دانلود پرسشنامه طرحواره یانگ فرم کوتاه 90 سوالی (docx) 1 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 1 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
پرسشنامه طرح وارۀ یانگ(فرم کوتاه، ويرايش سوم، 90 گويهاي):
اين پرسشنامه توسط يانگ(1990) ساخته شد. پرسشنامة خود - گزارشي طرح واره هاي ناسازگار اوليه، داراي 90 ماده است كه 18 حيطه از طرح واره هاي ناسازگار اوليه از قبيل محروميت هيجاني، رهاشدگي / بي ثباتي، بي اعتمادي / بدرفتاري ، انزواي اجتماعي / بيگانگي، نقص / بي مهري(بي عشقي) شكست درپيشرفت، وابستگي/ بي كفايتي عملي، آسيب پذيري نسبت به ضرر و بيماري، گرفتاري، اطاعت، ايثار(فداكاري)، بازداري هيجاني، معيارهاي سختگيرانه، استحقاق داشتن/ برتري داشتن، خويشتن داري/ خود انضباطي ناكافي، تحسين/ جلب توجه، نگراني / بدبيني، خود ـ تنبيهي را اندازه مي گيرد. هر آيتم به وسيله مقياس درجه بندي 6 تايي نمره گذاري مي شود(1=كاملاً در مورد من نادرست است.2 = تقريباً در مورد من نادرست است. 3 = مقداري درست است تا اينكه غلط باشد.4= اندكي در مورد من درست است.5= تقريباً در مورد من درست است.6= كاملاً در مورد من درست است). بنابراين نمره هاي اين پرسشنامه با جمع نمرات ماده هاي هر مقياس به دست مي آيد. به عبارت ديگر هر مقياس داراي 5 ماده است كه نوع طرح واره ناسازگاراوليه را اندازه مي گيرد. كمينه و بيشينه نمره هاي اندازه گيري طرح واره هاي ناسازگار اوليه بين 1تا 6مي باشد، كه نمرة بالا حاكي از ميزان بالاي طرح واره هاي ناسازگاراوليه در آزمودني ها است. در ايران علاوه بر هنجاريابي فرم كوتاه ويرايش اول (فرم 75 سوالي) توسط آهي و بشارت(1386)، فرم جديد ويرايش سوم( فرم كوتاه 90سوالي) كه در اين تحقيق استفاده شده، توسط يوسفی، اعتمادي، بهرامي و همكاران(1387) روایی و اعتبار پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه بر روی یک نمونه 579 نفری در دو مرحله (مرحلۀ اول394 و مرحلۀ دوم 185) بررسی شد. در اين بررسي اعتبار پرسشنامة طرح واره هاي ناسازگار اوليه با استفاده از دو روش آلفاي كرونباخ و دو نيمه كردن دركل نمونه به ترتیب(91/0 و 86/0)، در دختران(87/0 و 84/0) و در پسران(84/0، 81/0) بود(یوسفی، اعتمادی، بهرامی و همکاران،1387).
پرسشنامه طرحواره یانگ
YSQ-90
لطفا هر جمله را با دقت بخوانید و ببینید كه به طور كلي تا چه حد در مورد شما صدق ميكند. گزينهاي را انتخاب كنيد كه درستتر شما را توصيف ميكند. دقت كنيد، اما بيش از حد معطل نشويد. اگر از پاسخي مطمئن نبوديد، بر اساس احساستان پاسخ دهيد نه فكرتان. مفهوم كلي هر جمله را در نظر بگيريد. از همكاري شما سپاسگزاريم.
سؤالاتکاملاً غلط(1)تقريباً غلط(2)بيشتر درست است تا غلط(3)اندکي درست(4)تقريباً درست(5)کاملاً درست(6)1. کسی را نداشته ام که واقعاً پشتيبان من باشد، به من اهميت بدهد و نگران و دلسوز من باشد .2. من به برخي از نزديكان يا دوستانم «چسبيدهام» انگار ميترسم مرا ترك كنند.3. احساس میکنم مردم از من سوء استفاده می کنند.4. با آدمها، به راحتي، قاطي نميشوم (جور نميشوم).5. كساني که دوستشان دارم، اگر از برخي نقطه ضعفهاي من باخبر شوند، دیگر مرا دوست نخواهند داشت.6. تقریباً هیچ کاری را نمیتوانم به خوبی دیگران انجام دهم.7. احساس مي كنم نميتوانم به تنهايي از پس كارهاي روزمرهام بربيايم.8. نميتوانم از شر اين احساس رها شوم كه ممكن است اتفاق بدي بيفتد.9. نميتوانم، مانند هم سن و سالهايم، از پدر و مادرم جدا و مستقل شوم.10. فكر ميكنم اگر همان كاري را بكنم كه دلم ميخواهد، به دردسر خواهم افتاد.11. معمولاً كار پرستاري و مراقبت از اعضاي نيازمندِ خانواده را من به عهده ميگيرم.12. از اينكه احساسات مثبتم (مثل محبت و توجه) را به ديگران ابراز كنم، خجالت ميكشم.13. در بيشتر كارهايم بايد بهترين باشم؛ حتي اگر «دوم» هم بشوم، ناراضي خواهم بود.14. وقتي از كسي چيزي ميخواهم، خيلي برايم سخت است "نه"بشنوم.15. نميتوانم در انجام كارها و وظايف روزمره و يكنواخت، نظم و انضباط داشته باشم.ادامه سؤالات در صفحه بعدسؤالاتکاملاً غلط(1)تقريباً غلط(2)بيشتر درست است تا غلط(3)اندکي درست(4)تقريباً درست(5)کاملاً درست(6)16. پول داشتن و ارتباط با افراد مهم، اعتماد به نفسم را واقعاً بالا ميبرد.17. وقتي همه چيز خوب و روبراه ميشود، احساس ميكنم كه اين وضعيتْ موقتي است و بهزودي تمام ميشود. 18. نبايد اشتباهي از من سر بزند؛ اگر اشتباه كنم بايد مجازات شوم.19. کسی را نداشته ام که واقعاً به من مهر و علاقه و محبت داشته باشد.20. هستند كساني كه آنقدر به آنها نيازمندم كه فكرِ از دست دادنشان اذيتم ميكند.21. در حضور ديگران بايد حواسم جمع باشد چون آنها اگر بتوانند به من آسيب خواهند رساند.22. اساساً با بقيهي آدمها فرق دارم.23. احساس ميكنم اگر آنهايي كه دوستشان دارم مرا واقعاً بشناسد، از من دوري خواهد كرد.24. دستاورد و موفقيت چشمگيري ندارم و از اين لحاظ احساس بيارزشي ميكنم.25. فکر میکنم در انجام کارهای روزمره، آدم وابستهای هستم. 26. احساس ميكنم هر لحظه ممكن است فاجعهاي برايم اتفاق بيفتد.27. زندگي من با زندگي پدر و مادرم چنان درهم تنيده است كه قابل تفكيك نيست.28. به درخواست ديگران تن درميدهم چون ميترسم تلافي كنند يا مرا طرد كنند29. در كل، آدم خوبي هستم، چون بيش از آنكه به فكر خودم باشم، به فكر ديگرانم.30. وقتي ميخواهم احساساتم را به ديگران نشان بدهم، خجالت ميكشم و دستپاچه ميشوم.31. بايد نهايت تلاش خودم را بكنم چون تا كارم از همه بهتر نباشد، راضي نميشوم. 32. من آدم خاصي هستم و قوانين و مقرراتي كه براي آدمهاي معمولي وضع شده است، به من ارتباطي ندارد.33. اگر به مانعي برخورد كنم، زود مأيوس ميشوم و دست از كار ميكشم.34. موفقيت زمان برايم ارزشمند است كه توجه ديگران را جلب كند.35. وقتي اتفاق خوبي رخ ميدهد، نگران ميشوم چون منتظرم پيشامد بدي بهدنبالش بيايد. 36. اگر نهايتِ تلاشم را نكنم، در زندگي،جزء افراد بازنده خواهم بود. 37. احساس نميکنم که براي كسي در اين جهان، شخص خاصي به حساب بيايم.38. نگرانم افرادي را كه به من نزديكند، از دست بدهم يا آنها مرا ترك كنند.ادامه سؤالات در صفحه بعدسؤالاتکاملاً غلط(1)تقريباً غلط(2)بيشتر درست است تا غلط(3)اندکي درست(4)تقريباً درست(5)کاملاً درست(6)39. دير يا زود، بالاخره يك نفر به من خيانت خواهد كرد.40. به كسي تعلق خاطر ندارم، آدم تنهايي هستم.41. احساس ميكنم لياقت عشق، توجه و احترام ديگران را ندارم.42. بيشتر كساني را كه ميشناسم، در كار يا درس از من موفقترند.43. فاقدعقل سلیم هستم. (نمیتوانم مثل دیگران بیندیشم و عمل کنم)44. میترسم مورد حمله قرار بگیرم.45. براي من و والدينم بسيار سخت است كه بدون داشتن احساس گناه يا خيانت، مسائل جزيي وخصوصي خود را از يكديگر پنهان نگاه داريم.46. در روابطم به ديگران اجازه ميدهم كه بر من مسلط باشند.47. آن قدر سرگرم انجام كارهاي ديگران هستم كه نمي توانم وقت فراغتي را براي خودم كنار بگذارم. 48. برای من خیلی سخت است که راحت و خودانگیخته رفتار کنم.49. بايد به تمام مسئوليتهايم عمل كنم.50. از اينكه من را محدود كنند يا نگذارند كاري را كه ميخواهم بكنم، متنفرم.51. براي من خيلي سخت است كه رضايت يا خواستههاي آني خود را فداي اهداف بلندمدت كنم.52. در صورتي كه توجه كافي از سوي ديگران دريافت نكنم، احساس كم اهميت بودن ميكنم.53. شما نميتوانيد كاملاً مراقب باشيد زيرا برخي چيزها تقريباً هميشه اشتباه از آب در ميآيند.54. اگر شغلم را به درستي انجام ندهم، بايد از پيامد آن رنج بكشم.55. در اغلب اوقات كسي را نداشتم كه واقعاً به درد دل من گوش كند، مرا بفهمد يا اينكه احساسها و نيازهاي واقعي مرا درك كند.56. وقتي احساس ميكنم كسي كه برايم مهم است از من دوري ميكند، مأیوس میشوم.57. نسبت به انگيزههاي ديگران سوءظن شديد دارم.58. احساس ميكنم كه از مردم بيگانه شدهام.59. احساس ميكنم، هیچ کس مرا دوست ندارد.60. نمي توانم مانند اغلب مردم در كارهايم با استعداد باشم.61. اصلاً به قضاوتهاي خودم در موقعيتهاي روزمره، اعتماد ندارم.ادامه سؤالات در صفحه بعدسؤالاتکاملاً غلط(1)تقريباً غلط(2)بيشتر درست است تا غلط(3)اندکي درست(4)تقريباً درست(5)کاملاً درست(6)64. هميشه به ديگران اجازه دادهام به جاي من تصميم بگيرند، در نتيجه من واقعاً نميدانم چه ميخواهم.65. من هميشه سنگ صبور ديگران بودهام و به مشكلات آنها گوش دادهام.66. آن قدر خودم را كنترل ميكنم كه افراد فكر ميكنند آدمي بدون هيجان و بياحساس هستم.67. احساس ميكنم براي پيشرفت و دستيابي به خواستههاي خود همواره تحت فشار هستم.68. احساس ميكنم نبايد از قانونها و قراردادهاي بهنجاري كه مردم تابع آنها هستند، اطاعت كنم.69. نميتوانم به خود فشار بياورم كارهايي را كه برايم خوشايند نيستند، انجام دهم؛ حتي وقتي كه ميدانم نتايج خوبي در پي دارند.70. اگر در مجالسي اظهار نظر كنم يا در موقعيتهاي اجتماعي آغازگر بحث باشم؛ برايم مهم است كه ديگران مرا بشناسند و تأييد كنند.71. وقتي كاري ميكنم، برايم مهم نيست كه چقدر سخت است اما نگرانم از لحاظ مالي ورشكست بشوم و همه داراييهايم را از دست بدهم.72. وقتي كار اشتباهي انجام ميدهم، برايم مهم نيست كه چرا اشتباه ميكنم، بايد تاوان آن را بپردازم.73. وقتي نميدانستم كاري را چگونه انجام دهم، به ندرت شخص ماهری پیدا میشد که مرا نصیحت و راهنمایی کند.74. برخي اوقات نگران آن هستم مردم مرا ترک کنند که آنها را از خودم میرانم.75. معمولاً به طور جدي به انگيزههاي نهاني مردم فكر ميكنم.76. هميشه احساس ميكنم كه در بين افراد گروه، جايي ندارم.77. در بسیاری از جنبهها بیش از آن ناپذیرفتنی هستم که بتوانم خودم را به دیگران نشان بدهم.78. در كار يا تحصيل مثل بقيه باهوش نيستم.79. احساس ميكنم قادر نيستم به تنهايي مسائلي كه برايم اتفاق ميافتد را حل كنم. (گلیم خودم را از آب بیرون بکشم.)80. اغلب نگرانم كه دچار يك سکته قلبی شوم، حتي وقتي كه دلايل پزشكي كمي براي اين احتمال وجود دارد.81. اغلب احساس كنم كه هويت جداگانهاي از والدين و همسرم ندارم.ادامه سؤالات در صفحه بعدسؤالاتکاملاً غلط(1)تقريباً غلط(2)بيشتر درست است تا غلط(3)اندکي درست(4)تقريباً درست(5)کاملاً درست(6)84. مردم نظرشان اين است كه من عصبی و ناراحتم.85. وقتي كاري را اشتباه انجام ميدهم، نميتوانم خودم را ببخشم يا براي اشتباهم بهانهتراشي كنم.86. احساس میکنم کاری که من باید بکنم ارزش مندتر از کارهای دیگران است.87. به ندرت توانستهام به تصميم خودم پايبند باشم.88. تحسين زياد در من اين احساس را ايجاد ميكند كه فرد با ارزشي هستم.89. نگرانم از اينكه تصميم اشتباهي بگيرم، زيرا آن موجب بدبختيم ميشود.90. احساس ميكنم كه انسان خوبي نيستم و بايد مجازات شوم.