مبانی نظری و پیشینه تحقیق معنويت در سازمان 70 صفحه (docx) 70 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 70 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
باسمهتعالي
موسسه آموزش عالي آمل ـ آمل(غيردولتي ـ غيرانتفاعي)
بررسی رابطه بین معنویت در محیط کار و رفتار شهروندی سازمانی کارکنان تامین اجتماعی گرگان
The relationship between spirituality in the workplace and organizational citizenship behavior Social Security Gorgan
نگارش: الهام رجبلو
استاد راهنما: دکتر ابراهیم صالحی عمران
استاد مشاور: دکتر سید حمیدرضا رضوی
پايان نامه کارشناسي ارشد
(رشته آموزش و بهسازی منابع انسانی)
شهریور 1393
سپاس خدای را که سخنوران، در ستودن او بمانند و شمارندگان، شمردن نعمت های او ندانند و کوشندگان، حق او را گزاردن نتوانند. بر آنان که وجودمان وامدار وجودشان است؛ و نفرين پيوسته بر دشمنان ايشان تا روز رستاخيز...
بدون شک جایگاه و منزلت معلم، اجّل از آن است که در مقام قدردانی از زحمات بی شائبه ی او، با زبان قاصر و دست ناتوان، چیزی بنگاریم.
اما از آنجایی که تجلیل از معلم، سپاس از انسانی است که هدف و غایت آفرینش را تامین می کند و سلامت امانت هایی را که به دستش سپرده اند، تضمین؛ بر حسب وظیفه و از باب " من لم یشکر المنعم من المخلوقین لم یشکر اللَّه عزّ و جلّ" :ازپدر و مادر عزیزم...این دو معلم بزرگوارم... که همواره بر کوتاهی و درشتی من، قلم عفو کشیده و کریمانه از کنار غفلت هایم گذشته اند و در تمام عرصه های زندگی یار و یاوری بی چشم داشت برای من بوده اند؛از استاد با کمالات و شایسته؛ جناب آقای دکتر ابراهیم صالحی عمران که در کمال سعه صدر، با حسن خلق و فروتنی، از هیچ کمکی در این عرصه بر من دریغ ننمودند و زحمت راهنمایی این رساله را بر عهده گرفتند؛از استاد صبور و با تقوا ، جناب آقای دکتر سید حمیدرضا رضوی، که زحمت مشاوره این رساله را در حالی متقبل شدند که بدون مساعدت ایشان، این پروژه به نتیجه مطلوب نمی رسید؛ کمال تشکر و قدردانی را دارم.
باشد که این خردترین، بخشی از زحمات آنان را سپاس گوید .
چکیده:
در عصر حاضر اهميت شهروندان به عنوان يکي از منابع بسيار مهم سازمان درک شده است، رفتار آنها هم بسيار با اهميت تلقي می شود. از اين روست که محققان زيادي به تجزيه و تحليل رفتار شهروندي پرداخته اند و از طرف ديگر محيط کاري به عنوان يکي از عواملي است که در رفتار شهروندي سازماني نقش دارد.
هدف از این پژوهش، بررسی رابطه بین معنویت در محیط کار و رفتار شهروندی سازمانی کارکنان تامین اجتماعی گرگان می باشد. برای این منظور، معنویت در محیط کار و رفتار شهروندی سازمانی در پنج بعد؛ فضیلت شهروندی، وظیفه شناسی، نوع دوستی،جوانمردی، احترام و تکریم، تعریف و در این راستا یک فرضیه اصلی و پنج فرضیه فرعی تنظیم گردیده است. برای آزمون فرضیه های پژوهش از دو ابزار پرسش نامه، شامل پرسش نامه استاندارد معنویت در محیط کار و پرسش نامه استاندارد رفتار شهروندی سازمانی استفاده شده است.
جامعه مورد مطالعه کلیه کارکنان سازمان تامین اجتماعی در سال 93 می باشد و حجم نمونه بر اساس اصول علمی و فرمول تعیین حجم نمونه ، 86 نفر بوده که با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی از جمعیت یاد شده انتخاب شده است .
و برای تحلیل نتایج، آمار توصیفی و آمار استنباطی نیز به کار گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان داده است:
بین معنویت در محیط کار و رفتار شهروندی سازمانی کارکنان رابطه معنا دار وجود دارد و هر قدر میزان معنویت در محیط کار افزایش یابد تاثیر بیشتری بر رفتار شهروندی سازمانی داشته و باعث ارتقا رفتار شهروندی سازمانی می شود و در نتیجه باعث اثربخشی و کارایی فعالیت های سازمان می شود.
کید واژه ها:
معنویت در کار، رفتار شهروندی سازمانی، وظیفه شناسی، فضیلت شهروندی، جوانمردی، احترام و تکریم
فهرستعنوان صفحه TOC \o "1-3" \h \z \u فصل دوم ادبیات تحقیق PAGEREF _Toc17532590 \h 122-1- مقدمه PAGEREF _Toc17532591 \h 132-2- معنویت و سازمان PAGEREF _Toc17532592 \h 142-3- معنویت چیست PAGEREF _Toc17532593 \h 162-4- معنویت گرایی در قرآن PAGEREF _Toc17532594 \h 182-5- رابطه میان دین و معنویت PAGEREF _Toc17532595 \h 312-6- معنویت در کار PAGEREF _Toc17532596 \h 342-7- پیش فرض های معنویت در محیط کار PAGEREF _Toc17532597 \h 372-8- ابعاد معنویت در محیط کار PAGEREF _Toc17532598 \h 402-9- مفهوم معنویت در اسلام و مسیحیت و تفاوت های آن PAGEREF _Toc17532599 \h 412-10- مفهوم معنویت PAGEREF _Toc17532600 \h 422-11- منبع معنویت PAGEREF _Toc17532601 \h 432-12 تحریف در مسیحیت PAGEREF _Toc17532602 \h 432-13 معنویت در غرب PAGEREF _Toc17532603 \h 462-22- معنویت در محیط کار و نقش آن در بهبود رفتار شهروندی سازمانی PAGEREF _Toc17532604 \h 492-23-چارچوب مفهومی تحقیق PAGEREF _Toc17532605 \h 56منابع PAGEREF _Toc17532606 \h 57
2-1بيان مسأله:
زندگی بدون کار بی معنی می شود ، اما کار بی روح ، زندگی را تباه کرده و می میراند، لذا مردم علاقه دارند که معنویت را نه تنها در امور شخصی بلکه در محیط کار و سایر سطوح زندگی تجربه کنند . معنویت در کار نیرویی الهام بخش و برانگیزاننده جهت جستجوی مداوم برای یافتن هدف و معنا در زندگی کاری ، درک عمیق و ژرف از ارزش کار، زندگی ، پهناوری عالم هستی ، موجودات محیط طبیعی و مظام باور شخصی است. (ضیایی و همکاران،1387،ص،37) به بیانی دیگر، معنویت در کار تلاش در جهت ایجاد حساسیت نسبت به ارتباط فرافردی ،درون فردی، میان فردی و برون فردی در زندگی کاری به منظور بالندگی شخصی در رسیدن به تعالی انسانی و الهی است (عابدی جعفر و رستگار،1386،ص،109(
آرمنیو رگو و مگیول پینا معنویت را در پنج بعد می دانند که این پنج بعد : هم راستایی ارزش ها ی فردی و سازمانی ، فرصت هایی برای زندگی درونی، حس مشترک با جامعه ، حس لذت بردن از کار می باشد. متغیر دیگر این پژوهش ، رفتار شهروندی سازمانی می باشد که همانند مهنویت در محیط کار در چند دهه اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است و در واقع از حوزه خصوصی وارد حوزه عمومی شده است.
رفتارهای شهروندی سازمانی یا همان رفتارهای فراتر از وظیفه کارکنان به رغم تاثیر آشکار بر عملکرد سازمان ها، در گذشته عمدتا نادیده گرفته می شدند . در واقع در تعابیر اولیه این رفتارها خارج از حوزه شغل ملاحظه می شدند( بین استوک . دیگران، 2003) اکثر تحقیقات در زمینه رفتار شهروندی سازمانی، بر پیش بینی عوامل ایجاد کننده این رفتارها متمرکز بوده اند . در این زمینه ، متغیر هایی همچون رضایت شغلی، تعهد سازمانی، هویت سازمانی، عدالت سازمانی، اعتماد، انواع رهبری، روابط رهبر پیرو و تامین اجتماعی گرگان به عنوان عوامل ایجاد کننده رفتار شهروندی سازمانی مطرح شده اند (پودساکوف و دیگران،2001(
ما عقیده داریم یکی از متغیر هایی که تاکنون در این زمینه مورد غفلت واقع شده است، معنویت در محیط کار می باشد که دارای توان بالقوه فراوانی جهت اثر گذاری بر متغیر های سازمانی و احتمالا رفتار شهروندی سازمانی میباشد . درباره ابعاد رفتار شهروندی سازمانی هنوز توافق واحدی میان محققان وجود ندارد. برای مثال ابعادی نظیر رفتارهای کمک کننده، رادمردی و گذشت ، وفاداری سازمانی ، پیروی از دستورات، نوآوری فردی، وجدان ، توسعه فردی ، ادب و ملاحظه ، رفتار مدنی ، نوع دوستی تامین اجتماعی گرگان در تحقیقات مختلف به عنوان رفتار شهروندی سازمانی مورد توجه قرار گرفته اند. پنج بعدی که بیشتر مورد توجه محققان بوده اند عبارتند از : نوع دوستی ، وظیفه شناسی ، فضیلت شهروندی ، جوانمردی ، احترام و تکریم . این پنج بعد از سوی ارگان مطرح شدند و در سال های بعد مورد توجه دیگر محققان قرار گرفته است .
امروزه کارکنان زیادی در محیط کارشان احساس نارضایتی ، بی قراری و عدم امنیت دارند. موریس معتقد است رضایت شغلی ، اعتماد و اخلاق کاری در بسیاری از محیط های کاری نا یاب شده است . بسیاری از اقدامات سازمان ها برای تغییر و بهبود در دو دهه اخیر از قبیل کوچک سازی ، مهندسی مجدد، تعلیق ، اخراج از کار و موجب تضعیف روحیه و نوعی سردر گمی معنوی کارکنان شده است . در واقع این اقدامات که مبتنی بر پارادایم مکانیستی و عقلایی مدرن بوده اند، نتوانسته اند خواسته های کارکنان را برآورده سازند. جهانی شدن، حرکت به سمت سازمان های دانشی ، رشد تقاضای کارکنان برای محیط های غنی و پرورش دهنده و نیز کار معنا دار ، این فشارها را بیشتر کرده است . در حقیقت به نظر می رسد کارکنان در مشاغل خود به دنبال چیزی بیش از تنها پاداش های اقتصادی هستند
معنویت در سازمان امر نوپایی است که می تواند نیرویی قدرتمند و ژرف را برای زندگی به ارمغان آورد . این نیروی قدرتمند زمانی حاصل می شود که زندگی کاری با زندگی معنوی کارکنان پیوند بخورد . با چنین نیرویی کارکنان تقریبا با هزاران ساعت کاری ، می توانند کاری لذت بخش تر، متوازن تر ، معنا دار تر داشته باشند.
بعضی محققان عقیده دارند که نوعی تنش اساسی بین اهداف عقلایی و تکامل معنوی در سرتا سر محیط های کاری به وجود آمده است . گریگوری پیرس مدیر انتشاراتی و و موسس سازمان رهبران کسب و کار برای کمال، اخلاق و عدالت بیان می کند : " ما اغلب زمان زیادی را برای کار کردن صرف می کنیم ، شرم آور است اگر خدا را در آنجا نیابیم "
محققان معتقدند تشویق معنویت در محیط های کاری مزایای فراوانی دارد ، مزایایی که سازمان با بهره گیری از آنها به بهبود بهره وری و افزایش عملکرد کارکنان و بهبود رفتار شهروندی سازمانی می رسد . در جامعه اسلامی ما ، نماد های مذهبی فراوانی وجود دارد که در سازمان ها و ادارات دولتی نیز پیاده می شوند ، ما عقیده داریم که یکی از متغیر هایی که تاکنون در این زمینه مورد غفلت واقع شده معنویت در محیط کار می باشد که دارای توان بالقوه فراوانی جهت اثر گذاری بر متغیر های سازمانی و احتمالا رفتار شهروندی سازمانی می باشد .
9-1- تعاریف واژه ها و اصطلاحات
معنویت در محیط کار:
تعریف مفهومی : جستجوي معنا در خود و در روابط با ديگران به منظور شناخت دنياي مادي و فرامادي. معنويت در کار تلاش در جهت ایجاد حساسیت نسبت به ارتباط فرافردی ، درون فردی ، میان فردی ، برون فردی در زندگی کاری به منظور بالندگی شخصی در رسیدن به تعالی انسانی و الهی است ( عابدی جعفر و رستگار، 1386، ص ، 109(
تعریف عملیاتی : منظور از معنویت در محیط کاراحساس دروني و ذاتي، احساس معنا، احساس بهم پيوستگي و پيوند با ديگران، حساس فرا انساني در رابطه با خداوند و کارکنان تامین اجتماعی گرگان است که این متغییر از طریق پرسشنامه مورد سنجش واقع میشود.
فصل دوم ادبیات تحقیق
2-1- مقدمه
قلمرو مدیریت و سازمان چه از لحاظ نظری و چه از لحاظ عملی ، اخیرا تحت تاثیر نیرویی قدرتمند تحت عنوان معنویت قرار گرفته که اگر به درستی اداره و هدایت شود ، به نظر می رسد ظرفیت لازم برای منجر شدن به ژرف ترین تشریک مساعی ، نه تنها در زمینه های حرفه ای ، بلکه زمینه لازم برای بروز انسانیت تمام عیار را دارا می باشد . اگر چه تا چند دهه قبل ، باور غالب بر این بود که این نیروی عظیم برای جهان مدیریت و بازرگانی مناسب نیست ؛ و هم چنین این موضوع منحصرا در ادبیات عامه پسند مورد بحث و گفت گو قرار می گرفت ، اما اکنون به عنوان موضوع پژوهش های دانشگاهی و علمی به طور جدی مطرح است . این نیروی قدرتمند چنان بر اصول مدیریت و بازرگانی پرتو افکنده و نظریه های آن را تحت تاثیر قرار داده است که از نظر برخی از صاحب نظران به عنوان یک تحول و پیشرفت اساسی در حوزه مدیریت و بازرگانی شمرده می شود.
به رغم انتقادات و تردیدها در زمینه های تجربی و نظری ، روند رو به رشد تحقیق و پژوهش درباره این موضوع در میان دانشگاهیان ، پژوهشگران ، مشاوران و نظریه پردازان علم مدیریت و سازمان غیر قابل انکار است ؛ تا جایی که سازمان های مدیریتی حرفه ای ، همچون آکادمی مدیریت و آکادمی بین المللی رشته های بازرگانی در سال 2001 این حوزه مطالعاتی را به رسمیت شناختند (روجاس،2001)
2-2- معنویت و سازمان
شماری از پژوهش ها نشان می دهد که ضرورت ارائه پارادایم جدیدی برای کار در سازمان با رویکرد تلفیق زندگی شخصی و زندگی کاری رو به افزایش است. بر همین اساس ، ریفکن (1995) نتیجه می گیرد که جوامع باید قراردادهای کاری جدیدی را تدوین کنند که از ویژگی های کار هفتگی کوتاه تر برخوردار باشد تا افراد بتوانند زمان بیشتری به بخش های دیگر زندگی شان بپردازند. هال، (1996) تغییرات فزاینده ای را در سازمان های قرن بیست و یکم پیش بینی می کند و بر این اعتقاد است که کارکنان بیش از گذشته ، نسبت به شغل خود حساس شده اند و موفقیت خویش را به جای تحقق هدف های مالی ، بر حسب تامین نیازهای روانشناختی می سنجند. هنسن، (2001) نیز به این نکته اشاره می کند که نیاز های کارکنان به لحاظ نوع و حجم تغییر یافته است و می گوید سازمان های کنونی در صورتی موفق خواهند بود که به طور کامل به نیازهای زیستی ، اجتماعی ، روانی و معنوی کارکنان پاسخگو باشند . برخی از پژوهشگران ، پارادایم جدید پاسخگویی به چالش های آینده مدیریت را " معنویت " می دانند . آنان بر این عقیده اند که : ارضای نیاز های متعالی کارکنان را می توان در مدل مربوط به معنویت می توان پیدا کرد(کندی، 2002).
برای توجیه چرایی پژوهش در این زمینه افزون بر تاکیداتی که صورت گرفت، می توان به موارد زیر اشاره کرد:
ورود معنویت در سازمان به کارکنان این توانایی را می دهد تا چشم انداز یکپارچه تری را نسبت به سازمان ، خانواده و جامعه ی خویش به دست آورند . اغلب کارکنان زندگی کاری، زندگی خانوادگی و زندگی معنویشان از یکدیگر جداست . به لحاظ اجتماعی 50 الی 70 ساعت زندگی کاری در طول هفته، پرداختن ساعاتی به نیایش ، پرستش و مراقبه و ساعات باقی مانده برای گذران زندگی خانوادگی ضرورت این جدایی است (کاوانگاه، 1999)
امروزه به نظر می رسد که کارکنان در هر جا فعالیت می کنند چیزی فراتر از پاداش های مادی در کار جستجو می کنند . آنان در جستجوی کاری با معنا، امید بخش و خواستار متعادل ساختن زندگی شان هستند. سازمان ها با کارکنانی رشد یافته و بالنده ای روبرویند که در پی یافتن کاری با معنا و هدفمندند. معنویت درکار ، توصیف تجربه ی کارکنانی است که کارشان ارضا کننده ، با معنا و هدفمند است. همچنین تجربه معنویت در کار با افزایش خلاقیت ، صداقت، اعتماد و تعهد در کار و بالا رفتن احساس تکامل شخصی کارکنان پیوند می خورد (کسنجرسی، 2001)
معنویت در سازمان قاعده ی نوپایی است که می تواند نیرویی قدرتمند و ژرف را برای زندگی افراد به ارمغان آورد این نیروی قدرتمند زمانی حاصل خواهد شد که زندگی کاری با زندگی معنوی کارکنان پیوند بخورد. با چنین نیرویی، کارکنان تقریبا با هزاران ساعت کاری، می توانند کاری لذت بخش تر ، متوازن تر و معنا دار تر داشته باشند . یکپارچگی معنویت با زندگی کاری باعث می شود افراد رضایت بیشتری از کارشان داشته باشند و وقتی از محیط کاری خود فارغ و به خانواده می پیوندند، به جای گریز از یکدیگر به یاری یکدیگر بشتابند. به دلیل این یکپارچگی و تلفیق ، سازمان ها با افرادی خلاق تر و مولد تر، ممکن است به سود آوری بیشتری دست یابند. افزون بر این ، " معنویت در محیط کار می تواند برای سازمان ها و اجتماع ؛ انسانیت، سخت کوشی و مسولیت را به همراه آورد " . این مهم ترین وظیفه ای است که جوامع کنونی در هزاره ی سوم با آن روبروست (گیبونس، 2001)
کارکنان هوشمند امروزی، سازمان هایی را برای کار بر می گزینند که به آنان در یافتن خویشتن کامل خود در کار کمک نماید. کارکنان در سازمان به دنبال چیزی بیش از ارضای نیازهای مادی اند. بردلی به نقل از پیرس می گوید: " بسیاری از ما زمان زیادی را در حال کار کردن سپری می کنیم، شرم آور است اگر نتوانیم خدا را درآنجا پیدا کنیم (برادلی، 2003)
پدیده ی عدم اطمینان در محیط های کنونی ، سازمان ها را بر آن داشته است تا از معنویت به عنوان منبعی سرشار از مفهوم پایداری بهره برده و تناقض میان نظم و بی نظمی در سازمان را حل و فصل نمایند. سازمان ها برای فعالیت مستمر در عرصه های مختلف نیازمند ایجاد تعادل بین دو حالت تغییر و ثبات اند ؛ از یک سو نظم و ثبات سازمان ها با عقلانیت (نیمکره چپ) پیوند می خورد و از سوی دیگر بی نظمی و تغییر سازمان ها با معنویت (نیمکره راست) قابل توجیه است، بهره وری با تلفیق دو مقوله عقلانیت و معنویت در سازمان ها میسر خواهد بود.
جودیت نیل که از پیشگامان مهم معنویت در سازمان است می گوید چالش های اخیر پژوهشی که در راستای تغییر در دگرگونی های سازمانی، فردی و اجتماعی پدید آمده، در قلمرو مدیریت و سازمان رشد فزاینده ای خواهد داشت. به نظر می رسد سمت و سوی این تغییر و توسعه به جانب چشم اندازی معنوی به تئوری ها ، پژوهش ها و فرایند های مدیریت و سازمان باشد(نیل و بنت، 2001)
2-3- معنویت چیست
کلمه Spirituality برگرفته از ریشه Spiritus به معنای " روح و جان " است . دیکشنری قدیمی آمریکا " روح انسان " را اینگونه تعریف می کند : اصلی حیاتی و نیرویی حیات بخش در درون انسان که ماهیت اصلی انسان بودن هر فرد است (شریواستاوا، 2001). از آنجا که واژه معنویت در زمینه های گوناگونی به کار می رود ، توصیف آن چندان ساده نیست . آندر هیل (1937) در کتاب زندگی معنوی به این نکته اشاره می کند :
" در حالی که از یک سو ناگریزیم از ابهام و انتزاع بسیار جلوگیری کنیم، از سوی دیگر باید مانع تعاریف سخت و شتابزده شویم ، چرا که هیچ واژه ای در زبان انسانی ما در مورد واقعیت های معنوی مناسب و صحیح نیستند "
در نظر باومن (1998) تعاریف معنویت بیش از اینکه این مفهوم را روشن سازد آنرا بیشتر پیچیده می کند ، باومن در ادامه می گوید که اگر ما در ارائه تعریفی عقلانی با شکست مواجه شویم ، وارد دنیای پسامدرن خواهیم شد که در این صورت برای پژوهش های علمی آمادگی نخواهیم داشت . از این رو ، امکان اشتباه گرفتن مفهوم معنویت با دیگر مفاهیم وجود دارد و هم چنین امکان کاربردی کردن آن مشکل است. علاوه بر این، در نظر برخی افراد، فقدان معنویت، نبود احساس آن و دشواری در سنجش آن بدین معنا قلمداد شده است که معنا و مفهومی ندارد و فراتر از آن به گمان برخی ، اگر چیزی را نتوان سنجید، آن چیز اصلا وجود ندارد. با این همه ، برخی از نویسندگان کوشیده اند برای معنویت تعاریف ارائه دهند که در زیر به برخی ار آنها اشاره می شود :
معنویت به مثابه ی نیرویی انرژی زا، انگیزاننده، الهام بخش و روح بخش زندگی است(کینگت و کاوانگاه، 1999)
معنویت جستجویی مداوم برای یافتن معنا ، هدف و فرجامی معین است (کاوانگاه و مایرز، 1999)
معنویت ناظر به هدفی متعالی و الهی، هدفی فراسوی فردیت خویش است (کینگت و سولاکینگ، 2001)
معنویت شیوه ای است که در آن ، شخص بافت تاریخی خویش را در می یابد و در آن زندگی می کند . جست و جویی برای انسان شدن و آگاهی در زندگی می باشد (سولاکینگ، 1990؛ مایرز، 1970)
معنویت تلاش در جهت ایجاد حساسیت نسبت به خویشتن ، دیگران، نیروی برتر (خدا)، کندو کاو در جهت آنچه برای انسان شدن مورد نیاز است، و جست و جو برای رسیدن به انسانیت کامل است (هینس، 1999)
به نظر میرسد تعریف اخیر ، هم از لحاظ عملی و هم از لحاظ نظری جامع تر از دیگر تعریف ها باشد . از یک سو، به ابعاد چهارگانه ارتباطات انسان اشاره دارد که وجود آن، در هر آن ، در یک بعد اجتناب ناپذیر است. از سوی دیگر، تلاش و ایجاد حساسیت برای انسان کامل شدن را پیشنهاد می کند.
2-4- معنویت گرایی در قرآن
قرآن کریم کتاب معرفت و معنویت است و کلید کمال انسان در افق قرآن، فطرتی الهی - توحیدی دارد و خداگرایی و خدا شناسی از صفات برجسته "ذاتی" اوست نه "عرضی" و متن و جوهر معنویت نیز "خدا " و شناخت و شهود او در مرتبه اعلی خواهد بود، اگر چه انسان ها در میزان گرایش به خدا و معرفت حضوری و شهودی و قرب وجودی به آن دارای مراتب و درجات هستند و از حیث عمل و واقعیت نسبت انسان ها به خدا از دو حال خارج نیست
الف) نسبت صعودی و گرایشی که تطابق با فطرت داشته و لبیک گویی به ندای فطرت است .
ب) نسبت هبوطی و گریزی که خارج از صراط مستقیم فطرت خواهد بود.
معنویت منهای خدا و گریز از مرکز وجود انسان یعنی "فطرت" نه معنا مند است و نه قابل حصول و وقوع بلکه دروغی است که تئوریزه شده و مغالطه ای است که صورت گرفته و دیر یا زود کوس رسوایی آن بر بام زندگی انسان زده خواهد شد زیرا با فطرت انسان ناسازگار و غیر قابل جمع است و تناقضی آشکار با حقیقت وجود آدمی دارد. به تعبیر استاد شهید مطهری: " از نظر قرآن، معنویت پایه تکامل انسان است" (مطهری، جلد24، ص 258) و از نظر علامه طباطبایی سیر باطنی و حیات معنوی انسان یک رشته واقعیت های حقیقی بیرون از واقعیت طبیعت و جهان ماده است لذا فرمود: عالم باطن که موطن حیات معنوی است، جهانی است بسیار اصیل تر و واقعیت دار تر و پهناور تر از جهان ماده و حس ..." (طباطبایی، معنویت تشیع، ص، 63).
بنابراین انسان موجودی تکامل یابنده و کمال مطلق گراست و تنها راه وصول او به کمال "صراط مستقیم " است که در فطرت او تعبیه شده است و " راه تکامل کشف کردنی است نه اختراع کردنی، کشف شدنی است نه خلق کردنی ... به این معنا که در متن وجود راه رونده راهی به سوی کمال حقیقی او که رسیدن به بارگاه قرب حق است وجو دارد. یعنی در متن وجود انسان استعداد فطری برای رسیدن به کمال حقیقی وجود دارد آنچنان که مثلا در هسته خرما استعداد درخت شدن وجود دارد" (مطهری، جلد 26، ص110).
قرآن کریم که کتاب شریعت به معنای عام است عهده دار هدایت انسان بر محور فطرت است تا کتاب تدوین (قرآن) با کتاب تکوین (فطرت) هماهنگی کامل و همگرایی محض داشته باشند به همین دلیل به تعبیر استاد شهید مطهری : " قرآن کریم اولین کتابی است که اولا در کمال صراحت، ایمان مذهبی را نوعی هماهنگی با دستگاه آفرینش خوانده است :
" افغَیرَ دین الله یَبغونَ و له اسلم مَن فِی السَمواتِ و الارض " (آیا چیز دیگری جز دین خدا را جستجو می کنند وحال آنکه هر که در آسمان ها و زمین است سر بر فرمان او دارد).
و ثانیا ایمان مذهبی ر اجزء سرشت انسان ها معرفی می کند :
" فاقِم وجهَک لِلدینِ حَنیفاً فِطرةُ اللهِ الَتی فطر الناسِ عَلیها " (حق گرایانه روی خود را به سوی دین کن ، همان که سرشت خدایی است که مردم را بر آن سرشته است).
با توجه به مباحث پیش گفته "معنویت " یک مفهوم و رویکردی است که دارای دو جنبه 1. اثباتی- ایجابی 2. سلبی و منفی است که معنای دوم لازمه ی معنای اول است یعنی تعلق انسان به خدا و گرایش او به جهان غیب و ماورا که در مفهوم ایمان دینی و مذهبی ظهور می یابد و انسان را با کمال مطلق، موجود نامحدود و لا یتناهی مربوط می سازد و ریشه رهایی انسان از خود خواهی ، سودجویی ، منفعت طلبی خواهد بود که وابستگی انسان به یک امر نا محدود و جاودانه (ابدی- ازلی) انسان را وارسته از هر محدودیت و پیوسته به ابدیت می سازد به تعبیر استاد شهید مطهری : " در ادبیات عرفانی معنویت را در رهایی انسان از مملوکیت نسبت به اشیا میدانند نه در رهایی اشیا از مملوکیت نسبت به انسان " آری معنویت راستین انسان در اصلاح و بازسازی و سپس نوسازی درونی و برونی امکان پذیر است و چنین معنویتی است که رشد و رستگاری و فوز و فلاح را به ارمغان می آورد و مبنای عدالت اجتماعی قرار میگیرد لذا روح حاکم بر معنویت در قرآن "ایمان به خدا و عمل صالح " به تعبیری عبودیت است که با توحید و عدالت الهی و اجتماعی و نبوت، امامت و قیامت گرایی در هم تنیده و هم سرنوشت است و طبق این اصول معنویت در قرآن از دو ویژگی اساسی و کلیدی برخوردار است:
الف- جامعیت (یعنی همه ابعاد زندگی اعم از فردی،خانوادگی، اجتماعی، دنیایی و آخرتی را در بر میگیرد .(
ب- کمال (یعنی همه حدود ومراتب وجودی انسان را شامل میشود ).
به همین دلیل است که معنویت قرآنی دارای ساحت های عقلانی ، نفسانی، جسمانی ، معرفتی، تربیتی و شریعتی است تا هم شامل درون و هم شامل برون انسان گردد.
به تعبیر استاد شهید مطهری: " از نظر قرآن، ما باید در آن واحد، هم نظام روحی و فکری و اخلاقی و معنوی خودمان را درست کنیم و هم نظام اجتماعی و روابط برون را ، اگر تنها به یک طرف توجه شود کاری از پیش نمی رود."
به همین میزان استاد شهید مطهری با رویکردی انتقادی "معنویت معنوی" و "معنویت اخلاقی " منهای خدا و شریعت را چنین ترسیم و نقد میکند : " در این نوع اخلاق ، نه نام خدا در میان است، نه نام غیب و ماوراءالطبیعه و نه نام پیامبر و دین و ایمان ، معنویت اخلاقی یعنی اینکه انانیت و منیت از بین برود ، جانها با یکدیگر متحد شود و اتحاد و وحدت در کار بیاید "
منطق اسلام این است که معنویت را با عدالت، توام با یکدیگر باید برقرار کرد درجامعه ای که عدالت وجود نداشته باشد ، هزاران هزار بیماری روانی به وجود می آید، محرومیت ها ایجاد عقده های روانی می کند و عقده های روانی تولید انفجار میکند .
بنابر این معنویت جامع و کامل یا درونی و بیرونی و یا ستیز و گریز و گرایش می تواند معنویت هم گرا با فطرت انسان باشد و فرجام و سرانجام آن سعادت حقیقی فرد و جامعه انسانی ما در نوشته حاضر در سه محور :
الف) مبانی معنویت در قرآن
ب) مولفه های معنویت در قرآن
ج) کارکردهای معنویت در قرآن
مباحثی را ارائه خواهیم نمود .
الف) مبانی معنویت در قرآن
قرآن کریم که کتاب هدایت انسان و متن جامع و کامل تعلیم و تربیت انسان است اولا معنویت را دارای قلمرو وسیع و گستره ی گسترده می داند که می تواند شامل همه احوال ، اقوال و افعال و انگیزه ها و اندیشه های انسان گردد زیرا گوهر معنویت را در "خدا گرایی" میداند زیرا هر کاری که با رنگ و رایحه رحمانی و انگیزه الهی انجام گیرد نیز معنویت است و "خلوص " را جوهر همه فعالیت های آدمی از عبادی ، اجتماعی ، سیاسی ، تجاری قلمداد کرده است و عبادت ، ذکر، تفکر، تعلیم و تربیت، حکومت و حکمت و سیاست و سلوک را تنها با مبنای الهی – توحیدی می پذیرد و لاغیر که فرمود" اِنَمّا یَتَقَبل الله مِن المُتَقّین" ثانیا برای معنویت مبانی و اصولی برشمرده است که سرنوشت سازند و ما به برخی از آنها اشاره می کنیم:
مبنای اول : اصالت روح
قرآن انسان را رقیقه ای از حقیقه الحقایق و جلوه اسما ء جمال و جلال الهی می داند که دارای هویت متاُلهانه است و شناسنامه وجودی انسان و تاریخ و جغرافیای معرفتی، انسانی، اجتماعی آدمیان در همان " اصالت روح" معنا و تفسیر می شود که فرمود: "فاِذا سویه و نفخت فیه مَن روحی" و یای " من روحی" در آغاز تکوین و در میسر تکامل و غایت استکمال انسان که بر پایه های عقل و اراده از یک سو و عشق و ایمان از جهت دیگر نهفته است تا "کَدحاً فَملاقیه " در فرجام و سرانجام حرکت تکامل انسان ِ سالک الی الله صورت پذیرد و انسان معنویت گرا با دریافت و ادراک چنین هویت و تاریخ و جغرافیایی که قرآن برای او ترسیم کرده است در پرتو "عقلانیت و وحیانیت" و در سایه سار شجره طیبه شریعت و در پناه هدایت و حمایت انسان کامل مکمل صراط مستقیم سلوک را در پیش می گیرد و در چنین درک و دریافتی "درد خداجویی و خدا خویی" را در عبدالله شدن و عندالله گشتن و سپس "صبغه الله" یا رنگ خدا یافتن است به فعلیت می رساند. (مطهری، جلد 26،ص110).
مبنای دوم: اصالت فطرت
انسان در قرآن دارای فطرت خدایی است که گرایش های عالیه وجودش از معرفت اندوزی، علم جویی، حقیقت گرایی، خیر خواهی، نوع دوستی، عدالت ورزی، عبودیت . ... همه و همه ریشه در فطرت انسان دارندو فطرت ادراکی و احساسی با معرفت ِ به نفس (خودآگاهی) و بازگشت به خویشتن خویش شکوفا شده و بارور می گردد و رکن رکین، اصل ِاصیل معنویتِ قرآنی در "فطرت" تعبیه و تبیین گشته است به همین دلیل خدای سبحان به مومنین طریق عملی معرفت نفس و رهروی بر پایه های نفس الهی و فطرت را ارائه و امر فرمود : " یا ایّها الذینَ آمنوا عَلیکُم انفُسَکُم لا یضرکُم مِنَ ضَّل اذا اهدیتم ..." و نبوت ها و رسالت ها در دراستای آگاهی بخشی به فطرت ارجاع انسان به حقیقت وجودی خویش بوده اند که در جریان مبارزه حضرت ابراهیم (ع) با بت پرستان و نمرود پرستان بابل فرمود: " ... فرجِعوا الی انفُسِهم " و قرآن کریم پیامبر را مذکِر نام نهاده است "انمّا انت مذکِر" و فرآن کریم "ذکر" و "ذی الذکر" نامیده شد: "انّا نَحنُ نَزّلنا الذِکر و انّا لهُ الحافِظون" ، "ص ، و القرآن ذی الذکر" لذا گفتمان معنویت بر اصالت فطرت نهفته است و فطرت تبدیل نابردار و تغییر ناپذیر است اگر چه مستور و مهجور می گردد لکن انسانها در نهایت امر "روزگار وصل خویش " را تجربه میکنند.
به تعبیر علامه جوادی آملی : "اگر چه تغییر موضعی و برخی از عناصر مطرح در هویت انسانی بر اساس دخالت وهم و خیال (در بخش اندیشه) و شهوت و غضب (در بخش انگیزه ) از درون و وسوسه و نزغ و اغوای ابلیس از بیرون ، عقل به اسارت هوس در آید و حاکم اصلی حوزه هویت شخص عزل شود و وهم و شهوت با خیل و غضب به جان او منصوب شوند و مجاری ادراکی و تحریکی چنین شخصی به جای آنکه به امامت نظری و عقل عملی به کار خود مشغول شوند، به رهبری کاذب وهم و خیال از یک سو و امامت دروغین شهوت و غضب از سوی دیگر، سعی خاسر داشته باشد... "
پس بر محور فطرت، اصل بر معنویت گرایی است نه بر معنویت گریزی که اولی ذاتی و دومی عرضی است و انسان معنویت گریز گرفتار با "خود بیگانگی" و حرکت از "برون " و گریز از مرکز شده است و به همین دلیل قرآن کسانی را که دچار "نسیان خدا" شده اند گرفتار "نسیان خود" کرده است یعنی خدا فراموشی سرچشمه خود فراموشی است "و لا تَکونوا کَاالّذینَ نَسو الله فَانسیهم اَنفُسِهِم اولئکَ هُمُ الفاسِقون " و چنین انسانهایی را فاسق نامید چه اینکه از هسته هستی و مرکز وجود خویش یعنی فطرت توحیدی خارج شده وفاصله گرفتند.(مطهری، جلد26، ص 110).
مبنای سوم: اصالت عالم غیب
جهان به دو بخش غیب و شهادت تقسیم شده است البته نه به این معنا که دو جهان کاملا از هم جدا و از هم گسسته بلکه وجود ذات مراتب و عوالم پیدا و پنهان در هستی که رابطه ی وجودی و علی و معلولی دارند که نمونه آن در متن ذات انسان یعنی جان و تن، جسم و روح نیز نمونه دارد به تعبیر استاد شهید مطهری : " در جهان بینی قرآن ، عالم هستی منحصر به آنچه که برای ما محسوس است، نیست؛ بلکه محسوسات یک قشر نازکی از عالم است و قسمت عظیم تر در ماورای ان است، آنچه محسوس است "شهادت" و آنچه نا محسوس است "غیب" نامیده شده است. و هرگاه انسان اصالت را به غیب داده و ایمان به غیب پیدا کرد " الذینَ یُومنون بِالغِیب " استعدادهای معنوی خویش را شکوفا سازی می نماید .
بنابراین معنویت گرایی در غیب گروی و اعتقاد و اصالت به باطن هستی داشتن و واقعیت های پایدار و جاودانه را در زندگی اصیل دانستن است و ایمان به غیب به همه ی کارهای انسان هویت ماندگار شدن و اتصال به پایدارها می دهد تا انسان در عالم شهادت به سوی عالم غیب گام بردارد و طبیعت که محسوس و شهادت است را گهواره تکامل و تعالی خویش قرار دهد و با چشمی به شهادت و با چشمی دیگر به غیب نگاه کند و از مادیت گرایی به معنویت گرایی حرکت و هجرت نماید و ایمان به غیب و اصالت به آن دادن با براهین عقلی ، نقلی و گاهی "وجدان کشفی- شهودی" ممکن است لذا هر چه معرفت بیشتر و عمیق تر باشد معنویت انسان بیشتر و شدیدتر خواهد بود و در مقایسه ، داوری و ارزیابی بین معرفت و خلق و عمل، اصالت از آن ِ معرفت است و به تعبیر علامه طباطبایی (رض) : حیات معنوی ... بر اساس اصالت عالم معنا استوار است (مطهری ، جلد 24، ص 258).
مبنای چهارم: اصالت شریعت
قرآن کریم راه حصول معنویت و و صول به قرب و لقا ء حضرت حق را همانا در "شریعت گرایی" معرفی کرده است . شریعت به معنای عام کلمه مجموعه عقاید ، اخلاق و احکام الهی است یعنی اسلام در تمامی تعالیم و آموزه های خویش اعم از جهان بینی یا ایدئولوژی و شریعت به معنای خاص یعنی مجموعه بایدها و نبایدها ی شرعی و فقهی که البته "معنویت قرآنی" جداشده و بریده از عقاید ، اخلاق و احکام نیست که آیه : " ما اَتیکُم الرَّسول فَخُذو ... و ما نَهاکُم عَنه فانَتهوا " هرگاه با آیه : " یا ایُّها الذینَ آمنوا استَجیبو لله و لِرسول اذا دَعاکُم لِما یُحییکُم " ترکیب شوند معنای اصالت شریعت در معنویت کاملا روشن خواهد شد زیرا معنویت منهای خدا ، وحی، نبوت و رسالت، امامت و ولایت هرگز معنای اصیل و کاملی نخواهد داشت و در حقیقت معنویت راستین نیست ، معنویت پیش برنده و بازدارنده نخواهد بود و علامه طباطبایی (ره) نیز " لام " در " لما یحییکم" را به معنای " الی " گرفته و نوشته اند : " و این تعبیر در استعمالات عرب زیاد است و آن چیزی که رسول مردم را به آن دعوت می کند " دین حق " است و دین حق همان" اسلام " است که قرآن کریم آن را به پیروی فطرت و پذیرفتن آن به علم نافع و عمل صالح تفسیر کرده است " به همین دلیل معنویت ِ اسلامی انسان مرده را زنده می کند و در دل حیات طبیعی اش حیات طیبه به او می بخشد و "معنویت " حیات حیوانی اش را به حیات عقلانی و روحانی تبدیل می کند و رنگ ابدیت و جاودانی به همه فعالیت هایش می زند تا نور ایمان به خدا و عمل صالح او را نورانی کرده و در میان خلق با نور معنویت خدایی زندگی کرده و الگوی علمی و عملی دیگران قرار گیرد: " او مَن کانَ میتا فَاحیَیناهُ و جَعَلنا لَهُ نوراً یَمشی بهِ فِی النّاس ..." و استاد شهید مطهری نیز بر "ضرورت دین " در زندگی انسان و "اصالت دین " در تامین سعادت حقیقی اعم از سعادت فردی و اجتماعی و مادی و معنوی تاکید ورزیده اند (مطهری، جلد 24، ص 258).
ب) مولفه های معنویت گرایی در قرآن
ازجمله موضوعات بسیار مهم و حیاتی در موضوع "معنویت گرایی" مولفه های آن است که بر مبانی یاد شده استوار گشته است و این مولفه ها خود معیار های سنجش و ارزیابی هر نوع معنویت گرایی صادق و کاذب و دینی و غیر دینی خواهند بود تا انسان بیابد که کدام معنویت کارآمد، پویا ، زندگی ساز، سرور زا و سعادت آفرین و کمال بخش است و کدام معنویت دروغین و ویرانگر و تخدیر کننده است زیرا در دنیای مدرن معنویت های گوناگونی عرضه شده است تا به نام معنویت مدرن برای انسان مدرن، معنویت سکولار و لیبرال برای انسان های عصر جدبد خلاء های روحی و فقر معنوی و بحران های شخصیتی انسان معاصر را حل و فصل نماید و به همین دلیل جنبش های نوپدید ، معنا گراهای جدید ، عرفان های مدرنیستی به راه افتاد تا بحران انسان معاصر که به تعبیر استاد شهید مطهری " خود بحران ماهیت معنوی ندارد ولی ریشه اش امر معنوی است" را علاج و درمان نمایند و به همین دلیل شناخت مولفه ها و شاخص های معنویت گرایی از رهگذر آیات قرآن موافق وحی، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است و در این نوشته ها به برخی از آنها اشاره می کنیم :
مولفه: عقل گرایی و خرد ورزی
معنویت قرآنی بر عقلانیت استوار گشته تا بن مایه های معنویت را "عقل و خرد " تشکیل داده و همواره معنا گرایی بر خردگرایی ابتناء یابد زیرا اگر پشتوانه معنویت خرد نباشد در چالش های روزگار و تضاد واقعیات زندگی تضعیف شده و عقب نشینی می نماید لذا در احادیث اسلامی عقل دلیل و راهبر مومن و فضیلت انسان برترین موهبت و بهره رسانی سایر قوای انسان در پناه عقل معرفی شده است و در آموزه های دینی و معارف اسلامی چنین آمده است : " العقا لا یتخذع " (عقل گرفتار خدعه نمی شود) ، " علی قدر العقل یکون الدین " خوف از خدا بهره عقلی است چه اینکه بهره عقلی و معرف خردمندانه ندارد و هراسی از خدا ندارد " انّهُ لَم یَخف الله مَن لَم یَعقل عَن الله" یا فرمود: " ما کذب العاقل" هیچ عاقلی دروغ نگفته است و عقل نردبان کمال و ترقی است : " العقلُ رقی الی علیین " و ... (طباطبایی، معنویت تشیع، ص 63).
آری معنویت و عرفان که پایه های خرد گروانه و عقل ورزانه ندارند و با عقلانیت در تعارض و حتی در ستیز است معنویت نیست و عشقی که ضد عقل نشان داده شود یعنی عشق غیر معقول نیز ره آورد معنوی و روحانی ندارد بلکه باید توجه داشت که "عقل" ملاک و مبنای ایمان و معنویت و معیار فضیلت و آرامش درونی است و معنویت منهای عقلانیت معنویت منهای معنویت است.
ب2- اعتدال و توازن:
معنویت نیاز روح انسان و روح محتاج تکامل و توسعه ی وجودی است تا به درجات عالیه کمال دست یابد لکن هم نیاز روح باید همه جانبه تامین گردد و هم روح باید در سیر تکاملی اش به صورت "متوازن و متعادل" پیش رود تا رشد هماهنگ و مناسب یابد و لاغیر. روح در برخی ابعاد قوی و در برخی ابعاد ضعیف است . در تربیت اسلامی و پرورش قرآنی نیروهای بالقوه انسان اصل بر " اعتدال " است تا افراط و تفریطی صورت نپذیرد و همه ابعاد و ساحت های معنوی انسان دیده شود نه اجتماعیات فدای معنویات و نه معنویات فدای اجتماعیات گردد بلکه در ابعاد معنوی جامعه گرایی و در جامعه گرایی ابعاد معنوی دیده شود هم جسم و هم روح درتربیت معنوی انسان منظور گردد چنانکه در تعقیبات نماز صبح هم نور چشم و هم نور دل یا نورانیت بصر و بصرت را مطالبه می کنیم " وَاجعِل النور فی بَصری و البَصیره فی دینی" به تعبیر استاد شهید مطهری پرورش جسم به معنای واقعی کلمه که تقویت و سالم نگه داشتن و نیرومند کردن جسم است هم ممدوح است و هم تقریبا از ضروریات اسلام است (مطهری، ج24،ص258).
و در عین حال مبارزه با شهوت پرستی و نفس پروری یک دستور دینی است تا انسان در پرتو معنویت قرآن جسم سالم و روح سالم داشته باشد که جسم سالم وسیله کمال است نه هدف، و روح انسان که دارای پنج بعد یا استعداد است یعنی : 1. استعداد عقلی (علمی و حقیقت جویی) 2. استعداد اخلاقی(وجدان اخلاقی) 3. استعداد دینی 4. استعداد ذوقی و هنری 5. استعداد خلاقیت ، آفرینندگی، ابتکار و ابداع همه و همه باید در پرتو تربیت اسلامی و معنوی رشد یافته و متعادل و متوان تعالی یابند. لذا علم جویی ، عقل پروری ، عبادت، خلوت، سحرخیزی توجه به همه مراتب آن که یک نیاز دائمی و حرکت انقلابی و حد ناپذیری انسان در کمال گرایی مطلق و در راستای "معنویت متعادل" است .
ب3- عبودیت گرایی:
روح معنویت "بندگی خدا" خداخو شدن و تشبه به اوصاف الهی و تخلق به اخلاق خدایی است چه اینکه روح عبادت نیز کسب معنویت و روحانیت است . به تعبیر استاد شهید مطهری: " روح عبادت تذکر است، یعنی یاد خدا بودن و از غفلت از خدا خارج شدن" آن شهید عزیز در تقسم عبادت بر اساس تلقی و تفسیری که از آن وجود دارد به عبادت عامیانه و عارفانه در تبیین تلقی عارفانه از عبادت می فرمایند: " بر حسب این تلقی ، عبادت نردبان قرب است ، معراج انسان است ، تعالی روان است ، پرواز روح است به سوی کانون نامرئی هستی، پرورش استعدادهای روحی و ورزش نیروهای ملکوتی انسان است ، پیروزی روح بر بدن است ، عالی ترین عکس العمل سپاسگزارانه انسان است از پدید آورنده ی خلقت، اظهار شیفتگی و عشق انسان است به کامل مطلق و جمیل علی الطرق، و بالاخره سلوک و سیر الی الله است .
بر حسب این تلقی عبادت پیکری دارد و روحی، ظاهری دارد و معنایی آنچه به زبان و سایر اعضای بدن انجام می شود پیکره و ظاهر و قالب عبادت است ، روح و معنی عبادت چیز دیگری است. روح عبادت وابستگی کامل دارد به مفهومی که عابد از عبادت دارد و به نوع تلقی او از عبادت و به انگیزه هایی که او را به عبادت برانگیحته است و به بهره و حظی که از عبادت عملا می برد و به اینکه عبادت تا چه اندازه سلوک الی الله و گام برداشتن در بساط قرب باشد. پس عبادت بساط خود از خود فروتر به خود فراتر و برتر است . از محدودیت های درونی و برونی خارج شدن و با وصل به نامحدود سعۀ وجودی و گستره ی وسیع یافتن است و به همین دلیل عبادت های اسلامی اعم از واجبات و مستحبات برای بزرگوار شدن ، شرح صدر یافتن و معنامند گشتن در عرصه های مختلف است .
عبودیت که ارتباط و پیوند قلبی و جوهری انسان با خداست و با شکستن دیوار غفلت انسان را به گونه ای پرورش می دهد که رابطه خود با خود و جامعه را نیز منطقی و معقول تنظیم نماید در شکل و روح عبادتهای اسلامی اعم از نماز، دعا، حج، جهاد و ... به حقوق خدا،خود، جامعه و جهان توجه تام شده است، در معنویت مبتنی بر عبودیت فردگرایی و خلوت گزینی نیست بلکه جمع گرایی و خدمت به خلقِ خدا البته برای رضای خدا و در مسیر وجهت عبودیت الهی موج می زند که درد خدا و خلقِ خدا در دل عبادت های اسلام که مظاهر معنویت هستند تعبیه شده است لذا در معنویت قرآنی هیچ کاری برای غیر خدا و دور از عبودیت و انقیاد و اخلاص نیست و انسان معنوی انسان بریده از جامعه و حقوق خانوادگی و اجتماعی نیست و انسان اهل عبودیت به تدریج می تواند بر همه ابعاد وجودی خویش مدیریت نماید تا از همه محدودیت ها و قیود رها شده و آزاد گردد و با آزادی معنوی یا آزادگی بر بیرون از وجود خویش نیز تسلط یابد که ربوبیت و خداوندگاری و ولایت مراحلی دارد که عبارتند از : الف- تسلط بر نفس و قوای نفسانی خویش یا مدیریت بر کشور وجود خود ب- مدیریت بر بدن به گونه ای که به تدریج در برخی از فعالیت ها از استخدام بدن خارج شود ج- تسلط بر طبیعت خارجی و نفوذ اراده یا ولایت بر بیرون از خویش به اذن پروردگار یافته که عبودیت یگانه وسیله وصول به مقامات انسانی و طی طریق الی الله است.
آری انسان معنوی دارای سه اصل مهم است :
توحید افعالی، صفاتی و ذاتی
هیچ کاری را برای غیر خدا انجام نمی دهد بلکه همواره خویش را درمحضر و حضور خدا یافته و برای او عمل می نماید.
- تنها مالک، عالم و قادر مطلق خدا را می داند که همه چیز را بر اساس "حکمت " و "عدالت " انجام می دهد پس روح معنویت قرآنی همانا بندگی و عبودیت الهی و یاد خداست و عبودیت مایه اصلی اشتداد معنویت و ازدیاد و فزایندگی آن است تا همه ساحت های عقیدتی، اخلاقی و رفتاری انسان را شامل شود و به تعبیر شهید مطهری : " ریشه همه آثار معنوی و اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است در یک چیز است، یاد حقّ و غیر او را از یاد بردن " .
ج) کارکردهای معنویت در قرآن :
قبلا گفته شد که مبانی معنویت در اصالت روح، فطرت، عالم غیب و شریعت و مولفه های معنویت؛ عقلانیت، اعتدال و عبودیت است که البته در عبودیت یاد خدا ، آزادگی و حریت و التزام عملی به دستورالعمل های قرآنی نهفته بود و در همه مبانی و مولفه های آن یک حقیقت تابان وجود داشت که معنویت قرآنی کارآمد، پویا، پایا، بالنده و خلاق است . زیرا معنویتی که قرآن از آن سخن به میان می آورد دارای خصوصیات زیر است :
1.جاودانه و ابدی است " ما عِندَکُم یَنفَذ و ما عِندَ الله باقٍ"
2.فراجنسیتی و فرا طبقاتی است" من عملِ صالحاً مَن ذَکَرَ او اونثی وَ هُوَ مومن فَلنُحیینّهُ حیاهً طیبه"
3.مبتنی بر ایمان و عمل صالح است. یعنی ایمان اسلامی و معنویت قرآنی با عمل و فعالیت های ناب و خالص گره خورده است و همه عرصه های عملیاتی و ساحت های رفتاری را شامل می شود از تحصیل علم و دانش، عقل و بینش، عبادت و راز و نیاز، تجارت و بازرگانی وتولید و.. را در بر می گیرد . لذا معنا گرایی خلوت نشین و خلسه گزین و رهبانیت پیشه نیست، بلکه معنویت عمل گرایانه و عمل گرایی معنا گروانه است.
4.تصعید یابنده و تعالی پذیرانه است " الیهِ یَصعَدُ الکَلِمَ الطیب والعَملِ الصالح یَرفعه "
5.آرامش دهنده و سکونت بخش است " الا بذکرِ اللهِ تطمَئنَ القلوب" لذا معنویتی که قرآن نشان می دهد و فرمان تحصیل آن را با معرفی عوامل و موانع آن صادر می کند معنویتِ سکونت آور و رخوت زا نیست بلکه پویایی و رشد و بالندگی از لوازم لاینفک آن است معنویتی است که "درد" می دهد، درد زندگی سالم و سازنده، درد اصلاح خود و جامعه ، درد درون و برون، درد علم و عمل، درد عقلانیت دینی و ابزاری، درد تعالی و توسعه ... می بخشد و این معنویت، فرهنگ و تمدن ساز است و در فرایند تمدن سازی نقش محوری را ایفا می کند . معنویتی که صداقت و خلوص را روح مسئولیت پذیری و وجدان کاری و نظم در امور قرار داده تا در جهت پیشرفت توأم با عدالت و تولید و توزیع ثروت عادلانه و از بین برنده شکاف و شقاق های طبقاتی گردد. به تعبیر علامه طباطبایی : " قرآن در قالب علم و عمل انسان را در قالب و چارچوب جدیدی قرار می دهد و به او ساختار جدیدی می بخشد ، در پی این دگرگونی انسان به حیاتی دست می یابد که هرگز مرگ در آن راه ندارد "
بنابراین در چنین معنویتی انسان بریده از جامعه ، دیانت جدای از سیاست، علم منهای ایمان، صنعت منفک از سنّت، تکنولوژی جدای از ایدئولوژی و توسعه بریده از عدالت اجتماعی نیست و انسان معنوی تنها انسان اخلاقی نیست ، انسان دارای عقیده و جهان بینی الهی- اسلامی ، انسانِ در چارچوب بایدها و نبایدها ی شرعی و انسان دارای تعدیل قوا و نه تعطیل قوای وجودی است، انسانی نیست که تنها به رضایت وجدان و تجربه های شخصی فکر نماید بلکه به رضایت الهی و خدمت به بندگان خدا و هدایت و ارشاد جامعه و رهایی همه دوزخیان زمین از سلطه جهانی است که با معانی امانیستی ، لیبرالیستی و سکولاریستی جهان را جهنمی برای مردم مستضعف و محروم کرده و با نام تجدّد و تمدن تجاوز به حقوق مادی و معنوی آنها می نماید.
معنویت قرآنی پاسخ به همه نیاز های نسل جدید و انسان معاصر و مدرن است و عصر مساوات و مواسات را بشارت می دهد چه اینکه معنویت در قرآن در هندسه جامعی از معرفت وعقلانیت ، تربیت و عدالت و فرهنگ و تمدن الهی – انسانی، تعریف و تنظیم شده است و این معنویت ِ کارآمد و زندگی ساز بر اصولی استوار است که عبارتند از :
1.خود شناسی همه جانبه و خودسازی فراگیر
2.محاسبه نفس همه زمانی و همه زمینی در راستای عمل به وظائف فردی و اجتماعی
3.تعهد و مسئولیت تمام نشدنی در هر عصر و زمانی
4.عشق و ایثار در اثر "حریت و آزادگی" تجلی پذیر است و انسان معنوی را فدای تضمین حیات حقیقی جامعه بشری و احیا گری و اصلاح گرایی می نماید و انسانهای تربیت یافته قرآن کریم در طول تاریخ تجربۀ بسیار موفقی برای اثبات کارآمدی معنویت قرآنی اند و فرهنگ و تمدن پیشرفته و عصرهای طلایی و زرین جامعه اسلامی نمونه های بارز معنویت پویا و کارآمد قرآنی است و شگرف و شگفت آور است که بدانیم هرگاه جوامع اسلامی از معنویت جامع و کامل اسلامی فاصله گرفتند به همان میزان سیر قهقرایی و ارتجاعی داشته و گرفتار نظام های سلطه و استعمار و استثمار شده اند و بازگشت به عصرایمان و عقل، دانش و دین، معنویت و عدالت راه نجات و سعادت فرد و جامعه اسلامی است و تا گفتمان معنویت و معرفت همراه با توسعه همه جانبه و عدالت اجتماعی گرایانه بر جامعه ای مسلط باشد آن جامعه سیر صعودی داشته و به تدریج مسیر تاریخ را به سوی فرهنگ و تمدن الهی تغییر می دهد تا رشد همه جانبه و توسعه مادی و معنوی پایدار شامل حال بشریت گردد. به امید آن روز زیبا و مدینه ی فاضله و بهشت و دینداری، دارایی ودانایی و معنویت توأم با عدالت (مطهری، جلد24،ص 258).
2-5- رابطه میان دین و معنویت
هر چند بین دو واژه دین و معنویت رابطه نزدیک و عمیقی وجود دارد ، اما بین آنها تفاوت هایی وجود دارد ، از لحاظ تاریخی معنویت ریشه در دین دارد ، اما کاربردهای رایج آن ممکن است با یک سنت دینی خاص همراه نباشد . ریشه این تمایز به اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ، و تمایزی که ویلیام جیمز در کتاب گوناگونی تجربه ها ی دینی بین دین شخصی و دین نهادی قائل شد ، بازمی گردد. در تمایز بین معنویت و دین ، برخی مدعی برتری معنویت بر دین اند و برخی دیگر بر عکس. پارگامنت می گوید : با امور سازمانی، شعایر و ایدئولوژی مرتبط است و معنویت با امور شخصی ، تاثیر گذار و با تجربه تاثیر گذار مرتبط است . وی دین را امری محدود کننده و بازدارنده نیروهای انسانی ، و معنویت را امری پسندیده می داند که با بزرگترین توانمندی های بشری در ارتباط است . البته در ادامه سخن خویش و در جای دیگر بیان می کند که این دیدگاه از نظر تاریخی قابل توجیه نیست . آندرهیل ، در کتاب زندگی معنوی ، معنویت را قلب هر دین می داند و زندگی معنوی در نظر وی ، زندگی کامل و اصیلی است که انسانیت برای آن ساخته شده است . درباره دیدگاه دین و معنویت دو دیدگاه عمده وجود دارد :
در دیدگاه اول سه حالت وجود دارد : برخی معنویت و دین را یکی دانسته و جدایی آن را غیر ممکن می دانند ، برخی دیگر معنویت را اعم از دین و قلمرو آن را بیشتر از دین می دانند و برخی دیگر، دین را اعم از معنویت و حوزه و قلمرو آن را گسترده تر می دانند
دیدگاه دوم: بین معنویت و دین هیچ رابطه ای نمی بینند و قائل به جدایی بین این دو مقوله هستند . بدین ترتیب ، در دیدگاه اول فردی معنوی است که دیندار بوده و معنویت او مبتنی بر دین باشد ، اما در دیدگاه دوم فرد می تواند معنوی باشد بدون اینکه دیندار باشد .
میترف و دنتون در پژوهش های جامع و تجربی خود در سال 1999 به این نتیجه رسیدند که افرد بین دین و معنویت فرق می گذارند. از دیدگاه برخی از آنان ، دین تعبیر و موضوع مناسبی برای محیط کار نیست . از سوی دیگر، معنویت موضوع بسیار مناسبی برای بحث و گفتگو تلقی می شود. این بدین معنا نیست که آنان هیچ ترسی ،ملاحظه یا تردیدی نسبت به سوء استفاده های احتمالی از معنویت نداشتند . بلکه با این همه، ضرورت آن را همچنان احساس می کردند . آنان معنویت را احساس بنیادین برقراری ارتباط با خویشتن کامل خویش ، دیگران و جهان هستی می پنداشتند .تقریبا 30 درصد از پژوهش شدگان در پژوهش های فوق دیدگاه مثبت به دین و معنویت داشتند . درصد کمی، تقریبا 2درصد ، دیدگاه مثبت به دین و دیدگاه منفی به معنویت داشتند. حدودا 60درصد دیدگاه مثبت به معنویت و دیدگاه منفی به دین داشتند. نظر 8 درصد از آنها، هم نسبت به دین هم نسبت به معنویت منفی بود. بنابراین می توان چنین نتیجه گیری کرد که 90درصد از افراد نسبت به معنویت نگرش مثبت داشتند . در این پژوهش ها چهار نوع جهت گیری نسبت به دین و معنویت نمایان گشت. (میتروف و دنتون، 1999)
- فرد می تواند نسبت به دین و معنویت دیدگاهی مثبت داشته باشد. در نظر این فرد، دین و معنویت یکسان و هم معناست و در عین حال که معنویت جایگاه یکسانی با دین دارد، تنها راه تجربه و ایجاد معنویت از طریق دین است
- فرد می تواند دیدگاهش نسبت به دین مثبت ، ولی نسبت به معنویت منفی باشد . در این مورد ، تمام توانش را بر روی زندگی دینی ، به ویژه بر آیین ها و آموزه های یک دین خاص ، متمرکز می کند . رستگاری و عضویت در یک اجتماع ِ کاملا مشترک و مفید ، از آمال اصلی این فرد است.
- فرد می تواند دیدگاهی منفی نسبت به دین ، و دیدگاهی مثبت نسبت به معنویت داشته باشد. در این مورد او دین را نهادی سازمان یافته نا منعطف و متعصب می انگارد . در نظر وی معنویت مفهومی بسیار شخصی ،منعطف، غیر متعصب و جهانی است . صرف نظر از عقاید خاص افراد ، معنویت برای همه دست یافتنی است. معنویت نیرویی وحدت بخش و نیرو دهنده است .
- دیدگاه فرد میتواند هم نسبت به دین و هم نسبت به معنویت منفی باشد. در این مورد او بر این باور است که دستیابی به هر چیز ارزشمندی ، ازطریق وضع ارزشهای مناسب امکان پذیر است. از نظر وی ، معنویت و دین در محیط کاری ِ غیر دینی مدرن هیچ کاری را از پیش نخواهد برد .
معنویت
نگرش منفی نگرش مثبت
دین بر معنویت تفوق دارد و منبع اصلی اعتقادات و ارزش هاست .دین ومعنویت هم معنا و غیر قابل تفکیک اند، و هر دو منبع اصلی برای اعتقادات و ارزش های جهانی اند.نه دین بنیادین است و نه معنویت، ارزش های جهانی می توانند به طور مستقل و بدون توجه به دین و معنویت تعریف شوند.معنویت بر دین تفوق دارد و منبع اصلی اعتقادات و ارزش هاست .
شکل 1- چهار نوع جهت گیری به سوی دین و معنویت
در پژوهش های مختلفی که توسط براندلی و کاونی تحت عنوان مقایسه معنویت در بین سه دانشگاه کالیفرنیای جنوبی انجام گرفت ، تفاوت بین دین و معنویت آشکار شده است . در این پژوهش، تقریبا 60درصد از افراد نگرش مثبت به معنویت و نگرش منفی به دین داشتند ، در حالی که 30درصد از آنان نسبت به هر دو ،دیدگاهی مثبت داشتند. (براندلی و کاونی2003)
2-6- معنویت در کار
مفهوم "معنویت در کار" همانند خود معنویت ، هم گوناگون و هم دشوار است . برخی از تعاریف معنویت در کار که به نظر مهم ترند در جدول آمده است :
جدول 2-2 تعریف معنویت در کار (جعفری, عابدی و رستگار1386)
ردیفتعریف معنویت در محیط کارارائه دهندهعناصر کلیدی تعریف1دربرگیرنده مفهومی از احساس تمامیت پیوستگی در کار و درک ارزش های عمیق در کار1999Gibbonsاحساس عمیق وابستگی متقابل هر چیز/ کار2در برگیرنده تلاش برای جستجو و یافتن هدف غایی در یک فرد برای زندگی کاری، به منظور برقراری ارتباط قوی بین فرد و همکاران و دیگر افرادی که به نحوی در کار با وی مشارکت دارند و هم چمیم سازگاری و یگانگی بین باور های اساسی یک فرد با ارزش های سازمانشMitrof & Denton 1999کار هدفمند/ ارتباط موثر با همکاران/ همسویی بین ارزشهای فردی و ارزش های سازمان3درک و شناسایی بعدی از زندگی کاری یک فرد که درونی و قابل ایجاد است و به واسطه ایجاد انجام کارهای با معنا در زندگی اجتماعی معنا می یابدAshmos&Duchon2000ارتباط موثر با خویشتن خویش/ کار با معنا/ حساسیت نسبت به دیگران4سفری به سوی یکپارچگی و شعف برای افراد و سازمان که حرکت به سوی کمال و پیوستگی در محیط کار را فراهم می آورد1999 Gibbonsتلفیق زندگی کاری و زندگی معنوی/ جهت یابی/ احساس یگانگی5نیرویی برانگیزنده و الهام بخش برای یافتن معنی و هدف در زندگی کاری، درک عمیق و ژرف ارزش کار، پهناوری عالم هستی، موجودات طبیعی و نظام بائر شخصی1990 Myersدر برگیرنده ابعاد وجودی انسان/ بعد معنوی جزیی از ابعاد معنویت است .6حالات معینی از فرد که به وسیله ابعاد فیزیکی،شناختی،عاطفی،میان فردی،معنوی،عرفانی، وصف پذیر است. بعد فیزیکی؛ احساس و هیجان فیزیکی که بیان وضعیتی مطلوب از انگیزش و انرژی مثبت است. بعد عاطفی؛ اثر مثبتی که همراه با احساس عمیقی از لذت و بهزیستی همراه است. بعد شناختی؛ داشتن احساس تایید و تصدیق خودآگاهی از هم نوایی بین ارزش ها و باورهای فرد با کارش و باور داشتن به اینکه برای کاری با معنا استخدام شده و ناظر به هدفی متعالی است. بعد میان فردی؛ شامل احساس اتصال و پیوند با دیگران و داشتن اهداف مشترک با آنان.بعد معنوی؛ احساس اتصال و پیوند با چیزی فراتر از خود مثل قدرتی برتر، عالم هستی یا طبیعت بشری. بعد رازورزانه؛ احساس کمال و تعالی، حیات و حضور در لحظه توصیف می شود.Kingaski& Skrypaner 2004در برگیرنده ابعاد وجودی انسان/ بعد معنوی جزیی از ابعاد معنویت است7دربرگیرنده سلامت، شادکامی، فرزانگی، موفقیت و ارضای انجام کار.Dennisctal 2001شاخص های رشد و توسعه معنویت، امید، آرامش، نشاط
بج در خلال سالهای 1999-1992 تعاریفی در زمینه معنویت در محیط کار و سازمان ارائه شده است را در شش پارادایم و استعاره ی مرتبط با موضوع ، طبقه بندی کرده است (بج، 2000)
انسان گرا ، بوم شناس، طرفدار محیط زیست، پست مدرن تایید گرا، مدیر مآب، بنیادگرا،پست مدرن شک گرا، هر یک از این پارادایم ها نقطه نظر و نگرشی منحصر به فرد خود را دارند. همراه با استعاره هایی که پنجره خوش منظره و دل انگیزی را در مقابل هر پارادایم می گشاید .
برادلی و کوانی (2003)، در پژوهش هایشان از یافته های بج استفاده کرده و برای بررسی و مطالعه تعاریف معنویت در کار و سازمان ، پارادایم ششگانه بج را به پنج پارادایم تقلیل داده اند. بدین معنا که پارادایم "مدیر مآب" را در پارادایم"انسان گرا" ادغام کرده و همچنین "بوم شناس " را به "دین و کتب شناس" تغییر داده اند . هم چنین ، پارادایم "بنیادگرا" را چون معنای ضمنی منفی در رابطه با نام آن در بسیاری از ادیان اقتباس می شد، به "سنت گرا" تغییر نام داده اند.
جدول3-2 پارادایم های پنج گانه معنویت
پارادایممفهومسنت گرامعنویت با توجه به وابستگی و تعلق داشتن به یکی از ادیان شناخته شده جهان مثل آیین بودا، مسیحیت، اسلام،آیین گرامعنویت با توجه به وابستگی و تعلق آن به یکی از ادیان عصر جدید، مثل جان گرایی(اعتقاد به جان داشتن اشیاء)، طبیعت گرایی، اعتقاد به عالم ارواح، پیروان دکتر مون،فاکس و یا سایر پیامبران جدیدانسان گرامعنویت بر حسب خود تحولی، شفقت، صداقت و سایر واژه ها و عباراتی که بیانگر ارزش دادن به برقراری ارتباط با دیگران استپست مدرنیسم تایید گرامعنویت با تعاریف آزادانه و مسامحه درباره واژه هایی مانند: عشق، احساس، خوب بودن و واژه های دیگری که بیانگر ارزش دادن به خود استپست مدرنیسم شک گرانگرش کاملاً منفی درباره معنویت، احساس این که معنویت ابزاری است برای رهبران که پیروان خویش را استثمار کنند، یا مدیران و زیر دستان و یا معلمان و دانش آموزان.
همانطور که ملاحظه می شود ، تعریف معنویت در کار هم مانند معنویت، هم متفاوت و هم گوناگون است . هر کس بر اساس نظر خویش به تعریف آن پرداخته است . رسیدن به یک تعریف قابل قبول ِ اکثریت، اگر مگوییم غیر ممکن است ، حداقل بسیار مشکل به نظر می رسد. اما ارائه یک تعریف نسبتا جامع که بتواند تا حدودی ابعاد مختلف تعاریف یاد شده را پوشش دهد، می تواند راهگشا باشد ، از این رو از تعریف معنویت کمک گرفته می شود و "معنویت در کار" بر حسب ویژگی ها، انواع و محتوای معینی به شرح زیر تعریف می شود:
" معنویت در کار؛ تلاش در جهت ایجاد حساسیت نسبت به ارتباط فرافردی، درون فردی، میان فردی، و برون فردی در زندگی کاری به منظور بالندگی شخصی در رسیدن به تعالی انسانی می باشد. "
این تعریف در بر گیرنده همه ابعاد وجودی انسان است که اخیرا سازمان بهداشت جهانی هم برای سلامت روانی – فیزیولوژیکی انسان شامل: ابعاد زیستی، اجتماعی، روانی و معنوی پذیرفته است . بنابراین ، معنویت دارای بعد درونی (معنوی و روانی) و بعد بیرونی (زیستی و اجتماعی) است. بعد زیستی با ایجاد حساسیت نسبت به ارتباط برون فردی، بعد اجتماعی با ایجاد حساسیت نسبت به ارتباط میان فردی، بعد روانی با ایجاد حساسیت نسبت به ارتباط درون فردی و بعد معنوی با ایجاد حساسیت نسبت به ارتباط فرافردی پیوند می خورد .
2-7- پیش فرض های معنویت در محیط کار
معنویت در کار، مانند هر موضوع دیگری مبتنی بر فرضیه هایی است که ارائه آنها ضروری است. هر چند این فرضیه ها بدیهی به نظر می رسند ، اما حوزه های حائز اهمیتی برای تحقیق یا جستجوی پژوهشگرانه را تشکیل می دهند . در این زمینه و در قلمرو کاری افراد، سه پیش فرض مهم وجود دارد که در جدول آمده است.
ماهیت انسانمعنویت، فراگیر و بخش درونی و ذاتی انسان استمحتوای کارمحتوای کار باعث می شود انسان تجربه های شخصی گوناگون کسب کندزمینه ی کارتغییرات آن سریع تر از هر زمان دیگر است و برای روح انسان زیان آور است
(گیبونز،1999)
این پیش فرض ها افرادی را که در زمینه معنویت در سازمان مطالعه و پژوهش می کند به چالش می طلبد.
همان طور که پیامد و نتایج هر یک از ارتباطات در ایجاد فضای معنوی روانی موثرند و می توا ند مختلف باشد. پیامد و دستاوردهای ارتباط فرافردی اتصال و پیوند با نیرویی برتر (خدا) و احساس حضور و ظهور آن در کار و به تبع آن احساس داشتن کاری با معنا و هدفمند است . ارتباط درون فردی بروز توانمندی ها و قابلیت های فردی و به دنبال آن خود شکوفایی در کار ، یعنی رسیدن هستی یک فرد می باشد .
نتیجه ارتباط اثر بخش میان فردی، تفاهم برای رسیدن به هدفی مشترک در راستای اهداف سازمانی است . سرانجام در ارتباط برون فردی در افراد احساس به هم پیوستگی با محیط خویش ایجاد خواهد شد. جامعیت تعریف یاد شده آنچنان است که می تواند در پارادایم های نسبت گرا، آیین گرا، انسان گرا و پست مدرن قرار بگیرد، چرا که این تعریف از سنخ "معنویت فرا دینی" است . صداهایی که از معنویت سخن می گویند بسیارند. بسیاری از افراد این پرسش را مطرح می کنند که " کدام نوع معنویت قادر است دگرگونی های فردی، اجتماعی و سازمانی عمیقی را که این جهان سخت بدان نیازمند است، پدید آورد؟ " بسیاری از افراد از معنویت سخن می گویند اما معلوم نیست که چه نوع معنویتی مراد آنان است . یکی از مهم ترین محدودیت و دشواری های تعریف معنویت در کار ، ماهیت تکثر گرا بودن آن است. افراد به خود اجازه می دهند هر چیزی ، هر راه و روشی را معنوی بدانند ، این موضوع در نهضت های نودینی مشهود تر است . علاوه بر این، این مساله مهم است که نباید تصور شود که هر کس که پیرو یک طریقت معنوی است ، یا به عبارتی ، به کنکاش در معنویت خود می پردازد، الزاماً این کار را به صورت سالمی انجام می دهد. از این رو لازم است ابتدا معنای معنویت در سنخ مربوط به آن و نقشی که معنویت در زندگی افراد بازی می کند جستجو شود . فرانسیس وون در کتاب وست (1383) درباره خطری هشدار می دهد که آن را " اعتیاد معنوی" می نامند. به عقیده ی وی : " هر معنویتی که بر خیالبافی و کنار گذاشتن و نفی مسولیت شخصی مبتنی باشد به طور بالقوه اعتیاد آور است "
در یک سنخ شناسی با ماهیت تکثر گرا، معنویت های مختلف در سه نوع زیر خلاصه شده است : دینی ، غیر دینی و رازورانه ، معنویت دینی؛ معنویتی است که مبتنی بر یک سنت خاص دینی است و بر یک چارچوب و سیستم اعتقادی خاص استوار است. معنویت غیر دینی؛ در برگیرنده معنویت های انسان گرا، طبیعت محورو زمین محور است . عقاید آنان ممکن است بر مبنای انکار وجود خدا یا وحدت وجود خدا باشد، آموزه های آنان در برگیرنده عمل گرایی محیطی و اجتماعی است. معنویت رازورانه؛ تجربه ی شخصی افرادی است که ممکن است به عنوان شیوه ها یا فرقه های فرعی یک دین مانند یهودیت ،مسیحیت واسلام باشد یا شامل بیشتر معنویت های شرقی شود (هتو و تراویز،2004)
به نظر می رسد می توان از نوع دیگری از معنویت سخن گفت که نسبتاً جامع تر و پذیرای سنخ های دیگر است و آن معنویت فرادینی است . به رغم این حقیقت که توسعه ژرف و عمیق در هر معنویتی بدون شالوده دینی مشکل است، با وجود این، موضوعاتی مثل روح ، آیینه های باطنی جمعی و معنویت در سال های اخیر مورد توجه بسیاری قرار گرفته است . بیشتر این در اثر تأکیدها، گذشتن از نسبتهای دینی خاص بوده است . کاوانا به نقل از أهمان در اثر اصیل خود؛ " قلاب های آسمان" برجستگی ویژه ای به معنویت می دهد و اظهار می دارد که؛ بیشتر کتب، مقاله ها، مذاکره ها و مشاورانی که از روح یا معنویت در جامعه یا محیط کار سخن می گویند، به هیچ سنت دینی خاصی وابسته نیستند . چنین تلاش هایی برای ایجاد سطح بالاتری از آگاهی است که از یک چشم انداز معنوی حاصل می شود و از قبیل آن بینش، خلاقیت و بهره وری بیشتر ، و سطح نوینی از شادمانی، انرژی، فرصت و رضایت شغلی را بر می انگیزاند.
در معنویت فرادینی توجه به "گوهر دین" است. توجه به گوهر هر دینی ما را به به وحدت گوهر ادیان رهنمون می سازد ، آن چه در معنویت فرا دینی مهم است ، آموزه ها و تعالیم عملی، زنده و پویایی است که در هر دین یا هر مکتب حتی غیر دینی نیز ممکن است یافت شود ، همان طور که بسیاری از اندیشمندان مثل آندرهیل (1973) معتقدند : معنویت، قلب هر دین است. بنابراین، می توان از صدف های دینی و غیر دینی گذر کرد و به قلب دین که همان گوهر های دینی و غیر دینی است رسید. علاوه بر این، می توان اذعان داشت که معنویت فرادینی جامعیت و فراگیری بسیاری دارد، شمولیت و جامعیت آن تا آنجاست که به نظر می رسد می تواند سنخ های دیگر معنویت را بپذیرد یا حداقل با آن مغایرت و مقابله نداشته باشد. افزون بر این، معنویت فرادینی با رویکردی روانشناختی به ابعاد وجودی، زیستی، اجتماعی، روانی و معنوی پیوند می خورد. بنابراین رویکرد، تعریف معنویت در کار از سنخ معنویت فرادینی با رویکرد روان شناختی است.
2-8- ابعاد معنویت در محیط کار
سطوح مختلف معنویت در محیط کار شامل سطوح فردی، سازمانی،گروهی مورد بررسی قرار گیرد. عناوین مبسوط این سه سطح عبارتند از : معنا دار بودن کار(سطح فردی)، داشتن احساس مشترک (سطح گروهی) و سازگار بودن با ارزش ها و ماموریت سازمانی(سطح سازمان). (نیل و بنت، 2000)
معنا دار بودن کار: یکی از ابعاد اساسی و بنیادین معنویت در سازمان، احساس معنا دار بودن و هدف داشتن در کار است. این بعد بر چگونگی تعامل کارکنان با کار روزانه شان در سطح فردی، اشاره دارد. معنویت در محل کار در بعد فردی در بر گیرنده مفروضاتی است که در ذات شخص نهفته است و به شکل تمایل به درگیر شدن در فعالیت هایی است که به زندگی اش معنای بیشتری می دهد. از منظر این بعد، معنویت در سازمان تنها این نیست که کار مورد علاقه و چالش برانگیز باشد، بلکه باید در جستجوی معنا و هدفی عمیق تر در کار بود. (اشمس و دوچن،2000)
احساس مشترک: این بعد از معنویت کاری در سطح گروهی اتفاق می افتد و بر تعامل بین کارکنان و همکارانشان تاکید دارد. احساس مشترک در کار بر مبنای این اعتقاد قرار دارد که انسانها غالبا خودشان را مرتبط با دیگران می بینند و اینکه نوعی رابطه بین فطرت های اشخاص وجود دارد. اساس این اشتراک، وجود احساسی عمیق بین افراد، مثل احساس حمایت و مراقبت نسبت به همکاران است. این بعد از معنویت در برگیرنده ارتباط ذهنی و احساس معنوی بین کارکنان در تیم ها و گروههای سازمانی است.
امیرالمومنین نیز اصحابش را به همدلی و پشتیبانی از هم، فرا می خواند. ایشان در خطبه ای پیش از جنگ به یارانش می فرماید: " هر مردی از شما که هنگام ملاقات دشمن قوت قلب در خود احساس کرد و در یکی از برادرانش خوف و ترس را مشاهده نمود، باید به سبب برتری و دلیری که خدا به او عطا فرموده دشمن را از برادرش دفع نماید، همانطور که از خودش دفع مینماید." (فیض الاسلام،1375هجری قمری،خطبه122). این کلام علاوه بر آنکه وجه تمایز جنگاوران مسلمان نسبت به همتایانشان در لشکر کفر را بیان می کند به لزوم پشتیبانی کارمندان و کارگران از یکدیگر در محیط کار نیز اشاره دارد.
سازگاری با ارزش های سازمانی: سومین جنبه معنویت در سازمان احساس سازگاری بین ارزشهای شخصی فرد، با ماموریت واهداف سازمانش است. این بعد از معنویت نشان دهنده ی تعامل کارکنان با اهداف اصلی سازمان است. این جزء از معنویت در کار ، دربرگیرنده ی تعامل کارکنان با اهداف بزرگتر سازمانی است . مالفرس در بیان اهمیت سازگاری فرد با ارزش های سازمانی می گوید : فرد نباید برای سازمانی کار کند که در ارزش های سازمانی اش سهیم نیست(مافور،2000)
2-9- مفهوم معنویت در اسلام و مسیحیت و تفاوت های آن
معنویت از مفاهیمی به حساب می آید که بشر به خصوص در دوران فرامدرن توجه بیشتری را به آن مبذول داشته است. لکن همواره بحث درباره منبع معنویت و به عبارت دیگر معنویت حقیقی و مجازی در محافل مختلف مطرح بوده است. در چند سال اخیر تبلیغات معنویت مسیحی باعث شده تا گرایش هایی به این نگاه به مفهوم معنویت صورت گیرد که با توجه به بدون چارچوب بودن و منشاء نگرفتن معنویت مسیحی از منبع وحی حقیقی موجب ایجاد معنویت کاذب در ذهن برخی افراد شده است. ارزش و اعتبار معنویت در هر دین، نسبتی مستقیم با ارزش و اعتبار آن دین دارد. منابع دینی مسیحیت دارای آموزه های خلاف عقل است. به طوری که حتی مسیحیان نیز به آن اعتراف دارند. معنویتی که بخواهد از چنین منبعی منشاء بگیرد دارای انحرافات بسیاری می شود. این فرق اساسی بین معنویت در مسیحیت و اسلام است. یعنی معنویت به معنای سنتی آن، با توجه به ارزش منابع مسیحیت قابل قبول نیست و احیانا مخالف عقل است و نمی تواند طالب کمال را به سر منزل مقصود برساند. از طرفی معنویت امروزغرب، حتی از این نوع اتصال ضعیف به وحی محروم است. اما معنویت در اسلام برگرفته از آموزه های وحیانی اسلام است. فرهنگ اسلامی اینطوری نیست که بگویند یک بخشی از زندگیتان مادی است و یک بخشی از آن معنوی، بلکه همه ابعاد زندگی از ازدواج و کار و درس خواندن و حتی تفریح رفتن و خوابیدن اگر به آن معنای اصلی زندگی که انبیا آورده اند گره بخورد، همه می تواند معنویت باشد.
2-10- مفهوم معنویت
معنویت؛ مصدر جعلی و به معنای معنوی بودن است. معنوی نیز در لغت نامه دهخدا چنین معنا شده است : حقیقی، راست، اصلی، ذاتی، مطلق، باطنی و روحانی. معنایی که فقط به وسیله قلب شناخته می گردد و زبان را در آن بهره ای نیست. گاهی گفته می شود : اصطلاح معنویت از ریشه معنا گرفته می شود که یک مفهوم متافیزیکی در برابر حسی بیرونی است که اشاره به حقیقتی از وجودی ذهنی دربرابر حقیقت بیرونی آن دارد. بر اساس این زبان شناسی ساده که از تعابیر اتیمولوژیکی اسلامی به معنویت اخذ شده می توان معنویت را به روح منتسب دانست که در برداشت سنتی نیز از آن به عنوان حقیقت درونی یاد می شود. البته باید توجه داشت که این تعریف براساس تفاوت اصلی بین معنویت و روحانیت است و ریشه اصلی آن در اصل از این مساله است که حقیقت چند لایه بوده و دارای دو جنبه درونی وبیرونی است که جنبه دوم (بعد روحانی) دارای مراتب متعددی است تا اینکه در نهایت به حقیقت واقعی دست می یابد. به هر حال از آنجا که واژه معنویت در زمینه های گوناگونی به کار می رود تعریف آن مشکل است. معنویت در مسیحیت واژه ای جا افتاده؛ برای نظریه و تحقق زندگی در روح القدس با تحقق مرید و شاگردی است. به نظر می رسد امروزه، استفاده از واژه معنویت دو مطلب را به ذهن متبادر میکند : از یک طرف به روحانیت و تقدس اشاره دارد و از طرف دیگر به معنا دهی به ویژه به معنای زندگی روشن است. چنین معنویتی، حقیقت و واقعیتی مستقل از باور و اعتقاد انسان نسبت به جهان هستی ندارد، از این رو مقایسه معنویت مسیحی و اسلامی در گرو شناخت و مقایسه جهان بینی و ایدئولوژی این دو دین است که پیش روی پیروان خویش ترسیم می کنند. به عبارتی دیگر، ارزش و اعتبار معنویت در هر دین، نسبتی مستقیم با ارزش و اعتبار آن دین دارد. لذا در ابتدا لازم است، علاوه بر مقایسه تعالیم این ادیان با یکدیگر به مقایسه ارزش و اعتبار کتب مقدس آنها نیز پرداحته شود تا در سایه این مقایسه و سنجش، تفاوت ارمغان آنها در حوزه معنویت هم روشن شود؛ معنویت در سنت اسلامی واژه ای برای بیان گوهر و باطن دین اسلام است که می توان تاریخ پیدایش آن را همزمان با نزول آغازین آیات قرآن کریم بر قلب پیامبر اسلام دانست
2-11- منبع معنویت
قرآن کریم از زمان نزول تا زمان حاضر، منبع و مرجع اصلی معنویت بخشی به عقل و قلب مخاطبینش بوده است. قرآن هم معنویت به معنای روحانیت و قدسیت را داراست و هم معنویت به معنای معنادهی و معنا بخشی به زندگی مسلمین را، و این در حالی است که کتاب مقدس مسیحیان یعنی عهد قدیم وجدید که مجموعاٌ شامل 73 کتاب است درطول تاریخ دستخوش تحولات و تغییرات قابل ملاحظه ای بوده و مملو از مسائل و آموزه های خلاف عقل است. سند انجیل همانند محتوای آن متزلزل و فاقد اعتبار است. مسیحیان خود درباره چهار انجیل معتقدند که حواریون، آنها را سالها پس از حضرت عیسی نگاشته اند. توماس میشل که خود یک کشیش مسیحی است در این زمینه می نویسد : " در سال های نخست، مسیحیان کتاب مقدسی جز کتاب یهود نداشتند، کم کم پولس و نویسندگان اناجیل چهاگانه و پطرس و یهودا و دیگران برای نوشتن نحوه ایمان شان به آنچه خدا به وسیله عیسی محقق ساخته است دست به کار شدند. " ایشان در جای دیگر بیان می کند که " همه نویسندگان بخش های عهد جدید را نمی شناسیم" و در کتاب خویش تحت عنوان کلام مسیحی که در آن به معرفی آیین مسیحیت و به نوعی به تبلیغ آن همت گماشته است، قرآن و کتاب مقدس را از نگاه مسلمین و مسیحیان اینگونه مقایسه میکند : به هر حال به نظر می رسد که اعتبار انجیل و استنادش به وحی الهی از تورات موجود ضعیف تر است ، زیرا تقسیم آن به چهار انجیل با انکه انجیل اصلی یکی بیش نبوده است، انسان را نسبت به آن بیشتر به شک و تردید وا می دارد، کلیسا برای آنکه دامنه اختلاف را کوتاه کند، از میان حدود هشتاد انجیل، فقط چهار کتاب را پذیرفته که شامل متی، یوحنا، مرقس و لوقا می شود.
2-12 تحریف در مسیحیت
همه ی دانشمندان قبول دارند تنها دینی که متن آسمانی دارد، دین اسلام است. فرض بگیریم ما به جای قرآن، تاریخ طبری یا سیره ی ابن هاشم و مانند اینها را داشتیم، آن وقت وضعیت ما مانند مسیحیت بود. با این تفاوت که ابن هشام از یک واقعیت گزارش می دهد، ولی نویسنده انجیل آنها، از مکاشفه ی خودش گزارش می کند. از سوی دیگر مسیحیت قائل به تثلیث بوده و برای خدای متعال سه اقنوم در نظر گرفته اند و عیسی را تجلی و تجسم خدا بر روی زمین می دانند. ضدیت این مساله با عقل به گونه ای است که اعتراف برخی از دانشمندان مسیحی را مبنی بر مخالفت با عقل به دنبال داشته است، به گونه ای که برخی از عالمان مسیحی می گویند : قضیه تجسد، قضیه ایست که با عقل و منطق و حس و ماده و مصطلحات فلسفی تناقض دارد، ولی ما تصدیق می کنیم و ایمان داریم که ممکن است اگر چه معقول نباشد، اعتقاد به گناه ذاتی و آموزه " فداء" از دیگر اعتقادات باطل و خرافی مسیحیان است " مطابق این اعتقاد، نژاد انسانی وارث گناه آدم است و انسان ها نه به خاطر بدی اعمال خودشان، بلکه تنها بدین دلیل که از تبار آدم اند ذاتاً گناه کار به دنیا می آیند و مقصود از گناه ذاتی آن است که انسانها بدون ترس از خدا، بدون تکیه بر او و با میل شهوانی متولد می شوند. در همین رابطه توماس آکویناس چنین می گوید : " گناهی که با آن زاده شده ایم بر ما سه اثر به جای می گذارد، نخست؛ روح ما را آلوده می سازد، ما تمایلی فطری به گریز از خدا داریم و می کوشیم تا خودمان را به شیوه های خلاف عقل و قانون الهی ارضاء و امتناع کنیم. دوم؛ ما اسیر شیطان، زاده شده ایم ... " این در حالی است که از دیدگاه اسلام انسان با ذاتی پاک و فطرت الهی متولد شده است، آفرینش او به گونه ای است که به شناخت خدا و پرستش او تمایل دارد. آدمیان با کمک و راهنمایی فطرت الهی خود و نیز با ارشاد انبیا و کتب آسمانی قدرت می یابند مسیر هدایت الهی را تشخیص داده و با غلبه نمودن بر هواهای نفسانی و شیطانی خود رابه کمال و مقصود برسانند . بدعت ها و انحرافات موجود در آیین مسیحیت که برخی از آنها اشاره شد بر مبنای روایات اهل بیت، تحریفاتی است که توسط شخصی به نام پولس در مسیحیت راستین به وقوع پیوسته است. پولس را دومین موسس آیین مسیحی می دانند او که زمانی از مخالفین حضرت عیسی بود و برای آزار و اذیت شاگردان و پیروان اولیه عیسی تلاش می کرد، ناگاه؛ با ادعای مکاشفه، توبه کرد و به تبلیغ آیین مسیحیت پرداخت، اما مسیحیتی که او آن را تبلیغ می کرد، آیینی ابداعی و التقاطی بود که خود پولس از آمیختن افکار گوناگون یونانی، یهودی، مصری و ... به وجود آروده بود . هر چند که مولف کتاب "کلام مسیحی" در مقام دفاع و تنزیه پولس برآمده است، ولی آنچه که ایشان مکتوب داشته اند بیش از آنکه پولس را جایگاهی رفیع بخشد، ناخواسته و به طور ضمنی حقیقت و ادعای ما را ثابت کرده است؛ چرا که برای دفاع از پولس در صدد کوچک شمردن حواریون حضرت عیسی برآمده و بدون اینکه پولس از حواریون باشد او را نسبت به حواریون برتری بخشیده است او چنین می نویسد : " به عقیده مسیحیان، پولس، بزرگترین الهیات شناس عهد جدید است. شگفت آور است که وی با آنکه در طول زندگی خود با مسیح ملاقات نکرده است، مهم ترین مفسر زندگی و کارهای عیسی شناخته شده است.. وی دانشمندی بود که کتاب های مقدس یهود را آموخته و در شریعت آنان تخصص داشت؛ ولی حواریون دوازده گانه و سایر شاگردان مسیح ماهیگیرانی ساده دل بودند. علاوه بر این پولس در شهر بزرگ شده بود و در نتیجه؛ توانایی آن را داشت که پیام عیسی را در سطح فهم مردم شهر های بزرگ امپراتوری روم نقل کند. " معنویتی که بخواهد از چنین منابعی نشأت بگیرد دارای انحرافات بسیاری می شود. این فرق اساسی بین معنویت در اسلام و مسیحیت است. یعنی معنویت به معنای سنتی آن، با توجه به ارزش منابع مسیحیت قابل قبول نیست و احیانا مخالف عقل است و نمی تواند طالب کمال را به سر منزل مقصود برساند. به قول یکی از اندیشمندان : " من نمی دانم معنویت چگونه می تواند از دایره عقل بیرون باشد یا خلاف عقل باشد یعنی معنویتی داشته باشیم که خلاف عقل باشد ... آیا معنویتی که ضد عقل است و با عقل تناقض دارد معنویت است، بنده چنینی معنویتی را نمی شناسم " . مباحثی مانند ترک دنیا، عزلت گزینی و ... تعابیری انسانی از معنویت است. انحرافاتی است که از همین جا سرچشمه گرفته است. البته باید توجه داشت که این هم (انحرافات و بدعت ها) با رستگاری برخی از پیروان این آیین، مادامی که انتخاب آنها از جهل باشد و در این امر مقصر نباشند (جاهل قاصر باشند)، منافاتی ندارد. این حقیقت که، عده ای از پیروان آیین مسیحیت همانند مسلمانان خواهان کمال، حیات روحانی و قرب به خدای متعال هستند را می توان در کردار و گفتار برخی از ایشان مشاهده کرد .
2-13 معنویت در غرب
لازم به ذکر است که امروز، آنچه در دنیای غرب به عنوان معنویت تبلیغ می شود حتی از آموزه های مسیح نیز خالی است و می توان گفت معنویت امروز غرب حتی از این نوع اتصال ضعیف به وحی نیز محروم است. در این باره استاد رحیم پور ازغدی بیانی دارند که قابل توجه است. ایشان بیان می دارند: آنچه را که به نام معنویت مدرن در غرب نامیدند، از قرن 19 به بعد در حدود صد و پنجاه سال اخیر بوده است. از آنجا که معنویت مسیحی دینی است که مدت ها ریشه اش در غرب زده شده است، یک معنویت سکولاریستی به جای آن درست کردند برای اینکه کار را برای بشر صنعتی انجام دهند بدون اینکه به ریشه های عقلانی و لوازم حقوقی آن توجه کنند، یعنی رابطه معنویت از یک طرف با عقلانیت قطع شده و از یک طرف با عدالت و یک معنویت دروغین و ساختگی ساخته شده است. در واقع به یک صنعت تبدیل شده است، صنعت معنویت تکنولوژی و وظیفه آن آرامش دادن و تخدیر اعصاب کسانی است که دیگر توجیهی برای زندگی کردن ندارند و معنایی برای زندگی نمی فهمند و قصد دارند برای زندگی معنا بتراشند. توجیه معنویت مدرن غرب یک توجیه مالیخولیایی به نفع دنیا پرستی است و در واقع حکم دسر بعد از بلعیدن خوک سرمایه داری را در فرهنگ مدرن غرب دارد. امروزه یک مکتب رایج در غرب که به اسم معنویت مدرن یا معنویت سکولاریستی از آن تعبیر می شود و مطرح است مکتب روح گرایی یا به اصطلاح معناگرایی "اسپیریچوالیسم" یک گرایشی است که از یک طرف ریشه های معرفتی آن را قطع کرده اند و از یک طرف ریشه های وجودی و آنتولوژیک آن را قطع کرده اند و بعد برای جبران نیاز شدید فطری بشر به معنویت، شروع کردند به ساختن معنویت های ساختگی و دروغین و در واقع معنویت دنیوی و اختراع معنویت. همان طور که عرض کردم واقعاً به این صورت است که در فرهنگ سرمایه داری سکولار معنویت سفارش می دهند، همان طوری که پیتزا سفارش می دهند. این اسپیریچوالیسم یا معنویت گرایی که در غرب به وجود آمده است برخلاف معنویت توحیدی و انبیایی یک معنویت مونتاژ شده است. یک تکه از هندوئیسم و بودیسم برمی دارند با یک تکه از مسیحیت ترکیب می کنند مبانی الحادی قشری پوزیتیویستی را برمی دارند و روی آن مصالح و آجر "اگزیستانسیالیستی" کار می گذارند یک چیزی سر هم بندی و مونتاژ میکنند به طوری که به آنها آرامش بدهد بدون اینکه از آنها عمل بخواهد، بدون اینکه قانون و اخلاق و ارزش گذاری داشته باشد و بدون اینکه از آنها عقیده به چیزی را بطلبد. در واقع یک معنویت بدون هزینه و سرویس معنوی دادن است. حالا شما این معنویت را با معنویت از قول پیامبر مقایسه کنید.
معنویت ساختگی غرب که در یکی دو قرن اخیر می خواست جای عرفان توحیدی و معنویت انبیا را بگیرد ولی به بن بست رسید . غربی ها خود معترف هستند که این معنویتی را که ساخته اند یک امر ذهنی فردی است و واقعیت عینی ندارد. خود به این موضوع معترف هستند و در عین حال از این معنویت آرامش می خواهند. معلوم نیست که موضوعی که هیچ ما به ازای عینی و آبجکتیو ندارد، هیچ ریشه واقعی ندارد و قابل توجیه عقلانی هم نیست، ارتباطی هم با عقلانیت و حقوق بشر ندارد. تکلیف هیچ چیزی را معلوم نمی کند. نه تکلیف حقیقت، نه فضیلت، و نه عدالت را، چگونه می خواهد به بشر آرامش بدهد و طبیعی است که این آرامش ایجاد نمی شود و امروزه با مواد مخدر و حشیش و ماری جوانا و ... می خواهند به آرامش و معنویت برسند. به راستی وقتی در یک جهان فکری از طبیعت معنویت زدایی کردید، از جهان معنویت زدایی کردید، از ذهن و عقل و جان و حیات بشر و حتی از طبیعت بشر و از همه چیز معنویت زدایی کردید و از همه چیز تفسیر سکولاریستی دادید و تنها فرق انسان و حیوان را فرق در فیزیولوژی دانستید که اخیراً در موج سوم جریان های زیست شناسی و روان شناسی در غرب حتی همین هم منتفی شد، یعنی گفتند که حتی بین آناتومی انسان و حیوان هیچ فرقی نیست وقتی که گفتید هیچ فرقی بین آنها نیست، وقتی روح و فطرت را انکار کردید، وقتی معاد و مبداء را انکار کردید، چگونه و با چه چیزی می خواهید به بشریت آرامش بدهید. حالا این معرفت دروغین را با عرفان و معنویت قرآنی مقایسه کنید، قرآنی که از یک طرف در دعوت معنوی میگوید که سجده کن و نزدیک شو و در خلوت ترین ابعاد زندگی فرد دخالت می کند و همین قرآن می گوید به ثروتمندان جامعه که حقوق محرومان جامعه را نمی دهند، از طرف خدا وعده عذاب دهید. معنویت اسلامی یک معنویت سمبولیک و فانتزی نیست، معنویت اسلامی مخصوص آدم های بیکار نیست که باید بیکار باشند تا معنوی باشند. معنویت اسلامی یک شغل نیست، مقدس بودن یک حرف نیست که عده ای عارف و مقدس حرفه ای باشند و بقیه زندگی حیوانی بکنند و عرفان و معنویتی که پیامبر آوردند، معنویتی است که مراتب بالا و پایین دارد، اما در عادی ترین و پایین ترین رده های زندگی مردم هم حضور دارد. در معنویت اسلامی ما عارف حرفه ای نداریم. عرفان یک شغل نیست، مقدس حرفه ای نداریم که عده ای زندگی غیر عرفانی داشته باشند و بقیه بیکار باشند تا بتوانند عارف شوند. معنویت از مادیات جدا نیست و لذا در فرهنگ اسلامی اینگونه نیست که بگویند یک بخشی از زندگیتان مادی است و یک بخشی از آن معنوی، بلکه همه ابعاد زندگی از کار و ازدواج و درس خواندن و حتی تفریح رفتن و خوابیدن اگر به آن معنای اصلی زندگی که انبیا آورده اند گره بخورد همه می تواند معنویت باشد. اگر شما کتاب های آنها را بخوانید در می یابید که اینگونه به معنویت نگاه می کنند. معنویت سکولار و معنویت مدرن به درد کسانی می خورد که دنیا را چلانده باشند و بعد هم یوگا انجام دهند برای اینکه خستگی شان برطرف شود و آنچه را خوردند هضم کنند و دوباره سرِ سفره سرمایه داری بنشینند و دوباره ببلعند. این معنویت در این عالم اینگونه بیان میشود و لذا آنها می گویند از حق یا باطل بودن معنویت صحبت نکنید، بگویید کارکرد معنویت چیست و فایده مادی معنویت چیست ؟
اما در فرهنگ اسلامی که امروز از آن صحبت می کنم اهداف معنوی با روش های غیرمعنوی قابل تعقیب نیست. کسانی در جامعه ما هستند که می خواهند معنویت را با دموکراسی لیبرال، معنویت را با اقتصاد سرمایه داری در کنار هم پیوند بزنند و مونتاژ کنند که البته برخی از آنها هم در قدرت هستند، به آنها عرض می کنیم که معنویتی را که شما از آن دم می زنید می تواند از نوع بودایی یا عرفان سرخ پوستی یا اسپیریچوالیسم مسیحی باشد اما نمی تواند معنویت قرآنی باشد. معنویت اسلامی را باید به گونه ای درک کرد با عقلانیت و با عدالت اجتماعی و اقتصادی هماهنگ باشد و به هم مربوط باشند و از هم لاینفک. معنویت اسلامی، معنویت پشت ابرها نیست. انتزاعی و غیر عملی نیست. مختص خواص هم نیست (روزنامه کیهان،1391)
2-22- معنویت در محیط کار و نقش آن در بهبود رفتار شهروندی سازمانی
انسان ها وارد دوران جدید و بی سابقه ای در زندگی خود شده اند، دورانی که در آن دنیا به شدت در حال تغییر و تحول است. طی چهارصد سال گذشته، غرب بین دنیای درونی و دنیای بیرونی تفاوت قائل شده است و فعالیت های دنیوی را از اموری مثل مذهب، معنویت و عرفان به کلی جدا کرده است (نیل و بایبرمن،2003،ص 363). این جدایی از یک سو خرافات زدایی و نفی تسلط کلیسا بر انسان غربی، تحت تسلط درآوردن طبیعت و پیشرفت علوم و فن آوری های مختلف، افزایش فوق العاده رفاه زندگی، ظهور دموکراسی ها و حاکمیت قانون و ... شده است.
به بیان ساده تر سبب حاکمیت پارادایم عقلایی و مدرنیته در اکثر نقاط جهان شده است (شایگان، 1381،نیل و بایبرمن 2003،بایبرمن و ویتنی1997). با وجود این، این جدایی از یک سوی دیگر بشر را از جهات بسیاری از واالاترین جنبه های وجود انسانی اش جدا کرده است. در حقیقت، در پارارادایم مدرن، به سهم روح و نیازهای درونی انسان توجه نشده است(شایگان،1381؛ نیل و بایبرمن،2003؛ دهلر و ولش، 1994).
پارادایم مدرن، صرفا به چارچوب حقوقی، سیاسی و اقتصادی انسان ها می پردازد و جنبه های درونی حیات را امور خصوصی تلقی می کند که هر کس باید مطابق سلیقه خود به آنها بپردازد. به عبارت دیگر؛ پارادایم مدرن، که به کل عالم گسترش یافته . تامین رفاه عالم را بر عهده گرفته است، مناطق وسیعی از قلمرو حساسیت بشری را متروک گذاشته و زمینه ای را فراهم کرده است تا انسان ها و بخصوص انسان های غربی نوعی احساس نا رضایتی و بی قراری داشته باشند. به همین دلیل است که آنها برای پرکردن خلاء معنوی خود گرایش زیادی به سمت معنویت، مذهب و آیین معنوی به ویژه آیین های شرق آسیا نشان می دهند(شایگان، 1381).
از اواخر قرن گذشته، در دهه نود قرن بیستم نوعی یکپارچگی مجدد بین زندگی درونی و بیرونی در حال شکل گیری بوده است. یکی از حوزه های مهمی که این یکپارچگی در آن مطرح شد، محیط کسب و کار سازمان های می باشد (نیل و بایبرمن،2003؛ نک و میلیمن،1994؛ وانگر مارش و کونلی، 1999).
بسیاری از امور که قبلا در حیطه ی قلمرو خصوصی طبقه بندی می شدند، اکنون در حال تحمیل خود به قلمرو عمومی می باشند (شایگان، 1381،ص، 32). ورود مفاهیمی همچون اخلاق، حقیقت،باور به خدا یا نیرویی برتر، درستکاری، وجدان، رادمردی و گذشت، اعتماد، بخشش، مهربانی، احساسات، ملاحظه، معناجویی در کار، همبستگی با همکاران، تشویق همکاران، احساس صلح و هماهنگی، نوع دوستی و ...به پژوهش ها و اقدامات مدیریتی و کسب و کار، همه حکایت از ظهور پارادایم جدیدی دارند. به عقیده بسیاری از محققان، این پارادایم جدید محیط کار؛ که برگرفته از فیزیک کوانتوم، علوم سایبرنتیک، نظریه آشوب، علوم شناختی، مذهب و آیین های شرقی و غربی می باشد، و در واقع عکس العملی به پارادایم خشک و مکانیستی مدرن است؛ پارادایم معنویت می باشد (بایبرمن و ویتی، 1997؛ بولمن و دبل، 1995 ).
حتی وانگر مارش و کونلی با قطعیت پیش بینی کرده اند که این پارادایم جدید در ادامه موج سوم مطرح شده از سوی الوین تافلر، نوع چهارم خواهد بود(مارش و کونلی، 1999).
رفتار شهروندی سازمانی نیز همانند معنویت در محیط کار در دو دهه اخیر بسیار مورد توجه قرار گرقته است و در واقع از حوزه خصوصی کم کم وارد حوزه عمومی شده است. رفتار شهروندی سازمانی یا همان رفتارهای فراتر از وظیفه کارکنان به رغم تاثیر آشکار بر عملکرد سازمان ها، در گذشته عمدتا نادیده گرفته می شدند. در واقع، در تعابیر اولیه، این رفتارها خارج ار حوزه شغل در نظر گرفته می شدند(بین استوک و دیگران، 2003، ص،357).
اکثر تحقیقات در زمینه رفتار شهروندی سازمانی، بر پیش بینی عوامل ایجاد کننده این رفتارها متمرکز بوده اند. در این زمینه متغیر هایی چون رضایت شغلی، تعهد سازمانی، هویت سازمانی، عدالت سازمانی،اعتماد، انواع رهبری، روابط رهبر- پیرو، و ... به عنوان عوامل ایجاد کننده رفتار شهروندی سازمانی مطرح شده اند(پادساکوف و دیگران، 2000). اما یکی از متغیرهایی که تاکنون در این زمینه مورد غفلت واقع شده است، معنویت در محیط کار می باشد، که دارای توان بالقوه فراوانی جهت اثرگذاری بر متغیرهای سازمانی و احتمالاً رفتار شهروندی سازمانی می باشد. با توجه به مطالب ذکر شده طبیعی است که فرض کنیم بین تجربه معنویت در محیط کار و رفتار شهروندی سازمانی کارکنان رابطه مستقیمی وجود دارد. دلیل این امر را می توانیم اینگونه بیان کنیم : کارکنان که در کارشان احساس معنا و مفهومی عمیقی دارند، نسبت به درست انجام دادن کار اهمیت زیادی قائل می شوند. احتمالاً چنین کارکنانی دارای وجدان کاری زیادی خواهند بود و به صورت خود جوش و خود کنترل عمل می کنند؛ و برای مثال، حتی وقتی کسی بر آنها نظارت نمی کند، قوانین را رعایت می کنند.چنین کارکنانی برای انجام دادن بهتر کارهایشان سعی می کنند همواره اطلاعات، دانش و مهارت خود را به روز نگه دارند. این کارکنان با توجه به مفهوم عمیقی که در کارشان حس می کنند، شرایط دشوار را تحمل می کنند و همچنین برای بهتر انجام شدن کارها، به کارکنان و خصوصاً کارکنان کم مهارت کمک می کنند. طبیعی است کارکنانی که باور دارند انسان ها در پیوند با یکدیگر هستند و در محیط کار نیز احساس همبستگی عمیقی با همکاران خود دارند، نسبت به همکارانشان و کارآنها ملاحظه و اهمیت بیشتری قائل هستند. چنین کارکنان به یکدیگر کمک می کنند تا وظایف خود را بهتر انجام دهند. برای مثال: یک کارمند ممکن است به همکار خود که غیبت داشته و حجم کارش نسبتاً زیاد است کمک کند. این کارکنان به دلیل دوست داشتن محیط کار خود، احتمالا از اقداماتی که در حدود وظایفشان قرار نمی گیرد ولی به بهبود تصویر سازمان و همکارانشان کمک می کند نیز دریغ نمی ورزند. چنین کارکنانی که مدیران و زیردستان را در پیوند با خود می دانند، وجدان کاری بیشتری خواهند داشت و مشکلات کوچک را بزرگ نمایی نمی کند، و به جای تمرکز بر اشتباهات سازمان و دیگران به نکات مثبت کار توجه می کنند، تا هم فضای کار را دوستانه تر نمایند و هم عملکرد را بهبود بخشند . کارکنانی که ارزش ها و اهداف خود را با ارزش ها و اهداف سازمان همسو می بینند، باور دارند که سازمان از آنها حمایت می کند و نسبت به مسائل آنها حساس است،. محیط و جو سازمان را مثبت درک می کنند و نسبت به بهتر انجام شدن کارها و بهبود تصویر سازمان حساس هستند. چنین کارکنانی به مشارکت و قبول مسوولیت در زندگی سازمانی علاقه زیادی دارند. این کارکنان با کمک مشتاقانه به دیگران، به ویژه آنهایی که مشکلات مرتبط با کار دارند، سبب می شوند عملکرد کلی سازمان بهبود یابند. احتمالاً این کارکنان در صورت لزوم قادرند بیش از حد مرسوم کار کنند، دارای وجدان کاری زیادی هستند، کمتر از شرایط سخت کاری شکایت می کنند و مبادرت به اقداماتی می کنند که تصویر سازمان را در اجتماع بهبود بخشند؛ علت چنین فعالیت هایی این است که این کارکنان، سازمان را پشتیبان خود می دانند و در واقع خود را از سازمان جدا نمی دانند.
از مجموع مباحث مطرح شده می توانیم تاثیر مستقیم معنویت در محیط کار بر روی رفتارهای شهروندی سازمانی را نیز نتیجه بگیریم. نکته دیگر در پشتیبانی معنویت در محیط کار و رفتار شهروندی سازمانی این است که در تحقیقات پیشین، از جمله تحقیق میلیمین و همکارانش مشخص شده است که معنویت در محیط کار، از عوامل ایجاد کننده نگرش های شغلی از جمله رضایت شغلی، تعهد سازمانی، مشارکت شغلی، کاهش نیات خروج از کار و... می باشد. از سوی دیگر در تحقیقات مختلف ثابت شده است که نگرش های شغلی، خود از عوامل ایجاد کننده ی رفتار شهروندی سازمانی می باشد. (ویلیام و اندرسون، 1991؛ کیم و مابورگ،1993؛ مورمن و دیگران،1993؛ بتن کورت و براون،1997؛ چن و دیگران، 1998).
بنابراین می توانیم این گونه نتیجه بگیریم که معنویت در محیط کار به طور غیر مستقیم و از طریق نگرش های کارکنان نیز بر رفتار شهروندی سازمانی اثر می گذارند .
پیشینه پژوهش:
الف- پیشینه تحقیقات داخلی
1- فرح بخش ، شیما ، (1389) پژوهشی تخت عنوان بررسی رابطه بین معنویت و تعهد سازمانی انجام داده است که نتایج حاکی از بود که بین معنویت و تعهد سازمانی رابط معنی داری وجود دارد که باعث می شود درک کارکنان از معنویت سبب افزایش تعهد کاری در محیط کار شود ، زیرا تعهد یکی از شاخص های اصلی بوده و افرادی که تعهد کاری بیشتر دارند نسبت به افراد بی خیال، بیش تر کار میکنند.
2- بختیاری، حسن ، (1388)، پژوهشی تحت عنوان میزان تاثیر معنویت بر توانمند سازی فرماندهان و مدیران میانی ناجا انجام داده است ، این تحقیق با این هدف انجام شد تا میزان تاثیر عوامل معنوی (معرفت دینی، ایمان، بصیرت) بر توانمند سازی فرماندهان و مدیران میانی ناجا را مشخص نماید . پس از مطالعات کتابخانه ای درباره توانمند سازی و معنویت و تعیین مولفه های آن ، تعداد 589 نفر از این فرماندهان به عنوان نمونه های تحقیق انتخاب شدند . از طریق پرسش نامه محقق ساخته نسبت به گردآوری داده ها اقدام و پس از تجزیه و تحلیل داده ها مشخص شد که به ترتیب ایمان با میانگین 32/ 90 و معرفت دینی با میانگین 49/89 و بصیرت با میانگین 99/81 از 100 نمره بر توانمند سازی فرماندهان و مدیران میانی ناجا تاثیر دارند .
3- ناصحی فر ، وحید ، (1388) پژوهشی تحت عنوان جایگاه معنویت کاری در جامعه سازمانی امروز انجام داده است با توجه به حضور گسترده سازمان ها در جوامع و پیامدهای خواسته و نا خواسته ای که سازمان ها منشا شکل گیری آن هستند ، حضور معنویت در حوزه سازمانی ناگزیر می نماید. به دلیل حاکمیت الگوهای ماشینی و عقلایی ، محیط های کاری به شدت نیازمند شکوفایی معنویت در خود می باشند . نتایج تحقیقات مختلف حاکی از استقبال سازمان ها از این الگوهای جدید و تلاش برای توسعه آن در محیط های کاری است . آنچه که مقاله حاضر بر آن تاکید دارد لزوم انجام تحقیقات تجربی و نیز اقدامات عملی در این زمینه در کشور می باشد .
4- زراعت کار، سمیه ، (1387) پژوهشی تحت عنوان بررسی رابطه تحت عنوان ارتباط فرافردی (معنویت کاری) و تعهد سازمانی : مطالعه موردی سازمان صدا و سیما انجام داده است و نتایج حاکی از آن بود فرضیه 1 تحقیق عبارت است از ، بین ارتباط همه خدایی و تعهد سازمانی رابطه معنی داری وجود دارد . که نتایج حاصل از آزمون های همبستگی نشان می دهد که ضریب همبستگی اسپیرمن بین متغیر همه خدایی و تعهد سازمانی برابر 48% می باشد که نشان دهنده همبستگی متوسط بین این دو متغیر است. یعنی رابطه معنا داری بین متغیر همه خدایی و تعهد سازمانی وجود دارد . فرضیه 2 عبار ت است از ، بین ارتباط همه در خدایی و تعهد سازمانی رابطه معنی داری وجود دارد ، ضریب همبستگی 69% بین متغیر همه در خدایی و تعهد سازمانی بیانگر همبستگی متوسط این دو متغیر می باشد . یعنی بین متغیر همه در خدایی و تعهد سازمانی رابطه معنی داری وجود دارد. فرضیه 3 عبارت است از ، بین ارتباط از نوع کارگزاری و تعهد سازمانی رابطه معنی داری وجود دارد. ضریب همبستگی 38% بیانگر همبستگی پایین بین این دو متغیر می باشد. یعنی بین ارتباط از نوع کارگزاری و تعهد سازمانی ارتباط معنی داری وجود دارد . فرضیه 4 عبارت است از ، بین ارتباط از نوع تعاملی و تعهد سازمانی رابطه معنی داری وجود دارد ، ضریب همبستگی 23 % بیانگر همبستگی پایین بین این دو متغیر می باشد . یعنی بین ارتباط از نوع تعاملی و بعهد سازمانی رابطه معنی داری وجود دارد . فرضیه 5 تحقیق عبارت است از ، بین ازتباط فرافردی و تعهد سازمانی رابطه معنی داری وجود دارد ، ضریب همبستگی 56% بیانگر همبستگی متوسط می باشد . یعنی بین ارتباط فرافردی و تعهد سازمانی رابطه معنی داری وجود دارد
5- مقیمی، سید محمد، (1387) پژوهشی تحت عنوان معنویت سازمانی و تاثیر آن در خلاقیت کارکنان انجام داده است و نتایج حاکی از آن بود بین دو متغیر معنویت و خلاقیت کارکنان در سطح اطمینان 99% رابطه معنی داری وجود دارد و لذا پیشنهاد کرد تمسک به حبل معنویت جهت بهبود خلاقیت و رفع معضلات در دستور کار سازمان ها قرار گیرد و تدین به دین حنیف ، بهترین راه برای معنوی تر شدن است .
6- غلامعلی لواسانی ، مسعود، (1387)، پژوهشی تحت عنوان بررسی میزان و رابطه معنویت ، استرس شغلی ، تعهد سازمانی و رضایت شغلی در پرستاران شهر تهران انجام داده است و نتایج حاکی از آن بود پرستاران رضایت شغلی کم و در عین حال تعهد سازمانی متوسط و بالاتر از متوسط و همچنین احساس معنوی و مراقبت معنوی بالا و استرس شغلی بالاتر از متوسط داشتند . نتایج ضرایب همبستگی و تحلیل رگرسیون حاکی از آن بود که استرس شغلی با سه متغیر دیگر رابطه منفی دارد . علاوه بر این ، معنویت، تعهد سازمانی و استرس شغلی پیش بینی های معنا داری (p<%05) برای زضایت شغلی پرستاران بودند .
7- قره باغی ، نسترن ، (1387) پژوهشی تحت عنوان بررسی رابطه اخلاق کاری و معنویت با کارآفرینی و عملکرد سازمانی انجام داده است و نتایج حاکی از آن بود بین اخلاق کاری و معنویت با کارآفرینی و عملکرد سازمانی رابطه معنا داری وجود دارد . طوری که معنویت و اخلاق کاری به عنوان عوامل تاثیر گذار بر کارآفرینی سازمانی بررسی می شود.
8 - زکیانی ، شعله ، (1387) پژوهشی تحت عنوان بررسی تقویت رابطه رفتار شهروندی سازمانی و عدالت سازمانی به واسطه شخصیت سالم سازمانی انجام داده است و تجزیه و تحلیل داده ها حاکی از آن بود که با ضریب اطمینان 95% بین عدالت سازمانی و رفتار شهروندی رابطه مثبت وجود دارد . در نتیجه هر چه تصور مثبت تری از عدالت سازمانی در ذهن کارکنان بیشتر باشد ، رفتار شروندی سازمانی بیشتر خواهد شد. و همچنین با همان ضریب اطمینان، بین عدالت سازمانی و رفتار شهروندی ، به واسطه شخصیت سالم سازمانی ، رابطه مثبت وجود دارد . یعنی در سازمان های دارای شخصیت سالم سازمانی ، تاثیر تصور مثبت کارکنان از عدالت سازمانی بر رفتار شهروندی سازمانی بیشتر می شود . یافته های تحقیق نشانگر آن است که تقویت رفتار شهروندی سازمانی که از اهداف سازمان هاست تابع عدالت سازمانی به واسطه شخصیت سالم سازمانی است.
9- موسوی مرادی، سید موسی ، (1388) پژوهشی تحت عنوان بررسی رابطه رفتار شهروندی سازمانی با آمادگی پذیرش تحول در سازمان انجام داده است و نتایج حاکی از آنست که رفتار شهروندی سازمانی رابطه معنی داری با آمادگی پذیرش تحول سازمانی انجام داده است .
ب- پیشینه تحقیقات خارجی
1- پولات ،(2007) در مورد بررسی رابطه رفتار شهروندی سازمانی با عملکرد معلمان مدرسه انجام داد این تحقیق بر روی 219 معلم، 164 معاون ، از 4 مدرسه که به طور راندوم انتخاب شدند ، انجام شد . تجزیه تحلیل داده ها نشان داد که اولا معلمان این مدارس در مولفه های وفاداری ، نوع دوستی و اخلاق انسانی در سطح بالایی قرار دارند . بررسی این شاخص ها در رابطه با عملکرد نیز نشان داد که هر سه بعد (وفاداری ، نوع دوستی و اخلاق انسانی) رفتار شهروندی سازمانی دارای رابطه مثبتی با عملکرد معلمان هستند . به این معنی که رفتار شهروندی سازمانی معلمان برای سازمان سودمند است
2- ساندرز، (2005) پژوهشی تحت عنوان بررسی رابطه بین معنویت سازمانی و تعهد سازمانی انجام داده است و نتایج حاکی از آن بود که بین معنویت سازمانی و تعهد عاطفی و تعهد مستمر و تعهد هنجاری رابطه مثبتی وجود دارد
3- میلیمن ، (2003) پژوهشی تحت عنوان بررسی رابطه بین مذهب و معنویت انجام داده است و نتایج حاکی از آن بود که اگر چه از منظر تاریخی ، معنویت ریشه در مذهب دارد ولیکن برای برخی از افراد معنویت در محیط کار شامل ارتباط با هیچ نوع دین خاصی نمی شود .
4- میتروف و دنتون ، (1999) پژوهشی تحت عنوان بررسی رابطه بین مذهب و معنویت با کمک پرسش نامه و با مدیران منابع انسانی در محیط های کاری آمریکا انجام داده اند و نتایج تحقیق آنها نشان داد که از منظر پاسخ دهندگان بین مذهب و معنویت با تاکید فراوان تفاوت وجود دارد.
2-23-چارچوب مفهومی تحقیق
2105025112395وظیفه شناسی00وظیفه شناسی
12954001841500
-2000251270رفتار شهروندی سازمانی00رفتار شهروندی سازمانی43719751270معنویت در محیط کار00معنویت در محیط کار2105025147320نوع دوستی00نوع دوستی
12954006286500
3733800144145002105025220345فضیلت شهروندی00فضیلت شهروندی
129540014224000129540012700000
129540016383000
210502544450جوانمردی00جوانمردی
210502598425احترام و تکریم00احترام و تکریم
منابع
منابع فارسی
اسلامی ، حسین و سیار (1386)، رفتار شهروندی سازمانی، ماهنامه علمی آموزشی. 56- تدبیر، سال هجدهم، شماره 187،ص 59.
ایران نژاد پاریزی، مهدی، روش های تحقیق در علوم اجتماعی، تهران، نشر مدیران، 1390.
توره، ناصر (1385)، " شناخت عوامل رفتار شهروندی و بررسی ارتباط آن با عملکرد سازمانی" ، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تهران.
حافظ نیا، محمد رضا، مقدمه ای بر روش تحقیق در علوم انسانی ، تهران، تهران، انتشارات سمت، 1387.
حسنی کاخکی، احمد و قلی پور، آرین(1386)؛ رفتار شهروندی سازمانی گامی در جهت بهبود عملکرد سازمان در قبال مشتری؛ قصل نامه پژوهشنامه بازرگانی، شماره4، ص155-145
خاکی، غلامرضا، روش تحقیق با رویکردی با پایان نامه نویسی، تهران، انتشارات بازتاب،1388.
دلاور، علی، (1388)، روش تحقیق در روان شناسی و علوم تربیتی، چاپ هشتم،تهران، انتشارات ویرایش.
رستگار، عباسعلی، (1385)، مدل انگیزشی معنویت: مطالعه موردی دانشگاه تهران، پایان نامه دکتری، تهران: دانشکده مدیریت دانشگاه تهران.
روزنامه کیهان، شماره 19965 به تاریخ 13/04/90، صفحه شش.
سرمد، زهره، بازرگان، عباس، حجازی، الهه، روشهای تحقیق در علوم رفتاری، تهران، انتشارات آگاه، 1386.
شیخی نژاد ، فاطمه 1384 ، مدیریت درپرتو معنویت ، مجله تدبیر ، شماره 202 ،ص 3- 5
صنوبری، محمد، (1387)، رفتار شهروندی سازمانی، دو ماهنامه توسعه انسانی پلیس، سال پنجم، شماره 16، ص99-79
ضیایی، محمد صادق، نرگسیان، عباس، اصفهانی، سعید(1387)، نقش رهبری معنوی در توانمند سازی کارکنان دانشگاه تهران، نشریه مدیریت دولتی، شماره 1.
عابدی جعفری، حسن، رستگار، عباسعلی، (1387)، ظهور معنویت در سازمان ها، فصلنامه علوم مدیریت ایران، سال دوم، شماره 5.
فتاحی ، مهدی ، 1385 ، معنویت درکار ، نشریه فرهنگ مدیریت ، شماره سیزدهم ، سال چهارم ، تابستان 1385 ، ص 19- 25
فرهنگی ، علی اکبر ، 1385 ، معنویت درمحیط کار ونقش آن دربهبود رفتار شهروندی سازمانی ، نشریه فرهنگ مدیریت ، شماره سیزدهم ، سال چهارم ، تابستان 1385 ، ص 9- 17
مطهری، مرتضی، (1388)، سیری در سیره نبوی، ج36.
مقیمی، سید محمد، (1384)، رفتار شهروندی سازمانی از تئوری تا عمل؛ فرهنگ مدیریت، سال سوم، شماره 1، ص 48-19
مقیمی، سید محمد، سازمان و مدیریت با رویکرد پژوهشی، تهران، انتشارات ترمه، 1387.
وست، ویلیام،(1383)، روان درمانی معنویت، مترجمان؛ شهریار شهیدی و سلطانعلی شیرافکن. تهران، رشد.
منابع لاتین
Allen,T.D. , Facteau C.L (2004)"structured interviewing for OCB: construct validity, faking, and the effects of Question type" , human performance , 17 (1) 91-24
Appelbaum, steven and Bartolomucci, Nicolas & beaumier, Erika & Boulanger, Jonathan & Corrigan, Rodney & Dore , Isabella & Girard , Chrystine & Serroni , Carlo " organizational citizenship behavioral : a case study of culture , leadership and trust " . management decision vol . p 13-40.
Armenio rego, Miguel pina (2008), " workplace spirituality and organizational commitment: an empirical". Juornal of organizational change management, vol 21, No1 p53-57
Ashmos D. P. and Duchon , D . (2000) " Spirituality at work : a conceptualization and measure ". Journal of management inqurity , P134-145.
Bradlley J , King Kauanui S (2003) Comparing Spirituality on three Southern California , College campuses. Journal of organizantional change management 16 (4) :448-462.
Cavanagh, G. (1999). Spirituality on three Southern California College Camposes, Jornal Of Organizational Change Management, Vol. 16, No. 4, pp. 448-469
Gibbons, P(1999). Spirituality at work : A pre- Theoritical overview, MSC. Theses –Birnbenck Callege, University of Londen.
Griffen, D,R.(Ed). (1998). Spiritually and Society : Postmodern Spirituality Political Economy and Art , Executive, No.10, PP.8-17
z,bavman, , Religion, Modernity, and postmodernity, Oxford: Blachwell.