32تسخير طبيعت همزمان با احياء آن75اهميت سياستپژوهي (کاربردی) زيستمحيطي33اهميت و تعريف محيط زيست در نظام ارزشي اسلام76رويکرد جزئي- تدريجي (قياسي) تدوين34نقش بيشتر دولتمردان در احياء طبيعت (نسبت به مردم)77کميسيون کشاورزي، محور تدوين در قوه مقننه35قطعي بودن سنن الهي ناظر به محيط زيست78کميسيون زيربنايي، محور تدوين در قوه مجربه36برقراري عدالت بين نسلي79اهميت مشارکت مردمي سبز37ضرورت شاخص پذیری برنامه ها توسعه80رعايت اصل انعطافپذيري در تدوين38ضرورت برنامه ریزی راهبردی متناسب با بلوغ سازمان81نظام ارزيابي شاخصمحور، لازمه پايش مستمر39اولویت در حل مسائل مربوط به آب82نفش محوري کميسيونهاي تلفيق قوه مقننه40اهميت آمار و اطلاعات موثق زیست محیطی83اهميت برنامههاي توسعه به عنوان سند بالادستي41ضرورت تدبیر سازمان برای هماهنگی و نظارت فراقوهای84اولويت راهکارهاي طبيعي بر تصنّعي (انسانساز)42اولویت حلّ مسائل سازمانی بر مسائل زیست محیطی85نقش محوري در مسائل مربوط به مديريت مصرف اب43اهميت رويکرد حاميانه رئيس جمهور
جدول زير دسته دوم مفاهيم انتزاعي را منعکس کرده است.
جدول شماره 5-11: مفاهيم ناظر به آسيبهاي موجود تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي
رديفمفاهيم ناظر به آسيبهاي گذشته(رفع آنها لازمه تحقّق وضع مطلوب)رديفمفاهيم ناظر به آسيبهاي گذشته(رفع آنها لازمه تحقّق وضع مطلوب)1بحران در مسائل زيستمحيطي18بيتفاوتي رسانهاي زيستمحيطي در کشور2دانش زيستمحيطي شهروندان19دولت، بزرگترين مخرّب محيط زيست3گرايش زيستمحيطي شهروندان20عدم شکلگيري به دليل عدم تأمين اعتبار4دانش زيستمحيطي دولتمردان21ابهام در تعريف نقش بازيگران متنوع زيستمحيطي5گرايش زيستمحيطي دولتمردان22وابستگي مالي، نقض مصلحت عامّه6دانش زيستمحيطي بوروکراتها23عدم تعامل پوياي بوروکراتها با محيط7گرايش زيستمحيطي بوروکراتها24تأخير شوراي عالي انقلاب فرهنگي در بررسي سند ملّي8ضعف بودجهاي سازمان حفاظت محيط زيست25ابهام در صلاحيت اداري شوراي عالي انقلاب فرهنگي در بررسي سند ملّي9ناهمخواني قدرت رسمي با اختيارات واقعي26انفعال نهاد بينالمللي زيستمحيطي10تسامح در تصميمگيري زيستمحيطي27تفاوت مليتي در نگرش عمومي زيستمحيطي11عدم اثربخشي هشدارهاي زيستمحيطي28ضعف بدنه مديريتي در بوروکراسي محيط زيست12ضمانت اجرايي ضعيف تعهدات بينالمللي29نقش کمرنگ فراکسيون محيط زيست13آسيب فناوري سنتي در بهرهبردراي30اشکال در تلفيق شأن بهرهبرداري و حفاظت کميسيون کشاورزي14سياستزدگي در تصميمگيري زيستمحيطي31اختيارات محدود سازمان حفاظت محيط زيست15خودخواهي نهادي سازمانهاي بهرهبردار32اولويت نيازهاي معيشتي بر نيازهاي زيستمحيطي16تدوين مطلوب، اجراي ناموفق33تزاحم مدیریت ملّی و محلّی زیست محیطی17تأثير رفاه بر کنش زيستمحيطي34پراکندگي شديد بازيگران مسئله آلودگي هوا
5-4-1- پيشنهادات عملي- اجرايي
در اين بخش با توجه به نتايج بدست آمده از تحقيق، در مجموع 19 پيشنهاد در دو بخش پيشنهادهاي «عملي- اجرايي» و پيشنهادهاي «علمي- پژوهشي» (پيشنهاد براي محقّقان و پژوهشگران) ارائه شده است. پژوهشگر در راستاي برطرف کردن آسيبها و موانع موجود در فرآيند تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي – که در جدول شماره 5-11مورد اشاره قرار گرفت- راهکارهاي عملياتي زير را پيشنهاد ميکند:
ارتقاء «شوراي عالي محيط زيست» به «شوراي عالي توسعه پايدار»: همانطور که در مباحث نظري مربوط به توسعه پايدار ذکر گرديد، مقوله و يا بُعد «محيط زيست» به عنوان يکي از ابعاد چهارگانه توسعه پايدار (شامل ابعاد اقتصادي، اجتماعي، سياسي و زيستمحيطي) مورد بحث قرار ميگيرد. اين در حالي است که ساختار اجرايي فعلي در کشور به گونهاي طراحي شده که موضوع «توسعه پايدار» ذيل محيط زيست قرار گرفته است به اين صورت که «کميته ملّي توسعه پايدار» به عنوان يکي از زيرمجموعههاي «شوراي عالي محيط زيست» فعاليت ميکند. هر چند تلاش سياستگذاران در طراحي ساختار و ترکيب اعضاء شوراي عالي محيط زيست آن بوده است که تنوع و جامعيت اعضاء لحاظ شود اما نگاهي به اعضاء حقوقي عضو شورا اين موضوع را به وضوح مشخص ميسازد که ترکيب فعلي با بازيگران اصلي مقوله «توسعه پايدار» کشور فاصله زيادي دارد. مادامي که مباحث مربوط به محيط زيست هم به لحاظ نظري و هم ساختار اجرايي ذيل مقوله توسعه پايدار لحاظ نشود برطرف شدن برخي موانع و آسيبهاي موجود در فرآيند تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور غيرممکن به نظر ميرسد.
اقدام شوراي عالي محيط زيست و يا مجلس شوراي اسلامي براي بررسي و تصويب «سند ملّي محيط زيست»: با توجه به آنکه بالغ بر 5 سال از زمان تدوين و بررسي سند ملّي محيط زيست در شوراي عالي انقلاب فرهنگي ميگذرد و نيز نظر خبرگان موضوع، صلاحيت اين نهاد عالي سياستگذاري در بررسي و تصويب سند همچنان مبهم است لذا چنانچه مرجع سياستگذاري ديگري نظير شوراي عالي محيط زيست و يا مجلس شوراي اسلامي اقدام به اخذ دستور کار فعلي شوراي عالي انقلاب فرهنگي در بررسي و تصويب سند نمايند به نظر فرآيند مشروعيتبخشي آن تسريع خواهد شد. نکته حائز اهميت در مورد ضرورت تصويب و ابلاغ هر چه سريعتر سند ملي محيط زيست آن است که عرصه فعلي تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي از يک ابرخط مشيِ عملياتيتر نسبت به اصل 50 قانون اساسي و يا سند چشمانداز افق 1404 رنج ميبرد و همين خلأ سياستي، موانع و آسيبهاي فراواني را در هماهنگي ميان دستگاههاي اجرايي و تقنيني مربوط بوجود آورده است.
اقدام سازمان (معاونت) مديريت و برنامهريزي کشور براي تکميل ماتريس نقش بازيگران زيستمحيطي: با توجّه به نکات کليدي مستخرج از مصاحبههاي نيمه ساختار يافته، يکي از نقاط ضعف کاملاً محسوس در فرآيند تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور آن است که نقش هر کدام از بازيگران متکثّر و متنوّع عرصه تدوين نامعلوم است. همين آسيب، مشکلاتي را در «پاسخگويي» سازمانهاي عمومي مرتبط پديد آورده است چرا که «مسئوليت» آنها در فرآيند تدوين و اجراي خط مشيهاي زيستمحيطي نامعلوم و يا داراي همپوشاني است. موضوع مذکور در مسئله «آلودگي هوا» که پراکندگي بازيگران آن نسبت به مسئله «آلودگي خاک» و «آلودگي اب» بيشتر است، مشکلات بيشتري را نيز موجب شده است. از اين رو ورود سازمان مديريت و برنامهريزي کشور براي تکميل ماتريس نقش بازيگران زيستمحيطي ضروري ميباشد. به عنوان مثال در مسئله «آلودگي هوا»، وزارت صنايع و معادن، شرکتهاي خودروساز و تمامي شرکتهاي وابسته به آنها، پتروشيميها و وزارت نفت، سازمان حمل و نقل و ترافيک کشور، نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران و شهرداريها نقش بيشتري در مقايسه با ساير بازيگران بر عهده دارند و يا در مورد مسئله «آلودگي خاک»، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي و بيمارستانها، وزارت جهاد کشاورزي، سازمان جنگلها و مراتع نقش پررنگتري ايفا مينمايند. ماتريس مذکور ميتواند به تفکيک مسائل زيستمحيطي مطابق با جدول زير تکميل شود:
مسائل زيستمحيطيبازيگران عرصه تدوين آلودگي هوا (کربن و ساير گازهاي گلخانهاي)مديريت مصرف منابع آبيتخريب زمين (بيابانزايي و جنگلزدايي)به خطر افتادن تنوع زيستياقدامات غيرقانوني زيستمحيطي...
تشويق خبرگان زيستمحيطي براي ورود به مجامع عالي تصميمگيري (در قالب نماينده مردم): يکي از آسيبهاي جدّي شرايط فعلي در تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي، کنش ضعيف دولتمردان است که به عنوان يکي از مقولات اصلي شناسايي گرديد. البته منظور از دولتمردان صرفاً مسئولين قوه مجريه نيست، بلکه مسئولان عرصه حاکميتي کشور در سه قوه را شامل ميشود. يکي از راهکارهاي تغيير تدريجي کنش دولتمردان، ورود خبرگان زيستمحيطي به عنوان نماينده مردم در مجامع عالي تصميمگيري نظير مجلس شوراي اسلامي و يا شوراهاي اسلامي شهر و روستا ميباشد. چنين راهکاري موجب پررنگ شدن تدريجي مباحث زيستمحيطي در سطوح کلان تصميمگيري کشور شده و علاوه بر آن آسيب جدّي تسامح مسئولين در لحاظ معيار زيستمحيطي در تصميمگيريهايشان را بهبود ميبخشد.
احياء سياست «يک در هزار» به عنوان راهکار پايدار تأمين مالي خط مشيهاي زيستمحيطي: يکي از موانع جدّي موجود در تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي کشور، محدود بودن منابع مالي و بودجهاي اجراي خط مشيها و در برخي موارد نامشخّص بودن آن است. در برنامه دوم توسعه به منظور رفع اين نقيصه، «سياست يک در هزار» به عنوان راهکار پايدار تأمين مالي خط مشيهاي زيستمحيطي در نظر گرفته شد. سياست مذکور ناظر به تخصيص بخشي از بودجه کليه دستگاههاي اجرايي کشور به مسائل زيستمحيطي مرتبط با حوزه کاريشان بود که احياء آن موانع بسيار اجراي خط مشيهاي زيستمحيطي را برطرف خواهد ساخت. البته در عرصه تدوين نيز منجر به شکلگيري خط مشيهاي دقيقتر، جامعتر و اثربخشتري خواهد شد به علاوه آنکه شفافيت حوزه تدوين براي خط مشيگذاران را به شکل محسوسي افزايش خواهد داد.
به لحاظ ساختاري نيز «صندوق ملّي محيط زيست» به عنوان خزانه مالي طرحها و خط مشيهاي زيستمحيطي در برنامههاي توسعه مورد تصويب قرار گرفته است که متأسفانه تا کنون به دليل عدم تأمين اعتبار اوليه آن که مطابق با قانون ميبايست توسط دولت صورت پذيرد، عملاً فعّال نشده است. صندوق مذکور بستر مناسبي براي اجراي «سياست يک در هزار» محسوب ميشود.
تقويت بعد رسانهاي محيط زيست: لازمه دستورکارگذاري و انعکاس فعّال مسائل زيستمحيطي به سازمانهاي عمومي مرتبط، ارتقاء آگاهي عمومي شهروندان نسبت به مسائل زيستمحيطي، تبعات و ابعاد آنهاست. اين راهکار موجب خواهد شد تا از يک سو، «آگاهيها»، «مشارکت» و «حساسيت» عمومي شهروندان نسبت به مسائل زيستمحيطي افزايش يابد و از سوي ديگر فرآيند تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي از حال تقريباً منفعل فعلي – که نسبت به بروز مسائل زيستمحيطي تا سرحدّ بحران واکنش خاصي نشان نميدهد- شکل «فعّال» و يا حتّي «بيشفعّالي» به خود بگيرد. در اين زمينه راهاندازي شبکه مستقل محيط زيست در رسانه ملّي (شبکه تلويزيوني و راديويي مستقل) و نيز صدور مجوّز انتشار مطبوعات مکتوب و يا مجازي از سوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بسيار راهگشا خواهد بود. البته در سطح پايينتر اختصاص بخش ثابتي از برنامههاي يک شبکه خاص در رسانه ملّي به موضوعات زيستمحيطي و نيز صفحه ثابتي در مطبوعات مکتوب و مجازي کشور به اين موضوعات نيز منجر به بهبود شرايط فعلي خواهد شد.
برنامه مؤثر ديگر در اين زمينه برگزاري دورههاي آموزشي براي خبرنگاران حرفهاي و آماتور کشور نسبت به مسائل زيستمحيطي ميباشد تا از طريق افزايش آگاهيها و حساسيت آنها نسبت به اين مسائل، فرآيند انعکاس در رسانههاي عمومي کشور نيز در بدو چرخه عمر مسائل زيستمحيطي صورت پذيرد نه در زمان بروز بحران و بازه انتهايي چرخه عمر مسائل. چرا که مطابق با مدلهاي موجود که در فصل دوم و در بخش مسئلهيابي زيستمحيطي به بخشي از آنها اشاره شد، گذر زمان از بدو آغاز مسئله زيستمحيطي منجر به انفعال بيشتر سازمان عمومي در اتخاذ خط مشيهاي لازم خواهد شد در صورتي که چنانچه مسائل زيستمحيطي در بدو شکلگيري و يا حتّي پيش از شکلگيري در دستور کار سازمان عمومي قرار گيرد، امکان اتخاذ خط مشيها به شيوه فعّال و بيشفعّال در مواجهه با مسائل وجود خواهد داشت.
يکي از نکات بسيار کليدي در فعاليت رسانهاي زيستمحيطي توليد محتواي متناسب با نوع مخاطب ميباشد که خود نيازمند پژوهشها و تحقيقات مستقلي است اما توجه به يک راهبرد اساسي در توليد محتواي رسانهاي بسيار اثربخش خواهد بود و آن انتقال مسائل زيستمحيطي در قالب تجزيه و تحليلهاي کمّي تبعات و هزينههاي بروز آنهاست. چنين راهبردي در انتقال مطالب از طريق رسانه موجب خواهد شد تا حساسيت عمومي نسبت به مسائل مذکور سريعتر و آسانتر تحريک گردد.
تفکيک کميسيون «کشاورزي» و «محيط زيست» در مجلس شوراي اسلامي: مجلس شوراي اسلامي به عنوان يکي از اصليترين بازيگران عرصه تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي نقش بسيار مهمّي در چگونگي شکلگيري و مشروعيت بخشي خط مشيها دارد. بررسي موضوعات زيستمحيطي در مجلس شوراي اسلامي از طريق کميسيون تخصصي آن يعني «کميسيون کشاورزي، آب و منابع طبيعي» صورت ميپذيرد که به فراخور موضوع مورد بحث، امکان ورود ساير کميسيونهاي تخصصي مجلس به ويژه کميسيون «عمران»، «انرژي» و «صنايع و معادن» در موضوعات زيستمحيطي وجود دارد. نقيصه اصلي کميسيون کشاورزي، آب و منابع طبيعي به عنوان بازوي اصلي خط مشيگذاري قوه مقنّنه در موضوعات زيستمحيطي، کمرنگ بودن وجه محيط زيست در آن است به طوري که حتّي عبارت «محيط زيست» نيز در عنوان کميسيون مذکور وجود ندارد. تناقض مهم در کارکرد کميسيون مذکور آنجاست که محور فعاليتهاي آن مباحث مربوط به «کشاورزي» ميباشد، حال آنکه موضوع کشاورزي به عنوان يکي از موضوعات «بهرهبردار» زيستمحيطي معمولاً در تعارض با رويکرد «حفاظت» از محيط زيست قرار ميگيرد. به عبارت ديگر تلفيق شأن بهرهبرداري و حفاظت در يک کميسيون، کمرنگ شدن وجه حفاظتي يعني وجه زيستمحيطي را به دنبال داشته است. به منظور رفع اين نقيصه شکلگيري کميسيون مستقل «محيط زيست و توسعه پايدار» در مجلس شوراي اسلامي ضروري به نظر ميرسد. در اين صورت «فراکسيون محيط زيست» نيز از وضعيت منفعل فعلي، ناگزير به بهبود عملکرد و فعاليت خود خواهد شد.
شکلگيري «دفتر توسعه پايدار» در سازمان مديريت و برنامهريزي کشور: در خصوص جايگاه ساختاري «محيط زيست» در بدنه حاکميتي کشور در جريان تحقيق، پيشنهادات مختلفي ارائه شد که از جمله آنها ميتوان موارد زير را برشمرد:
زير نظر قوه قضاييه: با توجه به اينکه دستگاههاي اجرايي زيرمجموعه قوه مجريه، بزرگترين مخرّب محيط زيست در شرايط کنوني محسوب ميشوند، وجود «سازمان حفاظت محيط زيست» ذيل قوه مجريه مطابق با نظر برخي کارشناسان، مطلوب نيست. نکته حائز اهميت در خصوص اين راهکار آن است که ضعف فعلي در بعد حفاظت محيط زيست کشور مربوط به قرار داشتن سازمان حفاظت محيط زيست ذيل قوه مجريه نميباشد بلکه ريشهها و علل مختلفي دارد. يکي از علل مذکور، ضعف نظارتي ساير قوا از جمله قوه قضاييه و مقنّنه در خط مشيهاي زيستمحيطي است. بنابراين تقويب شأن نظارتي ساير قوا راهکار به ظاهر مناسبتري است تا انتقال ساختاري سازمان محيط زيست به قوه قضاييه.
در قوه مجريه اما ادغام با وزارت جهاد کشاورزي: چنين راهکاري فاقد اثربخشي به نظر ميرسد چرا که چنين سناريويي براي سازمان «جنگلها و مراتع» کشور صورت پذيرفت اما پس از ادغام با وزراتخانه مذکور عملاً با افت اثربخشي مواجه گشت چرا که اين وزارتخانه يک نهاد بهرهبردار در حوزه محيط زيست محسوب ميشود و شأن نظارتي در آن اولويت چندم را داراست.
ايجاد يک وزارتخانه مستقل «محيط زيست و توسعه پايدار»: چنين الگويي در بسياري از کشورهاي توسعه يافته به ويژه کشورهاي اروپايي در حال اجراست اما مطابق با نظر خبرگان در جريان مصاحبهها، استقلال سازمان حفاظت محيط زيست در قالب يک وزارتخانه مستقل به معني هم عرض شدن ساختاري آن با ساير وزارتخانههاي موجود در قوه مجريه است و اين موضوع با توجه به ضعف فعلي در بروز کنش زيستمحيطي دولتمردان مطلوب به نظر نميرسد. در ساختار فعلي، سازمان حفاظت محيط زيست به عنوان يکي از معاونتهاي رئيس جمهور بالاتر از سطح وزارتخانههاي قوه مجريه قرار دارد.
حفظ وضع فعلي توأم با شکلگيري دفتر توسعه پايدار در سازمان «مديريت و برنامهريزي» کشور: راهکار عمليتر در اين خصوص تقويت جايگاه فعلي سازمان حفاظت محيط زيست در داخل قوه مجريه از طريق ورود جدّيتر سازمان (معاونت) مديريت و برنامهريزي کشور به موضوعات زيستمحيطي است.
تقويت وجه تخصٌصي تشکّلهاي مردمنهاد سبز: با توجه به شکلگيري تشکلهاي زيستمحيطي و تشکيل شوراهاي شهر و روستا در چند سال اخير، مشارکت اين گروهها در سياستگذاري و اجراي برنامههاي مديريت محيط زيست ميتواند اهرمي بسيار قوي براي کارآمد کردن مديريت محيط زيست و حفظ پايداري آن باشد. به طور خلاصه ارتقاي آگاهيها و مشارکت مردمي مکمل يکديگر بوده و يکديگر را تقويت ميکنند. اما آسيب فعلي در فعاليت اين تشکّلها برخورد بعضاً احساسي با مسائل و بحرانهاي زيستمحيطي است. به عبارت ديگر به دليل ضعف جنبه تخصٌصي و علمي اعضاء تشکّلهاي مردمنهاد و مواجه هيجاني آنها با مسائل زيستمحيطي، اعتبار آنها نزد نهادهاي عالي خط مشيگذار دچار خدشه شده است. چنانچه تشکّلهاي مذکور به تقويت وجه تخصّصي خود بپردازند طبعاً اعتماد سياستگذاران در اخذ نظرات و جلب مشارکتشان نيز بيش از پيش جلب ميشود. چنين حالتي در مورد «انجمن يوزپلنگ ايران» کاملاً مشهود است که به دليل برخورداري از دانش و قوّت علمي مناسب، از طرف دستگاههاي تصميمگير به عنوان مرجع تخصٌصي و به عنوان مشاور در مسائل مربوط به يوزپلنگ کشور مورد استفاده قرار ميگيرد.
شکلگيري مرکز و مرجع رسمي جهت ارائه آمار و اطلاعات زيستمحيطي کشور: مطابق با نظر خبرگان، آمار و اطلاعات زيستمحيطي در موضوعي مشابه، بعضاً متفاوت است به طوري که به عنوان مثال در خصوص بحران درياچه اروميه هر نهاد و يا منبعي، آمار زيستمحيطي خاص خود را ارائه ميدهد. با توجه به اهميت آمار و اطلاعات صحيح، دقيق و بهنگام در تصميمگيريهاي کلان، شکلگيري يک مرجع رسمي جهت ارائه آمار مربوط، صحيح، دقيق و بهنگامِ زيستمحيطي ضروري به نظر ميرسد. مرجع مذکور ميتوان ذيل سازمان حفاظت از محيط زيست و يا «مرکز آمار ايران» و يا با همکاري هر دو سازمان مذکور اما به صورت متمرکز در سازمان حفاظت محيط زيست شکل پذيرد.
5-4-2- پيشنهادات علمي- پژوهشي
در اين بخش، با توجه به نتايج بدست آمده در اين تحقيق، پيشنهادهايي جهت انجام پژوهشهاي بعدي ارائه ميگردد:
طرح پژوهشي امکانسنجي تشکيل «شوراي عالي توسعه پايدار» با چهار کميته زيرمجوعه تحت عناوين «کميته محيط زيست»، «کميته سياسي»، «کميته اقتصادي» و «کميته اجتماعي».
طرح پژوهشي «ارائه الگوي بومي اجرا و ارزيابي خط مشيهاي زيستمحيطي کشور» شامل ساختارها و شبکههاي اجرايي، شيوه تفسير خط مشيها و قوانين زيستمحيطي، الگوهاي ارزيابي و اثرسنجي نتايج و تبعات خط مشيهاي زيستمحيطي و ... .
طرح پژوهشي «ارزيابي وضعيت فعلي خط مشيهاي زيستمحيطي مصوّب مجلس شوراي اسلامي از ابتداي برنامه اول توسعه کشور» که مشخص کننده درصد اجراي خط مشيهاي مذکور و علل اجراي ناموفق و عدم اجراي برخي از آنها ميباشد.
طرح پژوهشي «ارائه الگوي مناسب تعامل مديريت ملّي و محلّي در حلّ مسائل زيستمحيطي»: يکي از مسائل فعلي، تناقض در تصميمگيريهاي ملّي و محلّي و بعضاً عدم آگاهي مديريت ملّي محيط زيست از مسائل واقعي محلّي استانها ميباشد به طوريکه تصميمگيريهاي سطح محلّي و ملّي در برخي مسائل به ويژه مسائل مربوط به «آلودگي هوا» دچار تناقض ميشوند.
طرح پژوهشي «پيمايش شيوههاي انعکاس مسائل زيستمحيطي به سازمانهاي عمومي».
طرح پژوهشي «عارضهيابي نظام مديريت منابع انساني سازمان حفاظت محيط زيست»: مطابق با نتايج تحقيق حاضر، رکود بدنه مديريتي و نيز بدنه کارشناسي و علمي سازمان حفاظت محيط زيست از جمله موانع اصلي در تدوين موفق خط مشيهاي زيستمحيطي محسوب ميشود به طوري که مطابق با نظر خبرگان، برگزاري دورههاي آموزشي براي کارشناسان، و نيز اتخاذ راهکارهاي انگيزشي مديريت سازمان براي خروج منابع انساني از وضعيت رکورد انگيزشي ضروري به نظر ميرسد.
طرح پژوهشي «احصاء و اولويتبندي مسائل سازماني ادارات کلْ محيط زيست استانها».
طرح پژوهشي «مطالعه تطبيقي نظام خط مشيگذاري زيستمحيطي کشور با کشورهاي در حال توسعه و يا توسعه يافته با معيار بوروکراسي زيستمحيطي»: در مطالعات تطبيقي نيازمند اخذ يک معيار واحد در پژوهش هستيم. پيشنهاد ميشود با لحاظ معيار ساختار اجرايي محيط زيست در کشورها مختلف يعني «بوروکراسي زيستمحيطي هر کشور» مطالعه تطبيقي وضعيت سازمان حفاظت محيط زيست ايران با ساير بوروکراسيهاي موجود به منظور بهرهمندي از تجربيات ساير کشورها، استخراج نقاط قوت و انجام بهينهکاويهاي احتمالي صورت پذيرد.
طرح پژوهشي «طرّاحي درس و يا دروس تخصّصي محيط زيست در سرفصلهاي رشتههاي مختلف دانشگاهي (اعم از مهندسي، پزشکي، انساني، پايه)»: يکي از آسيبهاي وضعيتِ فعلي، فقدان آگاهي شهروندان کشور از مسائل زيستمحيطي است که ميتوان با طرّاحي و ارائه درس و يا دروسي در دوران تحصيل هر کدام از رشتهها اين خلأ را برطرف نمود.
پيوست ها
باسمه تعالي
الف) سؤالات مصاحبه با خبرگان (مسائل عمومي محيط زيست)
عنوان رساله: الگوي بومي تدوين خط مشيهاي زيست محيطي
مشکل اصلي در سياستگذاري زيست محيطي را مرحله تدوين ميدانيد يا اجرا؟ چرا؟
ضمانتهاي اجراي خط مشيهاي زيست محيطي مصوّب چيست؟ چقدر واقعاً لازمالاجرا هستند؟
چه اسناد بالادستي براي سياستگذاري زيست محيطي در کشور وجود داشته و لازم الاجراست؟
چه ميزان اسناد بينالمللي و توافقهاي جهاني در سياستگذاري زيستمحيطي کشور تأثيرگذار است؟
ميزان بهرهگيري از تجارب موفق جهاني و بينالمللي در سياستگذاري زيست محيطي؟
سازمانهاي دولتي تأثير گذار در سياستگذاري زيست محيطي؟
سازمانهاي خصوصي تأثير گذار در سياستگذاري زيست محيطي؟
سازمانهاي نظارتي تأثيرگذار در سياستگذاري زيست محيطي؟
نقش هر کدام از قواي سه گانه در فرآيند سياستگذاري زيست محيطي چگونه است؟
NGO ها تأثيرگذار بر سياستگذاري زيست محيطي است؟
فرآيند مواجهه با يک مسئله زيست محيطي نوظهور از ابتدا تا تصويب راه حل (خط مشي) چگونه است؟
آسيب شناسي اين فرآيند از نظر شما چيست؟ چه معايب و نقصهايي دارد؟
نظر شما درباره تأثير اجراي کامل سياستهاي اصل 44 بر محيط زيست؟ پيشنهادهاي شما؟
تحقّق محيط زيست مطلوب تا آنجا که مربوط به حاکميت است (و نه مردم) مستلزم ايجاد چه تغييراتي در سطح حاکميتي است؟ (در سطح قوانين، اسناد بالادستي، نظامها، فرآيندها، بازيگران، سازمانهاي تأثيرگذار و ...)
ب) سؤالات مصاحبه با خبرگان (بحران درياچه اروميه)
به نظر شما بحران درياچه اروميه از چه زماني و چگونه آغاز شد؟
علل دقيقتر بروز اين بحران تا چه حد عوامل انساني (سازمانها، نهادها، گروههاي ذينفع و ...) و تا چه ميزان عوامل طبيعي بودند؟
توسعه کشاورزي در منطقه تا چه حد بر بروز اين بحران تأثيرگذار بوده است؟
با چه فاصلهاي از بروز بحران اقدامات عملي به منظور کنترل بحران آغاز شد؟
اقدامات عملي کنترل بحران توسط چه دستگاههاي حاکميتي پيگيري و اجرا ميشد؟
نقش مجلس شوراي اسلامي و سازمان حفاظت محيط زيست در اين بين چگونه بود؟
چه کارگروهها و کميتهها و بازيگران ديگري مسئول بررسي بحران و ارائه راهکار کنترل و حلّ آن شدند؟
در حال حاضر چه راهکارهايي به عنوان خط مشي بحران درياچه اروميه مطرح است؟
ارزيابي شما از راهکارهاي ارئه شده چيست و کدام يک را عمليتر و بهتر ميدانيد؟
به نظر شما افق زماني کنترل و حلّ بحران درياچه اروميه چيست و چه عواملي موجب تسريع و يا کند شدن حلّ بحران خواهد شد؟
ج) نمونهاي از يادداشتهاي نظري GT
همانطور که در فصل سوم اشاره شد، در حين جمعآوري و تحليل دادهها (کدگذاري) و مقايسه مستمر آنها در روش تحقيق GT، ايدههائي در خصوص مفاهيم، مقولهها و روابط ميان آنها در ذهن پژوهشگر شکل ميگيرد که در تنظيم و بازنگري تئوري نهايي پژوهش نقش اساسي دارند. در ادامه به نمونههايي از ثبت ايدهها توسط محقق اشاره شده است:
مصاحبه با دکتر مکنون: در حال حاضر کميته ملي توسعه پايدار زيرمجموعه شوراي عالي محيط زيست است در صورتي که به لحاظ علمي موضوع متفاوت است. در ادبيات نظري مقوله «توسعه پايدار» در برگيرنده چهار بعد ميباشد که يکي از آنها بعد «زيستمحيطي» است، لذا به نظر ميرسد شوراي عالي محيط ميبايست زيرمجموعه نهاد عاليتر توسعه پايدار باشد.
مصاحبه با دکتر عباسپور: برنامهها و اسناد بالادستي حاکم بر تدوين خط مشيهاي زيستمحيطي داراي سلسلهمراتبي بوده و به نظر همگي در يک سطح قرار ندارند. به عنوان مثال، اصل 50 قانون اساسي حاکم بر تمامي اسنادبالادستي اين حوزه محسوب ميشود و پس از آن ساير برنامهها و اسناد قرار ميگيرند. شايد بتوان سلسله مراتب مذکور را اينطور طبقهبندي نمود: اصل 50 قانون اساسي- سند چشمانداز 1404- سند ملّي محيط زيست- سياستهاي کلّي برنامههاي توسعه- برنامههاي توسعه پنجساله کشور- قانون بودجه ساليانه کشور.
مصاحبه با دکتر ميرمحمّدي: جايگاه کميسيون تلفيق برنامه در قوه مقنّنه و کميسيون تلفيق بودجه بسيار کليدي است چرا که جمعبندي نهايي دستور کار برنامههاي توسعه پنجساله و نيز لايحه بودجه ساليانه توسط کميسيونهاي مذکور صورت ميپذيرد.
مصاحبه با دکتر جواهريان: ايشان به مفهوم «اجراي ناموفق برنامههاي توسعه در عين تدوين مطلوب» آنها مکرّرا اشاره داشتند که البته عدم لحاظ امکانات، استعدادها، منابع و شرايط واقعي مسائل زيستمحيطي در زمان تدوين، عامل اصلي اين ناکامي در اجرا بوده است. به عبارت بهتر منظور ايشان از تدوين مطلوب، «تدوين آرماني» و غير مطابق با واقع ميباشد.
مصاحبههاي مربوط به مسئله درياچه اروميه: به نظر با توجّه به فرابخشي بودن موضوع محيط زيست، حلّ مسائل و بحرانهاي زيستمحيطي از آنجا که به چندين دستگاه اجرايي، تقنيني و يا قضايي مرتبط ميشود مسير زير را طي ميکند. حدّاقل در مورد بحران درياچه اروميه اين گونه بوده است:
تشکيل يک تيم موقت حل مسئله زيست محيطي(نظير کميته يا کارگروه) بررسي موضوع توسط تيم انعکاس نتايج بررسي و راهکارهاي پيشنهادي به هيئت دولت تصويب در هيئت دولت
ذينفعان: کشاورزان/ سازمان حفاظت محيط زيست/ وزارت نيرو/وزارت جهاد کشاورزي/ وزارت راه و شهرسازي/ ساير مناطق اقليمي مرتبط (به عنوان مثال اردبيل)/ استانداري سه استان درگير/ شهرداري شهرهاي اصلي آبريز درياچه.
کتا بنا مه
قرآن کريم
«نهج البلاغه»، (1380) ترجمه حسين انصاريان»، چاپ نهم، تهران: انتشارات پيام آزادي.
آذر، عادل؛ فرجي، حجت؛ (1389) «علم مديريت فازي»؛ تهران: مرکز مطالعات مديريت و بهرهوري ايران.
آزادارمکي، غلامرضا؛ يزدانپناه، احمد؛ (1377) «اقتصاد کشاورزي و فرآيند توسعه اقتصادي»، انتشارات مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي بازرگاني.
استراوس آنسلم و کوربين جوليت، (1384) «اصول روش تحقيق کيفي: نظريه مبنايي؛ رويهها و شيوهها»، ترجمه بيوک محمدي، تهران: پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي.
اشتریان، کیومرث؛ (1386) «سیاستگذاری عمومی در ایران»، تهران: بنیاد حقوقی میزان، چاپ اول.
_______؛ (1391) «مقدّمهاي بر روش سياستگذاري فرهنگي»، تهران: نشر جامعه شناسان.
اُکاشا، سمير؛ (1387) «فلسفه علم»، ترجمه هومن پناهنده؛ تهران: نشر فرهنگ معاصر.
الواني، سيدمهدي؛ شريفزاده، فتاح؛ (1388) «فرآيند خط مشيگذاري عمومي»، تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبايي (ره)، چاپ هفتم.
امين زاده، بهناز؛ (1381) «جهانبيني ديني و محيط زيست، درآمدي بر نگرش اسلام به طبيعت. محيط شناسي»؛ مجله محيطشناسي؛ شماره 30.
بليکي، نورمن؛ (1384) «طراحي پژوهشهاي اجتماعي»؛ ترجمه حسن چاوشيان؛ تهران: نشر ني.
بهرامي احمدي، حميد؛ (1388) «سياستگذاري سياسي- حقوقي جمهوري اسلامي ايران در حفاظت از محيط زيست»؛ فصلنامه دانش سياسي، سال پنجم، شماره اول.
پور عزّت، علي اصغر؛ رحيميان، اشرف؛ (1391) «.ويژگيهاي خط مشيگذاري عمومي براي اداره شهرهاي پرتنوع و پيچيده (مورد مطالعه: شهر تهران)»، فصلنامه علمي پژوهشي مديريت دولتي، دوره 4، شماره 10.
پوراصغر، فرزام، (1386) «روند بودجه حفاظت از محيط زيست طيّ برنامههاي توسعه»، هفته نامه برنامه، سال ششم، شماره 254.
______، (1387) «نگاهي به تحولات بخش محيط زيست در برنامههاي توسعه با تأکيد بر برنامه پنجم»، هفته نامه برنامه، سال هفتم- شماره 276.
تقيزاده انصاري، مصطفي؛ (1374) «حقوق محيط زيست در ايران»، تهران: انتشارات سمت، چاپ اول.
جوادي آملي، عبدالله؛ (1386) «اسلام و محيط زيست»، قم: مرکز نشر أسراء، چاپ پنجم.
جي ام شفريتز، کريستوفر پي بريک، ترجمه حميدرضا ملک محمدي (1390)، «سياستگذاري عمومي در ايالات متحده آمريکا»، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق (ع).
دادگر، حسن، (1380) «ارزيابي روند توجهات زيستمحيطي در طول دو برنامه پنجساله کشور»، فصلنامه حوزه و دانشگاه، شماره 24 و 25، صص 246-223.
دانايي فرد، حسن؛ (1384) «تئوري پردازي با استفاده از رويکرد استقرائي؛ استراتژي مفهوم سازي تئوري بنيادي»؛ ماهنامه علمي پژوهشي دانشگاه شاهد، سال دوازدهم، شماره 11.
______، (1386) «همسازي شيوههاي کمي و کيفي در پژوهش هاي سازماني : تأملي بر استراتژي پژوهش ترکيبي»؛ فصلنامه حوزه و دانشگاه روش شناسي علوم انساني.
دانايي فرد، حسن؛ الواني، سيد مهدي؛ آذر، عادل؛ (1383) «روش شناسي پژوهش کيفي در مديريت، رويکردي جامع»؛ تهران: انتشارات صفار.
دانشفرد، کرماله، (1392) «مباني خط مشيگذراي عمومي»، تهران: نشر نياز دانش.
روزنامه همشهري؛ (1390) سال بيستم، شماره 5611، ص 7؛ 10.
زاهدي مازندراني، محمدجواد؛ (1377)«توسعه و نابرابريهاي اجتماعي»، رساله دکتري جامعهشناسي از دانشکده علوم اجتماعي دانشگاه تهران.
زاهدي، شمسالسادات؛ (1389)«توسعه پايدار»؛ تهران: انتشارات سمت.
______، (1389) «نظارت همگاني و توسعه پايدار»؛ مجموعه مقالات همايش ملي نظارت همگاني.
سليماني، الهه، (1389) «بررسي لايحه پنجم برنامه توسعه و مقايسه آن با برنامه چهارم توسعه در بخش محيط زيست»، پژوهشنامه محيط زيست، شماره 48.
سيد امامي، کاووس، (1389) «اخلاق و محيط زيست»، مجموعه مقالات با گفتارهايي به قلم، احمدي طباطبايي، اسفندياري، اکبري، حسيني، شاهولي، شمسينژاد، عابدي سروستاني، فهيمي، گلمحمّدي، برقعي، محبّي، مشهدي، مظفري، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق عليهالسلام.
______، (1384) «پژوهش در علوم سياسي»، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگ و اجتماعي و دانشگاه امام صادق عليهالسلام.
شريفزاده، فتّاح، (1386) «بررسي مدلهاي اصلي تصميمگيري و خط مشيگذاري و ارائه مدل اجتماعي»، فصلنامه تحول اداري، دوره پنجم، شماره 19.
شريفيان، فريدون؛ (1387) «نوعشناسي و فرآيند طراحي و اجراي پژوهش ترکيبي»؛ فصلنامه علمي – پژوهشي روششناسي علوم انساني.
علامه جعفري، محمدتقي؛ (1360) «تفسير و نقد و تحليل مثنوي جلالالدين محمد مولوي»؛ تهران: انتشارات اسلامي، جلد دوم.
علامه طباطبايي، سيد محمدحسين؛ (1363) «ترجمه تفسير الميزان»؛ تهران: انتشارات محمدي.
علي احمدي و همکاران؛ (1384) «توسعه روش دلفي با استفاده از منطق فازي و کاربرد آن در برنامهريزي استراتژيک»؛ فصلنامه مديريت فردا.
علياحمدي عليرضا و غفاريان وفا، (1382) «اصول شناخت و روش تحقيق (با نگاهي به مطالعات تاريخي)»، فصلنامه علمي- پژوهشي دانشگاه الزهرا سلاماللهعليها ، سال سيزدهم، شماره 46و47.
فراستخواه، مقصود؛ (1388) «آينده انديشي درباره کيفيت آموزش عالي ايران، مدلي برآمده از نظريه مبنايي (GT)»؛ فصلنامه پژوهش و برنامهريزي آموزش عالي، شماره 4.
قرشي، روحا...؛ (1391) «طراحي و توسعه الگوي نظارت همگاني در شهرداري تهران»؛ رساله دکتري رشته مديريت دولتي، دانشگاه تهران، پرديس قم.
قليپور، رحمتالله؛ (1387) «تصميمگيري سازماني و خط مشيگذاري عمومي»، تهران: انتشارات سمت، چاپ اول.
کارنپ، رودلف؛ (1363) «مقدمهاي بر فلسفهي علم»؛ ترجمهي يوسف عفيفي؛ تهران: نشر نيلوفر.
کرد نائيج، اسدالله، (1385) «مقاله نقش گروههاي فشار در شکلدهي خط مشي عمومي»، فرهنگ مديريت، شماره 12، ص 82-65.
کريشنا، رائو؛ (1385) «توسعه پايدار، اقتصاد و ساز و کارها»؛ تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
کميته ملي توسعه پايدار؛ (1377) «گزارش برنامه عزم ملي حفاظت محيط زيست»؛ تهران: سازمان حفاظت محيط زيست کشور.
مشهوراي، شريرام؛ (1378) «توسعه پايدار و مديريت دولتي در هند»؛ مديريت توسعه، مجموعه نهم، انتشارات مرکز آموزش مديريت دولتي.
مطهري، مرتضي؛ (1367)«مسئله شناخت»؛ تهران: انتشارات صدرا.
معاونت امور اقتصادي و هماهنگي، دفتر اقتصاد کلان؛ (1378) «گزارش اقتصادي سال 1378»؛ تهران: انتشارات سازمان برنامه و بودجه، مرکز مدارک اقتصادي و اجتماعي، جلد دوم.
معمارزاده، غلامرضا؛ شکري، نرجس؛ (1385) «ارائه مدل پويا براي اجراي خط مشيهاي عمومي»؛ فصلنامه علمي- ترويجي مديريت، سال سوم، شماره 3/8.
منتظر، غلامعلي؛ جعفري، نيلوفر؛ (1386) «استفاده از روش دلفي فازي براي تعيين سياستهاي مالياتي کشور»؛ فصلنامه علمي- پژوهشي «علوم انساني» دانشگاه تربيت مدرس.
مهاجراني، مصطفي، (1374) «محيط زيست، سقوط جايگاه در برنامه دوم توسعه»، هفتهنامه گزارش اقتصادي، شماره 52،.
نبوي، لطف الله؛ (1384) «مباني منطق و روش شناسي»؛ تهران: انتشارات دانشگاه تربيت مدرس.
نصر, سيد حسين؛ (1378) «دين و بحران زيست محيطي»؛ مجله نقد و نظر، شماره 1 و 2، سال پنجم.
______، (1359) « نظر متفکران اسلامي در مورد طبيعت»؛ تهران: انتشارات خوارزمي.
نصري, عبدا... ؛ (1363) «سيماي انسان کامل از ديدگاه مکاتب»؛ تهران: جهاد دانشگاهي دانشگاه علامه طباطبايي (ره).
هدي، فرل؛ (1386) «اداره امور عمومي تطبيقي»؛ ترجمه سيد مهدي الواني، غلامرضا معمارزاده؛ تهران: انتشارات انديشههاي گهربار.
هومن، حيدرعلي، (1385) «راهنماي عملي پژوهش کيفي»، تهران: انتشارات سمت.
يوسفوند، محمد؛ (1384) «تعريف محيط زيست و اقسام آن»، مجموعه مقالات اولين همايش فقه و محيط زيست، قم: سازمان محيط زيست و مرکز جهاني علوم اسلامي.
Agenda 21, (1992), The United Nations Conference on Environment and development (UNCED), Chapter 28, section 1-5.
Bell, R; Russel, C; (2002) “Environmental policy for developing countries”, Issues in science and technology, Academic Research Library, p.63.
Bosso, C; (1992) “The practice and study of policy formation”; Northeastern University, Boston, Massachusetts.
Calabrese, D.; (2008) “Environmental policies and strategic communication in Iran; The value of public opinion research in decisionmaking”; World Bank Publication, Washington, D.C.
Clemens, Russell, (2003), “Sustainable Governance for sustainability: Internalizing Sustainability within a public service”, Context-building local capacity, Curtin University of Technology of Western Australia.
Cassell, C; Symon, G; (2004) “Essential Guide to qualitative methods in organizational research”; Sage publication; London.
Deleon, P; Overman, E; (2008) “A history of Policy Science”, University of calaroda at Denver.
Denhardt, Robert B. (1990) “Public administration theory: the state of the discipline”, NJ: Chathman House Publishers.
Dye, Thomas; (2008), “Understanding Public Policy”, NJ: Pearso Prentice Hall.
Farazmand, A. “Bureaucracy and administration”, CRC press, p. 222; 2009.
Farooq H. (2006)“Islam: Environmental Protection”, October 8, 2006 (Presidential Address to the Pakistan Ecology Council at the Karachi Hall, Lahore High Court Bar Association).
Fiorino, D; (2000) “Innovation in U.S. environmental policy”; The American Behavioral Scientist; V 44.
Firsova, A. Taplin, R; (2009) “Australi and Russia: How do their environmental policy processes difer?” Environ Dev Sustain, pp.407-426.
Freeney, B, (2003) “The social construction of environmental policy: from oppositional ideology to social learning through conflict using A case study at Aberdeen proving ground”, Ph. D Dissertation, Temple university.
Fullerton, D. (2001) “A framework to compare environmentl policy”, Southern economic journl, pp. 224-248.
Gamman, J. (1990) “Environmental policy implementation in developing countries”, Ph. D Dissertation, Massachussets Institute of Technology.
Glaser, B; Straus, A; (1967) “The discovery of grounded theory”; Chicago; Aldine Press.
Goulding, C. (2002), “Grounded theory: A practical guide for management”, Business and market researchers, London: sage publication.
Greenspan Bell, R; (2002) “Environmentِal policy for developing countries”; Issues in Science and Technology; 18, No.3.
Halvorsen, Bente, (2009) “Conflicting interests in environmental policy making” Published online from Springer Science Media
Heggelund, G; Bruzelius B; (2007) “China and UN environmental policy: institutional growth, learning and implementation”; Springer Science+Business Media; Published online.
Howarth, Richard B, (2007), “Adaptive management and the philosophy of environmental policy”, Chicago: Univertity of Chicago Press.
Howlett, Michael; (2009) “Studying Public Policy”; Oxford New York University Press, Third Edition.
Hsu, Angel, (2013), Manager of “environmental efficiency index 2012” Project, Interview Report by SabzPress Media.
Kenneth A. Gould, (2002), “Review essay: The Democratization of environmental policy”, Rural Socialogy, Academic research library.
Lee, J. (2001), “A Grounded Theory: Integration and Internalization in ERPA adoption and use, Unpublished Doctoral Dissertation”, Nebreska: University of Nebreska, in proquest UMI Database.
Meijer, Johannes & Berg, Arjan, (2010), “Handbook of environmental policy”, NY: Nova Sience Publishers, Inc.
OECD Report: (2008) “An OECD framework for effective and efficient environmental policies”; Meeting of the environmental policy committee (EPOC) at ministerial level.
______; (2001) “The DAC Guideline, Strategies for sustainable development”.
______; (2008) “An OECD framework for effective and efficient environmental policies”; Meeting of the environmental policy committee (EPOC) at ministerial level.
Porter, Julia, (2002) “Sustainability and Good Governance, monitoring participation and process as well as outcomes”, UTS center for Local Government.
Price Deborah and Cameron Sheila, (2010) “Business Research Methods, a Practical Approac”«; Institute of Personnel and Development. The Broadway, London, pp. 409-417.
Rabe, G and et al; (1999) “Comparative analyses of Canadian and American environmental policy; An introduction to the samposium”; Policy studies journal; 27, No.2.
Shafritz, J; Borick, Christopher P. (2008) “Introducing Public Policy”; Longman, New York.
Strauss, A. & Corbin J. (1990), “Basics of qualitative research: Grounded Theory Procedures and Techniques”, Newbury Park, CA: Sage Publications.
______; (1998), “Basics of qualitative research”, Newbury Park, CT: Sage Publications.
Torres, F; (2003) “How efficient is Decision-making in the EU, Environmental policies and the co-decision procedure”; Intereconomics journal.
Toynbee, (1972) “Religious background of the present environmental crisis”; International journal of environmental studies, No. 3.
48.UN Report, (2001) “Guidance in Preparing National Sustainable Development Strategies”, (Revised Draft), New York.
Van Ness; P; (2007) “Environmental Policy In Japan”; Pacific Affairs; V 80.
Weaver, A; (2007) “The impact of public opinion on environmental policy; A cross national investigation”, Ph. D Dissertation, The ohaio state university.
Woolum, Janet Mae, (2010) “An exploratory study of citizen involvement in developing and reporting performance information at local level”, Arizona State University.
www. Wikipedia.org.
Zygmunt, Plater, (2006) “Law, Media & Environmental policy: A fundamental linkage sustainable democratic governance”, Boston College environmental affairs.
Abstract
Public management according to results and resources and in the other hand control of public organization processes are looking for a combination of rationality and public interest. The most obvious example of "public interest" is environmental consideration in public service.
The purpose of this qualitative study is to explore an indigenized model for environmental policy formation in Islamic Republic of Iran, using grounded theory’s systematic design. In this regard an open interview with 16 experts and 2 another case studies were performed. By Data analysis in open coding process 119 abstract concepts in form of 40 main categories were extracted. Then, in the phase of axial coding, the links between these categories were determined, that is coding paradigm. Finally in the process of selective coding 4 theoretical propositions & 11 subtheoretical propositions were emerged. Results indicate that status quo of environmental policy formation in Iran involves some dichotomies and use of transcendental incementalism model guides us to achieve ideal situation.
Keywords: Public policy making, Environmental policy making, Sustainable development, Grounded theory, Environment, Indigenized model, Policy formation