صفحه محصول - مبانی نظری و پیشینه تحقیق نظریه های رضایتمندی زناشویی 47 صفحه

مبانی نظری و پیشینه تحقیق نظریه های رضایتمندی زناشویی 47 صفحه (docx) 47 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 47 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

دانشگاه علامه طباطبایی پردیس آموزشهای نیمه حضوری پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی عمومی موضوع بررسی میزان رضایت زناشویی و ویژگی های شخصیتی دو گروه از زنان که قبل از 17 سالگی و بعد از 25 سالگی در استان کردستان ازدواج کرده اند استاد راهنما جناب آقای دکتر احمد اعتمادی استاد مشاور جناب آقای دکتر فرامرز سهرابی پژوهشگر سیمین محمدی بهار 91 پدر و مادر عزیزم... میبوسم دستان لرزان و و پر محبتتان... هیچ وقت نگرانی ها و شب زنده داریهایتان برای من را، از خاطر نخواهم برد و با تمام وجود می گویم با ذره ذره وجودم دوستتان دارم... کاش حرفی برای ابراز عمق احساسم به شما بود... کاش راهی برای جبران مهربانی هایتان بود... کلمه به کلمه نگارش این تحقیق را تقدیم مهربانیتان می کنم گرچه می دانم هزاران تحقیق به جز این هم نمی تواند ثانیه ای از محبت های شما را جبران کند. تحفه ی ناچیزی در برابر عظمت عشق شماست... سوران، سیما و سوما ازینکه هستید خوشحالم و ممنون... اساتید بزرگوارم آقای دکتر اعتمادی استاد راهنمایم آقای دکتر سهرابی استاد مشاورم تشکر و قدردانی واژه ای اندک است برای زحماتی که در طول جمع آوری و نگارش این تحقیق کشیدید. آقای دکتر اعتمادی از اینکه وقتتان را صمیمانه در اختیار من گذاشتید، ممنون و سپاسگزارم. از خداوند برایتان شادکامی و تندرستی را خواهانم و امیدوارم بتوانم شایسته آن باشم تا به اندازه توان خود ادامه دهنده راه شما باشم. چکیده: در پژوهش حاظر رابطه ی بین هر یک از پنج عامل بزرگ شخصیت و سن ازدواج زنانی که قبل از 17 سالگی و بعد از 25 سالگی ازدواج کرده اند، با میزان رضایت زناشویی این افراد مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه ی آماری شامل زنانی بود که قبل از 17 سالگی و بعد از 25 سالگی در استان کردستان ازدواج کرده اند. پس از آنکه از طریق نمونه گیری خوشه ای سه شهرستان (بانه، سقز و سنندج) در استان کردستان انتخاب گردید، به طور تصادفی مناطقی از شهرستان ها انتخاب گردیدند و به مراکز بهداشت این مناطق مراجعه شد و از طریق روش تصادفی پرسشنامه NEO-FF-I و پرسشنامه ENRICH به ترتیب برای گردآوری اطلاعات مربوط به ویژگی های شخصیت و رضایت زناشویی در اختیار افراد شرکت کننده قرار داده شد. در این پژوهش جهت تجزیه و تحلیل داده ها از شاخصهای آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد)، برای تحلیل فرضیه اصلی از روش تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) و برای تحلیل فرضیه های فرعی از روش تحلیل همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. نتایج نشان داد ضرایب بتای متغیر روان رنجورخویی اولین پیش بین کننده قوی رضایت زناشویی در این پژوهش می باشد. بعد از روان رنجورخویی، گشودگی به تجارب و برون گرایی پیش بین کننده های بعدی به حساب می آیند. واژه های کلیدی: ویژگی های شخصیت، رضایت زناشویی، زنان مزدوج پایین 17 سال و بالای 25 سال فهرست مطالب 1-6-متغیرها :8 فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه ی پژوهش11 2- مباني نظري مربوط به متغيرهاي پژوهشي:12 2-14- رضايت زناشويي45 2-15- نظريه هاي مربوط به رضايتمندي زناشويي46 2-16- نظريه هاي طبقه بندي ازدواجهاي بادوام47 2-17- نظريه مدل اجتماعي ناي49 2-18- نظريه چرخه پاداش زندگي زناشويي:49 2-19- نظريه عقلاني – هيجاني آليس52 2-20- عوامل و مولفه هاي رضايت زناشويي53 2-21- عوامل فرهنگي، اجتماعي و تربيتي57 2-22- پیشینه پژوهش:63 منابع فارسی: منابع لاتین: 1-6-متغیرها : متغیر پیش بین : ویژگی های شخصیتی و سن ازدواج متغیر ملاک : رضایت زناشویی تعريف متغیرها تعریف مفهومی رضایت زناشویی: سینها و مکرجی (2005)، رضایت زناشویی را پیوندی دوستانه همراه با تفاهم و درک یکدیگر و تعادلی منطقی میان نیازهای مادی و معنوی همسران می دانند. رضایت زناشویی بنیادی ترین ستون سلامت روانی افراد در خانواده است که از عاملهای گوناگونی مانند وضع مالی، سن ازدواج، وضع کاری و.. اثر می پذیرد. تعریف عملیاتی رضایت زناشویی: در این پژوهش میزان رضایت زناشویی نمره ای است که از اجرای پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ بدست می آید. تعریف مفهومی ویژگی های شخصیتی: محققان به طور کلی معتقدند، ویژگی های شخصیتی، مجموعه پویا و سازمان یافته ای از خصوصیات است که به طرز منحصر به فردی بر شناخت و افکار، انگیزه ها و رفتار شخص در وضعیت های مختلف تأثیر می گذارد (رایکمن، 2008، ترجمه فیروزبخت، 1387). تعریف عملیاتی ویژگی های شخصیتی : در این پژوهش میزان ویژگی های شخصیت نمره ای است که از اجرای پرسشنامه NEO-FFI بدست می آید. تعریف مفهومی روان آزرده خویی: بعدی است که اساس آن را تجربه هیجانات نامطلوب و مزمن تشکیل می دهد. روان آزردگی، اضطراب، ناپایداری، مستعد تنیدگی بودن، ناایمنی شخصی، افسردگی و فقدان یا نارسا بودن سازگاری روان شناختی را در بر می گیرد (شولتز و شولتز، 2005، ترجمه سید محمدی، 1387). تعریف عملیاتی روان آزردگی : نمره ای است که از مجموع سوالات شماره 1-6-11-16-26-31-14-46-51-56، در آزمون شخصیتیNEO-FFI بدست می آید. تعریف مفهومی برونگرایی: این عامل در بر گیرنده گستره وسیعی است که میزان انرژی فعال، برانگیخته بودن، اجتماع پذیری، گرایش پایدار به سوی اجتماعی بودن، جاه طلبی و فعال بودن و داشتن دوستان نزدیک و صمیمی را می سنجد (واتسون و همکاران، 2005). تعریف عملیاتی برونگرایی: نمره ای است که از مجموع نمره های سوالات شماره 2-7-12-17-22-27-32-37-47-52-57، در آزمون شخصیتیNEO-FFI بدست می آید. تعریف مفهومی پذیرا بودن: این عامل با میزان گشودگی در برابر تجربه، تصویر پردازی، بازخوردهای آزادمنشانه و عدم تاکید بر آداب و رسوم مشخص می شود (گروسی فرشی، 1385). تعریف عملیاتی پذیرا بودن : نمره ای است که از مجموع نمره های سوالات شماره 3-8-13-18-23-28-33-38-43-48-53-58، در آزمون شخصیتی NEO-FFI بدست می آید. تعریف مفهومی سازگاری: میزان اعتماد در آشنایی، روحیه همکاری، دوست داشتنی بودن و اطمینان بین فردی را نشان می دهد (گروسی فرشی، 1385). تعریف عملیاتی سازگاری : نمره ای است که از مجموع نمره های سوالات شماره 4-9-14-19-29-34-39-44-49-54-59، در آزمون شخصیتی NEO-FFI بدست می آید. تعریف مفهومی مسولیت پذیری: احساس شایستگی، احساس وظیفه، نیاز به پیشرفت و سازماندهی را شامل می شود (رایکمن، 2008، ترجمه فیروزبخت، 1387). تعریف عملیاتی مسئولیت پذیری: نمره ای است که از مجموع نمره های سوالات شماره 5-9-15-20-25-30-35-40-45-50-55-60، در آزمون شخصیتی NEO-FFI بدست می آید. فصل دوم مبانی نظری و پیشینه ی پژوهش 2- مباني نظري مربوط به متغيرهاي پژوهشي: 2-14- رضايت زناشويي ازدواج اولين قدم براي يک پيوند خانوادگي و پرورش نسل بعد به حساب مي‌آيد. از اين رو به عنوان مهمترين و اصلي ترين عامل ارتباطي ميان انسان‌ها معرفی شده است (روزن و گراندن ، 2004). از نظر برخي محققان ازدواج داراي مولفه هايي است. نیکولز (به نقل از محمدی، 1386)، مولفه‌هاي ازدواج را اين گونه بيان مي‌کند: ارتباط: توانايي اشتراک معنايي با يکديگر است که مي‌تواند به شکل‌هاي کلامي و غيرکلامي و يا نمادين باشد. ارتباط ابزاري براي تاثيرگذاري بر رابطه و تقويت آن است در اينجا اين اصطلاح به ساختن يک فضاي مشترک، به وجود آوردن تعاملات کلامي و برقراري الگوهاي مناسب ارتباطي اشاره دارد. تعهد: به معني اين است که زوجين تا چه حد براي روابط خود ارزش قائل هستند، و براي حفظ و تداوم آن انگيزه دارند. توجه: نوعي دلبستگي عاطفي است که زوجين را در پيوند با يکديگر نگاه مي‌دارد. اين اصطلاح در تجاربي که درمانگران با مراجعان دارند به جاي اصطلاح عشق به کار مي‌برند. برواتي (1379)، در مورد تاثير يک ازدواج خوب بيان مي‌کند که يک ازدواج خوب مي‌تواند از لحاظ رواني خاصيت درماني داشته باشد و به شخص در غلبه کردن بر عوارض ناخوشايند دوران کودکي کمک کند و بسياري از مطالعات حاکي از اين است که افراد متاهل شادمان‌تر و سالم‌تر از افراد مجرد هستند. با وجود خوشايند بودن پيوند ازدواج، داده‌هاي آماري حکايت از آن دارد که رضايت زوجين به آساني در دسترس نمي باشد (روزن و گراندن، 2004). گورين، ورف ورله (به نقل از ساپينگتون، 2006) گزارش کردند که 24 درصد از تمامي کساني که براي حل مشکلات رواني خود در پي دريافت کمک‌هاي تخصصي هستند، اين مشکلات را با کارکرد زناشويي ضعيف مرتبط مي‌دانند. 2-15- نظريه‌هاي مربوط به رضايتمندي زناشويي در مورد رضايتنمندي زناشويي، محققان اين رشته، نظريه‌هاي مختلفي دارند که در ادامه به برخي از آن‌ها اشاره مي‌شود. هر کدام از اين نظريه‌ها به ازدواج و زندگي مشترک از يک منظر نگاه مي‌کنند. برخي به دوام ازدواج و اينکه تداوم زندگي مشترک در همسران به چه شکل درمي آيد، برخي به ازدواج به عنوان يک مدل اقتصادي مي‌نگرند که چنانچه پاداش در ازدواج بيشتر از هزينه‌هاي آن باشد، رضايت بيشتري در زندگي وجود خواهد داشت، بعضي هم مراحل مختلف يک زندگي مشترک را از ابتدا تا انتها بررسي مي‌کنند که زندگي در هر دوره دستخوش چه تغييراتي مي‌گردد، و دسته اي از اين نظريه پردازان به باورها و عقايدي که زوجين در زندگي مشترک دارند، مي‌پردازند (البرز، 1386). 2-16- نظريه‌هاي طبقه بندي ازدواج‌هاي بادوام بررسي کوبر، و هاروف (به نقل از البرز، 1386)، در مورد ازدواج‌هاي رضايت بخش، منجر به توسعه يک طبقه بندي از ازدواج‌هاي با دوام شده است و پنج مدل از روابط مشخص گرديده است که به قرار ذيل مي‌باشد: مدل فقدان و کم تحرکي حيات و زندگي انطباق و جور شدن به ميزان کم که همسران نه تنها در تعارضات بلکه در علايق نيز اين چنين هستند. در اين مدل هر چند اشتياق و علاقه سالهاي اوليه کم رنگ شده است، اما به نظر نمي رسد که طرفين علاقه مند به ترک رابطه باشند. مدل خو گرفته با تعارض اين دوره با درگيري و مشاجره زياد مشخص مي‌شود و طرفين به خوبي اين جنگ و جدال را تحمل مي‌کنند هر چند که چنين کاري براي آن‌ها واقعا لذت بخش هم نمي باشد. مدل هم خويي منفعلانه انطباق و سازش راحت و بي دردسر؛ در اين مدل زوجين مانند روابط با ديگران به راحتي با يکديگر جور مي‌شوند. مدل کلي ويژگي اين مدل هميشه در کنار يکديگر بودن و داشتن علايق متقابل شديد است. مدل حيات زندگي در اين مدل هر چند طرفين تا حد زيادي به يکديگر وابسته هستند اما يکديگر را محدود نمي کنند و در مقايسه با مدل کلي به يکديگر فرصت بيشتري را براي رشد و پيشرفت شخصي مي‌دهند. 2-17- نظريه مدل اجتماعي ناي يکي از نظريه‌هاي مهم در زمينه ازدواج و خانواده که توجيه مناسبي براي روابط رضايت بخش و بالعکس می باشد، نظريه مبادله اجتماعي ناي (1978) است. این نظریه مبتني بر يک مدل اقتصادي از رفتار انسان است و فرض اساسي در نظريه فوق اين است که روابط با پاداش‌هاي بيشتر و هزينه‌هاي کمتر رضايتمندي بيشتري را ايجاد خواهد کرد و دوام بيشتري خواهد داشت. چنين منابعي مي‌توانند منبع قدرت در تصميم گيري زوجين باشد. نظريه مبادله اجتماعي مي‌تواند به طور گسترده براي کمک به زوجين در موقع تعارض استفاده شود. اکثر درمان‌هاي موفق زناشويي بر حداکثر سازي جنبه‌هاي پاداش دهنده روابط و به حداقل رساندن موانع تاکيد مي‌کنند (ابراهیم زاده، 1387). 2-18- نظريه چرخه پاداش زندگي زناشويي: شواهد حاکي از آن است که در ازدواج، دوره‌هاي خاصي وجود دارد که در آن سطح رضايتمندي پايين‌تر يا بالاتر از ساير دوره هاست. نظريه چرخه زندگي زناشويي با تقسيم بندي مراحل زندگي و تغييرات و تنش‌ها و نقش‌هاي خاص هر مرحله به بررسي تفاوت‌ها در سطح رضايتمندي زناشويي که ناشي از تغييرات دوره‌هاي مختلف است مي‌پردازد. نظريه رواني اجتماعي هر مرحله از چرخه زندگي را محصولي از توالي منظم و وقايع قبلي مي‌داند. چنين رويکردي براي توجيه تاثيرات زندگي بر روابط مفيد مي‌باشد (جوانمرد، 1385). مفهوم مهمي که اغلب متخصين خانواده درماني، جامعه شناسان و طراحان چرخه زندگي به آن اشاره کرده اند، پديده اپي ژنتيک سيستم ارتباطي است. با توجه به اصلي اپي ژنتيک مبادلات هر مرحله رشدي بر اساس تبادلات قبلي مي‌باشد (عبدالله زاده، 1382). موفقيت يا شکست در مراحل بعدي بستگي به پيامد‌هاي تکاليف و تبادلات مراحل قبلي دارد و همين موضوع براي متخصصين مربوط مدل جالبي از چهار جريان عمده در اپي ژنتيک سيستم ارتباطي با دوام ارائه مي‌دهد که عبارتند از: (دلبستگي – مراقبت – ارتباط – حل مساله مشترک و تقابل)، ( البرز، 1386). محمدی (1386) به نقل از برچلو پنج مرحله از چرخه زندگي زناشويي را به قرار ذيل مطرح مي‌کند: مرحله اول: سالهاي اوليه زندگي: در بين مراحل چرخه زندگي زناشويي، سالهاي اول به نظر متخصصين، مخاطره آميزترين و هيجان انگيزترين مرحله مي‌باشد و براي اکثر افراد، بالاترين سطح رضايتمندي زناشويي را به همراه دارد. مرحله دوم: انتقال به دوره والديني: اين مرحله، از تولد اولين فرزند تا زماني که وي به سنين نوجواني مي‌رسد طول مي‌کشد. اغلب بررسي‌هاي طولي نشان مي‌دهد که اکثر زوجين در فاصله يک تا 3 ماه پس از تولد نوزاد، کاهش در رضايتمندي زناشويي را تجربه مي‌کنند. تنش‌هاي مربوط به نقش‌هاي زناشويي پس از استقلال زندگي فرزندان، نسبت به زماني که آن‌ها در خانواده حضور داشتند کمتر مي‌شود و زوجها از رفتار خود نسبت به يکديگر کمتر شکايت مي‌کنند. مرحله سوم: نيمه زندگي: اين مرحله زماني است که فرزند آخر به دوره نوجواني مي‌رسد و اولين فرزند خانه را ترک مي‌کند. در اين زمينه زوجين دوباره کشمکش‌هاي کلاسيک دوره نوجواني را با تنش زياد تجربه مي‌کند. مسائلي همچون تلاش دريافتن هويت شخصي، تلاش در تعيين نمودن و دنبال کردن زندگي شغلي و بحران هويت ميانه زندگي و سازماندهي مجدد. مرحله چهارم: فرا والديني اين مرحله زماني شروع مي‌شود که آخرين فرزند، خانه را ترک کرده و زماني است که زن با شوهر بازنشسته مي‌شوند. سندرم آشيانه خالي ويژگي اين دوره است. بررسي‌هاي اخير نشان مي‌دهد که اين مرحله براي اکثر زوج‌ها دوره نسبتا مثبتي بوده و رضايتمندي زناشويي نسبت به مراحل قبلي بهبود مي‌يابد. مشکلاتي مانند دور شدن فرزندان از خانه، مرگ والدين دوستان و بستگان و تحليل نيروهاي جنسي و رواني در اين دوره موجب نزديکتر شدن مرز زناشويي مي‌شود. مرحله پنجم: اوج اکثر زوجهايي که به مرحله پايان چرخه زندگي مشترک مي‌رسند، ياد گرفته‌اند که چگونه مي‌توانند همسران خوبي باشند. اين مرحله دوره ميان بازنشستگي و مرگ يکي از طرفين است که ممکن است چند هفته، چند ماه و يا بيشتر طول بکشد. 2-19- نظريه عقلاني – هيجاني آليس نظريه عقلاني – هيجاني معتقد است که اختلال زناشويي به طور مستقيم به اعمال طرف ديگر يا به رفتار همسر مربوط نمي شود بلکه بيشتر به خاطر نظر و عقيده اي است که زن و شوهر از اين رفتار دارند. بنابراين RET در رابطه، به افراد توجه دارد. اين رويکرد افراد را مورد اصلي در اختلال مي‌داند. احساسات و رفتارهاي آشفته اي که در روابط وجود دارد، صرفا معلول رفتار غلط يکي از زن و شوهر هست که به دنبال تحريکاتي مثل رفتار غلط، باعث و سازنده اختلال مي‌گردند يا به عبارت ديگر RET پيوسته به احساسات و اعمال زن و شوهر توجه دارد، اما به طور اخص به تفکر هر يک از آنها نیز مي‌پردازد. اين تفکر است که در حد و سعي منجر به خشم و ديگر هيجانات و تعاملات آشفته زوجين مي‌گردد (آلیس، 1997، ترجمه صالحی، 1375). 2-20- عوامل و مولفه‌هاي رضايت زناشويي عوامل موثر بر رضايت زناشويي قدري وسيع و پيچيده است و تعاريف گوناگون از پژوهشگران و محققان در اين زمينه به اين پيچيدگي کمک مي‌کند، در منابع گوناگون و از نظر محققان، عوامل مختلفي براي رضايت و نارضايتي زناشويي ذکر شده است. در اينجا، اول به اختصار اين عوامل را از ديدگاه‌هاي مختلف مورد بررسي قرار مي‌دهيم و در مرحله بعد به آن دسته از عواملي که در اکثر منابع اشاره شده است به صورت مفصل مي‌پردازيم. آليس (به نقل از فرح بخش، 1385)، نارضايتي زناشويي را در دو عامل مي‌داند: اسطوره‌هاي ارتباطي 2- ناهمخواني‌هاي مهم اسطوره‌هاي ارتباطي: به نظر آليس، نارضايتي‌هاي زناشويي به خاطر وفاداري زوجين به يک يا چند اسطوره است که غيرواقعي و داراي حالت آرماني هستند. اسطوره هايي وجود دارند که موجب مي‌شوند زوجين انتظارات خود را از يکديگر بالا ببرند. اين اسطوره‌ها عموما مربوط به رضايت زناشويي يا عشق و عاشقي است. اين اسطوره‌ها به طور ضمني و نهفته در ذهن زوجين وجود دارد. اسطوره يک باور همگاني است که اکثر افراد يک قوم به آن باور دارند. مثلا: اساس عشق، زيبايي است. ناهمخواني‌هاي مهم: ناخشنودي زناشويي زماني به وجود مي‌آيد که آن‌ها در يک يا چند زمينه تطابق نداشته باشند. عدم تطابق ممکن است ناشي از انتخاب سطحي، بدون دقت و شناخت ناکافي باشد. برادبري، فينچام و بيچ (2000) در مقاله اي تحت عنوان پژوهشي در ماهيت و مولفه‌هاي تعيين کننده رضايت زناشويي، عوامل و مولفه‌هاي زير را در رضايت زناشويي موثر مي‌دانند: الف: فرايندهاي بين فردي در ازدواج مثل شناختها، عواطف، سلامت جنسي، الگوهاي رفتاري، حمايت اجتماعي و خشونت. ب: عوامل زمينه اي مثل فرزندان، زمينه‌هاي محيطي زوجين و خصوصيات آن‌ها، فشارهاي زندگي و دوره‌هاي انتقال. ج: عوامل زمينه اي بزرگ مثل وضعيت اجتماعي، اقتصادي، سياسي، فرهنگي و جغرافيايي زوجين. هالفورد (ترجمه تبريزي و همکاران، 1384) چهارعامل موثر بر رضايت زوجين از رابطه شان را شناسايي کرده است که عبارتند از: 1-سازگاري زوجين: نحوه سازگاري زوجين با يکديگر درباره مسايلي که در زندگي آنها در حال جريان است. شامل: نحوه ارتباط‌هاي زوجين، چگونگي تفکر آن‌ها نسبت به يکديگر و احساس آن‌ها در زمان با هم بودن. 2- رويدادهاي زندگي: به رويدادهاي مهم در زندگي افراد مثل: شغل، وضعيت جسمي و خانواده اشاره مي‌کند. عوامل فردي: خصوصيات هر يک از همسران به عنوان يک فرد و ظرفيت‌ها و آسيب پذيري آن‌ها. اين عوامل فردي، پيشينه و تجارب يادگيري افراد را منعکس مي‌کند. بافت : به زمينه اي از زندگي و فرهنگ افراد، خانواده گسترده و دوستان هر فرد اشاره مي‌کند. و در نهايت اميلي و همکارانش (2006)، مولفه‌ها و مکانيسم هايي را براي رضايت زناشويي برشمرده است که عبارتند از: 1- شناخت‌ها 2- سلامت جسماني 3- الگوهاي تعامل 4- حمايت اجتماعي 5- خشونت همسران 6- خصوصيات شخصيتي همسران 7- ميزان کنترل گر بودن همسران 8- آسيب پذيري همسران نسبت به خيانت در روابط زناشويي 9- ارزش‌هاي همسران 10- فرزندان . در ذيل برخي از عوامل موثر بر رضايت زناشويي مرتبط با شرايط زندگي همراه با يافته‌ها و پژوهش‌هاي مرتبط با آن آورده شده است: رابطه جنسي: رابطه جنسی يکي از متغيرهاي مهم در روابط زناشويي است. محققان و درمانگران مسائل زناشويي، کيفيت رابطه جنسي بين زن و شوهر را مهمترين عامل تعيين کننده رضايت زناشويي مي‌دانند (واتسون، 2005). شادکامي کلي زناشويي با رضايتمندي جنسي رابطه دارد. زوج‌هاي شادکام نسبت به زن و شوهرهاي ناشاد از زندگي جنسي خود خشنودترند (ساپينگتون، 2005). هالفورد (2001) بيان مي‌کند که هميشه رابطه اي قوي بين رضايتمندي از رابطه، فعاليت و رضايت جنسي وجود دارد. به هر حال رضايتمندي اوليه جنسي يک عامل پيش بيني کننده قوي براي رضايت و تداوم رابطه ی جنسي در زمان‌هاي بعدي است (صداقت، 1385). درآمد و اشتغال از جمله عوامل خطرساز مشکلات ازدواج بويژه براي مردان، درآمد کم و شغل نامناسب مي‌باشد. درآمد کم و ناامني شغلي با رضايتمندي زناشويي پايين همراه است. هنگامي که زوجين به طور دائم درباره پول نگراني داشته باشند، رضايت زناشويي پايين خواهد بود. بويژه براي شوهر، رضايت شغلي، با خشنودي رابطه دارد (ساپينگتون، 2007). در مورد زنان نيز گووه(به نقل از آزاد منش، 1386)، معقتد است زنان خانه دار، از رضايت زناشويي کمتري نسبت به زنان شاغل برخورداند. 2-21- عوامل فرهنگي، اجتماعي و تربيتي عوامل فرهنگي و اجتماعي، آداب و رسوم، رفتار و سلوک و حتي آداب پوشيدن و غذا خوردن مي‌توانند زمينه‌هاي همدلي بيشتري را براي همسران پديد آورند. هالفورد (2001) نشان داده است زوجيني که از نظر زمينه فرهنگي، قومي و نژادي با هم تفاوت دارند، انتظارات و باورهايشان در مورد روابط زناشويي نيز متفاوت است. اين تفاوت در پيش فرض‌ها و باورها، در صورتي که زوجين بتوانند، عاقلانه نقاط قوت و تفاوت‌هاي فرهنگي شان را در نظر بگيرند، مي‌توانند منبع قدرت رابطه آن‌ها باشد. اما در عين حال تفاوت‌هاي محسوس در انتظارات زوجين مي‌تواند منبع مهم تعارض آن‌ها باشد. از جمله عوامل موثر بر چگونگي تعامل همسران با هم مي‌تواند بازخوردهاي مربوط به اجتماع پذيري در زمينه رفتار زناشويي که از طريق مشاهده والدين آموخته شده، ارزشهاي اجتماعي و مجموعه باورها و جهت گيري‌هاي کنوني ناشي از تجارب پيشين اشاره نمود (صداقت، 1385). ريشه‌هاي روابط در خانواده مانند روابط خوب با پدر و مادر نيز تا حدي با موفقيت و رضايت زناشويي مرتبط است. بر همين اساس مشخص شده که زنان داراي پدر با خصوصيات گرم و پرورش دهنده به مردان و به ويژه شوهرانشان اعتماد بيشتري دارند و زنان داراي پدر سرد در برقراري روابط با همسرانشان بيشتر مضطرب شده و ممکن است در ارتباط با آن‌ها دچار مشکل شوند. با وجود اين، پاره ای از شواهد دال بر اين است که افراد، کساني را براي ازدواج انتخاب مي‌کنند که مشابه والدينشان باشند. شايد به اين دليل که روابط دوستانه و محبت آميز نخست از والدين آموخته مي‌شود (ملازاده، 1383). از جمله عوامل موثر بر رضايت زناشويي نوع جامعه و طبقه اجتماعي است. احمدي (1383)، اشاره مي‌کند در گذشته اگر دو نفر با هم ازدواج مي‌کردند تا آخر عمر با يکديگر زندگي مي‌کردند، خواه با هم تفاهم داشتند خواه نداشتند. در حال حاضر در برخي از جوامع که داراي ارزشهاي سنتي هستند، هنوز اين وضعيت ادامه دارد. جوامع بزرگتر طلاق را به راحتي مي‌پذيرند و در اين جوامع محدوديت طلاق کمتر است و زوجين کمتر به فکر چاره انديشي و حل تعارضات برمي آيند. شناخت و تفکر آليس (1997، ترجمه صالحی، 1375) در کتاب خود تحت عنوان زوج درماني بر اساس نظريه عقلاني هيجاني، نقش تفکر را در بروز نارضايتي زناشويي مورد بحث قرار مي‌دهد. وي اعتقاد دارد که اختلال در روابط زناشويي ناشي از برداشتي است که زن يا شوهر درباره رفتار همسر خود دارد، نه خود رفتار. در واقع برداشت زن و شوهر از رفتار يکديگر بيش از خود رفتار در بروز خشم و ديگر هيجان‌ها و تعامل‌هاي آشفته موثر است. بک (2005، ترجمه قراچه داغی، 1384) نيز مشکلات زناشويي را از ديدگاه شناختي مورد بحث قرار مي‌دهد و معقتد است که نوع تفکر و نگرش ما نسبت به مسائل مختلف است، که همین موجب بروز اختلال در روابط زناشويي مي‌شود. عواطف و احساسات هرگز مستقيما منتقل نمي شوند، بلکه براي انتقال آن‌ها به کلمات، لحن صدا، اشارات صورت و عمل و رفتار هم نياز است. يکي از عواملي که مي‌تواند موجب بروز مشکلاتي در روابط زناشويي گردد، برداشت اشتباه زوج‌ها از همين اشاره و حرکات يکديگر است. خصوصيات شخصيتي هر يک از همسران با پيشينه تحولي و سبک شخصیتي و ترکيب عوامل زيست شناختي، محيطي و تجربي گوناگون به زندگي مشترک قدم مي‌گذارند. يافته‌هاي پژوهشي نشان مي‌دهند که عوامل و ابعاد شخصيتي بهتر از متغيرهاي تقویمي مثل سن، تحصيلات يا سابقه جدايي در گذشته، رضايت زناشويي را پيش بيني مي‌کند(ابراهيم زاده، 1387). در واقع زندگي زناشويي ملحق شدن دو شخصيت به يکديگر است و ويژگي‌هاي شخصيتي مانند برونگرايي، پايداري هيجاني، مسئوليت پذيري، توافق جويي، مهرباني و ... در هر يک از زوجين بر ميزان رضايت خود و همين طور همسر از زندگي زناشويي بسيار تاثير گذار است. تاثير شخصيت همسر به حدي است که نتايج جديدترين يافته‌ها نشان مي‌دهد که شخصيت همسر مي‌تواند تاثير مهمي بر روي توانايي افراد براي بهبودي از يک بيماري وخيم تهديد کننده سلامت آن‌ها داشته باشد و مي‌تواند سطح افسردگي همسران را در هجده ماه بعد پيش بيني کند (سانتيانا ، 2007). تعهد و وفاداري تعهد عبارتست از تمايل فرد براي پايداري دائمي روابط (کرمي، 1386). ميزان تعهد همسران يکي از مهمترين عوامل تاثير گذار بر روابط زناشويي است. تعهد به روابط زناشويي حيات مي‌بخشد و زمينه اي را ايجاد مي‌کند که زوجين بتوانند روي موانع کار کنند و زماني را براي تلاش اختصاص دهند (سيليمن ، 2001). کاسلو و رابينسون (به نقل از آزاد منش، 1386)، در تحقيقات خود پا را فراتر نهاده‌اند و تعهد را به عنوان اصلي ترين عامل موفقيت زناشويي در نظر گرفته اند. آن‌ها اظهار کرده‌اند که تعهد نسبت به روابط زناشويي عامل اساسي و اوليه براي تداوم رابطه زناشويي بويژه در زمان‌هاي دشوار مي‌باشد(49 درصد)، حتي ميزان تاثير عشق در مقايسه با نقش تعهد در پايداري رابطه زناشويي کمتر است (47درصد). عوامل ارتباطي اغلب زوج‌ها طريقه ی صحيح گفتگو و برقراري ارتباط کلامي را با يکديگر نمي دانند و فاقد مهارت هاي لازم در اين زمينه هستند. بنابراين بارها بدون آنکه بخواهند زمينه رنجش و ناراحتي را در همسر خود فراهم کنند زمينه ساز اين رنجش شده‌اند (لاور، 2005). لاور در اين مورد چنين مي‌گويد: زوج هايي که ارتباط موثر برقرار مي‌کنند، توانايي تصديق يکديگر، گوش دادن و پاسخ غيرتدافعي به نيازهاي همسر خود، تمرکز بر سايق موجود در هنگام بروز سوءتفاهم و احساسات منفي به روش غيرمخرب را از خود نشان مي‌دهند (سانتیانا، 2007). بسياري از زوج هايي که در جستجوي درمان مشکلات ازدواج هستند، به صورت قابل ملاحظه اي فاقد مهارتهاي اصلي ارتباط هستند. وجود نقطه ضعف هايي در ارتباط بين زوجين در 10 سال نخست ازدواج منجر به طلاق و نارضايتي از رابطه مي‌شود (ابراهیم زاده، 1387). عشق و علاقه متقابل عشق در رابطه زوجين شامل ابراز احساسات مثبت، توجه و مراقبت، همدلي و مهرباني، حمايت و قدر داني مي‌باشد. دانش (1383) معتقد است که عشق تشکيل دهنده ادراکات زوجين از همديگر و ادراکات عشقي در بين زوجين باعث رابطه مثبت با رفتارهاي نگه دارنده مثبت در ازدواج مي‌شود. طول ازدواج تحقيقات نشان داده است که در اوايل ازدواج و همچنين در اواخر ازدواج احتمال افزايش ناسازگاري و ناراحتي زناشويي و همچنين ميزان طلاق بيشتر است. در اول ازدواج پس از فرونشيني احساسات اوليه، زوجين با واقعيات زندگي مواجه مي‌شوند و همچنين در اواخر ازدواج پس از آنکه زوجين با آشيانه خالي مواجه مي‌شوند احتمال دارد اختلافات کهنه بين آن‌ها مجددا بروز نمايد. همچنين يافته‌ها از ديدگاه مثبت در رابطه با پيوندهاي قديمي و طولاني حمايت مي‌کند در مقايسه با پيوندهاي زناشويي افراد ميانسال. زوج‌هاي قديمي سالمند نشان مي‌دادند که نيروي بالقوه کمتري براي برخورد و تعارض دارند و در عوض داراي انرژي بيشتري براي لذت جويي در مواردي چون رابطه با فرزندان هستند و همچنين (مهرآبادي، 1385). وجود فرزند آوردن بچه تغييرات زيادي را در بافت ازدواج ايجاد مي‌کند. رضايت زناشويي هم بر روي فرزندان تاثير مي‌گذارد و هم از آن تاثير مي‌پذيرد. حضور بچه در ازدواج اثر متناقضی بر افزايش ثبات ازدواج دارد. (حداقل زماني که بچه‌ها در سن پايين قرار دارند). وجود فرزند در حاليکه رضايت زناشويي را کاهش مي‌دهد اما در زمان ترک خانه توسط فرزندان، زوجين دوباره افزايش در ميزان رضايت زناشويي را گزارش مي‌دهند (استون و شالکفورد، 2006). از عوامل ديگر موثر در رضايت زناشويي زوجين مي‌توان به موارد زير اشاره کرد: داشتن مهارتهاي حل مساله، موقعيت، تحصيلات، سهيم شدن زوجين در تصميم گيريها و مسائل مالي، سلامت جسماني و رواني، سن، دخالت خويشان و بستگان، ايده آل‌هاي مشترک، سبک وابستگي، همگني، روابط قبلي، حمايت متقابل. 2-22- پیشینه پژوهش: عبدالله زاده (1382) در تحقیقی که به منظور تاثیر صفات شخصیتی بر رضایت زناشویی بر روی 182 زوج انجام داد از پرسشنامه انریچ و پرسشنامه شخصیتی نئو استفاده نمود. نتایج حاصله نشان داد : 1- عوامل شخصیتی برون گرایی، دلپذیر بودن و با وجدان بودن با رضایت زناشویی رابطه مثبتی دارند 2- بین عامل روان رنجورخویی شخصیت و رضایت زناشویی رابطه منفی وجود دارد 3- بین میزان درآمد و رضایت زناشویی رابطه مثبت وجود دارد 4- بین مدت ازدواج و رضایت زناشویی رابطه وجود ندارد 5- بین تعداد فرزندان و رضایت زناشویی رابطه ای وجود ندارد 6- بین میزان تحصیلات و رضایت زناشویی رابطه مثبت وجود دارد 7- نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که دلپذیر بودن مرد 34 درصد، روان رنجورخویی زن 7 درصد، دلپذیر بودن زن 2 درصد و روان رنجورخویی مرد 2 درصد و در کل عوامل 45 درصد از تغییرات رضایت زناشویی را تبیین می کند. نتایج رگرسیون در مورد زنان نشان داد که وجدانی بودن 8 درصد، روان رنجورخویی 7 درصد و در کل این عوامل 25 درصد از پراکندگی رضایت زناشویی را تبیین می کند. در مردان هم دلپذیر بودن مرد 37 درصد، با وجدان بودن 3 درصد و روان رنجورخویی 2 درصد و در کل 2 درصد از پراکندگی رضایت زناشویی را پیش بینی می کنند. راستی (1382) در پژوهشی که به منظور بررسی رابطه صفات شخصیتی و رضایت زناشویی براساس مدل 5 عاملی بر روی 50 زوج از دانشجویان متاهل شهر شیراز انجام داد، از مقیاس رضایت زناشویی انریچ و آزمون شخصیتی نئو استفاده نمود. نتایج تحقیق نشان دادند که 5 عامل دلپذیر بودن، روان رنجوخویی، با وجدان بودن، برون گرایی و انعطاف پذیری به طور معنی داری بر رضایت زناشویی تاثیر دارند. همچنین زنان نسبت به مردان نمره های بالاتری در برون گرایی و رضایت زناشویی دارند. کشاورز و علوی (1382) در پژوهشی به بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی با سازگاری زناشویی در زنان و مردان شهر مشهد پرداختند. آنها در این پژوهش که بر روی 100 زوج انجام شد، از پرسشنامه سازگاری زناشویی و پرسشنامه شخصیتی آیزنک استفاده نمودند. نتایج نشان داد که بین خرده مقیاس های روان رنجورخویی، برون گرایی، درون گرایی، روان پریشی و دروغگویی با خرده مقیاس های سازگاری زناشویی رابطه ی معنی دار وجود دارد. صداقت (1385) در تحقیق خود برای بررسی رابطه سن ازدواج، فامیلی یا غیر فامیلی بودن ازدواج، تعداد فرزندان و تشابه اعتقادی با رضایت زناشویی، از پرسشنامه انریچ استفاده نمود. این تحقیق که بر روی 276 نفر از دبیران شهر تهران (127 مرد و 149 زن) انجام شد نشان داد که زنانی که در سن زیر بیست سالگی ازدواج کرده اند رضایت کمتری دارند و کسانی که در سنین 20 تا 30 سال ازدواج کرده اند بهترین رضایت زناشویی را دارند. مردان دارای دو فرزند دارای بالاترین میزان رضایت زناشویی بودند و مردان دارای 4 فرزند و بالاتر کمترین رضایت زناشویی را داشتند. هر چه طول مدت ازدواج زنان بیشتر شود رضایت زناشویی آنها کاهش می یابد. با افزایش سن، رضایت زناشویی زنان رو به کاهش می گذارد. همچنین، بین کسانی که ازدواج فامیلی داشتند با کسانی که ازدواج غیرفامیلی داشتند تفاوت معنی داری مشاهده نشد. عطاری، الهی فرد و هنرمند (1385) پژوهشی را با عنوان رابطه ویژگی های شخصیتی و عوامل فردی- خانوادگی با رضایت زناشویی در کارکنان اداره های دولتی شهر اهواز انجام دادند. آزمودنی ها در این پژوهش 339 نفر (168 زن و 171 مرد) بودند، نتایج نشان داد که در کل آزمودنی ها عامل شخصیتی روان رنجورخویی با رضایت زناشویی رابطه منفی دارد، ولی عوامل شخصیتی برون گرایی ، بازبودن، توافق و وجدانی بودن با رضایت زناشویی رابطه مثبت دارند. در پژوهشی که درباره افزایش سن ازدواج در ایران به وسیله رهنما (1388) انجام شد و جامعه ی آماری تمام دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه های تهران، علامه و شهید بهشتی بودند، به این نتیجه رسیدند که افزایش سن ازدواج عدم رضایت از زندگی را بیش تر می کند. رضایت مندی زناشویی در زنان براساس نتایج پژوهشی که دفتر برنامه ریزی اجتماعی و مطالعات فرهنگی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (1390) انجام شده، رضایت زناشویی در زنان با تحصیلات عالیه بهتر از زنان دیپلمه است. بین رضایت زناشویی و تحصیلات رابطه ای مثبت مشاهده شده که نشان می دهد زنان با تحصیلات عالیه از ویژگی های همسر خود رضایتی بیش تر دارند. شناخت بهتر زوج و انتخاب مناسب تر در زنان کمک کرده تا طلاق در میان کسانی که پس از سی سالگی ازدواج می کنند، کم تر رخ می دهد، زنان با تحصیلات عالیه ارتباط خوبی با شوهر برقرار می کنند و تعارضات و اختلافات را در تمامی زمینه ها به ویژه مسایل مالی کارآمدتر حل و فصل نمایند. در نتیجه رضایت زناشویی در زنان دیپلمه پایین تر از زنان با تحصیلات عالیه بوده است، ولی در کل سطح رضایت زناشویی ایرانی بسیار پایین گزارش شده است. هما آقا (1383) نیز به بررسی تحولات سن ازدواج و فاصله سنی زوجین در هنگام ازدواج پرداخته است. وی متوسط سن ازدواج و فاصله سنی زن و شوهر در ایران را در طول 30 سال اخیر مورد بررسی قرار می دهد. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که اگرچه میانگین سن ازدواج در ایران افزایش یافته اما هنوز هم از بسیاری از کشورها بویژه کشورهای عرب و اسلامی منطقه که معمولا سن ازدواج مردان و زنان در آن پایین بوده، کمتر است. وی مهمترین عامل در افزایش میانگین سن ازدواج زنان را در وهله ی اول، افزایش سطح تحصیلات آنان میداند و برای متغیرهای اشتغال و استقلال زنان در افزایش میانگین سن ازدواج آنان نیز سهم عمده ای قائل است. تهمینه (1387)، در تحقیقی تحت عنوان (نوسازی و ازدواج زودرس در ایران) به بررسی ازدواج زودرس و تاثیر نوسازی بر آن می پردازد. وی عنوان میکند که با توجه به اینکه در چند دهه ی اخیر تغییرات مهمی تحت تاثیر جهانی شدن و نوسازی در ایران روی داده و باعث تغییر در بسیاری از جنبه های زندگی شده است با این حال میزان قابل توجهی ازدواج زودرس در ایران رواج دارد و زمینه ها و عوامل موثر بر ازدواج زودرس در ایران را تاکید دین اسلام به ازدواج در سنین پائین و ترویج و تشویق آن از سوی سیاستمداران، برنامه ریزان و علمای مذهبی میداند. نتایج مطالعات وی نشان میدهد که بیش از 20 درصد دختران (از 7/7 درصد در تهران تا 40 درصد در مناطق روستایی سیستان و بلوچستان) قبل از سن 18 سالگی ازدواج کرده اند، بطوریکه ازدواج زودهنگام مهمترین عامل ترک تحصیل دختران نوجوان شناخته شده است. در تحقیقی که دونلن، کانگر، بریانت (2008) به عنوان پنج عامل مهم شخصیتی و پایداری زناشویی بر روی 400 زوج انجام دادند، از پرسشنامه نئو استفاده نمودند و به این نتایج یافتند. 1- روان رنجورخویی با تعامل منفی زناشویی بین زوجین رابطه مثبت دارد 2- روان رنجورخویی و تعامل منفی زناشویی با ارزیابی کلی از ازدواج رابطه منفی دارند 3- عامل شخصیتی توافق با تعامل منفی زناشویی بین زوجین رابطه منفی دارد و با ارزیابی کلی از ازدواج رابطه مثبت دارد 4- عامل شخصیتی بازبودن همسران با رضایت از روابط جنسی آنها رابطه مثبت دارد 5- عامل شخصیتی بازبودن با تعامل منفی زناشویی زوجین رابطه منفی دارد. برایانت (2009) به بررسی نقش پنج عامل بزرگ شخصیتی در سازگاری زناشویی افراد مسن پرداخت. وی در این مطالعه که بر روی 117 زوج آمریکایی انجام گرفت، از پرسشنامه شخصیتی نئو و پرسشنامه سازگاری زناشویی (DAS) استفاده نمودند. نتایج نشان داد که جنسیت و روان رنجورخویی پیش بینی کننده های معنی داری برای سازگاری زناشویی می باشند، اما دیگر عوامل شخصیتی پیش بینی کننده های معنی داری برای سازگاری افراد مسن نیستند. وایت، هندریک و هندریک (2008) در پژوهشی با عنوان پنج عامل بزرگ شخصیتی و برقراری رابطه، به بررسی رابطه شخصیت با صمیمیت و سبکهای دوست داشتن در 117 دانشجوی رشته روان شناسی پرداختند. آنها در این پژوهش از پرسشنامه شخصیتی نئو و مقیاس دوست داشتن استفاده نمودند و به این نتایج رسیدند که بین روان رنجورخویی یا صمیمیت و رضایت از رابطه، رابطه منفی وجود دارد. برون گرایی با رضایت از رابطه، صمیمیت و سبک های دوست داشتن شهوانی و فداکارانه رابطه مثبت دارد. وجدانی بودن با رضایت از رابطه و صمیمیت و سبک دوست داشتن شهوانی و فداکارانه رابطه مثبت دارد. توینگ، کمپبل و فاستر (2007) در یک فراتحلیل به بررسی تحقیقات انجام شده در مورد نقش والدینی و رضایت زناشویی پرداختند و به این نتیجه دست یافتند که بین تعداد فرزندان و رضایت زناشویی رابطه منفی وجود دارد، اختلاف در رضایت زناشویی اغلب در میان مادرانی که فرزند نوباوه دارند مشخص است و کسانی که فرزند نوباوه دارند رضایت زناشویی کمتری دارند. برای مردان هم فرزندان نوباوه همین تاثیر را دارد. همچنین، اثر منفی والد بودن بر روی رضایت زناشویی در طبقات اجتماعی بالا و جوانانی که دارای بچه بودند بیشتر بود. به علاوه، داده ها نشان دادند که کاهش رضایت زناشویی بعد از تولد بچه ناشی از نقش تعارض ها و محدودیت در آزادی والدین است. منابع فارسی: احمدی، خدابخش. (1383). بررسی تاثیر روش مداخله تغییر شیوه زندگی بر کاهش ناسازگاری زناشویی. پایان نامه دکتری، دانشگاه علامه طباطبایی. البرز، فریبا. (1386). اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر اساس برنامه ی سازمان جهانی بهداشت بر رضایت زناشویی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره سازمان بهزیستی تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی. ابراهیم زاده، علی. (1387). رابطه پنج عامل بزرگ شخصیت با رضایت زناشویی. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی. آزادمنش، علی. (1386). بررسی رابطه ی سبک های اسنادی و رضایت زناشویی دبیران مرد دبیرستان های منطقه 10 تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی. آقا، هما. (1383). بررسی تحولات سن ازدواج و فاصله سنی زوجین در هنگام ازدواج. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران. آلیس، آلبرت. (1997). زوج درمانی، ترجمه جواد صالحی (1375). تهران: انتشارات میثاق. بک، آرون. تی. (2005). عشق هرگز کافی نیست. ترجمه مهدی قراچه داغی (1384). تهران: انتشارات نسیم. برواتی، محدثه. (1379). بررسی تاثیر مداخلات شناختی بر اساس رویکرد بک در زوج های متقاضی طلاق در شهرستان دامغان. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه دامغان. پروین، لارنس ا. جان، الیور. پی. (2002). شخصیت؛ نظریه و پژوهش. ترجمه محمد جعفر جوادی و پروین کدیور (1381). تهران: انتشارات آییژ. تهمینه، ثریا. (1387). نوسازی و ازدواج زودرس در ایران. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس. جعفری مژدهی، افشین. (1385). بررسی عدم تعادل در وضعیت ازدواج در ایران طی پنج دهه 1335-85. موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی. جوانمرد، فاطمه. (1385). بررسی روند تغییرات سن ازدواج در ایران و تاثیر آن بر میزان متارکه در طول 20 سال اخیر. پایان نامه کارشناسی ارشد، پیام نور کرمانشاه. حق شناس، حسن. (1385). طرح پنج عاملی ویژگی های شخصیت (راهنمای تفسیر و هنجارهای آزمون های NEO – FFI AND NEOPI – R). شیراز: انتشارات دانشگاه علوم پزشکی شیراز. دانش، آذر. (1383). بررسی رابطه رضایت زناشوویی با رضایت ناشی ازروابط زوجین. نخستین کنگره آسیب شناسی خانواده در ایران. تهران: دانشگاه شهید بهشتی. راستی، باقر. (1382). مقیاس های سنجش خانواده و ازدواج تهران. تهران: انتشارات رشد. رایکمن، ریچارد. (2008). نظریه های شخصیت، ترجمه مهرداد فیروز بخت، (1387). تهران: نشر ارسباران. رهنما، زیبا. (1388). تاثیرات افزایش سن ازدواج بر نوع دلبستگی در فرزندان. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید بهشتی. ساپینگتون، آندورا. (2007). بهداشت روانی. ترجمه حمید رضا شاهی برواتی. تهران: روان. سیف، علی اکبر. (1389). روش تهیه پژوهشنامه. تهران: نشر دوران. شاملو، سعید. (1384). مکاتب و نظریه ها در روانشناسی شخصیت. تهران: انتشارات رشد. شولتز، دووان. شولتز سیدنی. ا. (2005). نظریه های شخصیت، ترجمه یحیی سید محمدی (1387). تهران: نشر ویرایش. صداقت، رامین. (1385). بررسی رابطه بین سن ازدواج، فامیلی یا غیر فامیلی بودن ازدواج، تعداد فرزندان و تشابه اعتقادی با رضایت زناشویی دبیران زن و مرد شهر تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد، مشاوره دانشگاه تربیت معلم تهران. عبدالله زاده، حسن. (1382). بررسی تاثیر صفات شخصیتی بر رضایتمندی زناشویی زوج های شهر دامغان، پایان نامه کارشناسی ارشد، روان شناسی دانشگاه تبریز. عطاری، الهی فرد و هنرمند. (1385). رابطه ویژگی های شخصیتی و عوامل فردی- خانوادگی با رضایت زناشویی در کارکنان اداره های دولتی شهر اهواز، مجله علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، پاییز 1385، دوره سوم، سال 13 شماره 1. فرح بخش، کیومرث. (1385). مقایسه میزان اثربخشی فنون زوج درمانی نظریه آلیس، گلاسر و ترکیبی از آن دو در کاهش تعارض های زناشویی. رساله دکتری، دانشگاه علامه طباطبایی. کشاورز، علوی. (1382). بررسی ویژگی های شخصیتی با سازگاری زناشویی در زنان و مردان شهر مشهد، تهران: پژوهشکده خانواده. کرمی، جلال. (1386). اثربخشی اصلاح تحریف های شناختی بر افزایش رضایت زناشویی بر اساس رویکرد شناخت درمانی بک. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی. کریمی، یوسف. (1382). روانشناسی شخصیت. تهران: موسسه نشر ویرایش. گروسی فرشی، میر تقی. (1385). رویکردهای نوین در ارزیابی شخصیت (کاربرد تحلیل عاملی در مطالعات شخصیت). تبریز؛ نشر دانیال. محمدی، آزاد. (1386). بافت اجتماعی و تاثیر آن بر ازدواج های فامیلی. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه گیلان. ملازاده، جواد. (1383). رابطه سازگاری زناشویی با عوامل شخصیت و سبک های مقابله ای در فرزندان شاهد. رساله دکتری، دانشگاه تربیت مدرس. مهرآبادی، احمد. (1385). اثربخشی خانواده های استراژیک بر رضایت زناشویی. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی. نظری، فاطمه. (1385). بررسی رابطه ابعاد شخصیت و سازگاری زناشویی. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران. هالفورد، کیم. (2005). زوج درمانی کوتاه مدت در زوجین برای کمک به خودشان. ترجمه تبریزی و جعفری (1384). تهران؛ ویرایش. دفتر مطالعات و تحقیقات زنان. http://www.womenrc.ir/News/60720.htm منابع لاتین: Artour. R. B. (1995). Big five personality variables and relationship constructs. The enneagram institute Discoussion Board. Bentler, P . M, New comb. M D, (2005). Longitudinal study of marital success and Failure. Journal of stalting and Psychology vol.46, p, 1053-1070. Bradbury, T . N, Finchman. F . D & Beach. (2000). Rrsearch on the nature and determinants of marital satisfaction: A dicade in review. Journal of marriage and family , p. 964-98. Bryant, Ch. M. (2009). Personality, cognitive style, and age. Personality and individual differences. 30, 1199-1209. Canker. B. C. (2008). Public and private self- consciousness; Assessment and theory. 50, 256-270. Costa, P . T. & McCrae. R. R. (1999). Revised NEO personality (NEO-pI-R) and NEO Five- Factor (NEO-FF-I) profetional manunal. Odessa FF , Psychological Assessment Resources. Donnellan, M. B. Conger, R.D. & Bryant, Ch. M. (2008). The big five And eduring Marriage. Journal of Research in personality. Vol39.(206-207). Emili, K. W, F & partners. (2006). Early marriage: a Prepositional Formulation. Journal of marriage and the family, 32(2); 258-268. Halford, D. T. (2001). Journal of personality and social psychology. Retrived from internet: http;//www.apa.org. (Accessed: 24, September, 2011). Hariss, J. R. (2006). Socialization, personality development, and the childs environment. Developmental Psychology. 36, 699-710. Jones, G. W . (2008). Fertility Decline in asia: the role of Marriage Change. Jurnal of Asia – Pacific Population. August. 2008.10.28 Lawernce, D. Ikamari, E. (2005). The effect of education on the timing of marriage in Kenya. Demographic Research. Volume 12, Article, Pages 1-28, Published 23 Februrary 2005. McCrae, R. R & Costa, P. T. (1999). Toward a new generation of personality theories: Theoretical contexts for the five-factor model. In J. S. Wiggins (Ed.), The five-factor model of personality: Theoretical perspectives (pp. 51-87). New York: Guilford. Rashed, H. (2005). Marriage in the arab world. Population Refrence Bureau. September 2005. Rozen. R . W, & Geranden, T. E. (2004). Tow personalities, one relationship; Both partners personality traits shape the quality of their relationship. Journal of personality and social psychology. 79,251-259. Rosen, N. B & Graden, B. T. (2004). Relationship and Marriage America. Journal of psychology Assessment Resources. p. 154-167 Santayana, G. (2007). Spouses personality may be hazardous to your health. Wedsworth.p 405-423. Sappington, A. A. (2005). Marital Age and personality. Journal Marriage and the Family. 47(3);685-91. Sappington, A. A. (2006). Personality in Adulthood: A five factor theory personality. 2(Ed). New York, London: the Guilford press. Sappington, A. A. (2007). Women Roles and Recent Marriage Trands in Iran .Canadian Studies in Population. 18(1); 17-28. Silliman, B. (2001). Partner of anjustment, first three years. Marriage enrichment & Domestice violence information, Retrived march 2004 from the world wild. http:www.uwyo,edu/ag/ces/family/ben/marriage/stage patterns, tltm. Sinha, S. P. & Mukherjee, K. (2005). The Relationship between marital characteristic marital intraction process and marital satisfaction. Journal of conseling and development. Stone. E. A and shackelford. T . K. (2006). Marital satisfaction, encyclopedia of social psychology. Retrived from internet: www.daneshyar.com. (Access: 12, March, 2012). Tonic, D. R & kempel, T. N & Faster, B. G. (2007). Marriage and family ,3 th (Ed). California; wadsworth. Watson, D. (2005). Match makers and breakers: Analyses of assortative mating in newlywed couples. Journal of personality. 12, 1029-1068. Watson, D. Hubbard, B. & Wiese. D. (2005). General traits of personality and affectivity as predictors of satisfaction in intimate relationship: Evidence from self and partner – ratings. Journal of personality. 68, 413-449 White, J. K, Hendrich, S & Hendrich, C. (2008). Big five personality variables and relationship constructs. The enneagram institute Discussion Board. Widiger, R. (2000). Selected studies in marriage and the family. New York; Hoitrin ehurt and Winston, Ine.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

دریافت و ترجمه مقاله دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید